A Visual History of Human Knowledge | Manuel Lima | TED Talks

Translator: sadegh zabihi Reviewer: Leila Ataei

Over the past 10 years,

در طول ۱۰ سال گذشته،

I've been researching the way people organize and visualize information.

درباره راهی که مردم اطلاعات را طبقه بندی و تجسم می‎کنند درحال تحقیق بوده ام.

And I've noticed an interesting shift.

و متوجه تغییر جالبی شده ام.

For a long period of time,

ما برای مدت زیادی،

we believed in a natural ranking order in the world around us,

در جهان پیرامون خود، به طبقه بندی منظم طبیعی معتقد بودیم،

also known as the great chain of being, or "Scala naturae" in Latin,

که همچنین به عنوان زنجیره عظیم وجود و یا "Scala naturae" در زبان لاتین شناخته می‎شد،

a top-down structure that normally starts with God at the very top,

یک نظام منظم بالا به پایین که معمولا از خدا در بالاترین رتبه آغاز می‎شد،

followed by angels, noblemen,

توسط فرشتگان، خردمندان،

common people, animals, and so on.

مردم عادی و حیوانات ادامه می‎یافت.

This idea was actually based on Aristotle's ontology,

این ایده در اصل براساس هستی شناسی ارسطو پایه گذاری شده بود،

which classified all things known to man in a set of opposing categories,

که همه چیزهای شناخته شده توسط بشر را در دسته بندی‎های مخالف هم قرار می‎داد،

like the ones you see behind me.

مانند چیزی که در پشت سر من می‎بینید.

But over time, interestingly enough,

اما با گذشت زمان به اندازه کافی جالبی،

this concept adopted the branching schema of a tree

این موضوع باعث توسعه شاخ و برگ درختی شد

in what became known as the Porphyrian tree,

که بعد ها با نام درخت پرفیریان شناخته شد،

also considered to be the oldest tree of knowledge.

و همچنین به عنوان کهن ترین درخت دانش در نظر گرفته شد.

The branching scheme of the tree was, in fact,

در واقع، شمای پر شاخ و برگ درخت،

such a powerful metaphor for conveying information

استعاره قدرتمندی از انتقال اطلاعات بود

that it became, over time, an important communication tool

که به مرور زمان به یک ابزار ارتباطی مهم

to map a variety of systems of knowledge.

برای مشخص کردن گستره سیستم‎های دانش تبدیل شد

We can see trees being used to map morality,

در اینجا درختانی را که برای ترسیم کردن اخلاقیات استفاده می‎شدند،

with the popular tree of virtues and tree of vices,

به همراه درخت محبوب فضایل و درخت رذایل

as you can see here, with these beautiful illustrations from medieval Europe.

و تصاویر زیبایی از قرون وسطا را مشاهده می کنید

We can see trees being used to map consanguinity,

درختانی را می‎بینیم که برای ترسیم روابط فامیلی استفاده می‎شدند،

the various blood ties between people.

و پیوندهای خونی مختلف میان مردم را نشان می‎دادند.

We can also see trees being used to map genealogy,

همچنین درختانی را می‎بینیم که به عنوان شجره نامه استفاده می شدند،

perhaps the most famous archetype of the tree diagram.

که احتمالا محبوب ترين نمونه‎های اولیه نمودارهای درختی بودند.

I think many of you in the audience have probably seen family trees.

به نظرم اکثر شما شجره نامه‎های خانوادگی را دیده باشید.

Many of you probably even have your own family trees drawn in such a way.

و شاید حتی بعضی از شما شجره نامه خودتان را به این شکل دیده باشید.

We can see trees even mapping systems of law,

همینطورمی‎توانیم درختانی را ببینیم که قوانین را مشخص می‎کردند،

the various decrees and rulings of kings and rulers.

احکام و قوانین مختلف شاهان و حاکمان.

And finally, of course, also a very popular scientific metaphor,

و البته در نهایت محبوب ترین استعاره علمی،

we can see trees being used to map all species known to man.

درختانی را می‎بینیم که گونه‎های شناخته شده توسط بشر را نشان می‎دهند.

And trees ultimately became such a powerful visual metaphor

و در نهایت، درخت‎ها به تشبیهات بصری بسیار پرقدرتی تبدیل شدند،

because in many ways, they really embody this human desire

زیرا از بسیاری جهات، پاسخگوی نیاز بشر

for order, for balance, for unity, for symmetry.

به نظم، تعادل، وحدت و تقارن بودند.

However, nowadays we are really facing new complex, intricate challenges

هرچند، امروزه ما با مسائلی چنان پیچیده و بغرنج مواجه هستیم

that cannot be understood by simply employing a simple tree diagram.

که فهم آنها تنها با استفاده از یک نمودار درختی ساده غیر ممکن است.

And a new metaphor is currently emerging,

و هم اکنون یک تشبیه جدید در حال ظهور است،

and it's currently replacing the tree

و در واقع جایگزینی برای نمودار درختی

in visualizing various systems of knowledge.

به منظور نمایش سیستم‎های مختلف اطلاعات شده است.

It's really providing us with a new lens to understand the world around us.

در واقع این روش، دید جدیدی را برای درک جهان پیرامونمان به ما ارائه کرده است.

And this new metaphor is the metaphor of the network.

و این تشبیه جدید، تشبیه شبکه‎ای است.

And we can see this shift from trees into networks

و این حرکت از درختان به سمت شبکه‎ها را در بسیاری از زمینه‎های

in many domains of knowledge.

دانش مشاهده می‎کنیم.

We can see this shift in the way we try to understand the brain.

می‎توانیم این جابجایی را در روشی که برای درک مغز استفاده می‎کنیم، ببینیم.

While before, we used to think of the brain

تا پیش از این، ما به مغز به عنوان یک عضو

as a modular, centralized organ,

متمرکز و طبقه بندی شده نگاه می‎کردیم،

where a given area was responsible for a set of actions and behaviors,

که هر بخش آن مسئول فعالیت‎ها و رفتارهای خاصی بود،

the more we know about the brain,

هرچه بیشتر درباره مغز می‎فهمیم،

the more we think of it as a large music symphony,

بیشتر به عنوان یک سمفونی بزرگ به آن نگاه می‎کنیم،

played by hundreds and thousands of instruments.

که توسط هزاران هزار ساز مختلف اجرا شده است.

This is a beautiful snapshot created by the Blue Brain Project,

در این تصویر زیبا که توسط پروژه مغز آبی ایجاد شده است،

where you can see 10,000 neurons and 30 million connections.

می‎توانید ۱۰٫۰۰۰ عصب و ۳۰ میلیون ارتباط را مشاهده کنید.

And this is only mapping 10 percent of a mammalian neocortex.

و این تصویر، تنها ۱۰ درصد از بخش نئوکورتکس پستانداران را نشان می‎دهد.

We can also see this shift in the way we try to conceive of human knowledge.

همچنین می‎توانیم این تغییر را در روشی که برای درک دانش بشر استفاده می‎کنیم، ببینیم.

These are some remarkable trees of knowledge, or trees of science,

اینها، درختان به یاد ماندنی دانش و علم اند، که توسط محقق اسپانیایی،

by Spanish scholar Ramon Llull.

رامون لو، ایجاد شده‎اند.

And Llull was actually the precursor,

و لو در واقع فرد پیشگامی بود

the very first one who created the metaphor of science as a tree,

که برای اولین بارعلم را به شکل درخت تشبیه کرد،

a metaphor we use every single day, when we say,

تشبیهی که ما، هنگامی که می‎گوییم

"Biology is a branch of science,"

"زیست شناسی یکی از شاخه‎های علوم است"

when we say,

و یا وقتی که می‎گوییم

"Genetics is a branch of science."

"ژنتیک یکی از شاخه‎های علوم است" از آن استفاده می‎کنیم.

But perhaps the most beautiful of all trees of knowledge, at least for me,

اما، احتمالا زیباترین درخت دانش، حداقل به نظر من

was created for the French encyclopedia by Diderot and d'Alembert in 1751.

برای دایره المعارف فرانسوی توسط دیدرون و دالامبرت در ۱۷۵۱ ایجاد شده بود.

This was really the bastion of the French Enlightenment,

این، درواقع پایه روشنفکری فرانسه بود،

and this gorgeous illustration was featured as a table of contents

و این تصویر زیبا به عنوان جدول اطلاعات

for the encyclopedia.

برای دایره المعارف بود.

And it actually maps out all domains of knowledge

و در واقع گستره‎ی دانش را در قالب

as separate branches of a tree.

شاخ وبرگ مجزای درخت مشخص می‎کرد.

But knowledge is much more intricate than this.

اما دانش بسیار گسترده‎تر از این است.

These are two maps of Wikipedia showing the inter-linkage of articles --

اینها، دو نما از شبکه ارتباطات داخلی بین موضوعات در ویکی پدیا هستند--

related to history on the left, and mathematics on the right.

سمت راست موضوعات تاریخی و سمت چپ موضوعات ریاضی قرار دارند.

And I think by looking at these maps

و من گمان می‎کنم با مشاهده این نقشه‎ها

and other ones that have been created of Wikipedia --

و دیگر نقشه‎های تهیه شده از ویکی پدیا--

arguably one of the largest rhizomatic structures ever created by man --

که یکی از پیچیده ترین ساختارهای ریزوماتیک ساخته بشر است--

we can really understand how human knowledge is much more intricate

می‎توان به میزان پیچیدگی

and interdependent, just like a network.

و وابستگی دانش بشر پی برد، دقیقا مانند یک شبکه.

We can also see this interesting shift

همچنین می‎توانیم این جهش را

in the way we map social ties between people.

در روشی که برای نشان دادن روابط اجتماعی میان مردم به کار می‎بریم، مشاهده کنیم.

This is the typical organization chart.

این، یک نمودار سازمانی معمولی است.

I'm assuming many of you have seen a similar chart as well,

احتمالا خیلی از شما با این گونه نمودارها،

in your own corporations, or others.

در کار خودتان یا جاهای دیگر به خوبی آشنا هستید.

It's a top-down structure

این یک ساختار بالا به پایین است

that normally starts with the CEO at the very top,

که معمولا از مدیر عامل در راس شروع شده،

and where you can drill down all the way to the individual workmen on the bottom.

و به سایر کارمندان در پایان، ختم می‎شود.

But humans sometimes are, well, actually, all humans are unique in their own way,

اما گاهی اوقات انسان‎ها، خوب البته همه انسان‎ها ویژگی‎های منحصر به فردی دارند

and sometimes you really don't play well under this really rigid structure.

و همیشه بهترین نتیجه، در ساختاری چنین ثابت و خشک، به دست نمی‎آید.

I think the Internet is really changing this paradigm quite a lot.

به نظر من، اینترنت این الگو را به کلی تغییر داده است.

This is a fantastic map of online social collaboration

این یک نقشه جالب از روابط اجتماعی آنلاین

between Perl developers.

میان سازندگان پرل است.

Perl is a famous programming language,

پرل یک زبان برنامه نویسی معروف است،

and here, you can see how different programmers

و در اینجا، نحوه داد و ستد اطلاعات میان برنامه نویسان مختلف

are actually exchanging files, and working together on a given project.

هنگام کار برروی یک پروژه مشترک نمایش داده شده است.

And here, you can notice that this is a completely decentralized process --

و مشاهده می‎کنید که این فعالیت، یک پروسه کاملا تمرکز زدایی شده است--

there's no leader in this organization,

در این تشکیلات هیچ رهبری وجود ندارد،

it's a network.

این، یک شبکه است.

We can also see this interesting shift when we look at terrorism.

همین طور می‎توان این جهش را با نگاه کردن به تروریسم، مشاهده کرد.

One of the main challenges of understanding terrorism nowadays

مسئله عمده‎ی امروز در مواجه با تروریسم

is that we are dealing with decentralized, independent cells,

این است که در واقع با بخش‎های مستقل و تمرکززدایی شده روبرو هستیم

where there's no leader leading the whole process.

و هیچ رهبری وجود ندارد که کل جریان را هدایت کند.

And here, you can actually see how visualization is being used.

و در اینجا مشاهده می‎کنید که چگونه از بصری سازی استفاده شده است.

The diagram that you see behind me

دیاگرامی که پشت سر من مشاهده می‎کنید

shows all the terrorists involved in the Madrid attack in 2004.

تمام تروریست‎هایی که در حمله شهر مادرید در سال ۲۰۰۴ درگیر بودند را نشان می‎دهد.

And what they did here is, they actually segmented the network

و در واقع کاری که در اینجا انجام شده،

into three different years,

تقسیم شبکه به سه بخش در سالهای مختلف بود،

represented by the vertical layers that you see behind me.

که همانطور که مشاهده می‎کنید، در لایه‎های عمودی ارائه شده است.

And the blue lines tie together

و خطوط آبی

the people that were present in that network year after year.

افرادی که در سالهای متمادی با هم در ارتباط بودند را نشان می‎دهند.

So even though there's no leader per se,

پس بنابراین، در اینجا هم هیچ نقش رهبری وجود ندارد

these people are probably the most influential ones in that organization,

این افراد احتمالا، موثرترین افراد در تشکیلات هستند،

the ones that know more about the past,

افرادی که بیش از همه درباره گذشته،

and the future plans and goals of this particular cell.

برنامه‎های آتی و اهداف این بخش خاص، اطلاعات دارند.

We can also see this shift from trees into networks

همین طور جهش از درختان به شبکه‎ها

in the way we classify and organize species.

در نحوه دسته بندی و طبقه بندی گونه‎ها نیز قابل مشاهده است.

The image on the right is the only illustration

تصویر سمت راست، تنها تصویری است

that Darwin included in "The Origin of Species,"

که داروین، در کتاب "خواستگاه گونه‎ها"

which Darwin called the "Tree of Life."

تحت عنوان "درخت حیات"، قرار داده است.

There's actually a letter from Darwin to the publisher,

در واقع، نامه ای از داروین به ناشر در دست است

expanding on the importance of this particular diagram.

که اهمیت این نمودار به خصوص را در آن شرح داده است.

It was critical for Darwin's theory of evolution.

این مسئله مهمی برای نظریه تکامل داروین بود.

But recently, scientists discovered that overlaying this tree of life

اما محققان به تازگی دریافته‎اند که

is a dense network of bacteria,

چیزی که در درخت حیات توجهی به آن نشده است شبکه به هم فشرده‎ای‎ از باکتری‎ها است

and these bacteria are actually tying together

که گونه‎هایی را که تا کنون کاملا از هم جدا بوده‎اند را

species that were completely separated before,

در چیزی که دیگر درخت حیات نیست،

to what scientists are now calling not the tree of life,

و شبکه حیات خوانده می‎شود،

but the web of life, the network of life.

به هم پیوند می‎دهند.

And finally, we can really see this shift, again,

و در نهایت، مجددا می‎توان این جهش را

when we look at ecosystems around our planet.

در نحوه بررسی اکوسیستم‎های اطراف زمین، مشاهده کرد.

No more do we have these simplified predator-versus-prey diagrams

مدتی است که نمودارهای ساده انگارانه شکار در برابر شکارچی

we have all learned at school.

که همگی در مدرسه‎ها یاد می‎گرفتیم، از بین رفته‎اند.

This is a much more accurate depiction of an ecosystem.

این تصویری بسیار واقع گرایانه تر از یک اکوسیستم است.

This is a diagram created by Professor David Lavigne,

این نموداری است که توسط پروفسور دیوید لوین ایجاد شده است،

mapping close to 100 species that interact with the codfish

و بیش از صد گونه مختلف را که با ماهی کاد در ارتباط هستند را

off the coast of Newfoundland in Canada.

در ساحل نیوفاندلند کانادا نشان می‎دهد.

And I think here, we can really understand the intricate and interdependent nature

و به گمان من، به این شکل می‎توان به درک عمیق تری از پیچیدگی‎ها و وابستگی‎های

of most ecosystems that abound on our planet.

اکثر اکوسیستم‎های زمین، دست یافت.

But even though recent, this metaphor of the network,

اما، حتی در حال حاضر، این تشبیه شبکه‎ای

is really already adopting various shapes and forms,

در حال ایجاد شکل‎ها و فرم‎های گوناگونی است

and it's almost becoming a growing visual taxonomy.

و در حال تبدیل شدن به یک روش طبقه بندی در حال رشد است.

It's almost becoming the syntax of a new language.

و در حال تبدیل شدن به قواعد یک زبان جدید است.

And this is one aspect that truly fascinates me.

و این جنبه‎ای است که واقعا مرا شگفت زده می‎کند.

And these are actually 15 different typologies

و در واقع، اینها ۱۵ روش گونه شناسی مختلف هستند

I've been collecting over time,

که من در طول زمان، جمع آوری کرده‎ام،

and it really shows the immense visual diversity of this new metaphor.

و تنوع بی حد و حصر این روش بصری جدید را به خوبی نشان می‎دهند.

And here is an example.

و به عنوان مثال،

On the very top band, you have radial convergence,

در دسته‎ی بالا، همگرایی شعاعی وجود دارد،

a visualization model that has become really popular over the last five years.

یک مدل نمایش بصری که در پنج سال اخیر به شدت مورد توجه واقع شده است.

At the top left, the very first project is a gene network,

در بالا و سمت چپ، اولین پروژه یک شبکه ژنتیکی است

followed by a network of IP addresses -- machines, servers --

و بعد از آن شبکه آدرس‎های آی پی-- ماشین‎ها و سرورها--قرار دارد.

followed by a network of Facebook friends.

پس از آن شبکه ای از دوستان در سایت فیس بوک، قرار دارد.

You probably couldn't find more disparate topics,

احتمالا موضوعاتی متفاوت تر از اینها وجود ندارند

yet they are using the same metaphor, the same visual model,

که برای نمایش اطلاعات و پیچیدگی‎های بی پایان خود از روشی بصری مشابه

to map the never-ending complexities of its own subject.

استفاده کنند.

And here are a few more examples of the many I've been collecting,

و در اینجا مثالهای بیشتری از گونه‎های مختلف طبقه بندی‎های بصری که

of this growing visual taxonomy of networks.

من جمع آوری کرده‎ام مشاهده می‎کنید.

But networks are not just a scientific metaphor.

اما شبکه‎ها تنها استعاره‎های علمی نیستند

As designers, researchers, and scientists try to map a variety of complex systems,

همانطور که طراحان، محققین و دانشمندان در سیستمهای مختلف از آنها بهره می‎برند،

they are in many ways influencing traditional art fields,

آنها در زمینه‎های مختلفی در حال تاثیرگذاری بر هنرهای سنتی هستند

like painting and sculpture,

مانند نقاشی و مجسمه سازی،

and influencing many different artists.

و در حال تاثیرگذاری بر هنرمندان زیادی هستند.

And perhaps because networks have this huge aesthetical force to them --

و شاید به دلیل تاثیر زیبایی شناسانه ای که برآنها دارند--

they're immensely gorgeous --

آنها بسیار زیبا هستند--

they are really becoming a cultural meme,

درحال تبدیل شدن به یک الگوی فرهنگی هستند،

and driving a new art movement, which I've called "networkism."

و جنبش هنری جدیدی که من "نِتورکیسم" می‎نامم را به راه انداخته‎اند.

And we can see this influence in this movement in a variety of ways.

و تاثیرات این جنبش را از جهات متعددی مشاهده می‎کنیم

This is just one of many examples,

این تنها یکی از چندین مثال موجود است،

where you can see this influence from science into art.

که می‎توانیم تاثیر علم را بر هنر ببینیم.

The example on your left side is IP-mapping,

مثالی که در سمت چپ شما قرار دارد، نقشه آی پی است،

a computer-generated map of IP addresses; again -- servers, machines.

یک نقشه آی پی کامپیوتری، دوباره -- سرورها و ماشینها

And on your right side,

و در سمت راست،

you have "Transient Structures and Unstable Networks" by Sharon Molloy,

شما نقاشی "سازه‎های گذرا و شبکه‎های ناپایدار" اثر شارون مولی قرار دارد،

using oil and enamel on canvas.

که با استفاده ازرنگ و لعاب روی کرباس درست شده است.

And here are a few more paintings by Sharon Molloy,

و اینها نقاشی‎های بیشتری از شارون مولی هستند،

some gorgeous, intricate paintings.

نقاشی‏‎هایی زیبا و پیچیده.

And here's another example of that interesting cross-pollination

و اینها مثالهای دیگری از گرده‎افشانی متقاطع

between science and art.

بین علم و هنر هستند.

On your left side, you have "Operation Smile."

در سمت چپ شما، اثر "عملیات لبخند" قرار دارد

It is a computer-generated map of a social network.

که یک نقشه کامپیوتری از شبکه اجتماعی است.

And on your right side, you have "Field 4," by Emma McNally,

و در سمت راست شما، "زمینه 4" اثر اما مکنلی دیده میشود.

using only graphite on paper.

که اثر گرافیت بر کاغذ است.

Emma McNally is one of the main leaders of this movement,

اما مکنلی یکی از سردمداران اصلی این جنبش است،

and she creates these striking, imaginary landscapes,

و او این مناظر قابل توجه و تخیلی را ایجاد می‎کند،

where you can really notice the influence from traditional network visualization.

که شما می‎توانید تاثیر بصری سازی سنتی شبکه‎ای را در آنها ببینید.

But networkism doesn't happen only in two dimensions.

اما نتورکیسم تنها در دو بعد صورت نمی‎پذیرد.

This is perhaps one of my favorite projects

این شاید یکی از پروژه‎های مورد علاقه‎ی من

of this new movement.

در این جنبش جدید باشد.

And I think the title really says it all -- it's called:

و به نظر من عنوان گویای همه چیز هست--

"Galaxies Forming Along Filaments,

"شکل گیری کهکشان‎ها در طول رشته‎ها،

Like Droplets Along the Strands of a Spider's Web."

همانند قطرات بر روی تارهای عنکبوت".

And I just find this particular project to be immensely powerful.

و من فکر می‎کنم که این اثر به خصوص فوق‎العاده قدرتمند باشد.

It was created by Tomás Saraceno,

این کار توسط توماس ساراسانو ایجاد شده بود

and he occupies these large spaces,

و او با اشغال این فضاهای بزرگ،

creates these massive installations using only elastic ropes.

این اتصالات عظیم را تنها با ریسمانهای پلاستیک ساخت.

As you actually navigate that space and bounce along those elastic ropes,

و شما در واقع در این فضا حرکت می‎کنید و در امتداد این ریسمانها کاوش می‎کنید،

the entire network kind of shifts, almost like a real organic network would.

به گونه‎ای کل شبکه درحال حرکت است، تقریبا همان طور که یک شبکه واقعی حرکت می‎کند.

And here's yet another example

و این هم یک نمونه دیگر

of networkism taken to a whole different level.

از حرکت نتورکیسم به مرحله‎ای کاملا جدید.

This was created by Japanese artist Chiharu Shiota

این کار، اثر هنرمند ژاپنی شیهارو شیاتو است

in a piece called "In Silence."

به نام "در سکوت".

And Chiharu, like Tomás Saraceno, fills these rooms with this dense network,

و شیهارو مانند توماس ساراسنو این فضاها را با شبکه‎هایی منسجم پر کرده است،

this dense web of elastic ropes and black wool and thread,

این شبکه منسجم از ریسمان‎های پلاستیکی پشم سیاه و نخ،

sometimes including objects, as you can see here,

که همانطور که مشاهده می‎کنید در برخی نقاط اشیائی را دربر گرفته‎اند

sometimes even including people, in many of her installations.

و بعضا حتی انسان‎ها را در تاسیسات خود قرار داده است.

But networks are also not just a new trend,

اما شبکه‎ها تنها رویه‎ای تازه نیستند،

and it's too easy for us to dismiss it as such.

که بتوان آنها را به راحتی نادیده گرفت.

Networks really embody notions of decentralization,

شبکه‎ها در واقع مفاهیم تمرکز زدایی،

of interconnectedness, of interdependence.

ارتباط متقابل و وابستگی درونی را بیان می‎کنند.

And this new way of thinking is critical

و این طرز تفکر برای حل مسائل پیچیده‎ای

for us to solve many of the complex problems we are facing nowadays,

که ما امروزه با آنها روبرو هستیم بسیار مهم است.

from decoding the human brain,

از رمزگشایی مغز انسان گرفته

to understanding the vast universe out there.

تا درک جهان پهناور پیرامونمان.

On your left side, you have a snapshot of a neural network of a mouse --

در سمت چپ، تصویری از شبکه عصبی موش را مشاهده می‎کنید--

very similar to our own at this particular scale.

در این ابعاد به خصوص بسیار شبیه شبکه عصبی خودمان است.

And on your right side, you have the Millennium Simulation.

و در سمت راست، شبیه سازی هزاره را مشاهده می‎کنید.

It was the largest and most realistic simulation

این بزرگترین و واقع گرایانه ترین شبیه سازی

of the growth of cosmic structure.

از رشد ساختار کیهانی بود.

It was able to recreate the history of 20 million galaxies

این نمونه قادر به ایجاد دوباره تاریخ ۲۰ میلیون کهکشان

in approximately 25 terabytes of output.

در حجم ۲۵ ترابایت از داده‎ها، بود.

And coincidentally or not,

و به صورت اتفاقی یا نه،

I just find this particular comparison

من این مقایسه‎ به خصوص را

between the smallest scale of knowledge -- the brain --

میان کوچکترین ابعاد دانش--مغز--

and the largest scale of knowledge -- the universe itself --

و بزرگترین ابعاد دانش--خود کهکشان-- پیدا کرده‎ام..

to be really quite striking and fascinating.

و این موضوع بسیار هیجان انگیز و شایان توجه است.

Because as Bruce Mau once said,

زیرا همانگونه که بروس ماو می‎گوید،

"When everything is connected to everything else,

"زمانی که همه‎ی چیزها به هم مربوط هستند،

for better or for worse, everything matters."

خوب یا بد، همه چیز اهمیت پیدا می‎کند."

Thank you so much.

بسیار متشکرم .

(Applause)

(تشویق حضار)