Toby Eccles: Invest in social change

توبی اکل: سرمایه گذاری برای تغییرات اجتماعی

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei

I'm here today to talk about social change,

من امروز اینجا هستم تا راجع به تغییرات اجتماعی صحبت کنم،

not a new therapy or a new intervention

نه یک روش درمانی یا مشاوره تخصصی

or a new way of working with kids or something like that,

یا روش های برخورد با کودکان یا چیزی شبیه آن،

but a new business model for social change,

بلکه یک مدل تجاری جدید برای تغییرات اجتماعی،

a new way of tackling the problem.

روش جدیدی برای حل مشکلات.

In Britain, 63 percent of all men

در انگلیس، ۶۳ درصد مردان

who come out of short sentences from prison

که پس از گذراندن مجازات های کوتاه مدت، از زندان بیرون می آیند

re-offend again within a year.

در کمتر از یک سال دوباره جرمی مرتکب می شوند.

Now how many previous offenses

حالا فکر می کنید قبلا" چند جرم

do you think they have on average

به طور متوسط

managed to commit?

آنها مرتکب شدند؟

Forty-three.

چهل و سه.

And how many previous times do you think they've been in prison?

و قبلا" چند بار به زندان افتادند؟

Seven.

هفت بار.

So we went to talk to the Ministry of Justice,

خب ما رفتیم که با وزیر دادگستری صحبت کنیم،

and we said to the Ministry of Justice,

و گفتیم

what's it worth to you

برای شما چه فایده ای دارد

if fewer of these guys re-offend?

اگر تعداد کمتری از این افراد مجددا" مرتکب جرم شوند؟

It's got to be worth something, right?

باید به هر حال فایده ای داشته باشه، درسته؟

I mean, there's prison costs,

منظورم هزینه‌‌هاى زندان،

there's police costs, there's court costs,

هزینه‌های پلیس و هزینه‌های دادگاه ست،

all these things that you're spending money on

همه هزینه‌هایی که باید بپردازید

to deal with these guys. What's it worth?

تا با این افراد برخورد کنید، چقدر هزینه داره؟

Now, of course, we care about the social value.

البته ما به ارزشهای اجتماعی هم توجه می کنیم.

Social Finance, the organization I helped set up,

سازمانی که من به راه اندازیش کمک کردم،

cares about social stuff.

به مسائل اجتماعی اهمیت میدهد.

But we wanted to make the economic case,

ولی ما می خواستیم یک کار اقتصادی انجام بدیم،

because if we could make the economic case,

چون اگر می توانستیم از نظر اقتصادی حرکت مفیدی انجام بدیم،

then the value of doing this would be completely compelling.

ارزش این کار کاملا" قانع کننده می شد.

And if we can agree on both a value

و اگر می تونستیم توافق کنیم هم بر روی ارزش و هم

and a way of measuring whether we've been

روش اندازه گیری موفقیتمون در اندازه گیری

successful at reducing that re-offending,

کاهش وقوع جرم مجدد،

then we can do something

اون وقت می تونستیم کاری انجام بدیم

we think rather interesting.

که به نظرم جالب می شد.

The idea is called the social impact bond.

اسم این ایده "اوراق مشارکت بهبود اجتماعی" بود.

Now, the social impact bond is simply saying,

حالا اوراق مشارکت بهبود اجتماعی به سادگی بیان می کند که

if we can get the government to agree,

اگه بتونیم نظر دولت رو موافق کنیم

that we can create a contract where

می تونیم یک قرارداد داشته باشیم به صورتی که

they only pay if it worked.

اگر موثر باشه دولت پرداخت رو انجام می دهد.

So that means that they can try out new stuff

و این بدین معناست که اونها می تونن مسائل زیادی رو امتحان کنند

without the embarrassment

بدون اینکه خجالت زده شوند

of having to pay if it didn't work,

از اینکه برای طرحی که موثر نبوده هزینه کردند.

which for still quite a lot of bits of government,

و با در نظر گرفتن بخش های مختلف دولت

that's a serious issue.

این مشکلى جدیست.

Now, many of you may have noticed

حالا بسیاری از شما ممکن است متوجه شده باشید

there's a problem at this point,

که یك مشکلی اینجا هست،

and that is that it takes a long time to measure

و اون این هست که زمان زیادی طول می کشه تا

whether those outcomes have happened.

نتیجه این اتفاقات اندازه گیری شود.

So we have to raise some money.

پس ما مجبوریم پول جمع کنیم

We use the contract to raise money

ما از قرارداد استفاده می کنیم تا پول جمع کنیم

from socially motivated investors.

از سرمایه گذاران با انگیزه های اجتماعی.

Socially motivated investors:

سرمایه گذاران با انگیزه های اجتماعی:

there's an interesting idea, right?

ایده ی جالبیه، نه؟

But actually, there's a lot of people who,

اما حقیقتا" افراد زیادی هستند که

if they're given the chance,

اکه این امکان رو داشته باشند،

would love to invest in something

دوست دارن در طرح هایی سرمایه گذاری کنند

that does social good.

منفعت اجتماعی داشته باشد.

And here's the opportunity.

و این یک فرصت است.

Do you want to also help government find

آیا شما هم میخواهید به دولت کمک کنید

whether there's a better economic model,

اگر طرح اقتصادی بهتری وجود داره، اون رو پیدا کند

not just leaving these guys to come out of prison

و افرادی رو که از زندان بیرون میان به حال خودشون رها نکند

and waiting till they re-offend and putting them back in again,

تا دوباره جرمی مرتکب بشن و دوباره زندانیشون کند،

but actually working with them

بلکه اون ها رو راهنمایی کند

to move to a different path

تا به مسیر جدیدی رفته

to end up with fewer crimes

که جرایم کمتری مرتکب شوند

and fewer victims?

و قربانیان هم کمتر بشوند؟

So we find some investors,

بنابر این ما تعدادی سرمایه گذار پیدا می کنیم،

and they pay for a set of services,

و آنها هزینه بعضی خدمات رو پرداخت می کنند،

and if those services are successful,

و اگر این خدمات موفقیت آمیز باشند،

then they improve outcomes,

و باعث بهبود نتایج بشوند،

and with those measured reductions in re-offending,

و جرایم مجدد کاهش پیدا کنند،

government saves money,

و در نتیجه دولت پس انداز داشته باشد،

and with those savings,

با اون پس انداز ها،

they can pay outcomes.

می تواند هزینه نتایج رو پرداخت کند.

And the investors do not just get their money back,

و سرمایه گذار ها نه تنها پولشون را پس می گیرند،

but they make a return.

بلکه سود هم می کنند.

So in March 2010, we signed

بنابر این در ماه مارس ۲۰۱۰

the first social impact bond

ما اولین قرارداد اوراق مشارکت بهبود اجتماعی رو

with the Ministry of Justice

با وزارت دادگستری امضا کردیم

around Peterborough Prison.

در مورد زندان "پیتربرو".

It was to work with 3,000 offenders

و باید با سه هزار مجرم کار می کردیم

split into three cohorts of 1,000 each.

که به گروه های هزار نفره تقسیم شده بودند.

Now, each of those cohorts

حالا هر یک از گروه‌ها

would get measured over the two years

در طول دو سال پس از

that they were coming out of prison.

خروج از زندان ارزیابی می شد.

They've got to have a year to commit their crimes,

اون ها یک سال رو برای ارتکاب جرم سپری می کردند،

six months to get through the court system,

شش ماه برای مراحل دادگاه،

and then they would be compared to a group

و سپس با گروه دیگری مقایسه می شدند

taken from the police national computer,

که از کامپیوتر پلیس ملی گرفته شده بود،

as similar as possible,

و بسیار به هم شبیه بودند،

and we would get paid

و بعد ما پول دریافت می کردیم

providing we achieved a hurdle rate of 10-percent reduction,

به شرطی که می توانستیم نرخ موفقیت ده درصد کاهش رو بدست بیاریم

for every conviction event that didn't happen.

به ازای هر محکومیتی که اتفاق نیفتاده بود.

So we get paid for crimes saved.

پس ما برای جرایمی که انفاق نیفتاده بود پول می گرفتیم.

Now if we achieved that 10-percent reduction

حالا اگر می توانستیم به اون نرخ ده درصد کاهش

across all three cohorts,

در تمام سه گروه برسیم،

then the investors get a seven and a half percent

سرمایه گذارها بازگشت سرمایه ای معادل

annualized return on their investment,

سالانه هفت و نیم درصد از سرمایه‌شان را دریافت می کردند،

and if we do better than that,

و اگر عملکردمان بهتر می بود

they can get up to 13 percent

سرمایه گذار ها تا سیزده درصد سرمایشون

annualized return on their investment,

بصورت سالیانه به سرمایه‌هایشان بر میگردد،

which is okay.

که رقم مناسبی است.

So everyone wins here, right?

و همه سود میکنند، این طور نیست؟

The Ministry of Justice can try out a new program

وزارت دادگستری می تواند برنامه های جدیدی را امتحان کند

and they only pay if it works.

و اگر برنامه ها نتیجه داشت انها پول را پرداخت می کنند.

Investors get two opportunities:

سرمایه گذارها از دو فرصت استفاده می کنند:

for the first time, they can invest in social change.

برای بار اول می‌توانند بر روی تغییرات اجتماعی سرمایه گذاری کنند.

Also, they make a reasonable return,

و بازگشت پول توجیه پذیری رو داشته باشند.

and they also know that

و همچنین آنها می‌دانند که

first investors in these kinds of things,

اولین سرمایه‌گذار در این چیزها،

they're going to have to believers.

می خواهند این را باور کنند.

They're going to have to care in the social program,

آنها میخواهند که برنامه‌های اجتماعی توجه کنند،

but if this builds a track record

اما اگر این سابقه آنها از

over five or 10 years,

۵ تا ۱۰ سال پیش را بخواهند،

then you can widen that investor community

سپس می‌توانید جامعه سرمایه گذار را

as more people have confidence in the product.

برای اینکه افراد بیشتری این محصولات را داشته باشند گسترش دهید.

The service providers, well, for the first time,

خُب ، برای اولین بار، ارائه دهندگان این خدمات

they've got an opportunity to provide services

فرصتی برای ارائه خدمات

and grow the evidence for what they're doing

و رشد شواهدی برای آنچه که انجام میدهند را بدست میآورند تا از

in a really constructive way and learn

راهی واقعا سازنده ، توام با یادگیری بدست میآورند

and demonstrate the value of what they're doing

ارزش آنچه که آنها انجام میدهند

over five or six years, not just one or two

بیش از پنج یا دارم شش سال، نه فقط یکی دومورد

as often happens at the moment.

بلکه اغلب در لحظه اتفاق می افتد را نشان می دهند.

Society wins: fewer crimes, fewer victims.

جامعه برنده : جرم کمتر، قربانی کمتر.

Now, the offenders, they also benefit.

خلافکاران نیز متنفع می‌شوند.

Instead of just coming out of the prison

به جای اینکه با ۴۶ پوند پول در جیبشان

with 46 pounds in their pocket,

از زندانی بیرون بیایند،

half of them not knowing where they're spending

که حتی نیمی از انها نمیدانند که

their first night out of jail,

اولین شب پس از زندان را در کجا بگذرانند،

actually, someone meets them in prison,

در واقع ، یک نفر آنها را در زندان ملاقات می کند،

learns about their issues,

درباره مشکل آنها مطلع می‌شود،

meets them at the gate,

جلوی در زندان آنها را دوباره ملاقات می کند،

takes them through to somewhere to stay,

آنها را به جایی برای اقامت می‌برد،

connects them to benefits, connects them to employment,

و آنها را به مراکز خیریه، برای اشتغال

drug rehabilitation, mental health,

برای ترک اعتیاد، سلامت روان

whatever's needed.

و یا هر چزی که نیاز دارند متصل می‌کنند.

So let's think of another example:

خُب بگذارید به موضوع دیگری بپردازیم.

working with children in care.

کار برای کودکان تحت سرپرستی دولت.

Social impact bonds work great

اوراق مشارکت بهبود اجتماعی برای هر منطقه‌ای که

for any area where there is at the moment

که در حال حاضر با وجود

very expensive provision that produces

تدارکات گران قیمت نتایج ضعیفی را

poor outcomes for people.

برای مردم به بار می‌آورند، بسیارعالی کار می‌کنند.

So children in the state care

کودکان تحت سرپرستی دولت

tend to do very badly.

گرایش زیادی به کارهای خلاف دارند.

Only 13 percent achieve a reasonable level

درهر پنج رشته دیپلم

of five GCSEs at 16,

تنها ۱۳ درصد از آنها در سن ۱۶ سالگی در مقابل ۵۸ درصد در کل جامعه

against 58 percent of the wider population.

دیپلم می‌گیرند.

More troublingly, 27 percent of offenders in prison

بدتر از آنکه، ۲۷ درصد از خلافکاران در زندان

have spent some time in care.

بخشی از عمرشان تحت سرپرستی دولت بوده اند.

And even more worryingly,

و حتی نگران کننده‌تر،

and this is a Home Office statistic,

اینکه طبق آمار وزارت کشور

70 percent of prostitutes

۷۰ درصد از روسپی‌ها

have spent some time in care.

بخشی از دوران کودکی‌شان تحت سرپرستی دولت بودند.

The state is not a great parent.

دولت پدر و مادر خوبی نیست.

But there are great programs

اما برنامه ریز بسیار خوبی‌ست

for adolescents who are on the edge of care,

برای نوجوانانی که درسن سرپرستی هستند،

and 30 percent of kids going into care

۳۰ درصد از نوجوانان که تحت سرپرستی دولت‌اند

are adolescents.

تازه بالغ هستند.

So we set up a program with Essex County Council

ما برنامه‌ای را با شورای شهر اسکس تهیه کردیم

to test out intensive family therapeutic support

تا آن گروه از خانواده‌های دارای نوجوانان تازه بالغ

for those families with adolescents

که از لحاظ سیستم سرپرستی در وضعیت نامطلوبی هستند

on the edge of the care system.

را مورد بررسی قرار دهیم.

Essex only pays in the event

اسکس تنها مواردی را می‌پردازد که هزینه‌های

that it's saving them care costs.

سرپرستی کودکان را کم کند.

Investors have put in 3.1 million pounds.

سرمایه‌گذاران ۳/۱ میلیون پوند پول گذاشتند.

That program started last month.

این برنامه ماه گذشته شروع شد.

Others, around homelessness in London,

موضوعاتی دیگر حول و حوش بی‌خانمانان در لندن،

around youth and employment and education

درباره نوجوانان، اشتغال و آموزش و پرورش

elsewhere in the country.

و غیره در کشور.

There are now 13 social impact bonds in Britain,

در حال حاضر ۱۳ نوع اوراق مشارکت بهبود اجتماعی در انگلستان وجود دارد

and amazing levels of interest in this idea

و بطور شگفت‌اوری علاقمندی درباره این ایده

all over the world.

در سراسر جهان وجود دارد.

So David Cameron's put 20 million pounds

دیوید کامرون (نخست وزیر انگلستان) ۲۰ میلیون پوند

into a social outcomes fund to support this idea.

را برای پشتیبانی از این ایده به حساب صندوق پیامدهای اجتماعی اختصاص داد.

Obama has suggested 300 million dollars

اوباما ۳۰۰ میلیون دلار

in the U.S. budget for these kinds of ideas

از بودجه ایالات متحده برای این ایده‌ها وساختارهای اجتماعی

and structures to move it forward,

برای نوجوانان به منظور انجام اقداماتی در این مورد را پیشنهاد کرد.

and a lot of other countries

و کشورهای زیاد دیگری

are demonstrating considerable interest.

علاقمندی‌شان را در این خصوص نشان دادند.

So what's caused this excitement?

علت این شور و هیجان چیست؟

Why is this so different for people?

چرا این برای مردم بسیار متفاوت است؟

Well, the first piece, which we've talked about,

خُب، اولین بخش آن که ما درباره‌اش صحبت کردیم،

is innovation.

نوآوری‌ست.

It enables testing of new ideas

امکان آزمایش ایده‌های نو را

in a way that's less difficult for everybody.

به شیوه‌ای که مشکلات کمتری برای افراد باشد را فراهم می کند.

The second piece it brings is rigor.

بخش دوم آن موجب دقت بسیار زیادی می‌شود.

By working to outcomes, people really have to test

با کار بر روی نتایج این ایده، مردم واقعا باید

and bring data into the situation that one's dealing with.

و داده‌ها را با موقعیتی که با آن مواجه اند بررسی کنند.

So taking Peterborough as an example,

خُب ، پیتربرو را به عنوان مثال انتخاب می‌کنیم.

we add case management

ما در تمامی سازمانها و

across all of the different organizations that we're working with

نهادهای مختلف که با آنها کار می‌کنیم یک مدیر پرونده اضافه کردیم

so they know

در نتیجه آنها می‌دانند

what actually has been done with different prisoners,

برای هر زندانی چه کارهایی انجام شده است،

and at the same time they learn

و همزمان ما و آنها از وزارت دادگستری

from the Ministry of Justice, and we learn,

اطلاعات را دریافت می‌کنیم،

because we pushed for the data,

زیرا ما نیاز با اطلاعات داریم،

what actually happens, whether they get re-arrested or not.

اینکه واقعا چه رخ می‌دهد، چه اینکه دوباره دستگیر شوند و یا خیر.

And we learn and adapt the program accordingly.

ما اطلاعات را دریافت میکنیم و برنامه را با آن تطبیق می‌دهیم.

And this leads to the third element, which is new,

و این منجر به عنصر سومی که جدیدهست می‌شود

and that's flexibility.

و آن انعطاف پذیری‌ست.

Because normal contracting for things,

زیرا قراردادهای عادی برای این چیزها،

when you're spending government money,

هنگامی که شما پول دولت را خرج می‌کنید،

you're spending our money, tax money,

در واقع پول ما که همان پول مالیات است را خرج می‌کنید،

and the people who are in charge of that are very aware of it

و افرادی که مسئول این هستند نسبت به این پول بسیار ملتفت و آگاه هستند

so the temptation is to control exactly how you spend it.

بنابراین مایلند نحوه دقیق خرج شدن پول را کنترل کنند.

Now any entrepreneur in the room knows

حال هر کار آفرینی در این جمع می‌داند

that version 1.0, the business plan,

که طرح اول تجارت،

is not the one that generally works.

چیزی نیست که معمولا اجرا می‌شود.

So when you're trying to do something like this,

خُب هنگامی که برای کاری مثل این تلاش می‌کنید،

you need the flexibility to adapt the program.

شما نیاز به انعطاف پذیری برای تغییر برنامه دارید.

And again, in Peterborough, we started off

و دوباره، در پیتربرو ، ما با یک طرح شروع کردیم،

with a program, but we also collected data,

ولی ما داده ها را نیز جمع اوری کردیم،

and over the period of time,

و با گذشت زمان،

we nuanced and changed that program

ما برای اضافه کردن عناصر دیگری

to add a range of other elements,

که به دقت بررسی شده بود برنامه را تغییر دادیم،

so that the service adapts

خُب این خدمات تطبیق داده شد

and we meet the needs of the long term

و ما نیازهای طولانی مدت

as well as the short term:

و کوتاه مدت را برآورده کردیم:

greater engagement from the prisoners,

تعامل بیشتر با زندانیان،

longer-term engagement as well.

همچنین تعامل بلند مدت.

The last element is partnership.

آخرین عنصر مشارکت است.

There is, at the moment, a stale debate going on very often:

در این لحظه، بحث قدیمی در دولت در جریان است:

state's better, public sector's better,

برای خیلی از این برنامه ها آیا دولت بهتره، یا بخش عمومی،

private sector's better, social sector's better,

و یا بخش خصوصی بهتره،

for a lot of these programs.

و یا بخش های اجتماعی بهترند.

Actually, for creating social change,

در واقع، برای ایجاد تغییرات اجتماعی،

we need to bring in the expertise

ما برای اینکه این موفق شود

from all of those parties

به متخصصین از احزاب مختلف

in order to make this work.

نیاز داریم.

And this creates a structure

و این ساختاری را ایجاد می‌کند

through which they can combine.

که از طریق آن قادرند به هم بپیوندند.

So where does this leave us?

حالا چه باید کرد؟

This leaves us with a way

این شیوه ای را به ما میدهد

that people can invest in social change.

که مردم می‌توانند جامعه را تغییر دهند.

We've met thousands, possibly millions of people,

ما هزاران، احتمالا میلیونها نفر را ملاقات کرده ایم،

who want the opportunity to invest in social change.

که برای تغییر جامعه در پی فرصتی برای سرمایه گذاری هستند.

We've met champions all over the public sector

ما مبارزانی را در تمامی بخش های عمومی ملاقات کرده‌ایم

keen to make these kinds of differences.

که مشتاق‌اند این گونه تغییرات را ایجاد کنند.

With this kind of model,

با این نوع الگو،

we can help bring them together.

ما می‌توانیم کمک کنیم تا آنها را در کنار هم قرار دهیم.

Thank you.

سپاسگزارم.

(Applause)

( تشویق تماشاگران)