engVid Adam Benn from Write to the Top Interview | Speak English Fluently with Steve Hatherly

Welcome back to another edition  of Speak English Fluently. 

به نسخه دیگری از Speak English Fluently خوش آمدید.

I’m your host Steve Hatherly. My guest today is Adam Benn. 

من میزبان شما استیو هاترلی هستم. مهمان امروز من آدام بن است.

Adam has been teaching English for over 20  years now and has done so in many different  

آدام بیش از 20 سال است که انگلیسی تدریس می کند و این کار را در بسیاری از

countries around the world. He's made some very popular  

کشورهای مختلف در سراسر جهان انجام داده است. او چند

teaching videos for EngVid.com. He has his own very popular  

ویدیوی آموزشی بسیار محبوب برای EngVid.com ساخته است. او کانال بسیار محبوب خود را

YouTube channel called Write to the Top. And recently, very interesting, he did a talk  

در یوتیوب به نام Write to the Top دارد. و اخیراً، بسیار جالب، او یک سخنرانی

for TedX on the importance of writing. He's written his own books. 

برای TedX در مورد اهمیت نوشتن انجام داد. او کتاب های خودش را نوشته است.

And we're going to talk about  all of those things today, 

و ما امروز در مورد همه آن چیزها صحبت خواهیم کرد،

Let me say hello to my fellow Canadian  and, uh, guest today, Adam Benn. 

اجازه دهید به هموطن کانادایی خود سلام کنم و آه، مهمان امروز، آدام بن.

How are… how are you doing, sir? I’m very good Steve, thanks. 

چطوری... چطوری آقا؟ من خیلی خوبم استیو، ممنون

How are you? I’m great thank you. 

چطور هستید؟ من عالیم ممنون

You're from Toronto, yeah? I’m from Toronto, yeah. 

شما اهل تورنتو هستید، آره؟ من اهل تورنتو هستم، بله.

Actually, I should say “Toronto”  like non-Torontonians, but… 

در واقع، من باید مثل غیر تورنتونی‌ها بگویم «تورنتو»، اما...

Very good, uh, so let's see now where do we begin? You've been teaching  

خیلی خوب، اوه، حالا ببینیم از کجا شروع کنیم؟ شما

English for 24 years in total - a long time. And you've lived in so many different countries  

در مجموع 24 سال انگلیسی تدریس کرده اید - مدت زیادی است. و شما در بسیاری از کشورهای مختلف

around the world. So what inspired you  

در سراسر جهان زندگی کرده اید. پس چه چیزی شما را

originally to move away from Canada? And where was your first destination? 

در ابتدا الهام گرفت که از کانادا دور شوید؟ و اولین مقصد شما کجا بود؟

And you can talk about that a little bit. So I was in… I was in Toronto. 

و شما می توانید کمی در مورد آن صحبت کنید. بنابراین من در ... من در تورنتو بودم.

And I loved traveling. So I just wanted to travel around the world. 

و من عاشق سفر بودم بنابراین من فقط می خواستم به دور دنیا سفر کنم.

So originally, my first idea was  to, you know, learn how to cook. 

بنابراین، در ابتدا، اولین ایده من این بود که، می دانید، چگونه آشپزی را یاد بگیرم.

Maybe become a chef because  people have to eat everywhere. 

شاید سرآشپز شوید چون مردم باید همه جا غذا بخورند.

I can always go somewhere  and find a job as a chef. 

من همیشه می توانم جایی بروم و شغل آشپزی پیدا کنم.

So I went to culinary school for a year. I did that. 

بنابراین یک سال به مدرسه آشپزی رفتم. من انجامش دادم.

I worked in a few restaurants and I  realized that I really hated that job. 

من در چند رستوران کار کردم و متوجه شدم که واقعا از آن شغل متنفرم.

Oh, really. So I needed something else. 

اوه، واقعا. پس به چیز دیگری نیاز داشتم.

And one day, I saw an advertisement, it said,  “Do you want to live overseas and teach English?” 

و یک روز، یک آگهی دیدم، در آن نوشته شده بود، "آیا می خواهید در خارج از کشور زندگی کنید و انگلیسی تدریس کنید؟"

And I thought, “Yeah, I do.” So I applied. 

و من فکر کردم، "آره، دارم." بنابراین من درخواست دادم.

I got a job and I went to Japan. That was my first overseas teaching experience. 

کار پیدا کردم و به ژاپن رفتم. این اولین تجربه تدریس من در خارج از کشور بود.

Very good. Where… what other countries have you lived in? 

خیلی خوب. کجا... در چه کشورهای دیگری زندگی کرده اید؟

So I lived in Japan. I actually taught in Toronto and Vancouver. 

بنابراین من در ژاپن زندگی کردم. من در واقع در تورنتو و ونکوور تدریس کردم.

Oh, OK. In Canada. 

آهان باشه. در کانادا.

I lived in Turkey, in Israel, and now in Korea. 

من در ترکیه، در اسرائیل و اکنون در کره زندگی کردم.

Wow. So Israel was your last stop  before coming to live in Korea? 

وای. پس اسرائیل آخرین توقف شما قبل از آمدن برای زندگی در کره بود؟

Uh, well a while ago, I went back to Canada  since then, but then I came here, again, yeah. 

اوه، چند وقت پیش، از آن زمان به کانادا برگشتم، اما بعد آمدم اینجا، دوباره، آره.

Oh, very good so… What made you come to Korea this time  

اوه، خیلی خوب... چه شد که این بار

having experience in so many other countries? Uh, I actually met a very nice Korean woman. 

با داشتن تجربه در بسیاری از کشورهای دیگر به کره آمدید ؟ اوه، من در واقع با یک زن کره ای بسیار خوب آشنا شدم.

Oh, there it is. Oh, there it is. 

اوه، آنجاست. اوه، آنجاست.

So we came here. Plus, uh,  

بنابراین ما به اینجا آمدیم. به علاوه،

I live in Busan which is on right on the coast. So I live… I have the ocean right in front of me. 

من در بوسان زندگی می کنم که در سمت راست ساحل است. پس من زندگی می کنم... من اقیانوس را درست در مقابلم دارم.

I have the mountains right behind me. It's… it's a beautiful place to live. 

من کوه ها را درست پشت سرم دارم. این… مکانی زیبا برای زندگی است.

Oh, Busan, uh, if… if our… our audience members  have not been… is one of the prettiest cities in  

اوه، بوسان، اوه، اگر... اگر مخاطبان ما نبوده اند... یکی از زیباترین شهرهای کره است

Korea. There's no question, yeah. Yeah, it's a very nice place. 

. سوالی نیست، آره آره جای خیلی خوبیه

So let's talk about EngVid first. Sure. 

پس بیایید ابتدا در مورد EngVid صحبت کنیم. مطمئن.

Uh, the videos that you do for EngVid.com  that's engvid.com are insanely popular. 

اوه، ویدیوهایی که برای EngVid.com که engvid.com است انجام می دهید بسیار محبوب هستند.

They have nearly what - 2.96 million  subscribers I think was the number that I saw. 

آنها تقریباً چیزی دارند - 2.96 میلیون مشترک فکر می کنم تعداد مشترکی بود که من دیدم.

That's just from my channel  – there’s other teachers. 

این فقط از کانال من است - معلمان دیگری هم هستند.

Yeah, so that's incredible. They've made you one of the  

بله، پس این باورنکردنی است. آنها شما را به یکی از

most popular English teachers in the world. So how did that… how did that all come to be? 

محبوب ترین معلمان انگلیسی در جهان تبدیل کرده اند. پس چطور شد که ... چگونه این همه بوجود آمد؟

Uh, interestingly, I worked for the  relatives of the guy who owns EngVid. 

جالب اینجاست که من برای بستگان مردی که صاحب EngVid بود کار می کردم.

Like, while I was living in  Toronto, I was also teaching there. 

مثلاً زمانی که در تورنتو زندگی می کردم، در آنجا تدریس می کردم.

And I… and I worked with, uh, his mom. And when I came back from some travels,  

و من... و با مادرش کار کردم. و وقتی از چند سفر برگشتم،

she contacted me, and asked me,  “Do you want to make some videos?” 

او با من تماس گرفت و از من پرسید: "آیا می‌خواهی چند ویدیو بسازی؟"

Because she knows I know how to teach. And I know English, and world experience,  

زیرا او می داند که من می دانم چگونه تدریس کنم. و من انگلیسی و تجربه جهانی را می دانم،

so I said, “Yeah, sure. I’ll go try it.” And I did it. 

بنابراین گفتم: «آره، حتما. من برم امتحانش کنم.» و من این کار را کردم.

And it took off. And I have kept doing it. 

و بلند شد. و من به انجام آن ادامه داده ام.

Wow, how many years has it…  how many years has it been now? 

وای، چند سال است... الان چند سال است؟

It's funny. I was just looking at it. 

جالبه. فقط داشتم نگاهش میکردم

I was looking at my first video  just to see what it was like. 

من داشتم به اولین ویدیوم نگاه می کردم تا ببینم چطور است.

It was 10 years ago. Goodness me. 

10 سال پیش بود. خدایا من

Well done. Congratulations on your success. Almost 3 million for just for your channel. 

آفرین. موفقیت شما را تبریک می گویم. تقریباً 3 میلیون فقط برای کانال شما.

That's incredible. Yeah. 

این باور نکردنی است. آره

What types of videos do you  enjoy making for EngVid? 

از ساختن چه نوع ویدیوهایی برای EngVid لذت می برید؟

To be honest, I... I like  making the grammar videos. 

راستش من... دوست دارم ویدیوهای گرامر را بسازم.

I know a lot of teachers don't  like to teach the grammar. 

من می دانم که بسیاری از معلمان دوست ندارند گرامر را آموزش دهند.

I know the students don't  necessarily like to learn grammar  

من می دانم که دانش آموزان لزوماً دوست ندارند گرامر را یاد بگیرند،

but it's very important I like grammar I like But it's very important. 

اما این بسیار مهم است من گرامر را دوست دارم دوست دارم اما بسیار مهم است.

I like grammar. I like to see a student’s face when he or she… 

من گرامر را دوست دارم. من دوست دارم وقتی دانش آموزی صورتش را ببینم...

Oh, I get it. You know that “Ah ha” moment. 

اوه، متوجه شدم. شما آن لحظه "آه ها" را می دانید.

Right. And so,  

درست. و بنابراین،

I… I like the grammar, so I like to teach that. But, I do all kinds of lessons. 

من… من گرامر را دوست دارم، بنابراین دوست دارم آن را آموزش دهم. اما، من همه نوع درس را انجام می دهم.

I do general English. I do like phrasal verbs, vocabulary,  

من انگلیسی عمومی کار می کنم. من افعال عبارتی، واژگان،

some pronunciation, writing, test  prep, a little bit of everything. 

برخی تلفظ ها، نوشتن، آمادگی آزمون، کمی از همه چیز را دوست دارم.

I remember talking to my students when  I taught university here in Korea,  

یادم می‌آید وقتی اینجا در کره در دانشگاه تدریس می‌کردم با دانشجویانم صحبت می‌کردم

and I said to them, I bet your grammar in  English is better than my grammar in English. 

و به آنها گفتم، شرط می‌بندم دستور زبان انگلیسی شما بهتر از گرامر من در انگلیسی است.

Yeah, yeah. Because that's a large focus. 

آره آره. زیرا این یک تمرکز بزرگ است.

That's where they learned the most, yeah. Uh, in in their younger years, right? 

این جایی است که آنها بیشتر یاد گرفتند، بله. اوه، در سال های جوانی، درست است؟

Have you noticed that? You know,  

آیا به آن توجه کرده اید؟ می دانید،

after moving to Korea and living in Turkey and  Israel and teaching in Toronto and Vancouver… 

پس از مهاجرت به کره و زندگی در ترکیه و اسرائیل و تدریس در تورنتو و ونکوور...

Have you noticed that that Korean  students maybe have some different skills?  

آیا متوجه شده اید که دانش آموزان کره ای ممکن است مهارت های متفاوتی داشته باشند؟

Second language-wise or third language wise ….? Yeah, they focus. They focus  

زبان دوم یا زبان سوم….؟ آره تمرکز میکنن آنها

very heavily on the grammar. And they do work on the vocabulary,  

به شدت روی گرامر تمرکز می کنند. و آنها روی واژگان کار می کنند،

but they don't necessarily go outside… like they…  they look at the technical aspects and they don't… 

اما لزوماً بیرون نمی روند ... مثل آنها ... به جنبه های فنی نگاه می کنند و نمی کنند ... فکر

I don't think they do enough practice, which I  think is why it's a little difficult for them so… 

نمی کنم تمرین کافی انجام دهند، به همین دلیل است که این کمی است. برای آنها دشوار است، بنابراین...

To like integrate those grammar lessons  and to use that vocabulary, etc. 

دوست داشتن ادغام آن درس های دستور زبان و استفاده از آن واژگان، و غیره.

But I find that this is a Asian issue,  like the way Asian education systems work. 

اما من متوجه شدم که این یک مسئله آسیایی است، مانند روشی که سیستم های آموزشی آسیایی کار می کنند.

A lot of them focused very heavily on the  grammar and not enough about on the speaking  

بسیاری از آنها به شدت روی گرامر تمرکز کردند و به اندازه کافی روی صحبت کردن

and the writing and the conversation. But that being said, having a strong  

و نوشتن و مکالمه تمرکز نداشتند. اما با توجه به آنچه گفته شد، من فکر می‌کنم که داشتن یک پایه گرامر قوی

grammar foundation makes it a  whole lot easier, I think, to  

، تبدیل شدن به یک سخنران عالی را در سال‌های آخرتان

become a great speaker in your later years, right? Yeah, but again, if you're willing to actually  

بسیار آسان‌تر می‌کند ، درست است؟ بله، اما باز هم، اگر می‌خواهید واقعاً

apply it, so that's the, that's the key, use it. That's the EngVid videos, but what about  

آن را اعمال کنید، پس این کلید است، از آن استفاده کنید. این ویدیوهای EngVid هستند، اما در مورد

your channel - Write to the Top? How, how did that come to be when you  

کانال شما - نوشتن به بالا؟ چطور، چطور شد وقتی

decided to… to make that, you decided  to focus it on writing specifically? 

تصمیم گرفتید... برای ساختن آن، تصمیم گرفتید به طور خاص روی نوشتن تمرکز کنید؟

Yeah, so where did the idea  for your own channel come from? 

آره، پس ایده کانال خودت از کجا اومد؟

Well, I again, I've taught in many  places and I've I especially started  

خوب، من دوباره، من در بسیاری از جاها تدریس کرده ام و به خصوص شروع به تدریس یک آزمون آمادگی آزمون مانند آیلتس و تافل کرده ام

teaching a test prep like IELTS and TOEFL. And I… I looked at statistics, and I looked  

. و من... من به آمار نگاه کردم، و به دانش‌آموزان خودم، و دانش‌آموزان دیگر

at my own students, and other people students, and  I realized that like very consistently, it doesn't  

نگاه کردم ، و متوجه شدم که به طور مداوم،

matter what country you come from, everybody’s  worst scores are in the writing section. 

مهم نیست از چه کشوری آمده‌اید، بدترین نمرات همه در بخش نوشتن است.

And a lot of teachers, as much as  they can, they try to avoid teaching  

و بسیاری از معلمان، تا جایی که می توانند، سعی می کنند از آموزش

the writing because it's a very hard skill. So a lot of teachers don't like to teach it. 

نوشتن اجتناب کنند، زیرا این یک مهارت بسیار سخت است. بنابراین بسیاری از معلمان دوست ندارند آن را آموزش دهند.

Some, even English teachers are  not the best writers, like native  

برخی، حتی معلمان انگلیسی، بهترین نویسندگان نیستند، مانند

speakers are not are not great writers. And so I realized that I should focus  

زبان مادری که نویسندگان بزرگی نیستند. و بنابراین متوجه شدم که باید

on that because I like it for one thing. The students need it for another thing. 

روی آن تمرکز کنم زیرا آن را برای یک چیز دوست دارم. دانش آموزان برای چیز دیگری به آن نیاز دارند.

And if it helps them, especially with  tests and like getting a job and all that… 

و اگر به آنها کمک کند، مخصوصاً با آزمایش‌ها و مانند یافتن شغل و همه اینها...

A lot of people don't realize that writing is  something you're going to do your whole life. 

بسیاری از مردم نمی‌دانند که نوشتن کاری است که شما در تمام زندگی خود انجام خواهید داد.

You're going to write resumes. You're going to write cover letters,  

قرار است رزومه بنویسید. شما قرار است نامه های پوششی بنویسید،

you're going to write memos, you're going  to write all kinds of things in business,  

یادداشت ها بنویسید، انواع چیزها را در تجارت،

outside of business, even on social media. Your captions have to be understood, right? 

خارج از تجارت، حتی در رسانه های اجتماعی بنویسید. زیرنویس های شما باید درک شوند، درست است؟

So it's all about writing. So that's why I decided to open this channel. 

بنابراین همه چیز در مورد نوشتن است. به همین دلیل تصمیم گرفتم این کانال را باز کنم.

I think you're absolutely right. That even… even native English speakers are not  

به نظر من کاملا حق با شماست. حتی... حتی انگلیسی زبانان مادری لزوماً نویسندگان خوبی نیستند

necessarily good writers because it's something  that we learn perhaps in elementary, middle,  

، زیرا این چیزی است که ما شاید در ابتدایی، راهنمایی،

high school, maybe in university, depending  on what you study, but that that's kind of it. 

دبیرستان، شاید در دانشگاه، بسته به آنچه شما مطالعه می کنید، یاد می گیریم، اما این چیزی است که می آموزیم.

That's… that's kind of when it stops, right? And if you're never really, if you're never  

این ... زمانی است که متوقف می شود، درست است؟ و اگر واقعا هرگز به شما

really taught specifically how to  be a good writer, then it's not  

آموزش داده نشده است که چگونه یک نویسنده خوب باشید، پس این

something that's going to come naturally, correct? No, it… it doesn't come naturally because it takes  

چیزی نیست که به طور طبیعی اتفاق بیفتد، درست است؟ نه، این ... به طور طبیعی به وجود نمی آید زیرا

a lot of focus, which is again another reason I  think a lot of people tend to stay away from it. 

تمرکز زیادی می طلبد، که باز هم دلیل دیگری است که فکر می کنم بسیاری از مردم تمایل دارند از آن دوری کنند.

And also people take for granted  that they… they speak well. 

و همچنین مردم این را بدیهی می دانند که... خوب صحبت می کنند.

They can communicate well. So that's it's good enough  

آنها می توانند به خوبی ارتباط برقرار کنند. پس این به اندازه کافی خوب است که

when it comes across, the message gets across in  the writing, but it's not always the case, so... 

وقتی به آن پیام می رسد، پیام در نوشته منتشر می شود، اما همیشه اینطور نیست، بنابراین ...

When did you… when did you start the channel? This one is about five years ago. 

شما از کی ... کی کانال را راه اندازی کردید؟ این یکی حدود پنج سال پیش است.

Five years ago and what almost  300,000 subscribers you're at now? 

پنج سال پیش و تقریباً 300000 مشترک الان دارید؟

Yeah, 265, yeah. Wow, that's wonderful. 

بله، 265، بله. وای، این فوق العاده است.

Congratulations on that as well. Thank you. 

برای آن نیز تبریک می گویم. متشکرم.

Does that surprise you, I wonder? Because you said that, you know,  

تعجب می کنم، آیا این شما را شگفت زده می کند؟ چون گفتید، می دانید،

teachers don't necessarily enjoy  teaching writing and students also. 

معلمان لزوماً از تدریس نوشتن و دانش آموزان نیز لذت نمی برند.

Oh gosh, I have to write this again. Maybe something they don't love doing, but  

خدایا باید دوباره این را بنویسم. شاید کاری که آنها انجام آن را دوست نداشته باشند، اما

obviously your channel is extremely successful. Has the success surprised you at all? 

واضح است که کانال شما بسیار موفق است. آیا موفقیت اصلاً شما را شگفت زده کرده است؟

A little bit, because for one thing,  it's a little bit higher level English. 

کمی، زیرا برای یک چیز، سطح انگلیسی کمی بالاتر است.

It's not… it's not for beginners. It's… you have to have a certain base of  

این نیست… برای مبتدیان نیست. این است که ... شما باید پایه خاصی از

vocabulary and grammar to be able to write well. Plus, I think that, again, a lot of people  

واژگان و دستور زبان داشته باشید تا بتوانید خوب بنویسید. به علاوه، من فکر می کنم که، باز هم، بسیاری از مردم

don't want to learn writing - They need to. So surprised, but not surprised. 

نمی خواهند نوشتن را یاد بگیرند - آنها نیاز دارند. خیلی تعجب کردم، اما تعجب نکردم.

EngVid, there’s people who needs to learn  English, and those who want to learn it. 

EngVid، افرادی هستند که نیاز به یادگیری زبان انگلیسی دارند و کسانی که می خواهند آن را یاد بگیرند.

Right. Whereas my channel,  

درست. در حالی که کانال من،

I think it's more about  needing to than wanting to. 

فکر می‌کنم بیشتر در مورد نیاز است تا خواستن.

Understood. What are what  

فهمیده شد.

are some of the… the basic tips that you give  students to try to improve their writing skills? 

برخی از نکات اساسی که به دانش آموزان برای بهبود مهارت های نوشتاری خود می دهید چیست

The key is, like anything else, practice. You have to get practice, but as much as  

؟ نکته کلیدی، مانند هر چیز دیگری، تمرین است. شما باید تمرین کنید، اما تا حد

possible get feedback as well.? Because you can write all day,  

امکان بازخورد نیز دریافت کنید. زیرا شما می توانید تمام روز بنویسید،

but if nobody, excuse me, if nobody is pointing  out the mistakes you're making, you're just  

اما اگر کسی نیست، ببخشید، اگر هیچ کس به اشتباهاتی که شما مرتکب می شوید اشاره نمی کند، شما فقط به

going to keep making them right. So that's the hard part. 

درست کردن آنها ادامه می دهید. پس این قسمت سخت است.

I used… I used to tell my students…  I used to make them keep a diary. 

استفاده می‌کردم... به دانش‌آموزانم می‌گفتم... آنها را مجبور می‌کردم که یک دفتر خاطرات داشته باشند.

And I would tell them to write  about any topic they want every day. 

و به آنها می گفتم هر روز در مورد هر موضوعی که می خواهند بنویسند.

And I realized after I gave the assignment  teaching so many different classes at university  

و بعد از اینکه این تکلیف را به تدریس در کلاس‌های مختلف در دانشگاه دادم، متوجه شدم

that I had created a ton of extra work for myself. But I didn't mind. 

که تعداد زیادی کار اضافی برای خودم ایجاد کرده‌ام. اما من بدم نمی آمد.

I didn't…. I didn't want to bring that up,  but that's another reason a lot of teachers  

من نکردم…. من نمی خواستم آن را مطرح کنم، اما این دلیل دیگری است که بسیاری از معلمان

don’t teach writing. So very true, right? 

نوشتن را آموزش نمی دهند. خیلی درسته، درسته؟

But I didn't mind because the  students – “Do I have to do this?” 

اما من بدم نمی آمد زیرا دانش آموزان - "آیا باید این کار را انجام دهم؟"

And I said, “Well, yeah, because this  is really going to help your speaking  

و من گفتم: "خب، بله، زیرا این واقعاً به صحبت کردن شما کمک می کند

because you're just taking the words out of your  mouth and you're putting them down on paper.” 

زیرا فقط کلمات را از دهان خود بیرون می آورید و آنها را روی کاغذ می گذارید."

Yeah. And then once I would correct it,  

آره و سپس یک بار آن را تصحیح می‌کردم،

then I'd say, “OK, now repeat this 10, 15,  20 times that paragraph that you just wrote.” 

سپس می‌گفتم، "خوب، حالا این بند را 10، 15، 20 بار تکرار کنید که نوشتید."

So do you agree with me? There's a strong  connection between writing and… and conversation? 

پس با من موافقید؟ ارتباط قوی بین نوشتن و… و مکالمه وجود دارد؟

So there's absolutely a connection, because  again, listening and reading are passive skills. 

بنابراین کاملاً یک ارتباط وجود دارد، زیرا باز هم گوش دادن و خواندن مهارت‌های غیرفعال هستند.

You're taking in the language and you're  processing it and making it work inside your head. 

شما زبان را در نظر می گیرید و آن را پردازش می کنید و کاری می کنید که در ذهن خود کار کند.

Speaking and writing are active skills. You need to produce the language. 

صحبت کردن و نوشتن از مهارت های فعال هستند. شما باید زبان را تولید کنید.

So writing, forces you to  think very clearly and arrange  

بنابراین نوشتن، شما را وادار می کند که خیلی واضح فکر کنید و

very and construct very clear sentences. Now, if you can do this regularly,  

جملات بسیار واضح و واضح بسازید. حالا، اگر بتوانید این کار را به طور منظم انجام دهید،

it'll come out in your speaking as well. And you're speaking will be much better. 

در سخنرانی شما نیز مشخص خواهد شد. و شما صحبت می کنید بسیار بهتر خواهد بود.

Because normally, otherwise speaking, you can  just go around in circles to get to a point. 

زیرا به طور معمول، در غیر این صورت، می توانید برای رسیدن به نقطه ای به دور دایره بچرخید.

Writing will help you focus your speaking as well. Oh, that's an excellent point. 

نوشتن به شما کمک می‌کند تا صحبت کردن خود را نیز متمرکز کنید. اوه، این یک نقطه عالی است.

Yeah, because when you speak you can kind of say  the same thing 10 times over in a different way. 

بله، چون وقتی صحبت می‌کنید، می‌توانید همان چیزی را 10 بار به روشی متفاوت بگویید.

But when you're writing, you can't do that. You have to start at… at point A and get  

اما وقتی در حال نوشتن هستید، نمی توانید این کار را انجام دهید. شما باید از… در نقطه A شروع کنید و

to point B by the time you're done. And there's no, there's no in between. 

تا پایان کار به نقطه B برسید. و هیچ، هیچ در این بین وجود ندارد.

Yeah, yeah. As quickly as possible. 

آره آره. در سریع ترین زمان ممکن.

It's a great point, I didn't think about that. Well speaking of writing, you've written  

نکته بسیار خوبی است، من به آن فکر نکردم. خوب که از نوشتن صحبت می کنیم، شما کتاب هایی نیز

some books as well. Tell us about those. 

نوشته اید . در مورد آنها به ما بگویید.

So again, both of these are the I've written  two books like one is a series of books. 

پس دوباره، هر دوی اینها دو کتابی هستند که من نوشته ام، مثل یکی از آنها مجموعه ای از کتاب ها.

It's all for the IELTS exam right now. It's to help people preparing for the IELTS exam. 

در حال حاضر همه چیز برای امتحان آیلتس است. این برای کمک به افرادی است که برای امتحان آیلتس آماده می شوند.

The first one is called The Right Idea. Vocabulary and ideas and examples. 

اولین مورد ایده درست نام دارد. واژگان و ایده ها و مثال ها.

Because again, if you if we're thinking  about Korean students, for example,  

چون باز هم، اگر مثلاً به دانش‌آموزان کره‌ای فکر می‌کنیم،

one of the hardest things I've found that they…  one of the most difficult aspects of the exam,  

یکی از سخت‌ترین چیزهایی که من متوجه شدم آن‌ها… یکی از سخت‌ترین جنبه‌های امتحان،

is coming up with ideas quickly, right? They're focusing too much on their vocabulary,  

ایده‌پردازی سریع است، درست است؟ آنها بیش از حد روی واژگان خود تمرکز می کنند،

focusing too much on the grammar. And then they panic because  

تمرکز بیش از حد روی دستور زبان. و سپس آنها وحشت می کنند زیرا

they don't have any clear ideas. And this cost them a lot of points. 

آنها هیچ ایده روشنی ندارند. و این برای آنها امتیاز زیادی به همراه داشت.

So I always tell them think  of ideas before the exam. 

بنابراین من همیشه به آنها می گویم قبل از امتحان به ایده های خود فکر کنید.

So you mean on the IELTS? On the IELTS test? 

پس منظورتان در آیلتس است؟ در آزمون آیلتس؟

The essays, yes. They have to create something out of nowhere. 

مقالات، بله. آنها باید چیزی را از ناکجاآباد خلق کنند.

They get a prompt. They get a question  

آنها یک اعلان دریافت می کنند. آنها یک سوال دریافت می کنند

and then they have to write like a 250  words minimum essay to support their idea. 

و سپس باید مانند یک مقاله حداقل 250 کلمه ای برای حمایت از ایده خود بنویسند.

OK. But they need to give reasons and  

خوب. اما آنها نیاز به ارائه دلایل دارند و

support like examples but they don't know what  to say in like a very timed situation and they  

مانند مثال‌ها حمایت می‌کنند، اما نمی‌دانند در یک موقعیت بسیار زمان‌بندی شده چه بگویند و

panic and then everything falls apart. If you have ideas before the test,  

وحشت می‌کنند و بعد همه چیز به هم می‌ریزد. اگر قبل از آزمون ایده هایی دارید،

you're much more prepared for  any question that comes up. 

برای هر سوالی که پیش بیاید آمادگی بیشتری دارید.

So, for example, can you put  that in a context for me? 

بنابراین، برای مثال، می توانید آن را در یک زمینه برای من قرار دهید؟

Sure, so you're at, you're saying  like, OK, a very common question. 

مطمئناً، بنابراین، شما می گویید، خوب، یک سوال بسیار رایج است.

Is it better to live in the  countryside or in the city? 

زندگی در روستا بهتر است یا در شهر؟

So, you have to choose one, like  you have to have your introduction. 

بنابراین، شما باید یکی را انتخاب کنید، مانند اینکه باید معرفی خود را داشته باشید.

“I believe it's more important…  It's better to live in the city…” 

"من معتقدم مهمتر است... بهتر است در شهر زندگی کنید..."

And then you have to give reasons. You have to have two body paragraphs  

و سپس باید دلیل بیاورید. شما باید دو پاراگراف بدنی را

suggestion… suggesting why the  city is better than the country. 

پیشنهاد دهید... که نشان می دهد چرا شهر بهتر از کشور است.

So, you have to give examples  like better transportation,  

بنابراین، شما باید مثال هایی مانند حمل و نقل بهتر،

better infrastructure, better job opportunities. Then you have to give a bit of a contrast. 

زیرساخت های بهتر، فرصت های شغلی بهتر ارائه دهید. سپس باید کمی کنتراست ایجاد کنید.

So, in the country you get more  privacy, more leisure time. 

بنابراین، در کشور شما حریم خصوصی و اوقات فراغت بیشتری خواهید داشت.

But you don't make as much money and the cost  of living is a little harder, dot, dot, dot. 

اما شما آنقدر پول در نمی آورید و هزینه زندگی کمی سخت تر است، نقطه، نقطه، نقطه.

Very basic essay there, but they… That's a that's a great tip, though. 

مقاله بسیار ابتدایی وجود دارد، اما آنها… این نکته بسیار خوبی است، هرچند.

I mean, if you're just talking about  a basic structure for.. for writing,  

منظورم این است که اگر شما فقط در مورد یک ساختار اساسی برای نوشتن صحبت می کنید،

that's a really excellent tip is that, you know,  list one or two or three or four ideas to support  

این یک نکته واقعا عالی است این است که، می دانید، یک یا دو یا سه یا چهار ایده را برای حمایت از

what you're saying, but then say, “But,  also, on the other side,” 1, 2, 3 maybe  

آنچه می گویید فهرست کنید، اما سپس بگویید. ، "اما، همچنین، از طرف دیگر"، 1، 2، 3 شاید

and then come back and say, “But, ultimately…” That's it. 

و سپس برگردید و بگویید، "اما، در نهایت..." همین است.

The most important don't forget  to come back to your side. 

مهمترین چیز فراموش نکنید که به کنار خود بازگردید.

Yeah, yeah, that's... That don't forget that last paragraph. 

آره، آره، همین... این پاراگراف آخر رو فراموش نکن.

It's amazing how many people forget to do that. Oh, is that right? 

شگفت انگیز است که چگونه بسیاری از مردم فراموش می کنند که این کار را انجام دهند. اوه، درست است؟

Oh, that’s interesting. And they lose a lot of points because of that. 

اوه، این جالب است. و به همین دلیل امتیازات زیادی را از دست می دهند.

Well, I guess I… I guess I kind of get that  because you're so caught up in the moment. 

خب، حدس می‌زنم... فکر می‌کنم به نوعی متوجه این موضوع شده‌ام، زیرا شما در این لحظه بسیار درگیر هستید.

Exactly. I suppose. 

دقیقا. گمان میکنم.

So I guess another tip for… for writing is… is  go back and check, read what you've written,  

بنابراین حدس می‌زنم نکته دیگری برای... برای نوشتن این است که... برگردید و بررسی کنید،

if you have the time. Always go back to your  

اگر وقت دارید، آنچه نوشته‌اید را بخوانید. همیشه به پایان نامه خود برگردید

thesis and make sure you're  supporting that thesis. 

و مطمئن شوید که از آن پایان نامه حمایت می کنید.

My… my father was a teacher for 34 years. He was a high school vice principal and he  

پدرم 34 سال معلم بود. او معاون دبیرستان بود و

taught English, and he was frustrated  at his students not reading, um,  

انگلیسی تدریس می کرد و از اینکه دانش آموزانش

the things that he was asking them to read. So when he gave a test, he said, “Read all these  

چیزهایی را که از آنها می خواست بخوانند، نمی خواندند، ناامید بود. پس وقتی امتحان داد، گفت: «

questions before you answer any of them.” That was at the top of the page. 

قبل از پاسخ دادن به هر یک از این سؤالات، تمام این سؤالات را بخوانید.» بالای صفحه بود

And the very last thing on page two of the test  was, “Don't answer any of these questions.” 

و آخرین چیزی که در صفحه دو آزمون بود این بود: "به هیچ یک از این سوالات پاسخ ندهید."

And he said that. None of the student, not  one student handed it back an empty paper. 

و او این را گفت. هیچ یک از دانش‌آموزان، حتی یک دانش‌آموز آن را یک کاغذ خالی پس ندادند.

They all wrote… wrote the answers as they came. That's a mean, but effective. 

همه آنها نوشتند ... جوابها را همانطور که آمدند نوشتند. این یک روش متوسط، اما موثر است.

Any more books coming out and coming out for you? 

آیا کتاب دیگری برای شما منتشر و منتشر می شود؟

So, I just recently, like a couple of months  ago, I published another again IELTS book. 

بنابراین، من اخیراً، مانند چند ماه پیش، دوباره کتاب آیلتس دیگری را منتشر کردم.

I have about 40 samples of summaries and  essays - fully edited, with, some with  

من حدود 40 نمونه خلاصه و مقاله دارم - به طور کامل ویرایش شده، با برخی از آنها با

notes on where people lost points and  what they could do better next time. 

یادداشت هایی در مورد اینکه افراد کجا امتیاز از دست داده اند و دفعه بعد چه کارهایی را بهتر می توانند انجام دهند.

And now I'm working on a  prepositions / collocations book. 

و اکنون دارم روی یک کتاب حروف اضافه / ترکیب‌بندی کار می‌کنم.

Very nice. 

بسیار خوب.

Oh, that's a great… that's a great book. Where you have examples of essays and then  

اوه، این یک کتاب عالی است. جایی که شما نمونه هایی از انشاء و سپس

the mistakes that were made. Yeah, so. 

اشتباهات انجام شده را دارید. آره پس

So it's a real practical exercise for students. I'm also an editor. 

بنابراین این یک تمرین عملی واقعی برای دانش آموزان است. من هم یک ویراستار هستم.

So my edits are very… very detailed. But it's good for them to learn from so… 

بنابراین ویرایش های من بسیار ... بسیار مفصل است. اما خوب است که آنها از این موضوع یاد بگیرند...

Well, that's your main job, right? You're… you're an editor down in Busan? 

خب، این کار اصلی شماست، درست است؟ تو... تو در بوسان سردبیری؟

I am online basically, so  mostly I do everything online. 

من اساسا آنلاین هستم، بنابراین بیشتر همه کارها را آنلاین انجام می دهم.

I have it. Students from all over the world coming  

دارمش. دانش‌آموزان از سراسر جهان

to me to help them with their stuff. Oh, that's really cool. 

نزد من می‌آیند تا در امورشان به آنها کمک کنم. اوه، این واقعا عالی است.

How how's your experience  been in… in Busan so far? 

تجربه شما در ... در بوسان چگونه بوده است؟

It's… it's… it's interesting  for the foreign community. 

برای جامعه خارجی جالب است... این برای جامعه خارجی جالب است.

If they… if they live in Busan, they tend to  live in Busan for their duration in Korea. 

اگر آنها... اگر در بوسان زندگی می کنند، تمایل دارند برای مدتی که در کره هستند در بوسان زندگی کنند.

For the Seoul expats, they tend to stay  in Seoul for the duration of their times. 

برای مهاجران سئول، آنها تمایل دارند در مدت زمان خود در سئول بمانند.

But everyone I've talked to who lives in  Busan say that they absolutely love it there. 

اما همه کسانی که در بوسان زندگی می‌کنند با آنها صحبت کرده‌ام می‌گویند که آن‌جا را کاملا دوست دارند.

You've enjoyed, you've enjoyed your work there? Yeah, very much. 

شما لذت برده اید، از کار خود در آنجا لذت برده اید؟ آره خیلی

I mean, I lived in Tokyo, so I think I'm, I  think I'm done with the Big city experience. 

منظورم این است که من در توکیو زندگی می کردم، بنابراین فکر می کنم دارم، فکر می کنم تجربه شهر بزرگ را تمام کرده ام.

I don't think I want to live in Seoul. Plus again, when I feel like it, I go  

فکر نمی کنم بخواهم در سئول زندگی کنم. به‌علاوه، دوباره، وقتی دلم می‌خواهد،

down to the beach, hang out, go paddle boarding,  whatever, then come home and work on the computer. 

به ساحل می‌روم، می‌روم، پارو سواری می‌کنم، هرچیزی، سپس به خانه می‌آیم و با رایانه کار می‌کنم.

So it's nice. Perfect. 

پس خوب است. کامل.

I left 5 minutes from the beach. Perfect. 

من 5 دقیقه از ساحل رفتم. کامل.

Uhm, let's talk about the TEDx talk or  that that you that you did recently. 

اوه، بیایید در مورد سخنرانی TEDx یا آنچه شما اخیراً انجام دادید صحبت کنیم.

I watched it. I think you did a great job. 

من آن را تماشا کردم. من فکر می کنم که شما کار بزرگی انجام داده اید.

I think it was a very interesting topic. 

به نظر من موضوع بسیار جالبی بود.

You talked about the importance of writing as  we've already talked about a little bit today. 

شما در مورد اهمیت نوشتن صحبت کردید همانطور که قبلاً امروز کمی در مورد آن صحبت کردیم.

How did the… did the TEDx talk happen? They contacted you, obviously. 

سخنرانی TEDx چگونه اتفاق افتاد؟ آنها با شما تماس گرفتند، واضح است.

Yeah, actually I'm friends with the organizer. And she's been wanting me to come for years,  

بله، در واقع من با سازمان دهنده دوست هستم. و او سال‌هاست که می‌خواهد من بیایم،

but there was never a theme that I would fit into. But this year, this year's theme was Empowered,  

اما هرگز موضوعی وجود نداشت که من در آن جا بیایم. اما امسال، تم امسال توانمند بود،

and being able to write is  a very empowering thing, so 

و توانایی نوشتن یک چیز بسیار قدرتمند است، بنابراین

it actually fits nicely this year. Well, I watched it, but I'll let you share. 

در واقع امسال به خوبی مطابقت دارد. خوب، من آن را تماشا کردم، اما به شما اجازه می دهم به اشتراک بگذارید.

What… what were some of the things that  you talked about in your in your speech? 

چه ... برخی از مواردی که در سخنرانی خود در مورد آن صحبت کردید چه بود؟

So, one thing I… some of these  we already mentioned, like the  

بنابراین، یک چیز من... برخی از این موارد که قبلاً ذکر کردیم، مانند

difference between writing and speaking. But how writing you have, it's just you and the  

تفاوت بین نوشتن و صحبت کردن. اما چقدر نوشتاری دارید، فقط شما و متن هستید

text, and then it's just the reader and the text. Whereas speaking, you have your hands,  

، و بعد فقط خواننده و متن. در حالی که صحبت کردن، شما دست های خود را دارید،

you have your face. You can go back and forth. 

شما چهره خود را دارید. شما می توانید به عقب و جلو بروید.

And it's like, express different ideas  until you reach an understanding. 

و این مثل این است که تا زمانی که به تفاهم برسید ایده های مختلف را بیان کنید.

But writing is only the text, and  if the reader can't understand you,  

اما نوشتن فقط متن است و اگر خواننده نتواند شما را بفهمد،

can't understand what you're saying, you didn't say anything. 

نتواند بفهمد چه می‌گویید، چیزی نگفتید.

So it's very important to know how  to write well and I gave some tips. 

بنابراین بسیار مهم است که بدانید چگونه خوب بنویسید و من نکاتی را ارائه کردم.

For example, the 3C's. Be clear, be concise, be correct. 

به عنوان مثال، 3C. واضح باشد، مختصر باشد، درست باشد.

Right? Make sure you're doing  

درست؟ هنگام نوشتن

all these things when you're writing. Hold on, I gotta write that down. 

مطمئن شوید که همه این کارها را انجام می دهید . صبر کن، باید آن را بنویسم.

Three Cs. Use this for myself. 

سه سی. از این برای خودم استفاده کنم

Yeah, every anything you write,  emails, essays, anything. 

بله، هر چیزی که می نویسید، ایمیل، مقاله، هر چیزی.

It's all about being clear. Writing less is actually better than writing more. 

همه چیز در مورد روشن بودن است. کمتر نوشتن در واقع بهتر از نوشتن بیشتر است.

A lot of people misunderstand that they  think more words is more impressive. 

بسیاری از مردم اشتباه می‌کنند که فکر می‌کنند کلمات بیشتر تاثیرگذارتر است.

It's not. It's just more confusing. 

این نیست. فقط گیج کننده تر است.

And just make sure you're writing correct things. Don't confuse your reader. 

و فقط مطمئن شوید که چیزهای درستی می نویسید. خواننده خود را گیج نکنید.

Make sure you know who your reader is so they  can get to your message and all that, yeah. 

مطمئن شوید که می دانید خواننده شما کیست تا بتوانند به پیام شما و همه اینها برسند، بله.

Uhm, again, to use my dad as an example, he always  liked cars that had windows that you had to roll  

اوهوم، باز هم، برای مثال از پدرم، او همیشه ماشین هایی را دوست داشت که شیشه هایی داشتند که

up instead of power things. Old school. 

به جای وسایل برقی باید آنها را جمع کنید. مدرسه قدیمی.

Old school stuff and I… I said, “Why  do you? Why do you prefer that?” 

چیزهای قدیمی مدرسه و من… گفتم: «چرا؟ چرا آن را ترجیح می‌دهی؟»

He said, “The more things you have in  a car, the more things can go wrong.” 

او گفت: "هر چه چیزهای بیشتری در ماشین داشته باشید، ممکن است مشکلات بیشتری پیش بیاید."

Absolutely. And I think, I think that's a good,  

کاملا. و فکر می‌کنم، فکر می‌کنم این یک

uh, a good way to think about writing as well. Just because you're using more words, doesn't  

راه خوب برای فکر کردن به نوشتن نیز هست. فقط به این دلیل که از کلمات بیشتری استفاده می کنید،

necessarily mean those words are effective. And I remember Doctor Terry Whalen,  

لزوماً به این معنی نیست که آن کلمات مؤثر هستند. و یادم می‌آید که دکتر تری ولین،

one of my professors in university, he would make  us, after we finished an essay, he would say,  

یکی از استادان من در دانشگاه، ما را مجبور می‌کرد، بعد از اینکه مقاله‌ای را تمام می‌کردیم، می‌گفت:

“Go back and take out every single word that is  not absolutely necessary, to the point that you're  

«برگردید و هر کلمه‌ای را که اصلاً ضروری نیست، بردارید تا جایی که شما» دوباره

taking and just strip them all away and then you  get a very clear, very concise piece of writing.” 

بردارید و فقط همه آنها را بردارید و سپس یک قطعه نوشته بسیار واضح و بسیار مختصر دریافت می کنید.

That's what you're talking about, yeah? I… I… I tell my students like when I  

این چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید، بله؟ من... من... به شاگردانم می گویم مثل وقتی که

teach writing classes, I tell them when you're  whenever you have your first draft, first step,  

کلاس های نویسندگی را تدریس می کنم، به آنها می گویم وقتی اولین پیش نویس خود را دارید، اولین قدم،

cut out 5% of the word count. If you're good enough, make it 10%,  

5% از تعداد کلمات را حذف کنید. اگر به اندازه کافی خوب هستید، آن را به 10% برسانید،

but start with 5%. Right away. 

اما با 5% شروع کنید. بلافاصله.

Just get rid of words you don't need  and then see how much clearer and more  

فقط از شر کلماتی که نیاز ندارید خلاص شوید و سپس

effective your writing is already  before you do any other changes. 

قبل از انجام هر تغییر دیگری ببینید نوشته شما چقدر واضح تر و موثرتر است.

Your students must hate that, though, because  you're you probably give them a word count,  

با این حال، دانش‌آموزان شما باید از آن متنفر باشند، زیرا شما احتمالاً تعداد کلمات را به آنها می‌دهید،

right? Like, OK, I need a I need a 800-word  essay or something, and everybody is trying to. 

درست است؟ مانند، خوب، من به یک مقاله 800 کلمه ای یا چیزی نیاز دارم، و همه در تلاش هستند.

Yeah, exactly like thanks, Professor Benn. How's the response been from your students  

بله، دقیقاً مثل تشکر، پروفسور بن. وقتی این نوع درس‌ها را به آنها می‌دهید، واکنش دانشجویانتان چگونه بوده است

when you give them these types of lessons? Do you get that feedback that you so much enjoy? 

؟ آیا بازخوردی دریافت می کنید که از آن بسیار لذت می برید؟

Uh, I do. I… I love the feedback. 

اوه، من. من… من بازخورد را دوست دارم.

A lot of them tell me how much it's  helping them, and that's, again,  

بسیاری از آنها به من می گویند که چقدر به آنها کمک می کند، و باز هم به همین

that's why we're here at the end of the day  - to help them get to where they need to get. 

دلیل است که ما در پایان روز اینجا هستیم - تا به آنها کمک کنیم تا به جایی که باید برسند.

And again, it's that “ah ha” moment  where something clicks and they can  

و دوباره، آن لحظه "آها ها" است که چیزی کلیک می کند و آنها می توانند

go to that next step and get even better and… When I hear students who like got into university  

به مرحله بعدی بروند و حتی بهتر شوند و... وقتی می شنوم دانشجویانی که دوست دارند وارد دانشگاه

or graduated university and they say, “Thanks.  You helped me a lot,” I… but that's huge for me. 

یا فارغ التحصیل شده اند و می گویند: "ممنون. تو خیلی به من کمک کردی.» من... اما این برای من بزرگ است.

Yeah, that… It's really rewarding,  

آره، این ... واقعاً با ارزش است،

I guess, right. Yeah, very much. 

حدس می‌زنم، درست است. آره خیلی

I'll see you too, right? Oh, absolutely. 

من هم شما را می بینم، درست است؟ اوه، قطعا.

No doubt. No doubt about it. 

بدون شک. بدون شک در مورد آن.

The point that you made about being  clear and concise and… and comparing  

نکته ای که شما در مورد واضح و مختصر بودن و... و مقایسه

that to speaking is something that  I never really thought about before. 

آن با صحبت کردن گفتید، چیزی است که قبلاً هرگز واقعاً به آن فکر نکرده بودم.

When we talk, you… as you mentioned, we have  our facial expressions, we have our hands. 

وقتی صحبت می کنیم، شما... همانطور که اشاره کردید، ما حالات صورت خود را داریم، دست هایمان را داریم.

As I'm using my hands now, there are all  of these, um, hidden messages, if you will,  

از آنجایی که اکنون از دستانم استفاده می‌کنم، اگر بخواهید، همه این پیام‌های پنهانی وجود دارد

that that I'm conveying to you just… just from  using my voice tone or my facial expressions  

که به شما منتقل می‌کنم... فقط از استفاده از لحن صدایم یا حالات صورتم

or my hand gestures my body language. So, you can easily understand perhaps  

یا حرکات دستم به بدنم. زبان بنابراین، شما به راحتی می توانید درک کنید

what the… the main point of what I'm trying  to say, but in writing you don't have any of  

که ... نکته اصلی آنچه می خواهم بگویم چیست، اما در نوشتن هیچ کمک اضافی ندارید

that extra help, and that's why you say it's  so important to be clear and concise, right? 

، و به همین دلیل است که می گویید واضح و مختصر بودن بسیار مهم است. درست؟

Absolutely 'cause it's not even…  it's not even your physical self. 

کاملاً چون این حتی ... حتی خود فیزیکی شما هم نیست.

Like how you say a particular word. Where you put the stress in a sentence  

مانند نحوه بیان یک کلمه خاص. جایی که شما در یک جمله استرس وارد می کنید

changes the meaning of the sentence, and  your listener generally will get that. 

، معنای جمله را تغییر می دهد و شنونده شما به طور کلی آن را دریافت خواهد کرد.

But you don't have these points. Like, yeah, there are tricks to writing  

اما شما این امتیازها را ندارید. مثل، بله، برای نوشتن ترفندهایی برای انتقال خشم یا طنز وجود دارد

to convey anger or to convey humor, but it's a  little bit more nuanced, whereas in speaking,  

، اما کمی ظریف‌تر است، در حالی که در صحبت کردن،

it's very obvious. If you're angry,  

بسیار واضح است. اگر عصبانی هستید،

you're going to say something angrily. If you're happy, you'll say it happily  

با عصبانیت چیزی می گویید. اگر خوشحال باشید، آن را با خوشحالی می گویید

sort of thing, so… It's very different. 

، بنابراین... خیلی متفاوت است.

I am the king of misunderstanding text message,  text message tones and that's exactly, but that's  

من پادشاه سوء تفاهم پیام های متنی، آهنگ های پیامک هستم و دقیقاً همینطور است، اما

exactly what you're talking about, right? But text is so short, that text messages,  

دقیقاً همان چیزی است که شما در مورد آن صحبت می کنید، درست است؟ اما متن آنقدر کوتاه است که پیام های متنی

so short there's no room for tone. Right, really interesting. 

آنقدر کوتاه است که جایی برای لحن وجود ندارد. درسته واقعا جالبه

So, the TEDx talk - Did you..  Did you enjoy the experience? 

بنابراین، سخنرانی TEDx - آیا شما... آیا از تجربه لذت بردید؟

I've… I've done one of those as well. I did one here in Seoul. 

من… من یکی از آن ها را نیز انجام داده ام. من یکی را اینجا در سئول انجام دادم.

And I… I was… I mean, I've worked in media  for years and years and years, but I was,  

و من... من بودم... یعنی سال ها و سال ها و سال ها در رسانه کار کرده ام، اما

I was very nervous in… in the lead up to that. How did you feel about it? 

در آن زمان خیلی عصبی بودم... قبل از آن. چه احساسی راجبش داری؟

I… I was so scared. Like after I have finished,  

من... خیلی ترسیده بودم. مثل بعد از اینکه تمام کردم،

like after I got off the stage… Uh, huh. 

مثل بعد از اینکه از صحنه خارج شدم... اوه، ها.

I said I was… I said to my friend, I'm the  most relaxed person in Spain right now. 

گفتم من هستم... به دوستم گفتم، من آرام‌ترین فرد در حال حاضر اسپانیا هستم.

It was over. Right. 

تمام شد. درست.

But until then, like even a few days up that  moment, it really, really nervous and sweaty and  

اما تا آن زمان، حتی چند روز قبل از آن لحظه، واقعاً عصبی و عرق کرده و

shaking and you could hear it in my voice. My mouth was so dry from being nervous,  

می لرزید و می توانستی آن را در صدای من بشنوی. دهانم از عصبی بودن آنقدر خشک شده بود که

I didn't even know how the words came out. But I was prepared. 

حتی نمی دانستم این کلمات چگونه بیرون آمدند. اما من آماده بودم.

That's the key. Uhm, I almost said  

این کلید است. اوهوم، وقتی از من خواستند که این کار را انجام دهم

no when they asked me to do it because it's not  something that was outside of my comfort zone. 

تقریباً جواب منفی دادم زیرا این چیزی خارج از منطقه راحتی من نیست.

And I also didn't know that  you don't have cue cards. 

و همچنین نمی دانستم که شما کارت نشانه ندارید.

You're not allowed to have cue cards. Exactly as member. 

شما مجاز به داشتن کارت نشانه نیستید. دقیقا به عنوان عضو

You don't have a podium. You don't have a microphone to hold onto. 

تو تریبون نداری شما میکروفون ندارید که بخواهید روی آن نگه دارید.

I thought, oh, at least if I can  have that as a security blanket. 

فکر کردم، اوه، حداقل اگر بتوانم آن را به عنوان یک پتوی امنیتی داشته باشم.

But they said no, no, no, you've just got the  mic on your cheek and the rest is up to you. 

اما آنها گفتند نه، نه، نه، شما فقط میکروفن را روی گونه خود دارید و بقیه به شما بستگی دارد.

You gotta memorize it. If you have any slides, that's it, yeah. 

باید حفظش کنی اگر اسلاید دارید، همین است، بله.

Oh my goodness. But you… you… you enjoyed it overall? 

اوه خدای من. اما شما ... شما ... به طور کلی از آن لذت بردید؟

You're happy that you did it? The experience, I'm happy I did it. 

از اینکه انجامش دادی خوشحالی؟ تجربه، من خوشحالم که آن را انجام دادم.

You're talking about comfort zone. Completely out of my comfort zone. 

شما در مورد منطقه راحتی صحبت می کنید. کاملا خارج از منطقه راحتی من.

I'm like, I'm, uh, at the end of  the day, I'm a pretty shy person. 

من انگار، اوه، در پایان روز، من یک فرد خجالتی هستم.

I have no problem with a camera. I have a huge problem with a live audience. 

من با دوربین مشکلی ندارم. من با تماشاگر زنده مشکل بزرگی دارم.

It's totally different. So, but I'm glad I did it. 

کاملا متفاوت است. بنابراین، اما خوشحالم که این کار را انجام دادم.

Like I… I tend to… the more something scares  me, the more I'm likely to actually do it. 

مثل من... تمایل دارم... هر چه چیزی بیشتر مرا می ترساند، احتمال بیشتری وجود دارد که واقعاً آن را انجام دهم.

Oh really? That's why I'm a  

اوه واقعا؟ برای همین من

little strange that way. Oh, that's good. 

کمی عجیب هستم. آه آن خوب است.

I mean, it's better for your future. Well, speaking about writing in general,  

منظورم این است که برای آینده شما بهتر است. خوب، در مورد نوشتن به طور کلی صحبت می کنیم،

has it changed or has it changed  I… I mean the way that we, right? 

آیا تغییر کرده است یا من تغییر کرده است... منظورم این است که ما، درست است؟

Has that, has that developed or or… or… or… or  gone in a different direction over maybe the last  

آیا در طی

10 or 15 years, academically or otherwise? Or does it always kind of stay similar? 

10 یا 15 سال گذشته، از نظر آکادمیک یا غیر از این، آیا آن پیشرفت کرده است یا یا... یا... یا... یا در مسیر دیگری رفته است؟ یا همیشه شبیه به هم می ماند؟

I think writing at its base stays  similar, but there are changes. 

من فکر می کنم نوشتن در پایه آن مشابه باقی می ماند، اما تغییراتی وجود دارد.

Like if you read newspapers today and you read  them before, everything is much tighter now. 

مثلاً اگر امروز روزنامه می‌خوانید و قبلاً آنها را می‌خواندید، اکنون همه چیز سخت‌تر است.

I think also social media like  captions and tweeting and all that. 

فکر می‌کنم رسانه‌های اجتماعی مانند زیرنویس‌ها و توییت‌ها و همه این‌ها هم هستند.

People got used to reading short. And young people today, their attention  

مردم به خواندن کوتاه عادت کردند. و جوانان امروز،

span is much shorter than it used to be. So people have to be more direct, more concise  

دامنه توجه آنها بسیار کمتر از گذشته است. بنابراین مردم باید مستقیم‌تر و مختصرتر

with their whatever they're writing. And I think even novels  

با آنچه می‌نویسند رفتار کنند. و من فکر می‌کنم حتی رمان‌ها هم

have taken that on a little bit because  you don't see as much flowery language. 

کمی این موضوع را پذیرفته‌اند، زیرا شما آنقدر زبان شکوفا نمی‌بینید.

You don't see as much, you know, expansion like  if you read Gabriel Garcia, Marquez, whatever. 

می‌دانی، آنقدر بسط نمی‌بینی که اگر گابریل گارسیا، مارکز، هر چه را بخوانی.

That guy goes on and on and on with adjectives  but I'm not sure how popular he would be with  

آن شخص با صفت ها و صفت ها ادامه می دهد، اما من مطمئن نیستم که

a younger generation now. Do you know what I mean? 

اکنون چقدر نزد نسل جوان محبوب خواهد بود. منظور منو میفهمی؟

The story is amazing. The writing is amazing. 

داستان شگفت انگیز است. نوشته شگفت انگیز است.

But I don't know if they have the  attention span for that these days, so… 

اما نمی‌دانم که آنها این روزها به آن توجه دارند یا نه، بنابراین...

Yeah, I mean, you make a good point. Because even when you watch YouTube videos,  

بله، منظورم این است که شما به نکته خوبی اشاره می‌کنید. زیرا حتی زمانی که

for example. Yeah. 

مثلاً ویدیوهای یوتیوب را تماشا می کنید. آره

Some, some, some of them have to be extremely  short because people just don't have the  

برخی، برخی، برخی از آنها باید بسیار کوتاه باشند، زیرا افراد نه

attention span, nor the wants, nor the desire. I guess what it is these days in our culture,  

دامنه توجه دارند، نه خواسته ها و نه میل. حدس می‌زنم آنچه این روزها در فرهنگ ما وجود دارد،

our society is that it's gotta be immediate. We want things immediately. 

جامعه ما این است که باید فوری باشد. ما فوراً چیزهایی را می خواهیم.

One of my favorite comedians,  Ronny Chang, talks about,  

یکی از کمدین های مورد علاقه من، رونی چانگ، در مورد

you know, in American culture, just like we want it now. 

فرهنگ آمریکایی صحبت می کند، درست همانطور که ما اکنون می خواهیم.

Like Amazon… Amazon now, like, deliver it to me  before I want it, so you can see inside my brain. 

مثل آمازون... آمازون حالا، مثل قبل از اینکه بخواهم، آن را به من تحویل دهید، تا بتوانید درون مغز من را ببینید.

Use AI to guess what I want. Yeah, yeah, exactly. 

از هوش مصنوعی برای حدس زدن آنچه می خواهم استفاده کنید. آره آره دقیقا

That's interesting. So that's had an  

جالبه. بنابراین این

effect on… on writing on writing as well. I think so a little bit, but again, at the end  

بر روی نوشتن بر روی نوشتن نیز تأثیر گذاشته است. من فکر می کنم کمی اینطور است، اما باز هم، در پایان

of the day you still have to be clear, so. This is… but I think if you were  

روز هنوز باید شفاف باشید، بنابراین. این ... اما من فکر می کنم اگر

coming back to earlier question you asked me  like, am I surprised by my channel doing well? 

به سؤال قبلی که از من پرسیده بودید بازگردید، آیا از عملکرد خوب کانالم شگفت زده شده ام؟

I am a little bit because my videos are not  that short and it is writing and again, but  

من کمی احساس می کنم زیرا ویدیوهای من آنقدر کوتاه نیستند و دوباره نوشتن هستند، اما

people don't want to do it, they need to do it. I think that's the big thing. 

مردم نمی خواهند این کار را انجام دهند، باید این کار را انجام دهند. من فکر می کنم این چیز بزرگ است.

How would you tell your students, because it's  when we talk about being clear and concise  

چگونه به دانش‌آموزان خود بگویید، زیرا زمانی که ما در مورد واضح و مختصر بودن

in our language and in our writing, there  is a line though where you still want to be  

در زبان و نوشتار خود صحبت می‌کنیم، خطی وجود دارد که در آن هنوز می‌خواهید

perhaps descriptive or you still want  to be eloquent, eloquent in your in your  

شاید توصیفی باشید یا هنوز می‌خواهید در زبان خود فصیح و فصیح باشید. شما

in your writing, so where… where do students, how are… how are the students supposed to know  

در نوشته هایتان هستید، پس کجا... دانش آموزان کجا هستند، چگونه هستند... دانش آموزان چگونه باید بدانند

where that line is of of  kind of going too far in the  

که آن خط به نوعی در

opposite direction and overcompensating  and not being descriptive enough. 

جهت مخالف و جبران بیش از حد است و به اندازه کافی توصیفی نیست.

Yeah, I think first of all, it starts with who's  your target audience and what's the context? 

بله، فکر می‌کنم اول از همه، با اینکه مخاطب هدف شما چه کسی است و زمینه چیست شروع می‌شود؟

Ok. If you’re in  

business and you're writing an e-mail, the  shorter, the absolute shortest, the better. 

خوب. اگر در تجارت هستید

و ایمیل می نویسید، هر چه کوتاه تر، کوتاه ترین، بهتر است.

'cause people don't have time that like, if  you're lucky, if they even open your e-mail. 

چون مردم وقت ندارند، مثلاً اگر خوش شانس باشید، حتی اگر ایمیل شما را باز کنند.

If you're writing an essay… again if you have to  fill up 4 pages and but you can actually answer  

اگر در حال نوشتن یک انشا هستید... دوباره اگر باید 4 صفحه را پر کنید و در واقع می توانید به

the question in two, then yeah, obviously  you cannot expand and give a bit more, but…. 

این سوال در دو صفحه پاسخ دهید، بله، بدیهی است که نمی توانید بسط دهید و کمی بیشتر ارائه دهید، اما ....

If you're getting into creative writing,  

اگر وارد نوشتن خلاقانه می شوید،

then there's no limits. Do whatever you feel  

پس هیچ محدودیتی وجود ندارد. هر کاری که احساس می کنید

will make the reader interested, right? So it's all about context, I think. 

خواننده را علاقه مند می کند انجام دهید، درست است؟ بنابراین، به نظر من، همه چیز در مورد زمینه است.

Yeah, and I… I think knowing your audience  is a… is an excellent point as well. 

بله، و من... من فکر می کنم شناخت مخاطبان شما یک نکته عالی است.

Because, you know, if you're talking to a group  of people who perhaps are not familiar with  

زیرا، می دانید، اگر با گروهی از مردم صحبت می کنید که احتمالاً با واژگان فنی خاصی آشنا نیستند

certain technical vocabulary, then it's better  to not use that technical vocabulary if you can,  

، بهتر است اگر می توانید از آن واژگان فنی استفاده نکنید،

because you're going to be, the expression  is to talk over someone's head, right? 

زیرا قرار است این کار را انجام دهید. بالای سر کسی صحبت کنید، درست است؟

And in writing people do… people don't  like that in speaking and they definitely,  

و در نوشتن، مردم این کار را در صحبت کردن دوست ندارند و قطعاً

definitely do not enjoy it in writing because  your audience is immediately lost, right? 

در نوشتن از آن لذت نمی برند زیرا مخاطب شما بلافاصله از دست می رود، درست است؟

Exactly, like I always say, one of the  first things I say, “Avoid jargon.” 

دقیقاً مثل همیشه می‌گویم، یکی از اولین چیزهایی که می‌گویم، «از اصطلاحات تخصصی خودداری کنید».

If you're in a specific field and… your  make sure you know who you're writing to. 

اگر در زمینه خاصی هستید و… مطمئن شوید که می دانید برای چه کسی نامه می نویسید.

So sometimes I help people apply  for, let's say, medical residencies. 

بنابراین گاهی اوقات به مردم کمک می‌کنم برای مثلاً رزیدنتی پزشکی درخواست دهند.

They want to go do a medical  residency in the States. 

آنها می خواهند برای رزیدنتی پزشکی در ایالات متحده بروند.

And they need help with their personal  statement, statements of purpose, etc. 

و آنها برای بیانیه های شخصی، بیانیه های هدف، و غیره به کمک نیاز دارند.

And some of them get very detailed into the  things that they actually do, like the medical  

و برخی از آنها به جزئیات کارهایی که واقعاً انجام می دهند، مانند

procedures. Right. 

روش های پزشکی، می پردازند. درست.

And I tell them just understand that  yes, medical people will be reading it,  

و من به آنها می گویم فقط درک کنید که بله، پزشکان آن را خواهند خواند،

but also some non-medical people. Don't lose them, right? 

اما همچنین برخی از افراد غیرپزشکی. آنها را از دست نده، درست است؟

Be very general 'cause the medical people  will understand you, but you'll also keep the  

خیلی کلی باشید، زیرا پزشکان شما را درک خواهند کرد، اما شما

non-medical people interested, right? It's the same idea. 

افراد غیرپزشکی را نیز علاقه مند خواهید کرد، درست است؟ همین ایده است.

Yep, that's a great point. And… and you said it extremely well,  

بله، این یک نکته عالی است. و ... و شما آن را بسیار خوب گفتید،

you're going to lose them. And then it you start to use words that  

آنها را از دست خواهید داد. و سپس شروع به استفاده از کلماتی می کنید که

they don't know, your audience is gone, right? Yeah, and they're and they're scanning too. 

آنها نمی دانند، مخاطب شما رفته است، درست است؟ بله، و آنها هستند و آنها نیز در حال اسکن هستند.

If they scan it, I can't get this. That's it. 

اگر آن را اسکن کنند، من نمی توانم این را دریافت کنم. خودشه.

They have no problem putting you  in the rejection file right away. 

آنها مشکلی ندارند که شما را بلافاصله در پرونده رد قرار دهند.

It reminds me of… I've interviewed a lot of  musicians over the years, and I always find  

من را به یاد ... من در طول سال ها با بسیاری از نوازندگان مصاحبه کرده ام، و همیشه متوجه می شوم

that with jazz musicians they use a lot of you  know, when they talk about like inspirations  

که با نوازندگان جاز آنها از بسیاری از شما استفاده می کنند.

for their career, there's always a list of names  that I have no idea what they're talking about. 

من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنند.

But those names always come out, right? Yeah, the references. Yeah. 

اما این نام ها همیشه ظاهر می شوند، درست است؟ آره مراجع آره

Yeah, exactly. Even if… like for students who are watching  

بله دقیقا. حتی اگر برای دانش‌آموزانی که در حال تماشای

like sitcoms to learn English, I know that a lot  of the jokes or a lot of the big points made,  

برنامه‌های کمدی برای یادگیری زبان انگلیسی هستند، می‌دانم که بسیاری از شوخی‌ها یا بسیاری از نکات مهمی که گفته می‌شود،

have to do with references, and it's so if you  don't understand what's going on, don't worry,  

به ارجاعات مربوط می‌شود، و اگر متوجه نشدید که چه خبر است. ، نگران نباشید،

because it's not about English. Yeah, right. 

زیرا در مورد انگلیسی نیست. بله درسته.

It's about the cultural references. If you don't know them, you don't know them, so… 

در مورد مراجع فرهنگی است. اگر آنها را نمی شناسید، آنها را نمی شناسید، بنابراین...

Yeah, that's true. That's an excellent point. 

بله، این درست است. این یک نکته عالی است.

Well, very good. Well, we'll… we'll wrap it up  

خب خیلی خوبه خوب، ما... به زودی آن را در اینجا جمع بندی می کنیم

here shortly, but once again, congratulations on. I mean, a lot of different things, really, right? 

، اما یک بار دیگر، به شما تبریک می گویم. یعنی خیلی چیزهای مختلف، واقعاً، درست است؟

You're, you're, you're EngVid  videos are extremely popular. 

You're, you're, you're ویدیوهای EngVid بسیار محبوب هستند.

You're continuing to work there, so  you can go and find Adam at engvid.com 

شما به کار خود در آنجا ادامه می دهید، بنابراین می توانید بروید و آدام را در engvid.com پیدا کنید

Are those… those videos are not just at the  website, but they're also on YouTube as well. 

... این ویدیوها فقط در وب سایت نیستند، بلکه در YouTube نیز هستند.

Is that correct? They're on, yeah, if you go ‘EngVid  

درسته؟ آنها روشن هستند، بله، اگر به «EngVid Adam» بروید

Adam,’ you'll find my videos. Very good. 

، ویدیوهای من را پیدا خواهید کرد. خیلی خوب.

You can also find Adams homepage or  his home channel Write to the Top  

همچنین می توانید صفحه اصلی آدامز یا کانال اصلی او Write to the Top

and that's W-R-I-T-E To the Top. A really popular channel there. 

و WRITE To the Top را پیدا کنید. یک کانال واقعاً محبوب در آنجا.

You can watch Adam’s TEDx talk on his  channel, as I did before saying hello today. 

شما می توانید سخنرانی آدام در TEDx را در کانال او تماشا کنید، همانطور که من قبل از سلام کردن امروز انجام دادم.

Your books are available on… tell us…  tell us where we can find your books? 

کتاب های شما در این سایت موجود است... به ما بگویید... به ما بگویید کجا می توانیم کتاب های شما را پیدا کنیم؟

On Amazon and is there another location? Uh, writetotop.com no ‘the’ in the  

در آمازون و آیا مکان دیگری وجود دارد؟ اوه، Writtotop.com در آدرس وب سایت "the" وجود ندارد

website address, yeah? OK, writetotop.com  

، بله؟ خوب، writetotop.com

no ‘the’ as you mentioned, right? You can find Adam’s books there as well. 

همان طور که اشاره کردید، نه، درست است؟ کتاب های آدم را هم می توانید آنجا پیدا کنید.

Well, very good, sir. You are an extremely busy man with all of the  

خب خیلی خوبه قربان شما مردی بسیار پرمشغله با تمام

content that you are constantly creating. So once again, congratulations. 

محتوایی هستید که دائماً در حال ایجاد آن هستید. بنابراین یک بار دیگر تبریک می گویم.

Right. Yeah. It was a real pleasure to… to chat with you and… 

درست. آره خیلی لذت بخش بود که ... با شما و ...

You as well. Best or luck. 

شما هم چت کردم. بهترین یا شانس.

And if you ever make it up to Seoul, then give us  a call and we'll get a cup of coffee or something. 

و اگر روزی به سئول رسیدید، با ما تماس بگیرید و یک فنجان قهوه یا چیز دیگری می خوریم.

Absolutely. Thank you. Adam Benn, thank you. 

کاملا. متشکرم. آدام بن، متشکرم.

Thank you for joining us once  again on Speak English Fluently. 

از اینکه بار دیگر در Speak English Fluently به ما ملحق شدید متشکریم.

I've been your host, Steve Hatherly, and if you're  interested in my own channel then you can find me. 

من میزبان شما بوده ام، استیو هاترلی، و اگر به کانال شخصی من علاقه دارید، می توانید من را پیدا کنید.

Search story time Steve Hatherly  and you can find me there. 

زمان جستجوی داستان استیو هاترلی و می توانید من را در آنجا پیدا کنید.

Hope you come back for the next video. And Adam, thank you, sir. 

امیدوارم برای ویدیوی بعدی برگردید. و آدام، از شما متشکرم، قربان.

Have a good one. Thank you.  

یک خوب. متشکرم.

You too.

تو هم همینطور.