What young women believe about their own sexual pleasure | Peggy Orenstein

Translator: Shima Ghanbari Reviewer: Leila Ataei

For several years now,

سالهاست که ما

we've been engaged in a national debate about sexual assault on campus.

درگیر بحث ملی درباره تعرض جنسی درپردیس دانشگاه هستیم.

No question --

واضحه...

it's crucial that young people understand the ground rules for consent,

واجبه جوانان قوانین ابتدایی ارضاء رو بدونند،

but that's where the conversation about sex is ending.

اما اینجاست که گفتگو درمورد سکس تموم میشه.

And in that vacuum of information

و در این خلاء اطلاعات

the media and the Internet --

رسانه و اینترنت--

that new digital street corner --

آن کنج جدید خیابان دیجیتالی --

are educating our kids for us.

دارند بچه هامون رو تعلیم میدند.

If we truly want young people to engage safely, ethically,

اگه واقعا می خواهیم که جوانان ما به طور اخلاقی و در سلامت و البته

and yes, enjoyably,

بله با لذت درگیر بشن، وقتشه که

it's time to have open honest discussion about what happens after "yes,"

بحث صادقانه ای رو شروع کنیم در مورد اینکه چه اتفاقی بعد از «بله» گفتن میافته

and that includes breaking the biggest taboo of all

و این شامل شکستن بزرگترین تابو میشه

and talking to young people

و صحبت کردن با جوانان

about women's capacity for and entitlement to sexual pleasure.

در مورد توانایی خانمها در لذت جنسی.

Yeah.

بله.

(Applause)

(تشویق حضار)

Come on, ladies.

یالا خانمها.

(Applause)

(تشویق حضار)

I spent three years talking to girls ages 15 to 20

من سه سال با دختران ۱۵ تا ۲۰ درمورد نگرش

about their attitudes and experience of sex.

و تجربه‌‌شون از سکس صحبت کردم.

And what I found was

و چیزی که متوجه شدم این بود که

that while young women may feel entitled to engage in sexual behavior,

بانوان جوان در حالیکه ممکنه حق خودشون بدونن که سکس داشته باشند،

they don't necessarily feel entitled to enjoy it.

لزوما این حق رو به خودشون نمیدند که لذت ببرند.

Take this sophomore at the Ivy League college

این دانشجوی سال دوم رو در نظر بگیرید

who told me,

که به من گفت،

"I come from a long line of smart, strong women.

«من از نسل بزرگی از زنان قوی و زیرک هستم.

My grandmother was a firecracker,

مادربزرگم آتش پاره بود،

my mom is a professional,

مادرم حرفه‌ایه،

my sister and I are loud, and that's our form of feminine power."

من و خواهرم پر سر و صدایم و این شکل قدرت زنانه ما هست.»

She then proceeded to describe her sex life to me:

او در ادامه در مورد زندگی جنسیش با من صحبت کرد:

a series of one-off hookups,

یک سری از ارتباطهای تک و توک،

starting when she was 13,

که از وقتی ۱۳ سالش بود شروع شده،

that were ...

آنها عاری از

not especially responsible,

از تعهدات خاص بودند،

not especially reciprocal

لزوما هم دوطرفه نبودند

and not especially enjoyable.

و مخصوصا لذتبخش هم نبودند.

She shrugged.

شانه‌ش رو بالا انداخت.

"I guess we girls are just socialized to be these docile creatures

«من فکر می کنم ما دخترها رو اینطور بارآوردن که موجودات مطیعی باشیم

who don't express our wants or needs."

که نباید خواسته‌ها و نیازهامون رو بیان کنیم.»

"Wait a minute," I replied.

من جواب دادم، «صبر کن یه لحظه،

"Didn't you just tell me what a smart, strong woman you are?"

مگه به من نگفتی که چه زن زیرک و قوی هستی؟»

She hemmed and hawed.

من من کرد.

"I guess," she finally said,

بالاخره گفت، «فکر می‌کنم

"no one told me that that smart, strong image applies to sex."

کسی بهم نگفت که اون تصویر زیرک و قوی برای سکس هم بکار میره.»

I should probably say right up top that despite the hype,

باید اینو بگم که علی‌رغم تبلیغات

teenagers are not engaging in intercourse more often or at a younger age

نوجوانان یا افراد کم سن‌تر نسبت به ۲۵ سال پیش اغلب

than they were 25 years ago.

درگیر روابط جنسی هستند.

They are, however, engaging in other behavior.

ولی آنها رفتارهای دیگری دارند

And when we ignore that,

و وقتی ما آن رو نادیده می‌گیریم،

when we label that as "not sex,"

وقتی بهش برچسب «سکس نیست» می‌زنیم،

that opens the door to risky behavior and disrespect.

این راه رو برای رفتارهای پرخطر وبی حرمتی بازمی‌کنه.

That's particularly true of oral sex,

و که در مورد سکس دهانی حقیقت داره،

which teenagers consider to be less intimate than intercourse.

که نوجوانان آن را نسبت به رابطه جنسی کمتر صمیمی می‌دونند

Girls would tell me, "it's no big deal,"

دخترها به من میگن، «چیز مهمی نیست»

like they'd all read the same instruction manual --

مثل این میمونه که همه‌شون دستورالعمل دستی یکسانی رو خونده باشند--

at least if boys were on the receiving end.

حداقل اگر پسرها سرویس گیرنده باشند.

Young women have lots of reasons for participating.

بانوان جوان دلایل زیادی برای شرکت کردن دارن.

It made them feel desired;

باعث میشه حس کنند که خواستنی هستند.

it was a way to boost social status.

راهی هست برای تقویت موقعیت اجتماعیشون.

Sometimes, it was a way to get out of an uncomfortable situation.

بعضی وقتها، راهی هست که میتونند از یه موقعیت عذاب آور بیرون بیان.

As a freshman at a West Coast college said to me,

همانطور که دانشجوی سال اول در کالج وست کوست به من گفت،

"A girl will give a guy a blow job at the end of the night

«دختری ممکنه آخر شب ساک بزنه

because she doesn't want to have sex with him,

چون دلش نمیخواد باهاش سکس داشته باشه،

and he expects to be satisfied.

و او (آقا) انتظار داره که ارضا بشه.

So, if I want him to leave

پس، اگه من ازش بخوام که بره

and I don't want anything to happen ... "

و نخوام که چیزی اتفاق بیفته....»

I heard so many stories of girls performing one-sided oral sex

داستانهای زیادی از دخترانی که سکس دهانی یک طرفه داشتند شنیدم

that I started asking,

که شروع کردم به پرسیدن این سوال

"What if every time you were alone with a guy,

«چی میشد اگه هر دفعه با پسری تنها بودید،

he told you to get him a glass of water from the kitchen,

او به شما میگفت براش یه لیوان آب بیارید از آشپزخانه

and he never got you a glass of water --

و خودش هیچوقت براتون آب نمی‌آره---

or if he did, it was like ...

و اگه میاورد، مثل این بود که...

'you want me to uh ...?'"

«تو ازم می‌خواهی که آ.»

You know, totally begrudging.

می‌دونید،کاملا با اکراهه.

You wouldn't stand for it.

نمی‌تونستید تحمل کنیدش.

But it wasn't always that boys didn't want to.

ولی همیشه اینطور نیست که پسرها نخوان.

It was that girls didn't want them to.

دخترهان که ازشون نمی‌خوان.

Girls expressed a sense of shame around their genitals.

دخترها حس شرم و حیا دارن در مورد آلت جنسی‌شون.

A sense that they were simultaneously icky and sacred.

حسی که فکر می‌کنن آنها هم زننده‌اند هم مقدس.

Women's feelings about their genitals

حس خانم‌ها درمورد آلت جنسی‌شون

have been directly linked to their enjoyment of sex.

مستقیما مرتبطه با حس لذتشون از سکس.

Yet, Debby Herbenick, a researcher at Indiana University,

دبی هربرنیک، محقق دانشگاه ایندیانا همچنان

believes that girls' genital self-image is under siege,

معتقده که تصور دخترها از آلت جنسی‌شون تحت فشار قرارداره،

with more pressure than ever

فشاری که از قبل هم بیشتره

to see them as unacceptable in their natural state.

وقتی می‌بینند تو وضع طبیعی‌شون پذیرفته شده نیستن.

According to research,

براساس تحقیقات،

about three-quarters of college women remove their pubic hair -- all of it --

حدود سه چهارم زنان کالج موهای شرمگاهی‌شون رو می‌زنند، همه‌شو--

at least on occasion,

حداقل بعضی وقت‌ها

and more than half do so regularly.

و بیشتراز نیمی از آنها این کار رو مرتبا انجام می‌دهند.

Girls would tell me that hair removal made them feel cleaner,

دخترها به من میگن که پاک کردن موهاشون باعث میشه حس کنن تمیزترن،

that it was a personal choice.

که این یه انتخاب شخصیه.

Though, I kind of wondered if left alone on a desert island,

اگرچه من به این فکر افتادم که اگر آنها دریک جزیره بدون سکنه بودند،

if this was how they would choose to spend their time.

این راهی هست که انتخاب می‌کنند تا وقتشونو بگذرونن.

(Laughter)

(خنده حضار)

And when I pushed further,

و وقتی جلوتر میرم،

a darker motivation emerged:

انگیزه تاریکتری سر بر میاره:

avoiding humiliation.

پرهیز از خوار شدن.

"Guys act like they would be disgusted by it,"

«پسرها طوری رفتار می‌کنند که انگار بدشون میاد ازش»،

one young woman told me.

یه خانم جوانی به من گفت.

"No one wants to be talked about like that."

«هیچکس دلش نمی‌خواد که درموردش اونطوری حرف بزنن».

The rising pubic hair removal reminded me of the 1920s,

افزایش تمیزکردن موهای شرمگاهی منو یاد سالهای ۱۹۲۰ انداخت،

when women first started regularly shaving their armpits and their legs.

وقتی بانوان شروع کردند به زدن موهای بازو و پاشون.

That's when flapper dresses came into style,

موقعی که لباس های باز مد شد،

and women's limbs were suddenly visible,

و ران‌های خانم‌ها معلوم شد،

open to public scrutiny.

و درمعرض موشکافی عمومی قرارگرفت.

There's a way that I think that this too is a sign.

یه روشی وجود داره که من فکر می‌کنم که این هم نشانه‌ای است.

That a girl's most intimate part is open to public scrutiny,

که خصوصی‌ترین بخش بدن دختری در معرض بررسی عموم قرار بگیره،

open to critique,

در معرض انتقاد،

to becoming more about how it looks to someone else

اینکه بیشتر براشون مهم باشه در چشم دیگران چطور یه نظر می‌رسن

than how it feels to her.

تا اینکه خودشون چه حسی بهش دارن.

The shaving trend has sparked another rise in labiaplasty.

مد تراشیدن افزایش دیگری رو در لابیاپلاستی موجب شد.

Labiaplasty, which is the trimming of the inner and outer labia,

لابیاپلاستی، که یعنی تروتمیز کردن بیرون و داخل لبه‌های فرج،

is the fastest-growing cosmetic surgery among teenage girls.

جراحی زیباییه که در میان دختران نوجوان به سرعت رو به رشده.

It rose 80 percent between 2014 and 2015,

بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ هشتاد درصد افزایش یافت،

and whereas girls under 18 comprise two percent of all cosmetic surgeries,

و درحالیکه دختران زیر ۱۸ سال دو درصد از کل جراحی‌های زیبایی رو دارند،

they are five percent of labiaplasty.

پنج درصد از لابیاپلاستی رو به خود اختصاص دادند.

The most sought-after look, incidentally,

پرطرفدارترین ظاهر، تصادفا،

in which the outer labia appear fused like a clam shell,

که در اون به نظر می‌رسه لبه خارجی فرج مثل پوسته صدف بهم جوش می‌خوره،

is called ...

بهش می‌گن

wait for it ...

صبرکنید...

"The Barbie."

«باربی».

(Groan)

(هوم)

I trust I don't have to tell you

خب من نباید به شما بگم که

that Barbie is a) made of plastic

باربی از پلاستیک ساخته شده

and b) has no genitalia.

و آلت تناسلی نداره.

(Laughter)

( خنده حضار)

The labiaplasty trend has become so worrisome

گرایش به لابیا پلاستی خیلی نگران کننده شده

that the American College of Obstetricians and Gynecologists

که کالج آمریکایی مامایی و پزشک زنان

has issued a statement on the procedure,

بیانیه ای رو درباره این شیوه منتشر کردند،

which is rarely medically indicated,

که به ندرت از نظر پزشکی ضروری تشخیص داده میشه،

has not been proven safe

و سلامتی اون اثبات نشده

and whose side effects include scarring, numbness, pain

و عوارض جانبیش شامل زخم، کرختی، درد

and diminished sexual sensation.

و کاهش حس جنسیه.

Now, admittedly,

و حالا، درواقع،

and blessedly,

و به طرز خوشایندی،

the number of girls involved is still quite small,

تعداد دخترانی که درگیر این موضوع هستند واقعا کمه،

but you could see them as canaries in a coal mine,

ولی مثل قناری‌هایی میمونن که معدن‌چی‌ها به معدن زغال سنگ می‌برن،

telling us something important about the way girls see their bodies.

چیز مهمی رو به ما درباره اینکه چطور دختران بدن خودشونو می‌بینن می‌گن،

Sara McClelland,

سارا مک‌کلان،

a psychologist at the University of Michigan,

روانشناسی در دانشگاه میشیگان،

coined what is my favorite phrase ever in talking about all of this:

واژه‌ای رو ساخته که عبارت مورد علاقه منه وقتی در مورد همه این چیزها حرف می‌زنیم:

"Intimate justice."

«عدالت جنسی».

That's the idea that sex has political, as well as personal implications,

ایده‌ای که سکس دخالت‌های سیاسی داره، و همینطور شخصی،

just like, who does the dishes in your house,

مثل کسی که در خانه شما ظرفها رو میشوره

or who vacuums the rug.

یا کسی که فرش‌ها رو جارو می‌کنه.

And it raises similar issues about inequality,

و مسائل مشابه ای رو درباره نابرابری مطرح می‌کنه،

about economic disparity,

درباره اختلاف اقتصادی،

violence,

خشونت،

physical and mental health.

سلامت روانی و جسمانی.

Intimate justice asks us to consider

عدالت جنسی از ما می‌خواد که درنظر بگیریم

who is entitled to engage in an experience.

چه کسی حق خودش می‌دونه درگیر تجربه ای بشه.

Who is entitled to enjoy it?

چه کسی حق خودش می‌دونه که لذت ببره ازش؟

Who is the primary beneficiary?

چه کسی سودبرنده اولیه‌است؟

And how does each partner define "good enough"?

و هر معشوقه تعریفش از «به اندازه کافی خوب بودن» چیه؟

Honestly, I think those questions are tricky and sometimes traumatic

صادقانه بگم، فکر می‌کنم این سوالات فریب‌کارانه و گاهی تلخ هستند

for adult women to confront,

برای خانم‌های بالغ که با این سوالات مواجه ‌میشن،

but when we're talking about girls,

ولی وقتی در مورد دختران حرف می‌زنیم،

I just kept coming back to the idea that their early sexual experience

برمی‌گردم به این ایده که نخستین تجربه جنسیشون

shouldn't have to be something that they get over.

چیزی نیست که بتونن فراموشش کنند.

In her work,

مک‌کلان درتحقیقش،

McClelland found that young women were more likely than young men

دریافت که بانوان جوان خیلی شبیه آقایان جوان هستند

to use their partner's pleasure as a measure of their satisfaction.

در اینکه از لذت معشوقه‌شون به عنوان میزانی برای رضایت خودشون استفاده می‌کنن.

So they'd say things like,

بنابراین آنها چیزهایی مثل این میگن،

"If he's sexually satisfied,

«اگر او(مرد) از نظر جنسی ارضا شده،

then I'm sexually satisfied."

پس من هم ارضا شدم».

Young men were more likely to measure their satisfaction by their own orgasm.

مردان جوان معمولا براساس ارگاسم خودشون میزان رضایتشونو اندازه می گیرن.

Young women also defined bad sex differently.

بانوان جوان هم سکس بد رو به شکل های مختلفی تعریف می‌کنند.

In the largest ever survey

در بزرگترین نظرخواهی که تا حالا انجام شده

ever conducted on American sexual behavior,

روی رفتار جنسی آمریکایی‌ها،

they reported pain in their sexual encounters

آنها گزارش دادن که در تجربه‌های جنسی شون

30 percent of the time.

۳۰ درصد از هر دفعه درد داشتند.

They also used words like "depressing,"

همچنین آنها از واژه هایی مثل «یاس آور»،

"humiliating,"

«تحقیرآمیز»،

"degrading."

«موهن» استفاده کردند.

The young men never used that language.

مردان جوان هیچ وقت از همچین زبانی استفاده نمی کنند.

So when young women report sexual satisfaction levels

پس وقتیکه بانوان جوان رضایت جنسی برابر

that are equal to or greater than young men's --

یا بیشتری رو نسبت به مردان جوان گزارش میدن...

and they do in research --

و آنها در تحقیق انجام دادند

that can be deceptive.

که می تونه فریبنده باشه.

If a girl goes into an encounter hoping that it won't hurt,

اگر دختری وارد رابطه‌ای بشه و امیدوار باشه که اون رابطه صدمه نمی‌زنه،

wanting to feel close to her partner

و بخواد که حس صمیمیت نسبت به معشوقش داشته باشه

and expecting him to have an orgasm,

و از او (آقا) انتظار داشته باشه که به ارگاسم برسه

she'll be satisfied if those criteria are met.

اگه این معیارها عملی بشن او (خانم) ارضا میشه.

And there's nothing wrong with wanting to feel close to your partner,

واصلا کار اشتباهی نیست که بخواهید با معشوقتون حس صمیمیت داشته باشید،

or wanting him to be happy,

یا بخواهید که خوشحال باشه،

and orgasm isn't the only measure of an experience ...

و ارگاسم تنها میزان اندازه گیری نیست..

but absence of pain --

ولی درد نداشتن...

that's a very low bar for your own sexual fulfillment.

و این میزان خیلی پایینی برای رضایت جنسی شماست

Listening to all of this and thinking about it,

با شنیدن همه این چیزها و حرف زدن در موردشون،

I began to realize that we performed a kind of psychological clitoridectomy

متوجه شدم که ما داریم یه جور ختنه روانی زنان رو دختران امریکایی

on American girls.

انجام می‌دیم.

Starting in infancy,

در دوران نوزادی

parents of baby boys are more likely to name all their body parts,

والدین پسربچه ها معمولا تمام اعضای بدنشونو صدا می زنن،

at least they'll say, "here's your pee-pee."

حداقل بهشون میگن، «این پی پی ته».

Parents of baby girls go right from navel to knees,

والدین دختر بچه‌ها مستقیم از ناف به زانو می‌رن

and they leave this whole situation in here unnamed.

و کل این قسمت رو بی نام می‌ گذارن.

(Laughter)

(خنده حضار)

There's no better way to make something unspeakable

راه بهتر دیگه‌ای نیست برای اینکه چیزی درموردش صحبت نشه

than not to name it.

جز نام نبردنش.

Then kids go into their puberty education classes

بعد بچه ها می‌رن به کلاس‌های آموزش بلوغ‌شون

and they learn that boys have erections and ejaculations,

و متوجه می‌شوند پسرها نعوظ و انزال دارند.

and girls have ...

و دخترها دارند....

periods and unwanted pregnancy.

عادت ماهانه و بارداری‌های ناخواسته.

And they see that internal diagram of a woman's reproductive system --

و آنها نمودار داخلی سیستم تناسلی زن رو می‌بینند..

you know, the one that looks kind of like a steer head --

می‌دونید، یه چیزی شبیه کله گاو شاخدار...

(Laughter)

(خنده حضار)

And it always grays out between the legs.

و همیشه بین پاها تیره می‌شه

So we never say vulva,

پس هیچوقت نمی‌گیم فرج،

we certainly never say clitoris.

مسلما هیچ وقت نمیگیم کلیتوریس.

No surprise,

جای تعجب نیست که،

fewer than half of teenage girls age 14 to 17

کمتر از نیمی از دختران نوجوان بین ۱۴ تا ۱۷ سال

have ever masturbated.

خودارضایی کردند.

And then they go into their partnered experience

و بعد رابطه با معشوقشون رو تجربه کردند

and we expect that somehow they'll think sex is about them,

و انتظار داریم که آنها فکر کنند سکس واسه اونهاست،

that they'll be able to articulate their needs, their desires, their limits.

و اینکه آنها قادرند نیازها،خواسته ها و محدودیت‌هاشون رو بیان کنند.

It's unrealistic.

این تصوری واهی هست.

Here's something, though.

یه چیز دیگه هم هست، اگرچه،

Girls' investment in their partner's pleasure remains

سرمایه‌گذاری دختران در لذت معشوق‌شون باقی می‌مونه

regardless of the gender of the partner.

بدون درنظرگرفتن جنسیت شریک جنسی‌شون.

So in same-sex encounters,

بنابراین درمراوده همجنسان،

the orgasm gap disappears.

شکاف ارگاسم ناپدید می‌شه.

And young women climax at the same rate as men.

و بانوان جوان به اندازه مردان به اوج لذت جنسی می‌رسن.

Lesbian and bisexual girls would tell me

دختران همجنس‌گرا و دو جنسه به من می‌گفتن که

that they felt liberated to get off the script --

آنها احساس آزادی می‌کردند وقتی غیرمتعارف می‌شن..

free to create an encounter that worked for them.

آزادند تا رابطه‌ای بسازند که برای آنها نتیجه بخشه.

Gay girls also challenged the idea of first intercourse

دختران همجنس‌گرا همچنین ایده اولین رابطه رو

as the definition of virginity.

به عنوان مفهوم بکارت به چالش کشیدند.

Not because intercourse isn't a big deal,

نه به خاطر اینکه رابطه چیز مهمی نیست،

but it's worth questioning why we consider this one act,

اما این سوال رو باید پرسید چرا ما این عمل رو ،

which most girls associate with discomfort or pain,

که بیشتر دختران همراه با ناراحتی و درد میدونن،

to be the line in the sand of sexual adulthood --

در بلوغ جنسی حد و مرز داشتن در نظر می‌گیریم...

so much more meaningful,

(این عمل)خیلی بامعنی‌تر از،

so much more transformative than anything else.

و خیلی دگرگون کننده تر از چیزهای دیگه‌است.

And it's worth considering how this is serving girls;

و ارزشش رو داره که در نظر بگیریم که چگونه به درد دخترها می‌خوره؛

whether it's keeping them safer from disease,

که آیا آنها رو دربرابر بیماری‌ها،

coercion, betrayal, assault.

تحمیل، خیانت، تعرض، ایمن نگه می‌داره یا نه.

Whether it's encouraging mutuality and caring;

که آیا رابطه دو طرفه و توجه کردن رو تشویق می‌کنه یا نه؛

what it means about the way they see other sex acts;

چه مفهومی داره شکلی که آنها پی می‌برن جنس دیگرچطورعمل می‌کنه

whether it's giving them more control over

که آیا بهش قدرت کنترل بیشتر و

and joy in their experience,

لذت در تجربه‌شون میده یانه،

and what it means about gay teens,

و در مورد نوجوانان همجنس‌گرا چه مفهومی داره

who can have multiple sex partners without heterosexual intercourse.

که می‌تونن چندتا شریک جنسی داشته باشند بدون اینکه رابطه ناهمجنس‌گرا داشته باشند.

So I asked a gay girl that I met,

پس ازیه دخترهمجنس‌بازی که دیده بودم پرسیدم،

"How'd you know you weren't a virgin anymore?"

«چطور میدونی که دیگه باکره نیستی؟»

She said she had to Google it.

و او جواب داد که باید تو گوگل سرچ کنه.

(Laughter)

(خنده حضار)

And Google wasn't sure.

و گوگل مطمئن نبود.

(Laughter)

(خنده حضار)

She finally decided that she wasn't a virgin anymore

بالاخره تصمیمش رو گرفت که دیگه باکره نیست

after she'd had her first orgasm with a partner.

بعد از اینکه اولین ارگاسم رو با شریک جنسیش داشت.

And I thought --

و من فکر میکردم...

whoa.

واو.

What if just for a second

چه میشه اگر برای لحظه‌ای

we imagined that was the definition?

ما تصور کنیم که اون تعریفشه؟

Again, not because intercourse isn't a big deal --

دوباره میگم، نه به خاطر اینکه رابطه چیز مهمی نیست.

of course it is --

البته که هست..

but it isn't the only big deal,

ولی اون تنها امر مهم نیست،

and rather than thinking about sex as a race to a goal,

تا اینکه به سکس به عنوان رقابتی برای رسیدن به هدف فکر کنیم،

this helps us reconceptualize it as a pool of experiences

این بهمون کمک می‌کنه که سکس رو به عنوان منبعی از تجارب تصورکنیم

that include warmth, affection, arousal,

که شامل گرما، عشق،محبت، تحریک،

desire, touch, intimacy.

اشتیاق‌، لمس، صمیمیت و همخوابگی میشه.

And it's worth asking young people:

و ارزشش رو داره که از جوانان بپرسیم:

who's really the more sexually experienced person?

چه کسی واقعا از نظر جنسی فرد باتجربه‌ایه؟

The one who makes out with a partner for three hours

کسی که با معشوقش سه ساعت معاشقه

and experiments with sensual tension and communication,

و تجربه‌هایی با تنش شهوت انگیز و تعامل داره،

or the one who gets wasted at a party and hooks up with a random

یا کسی که تو مهمونی وقتشو تلف می‌کنه و تصادفی با کسی دوست میشه

in order to dump their "virginity" before they get to college?

تا اینکه قبل از ورود به دانشگاه بکارتشو کنار بذاره؟

The only way that shift in thinking can happen though

اگرچه تنها راهی که می‌تونه باعث تغییر تفکر بشه

is if we talk to young people more about sex --

اینه که اگه ما با جوانان بیشتر درباره سکس حرف بزنیم...

if we normalize those discussions,

اگه ما این بحث‌ها رو عادی کنیم،

integrating them into everyday life,

این بحث‌ها رو در زندگی روزمره بگنجانیم،

talking about those intimate acts in a different way --

درمورد اون روابط جنسی و صمیمی به شکل‌ متفاوت حرف بزنیم...

the way we mostly have changed

شکلی که ما عمدتا تغییرش دادیم

in the way that we talk about women in the public realm.

شکلی که درمورد زنان در مکانهای عمومی حرف می‌زنیم.

Consider a survey of 300 randomly chosen girls

نظرخواهی ای رو که از ۳۰۰ دختر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند در نظر بگیرید

from a Dutch and an American university,

دختران دانشگاه هلندی و آمریکایی،

two similar universities,

دو دانشگاه مشابه،

talking about their early experience of sex.

که در مورد نخستین تجربه سکسشون حرف می‌زدند.

The Dutch girls embodied everything we say we want from our girls.

دختران هلندی هرچیزی که ما می‌خواهیم از دخترانمون رو داشتند.

They had fewer negative consequences,

عواقب منفی کمتری داشتند،

like disease, pregnancy, regret --

مثل بیماری،بارداری، پشیمانی.،

more positive outcomes

نتایج مثبت بیشتری داشتند

like being able to communicate with their partner,

مثلا قادربودند که با شریک جنسی‌شون تعامل داشته باشند،

who they said they knew very well;

و می‌گفتند که خیلی خوب می‌شناسنشون

preparing for the experience responsibly;

و داشتند برای تجربه به شکل مسئولانه ای آماده می‌شدند،

enjoying themselves.

و لذت می‌بردند.

What was their secret?

رازشون چی بود؟

The Dutch girls said that their doctors, teachers and parents

دختران هلندی گفتند که پزشکان، معلمان، و والدین آنها

talked to them candidly,

صادقانه وبی پرده با آنهاصحبت می‌کردند

from an early age,

از سنین پایین،

about sex, pleasure and the importance of mutual trust.

درباره سکس، لذت، و اهمیت اعتماد دو طرفه.

What's more,

علاوه بر این، درحالیکه

while American parents weren't necessarily less comfortable talking about sex,

والدین آمریکایی لزوما موقع صحبت در مورد سکس کمترازهلندی‌ها احساس راحتی نمی‌کنند

we tend to frame those conversations

ما معمولا اون مکالمات رو کاملا در چهارچوب

entirely in terms or risk and danger,

شرایط یا ریسک و خطر قرار می‌دیم،

whereas Dutch parents talk about balancing responsibility and joy.

در حالیکه والدین هلندی درمورد متوازن کردن مسیولیت پذیری و لذت حرف می‌زنن.

I have to tell you,

باید بهتون بگم،

as a parent myself,

خودم به عنوان مادر،

that hit me hard,

و اون خیلی من رو متاثر می‌کنه،

because I know,

چون می‌دونم،

had I not delved into that research,

اگه درین تحقیق کندوکاو نمی‌کردم،

I would have talked to my own child about contraception,

با فرزندم درمورد پیشگیری از بارداری،

about disease protection,

در مورد محافظت دربرابر بیماری،

about consent because I'm a modern parent,

در مورد رضایت حرف می‌زدم، چون من مادر مدرنم،

and I would have thought ...

و فکر می‌کردم که

job well done.

که کارم رو خوب انجام دادم.

Now I know that's not enough.

ولی الان می‌دونم که کافی نیست.

I also know what I hope for for our girls.

همچنین می‌دونم که برای دخترانمون چه آرزویی داریم.

I want them to see sexuality as a source of self-knowledge,

ازشون می‌خوام که به تمایلات جنسی به عنوان منبعی برای خودشناسی،

creativity and communication,

خلاقیت، و تعامل نگاه کنند

despite its potential risks.

علی‌رغم خطرهای بالقوه‌ش.

I want them to be able to revel in their bodies' sensuality

ازشون می‌خوام که قادر باشند که از شهوت انگیزی بدنشون لذت ببرند

without being reduced to it.

بدون اینکه به انجامش وادار بشن.

I want them to be able to ask for what they want in bed,

می‌خوام این توانایی رو داشته باشند که در تخت خواسته‌هاشان رو ابراز کنند

and to get it.

و به دستش بیارند.

I want them to be safe from unwanted pregnancy,

ازشون می خوام که باردار‌ی‌های ناخواسته در امان باشند،

disease,

از بیماری،

cruelty,

از بدرفتاری و خشونت

dehumanization,

از انسانیت زدایی،

violence.

خشونت.

If they are assaulted,

اگه بهشون تعرض شد،

I want them to have recourse from their schools,

ازشون می‌خوام که از مدارسشون کمک بگیرند،

their employers,

از کارفرمایانشون،

the courts.

از دادگاه.

It's a lot to ask,

تقاضای زیادیه،

but it's not too much.

ولی خیلی نیست.

As parents, teachers, advocates and activists,

به عنوان والدین، معلم، حامی و فعال،

we have raised a generation of girls to have a voice,

ما نسلی از دختران رو پرورش دادیم تا صاحب نظر باشند،

to expect egalitarian treatment in the home,

که توقع رفتاری عادلانه و برابر در خانه،

in the classroom,

در کلاس،

in the workplace.

در محیط کار داشته باشند.

Now it's time to demand that intimate justice

و حالا وقتشه که عدالت جنسی رو تقاضا کنیم

in their personal lives as well.

همچنین در زندگی شخصی‌شون.

Thank you.

ممنونم.

(Applause)

(تشویق حضار)