Eva Vertes: My dream about the future of medicine

دیدگاه اِیوا ورتس در ارتباط با آینده ی دانش پزشکی

37,060 views

2007-01-16 ・ TED


New videos

Eva Vertes: My dream about the future of medicine

دیدگاه اِیوا ورتس در ارتباط با آینده ی دانش پزشکی

37,060 views ・ 2007-01-16

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Reviewer: saeid ziaei
00:27
Thank you. It's really an honor and a privilege to be here
0
27000
4000
سپاس گذارم! این واقعا افتخاری است که
00:31
spending my last day as a teenager.
1
31000
2000
در آخرین روز از دوران نوجوانی ام اینجا باشم.
00:33
Today I want to talk to you about the future, but
2
33000
4000
امروز می خواهم در رابطه با آینده با شما صحبت کنم، ولی
00:37
first I'm going to tell you a bit about the past.
3
37000
3000
پیش از آن میخواهم کمی از گذشته بگویم.
00:40
My story starts way before I was born.
4
40000
4000
داستانم از زمانی شروع می شود که من هنوز متولد نشده بودم.
00:44
My grandmother was on a train to Auschwitz, the death camp.
5
44000
4000
مادر بزرگم در قطاری بود که به سمت آشویتز، اردوگاه مرگ، می رفت.
00:48
And she was going along the tracks, and the tracks split.
6
48000
5000
در مسیر ریل ها، راه به دو قسمت تقسیم می شد.
00:53
And somehow -- we don't really know exactly the whole story -- but
7
53000
5000
و به طرزی -- که هیچ یک از ما دقیقا از کل ماجرا اطلاع نداریم --
00:58
the train took the wrong track and went to a work camp rather than the death camp.
8
58000
5000
قطار اشتباها، به جای رفتن به اردوگاه مرگ به اردوگاه کار رفت.
01:03
My grandmother survived and married my grandfather.
9
63000
5000
مادر بزرگم جان سالم به در برد و با پدربزرگم ازدواج کرد.
01:08
They were living in Hungary, and my mother was born.
10
68000
3000
آنها در بلغارستان زندگی می کردند، و مادرم در آنجا متولد شد.
01:11
And when my mother was two years old,
11
71000
2000
و زمانی که مادرم دو ساله بود،
01:13
the Hungarian revolution was raging, and they decided to escape Hungary.
12
73000
5000
انقلاب بلغارستان در حال وقوع بود، و آنها تصمیم گرفتند از بلغارستان فرار کنند.
01:18
They got on a boat, and yet another divergence --
13
78000
4000
سوار کشتی شدند، و برای دومینن بار دو مسیر مقابلشان قرار گرفت --
01:22
the boat was either going to Canada or to Australia.
14
82000
3000
کشتی یا به کانادا روانه بود یا به استرالیا.
01:25
They got on and didn't know where they were going, and ended up in Canada.
15
85000
4000
آنها بدون اینکه بدانند به کدام نقطه می روند سوار شدند و در نهایت به کانادا رسیدند.
01:29
So, to make a long story short, they came to Canada.
16
89000
3000
برای اینکه داستان را خلاصه کنم، آنها به کانادا رسیدند.
01:32
My grandmother was a chemist. She worked at the Banting Institute in Toronto,
17
92000
4000
مادر بزرگم یک شیمیدان بود و با موسسه ی بنتین در تورنتو کار می کرد،
01:36
and at 44 she died of stomach cancer. I never met my grandmother,
18
96000
8000
در سن چهل وچهار سالگی در اثر ابتلا به سرطان معده جانش را از دست داد. من هرگز مادر بزرگم را ندیدم،
01:44
but I carry on her name -- her exact name, Eva Vertes --
19
104000
4000
اما اسم او را با خود دارم -- دقیقا اسم او، اِیوا ورتس --
01:48
and I like to think I carry on her scientific passion, too.
20
108000
4000
و دوست دارم تصور کنم من ادامه دهنده اشتیاق شدید او نسبت به دانش هستم.
01:52
I found this passion not far from here, actually, when I was nine years old.
21
112000
6000
من زمانی نه چندان دور به وجود این اشتیاق پی بردم، در واقع در سن نه سالگی.
01:58
My family was on a road trip and we were in the Grand Canyon.
22
118000
5000
به همراه خانواده ام در مسیر یک سفر جاده ای، در گرند کنیون بودیم.
02:03
And I had never been a reader when I was young --
23
123000
3000
و در دوران جوانی من علاقه ای به مطالعه نداشتم --
02:06
my dad had tried me with the Hardy Boys; I tried Nancy Drew;
24
126000
3000
پدرم کتاب پسرهای هاردی را برای من امتحان می کرد، خودم نانسی درو،
02:09
I tried all that -- and I just didn't like reading books.
25
129000
4000
همه را امتحان کردم -- اما اصلا به کتاب خواندن علاقه ایی نداشتم.
02:13
And my mother bought this book when we were at the Grand Canyon
26
133000
4000
تا اینکه وقتی در گرند کنیون بودیم مادرم این کتاب را برایم خرید
02:17
called "The Hot Zone." It was all about the outbreak of the Ebola virus.
27
137000
3000
کتابی به نام "مدار گرم" که در رابطه با چگونگی شیوع ویروس اِبولا بود.
02:20
And something about it just kind of drew me towards it.
28
140000
3000
و نکته ای در این کتاب وجود داشت که به هر دلیل مرا به سمت خود جذب می کرد.
02:23
There was this big sort of bumpy-looking virus on the cover,
29
143000
3000
طرح روی جلد کتاب یک ویروس با بر آمدگی های بزرگ روی سطحش بود،
02:26
and I just wanted to read it. I picked up that book,
30
146000
4000
و من می خواستم که آن را بخوانم. کتاب را برداشتم،
02:30
and as we drove from the edge of the Grand Canyon
31
150000
3000
و ما از انتهای گرند کنینون پیش رفتیم ...
02:33
to Big Sur, and to, actually, here where we are today, in Monterey,
32
153000
3000
و از آجا به بیگ سِر رسیدیم، و بعد هم اتفاقا به اینجا -- یعنی جایی که امروز هستیم مونترِی رسیدیم.
02:36
I read that book, and from when I was reading that book,
33
156000
5000
من آن کتاب را خواندم، و از همان زمانی که مشغول خواندنش بودم،
02:41
I knew that I wanted to have a life in medicine.
34
161000
3000
این نکته را در یافتم که می خواهم به دنبال دانش پزشکی بروم.
02:44
I wanted to be like the explorers I'd read about in the book,
35
164000
3000
می خواستم مانند محققین در آن کتاب باشم،
02:47
who went into the jungles of Africa,
36
167000
2000
محققینی که به جنگل های آفریقا رفتند،
02:49
went into the research labs and just tried to figure out
37
169000
2000
و به آزمایشگاه های تحقیقاتی رفتند و برای فهمیدن این تلاش می کردند که
02:51
what this deadly virus was. So from that moment on, I read every medical book
38
171000
6000
که ویروس مرگبار مورد نظر چیست. به این منظور از آن لحظه به بعد، من هر کتابی که در این
02:57
I could get my hands on, and I just loved it so much.
39
177000
4000
زمینه به دستم می رسید را خواندم، و به حد فراوانی به این موضوع علاقمند شدم.
03:01
I was a passive observer of the medical world.
40
181000
4000
من در واقع شاهدی منفعل در زمینه ی دانش پزشکی بودم.
03:05
It wasn't until I entered high school that I thought,
41
185000
4000
تا اینکه زمانی که وارد دبیرستان شدم با خود فکر کردم،
03:09
"Maybe now, you know -- being a big high school kid --
42
189000
3000
" شاید زمان مناسب فرا رسیده -- که به عنوان یک بچه ی دبیرستانی که بزرگ شده --
03:12
I can maybe become an active part of this big medical world."
43
192000
5000
بتوانم در زمینه ی دانش پزشکی و دنیای وسیع آن فعال باشم. "
03:17
I was 14, and I emailed professors at the local university
44
197000
5000
چهارده سالم بود که به اساتید دانشگاه های محلی ایمیل فرستادم
03:22
to see if maybe I could go work in their lab. And hardly anyone responded.
45
202000
5000
مبنی ب اینکه آیا می توانم در آزمایشگاه های آنها کار کنم. و تقریبا هیچ جوابی دریافت نکردم.
03:27
But I mean, why would they respond to a 14-year-old, anyway?
46
207000
4000
اما خب چرا باید به ایمیل یک -نوجوان- چهارده ساله جواب داده می شد ؟
03:31
And I got to go talk to one professor, Dr. Jacobs,
47
211000
4000
بالاخره موفق شدم با یکی از اساتید به نام دکتر جی کوپ صحبت کنم،
03:35
who accepted me into the lab.
48
215000
3000
و او مرا در آزمایشگاه پذیرفت.
03:38
At that time, I was really interested in neuroscience
49
218000
3000
در آن زمان، من علاقه ی شدیدی به عصب شناسی داشتم
03:41
and wanted to do a research project in neurology --
50
221000
3000
و می خواستم تحیقاتی در این زمینه انجام دهم --
03:44
specifically looking at the effects of heavy metals on the developing nervous system.
51
224000
5000
و به خصوص مطالعه در ارتباط با تاثیری که فلزات سنگین روی سیستم عصبی دارند.
03:49
So I started that, and worked in his lab for a year,
52
229000
5000
بنابراین تحقیقم را در این زمینه آغاز کردم، و به مدت یک سال در آزمایشگاه او کار کردم،
03:54
and found the results that I guess you'd expect to find
53
234000
4000
و همان نتیجه ایی را در یافتم که به گمانم هر یک از شما آن را انتظار خواهید داشت
03:58
when you feed fruit flies heavy metals -- that it really, really impaired the nervous system.
54
238000
5000
زمانی که مگس های سرکه را با فلزات سنگین تغذیه میکنید -- این عمل سیستم عصبی آنها را به شدت دچار اختلال می کند.
04:03
The spinal cord had breaks. The neurons were crossing in every which way.
55
243000
4000
ستون فقرات شکسته می شد و یاخته های عصبی از هر طرف به هم گره خوردند.
04:07
And from then I wanted to look not at impairment, but at prevention of impairment.
56
247000
5000
و از آن زمان می خواستم نه به دنبال اختلالات، بلکه به دنبال راهی برای ممانعت از بروز آنها باشم.
04:12
So that's what led me to Alzheimer's. I started reading about Alzheimer's
57
252000
6000
و این نکته ایی بود که مرا به سمت آلزایمر سوق داد. من مطالعه در ارتباط با آلزایمر را آغاز کردم
04:18
and tried to familiarize myself with the research,
58
258000
3000
و سی کردم خودم را با تحقیقات آشنا کنم.
04:21
and at the same time when I was in the --
59
261000
2000
در این زمان، وقتی من در ...
04:23
I was reading in the medical library one day, and I read this article
60
263000
3000
یک روز در کتابخانه ی بخش پزشکی مشغول مطالعه بودم، و به این مقاله برخوردم .
04:26
about something called "purine derivatives."
61
266000
2000
در مورد چیزی به نام "مشتقات پورین" صحبت می کرد
04:28
And they seemed to have cell growth-promoting properties.
62
268000
5000
و به نظر می رسید که این عامل خاصیت تحریک کنندگی بر رشد سلول ها دارد.
04:33
And being naive about the whole field, I kind of thought,
63
273000
3000
و از آنجایی که اطلاعات کافی در این مورد نداشتم، فکر کردم،
04:36
"Oh, you have cell death in Alzheimer's
64
276000
2000
" اوه، در آلزایمر ما با مرگ سلول ها مواجهیم
04:38
which is causing the memory deficit, and then you have this compound --
65
278000
5000
که سبب اختلال در حافظه می شود، اما وقتی این ماده را داریم ...
04:43
purine derivatives -- that are promoting cell growth."
66
283000
2000
مشتقات پورین -- که منجر به گسترس سلول ها می شود."
04:45
And so I thought, "Maybe if it can promote cell growth,
67
285000
3000
با خود فکر کردم، " شاید اگر این عامل سبب رشد سلولی است،
04:48
it can inhibit cell death, too."
68
288000
2000
ممکن است مانع مرگ آنها نیز بشود."
04:50
And so that's the project that I pursued for that year,
69
290000
3000
و این پروژه ایی بود که من در آن سال رویش کار کردم،
04:53
and it's continuing now as well,
70
293000
3000
که تا حال نیز ادامه دارد،
04:56
and found that a specific purine derivative called "guanidine"
71
296000
5000
و در یافتم که نوع به خصوصی از مشتقات پورینی به نام "گوانیدین" وجود دارد
05:01
had inhibited the cell growth by approximately 60 percent.
72
301000
3000
که در حدود شصت در صد مانع رشد سلولی می شود.
05:04
So I presented those results at the International Science Fair,
73
304000
4000
نتیجه ی این تحقیق را در کنفرانس بین المللی علوم ارائه کردم،
05:08
which was just one of the most amazing experiences of my life.
74
308000
4000
که یکی از شگفت انگیزترین تجربه های زندگی ام بود.
05:12
And there I was awarded "Best in the World in Medicine,"
75
312000
3000
و در آنجا من جایزه ی " بهترین تحقیق جهان پزشکی " را دریافت کردم،
05:15
which allowed me to get in, or at least get a foot in the door of the big medical world.
76
315000
7000
که این امکان را برایم فراهم ساخت، که وارد عرصه ی گسترده ی دانش پزشکی شوم و یا دست کم قدمی در آن بگذارم.
05:22
And from then on, since I was now in this huge exciting world,
77
322000
6000
و از آن زمان، تا کنون من در این دنیای بزرگ هیجان انگیز هستم.
05:28
I wanted to explore it all. I wanted it all at once, but knew I couldn't really get that.
78
328000
5000
می خواستم همه را تجربه کنم. و می خواستم همه چیز را در ابتدا بدانم، ولی می دانم که چنین امکانی وجود ندارد.
05:33
And I stumbled across something called "cancer stem cells."
79
333000
2000
در میان تمامی موضوعات به موضوعی برخوردم به نام سلول های بنیادی سرطانی.
05:35
And this is really what I want to talk to you about today -- about cancer.
80
335000
4000
و این موضوعی است که من امروز می خواهم راجب به آن صحبت کنم --در مورد سرطان.
05:39
At first when I heard of cancer stem cells,
81
339000
4000
در ابتدا وقتی راجب به سلول های بنیادی سرطانی شنیدم،
05:43
I didn't really know how to put the two together. I'd heard of stem cells,
82
343000
4000
واقعا نمی دانستم که چطور این دو کلمه را کنار هم بگذارم.من در مورد سلول های بنیادی شنیده بودم،
05:47
and I'd heard of them as the panacea of the future --
83
347000
3000
و این را نیز شنیده بودم که این سلول ها نوش دارویی برای آینده اند --
05:50
the therapy of many diseases to come in the future, perhaps.
84
350000
3000
و میتوانند در آینده راه علاج بسیاری از بیماری ها باشند.
05:53
But I'd heard of cancer as the most feared disease of our time,
85
353000
4000
اما من سرطان را به عنوان رعب انگیزترین بیماری این دوران می شناسم،
05:57
so how did the good and bad go together?
86
357000
4000
پس با این وجود چطور خوب و بد می توانند کنار یکدیگر قرار گیرند.
06:01
Last summer I worked at Stanford University, doing some research on cancer stem cells.
87
361000
6000
تابستان سال گذشته من در دانشگاه استنفرد در ارتباط با سلول های بنیادی سرطانی تحقیقاتی انجام دادم.
06:07
And while I was doing this, I was reading the cancer literature,
88
367000
3000
و در طول تحقیقاتم، به مطالعه ی مقالاتی در رابطه با سرطان پرداختم،
06:10
trying to -- again -- familiarize myself with this new medical field.
89
370000
5000
تا آشنایی بیشتری با این زمینه از دانش پزشکی پیدا کنم.
06:15
And it seemed that tumors actually begin from a stem cell.
90
375000
8000
و دریافتم که در واقع، تومورها از سلول های بنیادی شروع به شکل گیری می کنند.
06:23
This fascinated me. The more I read, the more I looked at cancer differently
91
383000
7000
این نکته واقعا مرا مجذوب خود کرد. مطالعات بیشتری انجام دادم. و بیشتر با این دید جدید (متفاوت) به سرطان نگاه کردم.
06:30
and almost became less fearful of it.
92
390000
2000
و تقریبا ترسم نسبت به آن کمتر می شد.
06:33
It seems that cancer is a direct result to injury.
93
393000
5000
به نطر می رسد که سرطان نتیجه ی مستقیم جراحت است.
06:38
If you smoke, you damage your lung tissue, and then lung cancer arises.
94
398000
5000
اگر شما سیگار بکشید، شما به بافت ریه خود آسیب وارد می کنید و( در اثر این آسیب) سرطان ریه ایجاد می شود.
06:43
If you drink, you damage your liver, and then liver cancer occurs.
95
403000
5000
اگر مشروبات الکلی بنوشید، به کبد آسیب وارد می کنید، و نتیجه ی آن سرطان کبد خواهد بود.
06:48
And it was really interesting -- there were articles correlating
96
408000
3000
و بسیار جالب بود که -- به مقالاتی برخوردم در رابطه با اینکه
06:51
if you have a bone fracture, and then bone cancer arises.
97
411000
3000
اگر شما شکستگی استخوان داشته باشید ، سرطان استخوان ایجاد می شود.
06:54
Because what stem cells are -- they're these
98
414000
4000
به این خاطر خصوصیاتی که سلول های بنیادی دارند -- آنها ...
06:58
phenomenal cells that really have the ability to differentiate
99
418000
4000
سلولهای هستند که در واقع دارای خاصیت تمایز هستند
07:02
into any type of tissue.
100
422000
2000
به بافت های مختلف هستند.
07:04
So, if the body is sensing that you have damage to an organ
101
424000
5000
بنابراین، اگر بدن احساس کند که ارگانی آسیب دیده
07:09
and then it's initiating cancer, it's almost as if this is a repair response.
102
429000
5000
و در حال شکل گیری سرطان است، این فرایند در واقع نوعی پاسخ ترمیمی است.
07:14
And the cancer, the body is saying the lung tissue is damaged,
103
434000
5000
و در واقع سرطان، بدن به نوعی اعلام می کند که بافت های ریوی دچار آسیب شده اند،
07:19
we need to repair the lung. And cancer is originating in the lung
104
439000
4000
و لازم است که مرمت شوند. و سرطان در ریه آغاز می شود.
07:23
trying to repair -- because you have this excessive proliferation
105
443000
4000
تلاش برای ترمیم --- برای اینکه شما این تکثیر بیش از حد را دارید
07:27
of these remarkable cells that really have the potential to become lung tissue.
106
447000
5000
از سلول هایی که توانایی تبدیل شدن به بافت ریه را دارند.
07:32
But it's almost as if the body has originated this ingenious response,
107
452000
4000
اما به نوعی است که بدن آغاز به چنین پاسخ هوشمندانه ایی می کند،
07:36
but can't quite control it.
108
456000
2000
اما نمیتواند کاملا آن را در کنترل خود داشته باشد.
07:38
It hasn't yet become fine-tuned enough to finish what has been initiated.
109
458000
5000
و هنوز به آن دقت تنظیم نشده که همانظور که شروع شده پایان یابد.
07:43
So this really, really fascinated me.
110
463000
3000
و این به راستی مرا مجذوب خود کرد.
07:46
And I really think that we can't think about cancer --
111
466000
5000
و من واقعا فکر می کنم که ما نمی توانیم در رابطه با سرطان --
07:51
let alone any disease -- in such black-and-white terms.
112
471000
3000
یا حتی هر بیماری -- به شکلی سیاه یا سفید (کاملا بد یا کاملا خوب) تفکر کنیم.
07:54
If we eliminate cancer the way we're trying to do now, with chemotherapy and radiation,
113
474000
6000
اگر ما بخواهیم سرطان را از راه های فعلی از بین ببریم، با روشهای چون شیمی درمانی و تابش اشعه،
08:00
we're bombarding the body or the cancer with toxins, or with radiation, trying to kill it.
114
480000
5000
در واقع به بمباران بدن یا سرطان با مواد شیمیایی، یا اشعه، می پردازیم، و سعی در کشتن آنها داشته باشیم
08:05
It's almost as if we're getting back to this starting point.
115
485000
3000
این مانند این است که با این اقدام ما به نقطه ی شروع باز می گردیم.
08:08
We're removing the cancer cells, but we're revealing the previous damage
116
488000
5000
یعنی اینکه با این روشها سلول های سرطانی را از میان می بریم، اما آسیب اولیه را آشکار می کنیم
08:13
that the body has tried to fix.
117
493000
2000
آسیبی که بدن سعی در برطرف کردن آن داشته.
08:15
Shouldn't we think about manipulation, rather than elimination?
118
495000
5000
آیا نباید به جای اینکه به فکر از میان بردن باشیم به فکر دست کاری این سلول ها باشیم؟
08:20
If somehow we can cause these cells to differentiate --
119
500000
4000
اگر ما به نوعی بتوانیم باعث شویم این سلول ها به سلول های دیگری تبدیل شوند--
08:24
to become bone tissue, lung tissue, liver tissue,
120
504000
3000
مثلا تبدیل به سلول های استخوانی، ریوی،و یا کبدی شوند،
08:27
whatever that cancer has been put there to do --
121
507000
3000
یا هر چیزی که سرطان برای انجام آن ایجاد شده --
08:30
it would be a repair process. We'd end up better than we were before cancer.
122
510000
9000
این می تواند یک پروسه ترمیم باشد. و ما به شرایطی بهتر از زمان پیش از سرطان برسیم
08:39
So, this really changed my view of looking at cancer.
123
519000
4000
این مطالعات دیدگاه مرا نسبت به سرطان کاملا تغییر داد.
08:43
And while I was reading all these articles about cancer,
124
523000
5000
و در طول زمانی که من مشغول مطالعه ی تمامی این مقالات در رابطه با سرطان بودم،
08:48
it seemed that the articles -- a lot of them -- focused on, you know,
125
528000
2000
به نظر می رسید که بیشتر این مقالات،
08:50
the genetics of breast cancer, and the genesis
126
530000
2000
روی اصول ژنتیکی سرطان سینه و چگونگی شکل گیری آن تمرکز کرده اند.
08:52
and the progression of breast cancer --
127
532000
2000
و پیشرفت سرطان سینه --
08:54
tracking the cancer through the body, tracing where it is, where it goes.
128
534000
6000
دنبال کردن سرطان در سراسر بدن، اینکه در کدام بخش بدن است، و در حال رفتن به کجاست.
09:00
But it struck me that I'd never heard of cancer of the heart,
129
540000
5000
اما نکته ایی در این میان مرا بهت زده کرد و اینکه من هرگز در رابطه با سرطان قلب چیزی نشنیده ام،
09:05
or cancer of any skeletal muscle for that matter.
130
545000
3000
و یا حتی سرطان در بخش ماهیچه های اسکلتی.
09:08
And skeletal muscle constitutes 50 percent of our body,
131
548000
4000
ماهیچه های اسکلتی پنجاه در صد بدن را تشکیل می دهد،
09:12
or over 50 percent of our body. And so at first I kind of thought,
132
552000
5000
و شاید بیشتر از 50 درصد. در ابتدا با خود فکر کردم،
09:17
"Well, maybe there's some obvious explanation
133
557000
2000
" شاید توضیحات واضحی در رابطه با اینکه
09:19
why skeletal muscle doesn't get cancer -- at least not that I know of."
134
559000
4000
چرا ماهیچه های اسکلتی دچار سرطان نمی شوند وجود داشته باشد -- چیزی که من از آن بی اطلاع ام. "
09:23
So, I looked further into it, found as many articles as I could,
135
563000
5000
در نتیجه، بیشتر تحقیق کردم، تا جایی که می توانستم مقاله در این زمینه پیدا کردم،
09:28
and it was amazing -- because it turned out that it was very rare.
136
568000
4000
و نتیجه شگفت انگیز بود -- چرا که معلوم شد شکل گیری سرطان در بخش سلول های ماهیچه ای بسیار نادر است.
09:32
Some articles even went as far as to say that skeletal muscle tissue
137
572000
4000
برخی مقالات حتی از این نیز فراتر رفته و بیان داشتند که بافت ماهیچه های اسکلتی
09:36
is resistant to cancer, and furthermore, not only to cancer,
138
576000
5000
نه تنها در مقابل سرطان
09:41
but of metastases going to skeletal muscle.
139
581000
4000
بلکه حتی در مقابل گسترش آن در ماهیچه های اسکلتی نیز مقاوم اند.
09:45
And what metastases are is when the tumor --
140
585000
3000
و این گسترش بدین معنی است که وقتی توموری --
09:48
when a piece -- breaks off and travels through the blood stream
141
588000
3000
تکثیر شده و شروع به حرکت در رگهای خونی کرده
09:51
and goes to a different organ. That's what a metastasis is.
142
591000
4000
و به ارگانهای مختلف سرایت می کند.
09:55
It's the part of cancer that is the most dangerous.
143
595000
3000
و این خطرناک ترین بخش سرطان است.
09:58
If cancer was localized, we could likely remove it,
144
598000
3000
اگر سرطان تنها در یک نقطه متمرکز باشد، ما قادر به برداشتن آنیم،
10:01
or somehow -- you know, it's contained. It's very contained.
145
601000
4000
و به نوعی-- میتوان گفت محدود است.
10:05
But once it starts moving throughout the body, that's when it becomes deadly.
146
605000
3000
اما زمانی که شروع به گسترش در سراسر بدن می کند، آن موقع است که کشنده می شود.
10:08
So the fact that not only did cancer not seem to originate in skeletal muscles,
147
608000
5000
بنابراین واقعیت این است که نه تنها سرطان در سلول های اسکلت شکل نمی گیرد،
10:13
but cancer didn't seem to go to skeletal muscle --
148
613000
3000
بلکه به نظر می رسد که حتی به سراغ این دسته از سلول ها نمی رود --
10:16
there seemed to be something here.
149
616000
2000
بیانگر این است که نکته ای در این جا نهفته است.
10:18
So these articles were saying, you know, "Skeletal --
150
618000
2000
این مقلات بیانگر این نکته بودند که
10:20
metastasis to skeletal muscle -- is very rare."
151
620000
3000
متاستاز ( گسترش سلول های سرطانی ) اسکلتی به ماهیچه های اسکلتی بسیار نادر است.
10:23
But it was left at that. No one seemed to be asking why.
152
623000
4000
اما این نکته به همین جا ختم می شد و هیچ کس به چرای آن نپرداخته بود.
10:27
So I decided to ask why. At first -- the first thing I did
153
627000
7000
بنابراین من تصمیم گرفتم که در این مورد سوال کنم. اولین کاری که انجام دادم
10:34
was I emailed some professors who
154
634000
2000
فرستادن ایمیل به چند استاد دانشگاه بود
10:36
specialized in skeletal muscle physiology, and pretty much said,
155
636000
3000
که متخصص فیزیولوژی ماهیچه های اسکلتی بودند، در ایمیل محترمانه گفته شده بود:
10:39
"Hey, it seems like cancer doesn't really go to skeletal muscle.
156
639000
6000
" به نظر می رسد که سرطان به ماهیچه های اسکلتی نفوذ نمی کند،
10:45
Is there a reason for this?" And a lot of the replies I got were that
157
645000
4000
آیا دلیلی برای این نکته وجود دارد ؟ " پاسخ بسیاری از آنها این بود که
10:49
muscle is terminally differentiated tissue.
158
649000
4000
بافت های اسکلتی به صورت برگشت نا پذیر تمایز یافته اند
10:53
Meaning that you have muscle cells, but they're not dividing,
159
653000
3000
بدین معنا که سلول های ماهیچه ای سلول هستند اما (با سایر سلولها متفاوت اند و) قابلیت تقسیم شدن ندارند،
10:56
so it doesn't seem like a good target for cancer to hijack.
160
656000
4000
در نتیجه به نظر می رسد که هدف مساعدی برای حمله ی سلول های سرطانی نیستند.
11:00
But then again, this fact that the metastases
161
660000
3000
اما، این واقعیت که سلول های سرطانی پخش شده در بدن
11:03
didn't go to skeletal muscle made that seem unlikely.
162
663000
4000
به این بافت ها وارد نمی شوند، این موضوع را کمی ناخوشایند می ساخت.
11:07
And furthermore, that nervous tissue -- brain -- gets cancer,
163
667000
5000
به علاوه که، بافت های عصبی -- در مغز -- دچار سرطان می شوند،
11:12
and brain cells are also terminally differentiated.
164
672000
3000
و این در حالی است که سلول های مغز نیز بطور برگشت ناپزیر متمایز شده اند ( قابلیت تکثیر ندارند )
11:15
So I decided to ask why. And here's some of, I guess, my hypotheses
165
675000
6000
درنتیجه من به طرح چرای این نکته پرداختم. و در اینجا به ذکر بعضی از فرضیه هایم می پردازم
11:21
that I'll be starting to investigate this May at the Sylvester Cancer Institute in Miami.
166
681000
9000
که در ماه می امسال به انجام سری آزمایش هایی روی آنها در انیسیتوی سرطان شناسی سیلوستر در میامی پرداختم.
11:30
And I guess I'll keep investigating until I get the answers.
167
690000
5000
و حدسم بر این است که تا زمانی که به جواب نرسم به تحقیقاتم ادامه خواهم داد.
11:35
But I know that in science, once you get the answers,
168
695000
3000
اما به این نکته نیز واقفم که در زمینه ی علوم، زمانی که به جوابی برسی،
11:38
inevitably you're going to have more questions.
169
698000
2000
ناگزیر سوالات بیشتری پیش روی تو قرار می گیرند.
11:40
So I guess you could say that I'll probably be doing this for the rest of my life.
170
700000
5000
و فکر کنم شما روی این حساب خواهید گفت که احتمالا من بقیه ی عمرم را صرف این تحقیقات خواهم کرد.
11:45
Some of my hypotheses are that
171
705000
3000
برخی از فرایض من از این قرار اند
11:48
when you first think about skeletal muscle,
172
708000
3000
زمانی که به ماهیچه های اسکلتی فکر میکنید،
11:51
there's a lot of blood vessels going to skeletal muscle.
173
711000
3000
تعداد کثیری از رگهای خونی را مشاهده میکنید که به این بافت ها می روند.
11:54
And the first thing that makes me think is that
174
714000
4000
و اولین نکته ایی که توجه مرا در این زمینه به خود جلب کرد این بد که
11:58
blood vessels are like highways for the tumor cells.
175
718000
3000
این رگ های خونی در واقع مانند شاه راه هایی برای سلول های سرطانی اند.
12:01
Tumor cells can travel through the blood vessels.
176
721000
2000
و این سلول ها میتوانند در طول رگ های خونی حرکت می کنند.
12:03
And you think, the more highways there are in a tissue,
177
723000
4000
و در واقع هر چه تعداد این شاه راه ها در بافت ها بیشتر باشد،
12:07
the more likely it is to get cancer or to get metastases.
178
727000
4000
به همان اندازه امکان تکثیر سلول های سرطانی در بافت مورد نظر و ابتلای آن بافت به سرطان بیشتر خواهد بود.
12:11
So first of all I thought, you know, "Wouldn't it be favorable
179
731000
3000
نکته ایی مرا به فکر وا داشت و آن اینکه ، " آیا برای سلول های سرطانی جالب نخواهد بود
12:14
to cancer getting to skeletal muscle?" And as well,
180
734000
3000
که به سلول های اسکلتی نفوذ کنند ؟ " و همچنین،
12:17
cancer tumors require a process called angiogenesis,
181
737000
5000
سلول های سرطانی در جریان تکثیر از مرحله ایی می گذرند که آنژیوجنسیس نام دارد،
12:22
which is really, the tumor recruits the blood vessels to itself
182
742000
4000
بدین معنا که، این سلول ها رگ های خونیرا به خدمت خود در می آورند،
12:26
to supply itself with nutrients so it can grow.
183
746000
3000
برای این هدف که بتوانند از آنها تغذیه کرده و رشد کنند.
12:29
Without angiogenesis, the tumor remains the size of a pinpoint and it's not harmful.
184
749000
7000
بدون این فرایند، تومور به اندازه ی یک سر سوزن باقی مانده بدون آنکه مضر باشد.
12:36
So angiogenesis is really a central process to the pathogenesis of cancer.
185
756000
6000
بنابراین فرایند آنژیوجنسیس یکی از مهمترین عوامل در بیماری زایی سرطان است.
12:42
And one article that really stood out to me
186
762000
3000
یک مقاله که به شدت توجه مرا به خود جلب کرد
12:45
when I was just reading about this, trying to figure out why cancer doesn't go to skeletal
187
765000
4000
زمانی که در حال خواندن آن بودم و سعی داشتم به این نکته پی ببرم که چرا سلول های سرطانی به
12:49
muscle, was that it had reported 16 percent of micro-metastases
188
769000
7000
ماهیچه های اسکتی نفوذ نمی کنند، مقاله پذارش کرده بود که شانزده در صد تکثیر سلول های سرطانی در ابعاد کوچک (Micro metastases)
12:56
to skeletal muscle upon autopsy.
189
776000
2000
در حین کالبد شکافی ها در سلول های اسکلتی مشاهده شده اند.
12:58
16 percent! Meaning that there were these pinpoint tumors in skeletal muscle,
190
778000
5000
تنها شانزده درصد! بدین معنا که تومورهایی در ابعاد سر سوزن در سلول های اسکلتی یافت شده اند،
13:03
but only .16 percent of actual metastases --
191
783000
5000
اما اشره میکرد که تنها 16. % از متاستاز --
13:08
suggesting that maybe skeletal muscle is able to control the angiogenesis,
192
788000
6000
و مقاله به پیشنهاد این نکته پرداخته بود که شاید سلول های اسکلتی به نوعی قادر به کنترل آنژیوجنسیس (رگ زایی) می باشند،
13:14
is able to control the tumors recruiting these blood vessels.
193
794000
5000
و قادراند به خدمت گرفتن رگ های خونی توسط تومورها را کنترل (مهار) کنند.
13:19
We use skeletal muscles so much. It's the one portion of our body --
194
799000
5000
ما از ماهیچه های اسکلتی بسیار استفاده می کنیم. در واقع آنها بخشی از بدن ما هستند --
13:24
our heart's always beating. We're always moving our muscles.
195
804000
3000
قلب ما همیشه می تپد. و ما همیشه در حال حرکت ماهیچه های خود هستیم.
13:27
Is it possible that muscle somehow intuitively knows
196
807000
4000
آیا این امکان وجود دارد که ماهیچه ها به طرزی غریزی
13:31
that it needs this blood supply? It needs to be constantly contracting,
197
811000
4000
می دانند که به این منبع خونی نیاز دارند؟ آنها نیاز دارند که به طور دائم منقبض شوند،
13:35
so therefore it's almost selfish. It's grabbing its blood vessels for itself.
198
815000
3000
در نتیجه به نوعی می توان گفت که خودخواهانه عمل می کنند و منبع خونی مورد نیاز خود را برای خود نگاه می دارند.
13:38
Therefore, when a tumor comes into skeletal muscle tissue,
199
818000
4000
بنابراین، زمانی که توموری به بافت های اسکلتی می رسد،
13:42
it can't get a blood supply, and can't grow.
200
822000
3000
قادر به تامین منبع خونی مورد نیاز خود نیست، و در نتیجه نمی تواند رشد کند.
13:45
So this suggests that maybe if there is an anti-angiogenic factor
201
825000
5000
این نکته می تواند بیانگر این پیشنهاد باشد که در صورتی که عاملی ضد آنژیوجنیس
13:50
in skeletal muscle -- or perhaps even more,
202
830000
2000
در سلول های اسکلتی وجود داشته باشد، و یا حتی فراتر از آن
13:52
an angiogenic routing factor, so it can actually direct where the blood vessels grow --
203
832000
5000
عاملی که به نوعی فرایند آنژیوجنسیس را مسیریابی کند، در واقع قادر خواهد بود مسیر رشد رگ های خونی را نیز تشخیص دهد.
13:57
this could be a potential future therapy for cancer.
204
837000
4000
و همین می تواند عاملی برای درمان سرطان در آینده باشد.
14:01
And another thing that's really interesting is that
205
841000
5000
و نکته ی جالب دیگر اینکه
14:06
there's this whole -- the way tumors move throughout the body,
206
846000
4000
ما با یک مجموعه مواجهیم -- اینکه چگونگی حرکت تومور در سراسر بدن
14:10
it's a very complex system -- and there's something called the chemokine network.
207
850000
4000
خود سیستمی کاملا پیچیده است -- و همچنین با نکته ای دیگر که شبکه ی ارتباطی کموکاین نام دارد.
14:14
And chemokines are essentially chemical attractants,
208
854000
4000
و کموکاین ها عوامل شیمیایی جذب کننده هستند
14:18
and they're the stop and go signals for cancer.
209
858000
3000
و آنها سیگنال حرکت یا توقف سلول های سرطانی هستند.
14:21
So a tumor expresses chemokine receptors,
210
861000
5000
در نتیجه تومور گیرنده کموکاین ها را در خود بیان میکند.
14:26
and another organ -- a distant organ somewhere in the body --
211
866000
3000
و ارگان دیگر - ارگانی دور در جایی دیگر از بدن -
14:29
will have the corresponding chemokines,
212
869000
2000
میتواند کموکاین های مربوط به آن گیرنده را تولید کند.
14:31
and the tumor will see these chemokines and migrate towards it.
213
871000
4000
و تومور آن سیگنال را دریافت کرده و به سمت آن حرکت میکند.
14:35
Is it possible that skeletal muscle doesn't express this type of molecules?
214
875000
5000
آیا این امکان وجود دارد که سلول های اسکلت چنین مولکول هایی از خود ساطع نکنند ؟
14:40
And the other really interesting thing is that
215
880000
3000
و نکته ی جالب توجه دیگر اینکه
14:43
when skeletal muscle -- there's been several reports that when skeletal
216
883000
4000
زمانی که ماهیچه های اسکلت - گذارش های زیادی هست که وقتی ماهیچه های اسکلتی
14:47
muscle is injured, that's what correlates with metastases going to skeletal muscle.
217
887000
7000
آسیب می بینند، زمینه برای تکثیر سلول های سرطانی در آنها فراهم می شود.
14:54
And, furthermore, when skeletal muscle is injured,
218
894000
3000
به علاوه، وقتی ماهیچه اسکلتی آسیب می بیند،
14:57
that's what causes chemokines -- these signals saying,
219
897000
4000
عاملی است که سبب بروز کموکاین میان آنها و سلول های سرطانی می شود -- در واقع این سیگنا ها بیانگر آن اند که،
15:01
"Cancer, you can come to me," the "go signs" for the tumors --
220
901000
4000
"سرطان، تو میتوانی وارد بشوی" و نشانه ایی برای حرکت تومور به سمت آنهاست --
15:05
it causes them to highly express these chemokines.
221
905000
4000
و سبب می شوند که سلول مقادیر کثیری کموکاین از خود ساطع کند.
15:09
So, there's so much interplay here.
222
909000
7000
در نتیجه فعل و انفعالات زیادی در این میان رخ می دهد.
15:16
I mean, there are so many possibilities
223
916000
2000
به نظر من امکان رویداد های مختلفی وجود دارد
15:18
for why tumors don't go to skeletal muscle.
224
918000
3000
در اینکه به چه علت سلول های سرطانی به ماهیچه های اسکلتی نفوذ نمی کنند.
15:21
But it seems like by investigating, by attacking cancer,
225
921000
4000
اما با انجام بررسی ها به نظر می آید که، با حمله ور شدن سرطان،
15:25
by searching where cancer is not, there has got to be something --
226
925000
4000
با جستجو در بخشی که به سرطان ندارد، باید چیزی در این میان نهفته باشد --
15:29
there's got to be something -- that's making this tissue resistant to tumors.
227
929000
6000
باید چیزی وجود داشته باشد که آن بافت را در مقابل رشد تومور مقاوم می کند.
15:35
And can we utilize -- can we take this property,
228
935000
3000
و آیا ما می توانیم از این نکته استفاده کنیم -- آیا میتوانیم این خاصیت را بدست آوریم،
15:38
this compound, this receptor, whatever it is that's controlling these
229
938000
4000
از این ترکیب، این گیرنده، یا هر عاملی که کنترل کننده ی این
15:42
anti-tumor properties and apply it to cancer therapy in general?
230
942000
7000
خصیصه ی ضد تومور است و از آن در جهت علاج سرطان استفاده کنیم ؟
15:49
Now, one thing that kind of ties the resistance of skeletal muscle to cancer --
231
949000
8000
حال، نکته ای که مقاوم بودن سلول های اسکلتی را نسبت به سرطان تقویت ی کند --
15:57
to the cancer as a repair response gone out of control in the body --
232
957000
5000
با این دید که سرطان در واقع اقدامی است ترمیمی که از کنترل بدن خارج شده
16:02
is that skeletal muscle has a factor in it called "MyoD."
233
962000
8000
در سلول های ماهیچه فاکتوری وجود دارد به نام MyoD
16:10
And what MyoD essentially does is, it causes cells to differentiate
234
970000
5000
در واقع عملی که MyoD انجام می دهد باعث تمایز سلول ها به
16:15
into muscle cells. So this compound, MyoD,
235
975000
5000
سلول های ماهیچه ای می شود. بنابر این MyoD
16:20
has been tested on a lot of different cell types and been shown to
236
980000
4000
بر روی تعداد زیادی از سلول های تست شده و نشان داده است که
16:24
actually convert this variety of cell types into skeletal muscle cells.
237
984000
4000
این فاکتور سلول های مختلف را می تواند به سلول ماهیچه تبدیل نماید.
16:28
So, is it possible that the tumor cells are going to the skeletal muscle tissue,
238
988000
6000
در نتیجه، آیا این امکان وجود دارد که سلول های سرطانی که به بافت های ماهیچه تبدیل شوند،
16:34
but once in contact inside the skeletal muscle tissue,
239
994000
4000
به محض ورود به داخل بافت ماهیچه های اسکلتی،
16:38
MyoD acts upon these tumor cells and causes them
240
998000
5000
MyoD بر روی سلول های توموری اثر گذاشته و باعث می شود آنها
16:43
to become skeletal muscle cells?
241
1003000
3000
به سلول های اسکلتی تبدیل شوند ؟
16:46
Maybe tumor cells are being disguised as skeletal muscle cells,
242
1006000
3000
شاید سلول های تشکیل دهنده ی تومور به نوعی به سلول های اسکلت تغییر می کنند،
16:49
and this is why it seems as if it is so rare.
243
1009000
5000
و این دلیلی است که تا این اندازه سرطان در این ناحیه نادر است.
16:54
It's not harmful; it has just repaired the muscle.
244
1014000
3000
این برای ماهیچه مضر نیست و تنها باعث ترمیم ماهیچه ها می شود.
16:57
Muscle is constantly being used -- constantly being damaged.
245
1017000
3000
ماهیچه ها دائما در حال استفاده اند -- و همینطور درحال صدمه خوردن.
17:00
If every time we tore a muscle
246
1020000
3000
اگر هر زمان که ما به ماهیچه ای صدمه وارد کنیم
17:03
or every time we stretched a muscle or moved in a wrong way,
247
1023000
3000
و یا کششی بیش از حد به آنها وارد آوریم، یا حتی در جهتی نادرست آنها را حرکت دهیم،
17:06
cancer occurred -- I mean, everybody would have cancer almost.
248
1026000
7000
سرطان رخ می داد -- همه ی ما به سرطان مبتلا می شدیم.
17:13
And I hate to say that. But it seems as though muscle cell,
249
1033000
4000
من تمایل به گقتن این ندارم ،اما به نظر می آید که سلول های ماهیچه ای،
17:17
possibly because of all its use, has adapted
250
1037000
3000
به دلیل نحوه ی استفاده شان، به نوعی با سرعت بیشتری
17:20
faster than other body tissues to respond to injury,
251
1040000
3000
نسبت به بقیه ی بافت های بدن خود را در فرایند ترمیم سازگار کرده اند،
17:23
to fine-tune this repair response and actually be able to finish the process
252
1043000
6000
تا بتوانند فرایند ترمیم را به دقت تنظیم کرده و به درستی آن را خاتمه دهند.
17:29
which the body wants to finish. I really believe that the human body is very,
253
1049000
5000
و بدن تمایل دارد که این فرایند را خاتمه دهد. من بر این نکته باور دارم که بدن انسان بسیار،
17:34
very smart, and we can't counteract something the body is saying to do.
254
1054000
6000
بسیار باهوش است، و ما نمی توانیم کاری را که بدن از ما برای انجام آن تقاضا می کند را نادیده بگیریم.
17:40
It's different when a bacteria comes into the body --
255
1060000
3000
موضوع مورد بحث با زمانی که یک باکتری وارد بدن می شود متفاوت است،
17:43
that's a foreign object -- we want that out.
256
1063000
4000
باکتری یک عامل خارجی است -- که ما خواستار آنیم که از بدن خود خارج کنیم.
17:47
But when the body is actually initiating a process
257
1067000
2000
اما زمانی که در واقع یک فرایند در خود بدن در حال شکل گیری است
17:49
and we're calling it a disease, it doesn't seem as though elimination is
258
1069000
4000
و ما آن را بیماری می نامیم، به نظر نمی آید که از بین بردن
17:53
the right solution. So even to go from there, it's possible, although far-fetched,
259
1073000
8000
راه حل مناسبی باشد. با وجودی که این نظریه زمان زیادی نیاز دارد تا به تححق بپیوندد --
18:01
that in the future we could almost think of cancer being used as a therapy.
260
1081000
7000
اما باید گفت شاید در آینده ما بتوانیم از سرطان به عنوان یک روش درمانی استفاده کنیم.
18:08
If those diseases where tissues are deteriorating --
261
1088000
3000
اگر در بیماری هایی که در آنها بافت ها رو به زوال هستند --
18:11
for example Alzheimer's, where the brain, the brain cells, die
262
1091000
5000
به عنوان مثال در آلزایمر، که سلول های مغز، می میرند
18:16
and we need to restore new brain cells, new functional brain cells --
263
1096000
4000
و ما نیاز به جایگزین نمودن این سلول ها با سلول های جدید مغزی هستیم، سلول هایی که قابلیت فعالیت داشته باشند --
18:20
what if we could, in the future, use cancer? A tumor --
264
1100000
4000
چرا در چنین موردی، از سرطان برای درمان استفاده نکنیم؟ از یک تومور--
18:24
put it in the brain and cause it to differentiate into brain cells?
265
1104000
5000
به این صورت که آن را وارد مغز کنیم و باعث تغییر آن به سلول های مغزی شویم؟
18:29
That's a very far-fetched idea, but I really believe that it may be possible.
266
1109000
6000
این نظریه ای بسیار دور از واقعیت است، اما من واقعا براین باورم که چنین چیزی عملی است.
18:35
These cells are so versatile, these cancer cells are so versatile --
267
1115000
4000
سلول های سرطانی دارای قابلیت های فراوانی اند --
18:39
we just have to manipulate them in the right way.
268
1119000
3000
فقط کافی است که آنها را در جهت درست به کار گیریم.
18:42
And again, some of these may be far-fetched, but
269
1122000
4000
و مجددا به این اشاره می کنم که این نظریه ممکن است با منطق جور نباشد، اما
18:46
I figured if there's anywhere to present far-fetched ideas, it's here at TED, so
270
1126000
5000
اما من فکر کردم یکی از جاهایی که می توان به بیان چنین افکاری پرداخت تِد است،
18:51
thank you very much.
271
1131000
2000
خیلی سپاس گذارم.
18:53
(Applause)
272
1133000
3000
( تشویق حضار )
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7