Daniel Pauly: The ocean's shifting baseline

Translator: Hedieh B Reviewer: soheila Jafari

I'm going to speak

من قصد دارم در مورد یک ایده خیلی کوچک صحبت کنم​​.

about a tiny, little idea.

من قصد دارم در مورد یک ایده خیلی کوچک صحبت کنم​​.

And this is about shifting baseline.

که در مورد تغییر خط مبنا است.

And because the idea can be explained in one minute,

و از آنجایی که این ایده را می توان در یک دقیقه توضیح داد،

I will tell you three stories before

من اول به شما سه داستان میگم که وقت پر بشه.

to fill in the time.

من اول به شما سه داستان میگم که وقت پر بشه.

And the first story

و اولین داستان در مورد چارلز داروینه، که یکی از قهرمانان من است.

is about Charles Darwin, one of my heroes.

و اولین داستان در مورد چارلز داروینه، که یکی از قهرمانان من است.

And he was here, as you well know, in '35.

همانطور که شما می دانید، او درسال ۱۸۳۵ اینجا بود.

And you'd think he was chasing finches,

و شما فکر می کردید که او دنبال سهره ها اومده بود، اما اینطور نبود.

but he wasn't.

و شما فکر می کردید که او دنبال سهره ها اومده بود، اما اینطور نبود.

He was actually collecting fish.

او در واقع ماهی جمع آوری میکرد.

And he described one of them

و او یکی از آنها را به عنوان "بسیار معمولی" توصیف کرد.

as very "common."

و او یکی از آنها را به عنوان "بسیار معمولی" توصیف کرد.

This was the sailfin grouper.

اون ماهی هامور باله بادبانی بود.

A big fishery was run on it

درصد ماهیگیری آن ماهی تا سالهای ۸۰ بالا بود.

until the '80s.

درصد ماهیگیری آن ماهی تا سالهای ۸۰ بالا بود.

Now the fish is on the IUCN Red List.

در حال حاضراین ماهی است در لیست قرمز اتحادیه بین‌المللی حفاظت از محیط زیست «آی‌یوسی‌ان» است.

Now this story,

حالا ما آین داستان را بارها در گالاپاگوس و جاهای دیگر شنیده ایم و هیچ مورد خاصی در آن وجود ندارد.

we have heard it lots of times

حالا ما آین داستان را بارها در گالاپاگوس و جاهای دیگر شنیده ایم و هیچ مورد خاصی در آن وجود ندارد.

on Galapagos and other places,

حالا ما آین داستان را بارها در گالاپاگوس و جاهای دیگر شنیده ایم و هیچ مورد خاصی در آن وجود ندارد.

so there is nothing particular about it.

حالا ما آین داستان را بارها در گالاپاگوس و جاهای دیگر شنیده ایم و هیچ مورد خاصی در آن وجود ندارد.

But the point is, we still come to Galapagos.

اما نکته این است که ما هنوز به گالاپاگوس میاییم.

We still think it is pristine.

ما هنوزهم فکر می کنیم که اون زمینی بکر است.

The brochures still say

بروشورهای (توریستی) هنوز هم می گویند که دست نخورده است.

it is untouched.

بروشورهای (توریستی) هنوز هم می گویند که دست نخورده است.

So what happens here?

پس اینجا چه اتفاقی می افتد؟

The second story, also to illustrate another concept,

داستان دوم، همچنین برای نشان دادن یک مفهوم دیگری ست، به نام تغییرخط کمر.

is called shifting waistline.

داستان دوم، همچنین برای نشان دادن یک مفهوم دیگری ست، به نام تغییرخط کمر.

(Laughter)

(خنده حضار)

Because I was there in '71,

چون که من درسال ۱۹۷۱ برای مطالعهٔ یک تالاب غرب آفریقا، آنجا بودم.

studying a lagoon in West Africa.

چون که من درسال ۱۹۷۱ برای مطالعهٔ یک تالاب غرب آفریقا، آنجا بودم.

I was there because I grew up in Europe

من آنجا بودم چرا که من در اروپا بزرگ شدم و می خواستم بعداً درآفریقا کارکنم.

and I wanted later to work in Africa.

من آنجا بودم چرا که من در اروپا بزرگ شدم و می خواستم بعداً درآفریقا کارکنم.

And I thought I could blend in.

و من فکر می کردم که می تونم قاطی محلی ها شوم.

And I got a big sunburn,

و من آفتاب سوختگی گرفته و قانع شدم که من واقعا از آنجا نیستم.

and I was convinced that I was really not from there.

و من آفتاب سوختگی گرفته و قانع شدم که من واقعا از آنجا نیستم.

This was my first sunburn.

این آفتاب سوختگی اول من بود.

And the lagoon

و اطراف تالاب با درختان نخل محاصره شده بود،

was surrounded by palm trees,

و اطراف تالاب با درختان نخل محاصره شده بود،

as you can see, and a few mangrove.

همانطور که می بینید، با چند درختان حرا.

And it had tilapia

و آن یک گونه ماهی تیلاپیا به نام تیلاپیای چانه سیاه داشت که در حدود ۲۰ سانتیمتر درازا داشت.

about 20 centimeters,

و آن یک گونه ماهی تیلاپیا به نام تیلاپیای چانه سیاه داشت که در حدود ۲۰ سانتیمتر درازا داشت.

a species of tilapia called blackchin tilapia.

و آن یک گونه ماهی تیلاپیا به نام تیلاپیای چانه سیاه داشت که در حدود ۲۰ سانتیمتر درازا داشت.

And the fisheries for this tilapia

و شیلات آبزیان و ماهیگیران این تیلاپیا با گرفتن مقدارزیادی ازاین نوع ماهی پایداربوده

sustained lots of fish and they had a good time

و شیلات آبزیان و ماهیگیران این تیلاپیا با گرفتن مقدارزیادی ازاین نوع ماهی پایداربوده

and they earned more than average

و درآمد آنها هم بیشتراز حد متوسط در کشورغنا بود.

in Ghana.

و درآمد آنها هم بیشتراز حد متوسط در کشورغنا بود.

When I went there 27 years later,

وقتی من ۲۷ سال بعد اونجا رفتم،

the fish had shrunk to half of their size.

اندازه آن ماهی به نصف کاهش یافته بود.

They were maturing at five centimeters.

آنها وقتی که پنج سانتی متربودنند به بلوغ می‌رسیدند.

They had been pushed genetically.

آنها ازنظر ژنتیکی تحت فشارآمده بودند.

There were still fishes.

آنجا هنوزهم ماهی بود.

They were still kind of happy.

آنها هنوز هم به نوعی خوشحال بودند.

And the fish also were happy to be there.

و ماهیها هم خوشحال بودند که آنجا باشند.

So nothing has changed,

پس هیچ چیزی عوض نشده بود ولی همه چی عوض شده بود.

but everything has changed.

پس هیچ چیزی عوض نشده بود ولی همه چی عوض شده بود.

My third little story

سوم من داستان کوتاه من اینست که من در معرفی روش ماهیگیری ترال در جنوب شرقی آسیا مشارکت داشتم.

is that I was an accomplice

سوم من داستان کوتاه من اینست که من در معرفی روش ماهیگیری ترال در جنوب شرقی آسیا مشارکت داشتم.

in the introduction of trawling

سوم من داستان کوتاه من اینست که من در معرفی روش ماهیگیری ترال در جنوب شرقی آسیا مشارکت داشتم.

in Southeast Asia.

سوم من داستان کوتاه من اینست که من در معرفی روش ماهیگیری ترال در جنوب شرقی آسیا مشارکت داشتم.

In the '70s -- well, beginning in the '60s --

در دهه‌ی ۱۹۷۰، -- در واقع شروع دهه‌ی ۱۹۶۰-- اروپا پروژه های توسعهٔ زیادی انجام داد​.

Europe did lots of development projects.

در دهه‌ی ۱۹۷۰، -- در واقع شروع دهه‌ی ۱۹۶۰-- اروپا پروژه های توسعهٔ زیادی انجام داد​.

Fish development

توسعه ماهی به معنای تحمیل ماهیگیری صنعتی برکشورهایی که در آن زمان ۱۰۰,۰۰۰ ماهیگیر داشتند.

meant imposing on countries

توسعه ماهی به معنای تحمیل ماهیگیری صنعتی برکشورهایی که در آن زمان ۱۰۰,۰۰۰ ماهیگیر داشتند.

that had already 100,000 fishers

توسعه ماهی به معنای تحمیل ماهیگیری صنعتی برکشورهایی که در آن زمان ۱۰۰,۰۰۰ ماهیگیر داشتند.

to impose on them industrial fishing.

توسعه ماهی به معنای تحمیل ماهیگیری صنعتی برکشورهایی که در آن زمان ۱۰۰,۰۰۰ ماهیگیر داشتند.

And this boat, quite ugly,

و این قایق بسیار زشت، اسمش موتیارا ۴ است.

is called the Mutiara 4.

و این قایق بسیار زشت، اسمش موتیارا ۴ است.

And I went sailing on it,

و من با آن دریانوردی رفته،

and we did surveys

و ما سراسر جنوب دریای جنوبی چین و به خصوص دریای جاوه را بررسی کردیم.

throughout the southern South China sea

و ما سراسر جنوب دریای جنوبی چین و به خصوص دریای جاوه را بررسی کردیم.

and especially the Java Sea.

و ما سراسر جنوب دریای جنوبی چین و به خصوص دریای جاوه را بررسی کردیم.

And what we caught,

و واژه ای برای توضیح آنچه که ما صید کردیم وجود ندارد.

we didn't have words for it.

و واژه ای برای توضیح آنچه که ما صید کردیم وجود ندارد.

What we caught, I know now,

حالا من می‌دونم که آنچه ما صید کردیم، ته اقیانوس بود.

is the bottom of the sea.

حالا من می‌دونم که آنچه ما صید کردیم، ته اقیانوس بود.

And 90 percent of our catch

٪۹۰ صید ما، اسفنج ها و حیوانات دیگری که در پایین اقیانوس ثابت شده اند بود.

were sponges,

٪۹۰ صید ما، اسفنج ها و حیوانات دیگری که در پایین اقیانوس ثابت شده اند بود.

other animals that are fixed on the bottom.

٪۹۰ صید ما، اسفنج ها و حیوانات دیگری که در پایین اقیانوس ثابت شده اند بود.

And actually most of the fish,

و در واقع بیشتر ماهی ها، ماهی های صخره های مرجانی اند که این یک نقطه های کوچک درانبوه گرد و غبار هستند.

they are a little spot on the debris,

و در واقع بیشتر ماهی ها، ماهی های صخره های مرجانی اند که این یک نقطه های کوچک درانبوه گرد و غبار هستند.

the piles of debris, were coral reef fish.

و در واقع بیشتر ماهی ها، ماهی های صخره های مرجانی اند که این یک نقطه های کوچک درانبوه گرد و غبار هستند.

Essentially the bottom of the sea came onto the deck

اساسا ته اقیانوس بر روی عرشه آمده و سپس به پایین پرتاب شد.

and then was thrown down.

اساسا ته اقیانوس بر روی عرشه آمده و سپس به پایین پرتاب شد.

And these pictures are extraordinary

و این تصاویر فوق العاده هستند چرا که این تحولی بسیارسریع است.

because this transition is very rapid.

و این تصاویر فوق العاده هستند چرا که این تحولی بسیارسریع است.

Within a year, you do a survey

در طی یک سال، شما بررسی میکنید و سپس ماهیگیری تجاری آغاز می شود.

and then commercial fishing begins.

در طی یک سال، شما بررسی میکنید و سپس ماهیگیری تجاری آغاز می شود.

The bottom is transformed

و ته اقیانوس دراین مورد خاص، از یک سطح سخت و مرجان نرم به آب گل آلود تبدیل شده بود.

from, in this case, a hard bottom or soft coral

و ته اقیانوس دراین مورد خاص، از یک سطح سخت و مرجان نرم به آب گل آلود تبدیل شده بود.

into a muddy mess.

و ته اقیانوس دراین مورد خاص، از یک سطح سخت و مرجان نرم به آب گل آلود تبدیل شده بود.

This is a dead turtle.

این یک لاک پشت مرده است.

They were not eaten, they were thrown away because they were dead.

آنها خورده نشده بودند، آنها را دور انداخته بودند زیرا آنها مرده بودند.

And one time we caught a live one.

وما یک بار یکی را زنده گرفتیم.

It was not drowned yet.

هنوزغرق نشده بود.

And then they wanted to kill it because it was good to eat.

و اونها می خواستند آنرا بکشند چون برای خوردن خوب بود.

This mountain of debris

و هر وقت که ماهیگیران به منطقه ای که هرگزدر آنجا صید نشده می‌روند این کوه گرد و خاک را جمع آوری می‌کنند.

is actually collected by fishers

و هر وقت که ماهیگیران به منطقه ای که هرگزدر آنجا صید نشده می‌روند این کوه گرد و خاک را جمع آوری می‌کنند.

every time they go

و هر وقت که ماهیگیران به منطقه ای که هرگزدر آنجا صید نشده می‌روند این کوه گرد و خاک را جمع آوری می‌کنند.

into an area that's never been fished.

و هر وقت که ماهیگیران به منطقه ای که هرگزدر آنجا صید نشده می‌روند این کوه گرد و خاک را جمع آوری می‌کنند.

But it's not documented.

ولی این ثبت شده نیست.

We transform the world,

ما جهان را دگرگون می کنیم، ولی آن را به یاد نمی آوریم.

but we don't remember it.

ماجهان را دگرگون می کنیم، ولی آن را به یاد نمی آوریم.

We adjust our baseline

ما خط مبنای خود را به یک سطح جدید تنظیم میکنم ولی به خاطر نمی آوریم که در آنجا چه چیزی وجود داشت.

to the new level,

ما خط مبنای خود را به یک سطح جدید تنظیم میکنم ولی به خاطر نمی آوریم که در آنجا چه چیزی وجود داشت.

and we don't recall what was there.

ما خط مبنای خود را به یک سطح جدید تنظیم میکنم ولی به خاطر نمی آوریم که در آنجا چه چیزی وجود داشت.

If you generalize this,

اگرشما این را تعمیم کنید، چیزی شبیه به این اتفاق می افتد.

something like this happens.

اگرشما این را تعمیم کنید، چیزی شبیه به این اتفاق می افتد.

You have on the y axis some good thing:

بر روی محور Y شما چیز های خوبی هستند:

biodiversity, numbers of orca,

تنوع زیستی، تعداد نهنگان قاتل، سر سبزی کشورشما، مقدارعرضه آب.

the greenness of your country, the water supply.

تنوع زیستی، تعداد نهنگان قاتل، سر سبزی کشورشما، مقدارعرضه آب.

And over time it changes --

و آن در طول زمان عوض میشود ـ ـ

it changes

به این دلیل که مردم کارهایی میکنند و یا به طور طبیعی عوض می‌شود.

because people do things, or naturally.

به این دلیل که مردم کارهایی میکنند و یا به طور طبیعی عوض می‌شود.

Every generation

هر نسلی ابتدای زندگی آگاهانهٔ خود را به عنوان یک استاندارد استفاده کرده و رو به جلو قیاس می کند.

will use the images

هر نسلی ابتدای زندگی آگاهانهٔ خود را به عنوان یک استاندارد استفاده کرده و رو به جلو قیاس می کند.

that they got at the beginning of their conscious lives

هر نسلی ابتدای زندگی آگاهانهٔ خود را به عنوان یک استاندارد استفاده کرده و رو به جلو قیاس می کند.

as a standard

هر نسلی ابتدای زندگی آگاهانهٔ خود را به عنوان یک استاندارد استفاده کرده و رو به جلو قیاس می کند.

and will extrapolate forward.

هر نسلی ابتدای زندگی آگاهانهٔ خود را به عنوان یک استاندارد استفاده کرده و رو به جلو قیاس می کند.

And the difference then,

و تفاوت آن را به عنوان یک اتلاف در نظر می‌گیرند.

they perceive as a loss.

و تفاوت آن را به عنوان یک اتلاف در نظر می‌گیرند.

But they don't perceive what happened before as a loss.

اما آنها درک نمیکنند که قبل ازاین اتلاف چه اتفاقی افتاده است.

You can have a succession of changes.

شما می توانید تغییراتی متوالی داشته باشید.

At the end you want to sustain

ودر آخر شما می خواهید که به باقی مانده های سیاه بختی تداوم ببخشید.

miserable leftovers.

ودر آخر شما می خواهید که به باقی مانده های سیاه بختی تداوم ببخشید.

And that, to a large extent, is what we want to do now.

و این، تا حد زیادی، همان چیزی است که ما در حال حاضر می خواهیم انجام دهیم.

We want to sustain things that are gone

ما می خواهیم چیزهایی را که از بین رفته اند حفظ کنیم

or things that are not the way they were.

یا چیزهایی که آنطوری که باید باشند، نیستند.

Now one should think

باید فکرکرد که هنگامی که یک جامعه شکارگر است این مشکل قطعاً باید زندگی مردم را تحت تاثیر قراردهد،

this problem affected people

باید فکرکرد که هنگامی که یک جامعه شکارگر است این مشکل قطعاً باید زندگی مردم را تحت تاثیر قراردهد،

certainly when in predatory societies,

باید فکرکرد که هنگامی که یک جامعه شکارگر است این مشکل قطعاً باید زندگی مردم را تحت تاثیر قراردهد،

they killed animals

چون آنها حیوان می‌کشتند و تا چند نسل بعد نمی‌دانستند که اینکار را کرده اند.

and they didn't know they had done so

چون آنها حیوان می‌کشتند و تا چند نسل بعد نمی‌دانستند که اینکار را کرده اند.

after a few generations.

چون آنها حیوان می‌کشتند و تا چند نسل بعد نمی‌دانستند که اینکار را کرده اند.

Because, obviously,

چون واضحاً،

an animal that is very abundant,

حیوانی که بسیار فراوان است، قبل از منقرض شدن نادر می‌شود.

before it gets extinct,

حیوانی که بسیار فراوان است، قبل از منقرض شدن نادر می‌شود.

it becomes rare.

حیوانی که بسیار فراوان است، قبل از منقرض شدن نادر می‌شود.

So you don't lose abundant animals.

بنابراین شما حیوانات فراوان را از دست نمی‌دهید.

You always lose rare animals.

شما همیشه حیوانات نادر را از دست می‌دهید.

And therefore they're not perceived

و در نتیجه آنها خسران بزرگی به حساب نمی آیند.

as a big loss.

و در نتیجه آنها خسران بزرگی به حساب نمی آیند.

Over time,

با گذشت زمان، ما بر روی حیوانات بزرگتر تمرکز می کنیم، و د دریا این بدان معناست که ماهیهای بزرگ.

we concentrate on large animals,

با گذشت زمان، ما بر روی حیوانات بزرگتر تمرکز می کنیم، و د دریا این بدان معناست که ماهیهای بزرگ.

and in a sea that means the big fish.

با گذشت زمان، ما بر روی حیوانات بزرگتر تمرکز می کنیم، و د دریا این بدان معناست که ماهیهای بزرگ.

They become rarer because we fish them.

آنها کمیاب می‌شوند چونکه ما آنها را صید می‌کنم.

Over time we have a few fish left

در مرور زمان ماهی کمتری باقی مانده و ما فکرمی کنیم این خط مبنا است.

and we think this is the baseline.

در مرور زمان ماهی کمتری باقی مانده و ما فکرمی کنیم این خط مبنا است.

And the question is,

و سوال اینه که چرا مردم این را قبول دارند؟

why do people accept this?

و سوال اینه که چرا مردم این را قبول دارند؟

Well because they don't know that it was different.

خُب چرا که آنها نمی دانند که متفاوت بوده.

And in fact, lots of people, scientists,

و در واقع بسیاری از مردم و دانشمندان هم بحث خواهند کرد که آن واقعاً متفاوت بوده.

will contest that it was really different.

و در واقع بسیاری از مردم و دانشمندان هم بحث خواهند کرد که آن واقعاً متفاوت بوده.

And they will contest this

و آنها به این دلیل بحث خواهند کرد که مدارک ارائه شده به سبک قدیمی ترست٬ نه به شیوه ای که آنها مدارک گواهی را می خواهند.

because the evidence

و آنها به این دلیل بحث خواهند کرد که مدارک ارائه شده به سبک قدیمی ترست٬ نه به شیوه ای که آنها مدارک گواهی را می خواهند.

presented in an earlier mode

و آنها به این دلیل بحث خواهند کرد که مدارک ارائه شده به سبک قدیمی ترست٬ نه به شیوه ای که آنها مدارک گواهی را می خواهند.

is not in the way

و آنها به این دلیل بحث خواهند کرد که مدارک ارائه شده به سبک قدیمی ترست٬ نه به شیوه ای که آنها مدارک گواهی را می خواهند.

they would like the evidence presented.

و آنها به این دلیل بحث خواهند کرد که مدارک ارائه شده به سبک قدیمی ترست٬ نه به شیوه ای که آنها مدارک گواهی را می خواهند.

For example,

برای مثال،

the anecdote that some present,

حکایتی که برخی ها ارائه می‌دهند که

as Captain so-and-so

اون فلان کاپیتان کشتی در این منطقه تعداد زیادی ماهی دیده را

observed lots of fish in this area

اون فلان کاپیتان کشتی در این منطقه تعداد زیادی ماهی دیده را

cannot be used

نیمشه استفاده کرد

or is usually not utilized by fishery scientists,

یا معمولا توسط دانشمندان شیلات مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، به خاطر آن که "علمی نیست".

because it's not "scientific."

یا معمولا توسط دانشمندان شیلات مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، به خاطر آن که "علمی نیست".

So you have a situation

بنابراین وضعیتی که شما دارید اینست که مردم در مورد گذشته نمی دانند،

where people don't know the past,

بنابراین وضعیتی که شما دارید اینست که مردم در مورد گذشته نمی دانند،

even though we live in literate societies,

علی رغم اینکه ما درجوامع تحصیل کرده زندگی می کنیم، آنها به منابع گذشته اعتماد نمی‌کنند.

because they don't trust

علی رغم اینکه ما درجوامع تحصیل کرده زندگی می کنیم، آنها به منابع گذشته اعتماد نمی‌کنند.

the sources of the past.

علی رغم اینکه ما درجوامع تحصیل کرده زندگی می کنیم، آنها به منابع گذشته اعتماد نمی‌کنند.

And hence, the enormous role

و بنابراین یک منطقه حفاظت شده دریایی نقش عظیمی می‌تواند بازی کند.

that a marine protected area can play.

و بنابراین یک منطقه حفاظت شده دریایی نقش عظیمی می‌تواند بازی کند.

Because with marine protected areas,

به این دلیل که با مناطق حفاظت شده دریایی، ما در واقع گذشته را از نو خلق می‌کنیم.

we actually recreate the past.

به این دلیل که با مناطق حفاظت شده دریایی، ما در واقع گذشته را از نو خلق می‌کنیم.

We recreate the past that people cannot conceive

ما گذشته ای از نو خلق میکنیم که مردم نمی توانند تصورکنند چرا که خط مبنا عوض شده و بسیار پایینه.

because the baseline has shifted

ما گذشته ای از نو خلق میکنیم که مردم نمی توانند تصورکنند چرا که خط مبنا عوض شده و بسیار پایینه.

and is extremely low.

ما گذشته ای از نو خلق میکنیم که مردم نمی توانند تصورکنند چرا که خط مبنا عوض شده و بسیار پایینه.

That is for people

آن برای افرادی ست که می توانند یک منطقه حفاظت شده دریایی را دیده واز بینشی که برایشان فراهم می کند بهره مند شده، خط مبنا خود را مجدداً تنظیم کنند.

who can see a marine protected area

آن برای افرادی ست که می توانند یک منطقه حفاظت شده دریایی را دیده واز بینشی که برایشان فراهم می کند بهره مند شده، خط مبنا خود را مجدداً تنظیم کنند.

and who can benefit

آن برای افرادی ست که می توانند یک منطقه حفاظت شده دریایی را دیده واز بینشی که برایشان فراهم می کند بهره مند شده، خط مبنا خود را مجدداً تنظیم کنند.

from the insight that it provides,

آن برای افرادی ست که می توانند یک منطقه حفاظت شده دریایی را دیده واز بینشی که برایشان فراهم می کند بهره مند شده، خط مبنا خود را مجدداً تنظیم کنند.

which enables them to reset their baseline.

آن برای افرادی ست که می توانند یک منطقه حفاظت شده دریایی را دیده واز بینشی که برایشان فراهم می کند بهره مند شده، خط مبنا خود را مجدداً تنظیم کنند.

How about the people who can't do that

پس مردمی که نمی توانند این کاررا کنند، مثل مردم غرب میانه که دسترسی به دریا ندارند چی؟

because they have no access --

پس مردمی که نمی توانند این کاررا کنند، مثل مردم غرب میانه که دسترسی به دریا ندارند چی؟

the people in the Midwest for example?

پس مردمی که نمی توانند این کاررا کنند، مثل مردم غرب میانه که دسترسی به دریا ندارند چی؟

There I think

من فکر می‌کنم آنجا شاید که فیلم ،هنر و شبیه سازی، آن شکاف را پر کند.

that the arts and film

من فکر می‌کنم آنجا شاید که فیلم ،هنر و شبیه سازی، آن شکاف را پر کند.

can perhaps fill the gap,

من فکر می‌کنم آنجا شاید که فیلم ،هنر و شبیه سازی، آن شکاف را پر کند.

and simulation.

من فکر می‌کنم آنجا شاید که فیلم ،هنر و شبیه سازی، آن شکاف را پر کند.

This is a simulation of Chesapeake Bay.

این یک شبیه سازی است درمورد شیزاپک بِی (خلیجی در آمریکا).

There were gray whales in Chesapeake Bay a long time ago --

خیلی وقت پیش در خلیج شیزاپک نهنگ خاکستری وجود داشت --

500 years ago.

۵۰۰ سال پیش.

And you will have noticed that the hues and tones

و شما متوجه می‌شوید که رنگ ها و صدا ها مانند فیلم "آواتار" هستند.

are like "Avatar."

و شما متوجه می‌شوید که رنگ ها و صدا ها مانند فیلم "آواتار" هستند.

(Laughter)

(خنده حضار)

And if you think about "Avatar,"

و اگر شما در مورد "آواتار" فکرکنید،

if you think of why people were so touched by it --

و اینکه چرا اون رو مردم اثر گذاشته بود،

never mind the Pocahontas story --

قسمت داستان پوکاهونتاس اون فیلم را فراموش کن، و سوال کن که چرا آن تصاویرآنقدر اثر داشتند؟

why so touched by the imagery?

قسمت داستان پوکاهونتاس اون فیلم را فراموش کن، و سوال کن که چرا آن تصاویرآنقدر اثر داشتند؟

Because it evokes something

چونکه آن یادآور چیزی است که به یک معنا، از دست رفته است.

that in a sense has been lost.

چونکه آن یادآور چیزی است که به یک معنا، از دست رفته است.

And so my recommendation,

بنابراین توصیه منه،

it's the only one I will provide,

تنها توصیه ای که خواهم داد،

is for Cameron to do "Avatar II" underwater.

این است که جیمز کامرون که "آواتار ۲" را زیر آب بسازد.

Thank you very much.

بسیار متشکرم.

(Applause)

(تشویق حضار)