Robots that fly ... and cooperate | Vijay Kumar

ویجی کومار: روبات هایی که پرواز ... و با همدیگر همکاری میکنند

Translator: soheila Jafari Reviewer: Bidel Akbari

Good morning.

صبح بخیر.

I'm here today to talk about autonomous flying beach balls.

من اینجا هستم تا درباره پرواز مستقل و خودکار یک نوع توپ صحبت کنم.

من اینجا هستم تا درباره پرواز مستقل و خودکار یک نوع توپ صحبت کنم.

(Laughter)

نه، میخواهم درباره ربات پرنده و چالاکی مثل این یکی صحبت کنم.

No, agile aerial robots like this one.

I'd like to tell you a little bit about the challenges in building these,

من می خواهم کمی در مورد چالشهایی که در ساخت این (ربات) داشتیم

و برخی از فرصت های فوق العاده ای که برای استفاده از این فن آوری وجود دارد را به شما بگویم.

and some of the terrific opportunities for applying this technology.

و برخی از فرصت های فوق العاده ای که برای استفاده از این فن آوری وجود دارد را به شما بگویم.

So these robots are related to unmanned aerial vehicles.

خُب این ربات با وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین مرتبط هستند.

خُب این ربات با وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین مرتبط هستند.

اما وسایل نقلیه ای که شما در اینجا میبینید بزرگ هستند.

However, the vehicles you see here are big.

هزاران پوند وزن دارند، و به هیچ وجه چالاک و سریع نیستند.

They weigh thousands of pounds, are not by any means agile.

هزاران پوند وزن دارند، و به هیچ وجه چالاک و سریع نیستند.

They're not even autonomous.

حتی اونها مستقل و خودکار هم نیستند.

In fact, many of these vehicles are operated by flight crews

در حقیقت تعداد زیادی از این وسایل نقلیه توسط خدمه پرواز

در حقیقت تعداد زیادی از این وسایل نقلیه توسط خدمه پرواز

که شامل چندین خلبان، اپراتورهای سنسورها و هماهنگ کنندگان ماموریت هستند، اداره می شوند.

that can include multiple pilots,

operators of sensors,

که شامل چندین خلبان، اپراتورهای سنسورها و هماهنگ کنندگان ماموریت هستند، اداره می شوند.

and mission coordinators.

که شامل چندین خلبان، اپراتورهای سنسورها و هماهنگ کنندگان ماموریت هستند، اداره می شوند.

What we're interested in is developing robots like this --

چیزی که ما برای توسعه دادن این ربات‌ها به آن علاقمندیم---

این هم دو تصویر دیگه --

and here are two other pictures --

توسعه ربات‌هایی است که بتوان آنها را از مغازه‌ها خریداری کرد.

of robots that you can buy off the shelf.

خب اینها هلیکوپترهایی چهار ملخه هستند

So these are helicopters with four rotors,

و تفریبا یک متر طول و چند پوند وزن دارند.

and they're roughly a meter or so in scale,

و تفریبا یک متر طول و چند پوند وزن دارند.

and weigh several pounds.

خُب ما سنسورهایی و پردازشگرهایی به این رباتها اضافه میکنیم،

And so we retrofit these with sensors and processors,

و این رباتها میتوانند در محیط سرپوشیده بدون سیستم تعیین موقعیت جهانی GPS پرواز کنند.

and these robots can fly indoors.

و این رباتها میتوانند در محیط سرپوشیده بدون سیستم تعیین موقعیت جهانی GPS پرواز کنند.

Without GPS.

رباتی که در دست من است یکی از آنهاست که توسط دو نفر از دانشجویان، آلکس و دنیل ساخته شده.

The robot I'm holding in my hand

رباتی که در دست من است یکی از آنهاست که توسط دو نفر از دانشجویان، آلکس و دنیل ساخته شده.

is this one,

رباتی که در دست من است یکی از آنهاست که توسط دو نفر از دانشجویان، آلکس و دنیل ساخته شده.

and it's been created by two students,

رباتی که در دست من است یکی از آنهاست که توسط دو نفر از دانشجویان، آلکس و دنیل ساخته شده.

Alex and Daniel.

خُب این کمی بیشتر از یک دهم پوند وزن دارد.

So this weighs a little more than a tenth of a pound.

خُب این کمی بیشتر از یک دهم پوند وزن دارد.

It consumes about 15 watts of power.

و حدود ۱۵ وات برق مصرف میکند.

همانطور که می بینید، این حدود هشت اینج قطر داره.

And as you can see, it's about eight inches in diameter.

همانطور که می بینید، این حدود هشت اینج قطر داره.

اجازه دهید خیلی خلاصه به شما بگویم که این رباتها چکونه کار میکنند.

So let me give you just a very quick tutorial

on how these robots work.

اجازه دهید خیلی خلاصه به شما بگویم که این رباتها چکونه کار میکنند.

خُب این چهارتا ملخ داره.

So it has four rotors.

If you spin these rotors at the same speed,

اگر این ملخ‌ها را با سرعت یکسان بچرخانیم، رباتها در هوا شناور میشوند.

the robot hovers.

اگر این ملخ‌ها را با سرعت یکسان بچرخانیم، رباتها در هوا شناور میشوند.

If you increase the speed of each of these rotors,

و اگر به سرعت هر یک از این ملخ‌ها بیافزائیم،

سپس این رباتها پرواز میکنند و شتابشان اضافه میشود.

then the robot flies up, it accelerates up.

Of course, if the robot were tilted,

البتهِ اگر رباتها کج شوند، و به طرف افق متمایل شوند،

البتهِ اگر رباتها کج شوند، و به طرف افق متمایل شوند،

inclined to the horizontal,

then it would accelerate in this direction.

سپس بدین جهت شتاب میگیره.

So to get it to tilt,

بنابر این برای اینکه این متمایل و سراشیب بشه، یکی از این دو شیوه برای انجام آن وجود داره.

there's one of two ways of doing it.

خُب در این تصویر میبینید که ملخ چهارم سریع تر و ملخ دوم آهسته تر می چرخند.

So in this picture, you see that rotor four is spinning faster

خُب در این تصویر میبینید که ملخ چهارم سریع تر و ملخ دوم آهسته تر می چرخند.

and rotor two is spinning slower.

خُب در این تصویر میبینید که ملخ چهارم سریع تر و ملخ دوم آهسته تر می چرخند.

And when that happens,

و وقتی این اتفاق میافته این لحظه ای است که ربات دور خودش می چرخد.

there's a moment that causes this robot to roll.

و وقتی این اتفاق میافته این لحظه ای است که ربات دور خودش می چرخد.

و شیوه دیگر اینکه، اگر شما سرعت ملخ سوم را اضافه کنید

And the other way around,

if you increase the speed of rotor three and decrease the speed of rotor one,

و شیوه دیگر اینکه، اگر شما سرعت ملخ سوم را اضافه کنید

و سرعت ملخ شماره یک را کم کنید، سپس ربات به جلو می چرخد.

و سرعت ملخ شماره یک را کم کنید، سپس ربات به جلو می چرخد.

then the robot pitches forward.

And then finally,

و نهایتا، اگر یک جفت از ملخ‌های روبرو را سریع تر از جفت دیگر بچرخانید،

if you spin opposite pairs of rotors

و نهایتا، اگر یک جفت از ملخ‌های روبرو را سریع تر از جفت دیگر بچرخانید،

faster than the other pair,

و نهایتا، اگر یک جفت از ملخ‌های روبرو را سریع تر از جفت دیگر بچرخانید،

then the robot yaws about the vertical axis.

سپس این ربات حول محور عمودی منحرف و متمایل میشود.

خُب یک پردازنده بر روی برد نگاه میکند که چه حرکتی برای انجام یک عمل نیاز است

So an on-board processor

essentially looks at what motions need to be executed

خُب یک پردازنده بر روی برد نگاه میکند که چه حرکتی برای انجام یک عمل نیاز است

و ترکیبی از این حرکتها و شکل‌ها را ۶۰۰ مرتبه در ثانیه به موتورهای فرمان ارسال میکنند.

and combines these motions,

و ترکیبی از این حرکتها و شکل‌ها را ۶۰۰ مرتبه در ثانیه به موتورهای فرمان ارسال میکنند.

and figures out what commands to send to the motors --

و ترکیبی از این حرکتها و شکل‌ها را ۶۰۰ مرتبه در ثانیه به موتورهای فرمان ارسال میکنند.

600 times a second.

That's basically how this thing operates.

اساسا این (ربات) به این شکل کار میکند.

خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند.

So one of the advantages of this design

خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند.

is when you scale things down,

خب یکی از مزیتهای این طراحی اینه که هنگامی که اندازه را کوچکتر میکنید رباتها بطور طبیعی سریع و چابک میشوند.

the robot naturally becomes agile.

در اینجا R مشخصه طول یک ربات است.

So here, R is the characteristic length of the robot.

در اینجا R مشخصه طول یک ربات است.

که در واقع نصف قطر آن است.

It's actually half the diameter.

And there are lots of physical parameters that change as you reduce R.

در اینجا تعداد زیادی پارامترهای فیزیکی است وقتی که اندازه R کم میشود تغییر میکنند.

در اینجا تعداد زیادی پارامترهای فیزیکی است وقتی که اندازه R کم میشود تغییر میکنند.

The one that's most important is the inertia,

مهمترین آن اینرسی( تمایل به سکون) یا مقاومت در برابر حرکت است.

مهمترین آن اینرسی( تمایل به سکون) یا مقاومت در برابر حرکت است.

or the resistance to motion.

پس مشخص میشه اینرسی، که زاویه حرکت را کنترل میکنه،

So it turns out the inertia, which governs angular motion,

پس مشخص میشه اینرسی، که زاویه حرکت را کنترل میکنه،

با توان پنجم R تغییر اندازه میدهد.

scales as a fifth power of R.

بنابر این هرچه Rکوچکتری بسازید، بطور چشمگیری اینرسی ( تمایل به سکون)کاهش می یابد.

So the smaller you make R,

the more dramatically the inertia reduces.

بنابر این هرچه Rکوچکتری بسازید، بطور چشمگیری اینرسی ( تمایل به سکون)کاهش می یابد.

So as a result, the angular acceleration,

بنابراین یه عنوان نتیجه، شتاب زاویه ای، که با آلفای یونانی نشان داده شده متناسب با یک بر روی R است.

denoted by the Greek letter alpha here,

بنابراین یه عنوان نتیجه، شتاب زاویه ای، که با آلفای یونانی نشان داده شده متناسب با یک بر روی R است.

goes as 1 over R.

بنابراین یه عنوان نتیجه، شتاب زاویه ای، که با آلفای یونانی نشان داده شده متناسب با یک بر روی R است.

It's inversely proportional to R.

که رابظه معکوس با R دارد.

The smaller you make it, the more quickly you can turn.

هرچه کوچکترآن را بسازید شما سریعتر میتوانید آن بچرخانید.

این موضوع در این ویدیوها کاملا مشهود است.

So this should be clear in these videos.

در پائین سمت راست یک ربات را میبینید که ۳۶۰ درجه در کمتر از نیم ثانیه میچرخد.

On the bottom right, you see a robot performing a 360-degree flip

در پائین سمت راست یک ربات را میبینید که ۳۶۰ درجه در کمتر از نیم ثانیه میچرخد.

in less than half a second.

در پائین سمت راست یک ربات را میبینید که ۳۶۰ درجه در کمتر از نیم ثانیه میچرخد.

Multiple flips, a little more time.

چند جانبه چرخیدن کمی زمان بیشتری میبرد.

پردازنده‌های روی برد الکترونیکی برای ایجاد ثبات در این ربات، در حال گرفتن بازخورد از شتاب سنج ها و ژیروسکوپ‌ها

So here the processes on board

پردازنده‌های روی برد الکترونیکی برای ایجاد ثبات در این ربات، در حال گرفتن بازخورد از شتاب سنج ها و ژیروسکوپ‌ها

are getting feedback from accelerometers and gyros on board,

پردازنده‌های روی برد الکترونیکی برای ایجاد ثبات در این ربات، در حال گرفتن بازخورد از شتاب سنج ها و ژیروسکوپ‌ها

and calculating, like I said before,

و محاسبه آن اطلاعات هستند، همانطور که قبلا گفتم با سرعت ۶۰۰ بار در ثانیه.

commands at 600 times a second,

و محاسبه آن اطلاعات هستند، همانطور که قبلا گفتم با سرعت ۶۰۰ بار در ثانیه.

to stabilize this robot.

و محاسبه آن اطلاعات هستند، همانطور که قبلا گفتم با سرعت ۶۰۰ بار در ثانیه.

So on the left, you see Daniel throwing this robot up into the air,

خُب در سمت چپ، دنیل را میبینید که این ربات را به هوا پرتاب میکند.

and it shows you how robust the control is.

و این به شما نشان میدهد که چگونه سیستم کنترل آن قدرتمند و قوی است.

مهم نیست که چگونه آن را پرتاب میکنید،

No matter how you throw it,

the robot recovers and comes back to him.

ربات (جهتش) را درست میکند و به طرف او برمیگردد.

So why build robots like this?

خُب چرا رباتی مثل این ساخته میشود؟

رباتهایی مثل این کاربرد هایی بسیار زیادی دارند.

Well, robots like this have many applications.

میتوان آنها را به ساختمان‌هایی مثل این فرستاد

You can send them inside buildings like this,

as first responders to look for intruders,

برای اینکه ببینیم کسی بدون اجازه به آنها وارد شده یا نه،

یا شاید برای اینکه ببینیم مواد بیوشیمیایی یا گازی در آنجا نشت کرده یا نه.

maybe look for biochemical leaks,

یا شاید برای اینکه ببینیم مواد بیوشیمیایی یا گازی در آنجا نشت کرده یا نه.

gaseous leaks.

همچنین میتوانید از آنها برای کارهای ساختمانی استفاده کنید.

You can also use them for applications like construction.

همچنین میتوانید از آنها برای کارهای ساختمانی استفاده کنید.

So here are robots carrying beams, columns

خُب این رباتهایی هستد که تیرها و ستونها را حمل میکنند و سازه های مکعبی شکل میسازند.

خُب این رباتهایی هستد که تیرها و ستونها را حمل میکنند و سازه های مکعبی شکل میسازند.

and assembling cube-like structures.

I'll tell you a little bit more about this.

کمی بیشتر راجع به این با شما صحبت میکنم.

The robots can be used for transporting cargo.

رباتها میتوانند برای حمل کالا مورد استفاده قرار گیرند.

So one of the problems with these small robots

یکی از مشکلات با این رباتهای کوچک ظرفیت آنها برای حمل محموله است.

is their payload-carrying capacity.

یکی از مشکلات با این رباتهای کوچک ظرفیت آنها برای حمل محموله است.

So you might want to have multiple robots carry payloads.

پس ممکنه که شما رباتهای متعددی برای حمل محموله لازم داشته باشید.

پس ممکنه که شما رباتهای متعددی برای حمل محموله لازم داشته باشید.

This is a picture of a recent experiment we did --

این تصویری از آزمایشیست که ما اخیرا انجام دادیم--

در واقع [این آزمایش] خیلی هم جدید نیست --

actually not so recent anymore --

in Sendai, shortly after the earthquake.

این مدت کوتاهی بعد از زلزله ساندی Sendai است

So robots like this could be sent into collapsed buildings,

خُب رباتهایی مثل این را میتوان به داخل ساختمانهای فرو ریخته فرستاد

که خسارات بعد از بلایای طبیعی را ارزیابی کنند،

to assess the damage after natural disasters,

و یا به ساختمانهای راکتورها فرستاد تا سطح تشعشات رادیواکتیو را نقشه برداری کنند.

or sent into reactor buildings,

to map radiation levels.

و یا به ساختمانهای راکتورها فرستاد تا سطح تشعشات رادیواکتیو را نقشه برداری کنند.

So one fundamental problem that the robots have to solve

خُب یک مشکل بنیادی که رباتها باید حل کنند اینه که اگر اینها خودکارو مستقل باشند

خُب یک مشکل بنیادی که رباتها باید حل کنند اینه که اگر اینها خودکارو مستقل باشند

if they are to be autonomous,

is essentially figuring out how to get from point A to point B.

باید اساسا بتوانند بفهمند که چگونه از نقطه A به نقطه B بروند.

باید اساسا بتوانند بفهمند که چگونه از نقطه A به نقطه B بروند.

So this gets a little challenging,

از این رو این مسئله کمی سخت میشود زیرا ساختار حرکتی رباتها بسیار پیچیده است.

because the dynamics of this robot are quite complicated.

از این رو این مسئله کمی سخت میشود زیرا ساختار حرکتی رباتها بسیار پیچیده است.

In fact, they live in a 12-dimensional space.

در حقیقت آنها در فضای دوازده بعدی حرکت میکنند.

خُب ما از یک ترفند کوچک استفاده کردیم.

So we use a little trick.

We take this curved 12-dimensional space,

ما این منحنی دوازده بعدی را گرفتیم و به فضای چهار بعدی مسطح تبدیل کردیم.

ما این منحنی دوازده بعدی را گرفتیم و به فضای چهار بعدی مسطح تبدیل کردیم.

and transform it into a flat, four-dimensional space.

ما این منحنی دوازده بعدی را گرفتیم و به فضای چهار بعدی مسطح تبدیل کردیم.

و این فضای چهار بعدی شامل محورهای X , Y, Z و زاویه انحراف (ربات) هستند.

And that four-dimensional space consists of X, Y, Z,

و این فضای چهار بعدی شامل محورهای X , Y, Z و زاویه انحراف (ربات) هستند.

and then the yaw angle.

And so what the robot does,

خُب کاری که ربات میکنه چیزیست که ما به آن طراحی حداقل مسیر ضربه است.

is it plans what we call a minimum-snap trajectory.

خُب کاری که ربات میکنه چیزیست که ما به آن طراحی حداقل مسیر ضربه است.

برای اینکه فیزیک را به شما یادآوری کنم،

So to remind you of physics:

You have position, derivative, velocity;

شما موقعیت، مشتق، سرعت و سپس شتاب وپس از آن تکان تند و سریع و بعد ضربه محکم را دارید.

then acceleration;

شما موقعیت، مشتق، سرعت و سپس شتاب وپس از آن تکان تند و سریع و بعد ضربه محکم را دارید.

and then comes jerk,

شما موقعیت، مشتق، سرعت و سپس شتاب وپس از آن تکان تند و سریع و بعد ضربه محکم را دارید.

and then comes snap.

شما موقعیت، مشتق، سرعت و سپس شتاب وپس از آن تکان تند و سریع و بعد ضربه محکم را دارید.

So this robot minimizes snap.

ربات ضربه را به حداقل می رساند.

So what that effectively does,

پس آنچه که به طور موثر انجام میدهد تولید یک حرکت آرام و دلپذیر است.

is produce a smooth and graceful motion.

پس آنچه که به طور موثر انجام میدهد تولید یک حرکت آرام و دلپذیر است.

And it does that avoiding obstacles.

و از برخورد با موانع اجتناب میکند.

خُب اینها حداقل مسیر ضربه در این فضای مسطح هستند و سپس به فضای پیچیده ۱۲ بعدی تبدیل میشوند که ربات باید برای کنترل و انجام عملیات آنها را بکار گیرد.

So these minimum-snap trajectories in this flat space are then transformed

خُب اینها حداقل مسیر ضربه در این فضای مسطح هستند و سپس به فضای پیچیده ۱۲ بعدی تبدیل میشوند که ربات باید برای کنترل و انجام عملیات آنها را بکار گیرد.

back into this complicated 12-dimensional space,

خُب اینها حداقل مسیر ضربه در این فضای مسطح هستند و سپس به فضای پیچیده ۱۲ بعدی تبدیل میشوند که ربات باید برای کنترل و انجام عملیات آنها را بکار گیرد.

خُب اینها حداقل مسیر ضربه در این فضای مسطح هستند و سپس به فضای پیچیده ۱۲ بعدی تبدیل میشوند که ربات باید برای کنترل و انجام عملیات آنها را بکار گیرد.

which the robot must do for control and then execution.

خُب اینها حداقل مسیر ضربه در این فضای مسطح هستند و سپس به فضای پیچیده ۱۲ بعدی تبدیل میشوند که ربات باید برای کنترل و انجام عملیات آنها را بکار گیرد.

So let me show you some examples

خُب اجازه دهید چند نمونه از اینکه حداقل مسیر ضربه چیست را به شما نشان بدهم.

of what these minimum-snap trajectories look like.

خُب اجازه دهید چند نمونه از اینکه حداقل مسیر ضربه چیست را به شما نشان بدهم.

در ویدئو اول، شما رباتی را میبینید که از نقطه A به نقطه B از طریق نقطه میانی میرود.

And in the first video,

you'll see the robot going from point A to point B,

در ویدئو اول، شما رباتی را میبینید که از نقطه A به نقطه B از طریق نقطه میانی میرود.

در ویدئو اول، شما رباتی را میبینید که از نقطه A به نقطه B از طریق نقطه میانی میرود.

through an intermediate point.

(Whirring noise)

خُب واضح است که ربات قادر به انجام مسیر منحنی است.

So the robot is obviously capable of executing any curve trajectory.

خُب واضح است که ربات قادر به انجام مسیر منحنی است.

خُب اینها مسیرهای دایره ای هستند که ربات در حدود دوبرابر شتاب گرانش را تحمل میکند.

So these are circular trajectories,

where the robot pulls about two G's.

خُب اینها مسیرهای دایره ای هستند که ربات در حدود دوبرابر شتاب گرانش را تحمل میکند.

Here you have overhead motion capture cameras on the top

در اینجا شما دوربین های بالای سری که حرکتها را ضبط میکند را دارید که ۱۰۰بار درهر ثانیه به شما محل ربات را میگوید.

that tell the robot where it is 100 times a second.

در اینجا شما دوربین های بالای سری که حرکتها را ضبط میکند را دارید که ۱۰۰بار درهر ثانیه به شما محل ربات را میگوید.

It also tells the robot where these obstacles are.

همچنین این به شما میگوید که محل موانع در کجاست.

و موانع می توانند در حرکت باشند.

And the obstacles can be moving.

And here, you'll see Daniel throw this hoop into the air,

در اینجا میتوانید ببینید که دانیل حلقه‌ها را به هوا پرتاب میکند،

while the robot is calculating the position of the hoop,

در اینجا میتوانید ببینید که دانیل حلقه‌ها را به هوا پرتاب میکند،

و تلاش میکنند که بفهمند که بهترین مسیر برای عبور از حلقه ها کجاست.

and trying to figure out how to best go through the hoop.

خُب بعنوان یک دانشگاهی، ما همواره یاد گرفته‌ایم که برای جمع آوری منابع مالی برای آزمایشگاهایمان از روی موانع بپریم، و ما از رباتهایمان برای انجام این کار استفاده میکنیم.

So as an academic,

we're always trained to be able to jump through hoops

خُب بعنوان یک دانشگاهی، ما همواره یاد گرفته‌ایم که برای جمع آوری منابع مالی برای آزمایشگاهایمان از روی موانع بپریم، و ما از رباتهایمان برای انجام این کار استفاده میکنیم.

to raise funding for our labs,

خُب بعنوان یک دانشگاهی، ما همواره یاد گرفته‌ایم که برای جمع آوری منابع مالی برای آزمایشگاهایمان از روی موانع بپریم، و ما از رباتهایمان برای انجام این کار استفاده میکنیم.

and we get our robots to do that.

(Applause)

( تشویق تماشاگران)

کار دیگری که این ربات میتوانند انجام دهد این است که به خاطر سپردن بخشی از مسیر است که یادگرفته و یا از قبل به آن برنامه داده شده.

So another thing the robot can do

کار دیگری که این ربات میتوانند انجام دهد این است که به خاطر سپردن بخشی از مسیر است که یادگرفته و یا از قبل به آن برنامه داده شده.

is it remembers pieces of trajectory

that it learns or is pre-programmed.

کار دیگری که این ربات میتوانند انجام دهد این است که به خاطر سپردن بخشی از مسیر است که یادگرفته و یا از قبل به آن برنامه داده شده.

خُب شما در اینجا شما ترکیب حرکت این ربات را میبینید که شتاب ایجاد میکند

So here, you see the robot combining a motion that builds up momentum,

خُب شما در اینجا شما ترکیب حرکت این ربات را میبینید که شتاب ایجاد میکند

خُب شما در اینجا شما ترکیب حرکت این ربات را میبینید که شتاب ایجاد میکند

and then changes its orientation and then recovers.

و سپس تعییر جهت میدهد و دوباره به مسیر اول برمی گردد.

خُب این باید این کار بکند زیرا شکاف پنجره کمی از عرض ربات بیشتر است.

So it has to do this because this gap in the window

is only slightly larger than the width of the robot.

خُب این باید این کار بکند زیرا شکاف پنجره کمی از عرض ربات بیشتر است.

بنابراین درست مانند یک غواص در تخته شیرجه می ایستد و سپس برای به دست آوردن شتاب روی آن میپرد،

So just like a diver stands on a springboard

and then jumps off it to gain momentum,

بنابراین درست مانند یک غواص در تخته شیرجه می ایستد و سپس برای به دست آوردن شتاب روی آن میپرد،

و بعد میچرخد، دو و نیم بار پشتک میزند و سپس به آرامی به وضعیت اول برمیگردد ،

and then does this pirouette, this two and a half somersault through

و بعد میچرخد، دو و نیم بار پشتک میزند و سپس به آرامی به وضعیت اول برمیگردد ،

and then gracefully recovers,

this robot is basically doing that.

این ربات اساسا این کار را انجام میدهد.

So it knows how to combine little bits and pieces of trajectories

این میداند که چگونه بخش های حرکت را ترکیب کند تا این ماموریت نسبتا دشوار را انجام دهد.

to do these fairly difficult tasks.

این میداند که چگونه بخش های حرکت را ترکیب کند تا این ماموریت نسبتا دشوار را انجام دهد.

خُب میخواهم موضوع را عوض کنم.

So I want change gears.

So one of the disadvantages of these small robots is its size.

یکی از معایب این ربات‌های کوچک، اندازه آنهاست.

در قبلا عنوان کردم که ممکنه که ما بخواهیم تعداد زیادی ربات را بکار گیریم تا بر محدودیت اندازه آنها فایق آیم.

And I told you earlier

that we may want to employ lots and lots of robots

در قبلا عنوان کردم که ممکنه که ما بخواهیم تعداد زیادی ربات را بکار گیریم تا بر محدودیت اندازه آنها فایق آیم.

در قبلا عنوان کردم که ممکنه که ما بخواهیم تعداد زیادی ربات را بکار گیریم تا بر محدودیت اندازه آنها فایق آیم.

to overcome the limitations of size.

خُب یک مشکل اینه که چگونه تعداد زیادی از این رباتها را هماهنگ کنیم؟

So one difficulty is:

How do you coordinate lots of these robots?

خُب یک مشکل اینه که چگونه تعداد زیادی از این رباتها را هماهنگ کنیم؟

And so here, we looked to nature.

ما به طبیعت نگاه میکنیم.

So I want to show you a clip of Aphaenogaster desert ants,

میخواهم یک ویدئو از مورچه ها ی صحرای آفانوسترو در آزمایشگاه پرفسور ایتیفان پرات را به شما نشان دهم که یک شی را حمل میکنند.

میخواهم یک ویدئو از مورچه ها ی صحرای آفانوسترو در آزمایشگاه پرفسور ایتیفان پرات را به شما نشان دهم که یک شی را حمل میکنند.

میخواهم یک ویدئو از مورچه ها ی صحرای آفانوسترو در آزمایشگاه پرفسور ایتیفان پرات را به شما نشان دهم که یک شی را حمل میکنند.

in Professor Stephen Pratt's lab, carrying an object.

در واقع این یک تکه انجیر است.

So this is actually a piece of fig.

در واقع مورچه‌ها هر چیزی رو که روش با آب انجیر پوشیده شده باشه رو به لانه میبرند.

Actually you take any object coated with fig juice,

در واقع مورچه‌ها هر چیزی رو که روش با آب انجیر پوشیده شده باشه رو به لانه میبرند.

and the ants will carry it back to the nest.

So these ants don't have any central coordinator.

این مورچه ها هیچ هماهنگ کنند مرکزی ندارند.

آنها همسایه ها یشان را احساس میکنند.

They sense their neighbors.

هیچ ارتباط صریح و روشنی وجود ندارد.

There's no explicit communication.

اما چونکه اونها همسایه گانشان را احساس میکنند

But because they sense the neighbors

و چونکه اونها اشیاء را احساس میکنند،

and because they sense the object,

they have implicit coordination across the group.

آنها هماهنگی ضمنی در سراسر گروه دارند.

خُب این یه نوعی هماهنگیست که ما میخواهیم رباتهایمان داشته باشند.

So this is the kind of coordination we want our robots to have.

خُب این یه نوعی هماهنگیست که ما میخواهیم رباتهایمان داشته باشند.

So when we have a robot which is surrounded by neighbors --

بنابر این وقتی که یک ربات داریم که با همسایه هااحاطه شده--

بنابر این وقتی که یک ربات داریم که با همسایه هااحاطه شده--

اجازه دهید به ربات I و ربات J نگاه کنیم---

and let's look at robot I and robot J --

چیزی که میخواهیم رباتها انجام دهند

what we want the robots to do,

اینه که آنها در حالیکه در حال پرواز هستند، بر روی فاصله بین همدیگر نظارت داشته باشند.

is to monitor the separation between them,

as they fly in formation.

اینه که آنها در حالیکه در حال پرواز هستند، بر روی فاصله بین همدیگر نظارت داشته باشند.

And then you want to make sure

و سپس باید اطمینان حاصل کرد که این جدایی و فاصله در سطح قابل قبول است.

that this separation is within acceptable levels.

و سپس باید اطمینان حاصل کرد که این جدایی و فاصله در سطح قابل قبول است.

خُب دوباره رباتها بر اشتباهاتشان نظارت میکنند و فرمانهای کنترلی را ۱۰۰ باردر ثانیه محاسبه میکنند،

So again, the robots monitor this error

and calculate the control commands 100 times a second,

خُب دوباره رباتها بر اشتباهاتشان نظارت میکنند و فرمانهای کنترلی را ۱۰۰ باردر ثانیه محاسبه میکنند،

خُب دوباره رباتها بر اشتباهاتشان نظارت میکنند و فرمانهای کنترلی را ۱۰۰ باردر ثانیه محاسبه میکنند،

which then translates into motor commands,

که آنها به فرمان‌های مربوط به موتور با سرعت ۶۰۰ بار در ثانیه تبدیل میشوند.

600 times a second.

این هم باید بصورت غیرمتمرکز انجام شود.

So this also has to be done in a decentralized way.

این نیز بصورت غیر متمرکز انجام میشود.

Again, if you have lots and lots of robots,

و دوباره اگر تعداد بسیار زیادی ربات داشته باشید،

این غیر ممکنه که همه این اطلاعات را بصورت مرکزی و با سرعت کافی هماهنگ کنید بطوری که که رباتها وظیفه شان را انجام دهند.

it's impossible to coordinate all this information centrally

fast enough in order for the robots to accomplish the task.

این غیر ممکنه که همه این اطلاعات را بصورت مرکزی و با سرعت کافی هماهنگ کنید بطوری که که رباتها وظیفه شان را انجام دهند.

Plus, the robots have to base their actions only on local information --

علاوه بر این روبات ها باید مبنای عملیات خود را تنها بر روی اطلاعات محلی، که آنها را از همسایگان خود حس میکنند قرار دهند

علاوه بر این روبات ها باید مبنای عملیات خود را تنها بر روی اطلاعات محلی، که آنها را از همسایگان خود حس میکنند قرار دهند

علاوه بر این روبات ها باید مبنای عملیات خود را تنها بر روی اطلاعات محلی، که آنها را از همسایگان خود حس میکنند قرار دهند

what they sense from their neighbors.

و در آخر اینکه، ما مصممیم که رباتها ندانند که همسایگانشان چه کسانی هستند.

And then finally,

we insist that the robots be agnostic to who their neighbors are.

و در آخر اینکه، ما مصممیم که رباتها ندانند که همسایگانشان چه کسانی هستند.

و در آخر اینکه، ما مصممیم که رباتها ندانند که همسایگانشان چه کسانی هستند.

So this is what we call anonymity.

این چیزیست که ما آن را گمنامی مینامم.

چیزی که میخواهم نشانتان بدهم ویدئویی است از بیست ربات که با یک آرایش و صف آرایی با هم پرواز میکنند.

So what I want to show you next is a video of 20 of these little robots,

چیزی که میخواهم نشانتان بدهم ویدئویی است از بیست ربات که با یک آرایش و صف آرایی با هم پرواز میکنند.

چیزی که میخواهم نشانتان بدهم ویدئویی است از بیست ربات که با یک آرایش و صف آرایی با هم پرواز میکنند.

flying in formation.

چیزی که میخواهم نشانتان بدهم ویدئویی است از بیست ربات که با یک آرایش و صف آرایی با هم پرواز میکنند.

آنها موقعیت مکانی همسایه هایشان را نظارت و ارزیابی میکنند.

They're monitoring their neighbors' positions.

آنها آرایش و صف بوجود آمده را حفظ میکنند.

They're maintaining formation.

The formations can change.

آرایش و صف آرایی آنها میتواند تغییر کند.

They can be planar formations,

آنها میتوانند دو بعدی و مسطح صف بندی کنند

they can be three-dimensional formations.

و میتوانند سه بعدی آرایش و صف بندی کنند.

در اینجا میتوانید ببینید که آنها از صف بندی سه بعدی به صف بندی دوبعدی میروند.

As you can see here,

they collapse from a three-dimensional formation into planar formation.

در اینجا میتوانید ببینید که آنها از صف بندی سه بعدی به صف بندی دوبعدی میروند.

و در پرواز به طرف موانع میتوانند صف بندیشان را بدون وقفه تغییر دهند.

And to fly through obstacles,

they can adapt the formations on the fly.

و در پرواز به طرف موانع میتوانند صف بندیشان را بدون وقفه تغییر دهند.

و دوباره اینکه، این رباتها واقعا میتوانند به یکدیگر نزدیک شوند.

So again, these robots come really close together.

As you can see in this figure-eight flight,

و همانطور که میبینید در این ترکیب پرواز هشت تایی، آنها تا یک اینچ به هم نزدیک میشوند.

they come within inches of each other.

و همانطور که میبینید در این ترکیب پرواز هشت تایی، آنها تا یک اینچ به هم نزدیک میشوند.

و علی رغم تعاملات و انفعالات آیرودینامیکی تیغه های پروانه ها، آنها قادر به حفظ پروازی پایدار هستند.

And despite the aerodynamic interactions with these propeller blades,

و علی رغم تعاملات و انفعالات آیرودینامیکی تیغه های پروانه ها، آنها قادر به حفظ پروازی پایدار هستند.

they're able to maintain stable flight.

و علی رغم تعاملات و انفعالات آیرودینامیکی تیغه های پروانه ها، آنها قادر به حفظ پروازی پایدار هستند.

(Applause)

( تشویق تماشاگران)

بنابراین هنگامی که شما بدانید که چگونه در یک آرایش و صف منظم پرواز کنید، در واقع شما می توانید برای بلند کردن اشیاء همکاری کنید.

So once you know how to fly in formation,

بنابراین هنگامی که شما بدانید که چگونه در یک آرایش و صف منظم پرواز کنید، در واقع شما می توانید برای بلند کردن اشیاء همکاری کنید.

you can actually pick up objects cooperatively.

خُب همانطور که در اینجا می بینید، این نشان میدهد که فقط با تبدیل کردن همسایگان به یک تیم، ما میتوانیم قدرت رباتها را دو، سه و یا چهار برابر کنیم.

So this just shows that we can double, triple, quadruple

خُب همانطور که در اینجا می بینید، این نشان میدهد که فقط با تبدیل کردن همسایگان به یک تیم، ما میتوانیم قدرت رباتها را دو، سه و یا چهار برابر کنیم.

خُب همانطور که در اینجا می بینید، این نشان میدهد که فقط با تبدیل کردن همسایگان به یک تیم، ما میتوانیم قدرت رباتها را دو، سه و یا چهار برابر کنیم.

the robots' strength,

by just getting them to team with neighbors, as you can see here.

خُب همانطور که در اینجا می بینید، این نشان میدهد که فقط با تبدیل کردن همسایگان به یک تیم، ما میتوانیم قدرت رباتها را دو، سه و یا چهار برابر کنیم.

یکی از معایب انجام این کار اینه که، با بالاتر بردن اندازه و مقیاس ---

One of the disadvantages of doing that is, as you scale things up --

یکی از معایب انجام این کار اینه که، با بالاتر بردن اندازه و مقیاس ---

so if you have lots of robots carrying the same thing,

خُب اگر شما تعداد زیادی ربات داشته باشید که یک چیز را حمل میکنند،

الزاما به طور موثری اینرسی را افزایش میدهید و در نتیجه قیمتی که میپردازید؛ این است که دیگر آنها چابک نیستند.

you're essentially increasing the inertia,

and therefore you pay a price; they're not as agile.

الزاما به طور موثری اینرسی را افزایش میدهید و در نتیجه قیمتی که میپردازید؛ این است که دیگر آنها چابک نیستند.

But you do gain in terms of payload-carrying capacity.

اما شما ظرفیت حمل و ترابری بالاتری را کسب میکنید.

کاربرد دیگری را میخواهم به شما نشان دهم---

Another application I want to show you -- again, this is in our lab.

دوباره، این آزمایشگاه ماست.

This is work done by Quentin Lindsey, who's a graduate student.

این کار توسط کوئنتین لیندزی ، که دانشجوی کارشناسی ارشد است انجام شده.

خُب ضرورتا الگوریتم او می گوید این رباتها چگونه به صورت خودکار سازه های مکعبی با عناصر خرپا مانند میسازند.

So his algorithm essentially tells these robots

خُب ضرورتا الگوریتم او می گوید این رباتها چگونه به صورت خودکار سازه های مکعبی با عناصر خرپا مانند میسازند.

how to autonomously build cubic structures

خُب ضرورتا الگوریتم او می گوید این رباتها چگونه به صورت خودکار سازه های مکعبی با عناصر خرپا مانند میسازند.

خُب ضرورتا الگوریتم او می گوید این رباتها چگونه به صورت خودکار سازه های مکعبی با عناصر خرپا مانند میسازند.

from truss-like elements.

پس الگریتم او میگوید هر ربات چه بخشی را بلند کند، چه وقت و در کجا آن را قرار دهد.

So his algorithm tells the robot what part to pick up,

پس الگریتم او میگوید هر ربات چه بخشی را بلند کند، چه وقت و در کجا آن را قرار دهد.

پس الگریتم او میگوید هر ربات چه بخشی را بلند کند، چه وقت و در کجا آن را قرار دهد.

when, and where to place it.

در این ویديو میتوانید ببنید---

So in this video you see --

and it's sped up 10, 14 times --

سرعت این ده تا چهارده برابر شده---

میتوانید سه اسکلت را که توسط رباتها در حال ساخت هستند را ببینید .

you see three different structures being built by these robots.

و دوباره، همه چیز خودکار ( اتوماسیون) هست، و همه کاری که کوئنتین لیندزی باید انجام بده اینه که نقشه اجرایی را به که میخواهد بسازد به آنها بدهد.

And again, everything is autonomous,

و دوباره، همه چیز خودکار ( اتوماسیون) هست، و همه کاری که کوئنتین لیندزی باید انجام بده اینه که نقشه اجرایی را به که میخواهد بسازد به آنها بدهد.

and all Quentin has to do

is to give them a blueprint of the design that he wants to build.

و دوباره، همه چیز خودکار ( اتوماسیون) هست، و همه کاری که کوئنتین لیندزی باید انجام بده اینه که نقشه اجرایی را به که میخواهد بسازد به آنها بدهد.

و دوباره، همه چیز خودکار ( اتوماسیون) هست، و همه کاری که کوئنتین لیندزی باید انجام بده اینه که نقشه اجرایی را به که میخواهد بسازد به آنها بدهد.

So all these experiments you've seen thus far,

تمام این آزمایشات که شما تا کنون دیده ام، همه این نمایش ها ، با کمک سیستم های ضبط حرکت انجام می شود.

all these demonstrations,

تمام این آزمایشات که شما تا کنون دیده ام، همه این نمایش ها ، با کمک سیستم های ضبط حرکت انجام می شود.

have been done with the help of motion-capture systems.

تمام این آزمایشات که شما تا کنون دیده ام، همه این نمایش ها ، با کمک سیستم های ضبط حرکت انجام می شود.

خُب هنگامی که آزمایشگاه تان را ترک میکنید و به دنیای واقعی وارد میشوید چه اتفاقی میافتد؟

So what happens when you leave your lab,

خُب هنگامی که آزمایشگاه تان را ترک میکنید و به دنیای واقعی وارد میشوید چه اتفاقی میافتد؟

and you go outside into the real world?

And what if there's no GPS?

و اگر سیستم تعیین موقعیت جهانی وجود نداشته باشد چی؟

So this robot is actually equipped with a camera,

در واقع این رباتها با یک دوربین ، یک فاصله یاب لیزری و یک اسکنر لیزری مجهز شدند .

در واقع این رباتها با یک دوربین ، یک فاصله یاب لیزری و یک اسکنر لیزری مجهز شدند .

در واقع این رباتها با یک دوربین ، یک فاصله یاب لیزری و یک اسکنر لیزری مجهز شدند .

and a laser rangefinder, laser scanner.

ربات از این سنسورها برای ایجاد یک نقشه از محیط اطرافشان استفاده میکند.

And it uses these sensors to build a map of the environment.

ربات از این سنسورها برای ایجاد یک نقشه از محیط اطرافشان استفاده میکند.

آن نقشه حاوی مشخصاتی مثل موقعیت درها، پنجره‌ها، افراد، مبلمان است --

What that map consists of are features --

آن نقشه حاوی مشخصاتی مثل موقعیت درها، پنجره‌ها، افراد، مبلمان است --

like doorways, windows, people, furniture --

آن نقشه حاوی مشخصاتی مثل موقعیت درها، پنجره‌ها، افراد، مبلمان است --

و سپس این ربات موقعیت خود را نسبت به اشیاء دیگر میسنجد.

and it then figures out where its position is,

و سپس این ربات موقعیت خود را نسبت به اشیاء دیگر میسنجد.

with respect to the features.

So there is no global coordinate system.

پس هیچ هماهنگ کننده سراسری وجود ندارد.

سیستم هماهنگ کننده بر اساس این ربات تعریف میشود، که در کجاست و به دنبال چه چیزیست.

The coordinate system is defined based on the robot,

where it is and what it's looking at.

سیستم هماهنگ کننده بر اساس این ربات تعریف میشود، که در کجاست و به دنبال چه چیزیست.

And it navigates with respect to those features.

با توجه به ویزگیها و مشخصات این هدایت میشود.

میخواهد یک کلیپ از که توسط فرانک شان و پرفسور ناتان مایکل تهیه شده را نشان بدهم

So I want to show you a clip

of algorithms developed by Frank Shen and Professor Nathan Michael,

میخواهد یک کلیپ از که توسط فرانک شان و پرفسور ناتان مایکل تهیه شده را نشان بدهم

میخواهد یک کلیپ از که توسط فرانک شان و پرفسور ناتان مایکل تهیه شده را نشان بدهم

that shows this robot entering a building for the very first time,

که نشان میدهد این ربات برای اولین بار وارد یک ساختمان میشوند و این نقشه را در حین پرواز تهیه میکند.

and creating this map on the fly.

که نشان میدهد این ربات برای اولین بار وارد یک ساختمان میشوند و این نقشه را در حین پرواز تهیه میکند.

So the robot then figures out what the features are,

ربات تشخیص میدهد که اشیاء و ترکیبها در کجا هستند.

it builds the map,

این نقشه را تهیه میکند.

it figures out where it is with respect to the features,

اون موقعیت خودش رو با توجه به دیگر اشیاء موجود با سرعت ۱۰۰ بار در ثانیه بدست میاره

and then estimates its position 100 times a second,

اون موقعیت خودش رو با توجه به دیگر اشیاء موجود با سرعت ۱۰۰ بار در ثانیه بدست میاره

اون موقعیت خودش رو با توجه به دیگر اشیاء موجود با سرعت ۱۰۰ بار در ثانیه بدست میاره

allowing us to use the control algorithms that I described to you earlier.

و این قابلیت اون به ما اجازه میده که از الگوریتم‌های کنترلی‌ای که قبلا توضیح دادم استفاده کنیم.

و این قابلیت اون به ما اجازه میده که از الگوریتم‌های کنترلی‌ای که قبلا توضیح دادم استفاده کنیم.

So this robot is actually being commanded remotely by Frank,

درواقع به این ربات از راه دور توسط فرانک فرمان داده میشود.

درواقع به این ربات از راه دور توسط فرانک فرمان داده میشود.

اما این ربات خودش هم می تواند تشخیص میدهدد که کجا برود.

but the robot can also figure out where to go on its own.

اما این ربات خودش هم می تواند تشخیص میدهدد که کجا برود.

خُب فرض کنید من این را به یک ساختمان می فرستم و من هیچ ایده ای ندارم که این ساختمان چه شکلی است،

So suppose I were to send this into a building,

خُب فرض کنید من این را به یک ساختمان می فرستم و من هیچ ایده ای ندارم که این ساختمان چه شکلی است،

and I had no idea what this building looked like.

میتوانم از ربات بخواهم داخل ( ساختمان ) شود، نقشه برداری کند و سپس بیرون برگردد و به من بگوید که ساختمان چه شکلی است.

I can ask this robot to go in,

میتوانم از ربات بخواهم داخل ( ساختمان ) شود، نقشه برداری کند و سپس بیرون برگردد و به من بگوید که ساختمان چه شکلی است.

create a map,

میتوانم از ربات بخواهم داخل ( ساختمان ) شود، نقشه برداری کند و سپس بیرون برگردد و به من بگوید که ساختمان چه شکلی است.

and then come back and tell me what the building looks like.

So here, the robot is not only solving the problem

پس در اینجا نه تنها ربات این مشکل را که چگونه روی این نقشه از نقطه A به نقطه B برویم را حل میکند،

پس در اینجا نه تنها ربات این مشکل را که چگونه روی این نقشه از نقطه A به نقطه B برویم را حل میکند،

of how to go from point A to point B in this map,

but it's figuring out what the best point B is at every time.

بلکه هر لحظه مشخص میکند که بهترین نقطه B کدام نقطه است.

بلکه هر لحظه مشخص میکند که بهترین نقطه B کدام نقطه است.

خب اساسا این ربات میداند برای جستجوی مکانهایی که حداقل اطلاعات را از آن دارد کجا برود .

So essentially it knows where to go

to look for places that have the least information,

خب اساسا این ربات میداند برای جستجوی مکانهایی که حداقل اطلاعات را از آن دارد کجا برود .

چگونگی تهیه این نقشه به این صورت است.

and that's how it populates this map.

So I want to leave you with one last application.

خُب، میخواهم بحث را با معرفی آخرین کاربرد آنها تمام کنم.

خُب، میخواهم بحث را با معرفی آخرین کاربرد آنها تمام کنم.

And there are many applications of this technology.

کاربردهای زیادی برای تکنولوژی وجود دارد،

I'm a professor, and we're passionate about education.

من یک پرفسور هستم، و ما شور و شوقی در امور آموزش و پرورش داریم .

رباتهایی مثل این واقعا میتوانند شیوه های ما از درمهد کودک تا ۱۲ ( سال) تحصیل را تغییر دهند.

Robots like this can really change the way we do K-12 education.

رباتهایی مثل این واقعا میتوانند شیوه های ما از درمهد کودک تا ۱۲ ( سال) تحصیل را تغییر دهند.

اما ما در چنوب کالیفرنیا هستیم، نزدیک به لوس آنجلس،

But we're in Southern California,

اما ما در چنوب کالیفرنیا هستیم، نزدیک به لوس آنجلس،

close to Los Angeles,

بنابراین من باید با چیزی متمرکز بر سرگرمی جمع بندی کنم.

so I have to conclude with something focused on entertainment.

بنابراین من باید با چیزی متمرکز بر سرگرمی جمع بندی کنم.

میخواهم با موزیک ویديو ختم کنم.

I want to conclude with a music video.

میخواهم آلکس و دنیال سازندگان این ویديو را معرفی کنم.

I want to introduce the creators, Alex and Daniel, who created this video.

میخواهم آلکس و دنیال سازندگان این ویديو را معرفی کنم.

( تشویق تماشاگران)

(Applause)

So before I play this video,

خُب قبل از پخش این ویديو، میخواهم بگویم که آنها این ویديو را طی سه روزآخر پس اینکه تلفنی با کریس صحبت کردند، تهیه کرده اند.

I want to tell you that they created it in the last three days,

خُب قبل از پخش این ویديو، میخواهم بگویم که آنها این ویديو را طی سه روزآخر پس اینکه تلفنی با کریس صحبت کردند، تهیه کرده اند.

after getting a call from Chris.

خُب قبل از پخش این ویديو، میخواهم بگویم که آنها این ویديو را طی سه روزآخر پس اینکه تلفنی با کریس صحبت کردند، تهیه کرده اند.

And the robots that play in the video are completely autonomous.

این رباتها که این ویدئو را اجرا میکنند کاملا خودکار هستند.

این رباتها که این ویدئو را اجرا میکنند کاملا خودکار هستند.

You will see nine robots play six different instruments.

شما ۹ تا ربات را میبینید که شش ساز مختلف را مینوازند.

و البته، این منحصرا برای تد ۲۰۱۲ ساخته شده.

And of course, it's made exclusively for TED 2012.

اجازه دهید که ببینیم.

Let's watch.

(Sound of air escaping from valve)

(Music)

(Whirring sound)

(Music)

( موسیقی)

( تشویق تماشا گران)

(Applause) (Cheers)