Our story of rape and reconciliation | Thordis Elva and Tom Stranger

2,716,072 views ・ 2017-02-13

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Simin Zare Hajibagher Reviewer: sadegh zabihi
00:11
[This talk contains graphic language and descriptions of sexual violence
0
11843
3441
(این سخنرانی حاوی شرح ناخوشایند و شفافی از خشونت جنسی است.
در دیدن آن احتیاط را رعایت کنید.)
00:15
Viewer discretion is advised]
1
15308
1381
00:16
Tom Stranger: In 1996, when I was 18 years old,
2
16713
2956
تام استرنجر: در سال ۱۹۹۶ هنگامی که من ۱۸ ساله بودم،
00:19
I had the golden opportunity to go on an international exchange program.
3
19693
3607
فرصت طلایی ورود به یک برنامه بین‌المللی تبادل دانش‌آموزی را داشتم.
00:23
Ironically I'm an Australian who prefers proper icy cold weather,
4
23891
3721
دست بر قضا من استرالیایی‌ای هستم که آب و هوای بسیار سرد را ترجیح می‌دهم.
00:27
so I was both excited and tearful when I got on a plane to Iceland,
5
27636
4859
بنابراین زمانی که سوار هواپیما شدم، هم هیجان‌زده بودم
00:32
after just having farewelled my parents and brothers goodbye.
6
32519
3223
و هم بعد از خداحافظی با پدر و مادر و برادرهایم اشک‌ریزان.
00:36
I was welcomed into the home of a beautiful Icelandic family
7
36673
3055
در خانه یک خانواده دلپذیر ایسلندی به من خوش‌آمد گفته شد،
00:39
who took me hiking,
8
39752
1401
مرا به طبیعت‌نوردی بردند،
00:41
and helped me get a grasp of the melodic Icelandic language.
9
41177
3091
و به من کمک کردند تا کمی با زبان آهنگین ایسلندی آشنا شوم.
00:45
I struggled a bit with the initial period of homesickness.
10
45033
2988
در ابتدا کمی دچار دلتنگی برای خانه بودم.
00:48
I snowboarded after school,
11
48045
1998
بعد از مدرسه اسنوبرد بازی می‌کردم
00:50
and I slept a lot.
12
50067
1363
و خیلی زیاد می‌خوابیدم.
00:52
Two hours of chemistry class in a language that you don't yet fully understand
13
52300
3938
دو ساعت کلاس شیمی با زبانی که کاملاً به آن تسلط ندارید
00:56
can be a pretty good sedative.
14
56262
1782
می‌تواند بسیار خواب‌آور باشد.
00:58
(Laughter)
15
58068
1150
(خنده حضار)
01:00
My teacher recommended I try out for the school play,
16
60456
2524
معلمم به من پیشنهاد کرد تئاتر مدرسه را
01:03
just to get me a bit more socially active.
17
63004
2330
امتحان کنم تا کمی بیشتر در اجتماع باشم.
01:05
It turns out I didn't end up being part of the play,
18
65914
2501
در آخر من عضو برنامه تئاتر نشدم
01:08
but through it I met Thordis.
19
68439
1907
ولی طی آن توردیس را ملاقات کردم.
01:11
We shared a lovely teenage romance,
20
71271
2063
با هم یک عاشقانه نوجوانانه دوست‌داشتنی را تجربه کردیم
01:13
and we'd meet at lunchtimes to just hold hands
21
73358
2494
زمان ناهار همدیگر را می‌دیدیم تا فقط دست هم را
01:15
and walk around old downtown Reykjavík.
22
75876
2146
نگه داریم و در شهر قدیمی رایکیویک قدم بزنیم.
01:18
I met her welcoming family, and she met my friends.
23
78475
3262
من خانواده مهمان‌نوازش را ملاقات کردم و او دوستان مرا دید.
01:22
We'd been in a budding relationship for a bit over a month
24
82495
2774
زمانی که جشن کریسمس مدرسه شروع شد، کمی بیش از یک ماه بود
01:25
when our school's Christmas Ball was held.
25
85293
2247
که در یک رابطه در حال شکوفا شدن بودیم.
01:29
Thordis Elva: I was 16 and in love for the first time.
26
89872
3284
توردیس الوا: وقتی برای اولین بارعاشق شدم، شانزده سالم بود.
01:33
Going together to the Christmas dance
27
93617
1797
رفتن به یک رقص کریسمس،
01:35
was a public confirmation of our relationship,
28
95438
2797
یک تأیید آشکار برای رابطه‌مان بود،
01:38
and I felt like the luckiest girl in the world.
29
98259
2967
و من احساس می‌کردم، خوشبخت‌ترین دختر جهانم.
01:41
No longer a child, but a young woman.
30
101250
2577
با احساس دیگر بچه نبودن، و یک زن جوان بودن،
01:44
High on my newfound maturity,
31
104550
1913
سرمست از احساس بلوغ تازه یافته‌ام،
01:46
I felt it was only natural to try drinking rum for the first time that night, too.
32
106487
4360
احساس کردم کاملاً طبیعی است که در آن شب، برای اولین بار رام بنوشم.
01:51
That was a bad idea.
33
111316
2062
ایده بدی بود.
01:53
I became very ill,
34
113402
1488
حالم بد شد،
01:54
drifting in and out of consciousness
35
114914
1820
در بینابین حملات متلاطم تهوع
01:56
in between spasms of convulsive vomiting.
36
116758
3125
بین حالت هوشیاری و مستی در نوسان بودم.
01:59
The security guards wanted to call me an ambulance,
37
119907
2964
نگهبان می‌خواست برای من یک آمبولانس خبر کند،
02:02
but Tom acted as my knight in shining armor,
38
122895
2989
ولی تام مانند شوالیه من در زره درخشان وارد عمل شد،
02:05
and told them he'd take me home.
39
125908
2035
و به آن‌ها گفت که مرا به خانه می‌برد.
02:08
It was like a fairy tale,
40
128602
1701
مثل یک داستان پریان بود.
02:10
his strong arms around me,
41
130327
1776
بازوان قدرتمندش مرا دربرگرفته‌بود
02:12
laying me in the safety of my bed.
42
132127
2291
و مرا در امنیت تخت خوابم می‌گذاشت.
02:15
But the gratitude that I felt towards him soon turned to horror
43
135422
4527
اما سپاسگزاری که در موردش احساس می‌کردم، خیلی زود هنگامی که اقدام به درآوردن
02:19
as he proceeded to take off my clothes and get on top of me.
44
139973
4458
لباس‌هایم کرد و روی من قرار گرفت، جایش را به وحشت داد.
02:25
My head had cleared up,
45
145277
1336
ذهنم هوشیار شده بود،
02:26
but my body was still too weak to fight back,
46
146637
3127
ولی بدنم هنوز بیش از آن ضعیف بود که مبارزه کند،
02:29
and the pain was blinding.
47
149788
2334
و درد خارج از تصور بود.
02:32
I thought I'd be severed in two.
48
152585
2083
احساس می‌کردم که به دو نیمه شکافته می‌شوم.
02:35
In order to stay sane,
49
155624
1575
برای دیوانه نشدن،
02:37
I silently counted the seconds on my alarm clock.
50
157223
3274
در سکوت ثانیه‌های ساعت روی میز را می‌شمردم.
02:41
And ever since that night,
51
161442
1735
از آن شب تا به حال،
02:43
I've known that there are 7,200 seconds in two hours.
52
163201
5774
می‌دانم که دو ساعت ۷٫۲۰۰ ثانیه است.
02:50
Despite limping for days and crying for weeks,
53
170960
3238
با وجود لنگیدن برای روزها و گریه کردن برای هفته‌ها،
02:54
this incident didn't fit my ideas about rape like I'd seen on TV.
54
174222
4406
این اتفاق در تصور من با آنچه در مورد تجاوز در تلویزیون دیده بودم، جور در نمی‌آمد.
02:59
Tom wasn't an armed lunatic;
55
179181
2021
تام یک دیوانه مسلح نبود،
03:01
he was my boyfriend.
56
181226
1763
دوست پسرم بود.
03:03
And it didn't happen in a seedy alleyway,
57
183013
2609
و این در یک کوچه بدنام اتفاق نیفتاده‌بود،
03:05
it happened in my own bed.
58
185646
2061
در تخت‌خواب خودم رخ داده بود.
03:08
By the time I could identify what had happened to me as rape,
59
188553
3619
تا زمانی که توانستم چیزی که اتفاق افتاده بود را به عنوان تجاوز بشناسم،
03:12
he had completed his exchange program
60
192196
1991
او برنامه تبادل دانش‌آموزی‌اش را تمام کرده
03:14
and left for Australia.
61
194211
1555
و به استرالیا بازگشته بود.
03:16
So I told myself it was pointless to address what had happened.
62
196352
3643
برای همین به خودم گفتم پرداختن به این اتفاق بی‌نتیجه است.
03:20
And besides,
63
200019
1185
و همینطور اینکه،
03:21
it had to have been my fault, somehow.
64
201228
2595
حتماً به نوعی تقصیر خودم بوده.
03:24
I was raised in a world where girls are taught
65
204505
2305
من در جهانی بزرگ شده بودم که به دختران می‌گفتند
03:26
that they get raped for a reason.
66
206834
2162
برای دلیلی به آن‌ها تجاوز شده است.
03:29
Their skirt was too short,
67
209604
2565
دامنشان زیادی کوتاه بوده،
03:32
their smile was too wide,
68
212193
2494
لبخندشان زیادی بزرگ بوده،
03:34
their breath smelled of alcohol.
69
214711
2418
نفسشان بوی الکل می‌داده.
03:37
And I was guilty of all of those things,
70
217837
2766
و من مرتکب هر سه آن‌ها شده بودم،
03:40
so the shame had to be mine.
71
220627
2050
بنابراین باید شرمنده می‌بودم.
03:43
It took me years to realize
72
223495
1424
سال‌ها طول کشید تا بفهمم
03:44
that only one thing could have stopped me from being raped that night,
73
224943
3911
که تنها یک چیز می‌توانست مرا از مورد تجاوز قرار گرفتن در آن شب نجات دهد،
03:48
and it wasn't my skirt,
74
228878
2142
و آن دامنم نبود،
03:51
it wasn't my smile,
75
231044
1950
لبخندم نبود،
03:53
it wasn't my childish trust.
76
233018
2196
اعتماد کودکانه‌ام نبود.
03:55
The only thing that could've stopped me from being raped that night
77
235652
3734
تنها چیزی که می‌توانست مرا از مورد تجاوز قرار گرفتن در آن شب نجات دهد،
03:59
is the man who raped me --
78
239410
2050
مردی بود که به من تجاوز کرده بود،
04:01
had he stopped himself.
79
241484
2013
اگر او خودش را متوقف می‌کرد.
04:04
TS: I have vague memories of the next day:
80
244549
2111
ت س: از روز بعد خاطرات گنگی دارم.
04:07
the after effects of drinking,
81
247536
2314
عوارض بعد از مستی،
04:09
a certain hollowness that I tried to stifle.
82
249874
2789
و احساس پوچی که تلاش می‌کردم دفعش کنم.
04:13
Nothing more.
83
253451
1214
نه هیچ چیز دیگری.
04:15
But I didn't show up at Thordis's door.
84
255565
2291
ولی به سراغ توردیس نرفتم.
04:19
It is important to now state
85
259229
1806
خیلی مهم است که الان بگویم
04:21
that I didn't see my deed for what it was.
86
261059
2500
که واقعیت کارم را درک نمی‌کردم.
04:24
The word "rape" didn't echo around my mind as it should've,
87
264478
3048
کلمه تجاوز به ذهنم خطور نکرده بود در حالی که باید اینطور می‌بود،
04:28
and I wasn't crucifying myself with memories of the night before.
88
268459
3295
و خودم را با خاطرات شب قبل شکنجه نمی‌کردم.
04:33
It wasn't so much a conscious refusal,
89
273344
2374
چیزی شبیه انکار آگاهانه نبود،
04:35
it was more like any acknowledgment of reality was forbidden.
90
275742
3359
بیشتر این بود که هر نوع پذیرش واقعیت در ذهنم ممنوع بود.
04:40
My definition of my actions completely refuted any recognition
91
280185
4114
تعریفی که از رفتارم داشتم هر نوع پذیرش در مورد کابوس
04:44
of the immense trauma I caused Thordis.
92
284323
2277
عظیمی که برای توردیس درست کرده بودم را رد می‌کرد.
04:48
To be honest,
93
288274
1403
اگر بخواهیم صادق باشیم،
04:49
I repudiated the entire act in the days afterwards
94
289701
4094
تمام اتفاق را در روزهای پس از آن
04:54
and when I was committing it.
95
294578
1520
و زمانی که مرتکبشان شده بودم را رد می‌کردم.
04:57
I disavowed the truth by convincing myself it was sex and not rape.
96
297263
4509
هر نوع پذیرشی را با تصور اینکه این سکس بوده و نه تجاوز، رد می‌کردم.
05:02
And this is a lie I've felt spine-bending guilt for.
97
302608
3866
و این دروغی است که برایش گناه کمرشکنی را احساس می‌کنم.
05:07
I broke up with Thordis a couple of days later,
98
307994
2247
چند روز بعد با توردیس به هم زدم،
05:10
and then saw her a number of times
99
310265
1644
و چند بار دیگر در طی یک سال
05:11
during the remainder of my year in Iceland,
100
311933
2058
اقامتم در ایسلند دیدمش،
05:14
feeling a sharp stab of heavyheartedness each time.
101
314015
2893
و هر بار یک ضربه قوی اندوه و تلخی را در خودم احساس می‌کردم.
05:18
Deep down, I knew I'd done something immeasurably wrong.
102
318134
3962
در اعماق وجودم می‌دانستم که کاری بی‌اندازه اشتباه انجام داده‌ام.
05:23
But without planning it, I sunk the memories deep,
103
323146
3023
ولی به طور ناخواسته آن خاطرات را در اعماق وجودم غرق کردم
05:26
and then I tied a rock to them.
104
326193
1781
و سنگی به آن‌ها بستم.
05:30
What followed is a nine-year period
105
330035
1746
چیزی که طی نه سال بعد تجربه کردم را
05:31
that can best be titled as "Denial and Running."
106
331805
3138
در بهترین حالت می‌توان انکار و فرار نامید.
05:35
When I got a chance to identify the real torment that I caused,
107
335830
4479
هنگامی که فرصتی یافتم تا عذابی که خلق کرده بودم را به رسمیت بشناسم،
05:40
I didn't stand still long enough to do so.
108
340333
2243
به اندازه کافی توقف نکردم که آنرا انجام دهم.
05:43
Whether it be via distraction,
109
343922
2057
چه به دلیل حواس پرتی،
05:46
substance use,
110
346003
1476
سوء استفاده،
05:47
thrill-seeking
111
347503
1618
خطر جویی
05:49
or the scrupulous policing of my inner speak,
112
349145
3349
و یا کنترل وسواسی ندای درونم،
05:52
I refused to be static and silent.
113
352518
2269
با ساکن و ساکت بودن مقابله کردم.
05:56
And with this noise,
114
356747
1460
و با این ندا،
05:58
I also drew heavily upon other parts of my life
115
358231
2969
به بخش‌های دیگر زندگی‌ام چنگ می‌زدم
06:01
to construct a picture of who I was.
116
361224
2171
تا تصویری از چیزی که بودم را خلق کنم.
06:04
I was a surfer,
117
364456
1230
من یک موج‌سوار،
06:05
a social science student,
118
365710
1717
دانشجوی علوم اجتماعی،
06:07
a friend to good people,
119
367451
2086
دوست آدم‌های خوب،
06:09
a loved brother and son,
120
369561
2258
برادر و فرزندی عزیز،
06:11
an outdoor recreation guide,
121
371843
1552
راهنمای فعالیت‌های تفریحی،
06:13
and eventually, a youth worker.
122
373419
1563
و در نهایت یک کارگر جوان بودم.
06:15
I gripped tight to the simple notion that I wasn't a bad person.
123
375939
4002
سرسختانه به این نکته ساده چنگ می‌زدم که من آدم بدی نیستم.
06:21
I didn't think I had this in my bones.
124
381280
2080
فکر نمی‌کردم بدی در وجودم باشد.
06:23
I thought I was made up of something else.
125
383949
2070
فکر می‌کردم خمیرمایه‌ام چیز دیگری است.
06:26
In my nurtured upbringing,
126
386428
1560
در تربیت و پرورش من،
06:28
my loving extended family and role models,
127
388012
2346
در خانواده بزرگ و دوست‌داشتنی و الگوهایم،
06:31
people close to me were warm and genuine
128
391406
1935
آدم‌های نزدیک به من در نوع احترامشان
06:33
in their respect shown towards women.
129
393365
1895
نسبت به زنان گرم و صادق بودند.
06:36
It took me a long time to stare down this dark corner of myself,
130
396537
4826
زمان زیادی طول کشید که به این نقطه تاریک وجود خودم نگاه کنم
06:41
and to ask it questions.
131
401387
1634
و از آن سوال کنم.
06:46
TE: Nine years after the Christmas dance,
132
406051
1975
ت ا: نه سال پس از رقص کریسمس،
06:48
I was 25 years old,
133
408050
1481
من ۲۵ ساله بودم،
06:49
and headed straight for a nervous breakdown.
134
409555
2567
و در مسیر فروپاشی عصبی قرار داشتم.
06:52
My self-worth was buried under a soul-crushing load of silence
135
412918
3624
احساس خود-ارزشی‌ام زیربار خردکننده سکوتی
06:56
that isolated me from everyone that I cared about,
136
416566
3292
که مرا از هر فرد دیگری که دوست می‌داشتم جدا کرده بود، دفن شده بود
06:59
and I was consumed with misplaced hatred and anger
137
419882
2905
و در احساس خشم و نفرت نابه‌جا
07:02
that I took out on myself.
138
422811
1764
نسبت به خودم غرق شده بودم.
07:05
One day, I stormed out of the door in tears
139
425455
2610
روزی، پس از یک دعوا اشک‌ریزان
07:08
after a fight with a loved one,
140
428089
1943
دوستی را ترک کردم،
07:10
and I wandered into a café,
141
430056
1699
و وارد یک کافه شدم
07:11
where I asked the waitress for a pen.
142
431779
2082
و از پیشخدمت خواستم یک قلم به من بدهد.
07:14
I always had a notebook with me,
143
434468
1846
همیشه یک دفتر یادداشت با خودم داشتم،
07:16
claiming that it was to jot down ideas in moments of inspiration,
144
436338
3733
با این ادعا که ایده‌ها را در لحظه یافتن ثبت کنم
07:20
but the truth was that I needed to be constantly fidgeting,
145
440095
4230
ولی در واقعیت نیاز داشتم که همواره در تکاپو باشم
07:24
because in moments of stillness,
146
444349
1887
زیرا در لحظات سکوت
07:26
I found myself counting seconds again.
147
446260
2645
خودم را باز در حال شمردن ثانیه‌ها می‌یافتم.
07:29
But that day, I watched in wonder as the words streamed out of my pen,
148
449891
5009
اما در آن روز، با شگفتی دیدم که کلمات از قلمم جاری می‌شوند
07:34
forming the most pivotal letter I've ever written,
149
454924
3061
و مهمترین نامه‌ای را که تا آن زمان نوشته بودم،
07:38
addressed to Tom.
150
458009
1534
خطاب به تام شکل می‌دهند.
07:40
Along with an account of the violence that he subjected me to,
151
460115
3540
همراه با روایتی از خشونتی که نسبت به من روا داشته بود،
07:43
the words, "I want to find forgiveness"
152
463679
3183
دیدم که کلمات "می‌خواهم بخشش را پیدا کنم."
07:46
stared back at me,
153
466886
1484
به من چشم دوخته‌اند،
07:48
surprising nobody more than myself.
154
468394
2415
و هیچ‌کس را بیش از من شگفت‌زده نکرده‌اند.
07:51
But deep down I realized that this was my way out of my suffering,
155
471400
4686
اما در اعماق خودم می‌دانستم که این راه من برای خروج از رنجی بود که تحمل می‌کردم،
07:56
because regardless of whether or not he deserved my forgiveness,
156
476110
4037
زیرا فارغ از اینکه او مستحق بخشش من بود یا نه،
08:00
I deserved peace.
157
480171
2486
من مستحق آرامش بودم.
08:03
My era of shame was over.
158
483167
3000
دوران شرمندگی من تمام شده بود.
08:07
Before sending the letter,
159
487992
1499
پیش از فرستادن نامه،
08:09
I prepared myself for all kinds of negative responses,
160
489515
2747
خودم را برای هر نوع پاسخ منفی آماده کردم
08:12
or what I found likeliest: no response whatsoever.
161
492286
3747
و حتی برای محتمل‌ترین حالت: بدون هیچ پاسخی.
08:17
The only outcome that I didn't prepare myself for
162
497036
2747
تنها چیزی که خودم را برایش آماده نکرده بودم،
08:19
was the one that I then got --
163
499807
2229
چیزی بود که دریافت کردم ...
08:22
a typed confession from Tom, full of disarming regret.
164
502060
4911
یک اعتراف تایپ‌شده از تام، سرشار از پشیمانی مسحورکننده.
08:27
As it turns out, he, too, had been imprisoned by silence.
165
507438
4087
و در ادامه مشخص شد که او هم در سکوت خودش زندانی شده بود.
08:32
And this marked the start of an eight-year-long correspondence
166
512174
4050
این آغاز یک دوره هشت‌ساله نامه‌نگاری بود
08:36
that God knows was never easy,
167
516248
2424
که خداوند شاهد است که هرگز ساده نبود،
08:38
but always honest.
168
518696
2168
ولی همیشه صادقانه بود.
08:41
I relieved myself of the burdens that I'd wrongfully shouldered,
169
521537
3587
من خودم را از بارهایی که بی‌گناهانه به دوش می‌کشیدم رها کردم
08:45
and he, in turn, wholeheartedly owned up to what he'd done.
170
525148
3408
و او در مقابل صادقانه مسئولیت آنچه انجام داده بود را پذیرفت.
08:49
Our written exchanges became a platform
171
529235
2272
نامه‌نگاری‌های ما زمینه‌ای برای
08:51
to dissect the consequences of that night,
172
531531
2717
بازگویی پیامدهای آن شب شد،
08:54
and they were everything from gut-wrenching
173
534272
2195
و شامل همه چیز بود، از خردکنندگی
08:56
to healing beyond words.
174
536491
2554
تا ترمیم و درمان فرای کلمات.
08:59
And yet, it didn't bring about closure for me.
175
539433
3936
و این هنوز برای من رضایت و آرامش نداشت.
09:04
Perhaps because the email format didn't feel personal enough,
176
544178
3482
شاید به این دلیل که ایمیل به اندازه کافی شخصی به نظر نمی‌آمد،
09:07
perhaps because it's easy to be brave
177
547684
1911
شاید به این دلیل که شجاع بودن
09:09
when you're hiding behind a computer screen on the other side of the planet.
178
549619
4108
پشت کامپیوتر و در سوی دیگر سیاره آسان بود.
09:13
But we'd begun a dialogue
179
553751
1786
ولی ما گفتگویی را شروع کرده بودیم
09:15
that I felt was necessary to explore to its fullest.
180
555561
3766
که من احساس می‌کردم ضروری است آن را به کمال ادامه دهیم.
09:19
So, after eight years of writing,
181
559892
2065
بنابراین، پس از هشت‌سال نامه‌نگاری
09:21
and nearly 16 years after that dire night,
182
561981
3706
وتقریباً شانزده سال پس از آن شب شوم،
09:25
I mustered the courage to propose a wild idea:
183
565711
3831
شجاعت آن را یافتم که ایده جسورانه‌ای را پیشنهاد کنم:
09:29
that we'd meet up in person
184
569566
1660
اینکه شخصا همدیگر را دیدار کنیم
09:31
and face our past once and for all.
185
571250
2831
و یکبار برای همیشه با گذشته روبه‌رو شویم.
09:36
TS: Iceland and Australia are geographically like this.
186
576991
3193
ت س: ایسلند و استرالیا از نظر جغرافیایی شبیه این هستند.
09:41
In the middle of the two is South Africa.
187
581070
2247
در میانه راه آفریقای جنوبی قرار دارد.
09:43
We decided upon the city of Cape Town,
188
583866
2905
روی شهر کیپ تاون به توافق رسیدیم
09:46
and there we met for one week.
189
586795
2044
و به مدت یک هفته هم را ملاقات کردیم.
09:50
The city itself proved to be a stunningly powerful environment
190
590246
3470
کیپ تاون ثابت کرد که یک محیط به طور حیرت انگیزی قدرتمند
09:53
to focus on reconciliation and forgiveness.
191
593740
2884
برای تمرکز بر آشتی و بخشایش است.
09:57
Nowhere else has healing and rapprochement been tested
192
597667
2639
در هیچ جای دیگری ترمیم و آشتی
10:00
like it has in South Africa.
193
600330
1634
مانند آفریقای جنوبی آزموده نشده است.
10:02
As a nation, South Africa sought to sit within the truth of its past,
194
602856
3867
آفریقای جنوبی به عنوان یک ملت پذیرفته که با واقعیت گذشته اش روبه‌رو شود
10:06
and to listen to the details of its history.
195
606747
2403
و به جزئیات تاریخش گوش کند.
10:10
Knowing this only magnified the effect that Cape Town had on us.
196
610639
3749
فهمیدن این مساله منجر به تقویت تاثیر کیپ تاون بر ما شد.
10:15
Over the course of this week,
197
615826
1462
طی این یک هفته،
10:17
we literally spoke our life stories to each other,
198
617312
2890
ما درباره داستان زندگی‌مان با هم صحبت کردیم،
10:20
from start to finish.
199
620226
1590
از آغاز تا پایان.
10:23
And this was about analyzing our own history.
200
623125
2500
این درباره بررسی سرگذشتمان بود.
10:27
We followed a strict policy of being honest,
201
627388
2833
به یک سیاست مطلق صداقت پایبند بودیم،
10:30
and this also came with a certain exposure,
202
630245
2925
که همراه با نوعی آشکاری، وضوح
10:33
an open-chested vulnerability.
203
633194
1906
و آسیب‌پذیریی گشوده بود.
10:36
There were gutting confessions,
204
636132
2127
اعترافات خردکننده‌ای داشتیم،
10:38
and moments where we just absolutely couldn't fathom
205
638283
2824
و لحظاتی که هرگز نمی‌توانستیم تصور کنیم
10:41
the other person's experience.
206
641131
1808
طرف دیگر تجربه‌اش کرده است.
10:44
The seismic effects of sexual violence were spoken aloud and felt,
207
644078
4894
از عواقب خردکننده خشونت جنسی به روشنی سخن گفتیم و آن را
10:48
face to face.
208
648996
1330
رودر‌رو لمس و تجربه کردیم.
10:51
At other times, though,
209
651799
1503
در زمان‌های دیگر، البته،
10:53
we found a soaring clarity,
210
653326
2634
وضوح فزاینده‌ای را پیدا کردیم،
10:56
and even some totally unexpected but liberating laughter.
211
656984
4400
و گاهی اوقات خنده‌هایی کاملاً غیرمنتظره ولی رهایی بخش.
11:03
When it came down to it,
212
663070
1530
وقتی نوبت پرداختن به آن شد،
11:04
we did out best to listen to each other intently.
213
664624
3628
تمام تلاشمان را کردیم که به یکدیگر با دقت گوش دهیم.
11:09
And our individual realities were aired with an unfiltered purity
214
669224
5841
تجارب شخصی مان با خلوصی دست‌نخورده آمیخته شد
11:15
that couldn't do any less than lighten the soul.
215
675089
2376
که نمی‌توانست جز سبکی روح چیزی به همراه آورد.
11:20
TE: Wanting to take revenge is a very human emotion --
216
680328
4045
ت ا: میل به انتقام احساس بسیار انسانی
11:24
instinctual, even.
217
684397
1638
و حتی غریزی است.
11:26
And all I wanted to do for years
218
686649
2011
تمام آن‌چه برای سال‌ها می‌خواستم انجام دهم
11:28
was to hurt Tom back as deeply as he had hurt me.
219
688684
3969
این بود که تام را همانقدر که مرا عذاب داده، عذاب دهم.
11:33
But had I not found a way out of the hatred and anger,
220
693478
3053
اما، اگر راهی برای خلاصی از نفرت و خشم پیدا نمی‌کردم،
11:36
I'm not sure I'd be standing here today.
221
696555
2165
مطمئن نیستم که امروز اینجا ایستاده بودم.
11:39
That isn't to say that I didn't have my doubts along the way.
222
699878
3927
ابن به این معنی نیست که بگویم در طی مسیردچار شک نشدم.
11:44
When the plane bounced on that landing strip in Cape Town,
223
704509
3661
وقتی که هواپیما در کیپ تاون روی باند فرود می‌آمد،
11:48
I remember thinking,
224
708194
1603
داشتم فکر می‌کردم،
11:49
"Why did I not just get myself a therapist and a bottle of vodka
225
709821
4206
"چرا برای خودم یک روانشناس و یک بطری ودکا نگرفتم،
11:54
like a normal person would do?"
226
714051
2216
همون کاری که یک آدم نرمال می‌کنه؟"
11:56
(Laughter)
227
716291
2920
(خنده حضار)
11:59
At times, our search for understanding in Cape Town
228
719235
3205
گاهی اوقات، جستجویمان برای یافتن درک متقابل در کیپ تاون
12:02
felt like an impossible quest,
229
722464
2167
مانند یک تلاش غیرممکن به نظر می‌آمد،
12:04
and all I wanted to do was to give up
230
724655
2099
و فقط می‌خواستم تسلیم شوم
12:06
and go home to my loving husband, Vidir,
231
726778
2216
و به خانه بروم، پیش همسر عزیزم، ویدیر
12:09
and our son.
232
729018
1211
و پسرمان.
12:11
But despite our difficulties,
233
731814
2363
اما با وجود همه مشکلات،
12:14
this journey did result in a victorious feeling
234
734201
4628
این سفر منجر به نوعی احساس پیروزی شد
12:18
that light had triumphed over darkness,
235
738853
3133
که انگار نور بر تاریکی غلبه کرده،
12:22
that something constructive could be built out of the ruins.
236
742632
4312
انگار چیزی سازنده از ویرانه می‌تواند باز ساخته شود.
12:28
I read somewhere
237
748392
1325
جایی خوانده‌ام
12:29
that you should try and be the person that you needed when you were younger.
238
749741
3861
که باید تلاش کنی و آدمی باشی که وقتی جوانتر بودی نیاز داشتی.
12:33
And back when I was a teenager,
239
753626
1584
و هنگامی که من یک نوجوان بودم،
12:35
I would have needed to know that the shame wasn't mine,
240
755234
3848
نیاز داشتم بدانم که من نمی‌بایست شرمنده می‌بودم،
12:39
that there's hope after rape,
241
759106
2514
اینکه پس از تجاوز هنوز امید وجود دارد،
12:41
that you can even find happiness,
242
761644
1595
اینکه حتی می‌توانی شادی را بیابی،
12:43
like I share with my husband today.
243
763263
1890
مانند چیزی که امروز با همسرم شریکم.
12:45
Which is why I started writing feverishly upon my return from Cape Town,
244
765681
4355
به همین دلیل وقتی از کیپ تاون برگشتم، با شور زیاد شروع به نوشتن کردم
12:50
resulting in a book co-authored by Tom,
245
770060
2724
که حاصلش کتابی شد با همکاری تام،
12:52
that we hope can be of use to people from both ends
246
772808
3185
که امیدواریم به آدم‌هایی از هر دو دسته
12:56
of the perpetrator-survivor scale.
247
776017
2304
مرتکب-بازمانده کمک کند.
12:59
If nothing else,
248
779000
1454
اگر نه هیچ چیز دیگری،
13:00
it's a story that we would've needed to hear when we were younger.
249
780478
4135
این داستانی است که نیاز داشتیم وقتی جوانتر بودیم، بشنویم.
13:06
Given the nature of our story,
250
786546
1821
با توجه به ماهیت داستان ما،
13:08
I know the words that inevitably accompany it --
251
788391
2776
می‌دانم چه واژه‌هایی ناگزیر آن را همراهی می‌کند --
13:11
victim, rapist --
252
791753
2556
قربانی، متجاوز --
13:14
and labels are a way to organize concepts,
253
794333
2255
و این برچسب‌ها روشی برای سازمان‌دهی این مفاهیم هستند،
13:16
but they can also be dehumanizing in their connotations.
254
796612
4382
اما در عین حال می‌توانند خودشان در مفهوم تهی از انسانیت باشند.
13:21
Once someone's been deemed a victim,
255
801658
2100
زمانی که یک نفر به عنوان قربانی تلقی می‌شود،
13:23
it's that much easier to file them away as someone damaged,
256
803782
5233
راحت‌تر می‌شود آن‌ها را به عنوان آدم‌های آسیب‌دیده،
13:29
dishonored,
257
809039
1506
بی آبرو و فرو افتاده
13:30
less than.
258
810569
1275
دسته بندی کرد.
13:32
And likewise, once someone has been branded a rapist,
259
812463
2720
وهمینطور، زمانی که به کسی برچسب متجاوز می‌خورد،
13:35
it's that much easier to call him a monster --
260
815207
2546
راحت‌تر خواهد بود که او را یک هیولا بنامیم --
13:38
inhuman.
261
818396
1299
غیرانسان.
13:40
But how will we understand what it is in human societies
262
820434
3031
اما چگونه می‌توانیم بفهمیم که آن چیست که در جوامع انسانی
13:43
that produces violence
263
823489
1581
خشونت را تولید می‌کند
13:45
if we refuse to recognize the humanity of those who commit it?
264
825094
4479
اگر از پذیرفتن انسانیت مرتکبان آن امتناع کنیم؟
13:50
And how --
265
830354
1164
و چگونه --
13:51
(Applause)
266
831542
2179
(تشویق حضار)
13:53
And how can we empower survivors if we're making them feel less than?
267
833745
5368
چگونه می‌توانیم بازماندگان را توانمند کنیم اگر احساس فروافتادگی به آنان القا کنیم؟
13:59
How can we discuss solutions to one of the biggest threats
268
839892
3427
چگونه می‌توانیم در باره راه‌حل‌هایی برای یکی از بزرگترین تهدیدهای
14:03
to the lives of women and children around the world,
269
843343
3274
زندگی زنان و کودکان در سراسر جهان صحبت کنیم،
14:06
if the very words we use are part of the problem?
270
846641
3823
اگر خود کلماتی که استفاده می‌کنیم، بخشی از مشکل باشند؟
14:13
TS: From what I've now learnt,
271
853606
2492
ت س: با آنچه تا به حال یاد گرفته‌ام،
14:16
my actions that night in 1996 were a self-centered taking.
272
856122
4573
رفتارهای من در آن شب سال ۱۹۹۶ حرکتی خودخواهانه بود.
14:21
I felt deserving of Thordis's body.
273
861848
2123
احساس می‌کردم استحقاق بدن توردیس را دارم.
14:25
I've had primarily positive social influences
274
865563
2865
من در درجه اول از تاثیرات مثبت اجتماعی
14:28
and examples of equitable behavior around me.
275
868452
2541
و نمونه‌هایی از رفتار عادلانه در اطراف خود برخوردار بودم.
14:31
But on that occasion,
276
871650
1197
اما در آن شرایط،
14:32
I chose to draw upon the negative ones.
277
872871
2104
تصمیم گرفتم به رفتارهای منفی روی بیاورم.
14:35
The ones that see women as having less intrinsic worth,
278
875536
2896
رفتارهایی که زنان را ذاتاً دارای ارزش کمتری می‌داند،
14:39
and of men having some unspoken and symbolic claim to their bodies.
279
879507
4411
و مردان را دارای حق مالکیتی ناگفته و نمادین بر بدن زنان.
14:45
These influences I speak of are external to me, though.
280
885601
3009
تأثیراتی که از آن‌ها حرف می‌زنم، البته، برای من بیرونی هستند.
14:49
And it was only me in that room making choices,
281
889402
2781
و این فقط من در آن اتاق بودم که آن تصمیمات را گرفتم،
14:52
nobody else.
282
892207
1228
و نه هیچ‌کس دیگر.
14:54
When you own something
283
894789
1785
وقتی که مالک چیزی هستید
14:56
and really square up to your culpability,
284
896598
2618
و در مورد خطایتان جبهه گرفته‌اید،
15:00
I do think a surprising thing can happen.
285
900079
2323
فکر می‌کنم چیز جالبی می‌تواند رخ دهد.
15:03
It's what I call a paradox of ownership.
286
903069
2307
این چیزی است که به آن دوگانگی مالکیت می‌گویم.
15:06
I thought I'd buckle under the weight of responsibility.
287
906809
2792
من فکر می‌کردم زیر بار مسئولیت خم می‌شوم.
15:10
I thought my certificate of humanity would be burnt.
288
910197
2883
فکر می‌کردم انسانیتم نابود می‌شود.
15:14
Instead, I was offered to really own what I did,
289
914296
3746
در عوض، این فرصت را یافتم تا کاری را که انجام داده بودم درک کنم،
15:18
and found that it didn't possess the entirety of who I am.
290
918968
3260
و بفهمم که این نماینده همه آنچه که من هستم نیست.
15:23
Put simply,
291
923280
1361
به بیان ساده تر،
15:24
something you've done doesn't have to constitute the sum of who you are.
292
924665
4516
آنچه که انجام داده‌اید، بیان کننده همه آنچه که شما هستید، نیست.
15:30
The noise in my head abated.
293
930479
1658
صدایی که در سرم بود، ساکت شده است.
15:32
The indulgent self-pity was starved of oxygen,
294
932771
4028
ترحم و دلسوزی برای خودم، دیگر هوایی برای تنفس ندارد
15:36
and it was replaced with the clean air of acceptance --
295
936823
4473
و با هوای پاکیزه پذیرش
15:42
an acceptance that I did hurt this wonderful person standing next to me;
296
942478
4284
و پذیرش اینکه من این آدم فوق‌العاده‌ای را که در کنارم ایستاده آزار داده ام،
15:46
an acceptance that I am part of a large and shockingly everyday grouping of men
297
946786
5599
و پذیرش اینکه من یکی از جمعیت بزرگ و به طرز هولناکی هرروزه از مردانی هستم
15:52
who have been sexually violent toward their partners.
298
952409
2682
که نسبت به شریک زندگی‌شان خشونت جنسی می‌ورزند.
15:56
Don't underestimate the power of words.
299
956751
2409
قدرت کلمات را دست کم نگیرید.
16:00
Saying to Thordis that I raped her changed my accord with myself,
300
960192
4641
اینکه به توردیس گفتم که به او تجاوز کرده‌ام احساس مرا نسبت
16:04
as well as with her.
301
964857
1260
به خودم و او تغییر داد.
16:07
But most importantly,
302
967337
1472
و اما مهمتر از همه،
16:08
the blame transferred from Thordis to me.
303
968833
3076
تقصیر از توردیس به من منتقل شد.
16:13
Far too often,
304
973151
1151
در اکثر مواقع،
16:14
the responsibility is attributed to female survivors of sexual violence,
305
974326
4584
بار مسئولیت بر عهده بازمانده مونث خشونت جنسی گذاشته می‌شود،
16:18
and not to the males who enact it.
306
978934
2511
و نه بر عهده مردی که مرتکب آن شده است.
16:22
Far too often,
307
982556
1150
در اکثر مواقع،
16:23
the denial and running leaves all parties at a great distance from the truth.
308
983730
5082
انکار و فرار هر دو طرف را از حقیقت دور می‌کند.
16:30
There's definitely a public conversation happening now,
309
990804
2780
اینجا به وضوح گفتگوی عمومی در جریان است،
16:34
and like a lot of people,
310
994191
2179
و مانند بسیاری از مردم،
16:36
we're heartened that there's less retreating
311
996394
2590
خوشوقتیم که اینجا اجتناب کمتری در مورد این بحث
16:39
from this difficult but important discussion.
312
999008
2720
سخت اما مهم رخ می‌دهد.
16:42
I feel a real responsibility to add our voices to it.
313
1002848
3638
من برای افزودن صدایمان به آن احساس مسئولیت می‌کنم.
16:49
TE: What we did is not a formula that we're prescribing for others.
314
1009892
4659
ت ا: کاری که انجام دادیم، نسخه‌ای نیست که برای دیگران تجویز کنیم.
16:55
Nobody has the right to tell anyone else how to handle their deepest pain
315
1015002
5533
هیچ کس حق ندارد به دیگران بگوید که عمیق‌ترین دردشان
17:00
or their greatest error.
316
1020559
1745
و یا بزرگ‌ترین اشتباهاتشان را چگونه درمان کنند.
17:03
Breaking your silence is never easy,
317
1023156
2351
شکستن سکوت‌تان هرگز ساده نیست،
17:05
and depending on where you are in the world,
318
1025531
2214
و بسته به آنکه در کجای دنیا هستید،
17:07
it can even be deadly to speak out about rape.
319
1027769
3212
حتی صحبت کردن در مورد تجاوز می‌تواند خطر مرگ داشته باشد.
17:11
I realize that even the most traumatic event of my life
320
1031908
4066
من متوجه هستم که حتی هولناک‌ترین واقعه زندگی من
17:15
is still a testament to my privilege,
321
1035998
2759
هنوز مدرکی برای مزیت‌هایی است که از آن برخوردارم،
17:18
because I can talk about it without getting ostracized,
322
1038781
3230
زیرا می‌توانم بدون آنکه رانده بشوم و یا حتی کشته بشوم،
17:22
or even killed.
323
1042035
1348
در موردش صحبت کنم.
17:24
But with that privilege of having a voice
324
1044113
2929
اما داشتن مزیت امکان حرف زدن،
17:27
comes the responsibility of using it.
325
1047066
2858
همراه با مسئولیت استفاده کردن از آن است.
17:30
That's the least I owe my fellow survivors who can't.
326
1050553
4530
این کمترین کاری است که می‌توانم برای بازماندگانی مثل من
که صدایی ندارند، انجام دهم.
17:36
The story we've just relayed is unique,
327
1056661
3066
داستانی که الان بازگو کردیم، منحصر به فرد است،
17:39
and yet it is so common with sexual violence being a global pandemic.
328
1059751
4666
و در عین حال با توجه به گستردگی جهانی خشونت جنسی، رایج.
17:44
But it doesn't have to be that way.
329
1064441
2405
اما این نباید این گونه باشد.
17:47
One of the things that I found useful on my own healing journey
330
1067561
3016
یکی از چیزهایی که در سفرم درمانی‌ام به نظرم مفید آمده،
17:50
is educating myself about sexual violence.
331
1070601
2648
این است که در مورد خشونت جنسی خودم را آموزش دادم.
17:53
And as a result, I've been reading, writing
332
1073273
2414
در نتیجه بیش از یک دهه است که در باره این موضوع،
17:55
and speaking about this issue for over a decade now,
333
1075711
2653
می‌خوانم، می‌نویسم و سخنرانی می‌کنم،
17:58
going to conferences around the world.
334
1078388
2552
و در کنفرانس‌هایی در سراسر جهان شرکت می‌کنم.
18:00
And in my experience,
335
1080964
1979
طبق تجربه من،
18:02
the attendees of such events are almost exclusively women.
336
1082967
4631
مراجعان این گفتگوها تقریباً تماماً زنان هستند.
18:08
But it's about time that we stop treating sexual violence as a women's issue.
337
1088833
6616
اکنون زمان آن رسیده که دیگر خشونت جنسی را موضوعی صرفاً زنانه ندانیم.
18:15
(Applause)
338
1095473
5447
(تشویق حضار)
18:28
A majority of sexual violence against women and men
339
1108889
4044
بیشتر خشونت جنسی علیه زنان و مردان
18:32
is perpetrated by men.
340
1112957
1883
توسط مردان به وقوع پیوسته است.
18:34
And yet their voices are sorely underrepresented in this discussion.
341
1114864
4408
و هنوز صدایشان کمتر در این گفتگو ها شنیده شده است.
18:40
But all of us are needed here.
342
1120662
3901
اما لازم است همه ما اینجا باشیم.
18:45
Just imagine all the suffering we could alleviate
343
1125564
3885
فقط تمام رنج‌هایی که می‌توانستیم تسکین دهیم را تصور کنید
18:49
if we dared to face this issue together.
344
1129473
3934
اگر جرأت برخورد با این موضوع در کنار هم را داشتیم.
18:54
Thank you.
345
1134700
1158
سپاسگزارم.
18:55
(Applause)
346
1135882
4267
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7