A video game to cope with grief | Amy Green

114,005 views ・ 2017-05-17

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Kimia Kiani Reviewer: Leila Ataei
00:12
Two months ago, my kids and I huddled around a cell phone
0
12772
4184
دو ماه یپش، من و فرزندانم دورِ یک موبایل جمع شده بودیم
00:16
watching the live stream of the Game Awards,
1
16980
2296
و پخش زنده برنامه‌ی جوایز بازی را تماشا می‌کردیم.
00:19
one of the video game industry's biggest nights.
2
19300
2896
یکی از مهم‌ترین شب‌ها در صنعت بازی‌های ویدئویی.
00:22
They announced the nominees for the Game for Impact,
3
22220
3656
اسامی نامزد‌های بازیِ تاثیرگذار را اعلام کردند،
00:25
an award that's given to a thought-provoking video game
4
25900
3056
که جایزه‌ای است که به بازی ویدئوییِ محرک فکری داده می‌شود،
00:28
with a profound prosocial message or meaning.
5
28980
3776
که پیام یا معنای اجتماعیِ عمیقی داشته باشد.
00:32
They opened the envelope
6
32780
1696
آن‌ها پاکت را باز کردند
00:34
and they read the title of our video game.
7
34500
3216
و نام بازیِ ویدئویی ما را خواندند.
00:37
An award ...
8
37740
1376
جایزه‌ای ...
00:39
for impact.
9
39140
1816
برای تاثیر‌گذاری.
00:40
It was almost funny, actually,
10
40980
1696
در حقیقت، تا حدی خنده‌دار است،
00:42
because I always thought that winning an award like that
11
42700
2656
زیرا فکر می‌کردم که بُردن چنین جایزه‌ای
00:45
would have this huge impact on my life,
12
45380
2656
تاثیر زیادی بر زندگی من خواهد داشت.
00:48
but I found that the opposite is true.
13
48060
2760
اما متوجه شدم که برعکس است.
00:51
The big nights,
14
51660
1416
شب‌های بزرگ،
00:53
the accomplishments --
15
53100
2096
دستاورد‌ها --
00:55
they fade.
16
55220
1576
همه محو می‌شوند.
00:56
But the hardest nights of my life have stuck with me,
17
56820
3416
ولی سخت‌ترین شب‌های زندگی من همراه من مانده‌اند،
01:00
impacting who I am
18
60260
2496
و برروی آن‌چه که من هستم
01:02
and what I do.
19
62780
1720
و آن‌چه که می‌کنم تاثیر می‌گذارند.
01:05
In 2010, my third son, Joel, was diagnosed with a rare and aggressive brain tumor.
20
65180
6200
سال ۲۰۱۰، تومور مغزیِ شدید و کم‌یابِ پسر سوم من، جوئل، تشخیص داده شد.
01:12
And before that year was finished,
21
72300
1936
و قبل از آن‌که آن سال به پایان برسد،
01:14
doctors sat my husband and I down
22
74260
2536
پزشکان، من و همسرم را نشاندند
01:16
and let us know that his tumor had returned
23
76820
3256
و ما را مطلع کردند که تومور او برگشته
01:20
despite the most aggressive chemotherapy and radiation that they could offer him.
24
80100
4720
حتی با وجود شدید‌ترین شیمی‌درمانی و پرتودرمانی که برایش ممکن بود.
01:25
On that terrible night,
25
85900
1896
در آن شب وحشتناک،
01:27
after learning that Joel had perhaps four months to live,
26
87820
4096
بعد از این که فهمیدیم که جوئل شاید چهار ماه دیگر زنده خواهد بود،
01:31
I cuddled up with my two older sons in bed --
27
91940
2856
کنار دو پسر دیگرم در تخت دراز کشیدم --
01:34
they were five and three at the time --
28
94820
2536
در آن زمان آن‌ها پنج و سه ساله بودند --
01:37
and I never really knew how much they understood,
29
97380
3096
و اصلا نمی‌دانستم که آن‌ها چقدر می‌فهمیدند،
01:40
so I started telling them a bedtime story.
30
100500
3696
پس شروع به تعریف داستان شبانه‌ای برایشان کردم.
01:44
I told them about this very brave knight named Joel
31
104220
3856
برایشان درباره‌ی یک شوالیه‌ی بسیار شجاع به نام جوئل گفتم
01:48
and his adventure fighting a terrible dragon called cancer.
32
108100
4640
و ماجراهایش در مبارزه با اژدهایی وحشتناک به اسم سرطان.
01:53
Every night, I told them more of the story,
33
113540
3056
هر شب کمی بیشتر از داستان را برایشان گفتم،
01:56
but I never let the story end.
34
116620
2016
اما نگذاشتم داستان به پایان برسد.
01:58
I was just building up a context that they could understand
35
118660
3136
تنها داشتم فضایی را برای درک مسئله برایشان آماده می‌کردم
02:01
and hoping that our prayers would be answered
36
121820
2256
و امیدوار بودم دعا‌هایمان پاسخ داده شوند
02:04
and I would never have to tell them that that knight,
37
124100
2496
و من هیچ‌وقت به آن‌ها نگویم که آن شوالیه،
02:06
who had fought so bravely,
38
126620
2296
که آن‌قدر شجاعانه جنگیده،
02:08
was done fighting
39
128940
1536
دیگر مبارزه نمی‌کند
02:10
and could rest now, forever.
40
130500
2280
و حالا می‌تواند برای همیشه استراحت کند.
02:14
Fortunately, I never did have to finish that bedtime story.
41
134260
4496
خوش‌بختانه، من هیچ‌وقت لازم نشد که آن داستان شب را تمام کنم.
02:18
My children outgrew it.
42
138780
2176
فرزندانم دیگر برای شنیدن قصه بزرگ بودند.
02:20
Joel responded better than anyone expected to palliative treatment,
43
140980
4096
جوئل بهتر از آن‌چیزی که هر کس فکر می‌کرد به درمان تسکینی پاسخ داد،
02:25
and so instead of months,
44
145100
1656
و به جای چند ماه،
02:26
we spent years learning how to love our dying child with all of our hearts.
45
146780
6280
چندین سال زمان داشتیم تا یادبگیریم با تمام قلبامان، عاشق فرزند در حال مرگمان باشیم.
02:33
Learning to recognize that shameful feeling
46
153900
2536
یادبگیریم که آن احساس خجالت‌آور
02:36
of holding back just a little love
47
156460
2896
درنگ کردن در ابراز فقط کمی عشق را بشناسیم
02:39
to try to spare ourselves just a little pain
48
159380
2856
تا به خودمان کمی درد ببخشیم
02:42
somewhere further down the road.
49
162260
2560
در جایی از ادامه‌ی راه.
02:45
We pushed past that self-preservation
50
165580
2456
ما از آن حال دلسوزی برای خودمان عبور کردیم
02:48
because Joel was worth loving even if that love could crush us.
51
168060
4920
زیرا جوئل ارزش عشق ورزیدن را داشت حتی اگر آن عشق می‌توانست ما را نابود کند.
02:54
And that lesson of intense vulnerability has changed me ...
52
174020
4440
و آن درسِ آسیب‌پذیریِ شدید من را عوض کرده است...
02:59
more than any award ever could.
53
179260
2560
بیشتر از آن‌چه که هر جایزه‌ای بتواند.
03:02
We started living like Joel could live,
54
182220
3336
ما چنان زندگی کردیم که اگر جوئل بود زندگی می‌کردیم،
03:05
and we began developing a video game called "That Dragon, Cancer."
55
185580
5240
و شروع به توسعه‌ی یک بازی ویدئویی به نام «آن اژدها، سرطان» کردیم.
03:11
It was the story of Joel.
56
191740
2120
داستان جوئل بود.
03:14
It was the story of hope in the shadow of death.
57
194580
3496
داستان امید در سایه‌ای از مرگ بود.
03:18
It was the story of faith
58
198100
1520
داستان ایمان بود
03:20
and doubt,
59
200460
1456
و شَک،
03:21
and the realization that a wrestle with doubt is a part of faith --
60
201940
5120
و فهمیدن این که گلاویز شدن با شَک بخشی از ایمان است --
03:27
maybe the biggest part of it.
61
207940
1560
شاید بزرگ‌ترین بخش آن.
03:30
It was a story that began as a miracle
62
210380
3456
داستانی بود که با یک معجزه آغاز شد
03:33
and ended as a memorial.
63
213860
2440
و با یک یادبود به پایان رسید.
03:37
(Music)
64
217660
2096
(آهنگ)
03:39
(Giggle)
65
219780
1256
(خنده)
03:41
(Clapping)
66
221060
1336
(دست‌زدن)
03:42
(Music)
67
222420
3576
(آهنگ)
03:46
(Video) Dad: Bouncing around, do you like that?
68
226020
3056
(ویدئو) پدر: بالا پایین پریدن و شیطنت، دوست داری؟
03:49
(Giggle)
69
229100
1216
(خنده)
03:50
I love your giggle.
70
230340
1216
خندیدنت را دوست دارم.
03:51
(Music)
71
231580
2160
(آهنگ)
03:58
(Giggle)
72
238140
1440
(خنده)
04:01
[A Journey of Hope In the Shadow of Death]
73
241420
4760
[سفر امید در سایه‌ی مرگ]
04:07
[That Dragon, Cancer]
74
247100
3016
[آن اژدها، سرطان]
04:10
(Music)
75
250140
3080
(آهنگ)
04:15
When you play "That Dragon, Cancer,"
76
255380
1896
وقتی «آن اژدها، سرطان» را بازی می‌کنید
04:17
you're transformed into a witness of Joel's life,
77
257300
3976
به شاهدی بر زندگی جوئل تبدیل می‌شوید،
04:21
exploring an emotional landscape,
78
261300
2176
چشم‌انداز احساسات را بررسی می‌کنید،
04:23
clicking to discover more of what we as a family felt and experienced.
79
263500
5536
کلیک می‌کنید تا بیشتر از آن‌چه که ما، به عنوان خانواده احساس کردیم را کشف کنید.
04:29
It feels a little bit like analyzing interactive poetry
80
269060
4536
کمی شبیه به بررسی کردن شعرِ تعاملی است
04:33
because every game mechanic is a metaphor,
81
273620
2336
زیرا هر بخش بازی یک استعاره است،
04:35
and so the more the player asks themselves
82
275980
2376
و هر چه بازیکنان بیشتر از خودشان بپرسند
04:38
what we as designers were trying to express and why,
83
278380
3936
که ما به عنوان طراحان، چه چیزی را می‌خواستیم بیان کنیم و چرا
04:42
the richer the experience becomes.
84
282340
2360
تجربه غنی‌تر می‌شود.
04:45
We took that vulnerability that Joel taught us,
85
285220
3016
ما آسیب‌پذیری‌ای که جوئل یادمان داد را برداشتیم،
04:48
and we encoded the game with it.
86
288260
2560
و بازی را با آن کد‌گذاری کردیم.
04:51
Players expect their video games to offer them branching narrative
87
291340
3576
بازیکنان انتظار دارند که بازیِ ویدئویی به آن‌ها یک روایت چند شاخه‌ای بدهد.
04:54
so that every decision that they make feels important
88
294940
3536
تا احساس کنند که هر تصمیمی که می‌گیرند مهم است
04:58
and can change the outcome of the game.
89
298500
2696
و می‌تواند نتیجه‌ی نهایی بازی را تغییر دهد.
05:01
We subverted that principle of game design,
90
301220
2776
ما این قاعده در طراحی بازی را دگرگون ساختیم،
05:04
collapsing the choices in on the player
91
304020
3376
که همه‌ی گزینه‌های پیشِ روی بازیکن
05:07
so that they discover for themselves
92
307420
1776
که خودشان کشفش می‌کنند
05:09
that there is nothing that they can do that will change the outcome for Joel.
93
309220
4200
نتواند برروی آن‌چه که برای جوئل اتفاق می‌افتد، تاثیری بگذارد.
05:14
And they feel that discovery as deeply and desperately as we felt it
94
314100
5776
و آن‌ها این کشف را عمیق و با استیصال احساس می‌کنند، چنان که ما احساس کردیم.
05:19
on nights when we held Joel in our arms praying for hours,
95
319900
4176
شب‌هایی بود که ما جوئل را در دستانمان می‌گرفتیم و ساعت‌های متمادی دعا می‌کردیم،
05:24
stubbornly holding out hope for a grace that we could not create for ourselves.
96
324100
5440
لجوجانه امید به لطف و فضلی داشتیم که برای خودمان نمی‌توانستیم فراهم کنیم.
05:30
We'd all prefer to win,
97
330780
1360
همه ترجیح می‌دهیم که ببریم،
05:32
but when you discover that you can't win,
98
332980
2360
اما وقتی که می‌فهمید که نمی‌توانید ببرید،
05:36
what do you value instead?
99
336380
1640
به جایش برای چه ارزش قائل می‌شوید؟
05:39
I never planned to write video games,
100
339420
2216
من هیچ‌وقت برنامه نداشتم بازی ویدئویی بنویسم.
05:41
but these moments that really change our lives,
101
341660
2536
ولی لحظاتی که واقعا زندگیمان را تغییر می‌دهند،
05:44
they often come as the result of our hardship -- and not our glory.
102
344220
4120
معمولا ناشی از سختی‌هایمان هستند -- نه شکوه و عظمتمان.
05:49
When we thought that Joel could live,
103
349340
2096
وقتی فکر می‌کردیم جوئل می‌تواند زنده بماند
05:51
I left the game designing to my husband.
104
351460
2136
من طراحی بازی را به همسرم سپردم.
05:53
I chimed in here and there
105
353620
2056
این‌جا و آن‌جا همراهش می‌شدم
05:55
with a scene or two and some suggestions.
106
355700
2976
با ایده‌ی یک صحنه یا چند پیشنهاد.
05:58
But after the night that Joel died,
107
358700
2640
ولی بعد از شبی که جوئل مُرد،
06:02
the passion,
108
362300
1416
آن شور،
06:03
the possibility of sharing Joel's life through our video game --
109
363740
4176
آن احتمال به اشتراک گذاشتن زندگی جوئل از طریق بازی ویدئوییمان --
06:07
it was something that I couldn't resist.
110
367940
2136
چیزی بود که نمی‌توانستم برابرش مقاومت کنم.
06:10
I started writing more,
111
370100
1336
شروع کردم به بیشتر نوشتن،
06:11
I sat in on our team's design meetings,
112
371460
2416
در جلسات طراحی تیممان نشستم،
06:13
I added more ideas and I helped direct scenes.
113
373900
3096
ایده‌های بیشتری دادم و بعضی صحنه‌ها را مدیریت کردم.
06:17
And I discovered that creating a video game is telling a story,
114
377020
4896
و کشف کردم که ساخت یک بازی ویدئویی، تعریف یک داستان است،
06:21
but with an entirely new vocabulary.
115
381940
2736
ولی با گنجینه‌ی واژگانی متفاوت.
06:24
All the same elements of imagination and symbolism are there,
116
384700
5536
همه‌ی اِلِمان‌های خلاقانه و نمادین آن‌جا هستند،
06:30
but they're just partnered with player agency
117
390260
2616
ولی در کنار نمایندگی‌های بازیکنان
06:32
and system responsiveness.
118
392900
2000
و پاسخ‌گویی سیستم.
06:35
It's challenging work.
119
395900
1656
کار چالش برانگیزی است.
06:37
I have to think in a totally new way to do it,
120
397580
3016
باید در یک جهت کاملا جدید به آن فکر کنم تا انجامش دهم،
06:40
but I love it.
121
400620
1656
ولی عاشقش هستم.
06:42
And I wouldn't have known that without Joel.
122
402300
2600
ولی بدون جوئل آن را نمی‌فهمیدم.
06:46
Maybe you're a little surprised
123
406100
2296
شاید شما کمی شگفت‌زد‌ه هستید،
06:48
by our choice to share our story of terminal cancer through a video game.
124
408420
5080
از تصمیم ما مبنی بر به اشتراک گذاشتنِ داستان یک سرطان از طریق بازی ویدئویی.
06:54
Perhaps you're even thinking like so many people before you:
125
414180
3336
شاید شما هم مانند بسیاری از آدمای قبل از شما فکر می‌کنید که:
06:57
cancer is not a game.
126
417540
2320
سرطان یک بازی نیست.
خب، به والدینی که کودک سرطانی دارند بگویید،
07:01
Well, tell that to any pediatric cancer parent
127
421100
2176
07:03
that's ever taken an exam glove and blown it up into a balloon,
128
423300
3936
آن که یک دستکش آزمایش گرفته باشد و مثل بادکنک بادش کرده باشد،
07:07
or transformed a syringe into a rocket ship,
129
427260
2736
یا یک سرنگ را به یک سفینه‌ی فضایی تبدیل کرده باشد،
07:10
or let their child ride their IV pole through the hospital halls
130
430020
4136
یا به کودکش اجازه داده باشد که میله‌ی سرم را در راهرو‌های بیمارستان براند
07:14
like it was a race car.
131
434180
1680
چنان که یک مسابقه‌ ماشین‌سواری است.
07:16
Because when you have children,
132
436700
2096
زیرا وقتی شما کودکی دارید،
07:18
everything is a game.
133
438820
1840
همه‌چیز یک بازی است.
07:21
And when your young child experiences something traumatic,
134
441460
3936
و هنگامی که فرزند کوچک شما درگیر یک جراحت شده است،
07:25
you work even harder to make sure that their life feels like a game
135
445420
4056
شما حتی بیشتر کار می‌کنید تا زندگی آن‌ها بیشتر شبیه یک بازی به نظر برسد.
07:29
because children naturally explore their worlds through play.
136
449500
3880
زیرا کودکان به طور طبیعی دنیایشان را با بازی کشف می‌کنند.
07:34
While cancer can steal many things from a family,
137
454140
2936
با وجود این که سرطان خیلی چیز‌ها را از یک خانواده می‌گیرد،
07:37
it shouldn't steal play.
138
457100
1600
نباید بازی را بدزدد.
07:39
If you're listening to me and you're trying to imagine this family
139
459700
3576
اگر دارید به من گوش می‌کنید و تلاش می‌کنید که خانواده‌ای را تصور کنید
07:43
that revolves entirely around a dying child,
140
463300
4216
که کاملا همه‌چیزش تحت تاثیر کودکی در حال مرگ است
07:47
and you can't imagine joy as part of that picture,
141
467540
4016
و نمی‌توانید شادی را به عنوان بخشی از آن تصویر تصور کنید،
07:51
then we were right to share our story with you,
142
471580
3056
درستی تصمیم به اشتراک گذاشتن داستانمان را می‌فهمید.
07:54
because that season of our life was hard.
143
474660
3656
زیرا آن فصل از زندگی ما سخت بود.
07:58
Unspeakably hard at times,
144
478340
2776
گاهاً به طرز غیرقابل بیانی سخت بود،
08:01
but it was also pure hope,
145
481140
2080
ولی در عین حال امید خالص بود،
08:03
deep love
146
483820
1616
عشق عمیق بود
08:05
and joy like I have never experienced since.
147
485460
2880
و شادی‌ای که دیگر هیچ‌گاه در زندگی تجربه نکردم.
08:09
Our video game was our attempt to share that world
148
489540
4136
بازی ویدئویی ما تلاشی بود تا آن دنیا را
08:13
with people who hadn't experienced it before,
149
493700
2216
با مردمی که تجربه‌ای این‌چنین نداشته‌اند به اشتراک بگذاریم.
08:15
because we never could imagine that world until it became ours.
150
495940
3800
زیرا ما هیچ‌گاه تصور آن دنیا را نمی‌کردیم، تا زمانی که دنیای ما شد.
08:21
We made a video game that's hard to play.
151
501020
3040
بازی‌ای ساختیم که بازی کردنِ آن سخت است.
08:25
It will never be a blockbuster.
152
505180
2256
هیچ‌وقت جزو پرفروش‌ها نمی‌شود.
08:27
People have to prepare themselves to invest emotionally
153
507460
3736
مردم باید خودشان را آماده کنند تا از نظر روحی
08:31
in a story that they know will break their hearts.
154
511220
3520
در بازی‌ای که می‌دانند قلبشان را خواهد شکست قدرت داشته باشند.
08:35
But when our hearts break,
155
515700
2336
ولی زمانی که قلب‌های ما شکست
08:38
they heal a little differently.
156
518060
2320
کمی متفاوت درمان شد.
08:41
My broken heart has been healing with a new and a deeper compassion --
157
521820
4895
قلب شکسته‌ی من دارد با یک علاقه‌ی جدید و عمیق‌تر درمان می‌شود --
08:46
a desire to sit with people in their pain,
158
526739
2937
این علاقه که با مردم در هنگام درد‌هایشان بنشینم،
08:49
to hear their stories and try to help tell them
159
529700
3015
و داستان‌هایشان را بشنوم و سعی کنم که کمکشان کنم
08:52
so that they know that they're seen.
160
532739
1961
تا بدانند که دیده می‌شوند.
08:56
On the night when "That Dragon, Cancer" won the Game for Impact Award,
161
536420
4336
شبی که «آن اژدها، سرطان» جایزه‌ی بازیِ تاثیرگذار را برد،
09:00
we cheered,
162
540780
1416
ما شادی کردیم،
09:02
we smiled and we talked about Joel
163
542220
3176
لبخند زدیم و در مورد جوئل صحبت کردیم
09:05
and the impact he had on our life --
164
545420
2256
و تاثیری که بر زندگیمان داشت --
09:07
on all of those hard and hopeful nights that we shared with him
165
547700
4096
در تمام آن شب‌های سخت و امیدوارانه که در کنار او گذراندیم
09:11
when he changed our hearts
166
551820
1456
وقتی قلب‌هایمان را تغییر داد
09:13
and taught us so much more about life and love and faith and purpose.
167
553300
5880
و به ما در مورد زندگی و عشق و ایمان و هدف بسیار آموخت.
09:20
That award will never mean as much to me as even a single photograph of my son,
168
560380
5760
آن جایزه اصلا به اندازه‌ی حتی یک عکس پسرم هم برای من ارزش ندارد،
09:27
but it does represent all of the people who his life has impacted,
169
567020
4656
ولی نمایان‌گر تمام مردمی خواهد بود که زندگیش آن‌ها را تحت تاثیر قرار داده،
09:31
people I'll never meet.
170
571700
2096
مردمی که هیچ‌وقت با آن‌ها آشنا نمی‌شوم.
09:33
They write me emails sometimes.
171
573820
2360
گاهی به من ایمیل می‌زنند.
09:36
They tell me that they miss Joel, even though they never met him.
172
576700
5456
به من می‌گویند که چقدر دلشان برای جوئل تنگ شده هرچند هیچ‌گاه با او آشنا نشده‌اند
09:42
They describe the tears that they've shed for my son,
173
582180
4640
آن‌ها اشک‌هایشان را که برای پسرم ریخته‌اند توصیف می‌کنند،
09:47
and it makes my burden of grief just a little bit lighter
174
587740
3816
و این کمی از بار غصه‌ی من را کم می‌کند.
09:51
knowing that it's shared with a 10-year-old
175
591580
2096
وقتی می‌دانم که ماجرا با ده‌ساله‌ای اشتراک گذاشته شده
09:53
watching a YouTube playthrough,
176
593700
2016
که یک سری ویدئو یوتیوب را می‌بیند،
09:55
or a doctor playing on his airplane with a smartphone,
177
595740
4216
یا دکتری که در یک هواپیما با گوشی هوشمندش بازی می‌کند،
09:59
or a professor introducing Joel to her first-year philosophy students.
178
599980
5440
یا استادی که جوئل را به دانشجویان سال اول فلسفه‌اش معرفی می‌کند.
10:06
We made a video game that's hard to play.
179
606620
3600
ما بازی ویدئویی‌ای ساختیم که بازی کردنش سخت است.
10:11
But that feels just right to me,
180
611100
2936
ولی به نظر من کار درستی است،
10:14
because the hardest moments of our lives
181
614060
2576
زیرا سخت‌ترین لحظات در زندگی ما
10:16
change us more than any goal we could ever accomplish.
182
616660
3480
ما را بیشتر از هر هدفی که بتوانیم به آن دست پیدا کنیم، تغییر می‌دهد.
10:21
Tragedy has shifted my heart
183
621140
2656
این تراژدی قلب من را تغییر داده
10:23
more than any dream I could ever see come true.
184
623820
3040
بیشتر از هر رویایی که می‌توانستم تصور کنم که به وقوع بپیوندد.
10:27
Thank you.
185
627940
1216
متشکرم.
10:29
(Applause)
186
629180
4238
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7