The Chinese legend of the butterfly lovers - Lijun Zhang

1,735,827 views ・ 2022-03-24

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mahshid Moballegh Nasery Reviewer: shirin etebar
00:08
Adjusting her disguise, Zhu Yingtai prepared to bid her parents goodbye.
0
8755
4671
جو یینگتای در حالیکه لباس مبدلش را تنظیم می‌کرد، آماده خداحافظی با والدینش شد.
00:13
She had always been a dutiful daughter— staying home
1
13426
2544
او همیشه یک دختر وظیفه‌شناس بود - در خانه ماندن
00:15
and creating works of embroidery that brought her parents pride.
2
15970
3670
و خلق آثاری از سوزن‌دوزی باعث افتخار والدینش شد.
00:19
And yet, although only boys were allowed at the Confucius Academy in Hangzhou,
3
19640
4338
با این حال، اگرچه فقط پسران اجازه ورود به آکادمی کنفوسیوس در هانگجو را داشتند،
00:23
what Yingtai truly wanted was to go to school.
4
23978
3003
چیزی که یینگتای واقعاً می‌خواست این بود که به مدرسه برود.
00:26
She begged her parents to let her attend dressed as a boy
5
26981
3337
او به والدینش التماس کرد که اجازه دهند با لباس پسرانه حضور پیدا کند
00:30
and, seeing her determination and clever disguises, they finally agreed.
6
30318
4671
و با دیدن قاطعیت و لباس‌های مبدل هوشمندانه‎‌اش، در نهایت موافقت کردند.
00:34
However, they only gave her permission when she promised
7
34989
2961
با این حال، تنها زمانی به او اجازه دادند که او قول داده بود
00:37
to keep her true identity a secret
8
37950
1919
تا هویت واقعی خود را مخفی نگه دارد
00:39
and eventually return to the traditional path they’d set for her.
9
39869
3879
و در نهایت به مسیر سنتی که برایش تعیین کرده بودند بازگردد.
00:44
Elated, Yingtai began her journey to Hangzhou.
10
44290
2878
یینگتای با خوشحالی سفر خود را به هانگجو آغاز کرد.
00:47
On the way, she found herself at a crossroads,
11
47168
2586
در راه، او خود را بر سر یک دوراهی دید،
00:49
unsure which route to take when a young man approached.
12
49754
3003
وقتی مرد جوانی نزدیک شد، مطمئن نبود کدام مسیر را طی کند.
00:53
As their eyes met, they shared an instant connection.
13
53091
3211
همانطور که چشمانشان به هم افتاد، یک ارتباط آنی را به اشتراک گذاشتند.
00:56
Yingtai learned that his name was Liang Shanbo,
14
56719
2878
یینگتای فهمید که نام او لیانگ شانبو است،
00:59
and that he’d be her classmate at the academy,
15
59597
2586
و اینکه او همکلاسی او در آکادمی خواهد بود،
01:02
so they walked the rest of the way together, rapt in conversation.
16
62183
3378
بنابراین آنها در حال گفتگو، بقیه‌ی راه را با هم طی کردند.
01:06
Yingtai realized that, despite her meticulous disguise,
17
66062
3211
یینگتای دریافت که برخلاف پوشش مبدل دقیقش،
01:09
she felt that she could finally be herself.
18
69273
2378
احساس می‌کند بالاخره می‌تواند خودش باشد.
01:11
The two decided to celebrate what they thought would be
19
71901
2628
آن دو تصمیم گرفتند دوستی طولانی و نزدیک را جشن بگیرند
01:14
a long, close friendship, and became sworn brothers.
20
74529
2877
و به برادران قسم خورده تبدیل شدند.
01:17
At the academy, Yingtai buried herself in books
21
77824
2836
در آکادمی، یینگتای خود را در کتاب‌ها غرق کرد
01:20
and studied with Shanbo late into the nights.
22
80660
2502
و تا آخر شب با شنبو درس می‌خواند.
01:23
The two felt at home so long as they were at each other’s sides.
23
83204
3712
آن دو تا زمانی که در کنار یکدیگر بودند احساس می‌کردند که در خانه هستند.
01:26
They shared a room, but even though Shanbo questioned her about it,
24
86916
3462
آنها اتاق مشترک داشتند، اما با اینکه شانبو در مورد آن از او سوال می‌کرد،
01:30
Yingtai always used the bathroom alone
25
90378
2377
یینگتای همیشه از حمام به تنهایی استفاده می‌کرد
01:32
and buttoned her thick robes up to her chin— no matter the weather.
26
92755
3545
و دکمه‌های خرقه‌اش را تا چانه‌ می‌بست - بدون توجه به آب و هوا.
01:36
Now and again, Yingtai heard students muttering about her secretive behavior.
27
96676
4379
یینگتای بارها شنیده بود که دانش‌آموزان درباره رفتار مخفیانه‌اش زمزمه می‌کردند.
01:41
As months slipped into years, Yingtai continued to excel at her studies
28
101055
4922
همانطور که ماه‌ها به سال‌ها تبدیل می‌شدند، ینگتای همچنان در تحصیلاتش برتر بود
01:45
and felt like her past— and intended future—were lifetimes away.
29
105977
4421
و احساس می‌کرد گذشته - و آینده‌‌ی مد نظرش- به اندازه یک عمر فاصله دارند.
01:51
Yet the whispers grew louder.
30
111149
1584
با این حال زمزمه‌ها بلندتر شد.
01:52
And after three years, she had no choice but to leave.
31
112733
3003
و بعد از سه سال چاره‌ای جز رفتن نداشت
01:56
Parting tearfully, Yingtai asked Shanbo to visit her.
32
116362
3253
در یک جدایی اشک‌آلود، یینگتای از شانبو خواست تا به دیدارش برود.
02:00
When Yingtai returned home,
33
120366
1585
وقتی ینگتای به خانه برگشت،
02:01
her parents announced that the Ma family from the neighboring village
34
121951
3378
والدین او اعلام کردند که خانواده‌ی «ما» از روستای همسایه
02:05
had sent a matchmaker to ask their permission
35
125329
2336
شخصی واسطه را فرستاده بود تا از آنها اجازه بگیرد
02:07
for Yingtai to marry their son.
36
127665
1752
تا یینگتای با پسرشان ازدواج کند.
02:09
They’d found it a fitting match and accepted.
37
129417
2586
آنها آن را مناسب یافته و پذیرفته بودند.
02:12
Trying to hide her disappointment, Yingtai honored their agreement.
38
132003
3628
یینگتای با تلاش برای پنهان کردن ناامیدی‌اش، به توافق آنها احترام گذاشت.
02:15
But as she prepared for another new life, she thought of Shanbo.
39
135631
3546
اما همانطور که برای زندگی جدید دیگری آماده می‌شد، به شنبو فکر کرد.
02:20
Meanwhile, he too was distracted— his studies dull without Yingtai near.
40
140094
4463
در همین حال، او نیز حواسش پرت بود - بدون نزدیکی یینگتای مطالعه‌اش کند شده بود.
02:25
When Shanbo finally visited Yingtai’s house,
41
145057
2753
وقتی شانبو بالاخره به دیدن خانه یینگتای رفت،
02:27
he came upon a young woman.
42
147810
1919
به یک زن جوان برخورد.
02:29
He was about to ask for her brother,
43
149729
2043
می‌خواست برادرش را بخواهد،
02:31
but as their eyes met, he recognized the young scholar he’d always loved.
44
151772
4547
اما وقتی چشمانشان با هم تلاقی کرد، محقق جوانی را که همیشه دوستش داشت، شناخت.
02:36
Shanbo knew he couldn’t stand being separated from Yingtai again
45
156819
3170
شانبو فهمید که تحمل جدایی دوباره از یینگتای را ندارد
02:39
and asked her to marry him.
46
159989
1919
و از او خواست تا با او ازدواج کند.
02:41
But, heartbroken, Yingtai told him that she was already promised to another.
47
161908
4504
اما یینگتای با دلی شکسته به او گفت که پیش از این به دیگری قول داده است.
02:46
Shanbo was devastated, but he understood that Yingtai had to abide
48
166704
4213
شانبو ویران شده بود، اما فهمید که یینگتای باید
02:50
by her parents’ wishes, and they parted again.
49
170917
2585
به مرام والدینش پایبند بماند، و دوباره از هم جدا شدند.
02:54
Shanbo fell ill and grew weaker by the day.
50
174003
3086
شانبو بیمار و روز به روز ضعیف‌تر شد.
02:57
Worried, his family sent a matchmaker to the Zhu family.
51
177089
3170
خانواده‌اش نگران، واسطه‌ای را نزد خانواده جو فرستادند.
03:00
But, because of Yingtai’s current engagement,
52
180259
2252
اما، به دلیل نامزدی فعلی یینگتای،
03:02
her father refused the proposal.
53
182511
1961
پدرش این پیشنهاد را رد کرد.
03:04
Doing otherwise would bring their family public shame.
54
184472
2627
انجام غیر از این باعث شرم اجتماعی خانواده آنها می‌شود.
03:07
Shanbo’s Illness took a turn for the worse
55
187600
2294
بیماری شانبو بدتر شد
03:09
and, sensing he wouldn’t live to see her married,
56
189894
2502
و با این حس که زنده نخواهد ماند تا ازدواجش را ببیند
03:12
Shanbo wrote Yingtai a final letter.
57
192396
2378
شانبو آخرین نامه را به یینگتای نوشت.
03:14
If Yingtai loved him, he asked that she burn incense
58
194774
2836
اگر یینگتای دوستش داشت، از او می‌خواست که
03:17
in front of his tomb when she was on her way to the Ma family.
59
197610
3086
وقتی به سمت خانواده ما می‌رفت، جلوی مقبره‌اش عود بسوزاند.
03:21
When Yingtai’s wedding day came, it also felt like a funeral.
60
201572
3545
زمانی که روز عروسی یینگتای فرا رسید، انگار مراسم ترحیم بود.
03:25
As the procession wound through town under stormy skies,
61
205368
3628
همانطور که دسته جمعی در شهر زیر آسمان طوفانی می‌رفتند،
03:28
Yingtai broke off and knelt in front of Shanbo’s tomb,
62
208996
3379
یینگتای جدا شد و در مقابل مقبره شانبو زانو زد.
03:32
lighting incense and offering sacrifices through her tears.
63
212375
3545
با اشک، عود می‌افروخت و قربانی می‌کرد.
03:36
Suddenly, a clap of thunder sounded above
64
216545
3003
ناگهان صدای رعد و برق از بالا آمد
03:39
and a lightning bolt shot through the tomb,
65
219548
2086
و بارقه‌ای از قبر پرتاب شد،
03:41
fracturing the stone.
66
221634
1376
و سنگ را شکست.
03:43
Without hesitation, Yingtai threw herself in.
67
223010
2670
یینگتای بی‌درنگ خود را به داخل انداخت.
03:46
As her parents rushed to rescue their daughter,
68
226097
2335
در حالی که والدینش برای نجات دخترشان هجوم بردند،
03:48
two butterflies fluttered out of the crack.
69
228432
2461
دو پروانه از شکاف بیرون زدند.
03:51
This time, Yingtai had transformed for good.
70
231477
2961
این بار، یینگتای برای همیشه تبدیل شده بود.
03:54
Finally free, she could float forever with Shanbo at her side.
71
234939
3920
سرانجام رها، می‌توانست برای همیشه در کنار شنبو پرواز کند.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7