The difference between winning and succeeding | John Wooden | TED

جان وودن تفاوت بین برنده بودن و موفق بودن را بیان میکند

2,758,549 views

2009-03-26 ・ TED


New videos

The difference between winning and succeeding | John Wooden | TED

جان وودن تفاوت بین برنده بودن و موفق بودن را بیان میکند

2,758,549 views ・ 2009-03-26

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Reza Ghiabi Reviewer: soheila Jafari
00:12
I coined my own definition of success in 1934,
0
12390
4372
من تعریف خودم رو از موفقیت دارم
در ۱۹۳۴، زمانی که در دبیرستانی در ساوت بند ایندانا درس می‌دادم
00:16
when I was teaching at a high school in South Bend, Indiana,
1
16786
2937
00:19
being a little bit disappointed, and [disillusioned] perhaps,
2
19747
4760
کمی ناامید و شاید افسرده شده بودم به خاطر دیدن
00:24
by the way parents of the youngsters in my English classes
3
24531
4047
شیوه ای که والدین جوانان کلاس انگلیسی من داشتند
00:28
expected their youngsters to get an A or a B.
4
28602
3849
و از آن جوانان توقع داشتند که
نمره A یا B بگیرند. فکر میکردند نمره C قابل قبوله اما برای بچه همسایه،
00:32
They thought a C was all right for the neighbors' children,
5
32475
2897
چون بچه های همسایه ها همه سطح متوسطند.
00:35
because they were all average.
6
35396
1967
00:37
But they weren't satisfied when their own --
7
37387
2135
اما این راضی نبودنشون از چیزی که داشتن
00:39
it would make the teacher feel that they had failed, or the youngster had failed.
8
39546
3968
باعث میشد معلم احساس کنه که شکست خورده، یا جوان فکر کنه که خراب کرده.
00:43
And that's not right.
9
43538
1183
و این درست نیست. خدای خوب، با خرد بی پایانش
00:44
The good Lord in his infinite wisdom didn't create us all equal
10
44745
2993
وقتی حرف از هوش میشه، همه ما رو مساوی خلق نکرده
00:47
as far as intelligence is concerned,
11
47762
1737
به همونطور که اندازه و قیافه هامون مثل هم نیست.
00:49
any more than we're equal for size, appearance.
12
49523
2475
00:52
Not everybody could earn an A or a B, and I didn't like that way of judging,
13
52022
3685
همه نمیتوستن نمره A یا B بدست بیارن، و من روش قضاوت در این مورد رو دوست نداشتم.
00:55
and I did know how the alumni of various schools
14
55731
4109
و من می‌دونستم که چطوری فارغ التحصیلان مدارس مختلف
00:59
back in the '30s judged coaches and athletic teams.
15
59864
3635
در دهه ۳۰، در مورد مربی ها و تیم های ورزشی چه فکر می‌کردن.
01:03
If you won them all, you were considered to be reasonably successful --
16
63523
5026
در اون زمان اگه همه رو می‌بردید، نسبتاً موفق تلقی می‌شدید--
01:08
not completely.
17
68573
1154
نه کاملاً موفق. من فهمیدم دلیلش اینه که --
01:09
Because I found out --
18
69751
1373
01:11
we had a number of years at UCLA where we didn't lose a game.
19
71148
3363
چند سالی بود که ما در دانشگاه کالیفرنیا بازی ای رو نباخته بودیم.
01:14
But it seemed that we didn't win each individual game
20
74535
2499
اما بر اساس صحبت های حاشیه به نظر میرسید ما تک تک بازی ها رو هم نبرده بودیم
01:17
by the margin that some of our alumni had predicted --
21
77058
3966
و بعضی ار فارق التحصیلانمون پیش بینی کرده بودند و
من تقریباً همیشه --
01:21
(Laughter)
22
81048
3088
(خنده)
01:24
And quite frequently I really felt that they had backed up their predictions
23
84160
3572
-- من تقریباً همیشه قویاً احساسم این بود که اونا از پیش بینی هاشون پشتیباتی می‌کنند
01:27
in a more materialistic manner.
24
87756
2555
منتها بیشتر به روشهای اخلاقی مادی! (رشوه)
01:30
(Laughter)
25
90335
1158
01:31
But that was true back in the 30s, so I understood that.
26
91517
3222
اما این قضیه در دهه ۳۰ درست بود و منم متوجه اش بودم.
01:34
But I didn't like it, I didn't agree with it.
27
94763
2160
ولی من دوستش نداشتم. و باهاش موافق هم نبودم.
01:36
I wanted to come up with something I hoped could make me a better teacher,
28
96947
3539
و من می‌خواستم به چیزی دست پیدا کنم که من رو به معلم بهتری تبدیل کنه
و به جوانان زیر نظر من
01:40
and give the youngsters under my supervision,
29
100510
2120
چه در ورزش و چه در کلاس زبان انگلیسی --
01:42
be it in athletics or the English classroom,
30
102654
2118
01:44
something to which to aspire,
31
104796
1466
چیزی بده که آرزوش رو داشتند
01:46
other than just a higher mark in the classroom,
32
106286
3543
نه تنها فقط یک نمره ی بالاتر
01:49
or more points in some athletic contest.
33
109853
2630
در کلاس درس، یا امتیازهای بیشتر در یک مسابقه ورزشی.
01:52
I thought about that for quite a spell,
34
112507
2363
من خیلی دقیق در این مورد فکر کردم،
01:54
and I wanted to come up with my own definition.
35
114894
2221
و میخواستم تعریف خودم رو داشته باشم. فکر کردم شاید این کمک کنه.
01:57
I thought that might help.
36
117139
1545
01:58
And I knew how Mr. Webster defined it,
37
118708
2428
و می‌دونم که آقای وبستر (موفقیت رو) اینطور تعریف کرده:
02:01
as the accumulation of material possessions
38
121160
2048
جمع کردن دارایی های مادی
02:03
or the attainment of a position of power or prestige, or something of that sort,
39
123232
4357
یا اکتساب موقعیتی قدرتمند یا معتبر، یا چیزی از این قبیل --
02:07
worthy accomplishments perhaps,
40
127613
1912
شاید دست آوردی ارزشمند،
02:09
but in my opinion, not necessarily indicative of success.
41
129549
3486
اما از نظر من اینها نشاندهنده موفقیت نیست.
02:13
So I wanted to come up with something of my own.
42
133059
2387
پس تصمیم گرفتم که چیزی از خودم بسازم.
02:15
And I recalled --
43
135470
1863
و یادم آمد -- که من در مزرعه ای کوچک درجنوب ایندیانا بزرگ شده ام
02:17
I was raised on a small farm in Southern Indiana,
44
137357
2327
02:19
and Dad tried to teach me and my brothers
45
139708
1985
و پدرم سعی داشت به من و برادرانم یاد بده
02:21
that you should never try to be better than someone else.
46
141717
3299
که شما هیچوقت نباید تلاش کنید از کس دیگری بهتر باشید.
مطمئنم که در آن زمان برادرم کار این رو کرد، من نکردم -- نکرد --
02:25
I'm sure at the time he did that, I didn't -- it didn't --
47
145040
3445
02:28
well, somewhere, I guess in the hidden recesses of the mind,
48
148509
3150
خوب، یک جایی، شاید مخفی در پس ذهنم،
02:31
it popped out years later.
49
151683
1453
سالها بعد جرقه زد.
02:33
Never try to be better than someone else,
50
153160
1976
هیچوقت سعی نکن از کس دیگه ای بهتر باشی،
02:35
always learn from others.
51
155160
1453
همیشه از بقیه یاد بگیر. هیچوقت دست برندار
02:36
Never cease trying to be the best you can be --
52
156637
2373
از تلاش برای اینکه بهترین کسی باشی که میتونی -- این تحت کنترل توئه.
02:39
that's under your control.
53
159034
1617
02:40
If you get too engrossed and involved and concerned
54
160675
2461
اگر زیادی مجذوب و درگیر و دلواپس بشی
02:43
in regard to the things over which you have no control,
55
163160
2620
در مورد چیزهایی که نمی‌تونی کنترلشون کنی،
02:45
it will adversely affect the things over which you have control.
56
165804
3715
این تأثیر منفی روی چیزهایی که می‌تونی کنترلشون کنی می‌گذاره.
02:49
Then I ran across this simple verse that said,
57
169543
2477
بعد از این من به یک آیه کوتاه و ساده برخوردم که میگه:
02:52
"At God's footstool to confess,
58
172044
1993
«در مقابل تخت خداوند برای اعتراف، جانی حقیر زانو زد، و سر خود را خم کرد.
02:54
a poor soul knelt, and bowed his head.
59
174061
2323
من شکست خوردم! و زاری کرد.
02:56
'I failed!' he cried.
60
176408
1634
خداوند گفت، تو بهترین کاری که می‌توانستی کردی، این موفقیت است»
02:58
The Master said, 'Thou didst thy best, that is success.'"
61
178066
4070
03:02
From those things, and one other perhaps,
62
182160
1976
از این مطالب و شاید چند تای دیگه،
03:04
I coined my own definition of success, which is:
63
184160
2753
من تعریف خودم رو از موفقیت ارائه کردم
03:06
Peace of mind attained only through self-satisfaction
64
186937
3286
که اینه: آرامش ذهنی تنها از طریق رضایت از خود، با دانستن اینکه تو تلاشت را کردی
که بهترین کاری را که در توانت بود را انجام بدهی بدست می‌آید.
03:10
in knowing you made the effort to do the best of which you're capable.
65
190247
3739
که بهترین کاری را که در توانت بود را انجام بدهی بدست می‌آید.
03:14
I believe that's true.
66
194010
1284
من ایمان دارم این درسته. اگر تلاش کنید
03:15
If you make the effort to do the best of which you're capable,
67
195318
2927
که بهترین کاری رو انجام دهید که در توان شماست، و سعی کنید که مشکلی را بهبود ببخشید
03:18
trying to improve the situation that exists for you,
68
198269
2633
که برای شما بوجود آمده، من فکر می‌کنم این موفقیته.
03:20
I think that's success,
69
200926
1153
03:22
and I don't think others can judge that;
70
202103
1985
و فکر نمی‌کنم دیگران بتوانند این رو قضاوت کنند. فکر میکنم شبیه «شخصیت» و «آوازه» یک فرد است.
03:24
it's like character and reputation --
71
204112
1775
03:25
your reputation is what you're perceived to be;
72
205911
2851
آوازه شما آن چیزی است که شما کسب کرده اید:
03:28
your character is what you really are.
73
208786
1858
شخصیت شما چیزی است که شما واقعاً هستید.
03:30
And I think that character is much more important
74
210668
3174
و من فکر میکنم شخصیت خیلی
03:33
than what you are perceived to be.
75
213866
1770
مهمتر از چیزهایی ایست که شما کسب کرده اید.
03:35
You'd hope they'd both be good,
76
215660
1754
میتونید امیدوار باشید که هر دوی اینها خوب باشن،
03:37
but they won't necessarily be the same.
77
217438
2697
اما اینها لزوماً مثل هم نخواهند بود.
03:40
Well, that was my idea that I was going to try to get across to the youngsters.
78
220159
3977
خوب، این ایده ای بود که من سعی داشتم بین جوانان اشائه بدم.
03:44
I ran across other things.
79
224160
1452
من چیزهای دیگری رو هم امتحان کرده ام. من عاشق درس دادن هستم،
03:45
I love to teach, and it was mentioned by the previous speaker
80
225636
5110
و این توسط سخنران قبلی ذکر شد
03:50
that I enjoy poetry, and I dabble in it a bit, and love it.
81
230770
3151
که من از شعر هم لذت میبرم، و دستی هم در آن دارم و عاشق آن هستم.
03:53
There are some things that helped me, I think,
82
233945
2191
فکر کنم، چیزهایی هست که منو کمک کرده
03:56
be better than I would have been.
83
236160
1776
که بهتر از اون باشم که قبلاً بوده ام. من می‌دونم نه کسی هستم که بایست باشم،
03:57
I know I'm not what I ought to be, what I should be,
84
237960
2570
نه کسی که بهتره باشم. اما فکر می‌کنم بهتر از زمانی هستم که
04:00
but I think I'm better than I would have been
85
240554
2133
04:02
if I hadn't run across certain things.
86
242711
1910
با این چیزها درگیر نشده بودم.
04:04
One was just a little verse that said,
87
244645
3826
یکی از اونها یک شعر کوچک است که می‌گوید،
«هیچ کلام نانوشته، هیچ گفتار ناگفته
04:08
"No written word, no spoken plea
88
248495
4052
04:12
can teach our youth what they should be;
89
252571
2565
نمی‌تواند به جوانتان یاد دهد که او چه باید باشد.
04:15
nor all the books on all the shelves --
90
255160
2382
نه تمام کتاب ها در قفسه ها --
04:17
it's what the teachers are themselves."
91
257566
2228
فقط خود معلم ها.»
04:19
That made an impression on me in the 1930s.
92
259818
3793
این به من انگیزه و احساس داد
در دهه ۱۹۳۰.
04:23
And I tried to use that more or less in my teaching,
93
263635
4275
و من سعی کردم کم و بیش اون رو در درس دادنم بکار ببرم،
04:27
whether it be in sports, or whether it be in the English classroom.
94
267934
4572
چه در ورزش باشه یا در کلاس درس انگلیسی.
04:32
I love poetry and always had an interest in that somehow.
95
272530
5804
من عاشق شعر هستم و همیشه به نحوی علاقه ای به اون داشته ام.
04:38
Maybe it's because Dad used to read to us at night,
96
278358
3778
شاید به این خاطر که پدرم شب ها برای ما شعر می‌خوند.
04:42
by coal oil lamp --
97
282160
1158
چراغ نفتی -- ما برق نداشتیم
04:43
we didn't have electricity in our farm home.
98
283342
3352
در خانه مزرعه ای ما.
04:47
And Dad would read poetry to us. So I always liked it.
99
287035
2563
و پدر برای ما شعر می‌خواند. بنابراین من همیشه دوستش داشته ام.
04:49
And about the same time I ran across this one verse,
100
289622
2514
و در همان زمان که من به این شعر برخوردم،
04:52
I ran across another one.
101
292160
1667
به شعر دیگه ای هم برخورده بودم. یک نفر
04:53
Someone asked a lady teacher why she taught,
102
293851
3816
از خانم معلمی پرسیده بود که چرا درس می‌دهد.
04:57
and after some time, she said she wanted to think about that.
103
297691
3040
اون -- بعد از مدتی، گفت می‌خواد راجع بهش فکر کنه.
05:00
Then she came up and said,
104
300755
1880
بعد که جواب رو فهمیده بود گفت:
05:02
"They ask me why I teach, and I reply,
105
302659
2889
«از من می پرسند چرا درس می‌دهی
و من جواب می‌دهم، از کجا می‌توانم سازمانی به این باشکوهی پیدا کنم؟
05:05
'Where could I find such splendid company?'
106
305572
2500
05:08
There sits a statesman, strong, unbiased, wise;
107
308096
3040
که در آن یک سیاست مدار، قوی، بی غرض، خردمند؛
05:11
another Daniel Webster, silver-tongued.
108
311160
2698
یک دانیل وبستر دیگر، شکر کلام.
05:13
A doctor sits beside him, whose quick, steady hand may mend a bone,
109
313882
3254
یک دکتر در کنار او،
که دست پرتوان و سریعش استخوانی را شفا دهد،
05:17
or stem the life-blood's flow.
110
317160
2976
یا جلوی ریزش خون حیات آوری را بگیرد.
05:20
And there a builder; upward rise the arch of a church he builds,
111
320160
3048
و در آن یک سازنده باشد. طاق بلند یک کلیسا را بسازد،
05:23
wherein that minister may speak the word of God,
112
323232
2436
که در آن یک کشیش کلام خدا را بازگو کند
05:25
and lead a stumbling soul to touch the Christ.
113
325692
2444
و ارواح لغزان را راهنمایی کند تا به مسیح دست یابند.
05:28
And all about, a gathering of teachers,
114
328160
1975
و هدف همه (این سازمان) گرد آوردن معلمان،
05:30
farmers, merchants, laborers --
115
330159
2318
مزرعه داران، تاجران، کارگران:
05:32
those who work and vote and build
116
332501
1652
آنهایی که کار می‌کنند و رای می‌دهند و می‌سازند و می‌کارند و عبادت می‌کنند برای فرادایی بهتر، باشد.
05:34
and plan and pray into a great tomorrow.
117
334177
2371
05:36
And I may say, I may not see the church,
118
336572
3318
و من می‌توانم بگویم، من شاید آن کلیسا را نبینم،
05:39
or hear the word, or eat the food their hands may grow,
119
339914
2818
یا کلامی نشنوم یا غذایی را که آن دست ها پرورش داده اند نخورم.
05:42
but yet again I may;
120
342756
1237
اما ممکن است. و ممکن است بعدها بگویم،
05:44
And later I may say,
121
344017
1151
05:45
I knew him once, and he was weak, or strong, or bold or proud or gay.
122
345192
4055
من زمانی او را می‌شناختم، و او ضعیف بود، یا قوی،
یا بی باک، یا مغرور، یا شوخ.
05:49
I knew him once, but then he was a boy.
123
349271
2345
زمانی من او را می‌شناختم، زمانی که او پسر بچه ای بود.
05:51
They ask me why I teach and I reply,
124
351640
2270
از من می‌پرسند چرا درس می‌دهم و من می‌گویم،
05:53
'Where could I find such splendid company?'"
125
353934
2650
از کجا می‌توانم سازمانی به این باشکوهی پیدا کنم؟»
05:56
And I believe the teaching profession --
126
356608
1928
و من به حرفه ی معلمی اعتقاد دارم --
05:58
it's true, you have so many youngsters,
127
358560
2062
درسته، شما تعداد خیلی زیادی جوان دارید.
06:00
and I've got to think of my youngsters at UCLA --
128
360646
2389
و من باید جوانان خودم رو در دانشگاه کالیفرنیا به یاد بیارم --
سی و چند وکیل،‌ یازده دندانپزشک و دکتر،
06:03
30-some attorneys, 11 dentists and doctors,
129
363059
4812
06:07
many, many teachers and other professions.
130
367895
3241
تعداد زیادی معلّم و سایر حرفه ها.
06:11
And that gives you a great deal of pleasure,
131
371160
3798
و این به انسان لذّت زیادی می‌دهد،
06:14
to see them go on.
132
374982
1604
که ببیند آنها مسیر خود را می‌روند.
06:16
I always tried to make the youngsters feel that they're there to get an education,
133
376610
4064
من همیشه سعی کرده ام کاری کنم که جوانان احساس کنن
که اونجا هستند که آموزش ببینند، اولویت یک.
06:20
number one; basketball was second, because it was paying their way,
134
380698
3204
دوم بسکتبال، چون مخارجشان را تأمین می‌کرد،
06:23
and they do need a little time for social activities,
135
383926
2507
و زمان کمی هم برای فعالیت های اجتماعی لازم داشتند،
06:26
but you let social activities take a little precedence over the other two,
136
386457
3587
اما اگر فعالیت های اجتماعی تان کمی بر دوتای دیگه تقدم پیدا کنه،
دیگر برای مدت طولانی ای خبری از آن فعالیتهای اجتماعی نخواهد بود.
06:30
and you're not going to have any very long.
137
390068
2329
06:32
So that was the idea that I tried to get across
138
392421
4715
پس این ایده ای بود که سعی داشتم
06:37
to the youngsters under my supervision.
139
397160
2427
بین جوانان زیر نظر خودم جا بیندازم.
06:39
I had three rules, pretty much,
140
399611
1806
من تقریباً، سه تا قانون داشتم، که عملاً به هرسه پایبند بودم.
06:41
that I stuck with practically all the time.
141
401441
2321
06:43
I'd learned these prior to coming to UCLA, and I decided they were very important.
142
403786
3928
من اینها را قبل از اینکه به دانشگاه کالیفرنیا بیام یاد گرفته بودم،
و تصمیم گرفتم که اونها برام خیلی مهم باشن.
06:47
One was "Never be late."
143
407738
3900
یکی این بود -- هرگز دیر نکن. هرگز دیر نکن.
06:51
Later on I said certain things --
144
411662
4245
بعدها چیزهای دیگه ای هم گفتم --
06:55
the players, if we were leaving for somewhere, had to be neat and clean.
145
415931
4205
من بازی کنان رو الزام کرده بودم که اگه داریم به جایی میریم، اونا باید تمیز و مرتب باشن.
07:00
There was a time when I made them wear jackets and shirts and ties.
146
420160
5976
یک وقتی اونا رو مجبور کردم کت و پیرهن مردانه بپوشند و کراوات بزنند.
07:06
Then I saw our chancellor coming to school in denims and turtlenecks,
147
426160
5785
بعد مدیر دانشگاه رو در حالی دیدم
که با شلوار کتانی و پیرهن یقه اسکی به مدرسه آمد و با خودم فکر کردم،
07:11
and thought, it's not right for me to keep this other [rule] so I let them just --
148
431969
3967
درست نیست که من به این اضافه ی قانونم پایبند باشم.
پس به اونا اجازه دادم -- اونا فقط کافی بود تمیز و مرتب می‌بودن.
07:15
they had to be neat and clean.
149
435960
1580
07:17
I had one of my greatest players that you probably heard of, Bill Walton.
150
437564
4629
زمانی که یکی از بهترین بازیکنانم رو که احتمالاً شما می‌شناسیدش داشتم،
بیل والتون. اون آمد که سوار اتوبوس بشه
07:22
He came to catch the bus; we were leaving for somewhere to play.
151
442217
3693
داشتیم برای بازی به جایی می‌رفتیم.
07:25
And he wasn't clean and neat, so I wouldn't let him go.
152
445934
3330
ولی اون مرتب و تمیز نبود، من هم اجازه ندادم که بیاد.
07:29
He couldn't get on the bus,
153
449288
1384
نتونست سوار اتوبوس بشه. مجبور شد به خونه بره و خودش رو تروتمیز کنه
07:30
he had to go home and get cleaned up
154
450696
1910
07:32
to get to the airport.
155
452630
2127
تا به فرودگاه بیاید.
07:34
So I was a stickler for that. I believed in that.
156
454781
2355
پس من در این مورد سخت گیر بودم. به این باور داشتم.
07:37
I believe in time; very important.
157
457160
1884
من به زمان اعتقاد دارم -- خیلی مهمه.
07:39
I believe you should be on time, but I felt at practice, for example --
158
459068
3648
من باور دارم که شما باید سر موقع باشید. اما چیزهایی هم در عمل احساس کردم، مثلاً
07:42
we start on time, we close on time.
159
462740
2016
سر وقت شروع کنیم،‌ سر وقت تمام کنیم.
07:44
The youngsters didn't have to feel that we were going to keep them over.
160
464780
3397
جوانان نباید احساس کنند که ما می‌خواهیم اونا رو اضافه نگه داریم.
07:48
When I speak at coaching clinics, I often tell young coaches --
161
468201
2992
وقتی من در کلنیک های مربی گری صحبت می‌کنم، اغلب میگم
مربی های جوان -- و در کلنیکهای مربی گری کم و بیش،
07:51
and at coaching clinics, more or less,
162
471217
2140
07:53
they'll be the younger coaches getting in the profession.
163
473381
2984
مربی های جوان تری هم هستند که دارند به این حرفه وارد میشن.
07:56
Most of them are young, you know, and probably newly-married.
164
476389
3484
بیشترشون جوان هستند. می‌دونید، و احتمالاً تازه ازدواج کرده اند.
07:59
And I tell them, "Don't run practices late,
165
479897
3015
و من بهشون میگم، «تمرین ها رو تا دیروقت ادامه ندید.
08:02
because you'll go home in a bad mood,
166
482936
2029
چون با خلق و خوی بد به خونه می‌رسید.
08:04
and that's not good, for a young married man to go home in a bad mood.
167
484989
3348
و این برای یک زوج جوان خوب نیست که با خلق و خوی بد به خونه برند.
08:08
When you get older, it doesn't make any difference, but --"
168
488361
2967
وقتی سنت بالاتر میره،‌ فرقی نمی‌کنه.» اما --
(خنده)
08:11
(Laughter)
169
491352
3784
08:15
So I did believe: on time.
170
495160
1267
پس من به زمان باور داشتم. من به شروع به موقع اعتقاد داشتم،
08:16
I believe starting on time, and I believe closing on time.
171
496451
3125
و به پایان به موقع اعتقاد داشتم.
08:19
And another one I had was, not one word of profanity.
172
499600
2536
یکی از چیزهای دیگه این بود، یک کلمه بی حرمتی نباشه.
08:22
One word of profanity, and you are out of here for the day.
173
502160
4976
یک کلمه بی احترامی کن، و برای تمام روز میری بیرون.
08:27
If I see it in a game, you're going to come out and sit on the bench.
174
507160
3286
اگه من اینو در بازی ای ببینم، می آی بیرون و روی نیمکت میشینی.
08:30
And the third one was, never criticize a teammate.
175
510470
2666
و سومی این بود که، هیچوقت یک هم تیمی رو تحقیر نکن.
08:33
I didn't want that. I used to tell them I was paid to do that.
176
513160
2976
من اینو نمی‌خواستم. همیشه بهشون می‌گفتم من برای این کار پول می‌گیرم.
08:36
That's my job. I'm paid to do it. Pitifully poor, but I am paid to do it.
177
516160
3976
این کار منه. من براش پول می‌گیرم. هرچند به شدّت ناچیز، اما من براش پول می‌گیرم.
08:40
Not like the coaches today, for gracious sakes, no.
178
520160
2976
نه مثل مربی های این روزها، محض رضای خدا. نه.
08:43
It's a little different than it was in my day.
179
523160
3388
در زمان من یک خورده فرق میکرد.
08:46
Those were three things that I stuck with pretty closely all the time.
180
526572
4681
اینها سه چیز بودند که من تقریباً همیشه بهشون پایبند بودم.
و در حقیقت اونها رو از پدرم دارم.
08:51
And those actually came from my dad.
181
531277
2618
08:53
That's what he tried to teach me and my brothers at one time.
182
533919
4897
این چیزی بود که در اون زمان سعی می‌کرد به من و برادرام یاد بده.
08:58
I came up with a pyramid eventually,
183
538840
2874
در نهایت من به یک هرم رسیدم،
09:01
that I don't have the time to go on that.
184
541738
2706
که وقتش رو ندارم براتون راجع بهش صحبت کنم.
اما فکر کنم کمکم کرد که معلم بهتری بشم.
09:04
But that helped me, I think, become a better teacher.
185
544468
3230
09:07
It's something like this:
186
547722
1921
چیزی شبیه به اینه:
09:09
And I had blocks in the pyramid,
187
549667
2198
و من در این هرم خشت هایی گذاشتم،
09:11
and the cornerstones being industriousness and enthusiasm,
188
551889
3247
که در پایه ی هرم تلاش و اشتیاقه،
09:15
working hard and enjoying what you're doing,
189
555160
2096
سخت کار کردن و لذت بردن از کاری که می‌کنی،
09:17
coming up to the apex,
190
557280
1856
همینطور بالا می آیم تا به نوک هرم می‌رسیم.
09:19
according to my definition of success.
191
559160
2976
طبق تعریف من از موفقیت.
09:22
And right at the top, faith and patience.
192
562160
2333
و درست در این بالا -- ایمان و صبر.
09:24
And I say to you, in whatever you're doing,
193
564517
2405
و من به شما گفته باشم، در هر کاری که می‌کنید،
09:26
you must be patient.
194
566946
1160
باید صبور باشید. شما باید صبر داشته باشید تا --
09:28
You have to have patience to -- we want things to happen.
195
568130
3750
ما می‌خوایم امور انجام بشه. ما در مورد جوانان و بی صبریشون خیلی حرف می‌زنیم.
09:31
We talk about our youth being impatient a lot, and they are.
196
571904
4071
09:35
They want to change everything. They think all change is progress.
197
575999
3142
و اونها (بی صبر) هستند. می‌خوان همه چیز رو تغییر بدن.
فکر میکنن تمام تغییرات مفیده.
09:39
And we get a little older -- we sort of let things go.
198
579165
2571
و ما تا کمی پیر میشیم -- یه جورایی همه چیز رو رها می‌کنیم.
09:41
And we forget there is no progress without change.
199
581760
2611
و فراموش می‌کنیم که بدون تغییر خبری از بهبود نیست.
پس شما باید صبر داشته باشید.
09:44
So you must have patience,
200
584395
1390
09:45
and I believe that we must have faith.
201
585809
1986
و من معتقدم ما باید ایمان داشته باشیم.
09:47
I believe that we must believe, truly believe.
202
587819
2635
معتقدم باید اعتقاد داشته باشیم،
اعتقاد واقعی. نه فقط اینکه حرفش رو بزنیم:
09:50
Not just give it word service,
203
590478
1960
09:52
believe that things will work out as they should,
204
592462
2674
باور به اینکه پدیده ها اونطور اتفاق می افتند که بهتره بیفتند،
09:55
providing we do what we should.
205
595160
2314
و برای ما کارهایی رو که بهتره انجام بدیم، میسازن.
09:57
I think our tendency is to hope things will turn out the way we want them to
206
597498
4669
من فکر می‌کنم ما تمایل داریم امیدوار باشیم که پدیده ها جوری که ما میخوایم از آب در بیان
در بیشتر مواقع. اما کارهایی رو که لازمه انجام نمیدیم
10:02
much of the time,
207
602191
1263
10:03
but we don't do the things that are necessary
208
603478
3339
10:06
to make those things become reality.
209
606841
3295
که اون پدیده ها رو به واقعیت تبدیل کنیم.
10:10
I worked on this for some 14 years,
210
610160
1976
من ۱۴ سال روی این کار کردم،
10:12
and I think it helped me become a better teacher.
211
612160
2976
و فکر می‌کنم به من کمک کرد که معلم بهتری بشم.
10:15
But it all revolved around that original definition of success.
212
615160
4154
اما همه اینها حول اون تعریف اصلی موفقیت میگرده.
10:19
You know, a number of years ago,
213
619338
2045
میدونین، سالها پیش، یه داور
10:21
there was a Major League Baseball umpire by the name of George Moriarty.
214
621407
3729
بزرگ لیگهای بیسبال بود به نام جرج موریارتی.
10:25
He spelled Moriarty with only one 'i'.
215
625160
3587
اون موریاتی رو فقط با یک "i" می‌نوشت.
10:28
I'd never seen that before, but he did.
216
628771
1911
من اصلاً قبلاً اینطوری ندیده بودم، اما اون اینطوری می‌نوشت.
10:30
Big league baseball players --
217
630706
1817
بازیکنان لیگهای برتر بیسبال --
10:32
they're very perceptive about those things,
218
632547
2071
اونا خیلی به این جور چیزها حساسن،
10:34
and they noticed he had only one 'i' in his name.
219
634642
2494
و متوجه شدن که اون فقط یک "i" در اسمش داره.
10:37
You'd be surprised how many also told him
220
637160
3624
باورتون نمیشه چند نفر بهش گفتن
10:40
that that was one more than he had in his head
221
640808
2328
که از اون چیزی فکر می‌کنی، یه دونه بیشتره
10:43
at various times.
222
643160
1157
همیشه.
10:44
(Laughter)
223
644341
1748
(خنده)
10:46
But he wrote something where I think he did
224
646113
2046
اما اون یه چیزی نوشت که من فکر می‌کنم در زمانی این کار رو کرد
10:48
what I tried to do in this pyramid.
225
648183
1716
که من داشتم سعی میکردم این هرم رو بسازم. اون بهش گفت «راه پیشِ رو
10:49
He called it "The Road Ahead, or the Road Behind."
226
649923
2403
یا راه پشت سر»
10:52
He said, "Sometimes I think the Fates must grin as we denounce them and insist
227
652350
3786
«بعضی وقت ها من فکر میکنم که تقدیر باید
به ما بخندد وقتی که ما آن را مقصر می‌دانیم و اصرار داریم
10:56
the only reason we can't win, is the Fates themselves have missed.
228
656160
4189
تنها دلیلی که نمی‌توانیم برنده باشیم، این است که خود سرنوشت خطا کرده است.
11:00
Yet there lives on the ancient claim:
229
660373
1763
در حالیکه کسانی هستند که با این باور زنده اند:
11:02
we win or lose within ourselves.
230
662160
1729
ما در بین خودمان می‌بریم و می‌بازیم. جایزه ها درخشان در فقسه های ما
11:03
The shining trophies on our shelves can never win tomorrow's game.
231
663913
3223
هرگز نمی‌توانند بازی فردا را ببرند.
11:07
You and I know deeper down, there's always a chance to win the crown.
232
667160
3286
من و شما در ته دلمان می‌دانیم، همیشه می‌شود که تاج از آن ما باشد.
11:10
But when we fail to give our best,
233
670470
1666
اما وقتی که نمی‌توانیم بهترین کار را انجام دهیم،
11:12
we simply haven't met the test, of giving all and saving none
234
672160
3079
به زبان ساده بهای امتحان را نپرداخته ایم، که همه چیز را ببخشیم
و چیزی نگه نداریم تا زمانی که واقعاً بازی را برده باشیم؛
11:15
until the game is really won;
235
675263
1723
با نشان دادن اینکه چقدر برایمان ارزش دارد، با سرسختی؛
11:17
of showing what is meant by grit;
236
677010
2394
با ادامه بازی وقتی که دیگران دست کشیده اند؛
11:19
of playing through when others quit;
237
679428
2080
11:21
of playing through, not letting up.
238
681532
1704
با ادامه بازی، و راحت طلبی نکردن.
11:23
It's bearing down that wins the cup.
239
683260
1739
این جلو زدن است که جام را می‌برد. که رویای هدفی پیش رو داشته باشیم،
11:25
Of dreaming there's a goal ahead; of hoping when our dreams are dead;
240
685023
3357
که امیدوار باشیم وقتی که رویا هایمان مرده اند؛
با دعا کردن وقتی امیدهایمان از بین رفته اند.
11:28
of praying when our hopes have fled; yet losing, not afraid to fall,
241
688404
3732
اگر باختیم، از آن نمی ترسیم،
11:32
if, bravely, we have given all.
242
692160
1811
اگر شجاعانه همه تلاشمان را کرده باشیم. برای کسی که از این مرد تر می‌خواهد،
11:33
For who can ask more of a man than giving all within his span.
243
693995
3855
مردی که در زمانی که داشته همه تلاشش را کرده است.
11:37
Giving all, it seems to me, is not so far from victory.
244
697874
4262
(باید بگویم) به نظر من، تمام تلاش را صرف کردن، آنچنان از خود پیروزی دور نیست.
11:42
And so the Fates are seldom wrong, no matter how they twist and wind.
245
702160
3286
پس بنابراین سرنوشت گاهی اشتباه میکند، مهم نیست چگونه می‌پیچد و می‌وزد.
11:45
It's you and I who make our fates --
246
705470
2666
این تو و من هستیم که سرنوشت خود را می‌سازیم --
11:48
we open up or close the gates on the road ahead or the road behind."
247
708160
3976
این ما هستیم که دروازه های رو به جلو یا پشت سر را، می‌بندیم یا باز می‌کنیم.»
11:52
Reminds me of another set of threes that my dad tried to get across to us:
248
712160
3525
این منو به یاد یک جمله سه تایی می‌ندازه که پدرم سعی می‌کرد به ما یاد بده.
11:55
Don't whine. Don't complain. Don't make excuses.
249
715709
3093
ناله نکن. شکایت نکن. بهانه نیار.
11:58
Just get out there,
250
718826
1238
برو توی میدون و سراغ هر کاری که داری می‌کنی.
12:00
and whatever you're doing, do it to the best of your ability.
251
720088
2880
با بهترین توانت انجامش بده.
12:02
And no one can do more than that.
252
722992
2144
و بدون که هیچکس بهتر از اون نمیتونه.
12:05
I tried to get across, too, that --
253
725160
2881
من هم سعی کردم این رو اشائه بدم که --
12:08
my opponents will tell you -- you never heard me mention winning.
254
728065
3080
انتقادهای من بهت نمیگه -- هیچوقت نمی شنوی من به بردن اشاره کنم.
12:11
Never mention winning.
255
731169
1529
هیچوقت به برنده شدن اشاره نکنید. ایده من اینه
12:12
My idea is that you can lose when you outscore somebody in a game,
256
732722
5578
که ممکنه شما زمانی که امتیازتون از کسی بیشتره بازنده باشید.
12:18
and you can win when you're outscored.
257
738324
2166
و ممکنه در حالیکه امتیازتون کمتره برنده باشید.
12:20
I've felt that way on certain occasions, at various times.
258
740514
3622
من اینو در مواقعی حس کرده ام،
به کرّات.
12:24
And I just wanted them to be able to hold their head up after a game.
259
744160
5286
و فقط می‌خواستم اونا بتونن
سرشون رو بعد از بازی بالا نگه دارن.
12:29
I used to say that when a game is over,
260
749470
2666
همیشه بهشون می‌گفتم وقتی بازی تموم شد
12:32
and you see somebody that didn't know the outcome,
261
752160
2381
و شما کسی رو دیدید که نتیجه رو نمی‌دونست،
12:34
I hope they couldn't tell by your actions
262
754565
3032
امیدوارم اون آدم نتونه از کارهای شما نتیجه رو بفهمه
12:37
whether you outscored an opponent or the opponent outscored you.
263
757621
5515
چه شما حریف رو مقلوب کرده باشین چه حریف شما رو
12:43
That's what really matters:
264
763160
1547
این چیزیه که واقعاً ارزش داره: که آیا شما تلاش کردید
12:44
if you make an effort to do the best you can regularly,
265
764731
3760
که بهترین کاری رو که می‌تونستید انجام بدید،
12:48
the results will be about what they should be.
266
768515
2687
نتایج، چیزهایی خواهد بود که بهتره باشه.
12:51
Not necessarily what you'd want them to be but they'll be about what they should;
267
771226
3880
لزوماً چیزهایی نیستند که شما میخواین باشند.
چیزی میشن که بهتره باشن.
12:55
only you will know whether you can do that.
268
775130
2006
و فقط شما هستید که می‌دونین که آیا از عهده اش بر میاین یا نه.
12:57
And that's what I wanted from them more than anything else.
269
777160
3648
و این موضوعی بود که من بیشتر از هر چیز دیگه ای ازشون می‌خواستم.
13:00
And as time went by, and I learned more about other things,
270
780832
2778
و به مرور زمان، من راجع به موارد دیگه هم بیشتر یاد گرفتم،
13:03
I think it worked a little better,
271
783634
1857
فکر کنم کمی وضع بهتر شد
13:05
as far as the results.
272
785515
1643
اگه بخواهیم راجع به نتایج صحبت کنیم. اما من می‌خواستم امتیاز بازی
13:07
But I wanted the score of a game to be the byproduct of these other things,
273
787182
4954
اضافه ای باشه بر این موارد،
13:12
and not the end itself.
274
792160
1976
و نه خود هدف.
13:14
I believe it was one great philosopher who said --
275
794160
5976
فکر میکنم --
یک فیلسوف بزرگ بود که میگه -- نه، نه،
13:20
no, no -- Cervantes.
276
800160
1938
سروانتس. سروانتس میگه،
13:22
Cervantes said, "The journey is better than the end."
277
802122
5252
«خود مسیر بهتر از پایان است»
13:27
And I like that.
278
807398
1809
و من این رو دوست دارم. من فکر میکنم که اینه --
13:29
I think that it is -- it's getting there.
279
809231
2231
یک «رسیدن» داریم. که بعضی وقتها زمانیکه میرسی، تقریباً سرخوردگی وجود داره.
13:31
Sometimes when you get there, there's almost a let down.
280
811486
2691
13:34
But it's the getting there that's the fun.
281
814201
2024
اما یک «به آنجا رفتن» داریم که این جالبه.
13:36
As a basketball coach at UCLA, I liked our practices to be the journey,
282
816249
4754
من دوست داشتم -- به عنوان یک مربی بسکتبال در دانشگاه کالیفرنیا من دوست داشتم تمارینمون اون سفر باشه،
13:41
and the game would be the end, the end result.
283
821027
3290
و بازی پایان. نتیجه ی آخر.
13:44
I liked to go up and sit in the stands and watch the players play,
284
824341
3158
من دوست داشتم برم بالا و روی صندلیها بشینم و بازیکنان رو ببینم که دارن بازی میکنن،
13:47
and see whether I'd done a decent job during the week.
285
827523
4613
و ببینم که آیا در طول هفته کار شایسته ای انجام داده ام؟
و ببینم که آیا در طول هفته کار شایسته ای انجام داده ام؟
13:52
There again, it's getting the players to get that self-satisfaction,
286
832160
3583
و دوباره، مهم هدایت بازیکنانه که به اون رضایت از خود برسند،
13:55
in knowing that they'd made the effort to do the best of which they are capable.
287
835767
6555
با دانستن اینکه اونها تلاشی کرده اند
که بهترین توانایی شون بوده.
14:04
Sometimes I'm asked who was the best player I had, or the best teams.
288
844667
4826
گاهی از من می پرسن که
بهترین بازیکنی که داشته ام چه کسی بوده، یا بهترین تیم.
14:09
I can never answer that.
289
849517
2619
من هیچوقت نمیتونم به این جواب بدم،
14:12
As far as the individuals are concerned --
290
852160
2976
تا اونجایی که منظور، اشخاص هستند.
14:15
I was asked one time about that,
291
855160
2976
یک دفعه از من در این مورد سؤال شد،
14:18
and they said,
292
858160
1168
و گفتند، «فرض کن که بتونی یه جوری
14:19
"Suppose that you, in some way, could make the perfect player.
293
859352
4815
بازیکن کاملی رو بسازی. چی میخوای؟»
14:24
What would you want?"
294
864191
1160
14:25
And I said, "Well, I'd want one that knew why he was at UCLA:
295
865375
2976
و من گفتم، «خوب، من یکیو میخوام که بدونه چرا تو دانشگاه کالیفرنیا هست:
14:28
to get an education, he was a good student,
296
868375
2761
برای تحصیل، شاگرد خوبی باشه،
14:31
really knew why he was there in the first place.
297
871160
2500
واقعاً بدونه که چرا اصلاً اینجاست.
14:33
But I'd want one that could play, too.
298
873684
1866
اما کسی رو میخوام که بتونه بازی هم بکنه.
14:35
I'd want one to realize that defense usually wins championships,
299
875574
4165
کسی رو میخوام که اینو بفهمه
دفاع، معمولاً قهرمانی ها رو میبره، و سخت روی دفاع کار کنه.
14:39
and who would work hard on defense.
300
879763
2071
14:41
But I'd want one who would play offense, too.
301
881858
2278
اما از طرفی کسی رو میخوام که بتونه حمله هم بکنه.
14:44
I'd want him to be unselfish,
302
884160
2277
میخوام خودخواه نباشه،
14:46
and look for the pass first and not shoot all the time.
303
886461
3143
و اوّل دنبال موقعیت پاس بگرده و همیشه خودش شوت نکنه.
14:49
And I'd want one that could pass and would pass.
304
889628
3112
و کسی رو میخوام که بتونه پاس بده، این کار رو انجام بده.
14:52
(Laughter)
305
892764
1197
(خنده)
14:53
I've had some that could and wouldn't,
306
893985
1920
من یه عده رو داشتم که می‌تونستن [پاس بدن] ولی نمی‌دادن،
14:55
and I've had some that would and could.
307
895929
2102
و یه عده دیگه رو داشتم که پاس می‌دادن ولی نمیتونستن.
(خنده)
14:58
(Laughter)
308
898055
1635
14:59
So, yeah, I'd want that.
309
899714
1422
15:01
And I wanted them to be able to shoot from the outside.
310
901160
3777
میخوام بتونن از خارج محوّطه شوت کنن.
15:04
I wanted them to be good inside too.
311
904961
2357
میخوام داخل هم که هستن خوب باشن.
(خنده)
15:07
(Laughter)
312
907342
1794
15:09
I'd want them to be able to rebound well at both ends, too.
313
909160
3976
میخوام بتونن در هرکدوم از ابتدا یا انتها که هستن زود برگردن به موقعیتشون.
15:13
Why not just take someone like Keith Wilkes and let it go at that.
314
913160
3976
و چرا یه نفر مثل کیت ویلکیز رو انتخاب نکنیم و کار رو به اون ندیم؟
15:17
He had the qualifications.
315
917160
1872
اون این صلاحیت ها رو داشت. نه که تنها کس باشه،
15:19
Not the only one, but he was one that I used in that particular category,
316
919056
4707
اما اون یکی از کسانی بود که من در
دسته خاصی قرار داده بودمش، چون فکر می‌کردم
15:23
because I think he made the effort to become the best.
317
923787
2984
تلاشش رو میکنه که بهترین باشه.
15:26
There was a couple.
318
926795
1166
15:27
I mention in my book, "They Call Me Coach,"
319
927985
2946
من به کتابم اشاره کردم، «به من می‌گویند مربّی»
15:30
two players that gave me great satisfaction,
320
930955
2301
دو بازیکنی که رضایت زیادی به من داده اند؛
15:33
that came as close as I think anyone I ever had to reach their full potential:
321
933280
3722
که فکر میکنم بیشتر از هر کس دیگری به تمام پتانسیل شون نزدیک شده بودند:
یکیکانرود بارک و دیگری داگ مکینتاش بود.
15:37
one was Conrad Burke, and one was Doug McIntosh.
322
937026
2395
15:39
When I saw them as freshmen, on our freshmen team --
323
939445
3494
وقتی من اونا رو به عنوان ورودی های جدید دیدم،
در تیم ورودی های جدیدمون --
15:42
freshmen couldn't play varsity when I taught.
324
942963
2850
ما نداشتیم -- ورودی ها نمیتونستن در تیم اول دانشگاه بازی کنن.
15:45
I thought, "Oh gracious, if these two players, either one of them" --
325
945837
3300
و من فکر کردم، «وای خدای من، اگه هر کدوم از این دو بازیکن» --
15:49
they were different years, but I thought about each one at the time he was there --
326
949161
3952
اونا در سالهای مختلف بودن، اما من درباره هر کدوم در آن زمان فکر می‌کردم --
«وای، اگه این به تیم اول دانشگاه راه پیدا کنه،
15:53
"Oh, if he ever makes the varsity,
327
953137
1999
15:55
our varsity must be pretty miserable, if he's good enough to make it."
328
955160
3756
تیم اوّلمون حتماً خیلی افتضاحه که این تونسته بهش وارد بشه.»
15:58
And you know, one of them was a starting player for a season and a half.
329
958940
5931
و شما یکیشون رو می‌شناسین که
برای یک فصل و نیم یک بازیکن ستاره بود.
16:04
The other one, his next year, played 32 minutes in a national championship game,
330
964895
5241
اون یکی -- سال بعدش،
۳۲ دقیقه در بازی ملّیِ قهرمانی بازی کرد،
16:10
Did a tremendous job for us.
331
970160
1705
کار عظیمی برای ما انجام داد. و سال بعدش، یک بازیکن ستاره
16:11
The next year, he was a starting player on the national championship team,
332
971889
3875
در بازی ملّیِ قهرمانی بود.
16:15
and here I thought he'd never play a minute, when he was --
333
975788
3182
و این من بودم که فکر می‌کردم اون هیچوقت نمیتونه یک دقیقه هم بازی کنه، در حالیکه کرد --
16:18
so those are the things that give you great joy,
334
978994
4677
پس اینها اون چیزهایی هستن که لذت زیادی بهت میدن
و اگه یکیشون رو ببینی رضایت بزرگی بهت دست میده.
16:23
and great satisfaction to see.
335
983695
1441
16:25
Neither one of those youngsters could shoot very well.
336
985160
2976
هیچکدوم از اون جوان ها نمی‌توستن درست شوت کنن.
16:28
But they had outstanding shooting percentages,
337
988160
2191
اما درصد شوت بالایی داشتن،
16:30
because they didn't force it.
338
990375
2237
چون راحت بودند.
16:32
And neither one could jump very well,
339
992636
2682
و هیچکدوم نمی‌تونستن خوب بپرند،
16:35
but they kept good position, and so they did well rebounding.
340
995342
3420
اما بدست آوردن -- جای خوبی رو دارن،
و همینطور به موقع سر جاشون برگشتند. اونا به خاطر داشتن که
16:38
They remembered that every shot that's taken, they assumed would be missed.
341
998786
3684
هر توپی که جلوش بسته باشه، ضربه سوخته به حساب میاد.
16:42
I've had too many stand around and wait to see if it's missed,
342
1002494
2934
من خیلی ها رو داشتم که ایستادن که ببینن آیا (ضربه) سوخت یا نه،
بعدش تازه حرکت کردن که دیگه دیر شده بود.
16:45
then they go and it's too late, somebody else is in there ahead of them.
343
1005452
4637
یه نفر دیگه جلوی اونا بود.
16:50
They weren't very quick, but they played good position,
344
1010113
2614
و اونا خیلی سریع نبودن، اما جاهای خوبی بازی کردن،
16:52
kept in good balance.
345
1012751
1385
و تعادل رو حفظ کردند.
16:54
And so they played pretty good defense for us.
346
1014160
2531
و بنابراین دفاع خیلی خوبی برای ما بودند.
16:56
So they had qualities that -- they came close to --
347
1016715
3153
پس اول خصوصیاتی داشتن که -- نزدیک شدن به --
16:59
as close to reaching possibly their full potential
348
1019892
3417
نزدیکترین مقداری که میشه به پتانسیل کاملشون نزدیک شد
17:03
as any players I ever had.
349
1023333
2269
در مقایسه با تمام بازیکن هایی که تا حالا داشته ام.
17:05
So I consider them to be as successful as Lewis Alcindor or Bill Walton,
350
1025626
6477
بنابراین من اونا رو موفق قلمداد میکنم به اندازه
لویز الکیندور یا بیل والتن،
17:12
or many of the others that we had;
351
1032127
1729
یا خیلی های دیگه که داشتیم، بازیکن های خیلی برجسته -- خیلی برجسته ای داشتیم.
17:13
there were some outstanding players.
352
1033880
3739
17:18
Have I rambled enough?
353
1038777
2065
به اندازه کافی حرف مفت زدم؟
17:20
I was told that when he makes his appearance, I was supposed to shut up.
354
1040866
4127
به من گفته اند که وقتی اون آقا رو میبینی، باید خفه شی.
17:25
(Laughter)
355
1045017
1270
(خنده)
17:26
(Applause)
356
1046311
3849
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7