Are we sexual omnivores? | Christopher Ryan

کریستوفر رایان: آیا ما برای همه‌کاره‌ی جنسی بودن طراحی شده‌ایم؟

Translator: ِDavoud Nasiri Reviewer: Bidel Akbari

I'm going to go off script

امروز قصد دارم سخنرانی‌ام را روخوانی نکنم

and make Chris quite nervous here

و با دعوت کردن شما به همکاری کردن در آن

by making this audience participation.

حسابی روی عصاب «کریس» راه بروم.

All right. Are you with me? Yeah. Yeah. All right.

خیلی خوب. آیا با من هستید؟ بله. بله. خوبه.

So what I'd like to do is have you raise your hand

لطفا دستتان را بالا ببرید

if you've ever heard a heterosexual couple having sex.

اگر صدای زوجی را در هنگام عشق‌بازی شنیده‌اید؟

Could be the neighbors, hotel room,

مثل همسایه‌ها، اتاق کناری در هتل و

your parents. Sorry.

یا والدینتان. با عرض شرمنده‌گی.

Okay. Pretty much everybody.

خوبه. تقریبا همه.

Now raise your hand if the man was making

حالا دستتان را بالا ببرید اگر مرد بیشتر از زن

more noise than the woman.

سروصدا راه انداخته بود.

I see one guy there.

یک آقایی را آنجا می‌بینم.

It doesn't count if it was you, sir.

اگر خودتان بودید حساب نیست قربان.

(Laughter)

(خنده)

So his hand's down. And one woman. Okay.

دستش را پایین آورد. و یک زن. خوب.

Sitting next to a loud guy.

در کنار یک مرد پرسروصدا نشسته است.

Now what does this tell us?

حالا این به ما چه چیزی را نشان می‌دهد؟

It tells us that human beings

نشان می‌دهد که انسان‌ها در هنگام آمیزش

make noise when they have sex,

سروصدا می‌کنند،

and it's generally the woman who makes more noise.

و در کل زنها بیشتر سر و صدا می‌کنند.

This is known as female copulatory vocalization

آنچه که به عنوان «آواگریِ آمیزشیِ جنسِ ماده»

to the clipboard crowd.

در بین متخصصان شناخته می‌شود.

I wasn't even going to mention this,

من حتی نمی‌خواستم این مسئله را مطرح کنم

but somebody told me that Meg Ryan might be here,

اما کسی به من گفت که "مِگ رایان" ممکن است اینجا باشد

and she is the world's most famous

چون او معروف‌ترین آواگر آمیزیشی جنس ماده

female copulatory vocalizer.

در جهان است.

So I thought, got to talk about that.

پس فکر کردم باید در این مورد صحبت کنم.

We'll get back to that a little bit later.

بعدا به این موضوع بر می‌گردیم.

Let me start by saying human beings

اجازه دهید با طرح این نکته شروع کنم

are not descended from apes,

که انسانها نوادگان «میمونهایِ انسان‌ریخت» نیستند،

despite what you may have heard. We are apes.

برخلاف آنچه شما ممکن است شنیده باشید. بلکه ما خود میمون هستیم.

We are more closely related to the chimp and the bonobo

ما با شامپانزه‌ها و بابون‌ها نسبت [ژنتیکی] نزدیک‌تری داریم

than the African elephant is to the Indian elephant,

در مقایسه با نسبت فیل‌های افریقایی با فیل‌های هندی.

as Jared Diamond pointed out in one of his early books.

چنانچه "جارد دیاموند" در یکی از اولین کتابهایش به آن اشاره می‌کند.

We're more closely related to chimps and bonobos

ما حتا نسبت نزدیک‌تری به شامانزه‌ها و بابون‌ها داریم

than chimps and bonobos are related

تا نسبت شامپانزه‌ها و بابون‌ها با بقیه‌ی

to any other primate --

نخستی‌ها --

gorillas, orangutans, what have you.

مانند گوریل‌، اورانگوتان‌ و غیره.

So we're extremely closely related to them,

پس ما با بی‌نهایت به آنها نزدیک هستیم

and as you'll see in terms of our behavior,

و چنانچه خواهید دید از نظر رفتاری هم

we've got some relationship as well.

با انها ارتباطاتی داریم.

So what I'm asking today, the question

آنچه من امروز می‌پرسم، مسئله‌ای که

I want to explore with you today is,

می‌خواهم امروز با شما بررسی کنم

what kind of ape are we in terms of our sexuality?

این است که ما از نظر جنسی چه نوع «میمون انسان‌ریختی» هستیم؟

Now, since Darwin's day there's been

خوب! از زمان داروین چیزی وجود داشته

what Cacilda and I have called

که من و "کاسیلدا" آن را

the standard narrative of human sexual evolution,

«روایت استاندارد تکامل جنسیتی انسان» نام نهاده‌ایم.

and you're all familiar with it,

و شما همه با آن آشنا هستید،

even if you haven't read this stuff.

حتی اگر در این مرود چیزی نخوانده باشید.

The idea is that, as part of human nature,

ایده‌ای که می‌گوید به عنوان بخشی از

from the beginning of our species' time,

طبیعت انسان از آغاز زمان گونه‌ی ما

men have sort of leased women's reproductive potential

مردها از طریق ارائه‌ی سرویس‌ها و امکانات خاصی به زنها، به نوعی

by providing them with certain goods and services.

پتانسیل‌های تولید مثلی آنان را به اجاره گرفته‌اند.

Generally we're talking about meat, shelter, status,

بطور کلی از چیزهایی مانند گوشت، سرپناه، موقعیت [اجتماعی]

protection, things like that.

امنیت و چیزهایی از این دست صحبت می‌کنیم.

And in exchange, women have offered fidelity,

و در ازای آن زنان وفاداری را به مردان عرضه می‌‌کردنده‌اند،

or at least a promise of fidelity.

یا حداقل قولش را می‌دادند.

Now this sets men and women up in an oppositional relationship.

نگرشی که زن و مرد را در یک رابطه‌ی تقابلی قرار می‌دهد.

The war between the sexes is built right into our DNA, according to this vision. Right?

مطابق با این دیدگاه نبرد بین دو جنس درست در درون «دی ان اِی» ما قرار داده شده است. مگر نه؟

What Cacilda and I have argued is that no,

چیزی که من و کاسیلدا با آن مخالفیم.

this economic relationship,

این رابطه‌ی اقتصادی،

this oppositional relationship,

این رابطه‌ی تقابلی،

is actually an artifact of agriculture,

در واقعا یکی از آثار عصر کشاورزی است

which only arose about 10,000 years ago at the earliest.

که اولین بار در حدود ‌۱۰٫۰۰۰ سال پیش پدید آمد.

Anatomically modern human beings

در صورتی که آناتومی انسان امروزی از

have been around for about 200,000 years,

حدود ۲۰۰٫۰۰۰ سال پیش به همین شکل بوده است.

so we're talking about five percent, at most,

پس عصر کشاورزی حداکثر ۵ درصد از کل

of our time as a modern, distinct species.

تاریخ ما را به عنوان یک گونه‌ی جدیدِ مجزا در بر می‌گیرد.

So before agriculture,

باید بفهمیم که

before the agricultural revolution,

قبل از آن،

it's important to understand that human beings

قبل از انقلاب کشاورزی،

lived in hunter-gatherer groups that are

انسان‌ها وقتی که در گروه‌های شکارچی-گردآورنده زندگی می‌کردند،

characterized wherever they're found in the world

در هر جایی از جهان که یافت شوند،

by what anthropologists called fierce egalitarianism.

مشخصه‌ای دارند که جامعه‌شناسان به آن «مکتب تساوی حقوق تهاجمی» می‌گویند.

They not only share things,

آنها نه فقط چیزها را تقسیم می‌کنند،

they demand that things be shared:

بلکه این کار را ضروری می‌دانند:

meat, shelter, protection, all these things

گوشت، سرپناه، امنیت، همه‌ی اینا

that were supposedly being traded to women

که مثلا باید با زنان در مقابل وفاداری جنسیشان

for their sexual fidelity, it turns out,

معامله می‌شد، در این جوامع به طور

are shared widely among these societies.

جدی به اشتراک گذاشته می‌شوند.

Now I'm not saying that our ancestors

نمی‌خواهم بگویم که اجداد ما

were noble savages, and I'm not saying

وحشی‌های نجیب و اخلاقگرایی بودند و

modern day hunter-gatherers are noble savages either.

یا جوامع شکارچی-گردآور امروزی این چنین هستند.

What I'm saying is that this is simply

در واقع این بهترین راه برای کاهش خطرات

the best way to mitigate risk

در یک زندگی وابسته به جستجوی

in a foraging context.

مایحتاج (غیرکشاورزی) است.

And there's really no argument about this among anthropologists.

همه جامعه‌شناسان هم با این قضیه موافقند.

All Cacilda and I have done is extend this sharing behavior to sexuality.

من و کاسیلدا فقط این رفتار به‌اشتراک‌گذارانه را دربرگیرنده مسائل جنسی هم می‌دانیم.

So we've argued that human sexuality

ما ادعا می‌کنیم که رفتار و تمایلات جنسی انسان

has essentially evolved, until agriculture,

اساسا تا قبل از دوران کشاورزی به عنوان

as a way of establishing and maintaining

راهی برای برقراری و نگهداری سیستم‌ها و شبکه‌های

the complex, flexible social systems, networks,

پیچدیده و انعطاف‌پذیر اجتماعی تکامل یافته‌است.

that our ancestors were very good at,

چیزی که اجدادمان بخوبی از پسش بر می‌آمدند

and that's why our species has survived so well.

و به همین دلیل گونه‌ی ما با چنین موفقیتی حفظ شده است.

Now, this makes some people uncomfortable,

خوب! این باعث ناراحتی برخی می‌شود و

and so I always need to take a moment in these talks

همیشه لازم است که دقیقه‌ای از سخنرانی را به بسط موضوع اختصاص دهم

to say, listen,

و بگویم، ببینید!

I'm saying our ancestors were promiscuous,

من می‌گویم که اجدادما همخوابه‌های متعددی داشته‌اند

but I'm not saying they were having sex with strangers.

ولی نه به این مفهوم که با غریبه‌های رابطه جنسی داشته‌اند.

There were no strangers. Right?

غریبه‌ای در کار نبوده است. خیلی خوب؟

In a hunter-gatherer band, there are no strangers.

در یک گروه شکارچی-گردآورغربیه‌ای وجود ندارد.

You've known these people your entire life.

آنها اطرافیانشان در در تمام طول زندگی می‌شناخته‌اند.

So I'm saying, yes, there were overlapping sexual relationships,

پس من‌ می‌گویم بله روابط جنسی همزمان وجود داشته است،

that our ancestors probably had several different sexual relationships

و احتمالا چند رابطه‌ی جنسی مختلف در بیشتر

going on at any given moment in their adult lives.

طولی زندگی بزرگسالی اجدادمان در جریان بوده‌است.

But I'm not saying they were having sex with strangers.

ولی نه اینکه با غربیه‌ها رابطه جنسی داشته باشند.

I'm not saying that they didn't love the people they were having sex with.

نمی‌گویم که آنها به همخوابگانشان عشق نمی‌ورزیدند.

And I'm not saying there was no pair-bonding going on.

و نمی‌گویم که وابستگی‌های جفتی در کار نبوده است.

I'm just saying it wasn't sexually exclusive.

فقط می‌گویم که قضیه روابط جنسی انحصاری نبوده است.

And those of us who have chosen to be monogamous --

آن دسته از ما که تک‌همسری را انتخاب کرده‌ایم --

my parents, for example, have been married

مثلا، والدین من به مدت ۵۲ سال

for 52 years monogamously,

ازواج وفادارانه‌ای داشتند.

and if it wasn't monogamously, Mom and Dad,

اگر هم اینطور نبوده است، پدر! مادر!

I don't want to hear about it—

نمی‌خواهم چیز در موردش بشنوم --

I'm not criticizing this and I'm not saying

قصد ندارم آنها را نقد کنم و بگویم

there's anything wrong with this.

که این نوع زندگی درست نیست.

What I'm saying is that to argue

قصد من این است که بگویم

that our ancestors were sexual omnivores

این ادعا که اجداد ما همه‌کاره‌های جنسی بوده‌اند

is no more a criticism of monogamy

به معنی زیر سوال بردن تک‌همسری نیست

than to argue that our ancestors were dietary omnivores

همانطور که ادعای همه‌چیزخوار بودن آنها از نظر تغذیه‌ای به معنی

is a criticism of vegetarianism.

به چالش کشیدن رژیم گیاه‌خواری نیست.

You can choose to be a vegetarian,

شما می‌توانید به انتخاب خود گیاه‌خوار شوید،

but don't think that just because you've made that decision,

ولی نباید انتظار داشته باشید که به خاطر این تصمیم شما

bacon suddenly stops smelling good.

بوی اشتهاآور غذاهای گوشتی ناگهان از بین برود.

Okay? So this is my point.

خوب؟ منظور من همین است.

(Laughter)

(خنده)

That one took a minute to sink in, huh?

یکم طول کشید تا قضیه را بگیرید؟ هان؟

Now, in addition to being a great genius,

خوب! غیر از نابغه بودن

a wonderful man, a wonderful husband,

یک مرد خارق‌العاده، یک شوهر نمونه

a wonderful father, Charles Darwin

یک پدر خوب، جناب چارلز داروین

was also a world-class Victorian prude.

یک کوته‌فکر بی‌جنبه‌ی تمام عیار دوره‌ی ویکتوریایی بود.

All right? He was perplexed

خوب؟ ملتهب شدن جنسی بعضی از

by the sexual swellings of certain primates,

انسان‌ریخت‌ها، مثل شامپانره‌ها و بابمون‌ها،

including chimps and bonobos,

حسابی او را سردرگم کرده بود.

because these sexual swellings tend to provoke

به‌خاطر اینکه این التهاب‌های جنسی باعث انگیزش

many males to mate with the females.

نرهای زیادی برای جفت گیری با ماده‌ها می‌‌شود.

So he couldn't understand why on Earth would the female have developed this thing

ولی به هیچ وجه نمی‌توانست بفهمد که چگونه چنین ویژگی‌ای در ماده‌ها تکامل یافته‌است،

if all they were supposed to be doing is forming their pair bond, right?

در صورتی که ایجاد پیوستگی‌های جفتی را نقش ماده‌ها بدانیم.

Chimps and bonobos, Darwin didn't really know this,

آنچه داوین در مورد شامپانزه‌ها و بابمون‌ها

but chimps and bonobos mate

نمی‌دانست این بود که آنها

one to four times per hour

یک تا چهار بار در ساعت،

with up to a dozen males per day

با حداکثر دوازده نر در روز جفت گیری‌ می‌کنند،

when they have their sexual swellings.

در هنگام التهاب جنسی البته.

Interestingly, chimps have sexual swellings

جالب است که، شامپانره‌ها در حدود

through 40 percent, roughly,

۴۰ درصد زمان چرخه‌ی قائدگیشان را در

of their menstrual cycle,

التهاب جنسی بسر می‌برند.

bonobos 90 percent,

بابون‌ها ۹۰ درصد.

and humans are among the only species on the planet

و انسان‌ها تنها گونه‌ای حیاتی در این سیاره هستند

where the female is available for sex

که ماده‌هایشان در تمام طول چرخه‌ی قائدگی

throughout the menstrual cycle,

برای آمیزش جنسی در دسترس هستند:

whether she's menstruating, whether she's post-menopausal,

چه در زمان قائدگی، چه بعد از یائسگی،

whether she's already pregnant.

و چه در هنگامی که زن باردار است.

This is vanishingly rare among mammals.

چیزی که شدیدا در میان پستانداران نادر است.

So it's a very interesting aspect of human sexuality.

و یکی از جالب‌ترین جنبه‌های رفتار جنسی انسان‌هاست.

Now, Darwin ignored the reflections

داروین انعکاس‌های التهاب جنسی

of the sexual swelling in his own day,

در زمان خودش را نادیده می‌گرفت،

as scientists tend to do sometimes.

اینگونه رفتارها زیاد از دانشمندان سر می‌زند.

So what we're talking about is sperm competition.

در واقع ما داریم در مورد رقابت اسپرم‌ها صحبت می‌کنیم.

Now the average human ejaculate has about 300 million sperm cells,

در هر انزال انسان به طور میانگین ۳۰۰ میلیون سلول اسپرم وجود دارد.

so it's already a competitive environment.

در نتیجه محیط بسیار رقابتی است.

The question is whether these sperm are competing against other men's sperm

سئوال این است که آیا این اسپرم‌ها با اسپرم مردهای دیگر هم رقابت می‌کنند

or just their own.

یا فقط با خودشان.

There's a lot to talk about in this chart.

در این مورد حرف برای گفتن زیاد است.

The one thing I'll call your attention to right away

می‌خواهم بدون اتلاف وقت توجه شما را به

is the little musical note above the female chimp and bonobo and human.

یک نوت موسیقایی بالاتر از شامپانزه‌ها، بابون‌ها و انسان‌ها جلب کنم.

That indicates female copulatory vocalization.

آنچه که مشخص کنند "آواپردازی آمیزیشی جنس ماده" است.

Just look at the numbers.

فقط کافی است نگاهی به اعداد بیاندازید.

The average human has sex

میگانگین همخوابگی انسان حدود

about 1,000 times per birth.

۱٫۰۰۰ بار به ازای یک تولد است.

If that number seems high for some of you,

اگر این عدد به نظر شما زیاد می‌آید

I assure you it seems low for others in the room.

به شما اطمینان می‌دهم که برای بعضی‌ها کم هم هست.

We share that ratio with chimps and bonobos.

این نسبت در شامپانزه‌ها و بابون‌ها هم مثل ماست.

We don't share it with the other three apes,

ولی برای سه میمون انسان‌ریخت دیگر اینطور نیست.

the gorilla, the orangutan and the gibbon,

گوریل‌ها، اورانگوتان‌ها و گیبون‌ها

who are more typical of mammals,

که به باقی پستانداران شبیه‌ترند،

having sex only about a dozen times per birth.

حدود دوازده بار به ازای هر تولد جفت گیری می‌کنند.

Humans and bonobos are the only animals that have sex face-to-face

انسان‌ها و بابون‌ها تنها حیواناتی هستند که در هنگام آمیزش صورت جفتشان را می‌بینند،

when both of them are alive.

وقتی که هر دو زنده‌ باشند.

(Laughter)

(خنده)

And you'll see that the human, chimp and bonobo

و می‌بینید که انسان‌ها، شامپانزه‌ها و بابمون‌ها

all have external testicles, which in our book

همگی بیضه‌های خارجی دارند، که در زمینه کاری ما

we equate to a special fridge you have in the garage

مانند داشتن یک یخچال در گاراژ مخصوصا برای

just for beer.

نگهداری آبجو است.

If you're the kind of guy who has a beer fridge

اگر شما از آن دسته مردها هستید که یک یخچال

in the garage, you expect a party to happen

مخصوص آبجو در گاراژ دارند، یعنی شما همیشه منتظر

at any moment, and you need to be ready.

یک مهمانی هستید، پس باید آماده باشید.

That's what the external testicles are.

بیضه‌های خارجی هم همین نقش را دارند.

They keep the sperm cells cool

آنها سلولهای اسپرم را سرد نگه می‌دارند

so you can have frequent ejaculations.

تا شما بتوانید انزالهای پی‌درپی داشته باشید.

I'm sorry. It's true.

متاسفم. حقیقت همین است.

The human, some of you will be happy to hear,

شاید بعضی‌ها خوشحال شوند که بشنوند

has the largest, thickest penis of any primate.

انسان‌ها بزرگترین و ضخیم‌ترین آلت تناسلی در میان انسان‌ریخت‌ها را دارند.

Now, this evidence goes way beyond anatomy.

این مدرک خیلی فراتر از آناتومی

It goes into anthropology as well.

و حتی در جامعه‌شناسی هم حرفهایی برای گفتن دارد.

Historical records are full of accounts of people

شواهد تاریخی پر از مواردی از اقصا نقاط

around the world who have sexual practices

جهان است که مردم عرف‌های جنسی

that should be impossible

به ظاهر غیرممکنی دارند.

given what we have assumed about human sexual evolution.

غیرممکن از نظر پیش‌فرض‌های ما از چگونگی تکامل رفتارها و تمایلات جنسی‌ انسان.

These women are the Mosuo from southwestern China.

اینها زنان قبلیه‌ی "مُسوُ" در جنوب غربی چین هستند.

In their society, everyone, men and women,

در جامعه آنها، هر شخص، زن و مرد

are completely sexually autonomous.

کاملا از نظر جنسی خود مختار است.

There's no shame associated with sexual behavior.

هیچگونه احساس شرمی برای رفتار جنسی وجود ندارد.

Women have hundreds of partners.

زنها صدها همخوابه دارند.

It doesn't matter. Nobody cares. Nobody gossips. It's not an issue.

مسئله‌ی نیست و کسی هم اهمیت نمی‌دهد. پشت سر یکدیگر هم حرف نمی‌زنند چون اصلا مهم نیست.

When the woman becomes pregnant,

وفتی زنی حامله می‌شود،

the child is cared for by her, her sisters, and her brothers.

خود زن و خواهر و برادرهایش بچه را بزرگ می‌کنند.

The biological father is a nonissue.

پدر بیولوژیکی کم اهمیت‌ترین مسئله است.

On the other side of the planet, in the Amazon,

در دیگر گوشه جهان، در آمازون

we've got many tribes which practice

قبیله‌های زیاد وجود دارند به قول جامعه‌شناسان

what anthropologists call partible paternity.

عرف "پدرانگی بخش‌پذیر" در آنها رایج است.

These people actually believe --

آنها واقعا معتقدند که --

and they have no contact among them,

با اینکه بین این قبلیه‌ها هیچ ارتباط

no common language or anything,

یا زبان مشترکی وجود ندارد

so it's not an idea that spread,

که بتوانند ایده‌هایشان را رد و بدل کنند،

it's an idea that's arisen around the world --

این عقیده‌ی خاص در گوشه و کنار جهان نمایان شده است --

they believe that a fetus is literally made

آنها معتقدند که جنین

of accumulated semen.

از انباشت منی بوجود می‌آید.

So a woman who wants to have a child

در نتیجه زنی که‌ می‌خواهد یک فرزند

who's smart and funny and strong

باهوش، بامزه و قوی داشته باشد،

makes sure she has lots of sex with the smart guy,

به طور افراطی با یک مرد باهوش، یک مرد قوی دیگر

the funny guy and the strong guy,

و یک مرد بامزه معاشقه می‌کند،

to get the essence of each of these men into the baby,

تا جوهره‌ی وجودی هر یک از آنها را به بچه بدهد.

and then when the child is born,

و هنگامی که بچه بدنیا آمد،

these different men will come forward

هر سه مرد تشریف می‌آورند و

and acknowledge their paternity of the child.

تا به پدر بودنشان رسمیت ببخشند.

So paternity is actually sort of a team endeavor

بنابرین پدرانگی در این جوامع یک نوع تلاش

in this society.

گروهی است.

So there are all sorts of examples like this

مقدار زیادی از این گونه مثالها را در

that we go through in the book.

کتاب بررسی کرده‌ایم.

Now, why does this matter?

خوب حالا چرا این مسئله مهم است؟

Edward Wilson says we need to understand

"ادوارد ویلسون" می‌گوید که باید درک کنیم که

that human sexuality is first a bonding device

رفتار جنسی انسان در وهله اول یک سازوکار ایجاد پیوستگی است،

and only secondarily procreation.

و بعد از آن یک روش تولید مثلی.

I think that's true. This matters because

فکر می‌کنم که حق با اوست. اهمیت این قضیه

our evolved sexuality is in direct conflict

به این خاطر است که رفتار جنسی تکامل یافته ما

with many aspects of the modern world.

با خیلی از جنبه‌های دنیای مدرن در تضاد است.

The contradictions between what we're told

ناسازگاری در بین آنچه باید از نظر عرفی

we should feel and what we actually do feel

احساس کنیم و آنچه واقعا احساس می‌کنیم،

generates a huge amount of unnecessary suffering.

منشا مقدار قابل توجه‌ی از رنج‌های بی‌دلیل ماست.

My hope is that a more accurate,

امیدوارم درک دقیق‌تر و

updated understanding of human sexuality

به‌روزتر ما از رفتار و تمایلات جنسی انسان

will lead us to have greater tolerance for ourselves,

منجر به افزایش سطح تحمل ما

for each other,

نسبت به دیگران شود.

greater respect for unconventional relationship configurations

و احترام بیشتری برای رابطه‌های غیر متعارف قائل شویم.

like same-sex marriage or polyamorous unions,

مانند ازدواج همجنس‌گرایان و انجمن‌های سکس گروهی.

and that we'll finally put to rest the idea

و بلاخره بتواینم نظریه

that men have some innate, instinctive right

قائل بودن حق غریزی و مادرزادی مردان در

to monitor and control women's sexual behavior.

کنترل رفتار جنسی زنان را برای همیشه کنار بگذاریم.

(Applause)

(تشویق)

Thank you.

با تشکر.

And we'll see that it's not only gay people

می‌بینید که این فقط همجنس‌گرایان

that have to come out of the closet.

نیستند که مجبور به اعتراف به گرایش جنسیشان می‌شوند.

We all have closets we have to come out of. Right?

ما همگی چیزی‌های برای پنهان کردن در این مورد داریم. درست است؟

And when we do come out of those closets,

و وقتی راز خود را فاش می‌کنیم،

we'll recognize that our fight is not with each other,

متوجه ‌می‌شویم که طرف مقابله‌ی ما دیگران نیستند،

our fight is with an outdated, Victorian sense of human sexuality

بلکه نبرد ما با یک دیدگاه از رده خارج سبک زندگی ویکتوریایی درباره رفتار و تمایلات جنسی انسان است.

that conflates desire with property rights,

نظریه‌ای که میل‌های ما را با حقوق مالکیت تلفیق می‌کند

generates shame and confusion

و باعث ایجاد خجالت‌زدگی و سردرگمی می‌شود.

in place of understanding and empathy.

به جای اینکه درپی ادراک و احساس همدردی باشد.

It's time we moved beyond Mars and Venus,

اکنون زمان آن است که از مریخ و ونوس (ناهید) فراتر برویم،

because the truth is

بخاطر اینکه در حقیقت

that men are from Africa

مردها از افریقا آمده‌اند

and women are from Africa.

و زنها هم از افریقا آمده‌اند.

Thank you.

با تشکر.

(Applause)

(تشویق)

Chris Anderson: Thank you. Christopher Ryan: Thank you.

کریس اندرسون: با تشکر. کریستوفر رایان: ممنون از شما.

CA: So a question.

اندرسون: فقط یک سوال.

It's so perplexing, trying to use arguments

این خیلی گیج کننده است. تلاش برای استفاده از

about evolutionary history

مباحث مربوط به تاریخ تکاملی

to turn that into what we ought to do today.

با هدف تشخیص اینکه ما باید امروز چگونه رفتار کنیم.

Someone could give a talk and say,

پس یک نفر می‌تواند بگوید،

look at us, we've got these really sharp teeth

به ما نگاه کنید، ما دندانهای تیزی داریم

and muscles and a brain that's really good

و ماهیچه‌ها و مغزی که برای پرتاب سلاح‌ها

at throwing weapons,

بسیار خوب است.

and if you look at lots of societies around the world,

همین طور اگر به بسیاری از جوامع در گوشه و کنار جهان نظر کنید،

you'll see very high rates of violence.

آمار بالای خشونت درآنها را خواهید دید.

Nonviolence is a choice like vegetarianism,

در نتیجه عدم اعمال خشونت مانند رژیم گیاه‌خواری یک انتخاب است،

but it's not who you are.

ولی ما ذاتا اینطور نیستیم.

How is that different

چقدر این ادعا

from the talk you gave?

با بحث شما متفاوت است؟

CR: Well first of all, the evidence

رایان: اول از همه خود شواهد موجود از

for high levels of violence in prehistory

خشونت بالا در دوران ماقبل تاریخ

is very debatable.

جای بحث زیادی دارد.

But that's just an example.

ولی این فقط یک مثال است.

Certainly, you know, lots of people say to me,

قطعا! می‌دانید! خیلی‌ها به من می‌گویند

just because we lived a certain way in the past

چون ما در گذشته به نحوه خاصی زندگی کرده‌ایم

doesn't mean we should live that way now, and I agree with that.

به این معنی نیست که حالا هم باید همانطور زندگی کنیم و من با آنها موافقم.

Everyone has to respond to the modern world.

همه ما ناگزیر به عکس‌العمل در برابر جهان مدرن هستیم.

But the body does have its inherent

ولی بدن هم میراث مسیرهای

evolved trajectories.

تکاملی خودش را دارد.

And so you could live on McDonald's and milkshakes,

همانطور که شما می‌توانید فقط با خوردن مک‌دونالد و میلک‌-شیک زندگی کنید،

but your body will rebel against that. We have appetites.

ولی بدن در برابر آن سر به شورش خواهد گذاشت چون رژیم غذایی مطلوب خودش را می‌خواهد.

I think it was Schopenhauer who said,

فکر کنم شوپنهاور بود که گفته است،

a person can do what they want

یک شخص می‌تواند آنچه را که می‌خواهد انجام دهد،

but not want what they want.

ولی نمی‌تواند بخواهد که چه چیزی را می‌خواهد.

And so what I'm arguing against

آنچه من با آن در مجادله‌ام

is the shame that's associated with desires.

شرمی است که با امیال ما اجین شده است؛

It's the idea that if you love your husband or wife

ایده‌ای است که می‌گوید: اگر شما با وجود عشق به زن یا شوهرتان

but you still are attracted to other people,

هنوز هم مجذوب افراد دیگری می‌شوید،

there's something wrong with you,

پس یک جای کارتان می‌لنگد،

there's something wrong with your marriage,

یا مسئاله‌ای در ازدواجتان وجود دارد،

something wrong with your partner.

یا طرفتان مشکل دارد.

I think a lot of families are fractured

به نظر من خانواده‌های زیادی از هم پاشیده شده است

by unrealistic expectations

فقط به خاطر انتظارات غیرواقعی

that are based upon this false vision of human sexuality.

پدید آمده از همین دیدگاه غلط در مورد رفتار و تمایلات جنسی انسان.

That's what I'm trying to get at.

آنچه سعی می‌کنم به آن برسم، همین است.

CA: Thank you. Communicated powerfully. Thanks a lot.

اندرسون: خیلی متشکرم. خیلی خوب مطلب را منتقل کردید. واقعا ممنون.

CR: Thank you, Chris. (Applause)

رایان: ممنون، کریس. (تشویق)