The nit-picking glory of The New Yorker's Comma Queen | Mary Norris

79,540 views ・ 2016-05-10

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mahshid Emami Reviewer: sadegh zabihi
00:13
I have spent the past 38 years trying to be invisible.
0
13672
5174
۳۸ سال است که در تلاشم تا دیده نشوم.
00:19
I'm a copy editor.
1
19830
1429
من یک ویراستار هستم.
00:21
I work at The New Yorker,
2
21807
1700
برای مجله نیویورکر کار می‌کنم،
00:23
and copyediting for The New Yorker is like playing shortstop
3
23531
4174
و ویراستاری برای نیویورکر مثل ایفا کردن نقش یک مدافع
00:27
for a Major League Baseball team:
4
27729
2214
برای یک تیم اسم و رسم دار بیسبال می‌ماند.
00:29
every little movement gets picked over by the critics --
5
29967
3413
هر حرکت کوچکی مورد نقد قرار می‌گیرد --
00:33
God forbid you should commit an error.
6
33404
2602
و خدا نکند که اشتباهی رخ بدهد.
فقط جهت اطلاع: ویراستارها انتخاب نمی‌کنند که چه چیزی در مجله منتشر شود.
00:37
Just to clarify: copy editors don't choose what goes into the magazine.
7
37086
3937
00:41
We work at the level of the sentence,
8
41530
2378
کار ما در سطح جمله است،
00:43
maybe the paragraph,
9
43932
1688
شاید هم پاراگراف،
00:45
the words, the punctuation.
10
45644
2078
کلمات و تأکید روی آنها.
کار ما با جزئیات است.
00:48
Our business is in the details.
11
48175
2705
00:50
We put the diaeresis, the double dot, over the "i" in "naïve."
12
50904
5134
ما دیارسیز، دونقطه را روی حرف «i» در «naïve» می‌گذاریم.
00:56
We impose house style.
13
56591
1927
ما سبک مخصوص مجله را اعمال می‌کنیم.
00:58
Every publication has a house style.
14
58542
2686
هر انتشاراتی سبک خاص خودش را دارد.
01:01
The New Yorker's is particularly distinctive.
15
61252
2523
سبک نیویورکر منحصراً متمایز است.
01:04
We sometimes get teased for our style.
16
64503
2780
گاهی اوقات دیگران سبکمان را مسخره می‌کنند.
01:07
Imagine -- we still spell "teen-ager" with a hyphen,
17
67307
4340
فکرش را بکنید، ما هنوز «teen-ager» را با خط ربط می‌نویسیم.
01:11
as if that word had just been coined.
18
71671
2276
انگار که این کلمه تازه رایج شده است.
01:14
But you see that hyphen in "teen-age"
19
74919
3600
ولی شما این خط ربط را در «teen-age» می‌بینید.
01:18
and that diaeresis over "coöperate,"
20
78543
2592
و همچنین دیارسیز روی « coöperate» را
و می‌فهمید که نیویورکر را مطالعه می‌کنید.
01:21
and you know you're reading The New Yorker.
21
81159
2002
01:23
Copyediting at The New Yorker is a mechanical process.
22
83850
3498
ویراستاری در نیویورکر یک فرآیند مکانیکی است.
01:27
There is a related role called query proofreading,
23
87372
3199
نقش مربوطی به نام اصلاح،
01:30
or page-OK'ing.
24
90595
1856
یا تأیید صفحه وجود دارد.
01:32
Whereas copyediting is mechanical,
25
92959
2770
برعکس ویراستاری که یک فرآیند مکانیکی است
01:35
query proofreading is interpretive.
26
95753
2475
فرآیند اصلاح تفسیری است.
01:38
We make suggestions to the author through the editor
27
98696
3372
ما از طریق سردبیر به نویسنده پیشنهادهای می‌دهیم.
تا تأکید یک جمله را بهتر کنیم
01:42
to improve the emphasis of a sentence
28
102092
2621
01:44
or point out unintentional repetitions
29
104737
2634
یا تکرارهای غیر لازم را گوشزد کنیم
01:47
and supply compelling alternatives.
30
107395
3996
و جایگزین‌های متقاعدکننده ‍ پیشنهاد می‌کنیم.
01:52
Our purpose is to make the author look good.
31
112502
2978
هدف ما این است که نویسنده خوب به نظر بیاید.
01:55
Note that we give our proofs not directly to the author,
32
115504
3329
به یاد داشته باشید که ما اصلاحاتمان را نه مستقیماً به نویسنده،
01:58
but to the editor.
33
118857
1519
بلکه به سردبیر می‌دهیم.
02:00
This often creates a good cop/bad cop dynamic
34
120400
4117
این معمولاً یک جو پلیس خوب/ پلیس بد ایجاد می‌کند
02:04
in which the copy editor -- I'll use that as an umbrella term --
35
124541
3524
که در آن ویراستار -- من این کلمه را به معنای عام استفاده می‌کنم --
در هر صورت پلیس بد است.
02:08
is invariably the bad cop.
36
128089
3007
اگر ما کارمان را خوب انجام دهیم، نامرئی هستیم،
02:12
If we do our job well, we're invisible,
37
132008
2437
02:14
but as soon as we make a mistake,
38
134469
2072
اما به محض اینکه اشتباهی می‌کنیم.
02:16
we copy editors become glaringly visible.
39
136565
3816
ما ویراستاران به وضوح مرئی می‌شویم.
02:21
Here is the most recent mistake that was laid at my door.
40
141426
3531
این جدید‌ترین اشتباهی است که در خانهٔ من را زد.
02:25
[Last Tuesday, Sarah Palin, the pre-Trump embodiment
41
145931
3524
[سه‌ شنبه گذشته، سارا پالین، که پیش از ترامپ نمونه‌ٔ پوپولیستی
02:29
of populist no-nothingism in the Republican Party,
42
149479
3146
نه-هیچ گرایی بود، در میهمانی جمهوری خواهان
02:32
endorsed Trump.]
43
152649
1447
از ترامپ پشتیبانی کرد.]
02:34
"Where were The New Yorker's fabled copy editors?" a reader wrote.
44
154935
4208
« ویراستاران افسانه‌ای نیویورکر کجا بودند؟» یک خواننده نوشته بود.
«منظور نویسنده هیچ-دانستن گرایی نبوده است؟»
02:39
"Didn't the writer mean 'know-nothingism'?"
45
159167
3166
02:42
Ouch.
46
162789
1277
آخ.
برای این اشتباه هیچ توجیهی وجود ندارد.
02:44
There's no excuse for this mistake.
47
164090
2672
02:46
But I like it: "no-nothingism."
48
166786
3089
اما من دوستش دارم: «نه-هیچ گرایی»
02:49
It might be American vernacular for "nihilism."
49
169899
3958
می‌تواند برگردان آمریکایی «نهیلیسم» (پوچ گرایی) باشد.
02:53
(Laughter)
50
173881
3207
(خنده حضار)
اینجا، خواننده‌ٔ دیگری عبارتی را از مجله نقل می‌کند:
02:57
Here, another reader quotes a passage from the magazine:
51
177112
3024
[روبی ۷۶ ساله بود، اما رفتار محکمش را حفظ کرده بود؛
03:00
[Ruby was seventy-six, but she retained her authoritative bearing;
52
180160
4037
03:04
only her unsteady gait belied her age.]
53
184221
3978
تنها قدمهای لرزانش بود که سنش را دروغ می‌گفت.]
03:08
He added:
54
188770
1151
اضافه می‌کند که:
03:09
"Surely, someone at The New Yorker knows the meaning of 'belied,'
55
189945
3083
« مطمئناً یک نفر در نیویورکر معنی «دروغ گفتن (beiled)» را می‌داند،
و معنایش مخالف کاربردش در این جمله است.
03:13
and that it is the opposite of how it is used in this sentence.
56
193052
3208
03:16
Come on! Get it together."
57
196284
1674
یالا دیگه! خودتون رو جمع و جور کنید.»
03:18
Belie: to give a false impression.
58
198648
3508
belie: تصور غلط دادن.
03:22
It should have been "betrayed."
59
202180
2047
باید از «فاش کردن (betrayed)» استفاده می‌شد.
03:25
E.B. White once wrote of commas in The New Yorker:
60
205426
2875
ای.بی. وایت زمانی دربارهٔ ویرگولهای نیویورکر نوشت:
03:28
"They fall with the precision of knives outlining a body."
61
208325
4864
آنها به دقت چاقوهایی که محیط یک جسد را تعریف می‌کنند، قرار می‌گیرند.
03:33
(Laughter)
62
213213
1702
(خنده حضار)
03:34
And it's true -- we get a lot of complaints about commas.
63
214939
2806
و درست است -- ما شکایت‌های بسیاری درباره ویرگول‌هایمان می‌گیریم.
« آیا واقعا دو ویرگول در بلوار مارتین لوتر کینگ جونیر وجود دارد؟»
03:38
"Are there really two commas in 'Martin Luther King, Jr., Boulevard'?"
64
218124
3996
03:42
There may not be on the sign, but yes, that is New Yorker style for "Jr."
65
222746
5081
ممکن است واضح نباشد، اما بله، این شیوهٔ نیویورکر برای نوشتن جونیر است.
03:48
One wag wrote:
66
228192
1965
یک معترض نوشته است:
03:50
["Please, could you expel, or, at least, restrain,
67
230181
3442
[لطفاً،‌ ممکن است دیوانهٔ ویرگول در تیم ویراستاری را
03:53
the comma-maniac, on your editorial staff?"]
68
233647
3024
اخراج یا، حداقل، مهار کنید؟]
03:56
(Laughter)
69
236695
1352
(خنده حضار)
آه، خب.
03:58
Ah, well.
70
238071
1151
در این مورد ویرگول‌ها به درستی استفاده شده‌اند.
03:59
In this case, those commas are well-placed,
71
239246
2244
04:01
except that there should not be one
72
241514
1871
به جز بین «دیوانه» و «در»
04:03
between "maniac" and "on."
73
243409
2002
که نباید ویرگولی باشد.
04:05
(Laughter)
74
245435
1235
(خنده حضار)
04:06
Also, if we must have commas around "at least,"
75
246694
3748
همچنین، اگر اطراف «حداقل» ویرگول می‌گذاریم.
04:10
we might change it up by using dashes around that phrase:
76
250466
4040
بهتر است با گذاشتن خط فاصله در دو طرف این عبارت تغییری ایجاد کنیم:
04:14
"... -- or, at least, restrain --"
77
254530
2688
«...-- یا ، حداقل، مهار کنید --»
04:18
Perfect.
78
258392
1170
بی نقص شد.
04:19
(Applause)
79
259586
1578
(تشویق حضار)
04:21
Then there's this:
80
261188
1335
و بعد این هست:
04:22
"Love you, love your magazine,
81
262547
1438
«عاشقتونم، عاشق مجله‌تونم،
اما میشه لطفاً از نوشتن اعداد بزرگ به صورت حروف دست بردارید؟»
04:24
but can you please stop writing massive numbers as text?"
82
264009
5197
04:29
[two and a half million ...]
83
269230
1554
[ دو و نیم میلیون ...]
04:30
No.
84
270808
1159
نه.
04:31
(Laughter)
85
271991
2038
(خنده حضار)
آخرین منتقد از یک املای گیج کننده:
04:34
One last cri de coeur from a spelling stickler:
86
274053
3102
[«آن چیزهای رشته ای بلند تارهای صوتی هستند، نه آکورد»]
04:37
["Those long stringy things are vocal cords, not chords."]
87
277179
5144
04:42
The outraged reader added,
88
282347
2149
خوانندهٔ عصبانی اضافه کرد،
04:44
"I'm sure I'm not the first to write
89
284520
1833
«مطمئنم من اولین کسی نیستم
04:46
regarding this egregious proofreading error,
90
286377
3221
که دربارهٔ این خطای ویراستاری فاحش می‌نویسم.
04:49
but I'm equally sure I won't be the last.
91
289622
2406
اما به همان اندازه مطمئنم که آخرین هم نخواهم بود.
اَههههه!»
04:52
Fie!"
92
292052
1220
04:53
(Laughter)
93
293296
2221
(خنده حضار)
04:55
I used to like getting mail.
94
295541
1885
قبلاً نامه دریافت کردن را دوست داشتم.
04:59
There is a pact between writers and editors.
95
299222
2596
عهدی بین نویسنده‌ها و سردبیرها هست.
05:01
The editor never sells out the writer,
96
301842
2379
سردبیر هرگز نویسنده را لو نمی‌دهد،
05:04
never goes public about bad jokes that had to be cut
97
304245
3552
هرگز شوخی‌های نابجایی را که باید حذف می‌شد را عمومی نمی‌کند
05:07
or stories that went on too long.
98
307821
2450
یا داستان‌هایی را که خیلی طولانی شدند.
05:10
A great editor saves a writer from her excesses.
99
310295
4858
یک سردبیر عالی یک نویسنده را از اضافه‌هایش نجات می‌دهد.
05:15
Copy editors, too, have a code;
100
315558
2028
ویراستاران هم قانونی دارند؛
05:17
we don't advertise our oversights.
101
317610
2483
ما اشتباهاتمان را بزرگ نمی‌کنیم.
05:20
I feel disloyal divulging them here,
102
320593
2700
من با فاش کردن آنها اینجا احساس می‌کنم بی‌وفایی کرده‌ام،
05:23
so let's have look at what we do right.
103
323317
3054
پس بیایید به کارهایی که درست انجام می‌دهیم، نگاه کنیم.
05:27
Somehow, I've gotten a reputation for sternness.
104
327570
2904
به نحوی، من به سخت گیری مشهور شده‌ام.
اما با نویسنده‌هایی کار می‌کنم که می‌دانند چطور حرفشان را به کرسی بنشانند.
05:31
But I work with writers who know how to have their way with me.
105
331133
4117
05:35
I've known Ian Frazier, or "Sandy," since the early 80s.
106
335741
4148
من ایان فریزر یا سندی را از دهه ۸۰ می‌شناسم.
05:39
And he's one of my favorites,
107
339913
1629
و او یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ام است.
05:41
even though he sometimes writes a sentence
108
341566
2445
با وجود اینکه گاهی جمله‌ای می‌نویسد
که باعث توقف یک ویراستار می‌شود.
05:44
that gives a copy editor pause.
109
344035
2096
05:46
Here is one from a story about Staten Island
110
346846
2534
این یک نمونه از داستانی دربارهٔ جزیرهٔ استاتن
05:49
after Hurricane Sandy:
111
349404
1991
بعد از طوفان سندی است:
[یک اسکله که از وسط شکسته بود و نیمهٔ دیگرش
05:52
[A dock that had been broken in the middle and lost its other half
112
352092
4009
05:56
sloped down toward the water,
113
356125
2384
به طرف آب پیش رفته بود،
05:58
its support pipes and wires leaning forward
114
358533
3680
لوله‌ها و سیم‌های تکیه‌گاهش به جلو خم شده بودند.
06:02
like when you open a box of linguine and it slides out.]
115
362237
3811
مانند زمانی که جعبهٔ لینگوئینی را باز می‌کنید و بیرون می‌ریزد.]
(خنده حضار)
06:06
(Laughter)
116
366072
1254
06:07
This would never have got past the grammarian in the days of yore.
117
367350
5130
این در گذشته هرگز از چشم متخصصِ دستور زبان دور نمی‌ماند.
06:12
But what could I do?
118
372504
1239
اما من چکار می‌توانستم بکنم؟
06:13
Technically, the "like" should be an "as,"
119
373767
2604
از لحاظ فنی، «مانند (like)» باید «چنانکه (as)» باشد،
06:16
but it sounds ridiculous,
120
376395
1444
اما مسخره به نظر می‌رسد،
06:17
as if the author were about to embark on an extended Homeric simile --
121
377863
3713
انگار نویسنده می‌خواهد روی یک شبیه‌سازی هومری بزرگ سوار شود.
06:22
"as when you open a box of linguine."
122
382211
3160
«چنانکه شما یک جعبه لینگوئینی را باز می‌کنید.»
06:25
(Laughter)
123
385395
1309
(خنده حضار)
06:26
I decided that the hurricane conferred poetic justice on Sandy
124
386728
4776
من تصمیم گرفتم که طوفان تعادلِ شاعرانه‌ای را به سندی داده است.
06:31
and let the sentence stand.
125
391528
1651
و گذاشتم جمله باقی بماند.
06:33
(Laughter)
126
393203
1087
(خنده حضار)
06:34
Generally, if I think something is wrong,
127
394314
2008
به طور کلی، اگر فکر کنم که چیزی غلط است.
06:36
I query it three times.
128
396346
1492
سه بار اصلاحش می‌کنم.
06:37
I told Sandy that not long ago in a moment of indiscretion and he said,
129
397862
3855
من این را چندی پیش با بی‌احتیاطی به سندی گفتم و او گفت،
06:41
"Only three?"
130
401741
1511
«فقط سه بار؟»
06:43
So, he has learned to hold out.
131
403276
1744
پس او یاد گرفته است که پافشاری کند.
اخیراً داستانی برای «صحبت در شهر» نوشت،
06:45
Recently, he wrote a story for "Talk of the Town,"
132
405044
2399
06:47
that's the section at the front of the magazine
133
407467
2221
این بخش جلوی مجله است
06:49
with short pieces on subjects ranging from Ricky Jay's exhibit
134
409712
3078
با قسمت‌های کوتاهی دربارهٔ موضوعاتی از نمایشگاه ریکی جی
06:52
at the Metropolitan Museum
135
412814
1545
در موزهٔ‌ متروپولیتان گرفته
06:54
to the introduction of doggie bags in France.
136
414383
3171
تا معرفی کیف‌های داگی در فرانسه.
06:57
Sandy's story was about the return to the Bronx
137
417578
2418
داستان سندی درباره بازگشت سونیا سوتومایور
از دیوان عالی عدالت به برونکس بود.
07:00
of Supreme Court Justice Sonia Sotomayor.
138
420020
2667
07:02
There were three things in it that I had to challenge.
139
422711
2549
سه چیز بود که من باید به چالش می‌کشیدم.
07:05
First, a grammar query.
140
425284
1564
اول، یک اصلاح گرامری.
07:06
The justice was wearing black and Sandy wrote,
141
426872
2595
عدالت سیاه پوشیده بود و سندی نوشته بود،
07:09
[Her face and hands stood out like in an old, mostly dark painting.]
142
429491
5076
[صورت و دستهایش مانند یک نقاشی قدیمی غالباً تاریک خودنمایی می‌کرد.]
حالا، برعکس طوفان
07:15
Now, unlike with the hurricane,
143
435043
1950
با این «مانند (like)» نویسنده توجیهِ
07:17
with this "like," the author didn't have the excuse
144
437017
2468
07:19
of describing hurricane damage.
145
439509
1807
توصیف آسیب طوفان را نداشت.
07:21
"Like" in this sense is a preposition, and a preposition takes an object,
146
441340
4296
«مانند (like)» در این حالت حرف جر است و حرف جر متمم می‌گیرد،
07:25
which is a noun.
147
445660
1193
که اسم است.
07:26
This "like" had to be an "as."
148
446877
2532
این «مانند (like)» باید «چنانکه (as)» می‌شد.
07:29
"As in an old, mostly dark painting."
149
449433
3158
«چنانکه در یک نقاشی قدیمی غالباً تاریک.»
07:32
Second, a spelling issue.
150
452615
1650
دوم، یک اصلاح املایی.
07:34
The author was quoting someone who was assisting the justice:
151
454289
2995
نویسنده از کسی نقل قول می‌کرد که داشت به عدالت کمک می‌کرد:
07:37
["It will be just a minute.
152
457986
1422
[تنها یک دقیقه طول می‌کشد.
07:39
We are getting the justice mic'ed,"]
153
459432
2641
ما داریم عدالت را میکروفون می‌کنیم،]
07:43
Mic'ed?
154
463434
1150
میکروفون می‌کنیم؟
07:44
The music industry spells it "mic"
155
464982
1997
صنعت موسیقی میکروفون را اینگونه (mic) می‌نویسد
چون روی وسیله اینگونه نوشته شده است.
07:47
because that's how it's spelled on the equipment.
156
467003
2358
07:49
I'd never seen it used as a verb with this spelling,
157
469385
2427
من هرگز ندیده بودم که با این املا به عنوان فعل استفاده شود،
07:51
and I was distraught to think that "mic'ed"
158
471836
2530
و از این فکر که «میکروفون می‌کنیم»
07:54
would get into the magazine on my watch.
159
474390
2285
زیر نظر من وارد مجله بشود، پریشان شدم.
07:56
(Laughter)
160
476699
1011
(خنده حضار)
07:57
New Yorker style for "microphone" in its abbreviated form is "mike."
161
477734
3919
شیوه نیویورکر برای نوشتن مخفف میکروفون «مایک (mike)» است.
08:02
Finally, there was a sticky grammar and usage issue
162
482519
2627
در آخر، یک مسئلهٔ‌ گرامر و کاربرد ناجور بود.
که در آن باید ضمیر در دستور زبان از لحاظ تعداد
08:05
in which the pronoun has to have the same grammatical number
163
485170
3714
08:08
as its antecedent.
164
488908
1451
از مرجعش تبعیت کند.
08:11
[everyone in the vicinity held their breath]
165
491292
3595
[هرکس در نزدیکی نفسشان را نگه داشتند]
08:15
"Their" is plural and "everyone," its antecedent, is singular.
166
495491
4195
«شان» جمع و «هر کس» مرجعش، مفرد است.
08:19
You would never say, "Everyone were there."
167
499710
2938
شما هرگز نمی‌گویید، «هرکس آنجا بودند.»
08:22
Everyone was there. Everyone is here.
168
502672
3841
هر کس آنجا بود. هر کس اینجا هست.
08:26
But people say things like, "Everyone held their breath" all the time.
169
506537
3614
اما مردم چیزهایی مانند «هر کس نفسشان را نگه داشتند» را بسیار به کار می برند.
08:30
To give it legitimacy,
170
510175
1219
برای درست کردن آن
08:31
copy editors call it "the singular 'their,'"
171
511418
3423
ویراستاران بهش «شان مفرد» می‌گویند،
08:34
as if calling it singular makes it no longer plural.
172
514865
3065
انگار مفرد نامیدن آن باعث می‌شود دیگر جمع نباشد.
08:37
(Laughter)
173
517954
1394
(خنده حضار)
08:39
It is my job when I see it in print to do my best to eliminate it.
174
519372
5199
کار من است که وقتی آن را در چاپ می‌بینم نهایت تلاشم را بکنم که حذف شود.
نمی‌توانستم آن را تبدیل به «هر کس نفسش (مونث/ her) را نگه داشت» بکنم،
08:45
I couldn't make it, "Everyone held her breath,"
175
525370
2478
08:47
or "Everyone held his breath,"
176
527872
1692
یا «هر کس نفسش (مذکر/ his) را نگه داشت»
08:49
or "Everyone held his or her breath."
177
529588
2562
یا هرکس نفسش (مذکر یا مونث) را نگه داشت.
هر چیزی که پیشنهاد می‌دادم باید با جمله جور می‌شد.
08:52
Whatever I suggested had to blend in.
178
532174
2820
من از طریق سردبیر پرسیدم،
08:55
I asked, through the editor,
179
535018
1356
08:56
if the author would consider changing it
180
536398
2048
آیا ممکن است نویسنده تغییر آن
08:58
to "All in the vicinity held their breath,"
181
538470
2571
به «همه در نزدیکی نفسشان را نگه داشتند» را در نظر بگیرد،
09:01
because "all" is plural.
182
541065
1842
چون «همه» جمع است.
09:02
Nope.
183
542931
1157
نه.
دوباره سعی کردم: «همهٔ حضار نفسشان را نگه داشتند؟»
09:04
I tried again: "All those present held their breath?"
184
544112
3230
09:07
I thought this sounded vaguely judicial.
185
547366
2221
من فکر کردم این تقریباً درست به نظر می‌آید.
09:09
But the editor pointed out
186
549611
1247
اما سردبیر اشاره کرد
09:10
that we could not have "present" and "presence"
187
550882
2405
که نمی‌توان «حال (present)» و «حضور (presence)» را
09:13
in the same sentence.
188
553311
1443
در یک جمله با هم داشت.
زمانی که اصلاح نهایی بیرون آمد،
09:15
When the final proof came back,
189
555108
1579
09:16
the author had accepted "as" for "like,"
190
556711
2576
نویسنده «چنانکه (as)» را به جای «مانند (like)» پذیرفته بود.
09:19
and "miked" for "mic'ed."
191
559311
1935
و «بیان می‌کنیم (miked)» را به جای «میکروفون می‌کنیم (mic'ed)».
09:21
But on "Everyone held their breath," he stood his ground.
192
561270
3474
اما دربارهٔ «هرکس نفسشان را نگه داشتند» مقاومت کرد.
09:25
Two out of three isn't bad.
193
565490
1396
دوتا از سه تا بد نیست.
در همان شماره،
09:28
In the same issue,
194
568010
1243
09:29
in that piece on doggie bags in France,
195
569277
2522
در مقالهٔ کیفهای داگی در فرانسه
09:31
there was the gratuitous use of the f-word by a Frenchman.
196
571823
3738
یک مرد فرانسوی بیش از حد از کلمهٔ F دار استفاده کرده بود.
09:36
I wonder, when the mail comes in,
197
576260
2604
دوست دارم بدانم، وقتی نامه به دستم می‌رسد،
09:38
which will have offended the readers more.
198
578888
2858
کدامیک بیش‌تر خوانندگان را اذیت کرده است.
09:41
(Laughter)
199
581770
1673
(خنده حضار)
09:43
Thank you.
200
583467
1151
ممنونم.
09:44
(Applause)
201
584642
3352
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7