We don't "move on" from grief. We move forward with it | Nora McInerny | TED

1,762,512 views

2019-04-25 ・ TED


New videos

We don't "move on" from grief. We move forward with it | Nora McInerny | TED

1,762,512 views ・ 2019-04-25

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mansoureh Hadavand Reviewer: Masoud Motamedifar
00:12
So, 2014 was a big year for me.
0
12896
2541
خب، سال ۲۰۱۴ سال بزرگی برای من بود.
00:15
Do you ever have that,
1
15461
1166
چنین سالی داشتید،
00:16
just like a big year, like a banner year?
2
16651
2245
مثل یک سال بزرگ، یک سال برجسته؟
00:19
For me, it went like this:
3
19198
1437
برای من، این چنین گذشت:
00:20
October 3, I lost my second pregnancy.
4
20659
3299
۳ اکتبر، دومین بارداری‌ام را از دست دادم .
00:23
And then October 8, my dad died of cancer.
5
23982
3095
و بعد از آن روز ۸ اکتبر، پدرم بر اثر سرطان درگذشت.
00:27
And then on November 25, my husband Aaron died
6
27101
2770
و بعد از آن در ۲۵ نوامبر، همسرم آرون
00:29
after three years with stage-four glioblastoma,
7
29895
2778
بعد از سه سال با مرحله‌ی چهارگلیوبلاستوما،
00:32
which is just a fancy word for brain cancer.
8
32697
2435
که تنها یک کلمه فانتزی برای سرطان مغز است درگذشت.
00:36
So, I'm fun.
9
36822
1150
پس، من سرخوشم.
00:38
(Laughter)
10
38639
1373
(خنده حضار)
00:40
People love to invite me out all the time.
11
40036
3841
مردم همیشه دوست دارند از من دعوت کنند.
00:43
Packed social life.
12
43901
1406
زندگی اجتماعی فشرده‌ای است.
00:45
Usually, when I talk about this period of my life,
13
45331
3064
معمولا، وقتی در مورد این دوره از زندگی‌ام صحبت می‌کنم،
00:48
the reaction I get is essentially:
14
48419
3214
واکنشی که دریافت می‌کنم اساسا این است:
00:51
(Sighs)
15
51657
1935
( آه)
00:53
"I can't -- I can't imagine."
16
53616
1860
«نمی‌توانم -- نمی‌توانم تصور کنم.»
00:57
But I do think you can.
17
57061
1534
اما فکر می‌کنم شما بتوانید.
00:59
I think you can.
18
59696
1151
فکر می‌کنم می‌توانید.
01:00
And I think that you should
19
60871
1367
فکر می‌کنم که باید بتوانید
01:02
because, someday, it's going to happen to you.
20
62262
2617
چون، روزی، قرار است برای شما اتفاق بیفتد.
01:04
Maybe not these specific losses in this specific order or at this speed,
21
64903
4658
شاید نه این صدمات خاص به این ترتیب خاص یا با این سرعت،
01:09
but like I said, I'm very fun
22
69585
1390
اما همان طور که گفتم، من خیلی شوخ هستم
01:10
and the research that I have seen will stun you:
23
70999
3697
و تحقیقاتی که دیده‌ام شما را مبهوت می‌کند:
01:14
everyone you love has a 100 percent chance of dying.
24
74720
3610
احتمال مردن هر کسی که دوستش دارید ۱۰۰ درصد است.
01:18
(Laughter)
25
78354
2596
(خنده حضار)
01:20
And that's why you came to TED.
26
80974
1571
و به همین علت است که به TED آمدید.
01:22
(Laughter)
27
82569
2062
(خنده حضار)
01:24
(Applause)
28
84655
3312
(تشویق حضار)
01:28
So, since all of this loss happened,
29
88292
1730
به این ترتیب، از آنجا که همه این اتفاقات رخ داد،
01:30
I've made it a career to talk about death and loss,
30
90046
4293
کار من این شده است که در مورد مرگ و از دست دادن صحبت کنم.
01:34
not just my own, because it's pretty easy to recap,
31
94363
2420
نه فقط از خودم، زیرا بازگو کردن آن آسان است،
01:36
but the losses and tragedies that other people have experienced.
32
96807
4046
بلکه صدمات و تراژدی‌هایی که دیگران تجربه کرده‌اند،
01:40
It's a niche, I have to say.
33
100877
2339
باید بگویم که شغل خوبی است.
01:43
(Laughter)
34
103240
1741
(خنده حضار)
01:45
It's a small niche, and I wish I made more money, but ...
35
105005
3099
شغل کوچکی است و آرزو می‌کنم که کاش پول بیشتری می‌گرفتم، اما ...
01:48
(Laughter)
36
108128
1330
(خنده حضار)
01:49
I've written some very uplifting books,
37
109482
3111
من چند کتاب‌ الهام بخش نوشته‌ام.
01:52
host a very uplifting podcast, I started a little nonprofit.
38
112617
3693
مجری یک پادکست الهام بخش بودم، و یک موسسه غیرانتفاعی کوچک را تاسیس کردم.
01:56
I'm just trying to do what I can
39
116334
1600
فقط دارم سعی می‌کنم کاری که می‌توانم
01:57
to make more people comfortable with the uncomfortable,
40
117958
3524
را انجام دهم تا انسان‌های نا آسوده بیشتری احساس راحتی کنند،
02:01
and grief is so uncomfortable.
41
121506
2134
چون داشتن غم وغصه خیلی ناراحت کننده است.
02:04
It's so uncomfortable, especially if it's someone else's grief.
42
124014
3817
خیلی ناراحت کننده است، خصوصا اگر اندوه کس دیگری باشد.
02:09
So part of that work is this group that I started with my friend Moe,
43
129323
4222
پس بخشی از آن کار گروهی است که من با دوستم مو شروع کردم،
02:13
who is also a widow;
44
133569
1222
که او هم بیوه است:
02:14
we call it the Hot Young Widows Club.
45
134815
2535
ما آن را باشگاه بیوه‌های جوان و جذاب می‌نامیم.
02:17
(Laughter)
46
137374
1374
(خنده حضار)
02:18
And it's real, we have membership cards
47
138772
2475
و این واقعی است، ما کارت‌های عضویت
02:21
and T-shirts.
48
141271
1373
و تی شرت داریم.
02:23
And when your person dies, your husband, wife, girlfriend, boyfriend,
49
143272
3680
و وقتی که عزیزی از شما می‌میرد، شوهرتان، همسر، دوست دختر، دوست پسر،
02:26
literally don't care if you were married,
50
146976
1991
درواقع مهم نیست که شما ازدواج کرده بودید،
02:28
your friends and your family are just going to look around
51
148991
2751
دوستان و خانواده شما می‌خواهند
02:31
through friends of friends of friends of friends
52
151766
2356
از طریق دوستانِ دوستان دوستان دوستان‌شان بگردند
02:34
until they find someone who's gone through something similar,
53
154146
2864
کسی را پیدا کنند که او هم چنین چیزی را پشت سرگذاشته باشد،
02:37
and then they'll push you towards each other
54
157034
2361
و بعد شما را به طرف یکدیگر هل می‌دهند
02:39
so you can talk amongst yourselves and not get your sad on other people.
55
159419
4367
تا شما بتوانید در میان خودتان حرف بزنید واندوهتان را به کسی منتقل نکنید.
02:43
(Laughter)
56
163810
2159
(خنده حضار)
02:45
So that's what we do.
57
165993
1401
پس این کاری است که انجام می‌دهیم.
02:47
It's just a series of small groups,
58
167418
3492
تنها یک سری از گروه‌های کوچک،
02:50
where men, women, gay, straight, married, partnered,
59
170934
3549
که در آن مردان، زنان، همجنس باز، متاهل، شریک زندگی،
02:54
can talk about their dead person,
60
174507
4269
می‌توانند درباره عزیزِ از دست رفته‌ی خود صحبت کنند،
02:58
and say the things
61
178800
1246
و چیزهایی را بگویند
03:00
that the other people in their lives aren't ready or willing to hear yet.
62
180070
3719
که افراد دیگر در زندگی‌شان هنوز آماده یا مایل به شنیدن آن نیستند.
03:03
Huge range of conversations.
63
183813
2478
گستره وسیعی از گفتگوها.
03:06
Like, "My husband died two weeks ago,
64
186315
1788
مانند «شوهر من دو هفته پیش مرد،
03:08
I can't stop thinking about sex, is that normal?"
65
188127
2318
نمی‌توانم راجع به سکس فکر نکنم، این طبیعی است؟»
03:10
Yeah.
66
190469
1154
بله.
03:11
"What if it's one of the Property Brothers?"
67
191647
2049
«اگر یکی از دوقلوهای "برادران املاک" باشد چه؟»
03:13
Less normal, but I'll accept it.
68
193720
1546
زیاد عادی نیست، ولی می‌پذیرم.
03:15
(Laughter)
69
195290
3134
(خنده حضار)
03:18
Things like, "Look, when I'm out in public and I see old people holding hands,
70
198910
3841
چیزهایی مثل، «نگاه کن، زمانی که در جامعه هستم و افراد مسن را می‌بینم که
03:22
couples who have clearly been together for decades,
71
202775
2586
دست‌های هم را گرفته‌اند، زوج‌هایی که دهه‌ها با هم بوده‌ند،
03:25
and then I look at them and I imagine
72
205385
2327
و بعد به آن‌ها نگاه می‌کنم و همه چیزهایی
03:27
all of the things they've been through together,
73
207736
2246
را که با هم گذرانده‌اند را تصور می‌کنم،
03:30
the good things, the bad things,
74
210006
1539
چیزهای خوب، چیزهای بد،
03:31
the arguments they've had over who should take out the trash ...
75
211569
3071
بحث‌هایی در مورد اینکه چه کسی باید زباله‌ها را بیرون ببرد داشته‌اند...
03:34
I just find my heart filled with rage."
76
214664
3032
فقط قلبم از خشم پر می‌شود.»
03:37
(Laughter)
77
217720
1001
(خنده حضار)
03:38
And that example is personal to me.
78
218745
1807
و این مثال شخصی برای من است.
03:42
Most of the conversations that we have in the group
79
222077
3151
اکثر مکالماتی که در گروه داریم
03:45
can and will just stay amongst ourselves,
80
225252
1977
فقط بین خودمان خواهد ماند،
03:47
but there are things that we talk about
81
227253
1919
اما چیزهایی هم می‌گوییم
03:49
that the rest of the world -- the world that is grief-adjacent
82
229196
3183
که بقیه آدم‌های دنیا هم -- دنیایی که مجاورغم و اندوه هست
03:52
but not yet grief-stricken --
83
232403
1514
اما هنوز غمزده نیست --
03:53
could really benefit from hearing.
84
233941
1906
بتوانند از شنیدنش بهره ببرند.
03:55
And if you can't tell,
85
235871
1278
و اگر نمی‌توانید بگویید،
03:57
I'm only interested in / capable of unscientific studies,
86
237173
4380
فقط علاقمند/ قادر به مطالعات غیرعلمی هستم،
04:01
so what I did was go to The Hot Young Widows Club
87
241577
2374
بنابراین کاری که کردم این بود که به باشگاه بیوه‌های جوان جذاب بروم
04:03
and say, "Hello, friends, remember when your person died?" They did.
88
243975
4610
و بگویم «سلام دوستان، یادتان می‌آید که عزیزتان چه موقع فوت کرد؟» یادشان بود.
04:08
"Do you remember all the things people said to you?"
89
248609
2485
«آیا همه چیزهایی که مردم به شما گفتند را به خاطر دارید؟»
04:11
"Oh, yeah."
90
251118
1171
«اوه، بله.»
04:12
"Which ones did you hate the most?"
91
252313
1763
«از کدامشان بیشتر از همه متنفر بودید؟»
04:14
I got a lot of comments, lot of answers, people say a lot of things,
92
254100
3207
من نظرات بسیار، پاسخ‌های زیادی گرفتم، مردم خیلی چیزها می‌گویند،
04:17
but two rose to the top pretty quickly.
93
257331
2600
اما اصلی‌ترین‌شان این‌ها هستند.
04:20
"Moving on."
94
260990
1150
«ادامه بده»
04:23
Now, since 2014,
95
263561
2610
حالا به شما می‌گویم
04:26
I will tell you I have remarried a very handsome man named Matthew,
96
266195
4048
که سال ۲۰۱۴، با مرد بسیارخوش قیافه‌ای به نام متیو دوباره ازدواج کردم.
04:30
we have four children in our blended family,
97
270267
3103
ما چهار فرزند در خانواده ترکیبی‌مان داریم.
04:33
we live in the suburbs of Minneapolis, Minnesota, USA.
98
273394
3493
و در حومه شهر مینیاپلیس، مینه سوتا، در آمریکا، زندگی می‌کنیم.
04:36
We have a rescue dog.
99
276911
1420
ما یک سگ نجات داریم.
04:38
(Laughter)
100
278355
1307
(خنده حضار)
04:39
I drive a minivan,
101
279686
1412
من سوار مینی ون می‌شوم ،
04:41
like the kind where doors open and I don't even touch them.
102
281122
2816
مثل همان‌جایی که درها بدون اینکه به آنها دست بزنی بازمی‌شوند
04:43
(Laughter)
103
283962
1184
(خنده حضار)
04:45
Like, by any "mezhure," life is good.
104
285170
3193
با هر «مقیاضی»، زندگی خوب است.
04:48
I've also never said "mezhure," I've never once said it that way.
105
288387
3072
من همچنین تا به حال نگفته‌ام «مقیاض»، یکبار هم اینطور نگفته‌ام.
04:51
(Laughter)
106
291483
5279
(خنده حضار)
04:56
I don't know where that came from.
107
296786
1651
نمی‌دانم از کجا آمد.
04:58
(Laughter)
108
298461
1761
(خنده حضار)
05:00
I've never heard anyone else say it that way.
109
300246
2275
تا حالا نشنیده بودم فرد دیگری اینطور آن را بگوید
05:02
It looks like it should be said that way,
110
302545
1977
به نظر می‌سد که باید اینطوری گفته شود،
05:04
and that's why the English language is trash, so ...
111
304546
2557
و به همین دلیل است که زبان انگلیسی مزخرف است، پس…
05:07
(Laughter)
112
307127
1054
(خنده حضار)
05:08
So impressed with anyone who, like, speaks it
113
308205
2126
هرکسی که آن را اینطوری صحبت می‌کند، بعلاوه‌ی
05:10
in addition to a language that makes sense -- good job.
114
310355
2873
زبان دیگری که معنی بدهد، روی من خیلی تاثیر می‌گذارد - آفرین.
05:13
(Laughter)
115
313252
1992
(خنده حضار)
05:15
But by any measure ...
116
315268
1436
اما با هر مقیاسی ...
05:16
(Laughter)
117
316728
1500
(خنده حضار)
05:18
By any measure, life is really, really good, but I haven't "moved on."
118
318252
5150
به هر حال، زندگی واقعا، واقعا خوب است، اما من «کنار نیامدم».
05:24
I haven't moved on, and I hate that phrase so much,
119
324085
3024
من کنار نیامدم، و از این جمله خیلی متنفرم.
05:27
and I understand why other people do.
120
327133
1791
می‌دانم چرا دیگران این کار را می‌کنند.
05:28
Because what it says
121
328948
1150
چون معنایی که دارد
05:30
is that Aaron's life and death and love are just moments
122
330122
4588
این است که زندگی و مرگ و عشقِ آرون تنها لحظاتی هستند
05:34
that I can leave behind me -- and that I probably should.
123
334734
3803
که من می‌توانم پشت سر خود رها کنم -- و احتمالا باید این کاررا بکنم.
05:38
And when I talk about Aaron, I slip so easily into the present tense,
124
338561
4230
وقتی در مورد آرون حرف می‌زنم، به راحتی وارد زمان حال می‌شوم …
05:42
and I've always thought that made me weird.
125
342815
2556
و همیشه فکرمی‌کنم که این ما را عجیب و غریب کرده است.
05:45
And then I noticed that everybody does it.
126
345395
2424
بعد متوجه شدم که همه این کار را می‌کنند.
05:48
And it's not because we are in denial or because we're forgetful,
127
348595
4167
نه به خاطر اینکه ما در انکار هستیم یا که چون فراموشکار هستیم،
05:52
it's because the people we love, who we've lost,
128
352786
2261
بلکه چون افرادی که دوستشان داریم، و از دست دادیم
05:55
are still so present for us.
129
355071
2158
هنوز هم برای ما حاضر هستند.
05:58
So, when I say, "Oh, Aaron is ..."
130
358800
2600
بنابراین، وقتی می گویم، «اوه، آرون ... هست»
06:02
It's because Aaron still is.
131
362276
2245
دلیلش این است که آرون هنوز هم هست.
06:05
And it's not in the way that he was before,
132
365831
2040
اما بودنش مانند گذشته نیست
06:07
which was much better,
133
367895
1183
که خیلی بهتر بود.
06:09
and it's not in the way that churchy people try to tell me that he would be.
134
369102
3642
و این همانطوری نیست که مردم مذهبی سعی دارند به من بگویند که او بوده است.
06:12
It's just that he's indelible,
135
372768
3679
او محو نشدنی است،
06:17
and so he is present for me.
136
377411
2636
و به همین جهت برای من حاضر است.
06:20
Here,
137
380610
1150
اینجا.
06:21
he's present for me in the work that I do,
138
381784
2259
در کاری که انجام می‌دهم برای من حضور دارد،
06:24
in the child that we had together,
139
384067
2608
در کودکی که با هم داشتیم،
06:26
in these three other children I'm raising,
140
386699
2055
این سه بچه دیگری که بزرگ می‌کنم،
06:28
who never met him, who share none of his DNA,
141
388778
2786
. که هرگز او را ندیده‌اند، و حتی یک DNA او را ندارند،
06:31
but who are only in my life because I had Aaron
142
391588
3865
اما فقط در زندگی من هستند چون من آرون را داشتم
06:35
and because I lost Aaron.
143
395477
1666
و چون آرون را از دست دادم.
06:38
He's present in my marriage to Matthew,
144
398302
2351
او در ازدواجم با متیو حاضر است.
06:40
because Aaron's life and love and death
145
400677
3205
زیرا زندگی و عشق و مرگ آرون
06:43
made me the person that Matthew wanted to marry.
146
403906
2666
مرا به فردی تبدیل کرد که متیو دوست داشت با او ازدواج کند.
06:46
So I've not moved on from Aaron,
147
406596
4233
پس من با مرگ آرون کنار نیامدم،
06:50
I've moved forward with him.
148
410853
2841
من با او به جلو حرکت کردم.
06:56
(Applause)
149
416925
5649
(تشویق حضار)
07:02
We spread Aaron's ashes in his favorite river in Minnesota,
150
422995
4667
ما خاکسترهای آرون را دررودخانه مورد علاقه‌اش درمینی سوتا پخش کردیم.
07:07
and when the bag was empty --
151
427686
1507
و وقتی کیسه خالی بود --
07:09
because when you're cremated, you fit into a plastic bag --
152
429217
4721
چون وقتی شما سوزانده شدید داخل کیسه پلاستیکی جای می‌گیرید --
07:13
there were still ashes stuck to my fingers.
153
433962
2920
هنوز خاکسترها به انگشتانم چسبیده بودند.
07:16
And I could have just put my hands in the water and rinsed them,
154
436906
3087
من می‌توانستم دستانم را در آب بگذارم و آنها را بشورم.
07:20
but instead, I licked my hands clean,
155
440017
2806
اما در عوض، دست‌هایم را با لیس زدن پاک کردم،
07:23
because I was so afraid of losing more than I had already lost,
156
443617
3722
چون می‌ترسیدم بیش از آنچه که قبلا از دست داده‌ام ازدست بدهم.
07:27
and I was so desperate to make sure that he would always be a part of me.
157
447363
4063
و خیلی مایوس بودم که مطمئن شوم که او همیشه بخشی از من خواهد بود.
07:32
But of course he would be.
158
452371
1733
ولی البته که خواهد بود.
07:34
Because when you watch your person fill himself with poison for three years,
159
454878
4461
چون وقتی کسی را می‌بینی که سه سال با سم خودش را پر می‌کند،
07:39
just so he can stay alive a little bit longer with you,
160
459363
2660
تا بتواند کمی بیشتر با تو زندگی کند،
07:42
that stays with you.
161
462047
1744
این با شما می‌ماند.
07:45
When you watch him fade from the healthy person he was the night you met
162
465196
4650
وقتیکه می‌بینید او از فرد سالمی که اولین شبی که او را ملاقات کردید به هیچ تبدیل شده
07:49
to nothing, that stays with you.
163
469870
1583
این با شما می‌ماند.
07:51
When you watch your son, who isn't even two years old yet,
164
471477
2837
وقتی پسرتان را می‌بینید که هنوز حتی دو سالش نیست،
07:54
walk up to his father's bed on the last day of his life,
165
474338
2691
در آخرین روز زندگی پدرش کنار تخت پدرش می‌رود،
07:57
like he knows what's coming in a few hours,
166
477053
2270
انگار می‌داند چه اتفاقی قرار است بیفتد.
07:59
and say, "I love you. All done. Bye, bye."
167
479347
5016
و می‌گوید،" دوستت دارم. همه چی تمام شد. خداحافظ، خداحافظ."
08:05
That stays with you.
168
485776
1975
این با شما می‌ماند.
08:09
Just like when you fall in love, finally, like really fall in love
169
489347
4690
درست مثل وقتی که عاشق کسی هستید، سرانجام، انگار واقعا عاشق
08:14
with someone who gets you and sees you
170
494061
2342
کسی شده‌اید که شما را بدست آورده و شما را می‌بیند
08:16
and you even see, "Oh, my God, I've been wrong this entire time.
171
496427
3097
و شما می‌بینید. «اوه، خدای من. من تمام این مدت اشتباه می‌کردم.
08:19
Love is not a contest or a reality show -- it's so quiet,
172
499548
4784
عشق یک رقابت و یا یک نمایش واقعی نیست -- خیلی آرام است،
08:24
it's this invisible thread of calm that connects the two of us
173
504356
3689
این رشته نامرئی آرامش است که هر دو ما را به هم متصل می‌کند،
08:28
even when everything is chaos,
174
508069
1768
حتی وقتی همه چیز درهم و برهم می‌شود،
08:29
when things are falling apart, even when he's gone."
175
509861
2926
حتی وقتی که همه چیز بهم می‌ریزد، حتی وقتی که او رفته است.»
08:34
That stays with you.
176
514474
2269
این با شما می‌ماند.
08:38
We used to do this thing --
177
518958
1371
ما قبلا این کار را می‌کردیم-
08:40
because my hands are always freezing and he's so warm,
178
520353
2635
چون دست‌های من همیشه سرد و دست‌های اوخیلی گرم است،
08:43
where I would take my ice-cold hands and shove them up his shirt ...
179
523012
3412
جایی که من با دستان یخ‌زده‌ام تی شرتش را بالا می‌زدم ...
08:46
press them against his hot bod.
180
526886
2009
و آنها را روی بدن داغ او می‌گذاشتم.
08:48
(Laughter)
181
528919
2063
(خنده حضار)
08:51
And he hated it so much,
182
531405
2515
و او از این کار خیلی متنفر بود.
08:53
(Laughter)
183
533944
1021
(خنده حضار)
08:54
but he loved me,
184
534989
1358
اما او عاشقم بود.
08:56
and after he died, I laid in bed with Aaron
185
536371
4857
و بعد از اینکه مرد، من روی تخت در کنار آرون خوابیدم
09:01
and I put my hands underneath him
186
541252
2404
و دست‌هایم را زیر او گذاشتم
09:05
and I felt his warmth.
187
545355
2490
و گرمای او را حس کردم.
09:10
And I can't even tell you if my hands were cold,
188
550374
3507
و حتی نمی‌توانم به شما بگویم که آیا دستانم سرد بودند یا نه،
09:13
but I can tell you
189
553905
1556
اما می‌توانم به شما بگویم
09:15
that I knew it was the last time I would ever do that.
190
555485
2928
که می‌دانستم این آخرین باری است که این کار را می‌کنم.
09:20
And that that memory is always going to be sad.
191
560209
3200
آن خاطره همیشه غمگین خواهد بود.
09:23
That memory will always hurt.
192
563733
1933
آن خاطره همیشه دردناک خواهد بود.
09:26
Even when I'm 600 years old and I'm just a hologram.
193
566051
2844
حتی زمانی که من ۶۰۰ ساله شوم و فقط یک هلوگرام باشم.
09:28
(Laughter)
194
568919
2277
(خنده حضار)
09:32
Just like the memory of meeting him is always going to make me laugh.
195
572204
5693
خاطره ملاقات با او همیشه من را به خنده می‌اندازد.
09:39
Grief doesn't happen in this vacuum,
196
579860
1794
غصه خوردن در این خلا اتفاق نمی‌افتد،
09:41
it happens alongside of and mixed in with all of these other emotions.
197
581678
6468
این اتفاق همراه و آمیخته با تمام احساسات دیگراتفاق می‌افتد.
09:50
So, I met Matthew, my current husband --
198
590024
4548
بنابراین، من متیو را ملاقات کردم، همسرکنونی‌ام را --
09:54
who doesn't love that title,
199
594596
1872
که از این عنوان خوشش نمی‌آید،
09:56
(Laughter)
200
596492
3778
(خنده حضار)
10:00
but it's so accurate.
201
600713
1476
ولی خیلی دقیق است.
10:02
(Laughter)
202
602213
2610
(خنده حضار)
10:05
I met Matthew, and ...
203
605935
2348
من با متیو آشنا شدم، و ...
10:09
there was this audible sigh of relief among the people who love me,
204
609577
3331
همه کسانی‌ که دوستم دارند نفس راحتی کشیدند،
10:12
like, "It's over!
205
612932
2422
که «تمام شد!
10:16
She did it.
206
616680
1150
او انجامش داد.
10:19
She got a happy ending, we can all go home.
207
619069
2468
او یک پایان خوش داشت، همه ما می‌توانیم به خانه برویم
10:21
And we did good."
208
621561
2001
و ما خوب عمل کردیم.»
10:23
And that narrative is so appealing even to me,
209
623586
3023
و این داستان حتی برای من هم جذاب است،
10:26
and I thought maybe I had gotten that, too, but I didn't.
210
626633
3842
و فکر کردم شاید آن را هم فهمیده باشم، اما نفهمیدم.
10:30
I got another chapter.
211
630499
2538
من یک بخش دیگر دارم.
10:33
And it's such a good chapter -- I love you, honey --
212
633061
3945
و این بخش خوبی است -- دوستت دارم عزیزم --
10:37
it's such a good chapter.
213
637030
1745
این بخش خیلی خوبی است.
10:39
But especially at the beginning, it was like an alternate universe,
214
639419
3861
اما به خصوص در ابتدا، مثل یک دنیای دیگر بود،
10:43
or one of those old "choose your own adventure" books from the '80s
215
643304
3158
یا یکی از آن کتاب‌های «سرگذشتت را خودت انتخاب کن» دهه ۸۰
10:46
where there are two parallel plot lines.
216
646486
1928
که در آن دو داستان موازی جریان دارد.
10:48
So I opened my heart to Matthew,
217
648438
1594
پس قلبم را برای متیو گشودم.
10:50
and my brain was like, "Would you like to think about Aaron?
218
650056
3764
و مغزم اینطوری بود که «دوست داری به آرون فکر کنی؟
10:54
Like, the past, the present, future, just get in there," and I did.
219
654409
4000
مثل، گذشته، حال، آینده، فقط یک کاری بکن» و من این کار را کردم.
10:59
And all of a sudden, those two plots were unfurling at once,
220
659052
3089
و ناگهان آن دو داستان در یک آن گشوده شدند،
11:02
and falling in love with Matthew really helped me realize the enormity
221
662165
3587
و عشق به متیو واقعا به من کمک کرد تا عظمت آنچه
11:05
of what I lost when Aaron died.
222
665776
2066
که با مرگ آرون ازدست داده بودم را درک کنم.
11:09
And just as importantly,
223
669680
1163
و از همه مهم‌تر،
11:10
it helped me realize that my love for Aaron
224
670867
3750
به من کمک کرد تا بفهمم که عشق من به آرون
11:14
and my grief for Aaron,
225
674641
2111
و اندوهم برای آرون،
11:16
and my love for Matthew, are not opposing forces.
226
676776
4531
و عشق من به متیو، مغایرتی با هم ندارد.
11:22
They are just strands to the same thread.
227
682680
2800
آنها فقط رشته‌های یک نخ هستند.
11:26
They're the same stuff.
228
686111
1533
آن ها یک چیز هستند.
11:30
I'm ... what would my parents say?
229
690000
3246
من.....پدر و مادرم چه می‌گویند؟
11:33
I'm not special.
230
693270
1539
من خاص نیستم.
11:35
(Laughter)
231
695645
1015
(خنده حضار)
11:36
They had four kids, they were like ... frankly.
232
696684
2536
آنها چهار بچه داشتند. صادقانه بگویم آنها مثل... بودند.
11:39
(Laughter)
233
699244
1785
(خنده حضار)
11:41
But I'm not, I'm not special.
234
701053
1768
اما من نیستم. خاص نیستم.
11:42
I know that, I'm fully aware
235
702845
2058
من این را می‌دانم، کاملا آگاهم.
11:44
that all day, every day, all around the world,
236
704927
2507
که هر روز، هر روز، در سراسر جهان،
11:47
terrible things are happening.
237
707458
1778
چیزهای وحشتناکی اتفاق می‌افتد.
11:49
All the time.
238
709260
1151
تمام مدت.
11:50
Like I said, fun person.
239
710435
1745
همان طور که گفتم، آدم سرخوشی هستم.
11:52
But terrible things are happening,
240
712204
2486
اما اتفاقات وحشتناکی در حال وقوع است،
11:54
people are experiencing deeply formative and traumatic losses every day.
241
714714
6394
مردم هر روز متحمل خسارت‌های جدی و لطمات وحشتناکی می‌شوند.
12:01
And as part of my job,
242
721132
2588
به عنوان بخشی از کار من،
12:03
this weird podcast that I have,
243
723744
1682
با این پادکست عجیبی که دارم.
12:05
I sometimes talk to people
244
725450
1248
گاهی با مردم راجع
12:06
about the worst thing that's ever happened to them.
245
726722
2984
به بدترین اتفاقی که برای آنها افتاده صحبت می‌کنم.
12:09
And sometimes, that's the loss of someone they love,
246
729730
3031
گاهی اوقات، از دست دادن کسی که دوستش دارند،
12:12
sometimes days ago or weeks ago, years ago, even decades ago.
247
732785
4690
گاهی چند روز پیش یا چند هفته پیش سال ها پیش، حتی چند دهه پیش.
12:18
And these people that I interview,
248
738373
2530
و این افراد که من با آنها مصاحبه می‌کنم.
12:20
they haven't closed themselves around this loss
249
740927
2308
خودشان را محدود به این ضایعه نکرده‌اند
12:23
and made it the center of their lives.
250
743259
2350
و آن را مرکز زندگی خود قرار نداده‌اند.
12:25
They've lived, their worlds have kept spinning.
251
745911
4301
آنها زندگی کرده‌اند، دنیایشان شروع به چرخیدن کرده است.
12:31
But they're talking to me, a total stranger,
252
751478
3142
اما آنها با من که کاملا غریبه هستم، در مورد فردی که دوستش دارند
12:34
about the person they love who has died,
253
754644
1935
و مرده است، صحبت می‌کنند.
12:36
because these are the experiences
254
756603
3140
چون اینها تجربیاتی هستند
12:39
that mark us and make us just as much as the joyful ones.
255
759767
5087
که ما را برجسته کرده و به همان اندازه شاد کرده است.
12:45
And just as permanently.
256
765355
1857
و برای همیشه.
12:48
Long after you get your last sympathy card
257
768895
2571
مدت‌ها بعد از اینکه آخرین کارت تسلیت
12:51
or your last hot dish.
258
771490
1467
یا آخرین غذای داغ را گرفتید.
12:53
Like, we don't look at the people around us
259
773546
2031
ما به مردم که لذت‌ها و شگفتی‌های
12:55
experiencing life's joys and wonders and tell them to "move on," do we?
260
775601
4499
زندگی را تجربه می‌کنند نمی‌گوییم «کنار بیایید»، درست است؟
13:00
We don't send a card that's like, "Congratulations on your beautiful baby,"
261
780124
3556
ما کارتی مانند، «تبریک به مناسبت بچه زیبایتان» نمی‌فرستیم،
13:03
and then, five years later, think like, "Another birthday party? Get over it."
262
783704
3691
و سپس، پنج سال بعد، اینطور فکر می‌کنیم، « یک جشن تولد دیگر؟ فراموشش کن.»
13:07
(Laughter)
263
787419
1666
(خنده حضار)
13:09
Yeah, we get it, he's five.
264
789109
1659
بله، تولد گرفتیم، او پنج سالش است.
13:10
(Laughter)
265
790792
1428
(خنده حضار)
13:12
Wow.
266
792244
1174
عجب.
13:13
(Laughter)
267
793442
1150
(خنده حضار)
13:16
But grief is kind of one of those things,
268
796148
2016
اما اندوه یکی از آن چیزهایی است،
13:18
like, falling in love or having a baby or watching "The Wire" on HBO,
269
798188
3779
مثل، عاشق شدن یا بچه دار شدن یا تماشای سریال "The Wire" در HBO،
13:21
where you don't get it until you get it, until you do it.
270
801991
4082
جایی که آن را به دست نمی آورید تا به دستش آورید، تا زمانی که انجامش دهید.
13:27
And once you do it, once it's your love or your baby,
271
807219
5303
و یک بار که انجامش دهید، یک بار که عشقتان یا نوزادتان باشد،
13:32
once it's your grief and your front row at the funeral,
272
812546
5190
یک بار این اندوهتان باشد و ردیف اولتان در تشییع جنازه،
13:37
you get it.
273
817760
1150
آن را می‌فهمید.
13:39
You understand what you're experiencing is not a moment in time,
274
819315
4136
شما درک می کنید چیزی که تجربه می‌کنید، یک لحظه در زمان نیست،
13:43
it's not a bone that will reset,
275
823475
1942
یک استخوان نیست که به حالت عادی بازگردد،
13:45
but that you've been touched by something chronic.
276
825441
2866
اما این که شما تحت تاثیر چیزی مزمن قرار گرفته اید.
13:48
Something incurable.
277
828919
1198
چیزی غیرقابل درمان.
13:50
It's not fatal, but sometimes grief feels like it could be.
278
830141
2856
کشنده نیست، اما بعضی وقت‌ها حس می‌کنید غم می‌تواند کشنده باشد
13:55
And if we can't prevent it in one another,
279
835269
3579
و اگر ما نمی‌توانیم جلوی آن را برای یکدیگر بگیریم،
13:58
what can we do?
280
838872
1317
چه کار می‌توانیم بکنیم؟
14:02
What can we do other than try to remind one another
281
842554
4320
چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم جز اینکه سعی کنیم به یکدیگر یادآوری کنیم
14:06
that some things can't be fixed,
282
846898
2706
که بعضی چیزها نمی‌توانند خوب شوند.
14:10
and not all wounds are meant to heal?
283
850136
3182
و همه زخم‌ها قرار نیست التیام یابند؟
14:14
We need each other to remember,
284
854493
3191
ما به یکدیگر نیاز داریم تا به یاد بیاوریم،
14:17
to help each other remember,
285
857708
1762
تا به هم کمک کنیم تا به یاد بیاوریم،
14:19
that grief is this multitasking emotion.
286
859494
2769
که اندوه احساسی چندوجهی است.
14:22
That you can and will be sad, and happy; you'll be grieving, and able to love
287
862287
5797
این که شما می توانید نارحت و شاد باشید؛ شما قادر خواهید بود که
14:28
in the same year or week, the same breath.
288
868108
3239
در همان سال یا هفته، همان دم، غصه بخورید وعشق بورزید.
14:32
We need to remember that a grieving person is going to laugh again and smile again.
289
872982
5722
باید به یاد داشته باشیم که یک انسان ناراحت بار دیگر به خنده می‌افتد و لبخند می‌زند.
14:39
If they're lucky, they'll even find love again.
290
879498
3200
اگه خوش شانس باشد، دوباره عاشق هم می‌شود.
14:43
But yes, absolutely, they're going to move forward.
291
883697
3466
ولی بله، یقینا، آنها به جلو حرکت می‌کنند.
14:48
But that doesn't mean that they've moved on.
292
888071
3000
اما معنیش این نیست که آنها کنار آمده‌اند.
14:52
Thank you.
293
892253
1159
متشکرم.
14:53
(Applause)
294
893436
6642
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7