The myth of Zeus' test - Iseult Gillespie

1,874,646 views ・ 2022-09-13

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Barin Abasi Reviewer: Masoud Motamedifar
00:08
It was dark when two mysterious, shrouded figures
0
8880
4171
تاریک بود که دو چهره مرموز و کفن‌پوش
00:13
appeared in the hillside village.
1
13051
2585
در دامنە تپە روستا ظاهر شدند.
00:16
The strangers knocked on every door in town, asking for food and shelter.
2
16596
5589
غریبه‌ها به هر دری از شهر می‌زدند و غذا و سرپناه می‌خواستند.
00:22
But, again and again, they were turned away.
3
22560
3253
اما بارها و بارها بە آنها اجازه ورود ندادند.
00:26
Soon, there was just one door left:
4
26189
3295
به‌زودی، فقط یک در باقی مانده بود:
00:29
that of a small, thatched shack.
5
29484
3378
از یک کلبه کوچک کاهگلی.
00:34
An elderly couple, Baucis and Philemon, answered the thunderous knock.
6
34238
6549
یک زوج مسن، باوسیس و فیلمون، در را باز کردند.
00:41
Although there was something off about these visitors,
7
41621
3628
اگرچە چیزی در مورد این مهمان‌ها وجود داشت،
00:45
it was in the pair’s nature to care for those in need.
8
45416
3837
این در طبیعت دوتاشون بود که از نیازمندان مراقبت کنند.
00:50
Philemon invited them to rest,
9
50338
2753
فیلمون به آنها گفت که استراحت کنند،
00:53
and the cottage flooded with warmth as Baucis teased the fire back to life.
10
53091
5880
و کلبه غرق در گرما شد زیرا باوسیس آتیش را روشن کرد.
00:59
When they were young, Baucis and Philemon had fallen in love,
11
59722
5047
باوسیس و فیلمون وقتی که جوان بودند عاشق هم شده‌بودند،
01:04
married, and settled in the humble cottage.
12
64769
2961
ازدواج کردە‌بودند، و در یک کلبە کوچک مستقر بودند.
01:08
Decades later, their home was still standing—
13
68231
3670
چند دهە بعد خانە آنها هنوز پابرجا بود
01:12
and they were more devoted to each other than ever.
14
72110
3211
و آنها بیشتر از همیشه به یکدیگر علاقه‌مند بودند.
01:17
The strangers watched intently as Baucis nestled twigs under a battered pot
15
77949
6673
غریبه‌ها با دقت نگاه کردند که باوسیس شاخه‌ ها را زیر دیگ کهنه گذاشت.
01:24
filled with vegetables.
16
84622
1919
پر از سبزیجات کرده‌بود.
01:26
The couple could rarely afford meat, but in honor of their guests,
17
86999
3754
این زوج به ندرت می‌توانستند گوشت بخرند اما به افتخارمهمانانشان،
01:30
Philemon cut strips from an aging shank for the stew.
18
90753
4713
فیلمون برای خورش نوارهایی را از ساقە کهنە برید.
01:36
They made cheerful conversation and offered their visitors hot baths.
19
96008
4338
آنها باهمدیگر گفتگوی شادی انجام دادند و به مهمانان خود حمام گرم دادند.
01:41
Baucis used a chip of broken clay to balance the wobbly table’s legs
20
101055
4922
باوسیس از تراشه‌ای از خاک رس شکسته برای متعادل‌کردن پایه‌های لق میز استفاده کرد.
01:45
and rubbed its surface with mint until it smelled sweet and fresh.
21
105977
5088
سطحش را با نعنا مالید تا اینکه بوی شیرین و تازه‌ای بدهد.
01:52
Weaving around each other with care,
22
112108
2252
بااحتیاط دوریکدیگر می‌چیند،
01:54
the couple transformed what they had into a feast.
23
114360
3754
این زوج آنچه را داشتند را به یک جشن تبدیل کردند.
01:58
Soon, the tabletop overflowed with food and the last of their sweet wine.
24
118531
6173
به‌زودی روی میز پر از غذا و آخرین شراب آنها شد.
02:05
Privately, Baucis and Philemon worried that their provisions would run out.
25
125496
5756
باوسیس و فلیمون نگران این بودند کە غذایشان تمام شود.
02:11
Yet, as the night wore on,
26
131627
1919
با این‌حال شب را گذراندند.
02:13
and their strange guests took hearty gulps of wine,
27
133546
4046
و مهمانان غریبە جرعە‌ای ازشراب را نوشیدند،
02:17
the clay vessel never ran dry.
28
137592
3003
ظرف سفالی هیچوقت خشک نشد.
02:21
The couple, at first relieved, grew terrified.
29
141470
4463
این زوج که ابتدا خیالشان راحت شد، خیلی ترسیدند.
02:26
Their guests weren’t humble peasants traveling the countryside.
30
146726
4796
مهمانان آنها دهقانان فروتنی نبودند که در حومه‌ شهر سفر می‌کردند.
02:32
They were almost certainly gods in disguise—
31
152106
4505
آنها به‌طورقطع خدایان در لباس مبدل بودند
02:37
but which gods, they didn’t know.
32
157153
3378
اما کدام خدایان، آنها نمی‌دانستند.
02:41
Panicked that their preparations were inadequate,
33
161532
2920
ترسیده‌بودند از اینکه تدارکاتشان کافی نبوده،
02:44
Baucis and Philemon searched for another offering.
34
164452
3879
باوسیس و فلیمون به‌دنبال پیشنهاد دیگری بودند.
02:48
The only precious thing left was the goose that guarded their home.
35
168915
3712
تنها چیز باارزشی که باقی‌مانده بود غازی بود که از خانه‌شان محافظت می‌کرد.
02:52
The couple repeatedly lunged after the bird,
36
172919
2836
این زوج چندین بار بە‌دنبال پرندە دویدند،
02:56
but they were too worn out for the chase.
37
176214
2460
اما برای تعقیب‌کردن خیلی خستە شدند.
02:58
So, they prepared to receive the wrath of the gods.
38
178966
4213
بنابراین، آنها برای دریافت غضب خدایان آماده شدند.
03:03
Their guests rose up, shedding their rags and mortal masks.
39
183971
5172
مهمانانشان بلند شدند و جامه و ماسک‌های فانی خود را برداشتند.
03:09
Looming before them was Zeus, the storm-brewing ruler of the gods,
40
189810
5631
زئوس فرمانروای خدای طوفان‌آفرین، در مقابل آنها ظاهرشد.
03:15
and his son, Hermes,
41
195650
2377
و پسرش هرمس
03:18
the fleet-footed messenger who shepherded mortals to the underworld.
42
198027
4755
پیام‌آور گریزپای کسی که فانی را به عالم‌ اموات رهبری می‌کرد.
03:23
The gods told the old couple that, unlike the other townspeople,
43
203157
4671
خدایان به این زوج مسن برخلاف مردم دیگه شهر گفتند،
03:28
they had shown true xenia, or loving hospitality to strangers.
44
208079
6006
آنها بیگانه واقعی یا مهمان‌نوازی عاشقانه نسبت به بیگانگان نشان دادند.
03:34
They alone had passed the test.
45
214418
2920
آنها تنهایی از پس آزمایش برآمدند.
03:38
The gods commanded the couple to follow them,
46
218547
3045
خدایان به زوج دستور دادند که دنبال آنها بروند.
03:42
and the group ascended the nearest mountain.
47
222009
2419
و گروە ازنزدیک‌ترین کوه بالارفتند.
03:45
Nearing the summit, Baucis and Philemon looked back—
48
225471
4171
باوسیس و فیلمون در نزدیکی قله به عقب نگاه کردند
03:49
but were shocked to see a murky swamp where their village stood
49
229642
3962
با دیدن یک باتلاق تیرە جایی کە روستای آنها قرارداشت شوکه شدند.
03:53
just moments before.
50
233604
2002
چند لحظه قبلش
03:55
As punishment for refusing to shelter the gods,
51
235815
3170
بە‌عنوان مجازات برای امتناع از پناە‌دادن خدایان
03:58
Zeus and Hermes had cast the townspeople underwater,
52
238985
5005
زئوس و هرمس مردم شهر را بە زیر آب انداخته بودند،
04:04
leaving only their hosts’ home intact,
53
244365
3545
تنها خانه میزبان خودشان را دست‌نخورده باقی بگذارند،
04:08
Recalling their friends and neighbors,
54
248577
2128
دوستان و همسایه‌های خود را به‌یاد می‌آورند
04:10
Baucis and Philemon couldn’t hide their terror and mournful tears,
55
250705
4921
باوسیس و فیلمون نمی‌توانستند ترس و اشک‌های غم‌انگیز خود را مخفی کنند،
04:15
even as their house transformed below.
56
255876
2753
حتی زمانی که خانه‌یشان در زیر تغییر می‌کرد .
04:19
It grew larger and sprouted marble pillars and steps.
57
259797
5172
بزرگتر می‌شد و ستون‌های مرمرین وپله‌ها رشد می‌کردند.
04:24
Legends etched themselves onto its grand doors.
58
264969
3628
افسانه‌ها خود را بر درهای باشکوه آن حک کردند.
04:29
Their rickety cottage had metamorphosed into a gleaming temple for the gods.
59
269140
6423
کلبه کهنه آنها به معبدی درخشان برای خدایان تبدیل شده‌بود.
04:36
Hermes commended the couple and gently asked if there was anything they desired.
60
276564
5422
هرمس این زوج را تحسین کرد و باآرامی از آنها پرسید که چیز دیگری می‌خواهند.
04:42
After a brief discussion, Philemon requested that he and Baucis
61
282486
5339
بعد از یک گفتگوی کوچک فیلمون از او و باوسیس درخواست کرد
04:47
be permitted to care for the new temple.
62
287825
2586
اجازە مراقبت از معبد جدید را داشتە باشید.
04:50
And he asked if, when their time came, they could die together,
63
290411
4588
و او پرسید کە آیا وقتی اجلشان رسید می‌توانند باهم بمیرند،
04:55
so neither would have to face life without the other.
64
295249
3253
بنابراین هیچکدام مجبور نیستند بدون دیگری با زندگی مواجه شوند.
04:59
Tending to the temple and one another, they lived many more years.
65
299337
5422
آنها باتوجه به معبد و یکدیگر، سال‌های بیشتری زندگی کردند.
05:05
Until, one day, Baucis noticed leaves fluttering from her husband’s hands
66
305634
6090
تا اینکه یه روز بوسیس متوجه درآمدن برگ‌ها از دست شوهرش شد.
05:12
and looked down to find her own skin hardening.
67
312016
3920
و به پایین نگاه کرد که پوست خودش سفت شده‌است.
05:17
They embraced, becoming rooted in place.
68
317021
3754
آنها درآغوش گرفتند و در جای خود ریشه‌دار شدند.
05:21
Vines wound around their legs and canopies flourished overhead.
69
321776
5213
پیچک‌ها دور پاهایشان چسپیدند و سایبان‌های بالای سرشان شکوفا شد.
05:27
They bid each other a loving, last farewell as humans.
70
327573
5047
آنها به عنوان انسان‌ها با عشق و محبت با یکدیگر وداع می‌کنند.
05:33
And where Baucis and Philemon had just stood, bent with age,
71
333579
5214
و جایی که باوسیس و فیلمون به‌دلیل پیری خم شده‌بودند ایستاده بودند،
05:39
there towered a linden and an oak tree,
72
339085
3795
آنجا یک درخت بلوط و نمدار رویید.
05:43
their branches intertwined for eternity.
73
343297
3837
شاخه‌های آنها تا ابد درهم‌تنیده شده‌است.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7