Lemn Sissay: A child of the state

لِمن سیسسای: کودکی تحت سرپرستی دولت

76,271 views

2012-10-24 ・ TED


New videos

Lemn Sissay: A child of the state

لِمن سیسسای: کودکی تحت سرپرستی دولت

76,271 views ・ 2012-10-24

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

00:00
Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast
0
0
7000
Translator: soheila Jafari Reviewer: Mana Ahmady
00:16
Having spent 18 years as a child of the state
1
16124
4245
با گذراندن ۱۸ سال به‌عنوان یک بچه تحت سرپرستی دولت
00:20
in children's homes and foster care,
2
20369
2306
در پرورشگاه‌ها و نوانخانه‌ها،
00:22
you could say that I'm an expert on the subject,
3
22675
3048
می‌تونید بگید که من در این موضوع کارشناس‌ هستم،
00:25
and in being an expert, I want to let you know that
4
25723
3558
و با وجود متخصص بودن، می خوام بدانید
00:29
being an expert does in no way make you right
5
29281
5607
خُبرگی به هیچ ترتیبی شما را در پرتو حقانیت قرار نمی‌ده.
00:34
in light of the truth.
6
34888
3000
خُبرگی به هیچ ترتیبی شما را در پرتو حقانیت قرار نمی‌ده.
00:37
If you're in care, legally the government is your
7
37888
4188
اگر پرورشگاهی باشی، قانونا دولت پدرومادر شماست، قیم و سرپرستتان‌ست.
00:42
parent, loco parentis.
8
42076
3727
اگر پرورشگاهی باشی، قانونا دولت پدرومادر شماست، قیم و سرپرستتان‌ست.
00:45
Margaret Thatcher was my mother. (Laughter)
9
45803
3949
مارگارت تاچر مادرم بود. (خنده تماشاگران)
00:49
Let's not talk about breastfeeding. (Laughter)
10
49752
3649
اجازه بدید راجع به شیردادن حرفی نزنیم. (خنده تماشاگران)
00:53
Harry Potter was a foster child.
11
53401
3138
هری پاتر یه فرزند خوانده بود.
00:56
Pip from "Great Expectations" was adopted;
12
56539
5040
پیپ از «آرزوهای بزرگ» به فرزندی پذیرفته شده بود؛
01:01
Superman was a foster child;
13
61579
3082
سوپرمن یه فرزند خوانده بود؛
01:04
Cinderella was a foster child;
14
64661
3528
سیندرلا یه فرزند خوانده بود؛
01:08
Lisbeth Salander, the girl with the dragon tattoo,
15
68189
3608
لیزبت سالاندر، دختری با خالکوبی اژدها،
01:11
was fostered and institutionalized;
16
71797
2922
فرزند خوانده بود و در تیمارستان هم بستری شده بود؛
01:14
Batman was orphaned;
17
74719
4375
بتمن یتیم بود؛
01:19
Lyra Belacqua from Philip Pullman's "Northern Lights"
18
79094
3698
لایرا بلاکوا از کتاب «سپیده‌ی شمالی» نوشته‌ی فیلیپ پولمن فرزند خوانده بود؛
01:22
was fostered;
19
82792
1689
لایرا بلاکوا از کتاب «سپیده‌ی شمالی» نوشته‌ی فیلیپ پولمن فرزند خوانده بود؛
01:24
Jane Eyre, adopted;
20
84481
2735
جین ایر، فرزنده خوانده بود؛
01:27
Roald Dahl's James from "James and the Giant Peach;"
21
87216
4583
جیمز در کتاب «جیمز و هلوی غول پیکر» اثر رول دال؛
01:31
Matilda; Moses -- Moses! (Laughter)
22
91799
5512
متیلدا؛ از کتاب موسی -- خودِ موسی! (خنده تماشاگران)
01:37
Moses! (Laughter) --
23
97311
2447
موسی! (خنده تماشاگران) --
01:39
the boys in Michael Morpurgo's "Friend or Foe;"
24
99758
4496
پسرهای کتاب «دوست یا دشمن» اثر مایکل مورپارگو؛
01:44
Alem in Benjamin Zephaniah's "Refugee Boy;"
25
104254
3816
آلِم در کتاب «پسر آواره» اثر بنجامین زفانیه؛
01:48
Luke Skywalker --
26
108070
2584
لوک اسکای‌واکر --
01:50
Luke Skywalker! (Laughter) --
27
110654
2871
لوک اسکای‌واکر! -- (خنده تماشاگران)
01:53
Oliver Twist;
28
113525
2287
الیور تویست؛
01:55
Cassia in "The Concubine of Shanghai" by Hong Ying;
29
115812
4211
کاسیا در کتاب «معشوقه‌ای از شانگهای» اثر هنگ یینگ؛
02:00
Celie in Alice Walker's "The Color Purple."
30
120023
3357
سِلی در کتاب «رنگ بنفش» آلیس واکر.
02:03
All of these great fictional characters, all of them
31
123380
4612
همه‌ی این شخصیت‌های بزرگ افسانه‌ای، همه‌ی آنها
02:07
who were hurt by their condition,
32
127992
3997
که از شرایط‌شان آزار دیدند،
02:11
all of them who spawned thousands of other books
33
131989
4648
همه‌ی آنهایی که عامل ایجاد هزاران کتاب و فیلم دیگر شدند، همه‌ی آنها
02:16
and other films, all of them
34
136637
2455
همه‌ی آنهایی که عامل ایجاد هزاران کتاب و فیلم دیگر شدند، همه‌ی آنها
02:19
were fostered, adopted or orphaned.
35
139092
4153
پرورشگاهی، فرزندخوانده و یا یتیم بودند.
02:23
It seems that writers know that the child
36
143245
5564
به نظر میاد که نویسندگان می‌دانند که کودک خارج از خانواده،
02:28
outside of family reflects on what family truly is
37
148809
7149
بیشتر از نمایش خود خانواده، بازتاب‌دهنده‌ی اینه که خانواده در حقیقت چیست.
02:35
more than what it promotes itself to be.
38
155958
3590
بیشتر از نمایش خود خانواده، بازتاب‌دهنده‌ی اینه که خانواده در حقیقت چیست.
02:39
That is, they also use extraordinary skills
39
159548
4967
دقیق‌تر بگم، آنها مهارت‌های فوق العاده ای را هم
02:44
to deal with extraordinary situations on a daily basis.
40
164515
4829
برای مقابله با موقعیت‌های فوق‌العاده در زندگی روزانه بکار می‌گیرند.
02:49
How have we not made the connection?
41
169344
3522
چطور ما این پیوند را برقرار نکردیم؟
02:52
And why have we not made the connection, between
42
172866
4038
چرا ما هیچ پیوندی بین
02:56
— How has that happened? —
43
176904
2200
-- چطور همچین چیزی اتفاق افتاد؟ -
02:59
between these incredible characters of popular culture
44
179104
3568
میان این شخصیت‌های باورنکردنی فرهنگ عامه
03:02
and religions, and the fostered, adopted or orphaned child
45
182672
5088
و مذاهب، و کودک پرورشگاهی، فرزند‌خوانده یا کودک یتیم در قلبمان برقرار نکردیم؟
03:07
in our midst? It's not our pity that they need.
46
187760
4632
آنها نیازی به احساس ترحم ما ندارند.
03:12
It's our respect.
47
192392
2601
آنها احترام ِ ما را می‌خوان.
03:14
I know famous musicians,
48
194993
2617
من موسیقی‌دانان مشهوری را می‌شناسم،
03:17
I know actors and film stars and millionaires and novelists
49
197610
5072
من هنرپیشگان و ستارگان مشهور و میلونرها و داستان‌سرایانی را می‌شناسم
03:22
and top lawyers and television executives
50
202682
3501
و وکلای درجه اول و تهیه‌کنندگان تلوزیونی را
03:26
and magazine editors and national journalists
51
206183
2450
و سردبیران مجلات و روزنامه‌نگاران ملی را
03:28
and dustbinmen and hairdressers, all who were
52
208633
2841
و رفتگران و آرایشگرانی را می‌شناسم که همه آنها
03:31
looked after children, fostered, adopted or orphaned,
53
211474
3536
کودکان پرورشگاهی، فرزندخوانده یا یتیم‌ بودند،
03:35
and many of them grow into their adult lives
54
215010
2672
و خیلی از آنها بعد از اینکه به بزرگ‌سالی می‌رسند
03:37
in fear of speaking of their background, as if it may
55
217682
4271
وحشت دارند که درباره‌ی پیشینه‌شان حرف بزنند، انگار این ممکنه
03:41
somehow weaken their standing in the foreground,
56
221953
4307
به نحوی وِجهه‌ی آنها را تضعیف کند،
03:46
as if it were somehow Kryptonite, as if it were a time bomb
57
226260
4042
انگار این یه‌جورایی پاشنه‌ی آشیلِ آنهاست، انگار این یک بمب ساعتی‌ست
03:50
strapped on the inside. Children in care,
58
230302
4047
که در درون‌ِ آنها تعبیه شده. کودکان تحت سرپرستی،
03:54
who've had a life in care, deserve the right
59
234349
3134
که یک زندگیِ تحت سرپرستی داشته‌اند، سزاوارِ این حق هستند
03:57
to own and live the memory of their own childhood.
60
237483
5850
که صاحب خاطرات دوران کودکی خودشان باشند و آن را زندگی کنند.
04:03
It is that simple.
61
243333
2279
به همین سادگی.
04:05
My own mother — and I should say this here —
62
245612
4006
مادر خود من --و من باید این را اینجا بگم --
04:09
she same to this country in the late '60s,
63
249618
3854
او در اواخر دهه شصت به این کشور آمد،
04:13
and she was, you know, she found herself pregnant,
64
253472
3765
و او، می‌دانید، او فهمید که حامله است،
04:17
as women did in the late '60s. You know what I mean?
65
257237
2095
درست مثل خیلی از زن‌ها در اواخر دهه‌ی ۶۰. می‌دونید که یعنی چی؟
04:19
They found themselves pregnant.
66
259332
1949
آنها یهو می‌فهمیدند که باردار هستند.
04:21
And she sort of, she had no idea of the context
67
261281
4674
و او یه‌جورایی، هیچ ایده‌ای نداشت که قراره با چه شرایطی روبرو بشه.
04:25
in which she'd landed.
68
265955
4120
و او یه‌جورایی، هیچ ایده‌ای نداشت که قراره با چه شرایطی روبرو بشه.
04:30
In the 1960s -- I should give you some context -- in the 1960s,
69
270075
3848
در دهه شصت -- باید سابقه‌‌ی آن دوران را براتون بگم -- در دهه شصت،
04:33
if you were pregnant and you were single,
70
273923
3351
اگر باردار بودی و مجرد هم بودی،
04:37
you were seen as a threat to the community.
71
277274
2901
تهدیدی برای جامعه‌ات به شمار می‌آمدی.
04:40
You were separated from your family by the state.
72
280175
5859
توسط دولت از خانواده‌ات جدا می‌شدی.
04:46
You were separated from your family and placed into
73
286034
2702
تو از خانواده‌ات جدا می‌شدی و در خانه‌های سرپرستی‌ مادر و کودک جای داده می‌شدی.
04:48
mother and baby homes.
74
288736
2122
تو از خانواده‌ات جدا می‌شدی و در خانه‌های سرپرستی‌ مادر و کودک جای داده می‌شدی.
04:50
You were appointed a social worker.
75
290858
3141
برات یک مددکار اجتماعی تعیین می‌کردند.
04:53
The adoptive parents were lined up.
76
293999
2390
پدرخوانده‌ها و مادرخوانده‌ها صف می‌کشیدند.
04:56
It was the primary purpose of the social worker, the aim,
77
296389
4085
و این مقصود اولیه مددکار اجتماعی بود، این‌ مقصود که،
05:00
to get the woman at her most vulnerable time
78
300474
3341
زنی را در آسیب‌پذیرترین شرایط در سرتاسر زندگی‌اش وادار کنی، که برگه‌ی سرپرستی را امضا کنه.
05:03
in her entire life, to sign the adoption papers.
79
303815
5353
زنی را در آسیب‌پذیرترین شرایط در سرتاسر زندگی‌اش وادار کنی، که برگه‌ی سرپرستی را امضا کنه.
05:09
So the adoption papers were signed.
80
309168
1885
پس برگه‌های سرپرستی امضا شدند.
05:11
The mother and baby's homes were often run by nuns.
81
311053
3570
اغلب خانه‌های سرپرستی مادر و کودک توسط راهبه‌ها اداره می‌شد.
05:14
The adoption papers were signed,
82
314623
3176
برگه‌های فرزند‌خواندگی امضا می‌شدند.
05:17
the child was given to the adoptive parents, and the mother
83
317799
3696
کودک به پدر و مادر تازه‌اش داده می‌شد، و مادر
05:21
shipped back to her community
84
321495
2424
به محله‌ی خودش برگردانده می‌شد
05:23
to say that she'd been on a little break.
85
323919
2991
تا گفته بشه که او در یک استراحت کوتاه بوده.
05:26
A little break.
86
326910
2686
یک استراحت کوتاه.
05:29
A little break.
87
329596
1678
یک استراحت کوتاه.
05:31
The first secret of shame for a woman
88
331274
3565
اولین راز برای شرمندگی یک زن
05:34
for being a woman, "a little break."
89
334839
5079
به خاطر زن بودنش: «یک استراحت کوتاه».
05:39
The adoption process took, like, a matter of months,
90
339918
3091
روند فرزند‌ خواندگی، تقریبا، یک فرآیند چند ماهه بود.
05:43
so it was a closed shop, you know, sealed deal,
91
343009
3880
یعنی این یک سیستم بسته بود، می‌دونید، معامله‌ی مهروموم شده،
05:46
an industrious, utilitarian solution:
92
346889
6505
یک راه حل زبردستانه و سودمند:
05:53
the government, the farmer,
93
353394
3358
دولت، همان کشاورز است،
05:56
the adopting parents, the consumer,
94
356752
3847
پدرخوانده و مادرخوانده همان مصرف کننده،
06:00
the mother, the earth, and the child, the crop.
95
360599
4802
مادر، زمین است و کودک محصول.
06:05
It's kind of easy to patronize the past,
96
365401
4654
این خیلی ساده‌ست که گذشته را بی‌اهمیت فرض کنیم
06:10
to forego our responsibilities in the present.
97
370055
4904
تا از مسئولیت‌های کنونی خود چشم‌پوشی کنیم.
06:14
What happened then is a direct reflection
98
374959
3852
چیزی که پس از آن اتفاق افتاد بازتابی‌ست مستقیم
06:18
of what is happening now. Everybody believed themselves
99
378811
5244
از آنچه الان درحال وقوع است. همه باور داشتند
06:24
to be doing the right thing by God and by the state
100
384055
4537
که دارند کار درست را از نظر خدا و دولت
06:28
for the big society, fast-tracking adoption.
101
388592
6887
برای فرزند خواندگی فراگیر اجتماعی با یک راه میانبر انجام می‌دن.
06:35
So anyway, she comes here, 1967, she's pregnant,
102
395479
5193
خب به هر حال، او در سال ۱۹۶۷ به اینجا میاد، او باردارست،
06:40
and she comes from Ethiopia that was celebrating
103
400672
5078
و او اهل اتیوپی‌ست که در آن زمان پنجاهمین سالگردش را تحت امپراتوری هایلی سلاسی جشن می‌گرفت،
06:45
its own jubilee at the time
104
405750
2698
و او اهل اتیوپی‌ست که در آن زمان پنجاهمین سالگردش را تحت امپراتوری هایلی سلاسی جشن می‌گرفت،
06:48
under the Emperor Haile Selassie,
105
408448
2770
و او اهل اتیوپی‌ست که در آن زمان پنجاهمین سالگردش را تحت امپراتوری هایلی سلاسی جشن می‌گرفت،
06:51
and she lands months before the Enoch Powell speech,
106
411218
5126
او ماه‌ها قبل از سخنرانی انوک پاول به اینجا وارد شد.
06:56
the "Rivers of Blood" speech.
107
416344
2120
سخنرانی «رود خون». (سخنرانی تاریخی علیه مهاجرین درمجلس انگاستان)
06:58
She lands months before the Beatles release "The White Album,"
108
418464
4622
او ماه‌ها قبل از انتشار «آلبوم سفید» گروه بیتل به اینجا آمد.
07:03
months before Martin Luther King was killed.
109
423086
2684
ما‌ه‌ها قبل از اینکه مارتین لوتر کینگ کشته شود.
07:05
It was a summer of love if you were white.
110
425770
2451
اگر تو سفید پوست بودی، تابستان عاشقانه‌ای بود.
07:08
If you were black, it was a summer of hate.
111
428221
3692
و اگر سیاه‌پوست بودی، تابستان نفرت و دشمنی بود.
07:11
So she goes from Oxford, she's sent to the north of England
112
431913
5650
بنابراین او از اکسفورد می‌ره، او به شمال انگلستان فرستاده می‌شه
07:17
to a mother and baby home, and appointed a social worker.
113
437563
4360
به خانه‌ی سرپرستی مادر و کودک، و براش یک مددکار اجتماعی تعیین می‌شه.
07:21
It's her plan. You know, I have to say this in the Houses --
114
441923
4240
برنامه‌اش اینه. می‌دونید، من باید بگم که در این خانه‌های سرپرستی --
07:26
It's her plan to have me fostered for a short period of time
115
446163
4271
برنامه‌ی او اینه که سرپرستی مرا برای زمان کوتاهی به خانواده‌ای بسپارد
07:30
while she studies. But the social worker,
116
450434
3575
و دراین مدت خودش درس بخواند. اما مددکار اجتماعی،
07:34
he had a different agenda.
117
454009
2994
دستور کار دیگری داشت.
07:37
He found the foster parents, and he said to them,
118
457003
4207
او والدین سرپرست را پیدا کرد، و به آنها گفت،
07:41
"Treat this as an adoption. He's yours forever.
119
461210
3832
«به این به چشم فرزندخواندگی نگاه کنید. او برای همیشه مال شماست.
07:45
His name is Norman." (Laughter)
120
465042
3447
اسم او نُرمن است.» (خنده)
07:48
Norman! (Laughter)
121
468489
2337
نُرمن! (خنده)
07:50
Norman!
122
470826
2712
نُرمن!
07:53
So they took me. I was a message, they said.
123
473538
6226
خُب آنها مرا گرفتند. گفتند، که من پیامی از طرف خدا بودم.
07:59
I was a sign from God, they said.
124
479764
2459
گفتند، من نشانه‌ای از خدا بودم.
08:02
I was Norman Mark Greenwood.
125
482223
3744
من نُرمن مارک گرین وود بودم.
08:05
Now, for the next 11 years, all I know is that this woman,
126
485967
3419
خب، همه‌ی آنچه من می‌دانم اینه که در ۱۱ سال بعد این زن،
08:09
this birth woman, should have her eyes scratched out
127
489386
2588
زنی که به دنیام آورده بود، باید چشمهاش را از حدقه بیرون می‌آوردند
08:11
for not signing the adoption papers. She was an evil woman
128
491974
3002
چون برگه فرزندخواندگی را امضاء نکرده بود. او یک زن خبیث بود
08:14
too selfish to sign, so I spent those 11 years
129
494976
3077
خودخواه‌تر از این بود که امضا کند، خُب، من آن ۱۱ سال را
08:18
kneeling and praying.
130
498053
2756
به زانو زدن و دعا کردن گذراندم.
08:20
I tried praying. I swear I tried praying.
131
500809
3121
من تلاش کردم دعا کنم. قسم میخورم که تلاش کردم که دعا کنم.
08:23
"God, can I have a bike for Christmas?"
132
503930
3808
«خدایا، می‌تونم یه دوچرخه برای کریسمس داشته باشم؟»
08:27
But I would always answer myself, "Yes, of course you can."
133
507738
4348
اما من همواره به خودم جواب می‌دادم: «بله، البته که می‌تونی.»
08:32
(Laughter)
134
512086
1614
(خنده تماشاگران)
08:33
And then I was supposed to determine whether that
135
513700
2737
و بعد من باید تشخیص می‌دادم که این صدای خدا بود و یا شیطان.
08:36
was the voice of God or it was the voice of the Devil.
136
516437
3532
و بعد من باید تشخیص می‌دادم که این صدای خدا بود و یا شیطان.
08:39
And it turns out I've got the Devil inside of me.
137
519969
7359
و معلوم شد که در درون من شیطان است.
08:47
Who knew? (Laughter)
138
527328
2408
کی می‌دونه؟ (خنده تماشاگران)
08:49
So anyway, two years sort of passed,
139
529736
2896
به هر صورت، دوسال به شکلی گذشت.
08:52
and they had a child of their own,
140
532632
1778
و آنها خودشان دارای یک فرزند شدند،
08:54
and then another two years passed, and they had another child of their own,
141
534410
2464
و سپس دو سال دیگه گذشت، و آنها صاحب یک بچه‌ی دیگه شدند،
08:56
and then another time passed
142
536874
2291
و سپس زمان بیشتری سپری شد
08:59
and they had another child that they called an accident,
143
539165
2577
و آنها یه صاحب یه بچه دیگه شدند که اتفاقی نامیدندش،
09:01
which I thought was an unusual name. (Laughter)
144
541742
3408
که فکر کنم یک اسم غیرعادی بود. (خنده تماشاگران)
09:05
And I was on the cusp of, sort of, adolescence,
145
545150
3729
من در آستانه نوجوانی بودم،
09:08
so I was starting to take biscuits from the tin without asking.
146
548879
4405
خُب من شروع کردم به برداشتن بیسکویت از جعبه بدون اینکه بپرسم.
09:13
I was starting to stay out a little bit late, etc., etc.
147
553284
3777
من شروع کردم به کمی تا دیر وقت بیرون موندن، و غیره و غیره.
09:17
Now, in their religiosity, in their naivete,
148
557061
3403
حالا با خشکه‌مقدسی‌شان، با ساده‌لوحی‌شان،
09:20
my mom and dad, which I believed them to be forever,
149
560464
2437
پدر و مادر من، که من باور داشتم برای همیشه پدر و مادر من باشند،
09:22
as they said they were, my mom and dad
150
562901
3268
همانطور که گفته بودند که خواهند بود، پدر و مادر من
09:26
conceived that I had the Devil inside of me.
151
566169
6809
متقاعد شدند که من در درونم یک شیطان دارم،
09:32
And what -- I should say this here, because this is how
152
572978
2058
و چه - این را باید در اینجا بگم، چون این روشی‌ست که
09:35
they engineered my leaving.
153
575036
1959
آنها برنامه‌ی از خانه رفتنِ من را طرح‌ریزی کردند.
09:36
They sat me at a table, my foster mom, and she said to me,
154
576995
3389
آنها من را پشت میز در کنار مادرخوانده‌ام نشاندند، و او به من گفت،
09:40
"You don't love us, do you?" At 11 years old.
155
580384
2068
« تو ما را دوست نداری، نه؟» به بچه یازده ساله.
09:42
They've had three other children. I'm the fourth. The third was an accident.
156
582452
3509
آنها سه تا بچه دیگر داشتند. و من چهارمی بودم. سومی اتفاقی بود.
09:45
And I said, "Yeah, of course I do." Because you do.
157
585961
4045
و من گفتم: «بله، البته که دوست‌تان دارم.» چونکه شما مرا دوست دارید.
09:50
My foster mother asked me to go away to think about love
158
590006
2151
مادر خوانده‌ام از من خواست که برم و درباره دوست داشتن فکر کنم
09:52
and what it is and to read the Scriptures and to come back tomorrow
159
592157
2844
و اینکه دوست داشتن چیست و کتاب مقدس را بخوانم و فردا صبح برگردم
09:55
and give my most honest and truthful answer.
160
595001
2943
و صادقانه‌ترین و راست‌ترین پاسخم را بدم.
09:57
So this was an opportunity. If they were asking me
161
597944
2840
خُب این یک فرصت بود. اگر آنها از من سوال می‌کردند
10:00
whether I loved them or not, then I mustn't love them,
162
600784
2336
که آیا من عاشق آنها هستم یا نه، پس نمی‌بایستی آنها را دوست داشته باشم،
10:03
which led me to the miracle of thought that I thought they wanted me to get to.
163
603120
2865
که مرا به معجزه‌ای در ذهنم هدایت کرد که من خیال می‌کردم آنها می‌خوان من به آن برسم.
10:05
"I will ask God for forgiveness and His light will shine
164
605985
2671
«من از خدا طلب بخشایش خواهم کرد و نور او از درون من به آنها تابیده می‌شه. چقدر فوق العاده». این یک فرصت بود.
10:08
through me to them. How fantastic." This was an opportunity.
165
608656
3768
«من از خدا طلب بخشایش خواهم کرد و نور او از درون من به آنها تابیده می‌شه. چقدر فوق العاده». این یک فرصت بود.
10:12
The theology was perfect, the timing unquestionable,
166
612424
2785
حکمتش بی‌نقص بود، وقت شناسی انکار ناپذیر بود،
10:15
and the answer as honest as a sinner could get.
167
615209
2903
و این پاسخ صادقانه‌ترین پاسخی بود که یک گناهکار می‌تونست بهش برسه.
10:18
"I mustn't love you," I said to them. "But I will ask God for forgiveness."
168
618112
4688
بهشان گفتم «من نمی‌بایستی دوستتان داشته باشم، اما از خداوند طلب آمرزش می‌کنم.»
10:22
"Because you don't love us, Norman,
169
622800
2552
«از آنجایی که ما را دوست نداری نُرمن، به روشنی راهت را انتخاب کرده‌ای».
10:25
clearly you've chosen your path."
170
625352
2344
«از آنجایی که ما را دوست نداری نُرمن، به روشنی راهت را انتخاب کرده‌ای».
10:27
Twenty-four hours later, my social worker,
171
627696
2798
۲۴ ساعت بعد، مدد کار اجتماعی من،
10:30
this strange man who used to visit me every couple of months,
172
630494
3049
این مرد غریبه‌ که هر چند ماه یکبار مرا ملاقات می‌کرد،
10:33
he's waiting for me in the car as I say goodbye to my parents.
173
633543
3212
وقتی داشتم با والدینم خدافظی می‌کردم در خودرو منتطر من بود.
10:36
I didn't say goodbye to anybody, not my mother, my father,
174
636755
2576
من با کسی خداحاقظی نکردم، نه با مادرم، نه با پدرم،
10:39
my sisters, my brothers, my aunts, my uncles,
175
639331
1828
نه خواهرام، نه برادرام، نه عمه‌ها و عموهام،
10:41
my cousins, my grandparents, nobody.
176
641159
3629
نه عموزاده‌هام و پدربزرگ و مادربزرگم، هیچ کسی.
10:44
On the way to the children's home, I started to ask myself,
177
644788
3547
در مسیر پرورشگاه، من شروع کردم به سوال از خودم،
10:48
"What's happened to me?"
178
648335
2975
«چه اتفاقی برای من افتاد؟»
10:51
It's not that I'd had the rug pulled from beneath me
179
651310
3153
فقط این نبود که زیر پای من خالی شده بود، زمین زیر پای من خالی شده بود.
10:54
as much as the entire floor had been taken away.
180
654463
4815
فقط این نبود که زیر پای من خالی شده بود، زمین زیر پای من خالی شده بود.
10:59
When I got to the —
181
659278
3800
وقتی رسیدم به -
11:03
For the next four, five years,
182
663078
4383
برای چهار تا پنج سال بعد،
11:07
I was held in four different children's homes.
183
667461
4853
من به چهار پرورشگاه متفاوت فرستاده شدم.
11:12
On the third children's home, at 15,
184
672314
3277
در سومین پرورشگاه، در پانزده سالگی،
11:15
I started to rebel, and what I did was,
185
675591
3167
من شروع به سرکشی کردم، و کاری که من کردم این بود که،
11:18
I got three tins of paint, Airfix paint that you use for models,
186
678758
4329
سه قوطی رنگ گیر آوردم، رنگ ایرفیکس که برای مدل‌های هواپیما استفاده می‌شه،
11:23
and I was -- it was a big children's home, big Victorian children's home --
187
683087
3831
و من -- پرورشگاه بزرگی بود، پرورشگاهی بزرگ از دوران ویکتوریا --
11:26
and I was in a little turret at the top of it,
188
686918
1840
و من در یک برج کوچک در بالای آن بودم،
11:28
and I poured them, red, yellow and green,
189
688758
3303
و رنگهای قرمز، زرد و سبز را، رنگهای آفریقا را، ریختم روی کاشی‌ها.
11:32
the colors of Africa, down the tiles.
190
692061
5041
و رنگهای قرمز، زرد و سبز را، رنگهای آفریقا را، ریختم روی کاشی‌ها.
11:37
You couldn't see it from the street, because the home
191
697102
2504
شما نمی‌تونستید از توی خیابان ببینیدش، چون پرورشگاه
11:39
was surrounded by beech trees.
192
699606
2452
درختان راش احاطه شده بود.
11:42
For doing this, I was incarcerated for a year
193
702058
4956
برای این کار، به مدت یک سال در مرکز ارزیابی زندانی شدم که در واقع
11:47
in an assessment center which was actually
194
707014
2985
برای این کار، به مدت یک سال در مرکز ارزیابی زندانی شدم که در واقع
11:49
a remand center. It was a virtual prison
195
709999
4720
یک بازداشتگاه بود. یک زندان مجازی برای جوانان بود.
11:54
for young people.
196
714719
3898
یک بازداشتگاه بود. یک زندان مجازی برای جوانان بود.
11:58
By the way, years later, my social worker said
197
718617
2053
به هر صورت، سال‌ها بعد، مددکار اجتماعی من گفت
12:00
that I should never have been put in there.
198
720670
1459
که من هرگز نمی‌بایستی به این زندان فرستاده‌ می‌شدم.
12:02
I wasn't charged for anything. I hadn't done anything wrong.
199
722129
2655
من به هیچ چیز متهم نشدم. من هیچ کار اشتباهی نکرده بودم.
12:04
But because I had no family to inquire about me,
200
724784
4726
اما چون که من خانواده ای نداشتم که از درباره‌ی من پرس‌وجو کند،
12:09
they could do anything to me.
201
729510
4751
آنها می‌تونستن هر کاری با من بکنند.
12:14
I'm 17 years old, and
202
734261
3354
من ۱۷ ساله بودم، و
12:17
they had a padded cell.
203
737615
3641
آنها یک سلول داشتند كه‌ ديوارش لايه‌ى نرمى‌ داشت تا زندانى‌ به‌ خودش صدمه‌ نزند.
12:21
They would march me down corridors in last-size order.
204
741256
5960
آنها به من دستور می‌دادند در راهرو‌های کوچک رژه برم.
12:27
They -- I was put in a dormitory
205
747216
2265
آنها - من را با یکی از هواداران نازی‌ها در یک خوابگاه جای دادند.
12:29
with a confirmed Nazi sympathizer.
206
749481
3920
آنها - من را با یکی از هواداران نازی‌ها در یک خوابگاه جای دادند.
12:33
All of the staff were ex-police -- interesting --
207
753401
3322
همه کارکنان آنجا پلیس‌های سابق بودند -- جالبه --
12:36
and ex-probation officers.
208
756723
2014
و افسرهای سابق ناظر بر آزادی مشروط مجرمان.
12:38
The man who ran it was an ex-army officer.
209
758737
4063
مردی که آنجا را اداره می‌کرد یه افسر سابق ارتش بود.
12:42
Every time I had a visit by a person who I did not know
210
762800
3160
هر بار من شخصی به ملاقات می‌آمد که او را نمی شناختم
12:45
who would feed me grapes, once every three months,
211
765960
3734
و به من انگور می‌داد، هر سه ماه یک‌ بار،
12:49
I was strip-searched.
212
769694
2211
من را برهنه می‌کردند و تفتیش بدنی می‌شدم.
12:51
That home was full of young boys who were on remand
213
771905
3253
آن ندامتگاه پُر از پسران مجرم بود که برای کارهایی مانند قتل بازداشت شده بودند.
12:55
for things like murder.
214
775158
5268
آن ندامتگاه پُر از پسران مجرم بود که برای کارهایی مانند قتل بازداشت شده بودند.
13:00
And this was the preparation that I was being given
215
780426
4032
و این آماده‌سازی بود که به خوردِ من می‌دادند
13:04
after 17 years as a child of the state.
216
784458
6051
بعد از ۱۷ سال که یک کودکِ تحت سرپرستی دولت بودم.
13:10
I have to tell this story.
217
790509
2583
من می‌بایستی این داستان را بگم.
13:13
I have to tell it, because there was no one
218
793092
2270
من باید این را بگم، زیرا یه نفر هم نبود
13:15
to put two and two together.
219
795362
2953
که بتونه حساب دو دو تا چهار تا کنه.
13:18
I slowly became aware that I knew nobody
220
798315
3027
به آرامی ملتفت شدم که کسی را نمی‌شناسم
13:21
that knew me for longer than a year.
221
801342
3494
که مرا بیش از یک سال بشناسد.
13:24
See, that's what family does.
222
804836
2849
می‌بینید. این چیزیه که خانواده انجام می‌ده.
13:27
It gives you reference points.
223
807685
2391
خانواده به شما نقاط عطف مرجع می‌ده.
13:30
I'm not defining a good family from a bad family.
224
810076
2488
من از یک خانواده خوب در مقابل خانواده بد حرف نمی‌زنم.
13:32
I'm just saying that you know when your birthday is
225
812564
1816
من فقط می‌گم که شما می‌دونید که روز تولد شما چه زمانی‌ست
13:34
by virtue of the fact that somebody tells you when your birthday is,
226
814380
2656
به خاطر این حقیقت که یه نفر به شما می‌گه که تولد شما کِی‌ست.
13:37
a mother, a father, a sister, a brother, an aunt, an uncle,
227
817036
1947
یک مادر، یک پدر، یک خواهر، یک برادر، یک عمه یا عمو​​،
13:38
a cousin, a grandparent. It matters to someone,
228
818983
2010
یک عموزاده یا پدربزرگ و مادربزرگ. این برای یه نفر مهم‌ست.
13:40
and therefore it matters to you. Understand,
229
820993
2287
و به همین دلیل برای تو هم مهم می‌شه. درک کنید،
13:43
I was 14 years old, tucked away in myself, into myself,
230
823280
4229
من چهارده ساله بودم، در خودم فرو رفته بودم، در درون خودم،
13:47
and I wasn't touched either, physically touched.
231
827509
4782
من حتی لمس نشده بودم، لمس جسمی.
13:52
I'm reporting back. I'm reporting back simply to say that
232
832291
8127
دارم از گذشته می‌گم. من از گذشته حکایت می‌کنم که به سادگی به شما بگم که
14:00
when I left the children's home I had two things
233
840418
3215
هنگامی که من پرورشگاه را ترک کردم دو چیز داشتم
14:03
that I wanted to do. One was to find my family,
234
843633
3797
که می‌خواستم انجام بدم. یکی پیدا کردن خانواده ام بود،
14:07
and the other was to write poetry.
235
847430
1530
و دیگری سرودن شعر بود.
14:08
In creativity I saw light.
236
848960
2549
من در خلاقیت نوری دیدم.
14:11
In the imagination I saw the endless possibility of life,
237
851509
5162
در تخیل من امکان‌های پایان ناپذیر زندگی را دیدم،
14:16
the endless truth, the permanent creation of reality,
238
856671
5901
حقایق بی‌پایان، خلق دائمی اصالت،
14:22
the place where anger was an expression
239
862572
6463
مکانی که خشم بیانی برای جستجوی عشق بود، جایی که بدکرداری
14:29
in the search for love, a place where dysfunction
240
869035
3748
مکانی که خشم بیانی برای جستجوی عشق بود، جایی که بدکرداری
14:32
is a true reaction to untruth.
241
872783
4718
یک واکنش راستین به ناراستی بود.
14:37
I've just got to say it to you all: I found all of my family
242
877501
3547
من تنها باید این را به شما بگم: من تمامی اعضای خانواده‌ام را در بزرگسالی پیدا کردم.
14:41
in my adult life. I spent all of my adult life finding them,
243
881048
3363
من بیشتر زمان بزرگسالی‌ام را برای یافتن آنها صرف کردم،
14:44
and I've now got a fully dysfunctional family just like everybody else.
244
884411
4015
و حالا من یه خانواده به‌هم ریخته دارم، مثل هر کس دیگری.
14:48
But I'm reporting back to you to say quite simply
245
888426
3740
اما دارم گذشته‌ها را براتون روایت می‌کنم تا خیلی ساده بگم
14:52
that you can define how strong a democracy is
246
892166
5512
که قدرتمند بودن یک دموکراسی را می‌تونید با رفتار دولتش با کودک تعیین کنید.
14:57
by how its government treats its child.
247
897678
5233
که قدرتمند بودن یک دموکراسی را می‌تونید با رفتار دولتش با کودک تعیین کنید.
15:02
I don't mean children. I mean the child of the state.
248
902911
2056
منطورم کودکان نیست. منظورم کودک تحت سرپرستی دولت است.
15:04
Thanks very much. It's been an honor. (Applause)
249
904967
4967
بسیار سپاسگزارم. این افتخار بزرگی بود. (تشویق تماشاگران)
15:09
(Applause)
250
909934
2452
(تشویق تماشاگران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7