Alberto Cairo: There are no scraps of men

آلبرتو کایو: هیچ آدم به درد نخوری وجود نداره

114,123 views

2011-12-23 ・ TED


New videos

Alberto Cairo: There are no scraps of men

آلبرتو کایو: هیچ آدم به درد نخوری وجود نداره

114,123 views ・ 2011-12-23

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: soheila Jafari Reviewer: Bidel Akbari
00:15
I've been in Afghanistan for 21 years.
0
15260
2000
من بیست و یک سال در افقانسان بودم.
00:17
I work for the Red Cross
1
17260
3000
من برای صلیب سرخ کار میکنم و فیزیوتراپیست هستم.
00:20
and I'm a physical therapist.
2
20260
3000
من برای صلیب سرخ کار میکنم و فیزیوتراپیست هستم.
00:24
My job is to make arms and legs --
3
24260
3000
کارم ساخت دست و پا است--
00:27
well it's not completely true.
4
27260
2000
خوب این کاملا درست نیست.
00:29
We do more than that.
5
29260
2000
ما کارهای بیشتری از اون انجام میدیم.
00:31
We provide the patients,
6
31260
2000
ما برای بیماران،
00:33
the Afghan disabled,
7
33260
2000
افغانی های معلول ، اول توانبخشی و سپس پیوستن مجدد به جامعه را فراهم میکنیم.
00:35
first with the physical rehabilitation
8
35260
3000
افغانی های معلول ، اول توانبخشی و سپس پیوستن مجدد به جامعه را فراهم میکنیم.
00:38
then with the social reintegration.
9
38260
3000
افغانی های معلول ، اول توانبخشی و سپس پیوستن مجدد به جامعه را فراهم میکنیم.
00:41
It's a very logical plan,
10
41260
3000
این طرح بسیار منطقیست ، اما همواره اینطور نبوده.
00:44
but it was not always like this.
11
44260
2000
این طرح بسیار منطقیست ، اما همواره اینطور نبوده.
00:46
For many years, we were just providing them
12
46260
2000
برای سالها ما تنها برای آنها اندامهای مصنوعی را فراهم میکردیم.
00:48
with artificial limbs.
13
48260
3000
برای سالها ما تنها برای آنها اندامهای مصنوعی را فراهم میکردیم.
00:51
It took quite many years
14
51260
2000
سالها زمان برد تا این طرح تبدیل به چیزی که الان هست شد.
00:53
for the program to become what it is now.
15
53260
5000
سالها زمان برد تا این طرح تبدیل به چیزی که الان هست شد.
00:58
Today, I would like to tell you a story,
16
58260
3000
علاقمندم امروز برایتان داستانی تعریف کنم، داستان یک تغییر بزرگ را،
01:01
the story of a big change,
17
61260
3000
علاقمندم امروز برایتان داستانی تعریف کنم، داستان یک تغییر بزرگ را،
01:04
and the story of the people
18
64260
2000
و داستان افرادی که این تغییر را ممکن ساختند.
01:06
who made this change possible.
19
66260
2000
و داستان افرادی که این تغییر را ممکن ساختند.
01:08
I arrived in Afghanistan
20
68260
2000
من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم.
01:10
in 1990
21
70260
4000
من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم.
01:14
to work in a hospital
22
74260
3000
من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم.
01:17
for war victims.
23
77260
2000
من در سال ۱۹۹۰به منطور کار در یک بیمارستان برای قربانیان جنگ به افغانستان رفتم.
01:19
And then, not only for war victims,
24
79260
2000
نه تنها برای قربانیان جنگ، بلکه برای هر نوع بیماری بود.
01:21
but it was for any kind of patient.
25
81260
3000
نه تنها برای قربانیان جنگ، بلکه برای هر نوع بیماری بود.
01:24
I was also working
26
84260
2000
من همچنین برای جایی که ما آن را اُرتوپدی مینامیم کار میکردم.
01:26
in the orthopedic center, we call it.
27
86260
2000
من همچنین برای جایی که ما آن را اُرتوپدی مینامیم کار میکردم.
01:28
This is the place where we make the legs.
28
88260
3000
اینجا مکانیست که ما پاها را درست میکنیم.
01:31
At that time
29
91260
2000
در آن زمان خودم را در موقعیت عجیبی یافتم.
01:33
I found myself
30
93260
2000
در آن زمان خودم را در موقعیت عجیبی یافتم.
01:35
in a strange situation.
31
95260
2000
در آن زمان خودم را در موقعیت عجیبی یافتم.
01:37
I felt not quite ready
32
97260
2000
احساس کردم برای این شغل زیاد آماده نیستم.
01:39
for that job.
33
99260
2000
احساس کردم برای این شغل زیاد آماده نیستم.
01:41
There was so much to learn.
34
101260
3000
چیزی زیادی برای یادگیری بود.
01:44
There were so many things new to me.
35
104260
2000
چیزهای زیادی برای من تازه بودند.
01:46
But it was a terrific job.
36
106260
2000
اما شغل فوق العاده ای بود.
01:48
But as soon as the fighting intensified,
37
108260
2000
اما به محض اینکه جنگ تشدید شد، توانبخشی فیزیکی تعطیل شد.
01:50
the physical rehabilitation was suspended.
38
110260
3000
اما به محض اینکه جنگ تشدید شد، توانبخشی فیزیکی تعطیل شد.
01:53
There were many other things to do.
39
113260
2000
چیزهای زیاد دیگری برای انجام دادن بود.
01:55
So the orthopedic center was closed
40
115260
3000
خُب مرکز اُرتوپدی تعطیل شد زیرا توانبخشی فیزیکی در اولویت نبود.
01:58
because physical rehabilitation
41
118260
2000
خُب مرکز اُرتوپدی تعطیل شد زیرا توانبخشی فیزیکی در اولویت نبود.
02:00
was not considered a priority.
42
120260
4000
خُب مرکز اُرتوپدی تعطیل شد زیرا توانبخشی فیزیکی در اولویت نبود.
02:08
It was a strange sensation.
43
128260
3000
این یه احساس عجیب بود .
02:11
Anyway, you know every time I make this speech --
44
131260
3000
به هر حال میدونید، هر دفعه که من درباره این موضوع صحبت میکنم --
02:14
it's not the first time -- but it's an emotion.
45
134260
3000
این برای اولین بار نیست -- ولی یه هیجانه.
02:17
It's something that comes out from the past.
46
137260
2000
این چیزیه که از گذشته ها میاد
02:19
It's 21 years,
47
139260
2000
21 سال ازش گذشته ولی هنوز در خاطر من هست.
02:21
but they are still all there.
48
141260
3000
21 سال ازش گذشته ولی هنوز در خاطر من هست.
02:24
Anyway, in 1992,
49
144260
3000
به هر صورت در سال ۱۹۹۲، مجاهدین افغانستان را گرفتند.
02:27
the Mujahideen took all Afghanistan.
50
147260
3000
به هر صورت در سال ۱۹۹۲، مجاهدین افغانستان را گرفتند.
02:30
And the orthopedic center was closed.
51
150260
3000
و مرکز اُرتوپدی بسته شده.
02:33
I was assigned to work for the homeless,
52
153260
3000
من واسه کار برای بیخانمان ها انتخاب شدم، برای آوارگان.
02:36
for the internally displaced people.
53
156260
3000
من واسه کار برای بیخانمان ها انتخاب شدم، برای آوارگان.
02:41
But one day, something happened.
54
161260
3000
اما یه روز، چیزی اتفاق افتاد.
02:45
I was coming back
55
165260
2000
من در راه برگشت از محل توزیع مواد غذایی در یک مسجد بودم
02:47
from a big food distribution in a mosque
56
167260
3000
من در راه برگشت از محل توزیع مواد غذایی در یک مسجد بودم
02:50
where tens and tens of people
57
170260
4000
جایی که صدها نفر در شرایط بسیار وحشتناکی چمباته زده بودند.
02:54
were squatting in terrible conditions.
58
174260
4000
جایی که صدها نفر در شرایط بسیار وحشتناکی چمباته زده بودند.
02:58
I wanted to go home. I was driving.
59
178260
3000
میخواستم بروم خونه. رانندگی میکردم.
03:01
You know, when you want to forget,
60
181260
2000
میدونید وقتی میخواهی چیزی را فراموش کنی، نمیخواهی اونا رو ببینی،
03:03
you don't want to see things,
61
183260
2000
میدونید وقتی میخواهی چیزی را فراموش کنی، نمیخواهی اونا رو ببینی،
03:05
so you just want to go to your room, to lock yourself inside
62
185260
3000
فقط میخواهی بری تو اتاقت و در را از پشت ببندی و بگی ، "کافیه دیگه".
03:08
and say, "That's enough."
63
188260
4000
فقط میخواهی بری تو اتاقت و در را از پشت ببندی و بگی ، "کافیه دیگه".
03:12
A bomb fell not far from my car --
64
192260
3000
یه بمب نزدیکی خودرو من افتاد-- خوب به اندازه کافی دور بود ولی صداش خیلی بلند بود.
03:15
well, far enough, but big noise.
65
195260
3000
یه بمب نزدیکی خودرو من افتاد-- خوب به اندازه کافی دور بود ولی صداش خیلی بلند بود.
03:18
And everybody disappeared from the street.
66
198260
4000
در خیابان همه ناپدید شدند.
03:22
The cars disappeared as well.
67
202260
3000
خودرو ها هم ناپدید شدند.
03:25
I ducked.
68
205260
2000
خم و قایم شدم.
03:27
And only one figure
69
207260
2000
و فقط یک موجود در وسط جاده باقی موند.
03:29
remained in the middle of the road.
70
209260
2000
و فقط یک موجود در وسط جاده باقی موند.
03:31
It was a man in a wheelchair
71
211260
3000
یه مرد روی یک صندلی چرخدار بود که نا امیدانه تلاش میکرد که دور شود.
03:34
desperately trying to move away.
72
214260
3000
یه مرد روی یک صندلی چرخدار بود که نا امیدانه تلاش میکرد که دور شود.
03:37
Well I'm not a particularly brave person,
73
217260
2000
خوب، باید اقرار کنم که من بطور خاص آدم شجاعی نیستم، اما نتونستم او را نادیده بگیرم.
03:39
I have to confess it,
74
219260
2000
خوب، باید اقرار کنم که من بطور خاص آدم شجاعی نیستم، اما نتونستم او را نادیده بگیرم.
03:41
but I could not just ignore him.
75
221260
4000
خوب، باید اقرار کنم که من بطور خاص آدم شجاعی نیستم، اما نتونستم او را نادیده بگیرم.
03:45
So I stopped the car
76
225260
3000
خُب خودرو را نگه داشتم و برای کمک رفتم.
03:48
and I went to help.
77
228260
3000
خُب خودرو را نگه داشتم و برای کمک رفتم.
03:51
The man was without legs
78
231260
3000
مرد بدون پا بود و فقط یک بازو داشت.
03:54
and only with one arm.
79
234260
3000
مرد بدون پا بود و فقط یک بازو داشت.
03:57
Behind him there was a child, his son,
80
237260
3000
و در پشت اویه کودک بود ، پسرش بود،
04:00
red in the face
81
240260
2000
با صورتی قرمز که در تلاش برای هل دادن پدرش بود.
04:02
in an effort to push the father.
82
242260
4000
با صورتی قرمز که در تلاش برای هل دادن پدرش بود.
04:06
So I took him into a safe place.
83
246260
3000
بنابراین، من او رو به مکان امنی بردم.
04:09
And I ask, "What are you doing out in the street
84
249260
4000
پرسیدم ،" در این شرایط بیرون چه میکنید؟"
04:13
in this situation?"
85
253260
2000
پرسیدم ،" در این شرایط بیرون چه میکنید؟"
04:15
"I work," he said.
86
255260
2000
گفت ،" کار میکنم"
04:17
I wondered, what work?
87
257260
3000
تعجب کردم ، چه کاری؟
04:20
And then I ask an even more stupid question:
88
260260
3000
و سپس سوال احمقانه تری پرسیدم:
04:23
"Why don't you have the prostheses?
89
263260
2000
" چرا پروتز نداری؟ چرا پای مصنوعی نداری؟"
04:25
Why don't you have the artificial legs?"
90
265260
2000
" چرا پروتز نداری؟ چرا پای مصنوعی نداری؟"
04:27
And he said, "The Red Cross has closed."
91
267260
4000
او گفت " صلیب سرخ بسته شده."
04:31
Well without thinking, I told him
92
271260
3000
بدون اینکه فکر کنم بهش گفتم ،
04:34
"Come tomorrow.
93
274260
2000
" فردا بیا ما برایت یک جفت پا فراهم میکنیم."
04:36
We will provide you with a pair of legs."
94
276260
4000
" فردا بیا ما برایت یک جفت پا فراهم میکنیم."
04:40
The man, his name was Mahmoud,
95
280260
3000
اسم اون مرد محمود بود، و و اسم کودک رفیع، اونجا را ترک کردند.
04:43
and the child, whose name was Rafi, left.
96
283260
4000
اسم اون مرد محمود بود، و و اسم کودک رفیع، اونجا را ترک کردند.
04:47
And then I said, "Oh, my God. What did I say?
97
287260
4000
سپس گفتم، آه خدای من چی گفتم؟
04:51
The center is closed,
98
291260
2000
مرکزبسته است و هیچ یک از کارکنان نیستند.
04:53
no staff around.
99
293260
2000
مرکزبسته است و هیچ یک از کارکنان نیستند.
04:55
Maybe the machinery is broken.
100
295260
3000
شاید ماشین آلات خراب شده باشند.
04:58
Who is going to make the legs for him?"
101
298260
3000
چه کسی برای او پا میسازه؟
05:01
So I hoped that he would not come.
102
301260
4000
امیدوار بودم که او نیاد.
05:05
This is the streets of Kabul
103
305260
3000
و این خیابانهای کابل در اون روزهاست.
05:08
in those days.
104
308260
3000
و این خیابانهای کابل در اون روزهاست.
05:11
So I said, "Well I will give him some money."
105
311260
3000
خوب گفتم، " بهش کمی پول میدهم."
05:14
And so the following day,
106
314260
2000
و روز بعد، به مرکز اُرتوپدی رفتم.
05:16
I went to the orthopedic center.
107
316260
3000
و روز بعد، به مرکز اُرتوپدی رفتم.
05:19
And I spoke with a gatekeeper.
108
319260
4000
و با دربان صحبت کردم، آماده بودم بگویم،
05:23
I was ready to tell him,
109
323260
2000
و با دربان صحبت کردم، آماده بودم بگویم،
05:25
"Listen, if someone such-and-such comes tomorrow,
110
325260
3000
گوش کن اگر یه کسی با این مشخصات فردا آمد، لطفا بهش بگو که این یه اشتباه بود.
05:28
please tell him that it was a mistake.
111
328260
3000
گوش کن اگر یه کسی با این مشخصات فردا آمد، لطفا بهش بگو که این یه اشتباه بود.
05:31
Nothing can be done.
112
331260
2000
کاری نمیشه کرد. و مبلغی بهش بده."
05:33
Give him some money."
113
333260
2000
کاری نمیشه کرد. و مبلغی بهش بده."
05:35
But Mahmoud and his son were already there.
114
335260
2000
ولی محمود و پسرش قبلا اونجا بودند.
05:37
And they were not alone.
115
337260
2000
و اونها تنها هم نبودند.
05:39
There were 15, maybe 20, people like him waiting.
116
339260
5000
اونجا 15 یا شاید 20 نفر مثل او منتظر بودند.
05:44
And there was some staff too.
117
344260
4000
چند تا از کارمندها هم اونجا بودند.
05:48
Among them there was my right-hand man,
118
348260
3000
در میان آنها دستیار اصلی من، نجم الدین هم اونجا بود.
05:51
Najmuddin.
119
351260
2000
در میان آنها دستیار اصلی من، نجم الدین هم اونجا بود.
05:53
And the gatekeeper told me,
120
353260
3000
و دربان به من گفت، "آنها هر روز میآیند تا ببینید مرکز باز شده باشد یا نه."
05:56
"They come everyday to see if the center will open."
121
356260
4000
و دربان به من گفت، "آنها هر روز میآیند تا ببینید مرکز باز شده باشد یا نه."
06:00
I said, "No.
122
360260
2000
گفتم " نه ما باید از اینجا دور شویم. نمیتونیم اینجا بمونیم."
06:02
We have to go away. We cannot stay here."
123
362260
2000
گفتم " نه ما باید از اینجا دور شویم. نمیتونیم اینجا بمونیم."
06:04
They were bombing -- not very close -- but you could hear the noise of the bombs.
124
364260
3000
بمباران میشد --خیلی نزدیک نبود-- اما میتونیستید صدای بمب را بشنوید.
06:07
So, "We cannot stay here, it's dangerous.
125
367260
3000
بنابراین " نمیتونیم اینجا بمونیم، این خطرناکه. این ضروری نیست."
06:10
It's not a priority."
126
370260
2000
بنابراین " نمیتونیم اینجا بمونیم، این خطرناکه. این ضروری نیست."
06:12
But Najmuddin told me, "Listen now, we're here."
127
372260
4000
ولی نجم الدین به من گفت ، "گوش کن ما اینجایم.
06:16
At least we can start repairing the prostheses, the broken prostheses of the people
128
376260
3000
حداقل متونیم شروع به تعمیر پروتزهای آسیب دیده مردم کنیم،
06:19
and maybe try to do something
129
379260
2000
و شاید سعی کنیم برای افرادی مثل محمود هم کاری کنیم."
06:21
for people like Mahmoud."
130
381260
2000
و شاید سعی کنیم برای افرادی مثل محمود هم کاری کنیم."
06:23
I said, "No, please. We cannot do that.
131
383260
3000
گفتم ، " نه لطفا (ادامه نده) ما نمیتونیم این کار را بکنیم.
06:26
It's really dangerous.
132
386260
3000
این واقعا خطرناکه.
06:29
We have other things to do."
133
389260
2000
ما کارهای دیگری دارم که انجام دهیم. "
06:31
But they insisted.
134
391260
2000
اما اونها مصمم بودند. وقتی شما بیست نفر را در جلوی خودت داری که بهت نگاه میکنند
06:33
When you have 20 people
135
393260
2000
اما اونها مصمم بودند. وقتی شما بیست نفر را در جلوی خودت داری که بهت نگاه میکنند
06:35
in front of you, looking at you
136
395260
2000
اما اونها مصمم بودند. وقتی شما بیست نفر را در جلوی خودت داری که بهت نگاه میکنند
06:37
and you are the one who has to decide ...
137
397260
3000
و تو کسی هستی که باید تصمیم بگیری ...
06:40
So we started doing some repairs.
138
400260
3000
خُب ما شروع به تعمیر کردیم.
06:43
Also one of the physical therapists
139
403260
2000
یکی از فیزیوتراپها گزارش داد که محمود میتونه یه جفت پا داشته باشه، اما نه بلافاصله.
06:45
reported that Mahmoud
140
405260
2000
یکی از فیزیوتراپها گزارش داد که محمود میتونه یه جفت پا داشته باشه، اما نه بلافاصله.
06:47
could be provided with a leg,
141
407260
2000
یکی از فیزیوتراپها گزارش داد که محمود میتونه یه جفت پا داشته باشه، اما نه بلافاصله.
06:49
but not immediately.
142
409260
2000
یکی از فیزیوتراپها گزارش داد که محمود میتونه یه جفت پا داشته باشه، اما نه بلافاصله.
06:51
The legs were swollen
143
411260
2000
پا ورم کرده بود و زانو عفونت داشت،
06:53
and the knees were stiff,
144
413260
2000
پا ورم کرده بود و زانو عفونت داشت،
06:55
so he needed a long preparation.
145
415260
2000
و او به آماده سازی طولانی احتیاج داشت.
06:57
Believe me, I was worried
146
417260
2000
باور کنید که نگران بودم زیرا من قانون را شکسته بودم.
06:59
because I was breaking the rules.
147
419260
2000
باور کنید که نگران بودم زیرا من قانون را شکسته بودم.
07:01
I was doing something
148
421260
2000
داشتم کاری را میکردم که نمیبایستی بکنم.
07:03
that I was not supposed to do.
149
423260
3000
داشتم کاری را میکردم که نمیبایستی بکنم.
07:06
In the evening,
150
426260
2000
و عصر ، رفتم که با مدیر در ستاد مرکزی صحبت کنم و به اونها گفتم-- دروغ گفتم--
07:08
I went to speak with the bosses at the headquarters,
151
428260
2000
و عصر ، رفتم که با مدیر در ستاد مرکزی صحبت کنم و به اونها گفتم-- دروغ گفتم--
07:10
and I told them -- I lied --
152
430260
2000
و عصر ، رفتم که با مدیر در ستاد مرکزی صحبت کنم و به اونها گفتم-- دروغ گفتم--
07:12
I told them, "Listen, we are going to start
153
432260
3000
به اونها گفتم ، " گوش کنید ما قصد داریم چند ساعت در روز فقط برای تعمیر چند مورد مرکز را باز کنیم."
07:15
a couple of hours per day,
154
435260
3000
به اونها گفتم ، " گوش کنید ما قصد داریم چند ساعت در روز فقط برای تعمیر چند مورد مرکز را باز کنیم."
07:18
just a few repairs."
155
438260
2000
به اونها گفتم ، " گوش کنید ما قصد داریم چند ساعت در روز فقط برای تعمیر چند مورد مرکز را باز کنیم."
07:20
Maybe some of them are here now.
156
440260
2000
شاید بعضی از اونا اینرا الان بشنوند.
07:22
(Laughter)
157
442260
3000
(خنده تماشاگران)
07:25
So we started.
158
445260
3000
خُب ما شروع کردیم.
07:28
I was working, I was going everyday
159
448260
3000
من هرروز برای بی خانمانان کار میکردم.
07:31
to work for the homeless.
160
451260
3000
من هرروز برای بی خانمانان کار میکردم.
07:34
And Najmuddin was staying there,
161
454260
2000
و نجم الدین اونجا میموند، و همه کارها رو انجام میداد و از بیماران گزارش میداد.
07:36
doing everything and reporting on the patients.
162
456260
2000
و نجم الدین اونجا میموند، و همه کارها رو انجام میداد و از بیماران گزارش میداد.
07:38
He was telling me, "Patients are coming."
163
458260
3000
او به من میگفت، " بیماران می آیند."
07:41
We knew that many more patients
164
461260
2000
میدونستیم بیماران زیادی به دلیل ممانعت جنگ، نمی توانند بیایند،
07:43
could not come, prevented by the fighting.
165
463260
3000
میدونستیم بیماران زیادی به دلیل ممانعت جنگ، نمی توانند بیایند،
07:46
But people were coming.
166
466260
2000
اما مردم میآمدند.
07:48
And Mahmoud was coming every day.
167
468260
3000
و محمود هم هر روز میآمد.
07:51
And slowly, slowly
168
471260
2000
به آرامی هفته پس از هفته پاهایش بهبود می یافت.
07:53
week after week
169
473260
2000
به آرامی هفته پس از هفته پاهایش بهبود می یافت.
07:55
his legs were improving.
170
475260
3000
به آرامی هفته پس از هفته پاهایش بهبود می یافت.
07:58
The stump or cast prosthesis was made,
171
478260
4000
بخش اصلی یا بُن پروتزها ساخته شد، و او توابخشی فیزیکی را شروع کرد.
08:02
and he was starting
172
482260
2000
بخش اصلی یا بُن پروتزها ساخته شد، و او توابخشی فیزیکی را شروع کرد.
08:04
the real physical rehabilitation.
173
484260
3000
بخش اصلی یا بُن پروتزها ساخته شد، و او توابخشی فیزیکی را شروع کرد.
08:07
He was coming every day,
174
487260
2000
او با عبور از خط مقدم ( جنگ) هر روز می آمد.
08:09
crossing the front line.
175
489260
2000
او با عبور از خط مقدم ( جنگ) هر روز می آمد.
08:11
A couple of times I crossed the front line
176
491260
2000
چند بار من از خط مقدم عبور کردم ،از مسیری که محمود و پسرش عبور میکردند.
08:13
in the very place where Mahmoud and his son were crossing.
177
493260
3000
چند بار من از خط مقدم عبور کردم ،از مسیری که محمود و پسرش عبور میکردند.
08:16
I tell you, it was something so sinister
178
496260
3000
بهتون بگم ، کاری شیطانی بود که من شگفت زده شده بودم که او میتونست هر روز اون را انجام بده.
08:19
that I was astonished he could do it every day.
179
499260
5000
بهتون بگم ، کاری شیطانی بود که من شگفت زده شده بودم که او میتونست هر روز اون را انجام بده.
08:24
But finally, the great day arrived.
180
504260
4000
ولی در نهایت روز بزرگ رسید.
08:28
Mahmoud was going to be discharged
181
508260
2000
محمود با پاهای جدیدش مرخص میشد.
08:30
with his new legs.
182
510260
2000
محمود با پاهای جدیدش مرخص میشد.
08:32
It was April, I remember,
183
512260
2000
ماه آوریل بود، یه روز زیبا را به خاطر میارم.
08:34
a very beautiful day.
184
514260
2000
ماه آوریل بود، یه روز زیبا را به خاطر میارم
08:36
April in Kabul is beautiful,
185
516260
2000
کابل در ماه آوریل بسیار زیباست، پر از گلهای رز، پر از گُله.
08:38
full of roses, full of flowers.
186
518260
3000
کابل در ماه آوریل بسیار زیباست، پر از گلهای رز، پر از گُله.
08:41
We could not possibly stay indoors,
187
521260
3000
نمیتونستیم داخل خونه رو با اون همه کیسه های شنی کنار پنجره ها تحمل کنیم.
08:44
with all these sandbags at the windows.
188
524260
3000
نمیتونستیم داخل خونه رو با اون همه کیسه های شنی کنار پنجره ها تحمل کنیم.
08:47
Very sad, dark.
189
527260
3000
خیلی غم انگیز و تاریکه.
08:50
So we chose a small spot in the garden.
190
530260
3000
ما یک محل کوچک را در باغ انتخاب کردیم.
08:53
And Mahmoud put on his prostheses,
191
533260
3000
و محمود پروتزهایش را گذاشت و دیگر بیمارن نیز گذاشتند،
08:56
the other patients did the same,
192
536260
3000
و محمود پروتزهایش را گذاشت و دیگر بیمارن نیز گذاشتند،
08:59
and they started practicing
193
539260
2000
برای آخرین بار قبل از اینکه مرخص شوند ، شروع به تمرین کردند.
09:01
for the last time before being discharged.
194
541260
2000
برای آخرین بار قبل از اینکه مرخص شوند ، شروع به تمرین کردند.
09:03
Suddenly, they started fighting.
195
543260
2000
ناگهان مجاهدین شروع به جنگ کردند.
09:05
Two groups of Mujahideen started fighting.
196
545260
4000
دو گروه از مجاهدین شروع به جنگ کردند.
09:09
We could hear in the air
197
549260
3000
میتونستیم صدای فشنگها را که در هوا حرکت میکردند بشنویم.
09:12
the bullets passing.
198
552260
2000
میتونستیم صدای فشنگها را که در هوا حرکت میکردند بشنویم.
09:14
So we dashed, all of us,
199
554260
2000
بنابراین همه ما به سرعت به طرف پناهگاه رفتیم.
09:16
towards the shelter.
200
556260
3000
بنابراین همه ما به سرعت به طرف پناهگاه رفتیم.
09:20
Mahmoud grabbed his son, I grabbed someone else.
201
560260
2000
محمود پسرش را برداشت و من هم شخص دیگری را.
09:22
Everybody was grabbing something.
202
562260
2000
هر کسی چیزی را برداشت و دویدیم.
09:24
And we ran.
203
564260
2000
هر کسی چیزی را برداشت و دویدیم.
09:26
You know, 50 meters can be a long distance
204
566260
2000
میدونید ۵۰ متر میتونه راه طولانی باشه اگر شما کاملا در معرض (خطر) باشید.
09:28
if you are totally exposed,
205
568260
2000
میدونید ۵۰ متر میتونه راه طولانی باشه اگر شما کاملا در معرض (خطر) باشید.
09:30
but we managed to reach the shelter.
206
570260
4000
ولی ما موفق شدیم به پناهگاه برسیم.
09:34
Inside, all of us panting,
207
574260
3000
همه ما در داخل پناهگاه له له میزدیم،
09:37
I sat a moment and I heard Rafi telling his father,
208
577260
4000
برای لحظه ای نشستم و شنیدم که رفیع به پدرش میگفت، " پدر تو از من تند تر دویدی."
09:41
"Father, you can run faster than me."
209
581260
3000
برای لحظه ای نشستم و شنیدم که رفیع به پدرش میگفت، " پدر تو از من تند تر دویدی."
09:44
(Laughter)
210
584260
2000
( خنده تماشاگران)
09:46
And Mahmoud, "Of course I can.
211
586260
3000
و محمود گفت، البته که من میتونم.
09:49
I can run, and now you can go to school.
212
589260
3000
من میتونم بدوم و تو میتونی به مدرسه بروی.
09:52
No need of staying with me all the day
213
592260
3000
دیگری نیازی به اینکه همه روز را با من باشی و صندلی چرخدار مرا هل بدی نیست.
09:55
pushing my wheelchair."
214
595260
2000
دیگری نیازی به اینکه همه روز را با من باشی و صندلی چرخدار مرا هل بدی نیست.
09:57
Later on, we took them home.
215
597260
2000
کمی بعد ما آنها را به خانه بردیم.
09:59
And I will never forget
216
599260
2000
و هرگز فراموش نخواهم کرد که محمود و پسرش با هم راه میرفتند
10:01
Mahmoud and his son walking together
217
601260
3000
و هرگز فراموش نخواهم کرد که محمود و پسرش با هم راه میرفتند
10:04
pushing the empty wheelchair.
218
604260
3000
صندلی چرخدار خالی را هل میدادند.
10:07
And then I understood,
219
607260
3000
و سپس فهمیدم که توابخشی و توابخشی فیزیکی یک اولویته.
10:10
physical rehabilitation is a priority.
220
610260
4000
و سپس فهمیدم که توابخشی و توابخشی فیزیکی یک اولویته.
10:14
Dignity cannot wait for better times.
221
614260
4000
شان و کرامت انسانی نمیتواند برای زمان بهتری صبر کند.
10:19
From that day on, we never closed a single day.
222
619260
4000
از اون روز تا به حال ما هرگز یک روز هم نبستیم.
10:24
Well sometimes we were suspended for a few hours,
223
624260
2000
خوب گاهی ما برای چند ساعتی متوقف میشدیم، اما هرگز دوباره اون را نبستیم.
10:26
but we never, we never closed it again.
224
626260
3000
خوب گاهی ما برای چند ساعتی متوقف میشدیم، اما هرگز دوباره اون را نبستیم.
10:31
I met Mahmoud one year later.
225
631260
2000
یکسال بعد دوباره محمود رو دیدم.
10:33
He was in good shape --
226
633260
4000
در وضعیت خوبی بود--
10:37
a bit thinner.
227
637260
3000
کمی لاغرتر.
10:40
He needed to change his prostheses --
228
640260
3000
او نیاز به عوض کردن پروتز هایش داشت-- یه جفت پروتز جدید میخواست.
10:43
a new pair of prostheses.
229
643260
3000
او نیاز به عوض کردن پروتز هایش داشت-- یه جفت پروتز جدید میخواست.
10:46
I asked about his son.
230
646260
2000
درباره پسرش ازش سوال کردم.
10:48
He told me, "He's at school. He'd doing quite well."
231
648260
2000
بهم گفت ،" او مدرسه است و بسیار خوبه."
10:50
But I understood he wanted to tell me something.
232
650260
4000
اما متوجه شدم که میخواد چیزی بهم بگه.
10:54
So I asked him, "What is that?"
233
654260
4000
خُب ازش سوال کردمُ" موضوع چیه؟ "
10:58
He was sweating.
234
658260
2000
او عرق میریخت.
11:00
He was clearly embarrassed.
235
660260
4000
به وضوح خجالت زده بود.
11:04
And he was standing in front of me,
236
664260
3000
جلو من ایستاده بود، و سرش پائین بود.
11:07
his head down.
237
667260
3000
جلو من ایستاده بود، و سرش پائین بود.
11:10
He said, "You have taught me to walk.
238
670260
4000
جلو من ایستاده بود، و سرش پائین بود.
11:14
Thank you very much.
239
674260
3000
بسیار ممنونم.
11:17
Now help me not to be a beggar anymore."
240
677260
4000
و حالا به من کمک کن تا دیگه گدائی نکنم."
11:21
That was the job.
241
681260
2000
این شغلش بود.
11:23
"My children are growing.
242
683260
3000
" بچه هام دارند بزرگ میشوند. من خجالت میکشم.
11:26
I feel ashamed.
243
686260
2000
" بچه هام دارند بزرگ میشوند. من خجالت میکشم.
11:28
I don't want them to be teased at school
244
688260
3000
نمیخوام بچه هام توسط همکلاسی هاشون مسخره بشن."
11:31
by the other students."
245
691260
3000
نمیخوام بچه هام توسط همکلاسی هاشون مسخره بشن."
11:34
I said, "Okay."
246
694260
2000
گفتم ، خوب.
11:36
I thought, how much money do I have in my pocket?
247
696260
2000
فکر کردم ، چقدر پول تو جیبم دارم؟
11:38
Just to give him some money.
248
698260
2000
که بهش مقداری پول بدم.
11:40
It was the easiest way.
249
700260
2000
این آسون ترین راه بود.
11:42
He read my mind,
250
702260
2000
اون فکرم را خوند، و گفت ، " من یه شغل خواستم "
11:44
and he said, "I ask for a job."
251
704260
5000
اون فکرم را خوند، و گفت ، " من یه شغل خواستم "
11:50
And then he added something
252
710260
3000
سپس او چیزی اضافه نمود که من هرگز برای بقیه عمرم فراموش نخواهم کرد.
11:53
I will never forget for the rest of my life.
253
713260
4000
سپس او چیزی اضافه نمود که من هرگز برای بقیه عمرم فراموش نخواهم کرد.
11:57
He said, "I am a scrap of a man,
254
717260
6000
او گفت، " من یه آدم به دردنخور هستم، اما اگر بهم کمک کنی،
12:03
but if you help me,
255
723260
2000
او گفت، " من یه آدم به دردنخور هستم، اما اگر بهم کمک کنی،
12:05
I'm ready to do anything,
256
725260
3000
من آماده ام که هر کاری انجام دهم، حتی اگر لازم باشه که روی زمین سینه خیز برم."
12:08
even if I have to crawl on the ground."
257
728260
4000
من آماده ام که هر کاری انجام دهم، حتی اگر لازم باشه که روی زمین سینه خیز برم."
12:12
And then he sat down.
258
732260
2000
وبعد نشست.
12:14
I sat down too with goosebumps everywhere.
259
734260
4000
من هم نشستم، پوستم -از شدت احساسات- مثل پوست مرغ شده بود.
12:22
Legless, with only one arm,
260
742260
4000
بدون پا و تنها با یک دست، بی سواد و بدون مهارت-- چه شغلی میشد بهش داد؟
12:26
illiterate,
261
746260
3000
بدون پا و تنها با یک دست، بی سواد و بدون مهارت-- چه شغلی میشد بهش داد؟
12:29
unskilled --
262
749260
3000
بدون پا و تنها با یک دست، بی سواد و بدون مهارت-- چه شغلی میشد بهش داد؟
12:32
what job for him?
263
752260
4000
بدون پا و تنها با یک دست، بی سواد و بدون مهارت-- چه شغلی میشد بهش داد؟
12:37
Najmuddin told me, "Well we have a vacancy
264
757260
3000
نجم الدین بهم گفت، خوب ما یک جای خالی در کارگاه نجاری داریم.
12:40
in the carpentry shop."
265
760260
2000
نجم الدین بهم گفت، خوب ما یک جای خالی در کارگاه نجاری داریم.
12:42
"What?" I said, "Stop."
266
762260
5000
گفتم ، چی؟ وایستا
12:47
"Well yes, we need to increase the production of feet.
267
767260
5000
" خوب آره، ما باید تولید پا رو افزایش بدیم.
12:52
We need to employ someone
268
772260
3000
نیاز داریم که یه نفر را برای چسب زدن و پیچ کردن کف پاها استخدام کنیم.
12:55
to glue and to screw the sole of the feet.
269
775260
4000
نیاز داریم که یه نفر را برای چسب زدن و پیچ کردن کف پاها استخدام کنیم.
12:59
We need to increase the production."
270
779260
3000
ما باید تولید رو افزایش بدیم."
13:02
"Excuse me?"
271
782260
2000
"معذرت میخوام چی؟"
13:04
I could not believe.
272
784260
4000
نمیتونستم باور کنم.
13:08
And then he said,
273
788260
3000
و سپس او گفت، "نه، ما میتونیم میز کار را تغییر دهیم
13:11
"No, we can modify the workbench
274
791260
3000
و سپس او گفت، "نه، ما میتونیم میز کار را تغییر دهیم
13:14
maybe to put a special stool,
275
794260
2000
شاید یه صندلی مخصوص اونجا بگذاریم،
13:16
a special anvil, special vice,
276
796260
4000
یه سندان مخصوص، یه منگنه مخصوص و شاید هم یه پیچ گوشتی الکترونیکی."
13:20
and maybe an electric screwdriver."
277
800260
2000
یه سندان مخصوص، یه منگنه مخصوص و شاید هم یه پیچ گوشتی الکترونیکی."
13:22
I said, "Listen, it's insane.
278
802260
3000
گفتم، "گوش کن این احمقانه اس. و حتی فکر کردن بهش هم بی رحمانه اس.
13:25
And it's even cruel to think of anything like this.
279
805260
3000
گفتم، "گوش کن این احمقانه اس. و حتی فکر کردن بهش هم بی رحمانه اس.
13:28
That's a production line and a very fast one.
280
808260
3000
این یه خط تولیده و خیلی سریعه.
13:31
It's cruel
281
811260
2000
این بی رحمیه، که شغلی به او پیشنهاد کنیم که میدونیم نمیتونه انجام بده."
13:33
to offer him a job
282
813260
2000
این بی رحمیه، که شغلی به او پیشنهاد کنیم که میدونیم نمیتونه انجام بده."
13:35
knowing that he's going to fail."
283
815260
5000
این بی رحمیه، که شغلی به او پیشنهاد کنیم که میدونیم نمیتونه انجام بده."
13:40
But with Najmuddin, we cannot discuss.
284
820260
4000
اما با نجم الدین نمیشه بحث کرد.
13:44
So the only things I could manage to obtain
285
824260
6000
بنابراین به تنها نتیجه ای که تونستم برسم این بود که سر یه چیزی با هم توافق کنیم.
13:50
was a kind of a compromise.
286
830260
4000
بنابراین به تنها نتیجه ای که تونستم برسم این بود که سر یه چیزی با هم توافق کنیم.
13:54
Only one week --
287
834260
2000
تنها یک هفته --
13:56
one week try and not a single day more.
288
836260
3000
فقط یک هفته این رو امتحان میکنیم، نه یک روز بیشتر.
13:59
One week later,
289
839260
2000
یک هفته بعد، محمود سریعترین فرد در خط تولید بود.
14:01
Mahmoud was the fastest in the production line.
290
841260
4000
یک هفته بعد، محمود سریعترین فرد در خط تولید بود.
14:05
I told Najmuddin, "That's a trick.
291
845260
3000
به نجم الدین گفتم "این یه کلکه.
14:08
I can't believe it."
292
848260
2000
نمیتونم باور کنم."
14:10
The production was up 20 percent.
293
850260
2000
تولید ۲۰ درصد افزایش یافته بود.
14:12
"It's a trick, it's a trick," I said.
294
852260
3000
گفتم، "این یه کلکه، این یه کلکه"
14:15
And then I asked for verification.
295
855260
2000
سپس خواستم که صحتش را نشون بدهند.
14:17
It was true.
296
857260
3000
حقیقت بود.
14:20
The comment of Najmuddin was Mahmoud has something to prove.
297
860260
3000
نظر نجم الدین این بود که محمود میخواد چیزی رو ثابت کنه.
14:23
I understood
298
863260
2000
فهمیدم که دوباره من اشتباه کردم.
14:25
that I was wrong again.
299
865260
3000
فهمیدم که دوباره من اشتباه کردم.
14:28
Mahmoud had looked taller.
300
868260
2000
محمود به نظر بلندتر میآمد.
14:30
I remember him sitting behind the workbench smiling.
301
870260
6000
به خاطر میارم که محمود پشت میز کار نشسته بود و لبخند میزد.
14:36
He was a new man,
302
876260
3000
او مرد جدیدی بود، دوباره بلند قامت.
14:39
taller again.
303
879260
3000
او مرد جدیدی بود، دوباره بلند قامت.
14:42
Of course, I understood
304
882260
2000
البته، فهمیدم که چی اون را بلندتر کرده--
14:44
that what made him stand tall --
305
884260
4000
البته، فهمیدم که چی اون را بلندتر کرده--
14:48
yeah they were the legs, thank you very much --
306
888260
2000
بله، پاهای او بود، خیلی ممنونم--
14:50
but as a first step,
307
890260
3000
اما اولین گام ، این عزت و کرامت بود.
14:53
it was the dignity.
308
893260
2000
اما اولین گام ، این عزت و کرامت بود.
14:55
He has regained his full dignity
309
895260
3000
او عزت و کرامت انسانیش را بازیافته بود.
14:58
thanks to that job.
310
898260
2000
از این شغل سپاسگزارم.
15:00
So of course, I understood.
311
900260
2000
خُب البته، فهمیدم.
15:02
And then we started a new policy --
312
902260
3000
و سپس ما سیاست جدیدی اتخاذ کردیم--
15:05
a new policy completely different.
313
905260
2000
خط مشی جدید کاملا متفاوت بود.
15:07
We decided to employ
314
907260
2000
ما تصمیم گرفتم تا جایی که امکان دارد معلولین را استخدام کنیم
15:09
as many disabled as possible
315
909260
2000
ما تصمیم گرفتم تا جایی که امکان دارد معلولین را استخدام کنیم
15:11
to train them in any possible job.
316
911260
2000
و آنها را برای هر شغل ممکنی آموزش دهیم.
15:13
It became a policy of "positive discrimination,"
317
913260
3000
این تبدیل به خط مشی ای شد که ما اون رو " تبعیض مثبت " مینامیم.
15:16
we call it now.
318
916260
3000
این تبدیل به خط مشی ای شد که ما اون رو " تبعیض مثبت " مینامیم.
15:19
And you know what?
319
919260
2000
میدونید چیه؟
15:21
It's good for everybody.
320
921260
2000
این برای همه خوبه.
15:23
Everybody benefits from that --
321
923260
3000
همه از این منفعت میبرند --
15:26
those employed, of course,
322
926260
2000
البته ، کارکنان چونکه هم شغل دارند و هم عزت و کرامت انسانی.
15:28
because they get a job
323
928260
2000
البته ، کارکنان چونکه هم شغل دارند و هم عزت و کرامت انسانی.
15:30
and dignity.
324
930260
2000
البته ، کارکنان چونکه هم شغل دارند و هم عزت و کرامت انسانی.
15:32
But also for the newcomers.
325
932260
2000
همچنین برای تازه واردان.
15:34
They are 7,000 every year --
326
934260
3000
۷ِ۰۰۰ نفر در سال هستند که برای اولین بار می آیند.
15:37
people coming for the first time.
327
937260
2000
۷ِ۰۰۰ نفر در سال هستند که برای اولین بار می آیند.
15:39
And you should see the faces of these people
328
939260
2000
باید چهره این افراد را ببینید هنگامی که میفهمند کسانی که به اونها کمک میکنند مثل خودشان هستند .
15:41
when they realize that those assisting them are like them.
329
941260
3000
باید چهره این افراد را ببینید هنگامی که میفهمند کسانی که به اونها کمک میکنند مثل خودشان هستند .
15:44
Sometimes you see them,
330
944260
2000
باید چهره این افراد را ببینید هنگامی که میفهمند کسانی که به اونها کمک میکنند مثل خودشان هستند ،
15:46
they look, "Oh."
331
946260
3000
اونها را میبینی که متعجبند.
15:49
And you see the faces.
332
949260
2000
چهره هایشان را میبینید.
15:51
And then the surprise turns into hope.
333
951260
5000
و تعجب به امید مبدل میشود.
15:58
And it's easy for me as well to train someone
334
958260
3000
و این برای من آسونه که کسی را آموزش دهم که قبلا تجربه معلول بودن را داشته.
16:01
who has already passed through the experience of disability.
335
961260
3000
و این برای من آسونه که کسی را آموزش دهم که قبلا تجربه معلول بودن را داشته.
16:04
Poof, they learn much faster -- the motivation,
336
964260
4000
اونها خیلی سریعتر یاد میگرفتند-- انگیزه،
16:08
the empathy they can establish with the patient
337
968260
2000
همدلی ای که آنها میتوانند با بیمار ایجاد کنند کاملا متفاوته، کاملا
16:10
is completely different, completely.
338
970260
3000
همدلی ای که آنها میتوانند با بیمار ایجاد کنند کاملا متفاوته، کاملا
16:14
Scraps of men do not exist.
339
974260
3000
دیگه مرد از کار افتاده ای وجود نداره.
16:17
People like Mahmoud
340
977260
2000
افرادی مثل محمود عوامل تفییر هستند.
16:19
are agents of change.
341
979260
3000
افرادی مثل محمود عوامل تفییر هستند.
16:22
And when you start changing, you cannot stop.
342
982260
3000
و هنگامی که شروع به تغییر میکنی نمیتوانی متوقف شوی.
16:25
So employing people, yes,
343
985260
2000
استخدام افراد، بله
16:27
but also we started programming projects
344
987260
3000
ولی همچنین ما شروع به برنامه ریزی پروژه های وام های کوچک و آموزش و پرورش کردیم.
16:30
of microfinance, education.
345
990260
2000
ولی همچنین ما شروع به برنامه ریزی پروژه های وام های کوچک و آموزش و پرورش کردیم.
16:32
And when you start, you cannot stop.
346
992260
2000
و هنگامی که شروع میکنی ، نمیتونی متوقف شوی.
16:34
So you do vocational training,
347
994260
2000
آموزش حرفه ای میگذاری،
16:36
home education for those who cannot go to school.
348
996260
3000
آموزش خانگی برای کسانی که نمیتوانند به مدرسه بروند میگذاری.
16:39
Physical therapies can be done, not only in the orthopedic center,
349
999260
2000
فیزیوتراپی نه تنها میتونه در مرکز ارتوپدی انجام بشه بلکه میتونه در خونه افراد هم انجام بشه.
16:41
but also in the houses of the people.
350
1001260
2000
فیزیوتراپی نه تنها میتونه در مرکز ارتوپدی انجام بشه بلکه میتونه در خونه افراد هم انجام بشه.
16:43
There is always a better way to do things.
351
1003260
4000
همیشه راه بهتری برای انجام هر چیزی هست.
16:47
That's Najmuddin, the one with the white coat.
352
1007260
3000
این نجم الدینه که با کت سفیده.
16:50
Terrible Najmuddin, is that one.
353
1010260
3000
نجم الدین هولناک، اونه.
16:53
I have learned a lot
354
1013260
2000
من از افرادی مثل نجم الدین، محمود و رفیع خیلی یا گرفتم.
16:55
from people like Najmuddin, Mahmoud, Rafi.
355
1015260
2000
من از افرادی مثل نجم الدین، محمود و رفیع خیلی یا گرفتم.
16:57
They are my teachers.
356
1017260
2000
اونها معلمین من بوند.
16:59
I have a wish, a big wish,
357
1019260
3000
یه آرزو دارم یه آرزوی بزرگ، این راه و روش کار کردن و فکر کردنه
17:02
that this way of working, this way of thinking,
358
1022260
3000
یه آرزو دارم یه آرزوی بزرگ، این راه و روش کار کردن و فکر کردن
17:05
is going to be implemented in other countries.
359
1025260
3000
در کشورهای دیگه هم انجام شود.
17:08
There are plenty of countries at war like Afghanistan.
360
1028260
4000
کشورهای زیادی مثل افغانستان در جنگ هستند.
17:13
It is possible and it is not difficult.
361
1033260
3000
این ممکنه و خیلی هم مشکل نیست.
17:16
All we have to do
362
1036260
2000
همه اونچه که باید انجام دهیم اینه که به مردمی که قرار بهشون کمک کنیم گوش بدیم،
17:18
is to listen to the people
363
1038260
3000
همه اونچه که باید انجام دهیم اینه که به مردمی که قرار بهشون کمک کنیم گوش بدیم،
17:21
that we are supposed assist,
364
1041260
3000
همه اونچه که باید انجام دهیم اینه که به مردمی که قرار بهشون کمک کنیم گوش بدیم،
17:24
to make them part
365
1044260
2000
و اونها را بخشی از فرایند تصمیم گیری کنیم، و البته سپس آن را مطابقت داده و تعدیل کنیم.
17:26
of the decision-making process
366
1046260
3000
و اونها را بخشی از فرایند تصمیم گیری کنیم، و البته سپس آن را مطابقت داده و تعدیل کنیم.
17:29
and then, of course, to adapt.
367
1049260
3000
و اونها را بخشی از فرایند تصمیم گیری کنیم، و البته سپس آن را مطابقت داده و تعدیل کنیم.
17:32
This is my big wish.
368
1052260
3000
این آرزوی بزرگ منه.
17:36
Well don't think that the changes in Afghanistan are over;
369
1056260
3000
خوب فکر نکنید که تغییرات در افغانستان تمام شده؛
17:39
not at all. We are going on.
370
1059260
2000
اصلا اینطور نیست، ما تغییرات را ادامه خواهیم داد.
17:41
Recently we have just started a program,
371
1061260
3000
اخیرا ما یک طرح را شروع کرده ایم
17:44
a sport program --
372
1064260
2000
یه طرح ورزشی--
17:46
basketball for wheelchair users.
373
1066260
2000
بسکتبال برای استفاده کنندگان از صندلی چرخدار.
17:48
We transport the wheelchairs everywhere.
374
1068260
3000
ما صندلیهای چرخدار را همه جا میبریم.
17:51
We have several teams in the main part of Afghanistan.
375
1071260
3000
ما چند تا تیم در بخشهای اصلی افغانستان داریم .
17:54
At the beginning,
376
1074260
2000
در ابتدا وقتی اناجولیانا بهم گفت، میخواهیم اینرا شروع کنیم،
17:56
when Anajulina told me,
377
1076260
3000
در ابتدا وقتی اناجولیانا بهم گفت، میخواهیم اینرا شروع کنیم،
17:59
"We would like to start it,"
378
1079260
2000
در ابتدا وقتی اناجولیانا بهم گفت، میخواهیم اینرا شروع کنیم،
18:01
I hesitated.
379
1081260
2000
من تردید کردم.
18:03
I said, "No," you can imagine.
380
1083260
2000
گفتم، "نه،" میتونی تصور کنی.
18:05
I said, "No, no, no, no, we can't."
381
1085260
2000
گفتم، "نه ، نه، نه، نمی تونیم."
18:07
And then I asked the usual question:
382
1087260
2000
و سپس سوال همیشگی را پرسیدم:
18:09
"Is it a priority?
383
1089260
2000
"آیا این یک اولویت است؟
18:11
Is it really necessary?"
384
1091260
3000
آیا واقعا این ضروریست؟"
18:14
Well now you should see me.
385
1094260
2000
حالا باید من رو ببینید.
18:16
I never miss a single training session.
386
1096260
3000
من هرگز یه جلسه آموزشی را از دست نمیدم.
18:19
The night before a match I'm very nervous.
387
1099260
3000
درست قبل از مسابقه خیلی عصبیم.
18:22
And you should see me during the match.
388
1102260
4000
و من رو باید در طول مسابقه ببینید.
18:26
I shout like a true Italian.
389
1106260
3000
من مثل یه ایتالیایی واقعی فریاد میزنم.
18:29
(Laughter)
390
1109260
3000
( خنده تماشاگران)
18:32
What's next? What is going to be the next change?
391
1112260
4000
بعدی چیه؟ چه چیزی قراره که تغییر کنه؟
18:36
Well I don't know yet,
392
1116260
2000
خوب هنوز نمیدونم، اما مظمئن هستم نجم الدین و دوستانش، از قبل اینو توی ذهنشون دارند.
18:38
but I'm sure Najmuddin and his friends,
393
1118260
2000
خوب هنوز نمیدونم، اما مظمئن هستم نجم الدین و دوستانش، از قبل اینو توی ذهنشون دارند.
18:40
they have it already in mind.
394
1120260
2000
خوب هنوز نمیدونم، اما مظمئن هستم نجم الدین و دوستانش، از قبل اینو توی ذهنشون دارند.
18:42
That was my story. Thank you very much.
395
1122260
3000
این داستان من بود. بسیار از شما سپاسگزارم.
18:45
(Applause)
396
1125260
11000
( تشویق تماشاگران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7