The myth of Narcissus and Echo - Iseult Gillespie

1,406,485 views ・ 2022-02-14

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: sadegh vn Reviewer: shirin etebar
00:07
Hera, queen of the gods, was on the edge of her throne.
0
7295
4171
هرا، ملکه خدایان، در آستانه از دست دادن تاج و تختش بود.
00:12
A mountain nymph named Echo, renowned for her charm and chatter,
1
12050
4254
یک پری اهل کوهستان به نام اکو که به خاطر پرحرف بودن و جذابیتش مشهور بود
00:16
was regaling her with a sensational story.
2
16304
2919
با داستانی هیجان‌انگیز او را سرگرم می‌کرد.
00:20
But what Hera didn’t know was that Echo was merely distracting her
3
20183
4004
اما هرا نمی‌دانست که اکو این کار را فقط برای این می‌کرد تا حواسش را پرت کند
00:24
while her husband, Zeus,
4
24187
2043
تا همسرش، زئوس،
00:26
was frolicking about with the other nymphs.
5
26230
3128
با پری‌های دیگر خوشگذرانی کند.
00:29
Unfortunately for Echo, Zeus got sloppy, and Hera realized what was going on.
6
29734
5547
از شانس بد اکو، زئوس بی‌دقتی کرد و هرا متوجه شد که ماجرا از چه قرار است.
00:36
Enraged by Echo’s duplicity—
7
36115
2544
او که از رفتار دورویانه اکو خشمگین شده بود
00:38
and powerless to stop her husband’s adultery—
8
38659
2878
و قدرتش را هم نداشت تا جلوی خیانت همسرش را بگیرد؛
00:41
Hera decided to silence the nymph for good.
9
41537
3087
تصمیم گرفت تا اکو را محکوم به خاموشی (سکوت) ابدی کند.
00:45
From then on, Echo could no longer enrapture listeners with her stories;
10
45541
4547
از آن موقع به بعد، اکو دیگر نمی‌توانست شنوندگان را با داستان‌هایش به وجد آورد؛
00:50
she could only repeat the last words another said.
11
50088
3753
او فقط می‌توانست آخرین کلماتی را که طرف مقابل می‌گفت تکرار کند.
00:54
As her conversations became dull and her company undesirable,
12
54258
4255
زمانی که مکالماتش کسل‌کننده و همنشینی با او ناخوشایند شد،
00:58
Echo grew dispirited.
13
58513
1751
اکو افسرده و غمگین شد.
01:00
One day, while Echo was drifting through the woods,
14
60807
2836
یک روز که اکو در حال گشت و گذار در جنگل بود،
01:03
she spotted a young man hunting deer.
15
63643
2919
مرد جوانی را در حال شکار کردن گوزن دید.
01:07
It was Narcissus, the stunningly beautiful son of a river god and water nymph.
16
67313
5088
او نارکیسوس بود، پسر زیبا و بسیار جذاب خدای رودخانه و الهه آب.
01:12
After his birth, a seer had given his mother a cryptic prophecy:
17
72401
3963
پس از تولدش، یک پیشگو پیشگویی عجیبی به مادرش گفته بود:
01:16
Narcissus would live a long life— but only if he never really knew himself.
18
76864
5547
نارکیسوس زندگی طولانی خواهد داشت، اما فقط به شرطی که هیچوقت خودش را واقعا نشناسد
01:23
No one was sure exactly what to make of this.
19
83412
2712
هیچ‌کس نمی‌دانست که دقیقا در این مورد چه باید کند.
01:26
And, in the meantime, Narcissus grew into a proud youth.
20
86124
4546
و در این فاصله، نارکیسوس به جوانی مغرور تبدیل شد.
01:30
His good looks attracted many admirers.
21
90670
2919
به خاطر ظاهر زیبایش طرفداران زیادی پیدا کرده بود.
01:33
But he preferred to amble through life on his own
22
93589
2628
اما ترجیح می‌داد که به تنهایی در مسیر زندگی‌اش قدم بردارد
01:36
and left a trail of broken hearts in his wake.
23
96217
3337
و ردی از قلب‌های شکسته پشت سرش باقی بگذارد
01:39
Seeing Narcissus there, Echo was filled with longing.
24
99929
4087
اکو با دیدن نارکیسوس در آنجا، اشتیاق زیادی به او پیدا کرد.
01:44
Unable to initiate a conversation, she walked after him.
25
104016
3587
ناتوان در شروع مکالمه به دنبالش راه رفت.
01:48
Soon, Narcissus heard a rustle, and called out,
26
108229
3253
اندکی بعد، نارکیسوس یک صدای خش‌خش شنید و فریاد زد:
01:51
“Who goes there? Who are you?”
27
111482
2670
«کی آنجاست؟ تو کی هستی؟»
01:54
Echo revealed herself, but only repeated the word “you,”
28
114152
5213
اکو خودش را نشان داد، اما تنها یک کلمه‌ را تکرار کرد، «تو»،
01:59
making her tone as endearing as possible as she went to hold him.
29
119365
4004
تا جایی که می‌توانست لحنش را محبت‌آمیز کرد تا بتواند او را در آغوش بگیرد.
02:03
Agitated, Narcissus said, “Let me go, I can’t stay.”
30
123911
5047
نارکیسوس با حالتی آشفته گفت، «رهایم کن، نمی‌توانم اینجا بمانم.»
02:08
Echo could only counter with a plea for him to do so.
31
128958
3462
اکو در مقابل این کار او فقط می‌توانست خواهش و التماس کند.
02:12
Freeing himself from her embrace, Narcissus snapped,
32
132920
3087
نارکیسوس در حالی که خود را از آغوشش رها می‌کرد، گفت:
02:16
“I’d rather die than have you love me!”
33
136007
2544
«ترجیح می‌دهم بمیرم تا اینکه تو مرا دوست داشته باشی»
02:18
To which Echo could only cry, “Love me... love me.”
34
138551
5172
که اکو فقط می‌توانست با گریه بگوید، «دوستم داشته باش... دوستم داشته باش.»
02:23
Narcissus told Echo once more to leave him alone,
35
143723
2836
نارکیسوس بار دیگر به اکو گفت که او را تنها بگذارد،
02:26
then faded from her gaze.
36
146559
2044
و از جلوی چشمانش دور شد.
02:29
Echo wandered to a cave.
37
149437
1877
اکو به طرف یک غار حرکت کرد.
02:31
And gradually, her heart grew heavy and her body frail
38
151689
4046
و کم کم، قلبش سنگین و بدنش سست شد
02:35
until all that was left of her was her voice,
39
155735
2752
تا اینکه از او فقط صدایش باقی مانده بود
02:38
which the wind carried to vast, empty places.
40
158487
4046
که باد آن را با خود به مناطق وسیع و خالی می‌برد.
02:42
Forever after, it could be heard reverberating through hollow caves
41
162533
4046
پس از آن برای همیشه، می‌توان منعکس شدنش از غار‌های تو‌خالی
02:46
and rebounding across lonely clearings.
42
166579
2753
و برگشتنش از محوطه‌های خلوت را شنید.
02:49
But this wasn’t even the first time heartbreak over Narcissus
43
169999
3420
اما این حتی اولین بار نبود که دل‌شکستگی در مورد نارکیسوس
02:53
had proven fatal.
44
173419
1335
تلفات می‌داد.
02:55
A young man named Ameinias had also been cruelly rejected by Narcissus.
45
175046
4963
مرد جوانی به نام آمینیاس هم به طرز ظالمانه‌ای توسط نارکیسوس رد شده بود.
03:00
Before his death, he prayed to Nemesis, the goddess of revenge,
46
180009
4129
قبل از مرگش، به درگاه نمسیس، الهه انتقام و عدالت دعا کرد
03:04
that Narcissus would also one day know the pain of love.
47
184138
3879
که نارکیسوس هم روزی درد عشق را بچشد.
03:08
She heard Ameinias’ pleas and, upon witnessing Echo’s fate,
48
188851
4505
او درخواست‌های آمینیاس را شنید و پس از مشاهده سرنوشت اکو،
03:13
decided that it would be the final affront.
49
193356
2794
تصمیم گرفت که این مورد آخرین بی‌حرمتی و توهین باشد.
03:16
It was time for retribution.
50
196776
2335
وقت تلافی و تاوان گرفتن بود.
03:19
So, Nemesis set Narcissus towards a clear, glassy pool.
51
199654
5046
بنابر‌این، نمسیس نارکیسوس را در مسیر یک برکه زلال و شفاف قرار داد.
03:25
As he bent towards the water to drink,
52
205117
2294
زمانی که در کنار آب خم شد تا از آن بنوشد،
03:27
he caught sight of a hauntingly beautiful young man.
53
207411
3212
نگاهش به مرد جوان زیبا و جذابی افتاد.
03:31
Never before had Narcissus seen himself with such clarity.
54
211249
3795
نارکیسوس قبلا هرگز خودش را با این وضوح و شفافیت ندیده بود.
03:35
He spent the day acquainting himself with every glinting angle and glowing curl
55
215753
5672
او تمام روز را به دیدن خودش از هر زاویه‌ای و مو‌های فر درخشانش گذراند
03:41
then passed the evening gazing at his reflection by moonlight
56
221425
3587
سپس بعد از غروب خورشید، به انعکاسش توسط نور مهتاب خیره می‌شد،
03:45
and sleeping with his fingers grazing the water.
57
225012
2962
در حالی که انگشتانش در آب سیر می‌کرد به خواب می‌رفت.
03:48
Days wore on, and Narcissus never parted from his one true love.
58
228641
5005
روز‌ها گذشت و نارکیسوس هرگز از عشق واقعی‌اش دست نکشید.
03:54
When he reached out, his double reached for him;
59
234522
2919
وقتی خودش را جلو برد، تصویر هم به سمتش آمد؛
03:57
and when he leaned in to bestow a kiss, he also tilted his face.
60
237441
4421
و وقتی خم شد تا یک بوسه بگیرد، تصویر هم صورتش را کج کرد.
04:02
But when he tried to hold the bewitching figure, it disappeared.
61
242530
4004
اما همین که تلاش می‌کرد آن ظاهر فریبنده را در آغوش بگیرد، ناپدید می‌شد.
04:07
At last, Narcissus knew the agony of unrequited love.
62
247451
4296
سر‌انجام، نارکیسوس درد و رنج عشق یک‌طرفه را چشید.
04:13
Eating and drinking nothing, Narcissus too wasted away.
63
253082
4129
چون نارکیسوس هیچ چیز نمی‌خورد و نمی‌آشامید بسیار لاغر و نحیف شده بود.
04:17
His neck ached from bending over the lake, and his legs became rooted to the grass.
64
257420
5005
گردنش به خاطر خم بودن به سمت دریاچه درد گرفته بود و دور پا‌هایش علف ریشه کرده بود.
04:23
When the wood nymphs finally passed by,
65
263009
2419
وقتی پری‌های جنگلی از آنجا می‌گذشتند،
04:25
all that was left of him was a white and yellow flower
66
265428
3295
تنها چیزی که از او باقی مانده بود یک گل‌ سفید و زرد بود
04:28
bending towards its reflection.
67
268723
2168
که به سمت انعکاس تصویرش خم شده بود.
04:31
From then on, it was known as narcissus.
68
271225
2836
از آن موقع به بعد، آن گل به نارکیسوس (نرگس) معروف شد.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7