The real story behind Archimedes’ Eureka! - Armand D'Angour

Translator: sadegh zabihi Reviewer: Hajar Almasi

When you think of Archimedes' "Eureka!" moment,

وقتی به لحظه «یافتم» ارشمیدس فکر می‌کنید،

you probably think of this.

احتمالا به این فکر می‌کنید.

As it turns out, it may have been more like this.

آن طور که مشخص شده است، بیشتر شبیه این بوده است.

In the third century BC, Hieron, king of the Sicilian city of Syracuse,

در قرن سوم پیش از میلاد، هایرون، پادشاه شهر سیسیلی سیراکیوز،

chose Archimedes to supervise

ارشمیدس را به عنوان ناظر

an engineering project of unprecedented scale.

یک پروژه مهندسی با ابعاد بی سابقه انتخاب کرد.

Hieron commissioned a sailing vessel

هایرون به آنها ماموریت ساخت یک کشتی داد

50 times bigger than a standard ancient warship,

که ۵۰ برابر بزرگتر از یک کشتی جنگی باستانی بود،

named the Syracusia after his city.

و به نام شهرشان آن را سیراکیوزیا نامید.

Hieron wanted to construct the largest ship ever,

هایرون می‌خواست بزرگترین کشتی دنیا را بسازد،

which was destined to be given as a present

و آن را به عنوان هدیه

for Egypt's ruler, Ptolemy.

به پادشاه مصر، بطلمیوس پیشکش کند.

But could a boat the size of a palace possibly float?

اما یک کشتی به بزرگی یک قصر اصلا می‌تواند شناور شود؟

In Archimedes's day, no one had attempted anything like this.

در زمان ارشمیدس، هیچ کس چنین کاری نکرده بود.

It was like asking, "Can a mountain fly?"

مثل این بود که بپرسی، «یک کوه می‌تواند پرواز کند؟»

King Hieron had a lot riding on that question.

شاه هایرون عده زیادی را به حل این مسئله گماشت.

Hundreds of workmen were to labor for years on constructing the Syracusia

صدها مرد سالها برای ساخت سیراکوزیا تلاش می‌کردند

out of beams of pine and fir from Mount Etna,

و آن را از کاج‌های کوه اتنا

ropes from hemp grown in Spain,

و طناب‌های کنف اسپانیایی

and pitch from France.

و قیر فرانسوی می‌ساختند.

The top deck, on which eight watchtowers were to stand,

عرشه اصلی، که هشت برج نگهبانی بر آن قرار داشت،

was to be supported not by columns,

قرار نبود با ستون حمایت شود،

but by vast wooden images of Atlas holding the world on his shoulders.

بلکه تمثال‌های عظیم چوبی اطلس که جهان را بر دوش داشت آن را حمایت می‌کرد.

On the ship's bow,

روی دماغه کشتی،

a massive catapult would be able to fire 180 pound stone missiles.

منجنیقی عظیم بود که می‌توانست سنگهای ۹۰ کیلویی را پرتاب کند.

For the enjoyment of its passengers,

برای سرگرمی مسافران،

the ship was to feature a flower-lined promenade,

کشتی تفرجگاهی گل‌کاری شده،

a sheltered swimming pool,

یک استخر سرپوشیده،

and bathhouse with heated water,

و یک گرمابه با آب گرم،

a library filled with books and statues,

یک کتابخانه پر از کتاب و مجسمه،

a temple to the goddess Aphrodite,

معبدی برای الهه عشق و زیبایی،

and a gymnasium.

و یک باشگاه ورزشی داشت.

And just to make things more difficult for Archimedes,

و فقط برای اینکه کار ارشمیدس سخت‌تر شود،

Hieron intended to pack the vessel full of cargo:

هایرون تصمیم داشت کشتی را پر از بار کند:

400 tons of grain,

۴۰۰ تن غله،

10,000 jars of pickled fish,

۱۰٫۰۰۰ شیشه ماهی ترشی،

74 tons of drinking water,

۷۴ تن آب آشامیدنی،

and 600 tons of wool.

و ۶۰۰ تن پشم.

It would have carried well over a thousand people on board,

به راحتی بیش از هزار نفر سوار کشتی می‌شدند ،

including 600 soldiers.

که ۶۰۰ نفر آنها سرباز بودند.

And it housed 20 horses in separate stalls.

و ۲۰ اسب را هم در اصطبل‌های مجزا اسکان می‌داد.

To build something of this scale,

ساختن چیزی به این ابعاد،

only for that to sink on its maiden voyage?

برای اینکه فقط در اولین سفرش شناور بماند؟

Well, let's just say that failure

خوب، بیایید فقط بگوییم که شکست

wouldn't have been a pleasant option for Archimedes.

برای ارشمیدس گزینه مناسبی نبود.

So he took on the problem: will it sink?

پس او به پرسش پرداخت: شناور می‌شود؟

Perhaps he was sitting in the bathhouse one day,

شاید روزی در حمام نشسته بود،

wondering how a heavy bathtub can float,

و فکر می‌کرد چطور یک وان حمام بزرگ می‌تواند شناور شود،

when inspiration came to him.

و آن هنگام الهام به او روی کرده است.

An object partially immersed in a fluid is buoyed up by a force

به جسمی که تا اندازه‌ای در یک مایع فرو رفته باشد نیرویی رو به بالا وارد می‌شود

equal to the weight of the fluid displaced by the object.

که برابر با وزن مایع جابجا شده به وسیله آن جسم است.

In other words, if a 2,000 ton Syracusia displaced exactly 2,000 tons of water,

به بیان دیگر، اگر سیرکوزیای ۲۰۰۰ تنی دقیقا ۲۰۰۰ تن آب را جابجا کند،

it would just barely float.

درست در مرز شناوری قرار خواهد گرفت.

If it displaced 4,000 tons of water, it would float with no problem.

اگر ۴۰۰۰ تن آب را جابجا کند، بدون هیچ مشکلی شناور خواهد ماند.

Of course, if it only displaced 1,000 tons of water,

البته اگر تنها ۱۰۰۰ تن آب را جابجا کند،

well, Hieron wouldn't be too happy.

خوب، هایرون زیاد خوشحال نخواهد شد.

This is the law of buoyancy,

این قانون شناوری است،

and engineers still call it Archimedes' Principle.

و هنوز هم مهندسان به آن قاعده ارشمیدس می‌گویند.

It explains why a steel supertanker can float as easily as a wooden rowboat

این قانون شرح می‌دهد چطور یک نفتکش فولادی به سادگی یک قایق چوبی شناور می‌ماند

or a bathtub.

یا یک وان حمام.

If the weight of water displaced by the vessel below the keel

اگر آب جابجا شده توسط کشتی زیر تیر کشتی

is equivalent to the vessel's weight,

وزنی به اندازه وزن کشتی داشته باشد،

whatever is above the keel will remain afloat above the waterline.

هر چه از کشتی که بالای آن است روی سطح شناور باقی می‌ماند.

This sounds a lot like another story involving Archimedes and a bathtub,

این خیلی شبیه داستان دیگری است که ارشمیدس و یک وان در آن هستند،

and it's possible that's because they're actually the same story,

و احتمالا به این دلیل است که این دو در واقع یک داستان هستند،

twisted by the vagaries of history.

که دستخوش بوالهوسی تاریخ شده‌اند.

The classical story of Archimedes' Eureka! and subsequent streak through the streets

داستان قدیمی یافتم! ارشمیدس و دویدن در خیابان‌ها

centers around a crown, or corona in Latin.

دریاره یک تاج پادشاهی، یا به زبان لاتین یک کورونا است.

At the core of the Syracusia story is a keel, or korone in Greek.

در هسته داستان سیرکوزیا تیر کشتی قرار دارد که در یوینانی کورونه نامیده می‌شود.

Could one have been mixed up for the other?

ممکن است این دو با هم اشتباه گرفته شده باشند؟

We may never know.

ممکن است هیچ وقت متوجه نشویم.

On the day the Syracusia arrived in Egypt on its first and only voyage,

روزی که سیرکوزیا در اولین و تنها سفرش به مصر رسید،

we can only imagine how residents of Alexandria thronged the harbor

می‌توانیم به راحتی تصور کنیم چطور مردم اسکندریه در بندر ازدحام کرده بودند

to marvel at the arrival of this majestic, floating castle.

تا شاهد ورود شگفت انگیز این قلعه شناور باشکوه باشند.

This extraordinary vessel was the Titanic of the ancient world,

این کشتی شگفت انگیز تایتانیک دنیای باستان بود،

except without the sinking, thanks to our pal, Archimedes.

با این تفاوت که به لطف دوست خوبمان ارشمیدس غرق نشد.