Would you opt for a life with no pain? - Hayley Levitt and Bethany Rickwald

هیلی لویت و بیتنی ریک والد - آیا شما زندگی بدون درد را انتخاب می‌کنید؟

Translator: soheila Jafari Reviewer: Farnaz Saghafi

Imagine if you could plug your brain into a machine

تصور کنید که مغز تان را به یک ماشین وصل کنید

that would bring you ultimate pleasure for the rest of your life.

که لذت بی پایانی را برای شما برای تمامی عمرتان فراهم کند.

If you were given the choice to sign up for that kind of existence, would you?

اگربه شما فرصتی داده شود تا برای تجربه کردن آن ثبت نام کنید، ایا اینکار را می‌کنید؟

That's the question philosopher Robert Nozick posed

این پرسشی هست که فیلسوف رابرت نوزیک از طریق

through a thought experiment he called the Experience Machine.

یک آزمایش به نام «ماشین تجربه» مطرح کرد.

The experiment asks us to consider a world

این آزمایش به ما می‌گوید جهانی را تصور کنید

in which scientists have developed a machine that would simulate real life

که دانشمندان یک ماشینی ساخته اند که می‌تواند زندگی واقعی را شبیه‌سازی کند

while guaranteeing experiences of only pleasure and never pain.

درحالی تضمین کننده لذت و خوشی است و هرگز دردی در آن نخواهد بود.

The catch?

دستآورد؟

You have to permanently leave reality behind,

شما برای همیشه زندگی واقعی را پشت سر می‌گذارید،

but you'll hardly know the difference.

اما به سختی این تفاوت را درک می‌کنید.

Your experiences will be indistinguishable from reality.

تجربه شما غیرقابل تمیز از واقعیت خواهد بود.

Life's natural ups and downs

زندگی که بطور پایان ناپذیری به بالا می‌رود،

will just be replaced with an endless series of ups.

جایگزین زندگی طبیعی که بالا و پائین می‌رود خواهد شد.

Sounds great, right?

به نظر خیلی خوب می‌آید، اینطور نیست؟

It may seem like a tempting offer, but perhaps it's not as ideal as it sounds.

به نظر می‌رسد که پیشنهاد وسوسه‌انگیزی باشد، اما شاید آنقدر هم خوب نباشد.

The experiment was actually designed to refute a philosophical notion

این آزمایش برای رد فلسفه‌ای به نام لذت گرایی

called hedonism.

طراحی شد.

According to hedonists,

بر اساس فلسفه لذت گرایی،

maximizing net pleasure is the most important thing in life

حداکثر نهایت لذت مهم ترین چیز در زندگی‌هست

because pleasure is the greatest good that life has to offer.

زیرا لذت بهترین چیزی هست که زندگی باید عرضه کند.

For hedonists, the best choice that a person could make for himself

برای پیروان مذهب اصالت لذت، بهترین انتخاب که یک فرد می‌تواند برای خودش بکند

is one that brings him the greatest possible amount of pleasure

انتخابی هست که برای او بالاترین و بیشترین لذت ممکن را فراهم کند،

while bringing him no pain.

و هیچ درد و رنجی را برای او نیاورد.

Limitless pleasure minus zero pain equals maximum net pleasure,

لذت بی پایان منهای درد مساوی حداکثر لذت محض هست،

or in other words, the exact scenario the Experience Machine offers.

یا به زبان دیگر، سناریوی دقیقی که «ماشین تجربه» ارائه می دهد.

Therefore, if hedonism is your philosophy of choice,

بنابراین، اگر لذت گرایی فلسفه مورد علاقه شما باشد،

plugging in would be a no-brainer.

اتصال به ماشین برای شما بهترین هست.

But what if there's more to life than just pleasure?

اما اگر چیزی دیگری به جز لذت در زندگی باشد چه؟

That's what Nozick believed he was demonstrating

این چیزی بود که نوزیک معتقد بود که

through his Experience Machine thought experiment.

از طریق «ماشین تجربه اش» آزمایش اندیشه را نشان می دهد.

Despite the machine's promise of maximum net pleasure,

با وجود قول حداکثری لذت توسط این ماشین،

he still found reason not to plug in,

او هنوز دلایلی داشت که به این ماشین وصل نشود،

as do many other experimenters who consider the proposition.

مانند بسیاری از دیگر آزمایشگران که این پیشنهاد در نظر می‌گیرند.

But what could possibly dissuade us from choosing a future of ultimate pleasure?

اما چه چیزی می‌تواند ما را از انتخاب لذت نامحدود منصرف کند؟

Consider this scenario.

این سناریو را در نظر بگیرید.

Betsy and Xander are in a loving, committed relationship.

بیتسی و زندر در یک ارتباط عاشقانه متعهدانه هستند.

Betsy is head over heels and has never felt happier.

بیتسی سر از پا نمی شناسد و هرگز از این خوشحالتر نبوده.

However, unbeknownst to Betsy,

اما دور از چشم بیتسی،

Xander has been romancing her sister, Angelica,

زندر عاشق خواهر او، آنجلینا هست،

with love letters and secret rendezvous for the duration of their relationship.

با ارسال نامه‌های عاشقانه، و دیدارهای عاشقانه پنهانی درزمانی که با بیتسی رابطه دارد.

If Betsy found out,

اگر بیتسی این موضوع را بفهمد،

it would destroy her relationships with both Xander and Angelica,

رابطه بیتسی با زندر و آنجلیکا خراب می شود،

and the experience would be so traumatic, she would never love again.

و این تجربه بسیار سختی برای بیتسی خواهد بود، و هرگز دوباره عاشق نخواهد شد.

Since Betsy is in blissful ignorance about Xander's infidelity,

اما از آنجا که بیتسی در نعمت جهل در مورد هویت زندر هست،

hedonists would say she's better off remaining in the dark

پیروان مذهب لذت می‌گویند بهتر هست که در جهل بماند

and maintaining her high level of net pleasure.

و بالاترین سطح از لذت خالص را حفظ کند.

As long as Betsy never finds out about the relationship,

تا زمانی که بیتسی از رابطه این دو با خبر نشود،

her life is guaranteed to go on as happily as it is right now.

زندگیش به همان شادی که تا امروز هست تضمین خواهد شد.

So, is there value in Besty knowing the truth of her situation?

خُب، آیا ارزشی در این هست که بیتسی حقیقت موقعیت خودش را بداند؟

Imagine if you were Betsy.

تصور کنید که اگر شما به جای بیتسی بودید.

Would you prefer to know the truth?

ایا ترجیح می‌دادید که حقیقت را بدانید؟

If the answer is yes,

اگر پاسخ بله باشد،

you'd be choosing an option that sharply decreases your net pleasure.

شما باید گزینه‌ای که لذت خالص‌تان را کاهش دهد را انتخاب کنید.

Perhaps, then, you believe that there are things in life

خُب شاید معتقد باشید که در زندگی چیزهایی دیگری وجود دارد

with greater intrinsic value than pleasure.

که ارزش ذاتی آنها بیشتر از لذت هست.

Truth, knowledge, authentic connection with other human beings.

مانند حقیقت، دانش، ارتباط قابل اعتماد با دیگر انسان‌ها.

These are all things that might make the list.

چیزهای زیادی هستند که میتوان آنها را لیست کرد.

By never learning the truth,

با هرگز نفهمیدن حقیقت،

Betsy is essentially living life in her own personal Experience Machine,

بتسی اساسا در ماشین تجربه شخصی اش زندگی می‌کند،

a world of happiness that's not based in reality.

در جهانی از شادی که بر پایه حقیقت نیست.

This love triangle is an extreme example,

این مثلث عشق یک مثال استثنایی است،

but it mirrors many of the decisions we make in day to day life.

اما آینه‌ای از تصمیماتی هست که در زندگی روزانه می‌گیریم .

So whether you're making a choice for Betsy or for yourself,

خب، چه شما انتخابی برای بیتسی بکنید و چه برای خودتان،

why might you feel reality should be a factor?

چرا احساس می‌کنید که واقعیت باید به عنوان یک فاکتور در نظر گرفته شود؟

Is there inherent value in real experiences,

آیا ارزش ذاتی در تجربه های واقعی وجود دارند،

whether pleasurable or painful?

چه آنها لذت بخش باشند یا دردناک؟

Do you yourself have more value

آیا شما ارزش بیشتری برای هنگامی که

when you're experiencing real life's pleasures and pains?

در زندگی واقعی لذت و درد را تجربه می‌کنید قائل می‌شوید؟

Nozick's experiment may not provide all the answers,

آزمایش نوزیک شاید تمامی پاسخ‌ها را ندهد،

but it forces us to consider whether real life, though imperfect,

اما این ما را به این موضوع وا می‌دارد که هرچند در زندگی واقعی نواقصی هست،

holds some intrinsic value beyond the pleasure of plugging in.

اما دارای برخی ارزش های ذاتی هست که فراتر از لذت بردن نامحدود می باشد.