The tale of the doctor who defied Death - Iseult Gillespie

7,282,875 views ・ 2020-03-12

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Atefeh Rashidi Reviewer: Rezvan Mousavi
00:10
In their ramshackle hut on the edge of the woods,
0
10605
2710
در کلبه‌‌ای متزلزل روی لبه جنگل،
00:13
a husband and wife were in despair.
1
13315
2665
زن و شوهر ناامیدی بودند.
00:15
The woman had just given birth to their thirteenth child,
2
15980
3680
زن به‌تازگی سیزدهمین فرزندشان را به دنیا آورده بود،
00:19
and the growing family was quickly running out of food and money.
3
19660
6280
و غذا و پول این خانواده در حال رشد، داشت به‌سرعت تمام می‌شد.
00:25
The father walked into the woods to ponder their problem.
4
25940
4150
پدر راهی جنگل شد تا فکری برای مشکلشان کند.
00:30
After hours spent wandering through the trees,
5
30090
2752
بعد از ساعت‌ها سرگردانی میان درختان،
00:32
he encountered two shadowy silhouettes.
6
32842
4640
او با دو شبح تاریک روبرو شد.
00:37
The first figure appeared to be the man’s God,
7
37482
2358
اولین سیما، به‌صورت خدای انسان ظاهر شد،
00:42
while the second resembled the Devil.
8
42206
2380
درحالی‌که دومی شبیه شیطان بود.
00:47
Both figures offered to lighten the man’s burden,
9
47136
2760
هر دو سیما پیشنهاد کردند تا بار مرد را سبک کنند،
00:49
and act as Godfather to his most recent child.
10
49896
4294
و به‌عنوان پدرخوانده‌ی جدیدترین فرزندش باشند.
00:54
But the man refused their offer—
11
54190
2696
اما مرد پیشنهادشان را رد کردــ
00:56
he wouldn’t entrust his son to those who passed judgment on human life.
12
56886
5519
او قصد نداشت پسرش را به کسانی بسپارد که زندگی انسان‌ها را قضاوت می‌کردند.
01:02
He ventured deeper into the tangled thicket.
13
62405
3220
او خطر کرد و به اعماقِ بیشه‌ای درهم‌تنیده رفت.
01:05
Here in the darkest part of the woods, the father made out a third figure.
14
65625
4981
در تاریک‌ترین قسمت جنگل، پدر، سیمای سوم را دید.
01:10
Sunken eyes stared out of its gaunt face, which broke into a crooked smile.
15
70606
5523
چشمان گودرفته خیره به‌صورت نحیفش، که ناگهان شروع به لبخندی کج‌وکوله کرد.
01:16
This was Death himself, come to offer his services as Godfather.
16
76129
5342
این خود مرگ بود، آمده بود تا خدماتش را به‌عنوان پدرخوانده پیشنهاد دهد.
01:21
He promised to return when the child came of age,
17
81471
3060
او قول داد وقتی فرزندش بزرگ شد، بازگردد،
01:24
to bring him happiness and prosperity.
18
84531
3260
تا برایش رفاه و شادی به ارمغان آورد.
01:27
The father— knowing that all people are equal in the eyes of Death—
19
87791
3930
پدر ــ با دانستن اینکه همه مردم در چشمان مرگ برابرند ــ
01:31
accepted his offer.
20
91721
1710
پیشنهاد او را پذیرفت.
01:36
Years later, when the child had grown into an ambitious young man,
21
96792
4440
سال‌ها بعد، وقتی آن کودک به جوانی جاه‌طلب تبدیل شد،
01:41
his skeletal Godfather came for his promised visit.
22
101232
4508
پدرخوانده اسکلتی او برای دیدار موعودش آمد.
01:45
In his gnarled hand he held a flask containing the cure
23
105740
4231
در دست گره‌خورده‌اش بطری حاویِ
01:49
for all human ailments.
24
109971
2498
درمان تمام ناخوشی‌های انسان داشت.
01:52
Death had brought this flask for his Godson,
25
112469
2952
مرگ این بطری را برای پسرخوانده‌اش آورده بود،
01:55
promising to make him a successful doctor.
26
115421
2870
تا قول دهد او را پزشکی موفق کند.
01:58
But the powerful potion came with very strict rules.
27
118291
4200
اما این معجون قدرتمند، قوانینِ خیلی سخت‌گیرانه‌ای داشت.
02:02
If his Godson encountered a sick person
28
122491
2740
اگر پسرخوانده‌اش با فرد بیماری روبه‌رو شود
02:05
and Death was hovering at the top of their bed,
29
125231
3070
و مرگ بالاسر تختشان منتظر آن‌ها باشد،
02:08
the doctor could heal them with just a waft of the antidote’s fumes.
30
128301
5216
دکتر می‌تواند آن‌ها را تنها با یک نسیم از دود پادزهر درمان کند.
02:13
But if Death lingered at the foot of the bed,
31
133517
2980
اما اگر مرگ پایین تخت منتظر باشد،
02:16
he’d already claimed the patient as his own—
32
136497
3245
قبلاً آن بیمار را از آن خود کرده بودــ
02:19
and the doctor could do nothing for them.
33
139742
2642
و دکتر نمی‌تواند کاری برای آن‌ها انجام دهد.
02:25
In time, the doctor’s potent potion and uncanny instincts
34
145038
3550
با گذشت زمان، معجون قدرتمند دکتر و غرایز عجیب‌وغریب
02:28
became known throughout the land.
35
148588
3024
در سرتاسر آن سرزمین شناخته شد.
02:31
He grew rich and famous, casting off the hardships of his early life.
36
151612
4865
او ثروتمند و مشهور شد، و از تمام مشکلاتِ دوران اولیه زندگی‌اش راحت شد.
02:36
When the king fell ill, he summoned the famous physician to treat him.
37
156477
4380
وقتی پادشاه بیمار شد، پزشک معروف را برای درمانش احضار کرد.
02:40
The doctor swept into the palace, ready to show off his skills.
38
160857
4258
دکتر به کاخ رفت، و آماده شد تا مهارت‌هایش را به نمایش بگذارد.
02:45
But when he entered the king’s chamber,
39
165115
2201
اما وقتی وارد اتاق پادشاه شد،
02:47
he was dismayed to see Death settled at the foot of the bed.
40
167316
4176
از دیدن مرگ که در پایین تخت نشسته بود، وحشت کرد.
02:51
The doctor desperately wanted the glory of saving the king—
41
171492
3552
دکتر ناامیدانه خواهانِ افتخار نجات پادشاه بودــ
02:55
even if it meant deceiving his Godfather.
42
175044
2917
حتی اگر به معنی فریب پدرخوانده‌اش باشد.
02:57
And so, he swiftly spun the bed around and reversed Death’s position,
43
177961
5074
و بنابراین، به‌سرعت تخت را چرخاند و جایگاه مرگ را عوض کرد،
03:03
leaving the doctor free to administer the antidote.
44
183035
4120
این کار، دکتر را برای تجویز پادزهر آزاد گذاشت.
03:07
Death was livid.
45
187155
1765
مرگ عصبانی شد.
03:08
He warned his arrogant Godson that if he ever cheated Death again,
46
188920
4385
او به پسرخوانده متکبرش هشدار داد که اگر دوباره مرگ را فریب دهد،
03:13
he would pay for it with his life.
47
193305
3802
سزایش را با جانش پرداخت می‌کند.
03:17
Death and the doctor continued their travels.
48
197107
2898
دکتر و مرگ به سفرهایشان ادامه دادند.
03:20
After some time, the king’s messengers came to collect the doctor yet again.
49
200005
6028
پس از مدتی، پیام‌رسانان پادشاه آمدند تا دکتر را دوباره ببرند.
03:26
The princess was gravely ill,
50
206033
2210
شاهزاده خانم به‌شدت بیمار بود،
03:28
and the king had promised incredible riches to anyone who could cure her.
51
208243
5003
و پادشاه قول ثروتی باورنکردنی را به کسی که بتواند او را درمان کند داده بود.
03:33
The doctor approached the princesses’ chamber with gold in his eyes.
52
213246
4350
دکتر با چشمانی درخشان به اتاق شاهزاده خانم نزدیک شد.
03:37
But upon seeing the sleeping princess, his greed fell away.
53
217596
3819
اما به‌محض دیدن شاهزاده خانم در خواب حرصش فروکش کرد.
03:43
He was so struck by her grace,
54
223367
2460
به خاطر زیبایی شاهزاده خانم، بسیار شگفت‌زده شد،
03:45
that he failed to notice Death lurking by her feet.
55
225827
4569
به همین خاطر متوجه نشد که مرگ پایین تخت او کمین کرده است.
03:50
He swiftly healed the princess,
56
230396
2348
او به‌سرعت شاهزاده خانم را درمان کرد،
03:55
but before she could even utter her thanks,
57
235374
3890
اما قبل از اینکه شاهزاده خانم حتی بتواند از او تشکر کند،
03:59
Death had dragged his lovesick Godson away.
58
239264
4169
مرگ پسرخوانده‌ دلباخته‌اش را برد.
04:03
In an instant, the palace dissolved around them.
59
243433
3599
در یک‌لحظه قصر در اطرافشان محو شد.
04:07
The doctor found himself in an immense cave
60
247032
3166
دکتر خود را در غار بزرگی دید
04:10
lined with countless quivering candles, each representing the duration of a life.
61
250198
6513
با شمع‌های بی‌شمار لرزان خط‌کشی شده‌ای که هرکدام طول یک زندگی را نشان می‌داد.
04:16
As punishment for his Godson’s foolish attempt to master mortality,
62
256711
5031
به‌عنوان مجازات برای تلاش احمقانهِ پسرخوانده‌اش برای تسلط به مرگ‌ومیر،
04:21
Death whittled his candle down to its wick.
63
261742
4290
مرگ شمع او را با فتیله‌اش کوچک کرد.
04:26
Seeing his own dwindling light,
64
266032
2567
با دیدن کم‌رنگ شدن نورش،
04:28
the doctor felt the fear he’d often glimpsed in his patients’ eyes.
65
268599
4692
دکتر ترسی را که اغلب در چشمان بیمارانش دیده بود، احساس کرد.
04:33
Desperately, he begged Death to transfer his dying light onto a new candle.
66
273291
5759
ناامیدانه، به مرگ التماس کرد که نور در حال مرگش را به شمع جدیدی منتقل کند.
04:39
His Godfather considered the request— but the doctor’s betrayal was too great.
67
279050
5593
پدرخوانده او این درخواست را در نظر گرفت ــ اما خیانت پزشک خیلی بزرگ بود.
04:44
He loosened his bony grip, and his Godson’s candle fell to the floor.
68
284643
5099
مُشت استخوانی خود را باز کرد، و شمع پسرخوانده‌اش روی زمین ریخت.
04:49
Death stood motionless,
69
289742
2110
مرگ بی‌تحرک ایستاد،
04:51
his inscrutable face fixed on the sputtering flame—
70
291852
3463
چهره مرموزش بر روی سوسوی شعله ثابت شد ــ
04:55
until all that was left of the doctor was a wisp of smoke.
71
295315
3890
تا اینکه آنچه از دکتر ماند باریکه‌ای از دود بود.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7