New bionics let us run, climb and dance | Hugh Herr | TED

هیو هر: اندام مصنوعی که به ما اجازه می دهد بدویم، صعود کنیم و برقصیم

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei

Looking deeply inside nature,

نگاه ژرفی به درون طبیعت

through the magnifying glass of science,

از طریق ذره بین علم،

طراحان اصول، فرایند و موادی

designers extract principles, processes and materials

که در تشکیل گرفتن اولیه روشهای طراحی موثرند را

that are forming the very basis of design methodology.

از ساختاری مصنوعی که شبیه

مواد طبیعی هستند است را به روشهای محاسباتی که شبیه سازی

From synthetic constructs that resemble biological materials,

فرایندهای عصبی هستند استخراج می کنند،

to computational methods that emulate neural processes,

طبیعت نیروی محرکه طراحی است.

nature is driving design.

وهمجنین طراحی نیروی محرکه طبیعت است.

Design is also driving nature.

در عرصه ژنیتیک، پرشکی احیا کننده

In realms of genetics, regenerative medicine and synthetic biology,

و زیست شناسی مصنوعی،

طراحان در حال رشد فنآوری هایی هستند

designers are growing novel technologies,

که در طبیعت پیش بینی نشده اند.

not foreseen or anticipated by nature.

علم بیوتیک به بررسی اثر تقابل

بین بیولوژی و طراحی میپردازد.

Bionics explores the interplay between biology and design.

همانطور که می بینید، پاهای من بیوتیک هستند.

As you can see, my legs are bionic.

امروز من داستان ادغام انسان

Today, I will tell human stories of bionic integration;

با بیوتیک ( اندام مصنوعی) را میگویم،

که چگونه الکترومکانیک به بدن انسان متصل می شود

how electromechanics attached to the body, and implanted inside the body

و در درون بدن کاشته میشود

و پلی برای پوشاندن شکاف

بین ناتوانایی و توانایی

are beginning to bridge the gap between disability and ability,

بین محدودیتهای انسان

between human limitation and human potential.

و توانایهای انسان می باشد.

بیوتیک تعیین کنند فیزیک بدن من است.

Bionics has defined my physicality.

در سال ۱۹۸۲، هر دو پای من

براثر آسیب بفتی ناشی از یخ زدگی

In 1982, both of my legs were amputated

due to tissue damage from frostbite,

در یک حادثه کوه نوردی

incurred during a mountain-climbing accident.

قطع شدند.

At that time, I didn't view my body as broken.

در آن زمان، من بدن را به عنوان بدنی

در هم شکسته ندیدم.

I reasoned that a human being can never be "broken."

من استدلال می کردم که انسان

هرگز درهم شکسته نمی شود.

Technology is broken.

تکنولوژی ناتوان است.

Technology is inadequate.

تکنولوژی ناتوان و ناکافی است.

This simple but powerful idea was a call to arms,

ایدهای ساده ولی قوی

فراخوانی برای مجهز شدن به

تکنولوژی پیشرفته ای

to advance technology for the elimination of my own disability,

برای از بین بردن ناتوانایی خودم و

and ultimately, the disability of others.

در نهایت از کار افتادگیم دیگران بود.

I began by developing specialized limbs

من شروع به گسترش اندامهای ویژه ای کردم

that allowed me to return to the vertical world

که اجازه می داد که به

of rock and ice climbing.

دنیای عمودی صخره ها و یخ نوردی برگردم.

I quickly realized that the artificial part of my body is malleable;

من خیلی زود متوجه شدم که بخش مصنوعی بدنم

نرم و قابل انعطاف هستند

able to take on any form, any function --

و این امکان هست که آنها را به هر شکلی دربیاورم، برای هر نوع عملکردی،

a blank slate for which to create,

یک کف توخالی که از طریق آن

perhaps, structures that could extend beyond biological capability.

شاید می توانستیم ساختاری فراتر از توانایی بیولوژیکی

گسترش دهیم

من قدم را قابل تنظیم کردم.

I made my height adjustable.

I could be as short as five feet or as tall as I'd like.

می توانستم از حدود یک متر و نیم تا قدی که می خواستم کوتاه و بلندش کنم.

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

So when I was feeling bad about myself,

بنابراین هنگامی که درباره خودم احساس بدی داشتم،

ناامنی، قدم را بلند می کردم،

insecure, I would jack my height up.

(Laughter)

اما هنگامی احساس اعتماد به نفس و ایمنی می کردم

But when I was feeling confident and suave,

قدم را به اندازه یک چوب خط کوتاه میکردم

I would knock my height down a notch, just to give the competition a chance.

که شانسی به رقیب داده باشم.

(Laughter)

( خنده) ( تشویق)

(Applause)

پاشنه پای باریک به من اجازه بالا رفتن از

Narrow-edged feet allowed me to climb steep rock fissures,

صخره های شیبدار را می داد

where the human foot cannot penetrate,

جایی که کف پای انسان نمیتواند وار وارد شکاف شود،

and spiked feet enabled me to climb vertical ice walls,

و کف پای میخدار مرا قادر ساخته بود که

از دیوارهای عمودی یخی

without ever experiencing muscle leg fatigue.

بدون خستگی ساق پا و عضلاتم بالا روم.

Through technological innovation,

به لطف نوآوریهای فنی،

I returned to my sport, stronger and better.

من به ورزشم قویتر و بهتر برگشتم.

Technology had eliminated my disability,

تکنولوژی ناتوانایی جسمی من را حذف کرده بود

و شجاعت تازه ای را در صعود به من بخشید.

and allowed me a new climbing prowess.

As a young man, I imagined a future world where technology so advanced

به عنوان یک مرد جوان، من آینده ای برای جهان متصور می شدم

که تکنولوژی بسیار پیشرفته

می توانست از ناتوانایی جسمی رها خلاص شود،

could rid the world of disability,

a world in which neural implants would allow

در جهانی که ایمپلنت عصبی اجازه

the visually impaired to see.

دیدن به معلولین را می دهد،

جهانی که معلولین میتوانند با اسکلت بدن خودشان

A world in which the paralyzed could walk, via body exoskeletons.

را بروند.

Sadly, because of deficiencies in technology,

متاسفانه، به دلیل ناتوانی تکنولوژی،

disability is rampant in the world.

معلول بودن در جهان بسیار شایع است.

این آقا سه تا از اندامهایش را از دست داده.

This gentleman is missing three limbs.

As a testimony to current technology, he is out of the wheelchair,

به عنوان گواهی برای تکنولوژی موجود،

او از روی صندلی چرخدار بلند شده است،اما ما نیاز داریم

but we need to do a better job in bionics, to allow, one day, full rehabilitation

که در بیونیک کار بهتری ارائه دهیم

تا توانبخشی کامل به فردی

for a person with this level of injury.

در این سطح از معلولیت میسر شود.

At the MIT Media Lab, we've established the Center for Extreme Bionics.

در موسسه تکنولوژی ماساچوست،

ما مرکزی را برای بیونیک های شدید بنا نهادیم

The mission of the center is to put forth fundamental science

ماموریت این مرکز

قرار دادن علوم پایه ای

وقابلیتهای تکنولوژی کنار هم بود

and technological capability

that will allow the biomechatronic and regenerative repair of humans,

تا بیو مکاترونیکی و احیا کنندگان انسانها را

across a broad range of brain and body disabilities.

درطیف گسترده ای از

معلولیتهای مغزی و بدنی را بازسازی کند.

Today, I'm going to tell you how my legs function, how they work,

امروز قصد دارم برایتان بگویم که عملکرد پاهای من چگونه است،

آنها چگونه کار میکنند،

as a case in point for this center.

به عنوان یکی از موارد از کارهای این مرکز.

Now, I made sure to shave my legs last night,

دیشب موهای پاهایم را تراشیدم

because I knew I'd be showing them off.

چونکه میدانستم امروز آنها را به شما نشان میدهم.

(Laughter)

Bionics entails the engineering of extreme interfaces.

بیونیک مستلزم رابطه قوی بین رشته های مختلف مهندسی است.

There's three extreme interfaces in my bionic limbs:

سه رابطه قوی مهندسی در اندام مصنوعی من وجود دارد:

mechanical, how my limbs are attached to my biological body;

مکانیکی، چگونه اندام مصنوعی من با بدنم

متصل می شود:

dynamic, how they move like flesh and bone;

پویایی، چگونه آنها مانند گوشت و استخوان حرکت می کنند.

and electrical, how they communicate with my nervous system.

و الکتریکی، چگونه آنها با

سیستم عصبی من ارتباط برقرار می کنند.

I'll begin with mechanical interface.

با ارتباطز مکانیکی شروع می کنم.

In the area of design, we still do not understand

در حوزه طراحی ما هنوز نمی فهمیم

چگونه دستگاه با بدن بصورت مکانیکی متصل می شوند.

how to attach devices to the body mechanically.

این برای من بسیار عجیب است که در این عصر و زمان

It's extraordinary to me that in this day and age,

one of the most mature, oldest technologies

یکی از قدیمی ترین و فنآوریهای

in the human timeline, the shoe, still gives us blisters.

بشر، کفش است که

هنوز پاهای ما با ان را تاول می زنند.

How can this be?

چطوری؟

We have no idea how to attach things to our bodies.

ما هیچ ایده ای نداریم که چگونه اشیا به بدن ما متصل می شوند.

This is the beautifully lyrical design work

این یک کار بسیار زیبای

از پرفسور نری اکسمن در ازمایشگاه رسانه ای MIT است

of Professor Neri Oxman at the MIT Media Lab,

showing spatially varying exoskeletal impedances,

که فضای مختلف امپدینس اسکلت

را با رنگها مختلف بصورت

shown here by color variation in this 3D-printed model.

مدل سه بُعدی نسشان می دهد.

Imagine a future where clothing is stiff and soft where you need it,

تصور کنید که در آینده لباس ها

بر اساس نیاز شما نرم و سخت خواهند شد،

when you need it, for optimal support and flexibility,

به هنگام نیاز برای برای بهینه سازی و انعطاف پذیری

without ever causing discomfort.

پوشش تان بدون اینکه باعث ناراحتی شما شود.

اندام مصنوعی من به بدنم از طریق

My bionic limbs are attached to my biological body

via synthetic skins with stiffness variations,

پوست مصنوعی با سختی متنوع

که آینه وار با بدن بیولوژیک

that mirror my underlying tissue biomechanics.

متصل شده است.

برای رسیدن برای این آینه،

To achieve that mirroring, we first developed a mathematical model

ابتدا یک مدل مکانیکی برای

of my biological limb.

پاهای من ساخته شد.

To that end, we used imaging tools such as MRI,

در پایان ما از تصاویر MRI برای

to look inside my body,

نگاه کردن به درون بدنم استفاده میکنیم

تا شکل هندسی و مکان

to figure out the geometries and locations of various tissues.

بافتهای مختلف را پیدا کنیم.

We also took robotic tools --

همچنین ما ابزارهای روباتیک را مورد استفاده قرار میدهیم.

here's a 14-actuator circle that goes around the biological limb.

اینجا یک دایره با ۱۴ محرکه هست

که با اندام بیولوژیکی من کار می کند.

The actuators come in, find the surface of the limb,

محرکه ها فعال میشوند و سطح اندام را پیدا میدکنند

measure its unloaded shape,

فضاهای خالی را که با بدن پر نشده اند را اندازه گیری میدکند،

and then they push on the tissues

و سپس به بافتها فشار میآورند

to measure tissue compliances at each anatomical point.

که سطح پذیرش بافتها برای فشار را

برای هر نقطه از اندام اندازه گیری کنند.

We combine these imaging and robotic data

ما این تصاویر را با دادهای روباتیک

to build a mathematical description of my biological limb, shown on the left.

برای ایجاد یک ضطرح ریاضی از

اندامهای بیولوژیکی من که در سمت چپ نشان داده شده ترکیب می کنیم.

You see a bunch of points, or nodes?

شما تعداد زیادی نقطه و یا گره می بینید.

At each node, there's a color that represents tissue compliance.

در هر گره، یک رنگ وجود دارد که نشان دهند

We then do a mathematical transformation to the design of the synthetic skin,

انطباق بافتهاست.

سپس ما داده های ریاضی را به

shown on the right.

طرحی برای پوست مصنوعی تبدیل می کنیم

که در سمت راست نشان داده شده است،

And we've discovered optimality is:

ما بشکل بهینه ای

where the body is stiff, the synthetic skin should be soft,

where the body is soft, the synthetic skin is stiff,

نقاطی سفت بدن را پیدا میکنیم، پوست مصنوعی باید نرم باشد،

and this mirroring occurs across all tissue compliances.

جایی که پوست بدن نرم است،

و حالت آینه ای در تمامی فضاهای خالی

With this framework, we've produced bionic limbs

رخ میدهد.

ما اندام مصنوعی تولید می کنیم

that are the most comfortable limbs I've ever worn.

که راحترین اندامی است که تا کنون داشته ام.

واضح است که در آینده،

Clearly, in the future, our clothing, our shoes, our braces, our prostheses,

لباسهای ما، کفشهای ما، سیم پیچی دندانهایمان،

پروتزهای ما دیگر در چهارچوب طراحی

will no longer be designed and manufactured using artisan strategies,

و ساخت استراتژی صنعتگر نخواهد بود،

but rather, data-driven quantitative frameworks.

بلکه قالب بهینه ای ساخته خواهد شد

که در آینده

In that future, our shoes will no longer give us blisters.

هرگز پاهایمان توسط کفشهایمان تاول نزند.

همچنین ما سنسورهای و مواد هوشمندی را در

We're also embedding sensing and smart materials

into the synthetic skins.

پوست مصنوعی تعبیه می کنیم.

This is a material developed by SRI International, California.

این یک ماده ای است

که توسط موسسه بین المللی تحقیقاتی استنفورد کالیفرنیا ساخته شده است.

تحت اثر الکترواستاتیک، میزان سفتی و نرمی آن تغییر می کند.

Under electrostatic effect, it changes stiffness.

So under zero voltage, the material is compliant,

از ولتاز صفر، این ماده نرم است.

it's floppy like paper.

این فلاپی مثل کاغذ است،

Then the button's pushed, a voltage is applied,

سپس دکمه فشار داده می شود، و یک ولتاز الکتریسیته وارد می شود،

and it becomes stiff as a board.

و این مثل یک تخته سفت و محکم می شود.

(Tapping sounds)

We embed this material into the synthetic skin

ما این ماده را در پوست مصنوعی قرار دادیم

that attaches my bionic limb to my biological body.

که این اندام مصنوعی را با به بدن متصل می کند.

When I walk here, it's no voltage.

هنگامی که من اینجا راه می روم،

هیچ ولتاژی در آن بکار نمی رود.

My interface is soft and compliant.

محل اتصال پوست با بدنم نرم سازکار است.

The button's pushed, voltage is applied, and it stiffens,

دکمه را فشار میدهم، یک ولتاز الکتریسته اعمال می کنم،

و سفت می شود،

offering me a greater maneuverability over the bionic limb.

و به من مانور عالی برای اندام مصنوعی ام را می دهد.

ما همچنین اسکلت خارجی را نیز می سازیم.

We're also building exoskeletons.

اسکلت خارجی نرم و سفت می شوند

درست در محلی که این حلقه

This exoskeleton becomes stiff and soft

in just the right areas of the running cycle,

برای محافظت مفاصل بدن

از برخوردهای سنگین و تخریب متصل می شوند.

to protect the biological joints from high impacts and degradation.

در آینده، همه ما اسکلت خارجی برای

In the future, we'll all be wearing exoskeletons

فعالیتهای عادی مثل دویدن استفاده خواهیم کرد.

in common activities, such as running.

بعدی، اتصال داینامیکی ست.

Next, dynamic interface.

چگونه اندام مصنوعی من مانند گوشت و استخوان حرکت می کند؟

How do my bionic limbs move like flesh and bone?

در آزمایشگاهم در MIT، ما بر روی نحوه

At my MIT lab, we study how humans with normal physiologies

ایستادن و راه رفتن و دویدن طبیعی انسان مطالعه می کنیم.

عضلات چه کار می کنند،

stand, walk and run.

و چگونه توسط نخاع کنترل می شوند؟

What are the muscles doing,

and how are they controlled by the spinal cord?

این علوم پایه ای محرکه آنچه که ما می سازیم هستند.

This basic science motivates what we build.

ما مچ پا، زانوی و لگن خاصره مصنوعی می سازیم

ما بخش هایی ازپائین بدن تا بالا هستیم و

We're building bionic ankles, knees and hips.

We're building body parts from the ground up.

اندام های مصنوعی که من استفاده کرده ام را بیوم BiOM می گویند.

The bionic limbs that I'm wearing are called BiOMs.

اینها مورد استفاده حدود ۱٫۰۰۰ بیمار قرار گرفته اند.

They've been fitted to nearly 1,000 patients,

۴۰۰ نفر آنها در سربازان جنگی بوده اند که مجروح شدنده اند.

این چطور کار میکند؟ در پاشنه پا، تحت کنترل کامپیوتر،

400 of which have been wounded U.S. soldiers.

این چطور کار میکند؟ در پاشنه پا، تحت کنترل کامپیوتر،

How does it work?

At heel strike, under computer control,

سیستم سفتی برای کاهش

the system controls stiffness,

شوکه برخورد اندام مصنوعی با زمین را کنترل می کند.

to attenuate the shock of the limb hitting the ground.

Then at mid-stance, the bionic limb outputs high torques and powers

سپس در میانه عصب، اندام مصنوعی

نیروی گشتاور بالا و قدرتمندی برای بلند کردن فر

to lift the person into the walking stride,

برای قدم برداشتن ایجاد میکند،

comparable to how muscles work in the calf region.

که مشابه آنچه که عضلات ساق پا برای عمل میکنند می باشد.

این نیروی محرکه مصنوعی

This bionic propulsion is very important clinically to patients.

برای بیماران بسیار مهم هست.

So on the left, you see the bionic device worn by a lady,

خُب، در سمت چپ پاهای مصنوعی که توسط

خانمی استفاده شده را می بینید--

on the right, a passive device worn by the same lady,

در سمت راست یک دستگاه غیر فعال مورد استفاده همان خانم قرار گیرفته ست

that fails to emulate normal muscle function,

که نمیتواند تقلید عملکرد ماهیچه های طبیعی رابکند--

enabling her to do something everyone should be able to do:

توانمند ساختن او برای اینکه

هر کاری که دیگران انجام دهند را بتواند انجام دهد،

go up and down their steps at home.

مانند بالا رفتن و پائین آمدن پله ها در خانه.

Bionics also allows for extraordinary athletic feats.

اندام مصنوعی شاهکارهای ورزشی فوق العاده ای را نیز امکان پذیر میکند.

این آقا از جاده سنگی بالا میرود.

Here's a gentleman running up a rocky pathway.

This is Steve Martin -- not the comedian --

این استیو مارتین است ولی کمدین نیست

who lost his legs in a bomb blast in Afghanistan.

او در انفجار بمب در افغانستان پایش را از دست داد.

We're also building exoskeletal structures using these same principles,

ما همچنین اسکلت بیرونی را می سازیم

با استفاده از همان اصول

که در اطراف اندام طبیعی بکار می رود.

that wrap around the biological limb.

این اقا هیچ محدویتی در پاهایش ندارد،

This gentleman does not have any leg condition, any disability.

و هیچ ناتوایی و معلولیتی ندارد.

He has a normal physiology,

او از لحاظ جسمی کاملا طبیعی ست.

so these exoskeletons are applying muscle-like torques and powers,

خُب، این اسکلت بیرونی درست

مانند ماهیچه نیروی گشتاورو قدرت را بکار می گیرد.

so that his own muscles need not apply those torques and powers.

بطوری که نیازی به گشتاور و قدرت عضلات

خودش ندارد.

این اولین اسکلت بیرونی در تاریخ است

This is the first exoskeleton in history that actually augments human walking.

راه رفتن انسان را کامل می کند.

It significantly reduces metabolic cost.

این بطور چشمگیری انرژی سوخت و ساز بدن را کاهش می دهد.

It's so profound in its augmentation,

این تاثیر بسیار ژرفی دارد

بطوری که ار یک فرد سالم طبیعی

that when a normal, healthy person wears the device for 40 minutes

این را برای ۴۰ دقیقه بپوشد

and then takes it off,

و سپس این را در بیاورد

their own biological legs feel ridiculously heavy and awkward.

پاهای طبیعی بدنش

بطور عجیبی سنگین و مسخره احساس می شوند.

ما در ابتدای عصری هستیم که

We're beginning the age in which machines attached to our bodies

ماشینها به بدن ما متصل شده

will make us stronger and faster and more efficient.

و ما را قوی تر و سریعتر

و کارآمدتر می کند.

Moving on to electrical interface:

برویم به اتصال الکتریکی،

How do my bionic limbs communicate with my nervous system?

چگونه اندام مصنوعی من با

سیستم عصبی من ارتباط برقرار می کند؟

Across my residual limb are electrodes

در سراسر بخش باقی مانده پاهای من الکتریسیته وجود دارد

that measure the electrical pulse of my muscles.

که پالسهای الکتریکی ماهیچه های مرا اندازگیری کرده

That's communicated to the bionic limb,

و این با اندام مصنوعی من ارتباط برقرار می کند،

so when I think about moving my phantom limb,

بنابراین هنگامی که من درباره حرکت اندام خیالی فکر میکنم

ربات حرکت خواسته شده را انجام میدهد.

the robot tracks those movement desires.

این نمودار نشان هند که چگونه این اندام مصنوعی

This diagram shows fundamentally how the bionic limb is controlled.

اساسا کنترل می شود،

So we model the missing biological limb,

بنابراین ما اندام طبیعی از دست داده شده را مدل سازی می کنیم،

و کشف می کنیم که چه واکنش هایی رخ می دهد،

and we've discovered what reflexes occurred,

how the reflexes of the spinal cord are controlling the muscles.

چگونه این واکنشها از طرف نخاع

ماهیچه ها را کنترل می کنند،

And that capability is embedded in the chips of the bionic limb.

و این توانایی در چیپ های کامپیوتری تعبیه شده اند

که در اندام مصنوعی قرار دارند.

سپس آنچه را که ما انجام دادیم، آن را با واکنشهای عصبی

What we've done, then, is we modulate the sensitivity of the reflex,

مدل نخاع واکنشی

the modeled spinal reflex, with the neural signal,

و با سیگنالهای عصبی تعدیل می کنیم،

پس هنگامی که من ماهیچه های باقی مانده ام را

so when I relax my muscles in my residual limb,

شل می کنم،

I get very little torque and power,

کمی نیروی پیچشی و انرژی می گیرم،

but the more I fire my muscles, the more torque I get,

اما اگر ماهیچه هایم را سقت کنم،

نیروی بیشتری می گیرم

and I can even run.

و حتی می توانم بدوم.

و این اولین نمایش از

And that was the first demonstration of a running gait under neural command.

گام برداشتن تحت دستور عصبی بود.

Feels great.

احساس بسیار خوبی است.

(Applause)

( تشویق )

ما می خواهیم یک قدم فراتر رویم.

We want to go a step further.

We want to actually close the loop

در واقع ما میخواهیم حلقه

between the human and the bionic external limb.

بین انسان و اندام مصنوعی داخلی ببندیم.

We're doing experiments

ما در حال آزمایش بر روی جایی هستیم که

where we're growing nerves, transected nerves,

اعصاب قطع شده رشد می کنند،

و از طریق کانال و یا اشعه میکرو کانال.

through channels, or micro-channel arrays.

On the other side of the channel,

در طرف دیگر کانال،

the nerve then attaches to cells,

که عصبها به سلولها متصل می شود،

skin cells and muscle cells.

سلول های پوست و سلولهای ماهیچه ها،

In the motor channels, we can sense how the person wishes to move.

در موتور کانالها که ما می توانیم حسن کنیم

که چگونه یک فرد میخواهد حرکت کند.

That can be sent out wirelessly to the bionic limb,

میتواند بشکل بی سیم برای اندام مصنوعی ارسال شود،

then [sensory information] on the bionic limb

سپس گیرنده ها در اندام مصنوعی

می توانند در کانالهای مجاور ، کانالهای حسی

can be converted to stimulations in adjacent channels,

به محرکها تبدیل شوند.

sensory channels.

So when this is fully developed and for human use,

بنابر این هنگامی که کاملا توسعه یابد

و برای استفاده بشری،

persons like myself will not only have

افرادی مثل من نه تنها

synthetic limbs that move like flesh and bone,

اندامهای مصنوعی دارند که حرکتی مثل گوشت و استخوان دارند

بلکه واقعا آنها احساس گوشت و پوست را هم دارند.

but actually feel like flesh and bone.

این ویدئو لیسا مالت را

This video shows Lisa Mallette,

shortly after being fitted with two bionic limbs.

بلافاصله پس از گذاشتن اندامهای مصنوعی نشان میدهد.

Indeed, bionics is making a profound difference in people's lives.

بدون شک، اندامهای مصنوعی ( بیونتیکس)

تفاوت ژرفی در زندگی افراد ایجاد می کند.

(Video) Lisa Mallette: Oh my God.

( ویدئو) لیسا مالت: آه خدای من.

LM: Oh my God, I can't believe it!

آه خدای من ، نمیتونم باور کنم.

(Video) (Laughter)

LM: It's just like I've got a real leg!

این درست مثل اینه که پای واقعی دارم.

الان شروع به دویدن نکن.

Woman: Now, don't start running.

Man: Now turn around, and do the same thing walking up,

مرد: حالا برگرد

و همان کاری را بکن و بالا برو.

but get on your heel to toe, like you would normally just walk on level ground.

برو بالا روی پاشنه و پنچه پا،

مثل اینکه بطور طبیعی روی سطح زمین راه می روی.

سعی کن تا اون بالا بروی.

Try to walk right up the hill.

LM: Oh my God.

ل م: آه خدای من.

مرد: آیا تو را به جلو هل میدهد؟

Man: Is it pushing you up?

LM: Yes! I'm not even -- I can't even describe it.

لسا مالت: بله! من حتی -- نمیتونم این را توصیف کنم.

Man: It's pushing you right up.

مرد: این تو را به جلو هل میدهد.

Hugh Herr: Next week, I'm visiting the Center --

هیو هر:هفته آینده از مرکز خدمات درمانی دیدن می کنم--

Thank you. Thank you.

( تشویق ) سپاسگزارم، سپاسگزارم.

(Applause)

Thank you.

سپاسگزارم، هفته اینده من از مرکز خدمات درمانی دیدن می کنم،

Next week I'm visiting the Center for Medicare and Medicaid Services,

قصد دارم آنها را متقاعد کنم

که بودجه مناسب و قیمت مناسبی را به این

and I'm going to try to convince CMS

to grant appropriate code language and pricing,

تکنولوژی اختصاص دهند

تا این تکنولوژی در دسترس

so this technology can be made available to the patients that need it.

بیمارانی که به آن نیاز دارند قرار گیرد.

(Applause)

( تشویق) سپاسگزارم.

Thank you.

(Applause)

It's not well appreciated, but over half of the world's population

این به خوبی درک نشده که بیش از نیمی

از جمعیت مرد جهان از برخی شناختهای

suffers from some form of cognitive, emotional, sensory or motor condition,

عاطفی، حسی یا حرکتی

به دلیل ضعف تکنولوژی رنج می برند.

and because of poor technology, too often, conditions result in disability

و بواسطه ضعف در تکنولوژی،

اغلب به دلیل این شرایط منجر به ناتوانایی و معلولیت

و زندگی با کیفیت پایین تر میشود.

and a poorer quality of life.

سطح عمومی از عملکرد فیزیولوژیکی بدن انسان

Basic levels of physiological function should be a part of our human rights.

باید بخشی از حقوق انسانی او باشد.

هر کسی این حق را باید داشته باشد

Every person should have the right to live life without disability

که بدون ناتوانایی زندگی کند

و اگر انتخاب کنند--

if they so choose --

the right to live life without severe depression;

حق زندگی بدون افسردگی شدید را باید داشته باشند؛

the right to see a loved one, in the case of seeing-impaired;

حق دید کسانی را که دوستشان دارند باید داشته باشند

در شرایطی که مشکلات بینایی دارند؛

or the right to walk or to dance,

حق راه رفتن و رقصیدن

in the case of limb paralysis or limb amputation.

در شرایطی که فلج جسمی

و یا قطع اندام شده اند.

As a society, we can achieve these human rights,

به عنوان یک جامعه، ما می توانیم به این حقوق انسانی برسیم

if we accept the proposition that humans are not disabled.

به شرطی که بپذیریم انسان

ناتوان نیست.

A person can never be broken.

یک انسان هرگز شکسته نمی شود.

Our built environment, our technologies,

محیط ساخته شده ما، و تکنولوژی ما

are broken and disabled.

ضعیف و ناتوان هستند.

We the people need not accept our limitations,

ما مردم نیاز داریم که محدودیتهایمان را نپذیریم،

but can transcend disability through technological innovation.

اما میتوانیم از طریق تکنولوژی

ورای ناتوانایهایمان رویم.

Indeed, through fundamental advances in bionics in this century,

بدون شک،طریق پیشرفت های بنیادی

در علم بیونیک در این قرن،

ما پایه و اساس تکنولوژی را برای

we will set the technological foundation for an enhanced human experience,

یک تجربه انسانی بنا می نهیم،

and we will end disability.

و ما ناتوانایی و معلولیت را پایان خواهیم بخشید.

I'd like to finish up with one more story, a beautiful story.

علاقمندم با یک موضوع دیگر سخنرانیم را تمام کنم،

یک موضوع زیبا،

The story of Adrianne Haslet-Davis.

داستان آدرین هاسلت- دیویس.

آدرین پای چپش را در

Adrianne lost her left leg in the Boston terrorist attack.

حمله تروریستی بوستون از دست داد.

I met Adrianne when this photo was taken, at Spaulding Rehabilitation Hospital.

من ادرین را هنگامی که این عکس

در بیمارستان توانبخشی اسپالدینگ گرفته شد دیدم.

Adrianne is a dancer, a ballroom dancer.

ادرین رقصنده است، رقصنده باله.

Adrianne breathes and lives dance.

آدرین برای رقص نفس می کشد و زندگی می کند.

این گفته خودش است. این هنر اوست.

It is her expression. It is her art form.

Naturally, when she lost her limb in the Boston terrorist attack,

بطور طبیعی، هنگامی که او اندامش را از

در حمله تروریستی بوستون از دست داد،

she wanted to return to the dance floor.

او می خواست که به پیست رقص برگردد.

After meeting her and driving home in my car,

بعد از دیدن او و در برگشتم به خانه توی ماشینم،

فکر کردم، من پرفسور موسسه تکنولوژی ماساچوست هستم.

I thought, I'm an MIT professor. I have resources.

من منابع را در اختیار دارم. پس بگذارید یک اندام منصوعی برای او بسازم

Let's build her a bionic limb,

to enable her to go back to her life of dance.

تا قادر باشد به زندگیش در رقص برگردد

من یک گروه از دانشمندان و افراد متخصص را

I brought in MIT scientists with expertise in prosthetics,

در بخشهای اندماهی مصنوعی، رباتیک

robotics, machine learning and biomechanics,

کامپیوتر و بیومکانیک گرد هم آوردم

and over a 200-day research period, we studied dance.

و در زمانی بیش از ۲۰۰ روز،

و مطالعه کردیم که آنها چگونه حرکت می کنند،

We brought in dancers with biological limbs,

ما رقصنده ها را با اندمهای طبیعی آوردیم،

and we studied how they move,

رقصیدن را مطالعه کردیم.

what forces they apply on the dance floor,

چه نیرویی برای رقصیدن بکار می گیرند را بررسی کردیم

and we took those data,

و به داده ها نگاه کردیم

and we put forth fundamental principles of dance,

و چهار عنصر اصلی رقص را

reflexive dance capability,

همراه با قابلیت واکنشی رقص را کنار هم قرار دادیم

and we embedded that intelligence into the bionic limb.

و در یک اندام مصنوعی هوشمند

تعبیه کردیم.

Bionics is not only about making people stronger and faster.

بیونیک تنها برای اینکه افراد را

قویتر و سریعتر کند نیست.

Our expression, our humanity can be embedded into electromechanics.

تجربه ما، انسانیت ما

می تواند در شی الکترومکانیک قرار گیرد.

انفجارهای بمب

It was 3.5 seconds between the bomb blasts in the Boston terrorist attack.

در حمله تروریستی بوستون

تنها ۳/۵ ثانیه بود.

In 3.5 seconds, the criminals and cowards took Adrianne off the dance floor.

طی ۳/۵ ثانیه ، مجرمان و جمعیت

آدرین را از صحنه رقص بیرون کشید.

In 200 days, we put her back.

در این ۲۰۰ روز، ما او را به رقص برگرداندیم.

We will not be intimidated, brought down, diminished, conquered or stopped

ما نمیخواهیم توسط خشونت مرعوب شویم، بترسم و

در خود فرو رویم،

by acts of violence.

مغلوب و متوقف شویم.

(Applause)

( تشویق )

خانمها و اقایان، لطفا به من اجازه دهید تاادرین هسلت- دیوس

Ladies and gentlemen, please allow me to introduce Adrianne Haslet-Davis,

را به شما معرفی کنم.

her first performance since the attack.

نخستین اجراش از زمان حمله.

She's dancing with Christian Lightner.

او با کریستین لینر می رقصد.

(Applause)

( تشویق )

(Music: "Ring My Bell" performed by Enrique Iglesias)

( موسیقی: زنگ مرا بزن، اجرا توسط انریکه ایگلیسیاس)

(Applause)

( تشویق)

Ladies and gentlemen, members of the research team:

خانمها و آقایان،

اعضای تیم تحقیقاتی،

Elliott Rouse

الیوت روس و ناتن ویلجری- کرسکی

and Nathan Villagaray-Carski.

Elliott and Nathan.

الیوت و ناتان

(Applause)

( تشویق)