Steve Howard: Let's go all-in on selling sustainability

استیو هوارد: بیایید همه‌ی تلاشمان را برای متقاعد کردن دیگران برای استفاده از منابع پایدار بکنیم

Translator: Kim Key Reviewer: soheila Jafari

I've spent my life working on sustainability.

من زندگیم را برای کار روی تجدید پذیری صرف کرده ام.

I set up a climate change NGO

من یک موسسه غیر انتفاعی تغییرات آب

called The Climate Group.

به نام گروه آب و هوا راه اندازی کردم.

I worked on forestry issues in WWF.

من در زمینه جنگلداری برای WWF( صندوق جهانی حیات وحش) کار کردم.

I worked on development and agriculture issues

در زمینه توسعه و کشاورزی کار کردم

in the U.N. system.

در تشکیلات سازمان ملل متحد.

About 25 years in total,

حدود ۲۵ سال در کل،

and then three years ago, I found myself talking to

و سپس سه سال پیش، من خودم را در حال صحبت کردن

IKEA's CEO about joining his team.

با مدیر عامل شرکت آیکیا درباره پیوست به گروه هش یافتم.

Like many people here, well,

خُب، مانند خیلی از افراد دیگر در اینجا،

I want to maximize my personal impact in the world,

من می خواهم تاثیر شخصی خودم را در دنیا به بیشترین حالت برسانم،

so I'm going to explain why I joined the team there.

پس میخواهم که توضیح دهم که چرا به این گروه ملحق شدم.

But first, let's just take three numbers.

اما ابتدا، اجازه بدهید تا درباره سه شماره صحبت کنیم.

The first number is three:

اولین شماره سه هست:

three billion people.

سه میلیار نفر.

This is the number of people joining

این تعداد آدمهاییست که در حال پیوستن

the global middle class by 2030,

به طبقه متوسط جهانی در سال ۲۰۳۰ هستند،

coming out of poverty.

ودر حال خروج از فقر هستند.

It's fantastic for them and their families,

این برای آنها و خانواده یشان خارق العاده است،

but we've got two billion people in the global middle class today,

اما امروز ما دو میلیارد نفر در طبقه متوسط جهانی داریم،

and this swells that number to five,

و این به ۵ میلیارد نفر افزایش می یابد،

a big challenge when we already have resource scarcity.

و هنگامیکه کمبود منابع داریم این چالش بسیار بزرگیست..

The second number is six:

عدد دوم شش است:

This is six degrees centigrade,

این شش درجه سانتی گراد است،

what we're heading towards in terms of global warming.

آنچه که داریم در شرایط گرم شدن کره زمین با آن رو به رو می شویم.

We're not heading towards one degree or three degrees

ما به سمت یک یا سه درجه نمی رویم

or four degrees, we're heading toward six degrees.

یا چهار درجه، ما به سمت شش درجه می رویم.

And if you think about it, all of the weird weather

و اگر درباره اش فکر کنید، همه شرایط آب و هوایی عجیب و غریب را

we've been having the last few years,

ما در چند سال گذشته داشته ایم،

much of that is due to just one degree warming,

بسیاری از آن شرایط فقط ناشی از یک درجه گرم شدن است،

and we need CO2 emissions to peak

و نیاز به نشر دی اکسید کربن به بالاترین سطح

by the end of this decade globally

تا پایان این دهه داریم

and then come down.

و بعد از آن پایین می آید.

It's not inevitable, but we need to act decisively.

این موضوع اجتناب ناپذیر است، اما ما باید قاطعانه عمل کنیم.

The third number is 12:

عدد سوم دوازده است:

That's the number of cities in the world

این تعداد شهرهایی در جهان است

that had a million or more people

که یک میلیون یا بیشتر جمعیت داشته

when my grandmother was born.

زمانیکه مادربزرگ من متولد شده است.

You can see my grandmother there.

شما می توانید مادربزرگ من را آنجا ببینید.

That was in the beginning of the last century.

در اوایل قرن گذشته بود.

So just 12 cities. She was born in Manchester, England,

بنابراین تنها دوازده شهر. او در منچستر انگلستان بدنیا آمد،

the ninth largest city in the world.

نهمین شهر بزرگ دنیا.

Now there are 500 cities, nearly,

حالا پانصد شهر وجود دارد، تقریبا،

with a million people or more in them.

با یک میلیون جعیت در آنها یا بیشتر.

And if you look at the century from 1950 to 2050,

و اگر شما به یک دوره صد ساله از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۵۰ نگاهی بیندازید،

that's the century when we build all the world's cities,

قرنی است که ما تمام شهرهای جهان را در آن می سازیم،

the century that we're in the middle of right now.

قرنی که ما الان در میانه آن هستیم.

Every other century was kind of practice,

هر قرن دیگر یک نوع تمرین بوده،

and this lays down a blueprint for how we live.

و این طرحی است برای اینکه ما چطور زندگی کنیم.

So think about it.

بنابراین درباره اش فکر کنید.

We're building cities like never before,

شهرها را می سازیم نه مانند گذشته،

bringing people out of poverty like never before,

مردم را از فقر بیرون می آوریم نه مانند گذشته،

and changing the climate like never before.

و آب و هوا را تغییر می دهیم نه مانند گذشته.

Sustainability has gone from a nice-to-do

تجدید پذیری از حالت خوبه که انجام شود

to a must-do.

به سمت باید-انجام شود رفته است.

it's about what we do right here, right now,

این درباره چیزی است که ما دقیقا اینجا انجام می دهیم ، همین الان،

and for the rest of our working lives.

و برای باقی زندگی کاریمان.

So I'm going to talk a little bit about

بنابراین من می خواهم کمی درباره اینکه

what business can do

چه کاری را میتوانیم بکنیم

and what a business like IKEA can do,

و یک شرکت مانند ایکیا IKEA چه چیزی می تواند انجام دهد،

and we have a sustainability strategy

و ما یک استراتژی تجدید پذیری داریم

called "people and planet positive"

به نام " مردم و سیاره مثبت "

to help guide our business to have a positive impact on the world.

برای کمک به رهبری تجارتمان برای داشتن تاثیر مثبت در دنیا.

Why would we not want to have a positive impact

چرا ما نخواهیم تاثیر مثبت داشته باشیم

on the world as a business?

در جهان بعنوان یک تجارت ؟

Other companies have sustainability strategies.

شرکت های دیگر استراتژی های تجدید پذیری دارند.

I'm going to refer to some of those as well,

بعلاوه من می خواهم به بعضی از آنها اشاره کنم،

and I'm just going to mention a few

و قصد دارم فقط چند تا

of the commitments as illustrations that we've got.

از تعهدات را بعنوان مثال هایی که داریم را ذکر کنم.

But first, let's think of customers.

اما ابتدا، اجازه دهید به مشتریان فکر کنیم.

We know from asking people from China to the U.S.

ما دبا پرسیدن از مردم از چین تا آمریکا می دانیم

that the vast majority of people care about sustainability

که اکثریت قریب مردم به تجدید پذیری توجه می کنند

after the day-to-day issues,

بعد از مسائل روزمره،

the day-to-day issues of, how do I get my kids to school?

مسائل روزمره، که چطور بچه ها را به مدرسه برسانم ؟

Can I pay the bills at the end of the month?

آیا می توانم صورت حسابها را در پایان هر ماه پرداخت کنم ؟

Then they care about big issues like climate change.

سپس آنها به مسائل بزرگی چون تغییرات آب و هوا اهمیت می دهند.

But they want it to be easy, affordable and attractive,

اما آنها می خواهند که آن را راحت، مقرون به صرف و جذاب داشته باشند،

and they expect business to help,

و آنها انتظار دارند که تجارت کمک کند،

and they're a little bit disappointed today.

و امروزه کمی نا امید هستند.

So take your mind back and think

پس ذهن خود را به عقب ببرید و

of the first sustainable products.

درباره اولین محصولات سازگار با محیط زیست فکر کنید.

We had detergents that could wash your whites grayer.

ما شوینده هایی داشتیم که می تونستند لباس های سفید شما را بشوید.

We had the early energy-efficient light bulbs

ما لامپ هایی با انرژی کارآمد اولیه داشتیم

that took five minutes to warm up

که پنج دقیقه زمان می برد تا شروع به کار کند

and then you were left looking a kind of sickly color.

و سپس شما می ماندید با یک نوع رنگ نا خوشایند.

And we had the rough, recycled toilet paper.

و ناهنجاری داشتیم، کاغذهای توالت قابل بازیافت.

So every time you pulled on a t-shirt,

بنابراین هر بار که شما تی شرت می پوشیدید،

or switched the light on, or went to the bathroom,

یا چراغ را روشن می کردید، یا به حمام می رفتید،

or sometimes all three together,

یا گاهی اوقات هر سه باهم،

you were reminded sustainability was about compromise.

به شما یاد آوری می شد که تجدید پذیری درباره سازش با محیط بود.

It wasn't a great start.

این یک شروع عالی نبود.

Today we have choices.

امروز ما انتخاب هایی داریم.

We can make products that are beautiful or ugly,

ما می توانید محصولاتی تولید کنیم که زشت یا زیبا هستند،

sustainable or unsustainable, affordable or expensive,

تجدید پذیر یا تجدید نا پذیر، مقرون به صرفه یا گران،

functional or useless.

کاربردی یا بی فایده هستند.

So let's make beautiful, functional, affordable,

بنابراین بیایید محصولات زیبا، کاربردی، مقرون به صرفه ،

sustainable products.

تجدید پذیر تولید کنیم.

Let's take the LED.

بیایید ال ایی دی ببریم.

The LED is the next best thing to daylight.

ال ایی دی بهترین انتخاب برای روشنی است.

The old-fashioned lightbulbs, the incandescent bulbs --

لامپ های قدیمی، لامپ های رشته ای، ...

I'm not going to ask for a show of hands

من قصد ندارم که از شما بخواهم تا دستتان را بالا ببرید

of how many of you still have them in your homes,

که چند نفر از شما هنوز از آنها در خانه دارید،

wasting energy every time you switch them on --

که با هر بار روشن کردن آنها انرژی هدر می رود...

change them after this --

بعد از این آنها را تغییر دهید...

or whether we have them on the stage here at TED or not --

یا اینکه اینجا در صحنه TED از آنها داریم یا نه ..

but those old incandescent light bulbs

اما آن لامپ های رشته ای قدیمی

really should have been sold as heaters.

واقعا باید بعنوان وسیلهای برای گرمایش بفروش برسند.

They were mis-sold for more than a hundred years.

آنها برای بیشتر از یک صد سال به اشتباه بفروش می رسیدند

They produced heat and a little bit of light on the side.

آنها گرما و از طرفی کمی نور تولید می کردند.

Now we have lights that produce light

حالا ما چراغ هایی داریم که نور تولید می کنند

and a little bit of heat on the side.

و از طرفی کمی گرما.

You save 85 percent of the electricity with an LED

شما با یک LED هشتاد و پنج درصد انرژی برق صرفه جویی می کنید

that you would have done in an old incandescent.

که شما در لامپ های رشته ای قدیم داشتید.

And the best thing is, they'll also last

و بهترین چیز این است که، همچنین آنها دوام می آورند

for more than 20 years.

برای بیشتر از بیست سال.

So think about that.

بنابراین درباره اش فکر کنید.

You'll change your smartphone seven or eight times,

شما تلفن های هوشمند خود را هفت یا هشت بار عوض می کنید،

probably more if you're in this audience.

شاید هم بیشتر اگر شما در این مخاطب هستید.

You'll change your car, if you have one, three or four times.

شما ماشین خود را تغییر خواهید داد، اگر داشته باشید، سه یا چهار بار.

Your kids could go to school, go to college,

بچه های شما می توانند به مدرسه بروند، به دانشکده بروند،

go away and have kids of their own, come back,

بروند و بچه های خودشان را داشته باشند، برگردند،

bring the grandkids,

نوه هایی بیاورند،

you'll have the same lightbulb saving you energy.

شما همان چراغ ها برای صرفه جو.یی در انرژی را دارید.

So LEDs are fantastic.

بنابراین LED فوق العاده است.

What we decided to do

چیزی که ما تصمیم داریم انجام دهیم

was not to sell LEDs on the side marked up high

فروش LED برای بالا بردن نرخ فروش نیست

and continue to push all the old bulbs,

و ادامه فشار برای همه لامپ های قدیمی،

the halogens and the CFLs.

هالوژن ها و لامپ های کم مصرف.

We decided, over the next two years,

ما تصمیم داریم، طی دو سال آینده،

we will ban the halogens and the CFLs ourselves.

استفاده از هالوژن و لامپ های کم مصرف را ممنوع کنیم.

We will go all in.

ما همه به این سمت می رویم.

And this is what business needs to do: go all-in,

و این چیزی است که تجارت نیاز به انجامش دارد: حرکت همگانی،

go 100 percent,

حرکت صد در صد،

because then you stop investing in the old stuff,

برای اینکه سپس دیگر بر روی مسائل قدیمی سرمایه گذاری نمی کنید،

you invest in the new stuff, you lower costs,

بر روی مسائل جدید سرمایه می گذارید، هزینه را کاهش می دهید،

you use your supply chain and your creativity

شما از زنجیره تامین و خلاقیتتان استفاده می کنید

and you get the prices down so everybody can afford

و قیمت ها را کاهش می دهید بنابراین همه استطاعت

the best lights so they can save energy.

بهترین چراغ ها را دارند بنابراین شما در مصرف انرژی صرفه جویی می کنید.

(Applause)

( تشویق )

It's not just about products in people's homes.

این فقط درباره محصولات در خانه های مردم نیست.

We've got to think about the raw materials

ما باید درباره مواد خام فکر کنیم

that produce our products.

که محصولات ما را تولید می کنند.

Obviously there's fantastic opportunities

بدیهی است که فرصت های فوق العاده ای هستند

with recycled materials,

با مواد بازیافتی،

and we can and will go zero waste.

و ما می توانیم و حرکت خواهیم کرد به سمت اتلاف صفر.

And there's opportunities in a circular economy.

و فرصت هایی در چرخه اقتصادی وجود دارد.

But we're still dependent on natural, raw materials.

اما ما هنوز به مواد طبیعی، خام وابسته هستیم.

Let's take cotton.

بیایید درباره پنبه بررسی کنیم.

Cotton's brilliant. Probably many people

پنبه الماس است. احتمالا بسیاری از مردم

are wearing cotton right now.

همین الان جنس پنبه ای پوشیده اند.

It's a brilliant textile in use.

برای ماده مناسبی برای بافت پارچه هست .

It's really dirty in production.

ولی تولید آن بسیار آلاینده است.

It uses lots of pesticides, lots of fertilizer, lots of water.

آفت کش ها، کود، آب بسیار زیادی مصرف می شود.

So we've worked with others,

بنابراین ما با دیگران که کار کرده ایم،

with other businesses and NGOs,

با تجارت ها و سازمان های غیر انتفاعی دیگر،

on the Better Cotton Initiative,

در ابتکار عمل برای پنبه بهتر،

working right back down to the farm,

تلاش دقیقا بر می گردد به مزرعه ،

and there you can halve the amount of water

و آنجا شما می توانید میزان مصرف آب را نصف کنید

and halve the chemical inputs,

و ورود مواد شیمیایی را نصف کنید،

the yields increase, and 60 percent of the costs

بازده افزایش می یابد، و شصت درصد از هزینه های

of running many of these farms

در حال اجرا در بسیاری از مزرعه ها

with farmers with low incomes

با کشاورزانی با درآمد پایین

can be chemical imports.

می تواند واردات مواد شیمیایی باشد.

Yields increase, and you halve the input costs.

بازده افزایش می یابد، و شما هزینه های ورودی را نصف می کنید.

Farmers are coming out of poverty. They love it.

کشاورزان از فقر بیرون می آیند. آنها این را دوست دارند.

Already hundreds of thousands of farmers

صدها هزار نفر از هزاران کشاورز

have been reached,

استطاعت داده شده است،

and now we've got 60 percent better cotton in our business.

و حالا ما در تجارتمان به شصت درصد پنبه بهتر دست یافته ایم.

Again, we're going all-in.

دوباره، ما همه با هم می رویم.

By 2015, we'll be 100 percent Better Cotton.

در سال ۲۰۱۵، ما صد در صد پنبه بهتر خواهیم داشت.

Take the topic of 100 percent targets, actually.

اهداف موضوع صد در صد را بگیرید، براستی.

People sometimes think that

گاهی اوقات مردم فکر می کنند

100 percent's going to be hard,

رسیدن به صد در صد سخت خواهد بود،

and we've had the conversation in the business.

و ما این گفتگو را در تجارت داشته ایم.

Actually, we found 100 percent is easier to do

براستی، ما صد در صد را از

than 90 percent or 50 percent.

نود یا پنجاه درصد آسان تر یافتیم.

If you have a 90 percent target,

اگر شما هدف نود درصد دارید،

everyone in the business finds a reason

هرکس در تجارت دلیلی پیدا می کند

to be in the 10 percent.

که در ده در صد باشد.

When it's 100 percent, it's kind of clear,

زمانیکه صد در صد است، کاملا واضح است،

and businesspeople like clarity,

و آدم های تجاری وضوح را دوست دارند،

because then you just get the job done.

برای اینکه سپس شما فقط کار را انجام می دهید.

So, wood. We know with forestry, it's a choice.

همین طور، چوب. ما می دانیم با جنگلداری، این یک انتخاب است.

You've got illegal logging

شما کارنامه غیر قانونی بدست آورید

and deforestation still on a very large scale,

و هنوز جنگل زدایی در ابعاد بسیار گسترده ای،

or you can have fantastic, responsible forestry

یا شما می توانید فوق العاده باشید، جنگلداری مسئول

that we can be proud of.

که ما می توانیم به آن افتخار کنیم.

It's a simple choice, so we've worked

این یک انتخاب ساده است، بنابراین ما کاری کرده ایم.

for many years with the Forest Stewardship Council,

برای سال های با شورای نظارت بر جنگل،

with literally hundreds of other organizations,

با صدها سازمان دیگر،

and there's a point here about collaboration.

و اینجا یک نکته درباره همکاری وجود دارد.

So hundreds of others, of NGOs,

بنابراین صدهای دیگر، از سازمان های غیرانتفاعی،

of forest workers' unions, and of businesses,

از اتحادیه های کارگران جنگل، و تجارت ها،

have helped create the Forest Stewardship Council,

کمک کرده اند به ایجاد شورای نظارت جنگل،

which sets standards for forestry

که استانداردها را برای جنگلداری تنظیم می کند

and then checks the forestry's good on the ground.

و سپس کالاهای جنگلداری را بر روی زمین چک می شود

Now together, through our supply chain,

حالا باهم، از طریق زنجیره تامین مان،

with partners, we've managed to certify

با شرکا، ما مدیریت کرده ایم گواهی

35 million hectares of forestry.

سی و پنج میلیون هکتار جنگلداری را.

That's about the size of Germany.

آن درباره سایز آلمان است.

And we've decided in the next three years,

و ما تصمیم گرفته ایم در سه سال آینده،

we will double the volume of certified material

ا حجم مواد مجاز را دوبرابر کنیم

we put through our business.

که آن را از طریق تجارتمان ارائه می کنیم.

So be decisive on these issues.

بنابراین در این مسئله قاطع باشید.

Use your supply chain to drive good.

از زنجیره ی تامین موادمان برای حرکت خوب استفاده کنید.

But then it comes to your operations.

اما سپس وارد حوزه عمل شما می شود.

Some things are certain, I think.

من فکر می کنم، برخی چیزها قطعی هستند.

We know we'll use electricity in 20 or 30 years' time.

می دانیم ما از برق در بیست یا سی سال استفاده خواهیم کرد.

We know the sun will be shining somewhere,

ما می دانیم خورشید جایی خواهد درخشید،

and the wind will still be blowing in 20 or 30 years' time.

و در این بیست یا سی سال باد هنوز خواهد وزید.

So why not make our energy out of the sun and the wind?

بنابراین چرا انرژی خود را از خورشید و باد بدست نیاوریم ؟

And why not take control of it ourselves?

و چرا کنترل آن را خودمان نداشته باشیم ؟

So we're going 100 percent renewable.

بنابراین ما صد در صد تجدید پذیر می شویم.

By 2020, we'll produce more renewable energy

در سال ۲۰۲۰، ما انرژی تجدید شدنی بیشتری تولید خواهیم کرد

than the energy we consume as a business.

به جای انرژی که ما مصرف می کنیم بعنوان یک تجارت.

For all of our stores, our own factories,

برای همه فروشگاه های ما، برای کارخانه هایمان ،

our distribution centers,

مراکز توزیع مان،

we've installed 300,000 solar panels so far,

تا کنون ما سیصد هزار پنل خورشیدی نصب کرده ایم،

and we've got 14 wind farms we own and operate

و چهارده مزرعه بادی آماده کرده ایم که صاحب و مجری آن هستیم

in six countries, and we're not done yet.

در شش کشور، و هنوز آن را به انجام نرسانده ایم.

But think of a solar panel.

اما فکر یک پنل خورشیدی.

A solar panel pays for itself in seven or eight years.

یک پنل خورشیدی برای هزینه خودش هفت یا هشت سال کار می کند.

The electricity is free.

برق رایگان است.

Every time the sun comes out after that,

هر زمان که خورشید بیرون می آید بعد از آن،

the electricity is free.

برق رایگان است.

So this is a good thing for the CFO,

بنابراین این چیز خوبی برای CFO است،

not just the sustainability guy.

نه فقط برای دوستداران تجدید پذیری.

Every business can do things like this.

هر تجارتی می تواند چیزهایی مانند این را انجام دهد.

But then we've got to look beyond our operations,

اما سپس ما باید به فراتر از این عملیاتمان نگاه کنیم،

and I think everybody would agree

و من فکر می کنم هر کسی موافق خواهد بود

that now business has to take full responsibility

که حالا تجارت باید کاملا برای اثرات

for the impacts of your supply chain.

زنجیره ي مواد مورد نیاز شما مسئولیت قبول کند.

Many businesses now, fortunately,

خوشبختانه امروزه بسیاری از تجارت ها ،

have codes of conduct and audit their supply chains,

کدهایی از هدایگر دارند که زنجیره تامین خود را ممیزی می کنند،

but not every business. Far from it.

اما نه همه تجارت ها. جدا از آن.

And this came in IKEA actually in the '90s.

و براستی این در آیکیا از دهه ۹۰ آمد.

We found there was a risk

ما فهمیدیم که یک ریسک

of child labor in the supply chain,

از کودکان کار در زنجیره تامین وجود داشت،

and people in the business were shocked.

و مردم در تجارت شوکه شده بودند.

And it was clearly totally unacceptable, so then you have to act.

و این بطور واضح و کلی غیر قابل قبول است، بنابراین شما باید عمل کنید.

So a code of conduct was developed,

بنابراین یک کد از هدایت توسعه داده شد،

and now we have 80 auditors out in the world

و حالا هشتاد ارزیاب در جهان داریم

every day making sure all our factories

که هر روزه مطمئن می شوند که کارخانجات ما

secure good working conditions

شرایط خوب کاری را دارا هستند

and protect human rights

و از حقوق انسانی حفاظت می کند

and make sure there is no child labor.

و مطمئن می شود که کارگر کودک وجود ندارد.

But it's not just as simple as making sure

اما به این سادگی نیست که مطمئن باشید که

there's no child labor.

کودکان کار وجود ندارد.

You've got to say that's not enough today.

مروزه شاید بگویید که این کافی نیست.

I think we'd all agree that children

من فکر می کنم ما همه باید موافق باشیم که کودکان

are the most important people in the world

مهمترین آدمهای جهان هستند

and the most vulnerable.

و از همه بیشتر آسیب پذیر.

So what can a business do today

بنابراین یک تجارت چه کاری می تواند امروز انجام دهد

to actually use your total value chain

برای استفاده واقعی از همه ارزش زنجیره تان

to support a better quality of life

برای پشتیبانی کیفیت بهتر زندگی

and protect child rights?

و حفاظت از حقوق کودکان ؟

We've worked with UNICEF and Save the Children

ما با یونیسف کار کرده ایم و کودکان را نجات دادیم

on developing some new business principles

برای توسعه برخی اصول تجارت جدید

with children's rights.

با حقوق کودکان.

Increasing numbers of businesses

افزایش تعداد تجارت ها

are signing up to these,

در حال اضافه شدن به آنها است،

but actually in a survey, many business leaders

اما در واقع در یک نظرسنجی، بسیاری از رهبران تجاری

said they thought their business had nothing to do with children.

گفتند که آنها فکر می کردند تجارت آنها چیزی ندارد که برای بچه ها انجام دهد.

So what we decided to do was, we will look

بنابراین چیزی که ما تصمیم گرفتیم انجام دهیم این بود که، ما تحقیق کنیم

and ask ourselves the tough questions

و سوالات سختی از خودمان و

with partners who know more than us,

همراه با شرکایی که بیشتر از ما می دانند بپرسیم.

what can we do to go beyond our business

برای رفتن فراتر از تجارتمان

to help improve the lives of children?

برای کمک به بهبود زندگی کودکان ما چه می توانیم انجام دهیم؟

We also have a foundation

ما همچنین یک موسسه خیریه داریم

that's committed to work through partners

متعهد شده است برای کار از طریق شرکا

and help improve the lives and protect the rights

و کمک به بهبود زندگی ها و حمایت از حقوق

of 100 million children by 2015.

صد میلیون بچه در سال ۲۰۱۵.

You know the phrase,

شما اصطلاح را می دانید که می گوید،

you can manage what you measure?

شما می توانید چیزی را که می سنجید مدیریت کنید ؟

Well, you should measure what you care about.

خوب، شما باید چیزی را که برایتان مهم است بسنجید ؟

If you're not measuring things,

اگر شما چیزها را نسنجید،

you don't care and you don't know.

شما اهمیتی نمی دهید و شما نمی دانید.

So let's take an example, measure the things

پس بگذارید یک مثال برایتان بزنم، سنجیدن چیزهایی

that are important in your business.

که در تجارت شما مهم است.

Isn't it about time that businesses

آیا این درباره زمانی نیست که تجارت ها

were led equally by men and women?

بطور مساوی بوسیله زنان و مردان هدایت شده بودند ؟

(Applause)

( تشویق )

So we know for our 17,000 managers across IKEA

بنابراین ما می دانیم برای هفده هزار مدیرانمان در سرتاسر ایکیا

that 47 percent are women today,

که امروز ۴۷ درصد زنان هستند،

but it's not enough, and we want to close the gap

اما این کافی نیست، و ما می خواهیم این فضای خالی را حذف کنیم

and follow it all the way through to senior management.

و از طریق مدیریت ارشد آن را از همه راه ها پیگیری کنیم.

And we do not want to wait another hundred years.

و ما نمی خواهیم برای صد سال دیگر صبر کنیم.

So we've launched a women's open network

بنابراین ما یک شبکه باز زنان را راه اندازی کرده ایم.

this week in IKEA,

این هفته در ایکیا،

and we'll do whatever it takes to lead the change.

و ما انجام خواهیم داد هرقدر طول بکشد تا منجر به تغییر شود.

So the message here is,

بنابراین پیغام اینجا این است،

measure what you care about and lead the change,

سنجیدن چیزی که به آن اهمیت می دهید و هدایت تغییر،

and don't wait a hundred years.

و یک صد سال صبر نکنید.

So we've gone from sustainability

پس ما حرکت کرده ایم از تجدید پذیری

being a nice-to-do to a must-do. It's a must-do.

خوب است-انجام شود به باید-انجام شود. این باید-انجام شود است.

It's still nice to do, but it's a must-do.

این هنوز خوب است-انجام شود است، اما این باید-انجام شود است.

And everybody can do something on this as an individual.

و هر کسی می تواند بصورت منحصر بفرد چیزی در این زمینه انجام دهد.

Be a discerning consumer.

یک مصرف کننده فهیم باشید.

Vote with your wallets.

با کیف پول خود رای دهید.

Search out the companies

شرکت ها را جستجو کنید

that are acting on this.

که روی آن کار می کنند.

But also, there are other businesses already acting.

اما، در حال حاضر تجارت های دیگری نیز وجود دارند که در این زمینه کار می کنند.

I mentioned renewable energy.

من به انرژی تجدید پذیر اشاره کردم.

You go to Google or Lego,

شما سری به گوگل یا لگو بزنید،

they're going 100 percent renewable too,

آنها همچنین می روند که صد در صد تجدید پذیر شوند،

in the same way that we are.

در همان مسیری که ما هستیم.

On having really good sustainability strategies,

با داشتن استراتژی واقعا خوب تجدید پذیری،

there are companies like Nike, Patagonia,

شرکت های مانند نایک، پاتاگونیا،

Timberland, Marks & Spencer.

تیمبرلند، مارکس و اسپنسر وجود دارند.

But I don't think any of those businesses would say

اما من فکر نمی کنم هیچ کدام از این تجارت ها گفته باشند

they're perfect. We certainly wouldn't.

آنها کامل هستند. ما قطعا نیستیم.

We'll make mistakes going forward,

ما در حرکت به جلو اشتباهاتی خواهیم کرد،

but it's about setting a clear direction, being transparent,

اما این درباره تنظیم یک مسیر روشن، شفاف بودن،

having a dialogue with the right partners,

داشتن گفتگو با شرکای درست و واقعی،

and choosing to lead on the issues that really count.

و انتخاب برای رهبری در مسائلی که واقعا بحساب می آیند است.

So if you're a business leader,

بنابراین اگر شما یک رهبر تجاری هستید،

if you're not already weaving sustainability

اگر تا به حال تجدید پذیری ایجاد نکرده اید

right into the heart of your business model,

دقیقا در قلب مدل تجاری تان ،

I'd urge you to do so.

من می خواهم شما را اصرار به این کار کنم

And together, we can help create

و باهم، ما می توانیم کمک به ایجاد

a sustainable world,

یک جهان پایدار/تجدید پذیر ،

and, if we get it right,

و، اگر بدرستی آنرا بدست بیاوریم،

we can make sustainability

ما می توانیم تجدید پذیری را ایجاد کنیم

affordable for the many people,

مقرون به صرفه برای بسیاری از مردم،

not a luxury for the few.

نه تجملاتی برای تعداد کمی.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

( تشویق )