Paul Root Wolpe: It's time to question bio-engineering

پل روت وُلت: زمان آن رسیده که مهندسی زیست را دقیق‌تر بررسی کنیم.

Translator: Farzad Sekhavati Reviewer: Mehdi Saberioon

Today I want to talk about design,

امروز من می‌خواهم در مورد طراحی صحبت کنم،

but not design as we usually think about it.

ولی نه آن طراحی که ما معمولا درباره‌اش فکر می‌کنیم

I want to talk about what is happening now

می‌خواهم درباره آنچه که اکنون در فرهنگ علمی و بیوفناوری ما

in our scientific, biotechnological culture,

در حال رخ دادن است صحبت کنم،

where, for really the first time in history,

جایی که، واقعاْ برای اولین بار در تاریخ،

we have the power to design bodies,

ما این قدرت را داریم که بدن‌ها را طراحی کنیم،

to design animal bodies,

بدن حیوانات را طراحی کنیم،

to design human bodies.

بدن انسان را طراحی کنیم.

In the history of our planet,

در تاریخ سیاره ما،

there have been three great waves of evolution.

سه موج بزرگ تکامل بوده‌است.

The first wave of evolution

اولین موج تکامل

is what we think of as Darwinian evolution.

چیزی‌است که ما به عنوان تکامل داروینی می‌شناسیم.

So, as you all know,

خوب، همونطور که همه شما می‌‌دانید،

species lived in particular ecological niches

گونه‌های مختلف در شرایط اقلیمی ...

and particular environments,

و آب و هوایی خاصی زندگی کردند،

and the pressures of those environments

و فشارهای آن محیط‌ها...

selected which changes,

انتخاب کرد که کدام تغییر،

through random mutation in species,

در طی جهش‌های تصادفی در گونه‌ها،...

were going to be preserved.

باقی بمانند.

Then human beings stepped out

بعد، انسان از جریان تاریخ تکامل داروینی...

of the Darwinian flow of evolutionary history

بیرون آمد.

and created the second great wave of evolution,

و دومین موج بزرگ تکاملی را ایجاد کرد،

which was we changed the environment

این بود که ما محیطی را که در آن تکامل یافته‌ایم ...

in which we evolved.

را تغییر دادیم.

We altered our ecological niche

ما با ایجاد تمدن شرایط اقلیمی خودمان را ...

by creating civilization.

دستکاری کردیم.

And that has been the second great --

و این دومین جریان عظیم --

couple 100,000 years, 150,000 years --

چند صد هزار سال، 150000 سال --

flow of our evolution.

حریان تکامل ما بوده‌است.

By changing our environment,

با تغییر محیطمان

we put new pressures

ما فشارهای جدیدی را

on our bodies to evolve.

بر انداممان وارد کردیم تا تکامل یابند.

Whether it was through settling down in agricultural communities,

چه از طریق ساکن شدن در جوامع کشاورزی،

all the way through modern medicine,

تا رسیدن به داروهای مدرن،

we have changed our own evolution.

ما تکامل خود را تغییر دادیم.

Now we're entering a third great wave

اکنون ما در حال ورود به سومین موج عظیم...

of evolutionary history,

تاریخ تکامل هستیم.

which has been called many things:

که اسم‌های زیادی داشته‌است:

"intentional evolution,"

تکامل عمدی،

"evolution by design" --

تکامل با طراحی --

very different than intelligent design --

که با طراحی هوشمند خیلی متفاوت است --

whereby we are actually now

که بوسیله آن ما اکنون واقعاْ

intentionally designing and altering

عمدا فیزیولوژی کسانی که ساکن دنیای ما هستند را...

the physiological forms that inhabit our planet.

طراحی و دستکاری میکنیم.

So I want to take you through a kind of whirlwind tour of that

خوب، می‌خوام که شما را به یک تور خیلی سریع درباره آن ببرم

and then at the end talk a little bit

و سپس در پایان کمی درباره اینکه

about what some of the implications are for us

برای ما، برای گونه ما، و همینطور برای فرهنگ‌های ما

and for our species, as well as our cultures,

برای ما، برای گونه ما، و همینطور برای فرهنگ‌های ما

because of this change.

این تغییرات چه مفهومی دارد، صحبت می‌کنیم.

Now we actually have been doing it for a long time.

ما این کار را زمان زیادی است که انجام داده‌ایم.

We started selectively breeding animals

ما با پرورش انتخابی حیوانات

many, many thousands of years ago.

هزاران سال پیش آغاز کردیم.

And if you think of dogs for example,

و اگر برای مثال به سگ‌ها فکر کنید،

dogs are now intentionally-designed creatures.

سگ‌های کنونی موجودات طراحی‌شده عمدی هستند.

There isn't a dog on this earth that's a natural creature.

سگی در این جهان وجود ندارد که موجود طبیعی باشد.

Dogs are the result

سگ‌ها نتیجه

of selectively breeding traits that we like.

پرورش انتخابی ویژگی‌هایی است که ما دوست داریم.

But we had to do it the hard way in the old days

ولی در گذشته ما مجبور بودیم که این کار رو به روش سختش انجام بدهیم

by choosing offspring that looked a particular way

با انتخاب بچه‌هایی که نوع خاصی بودند،

and then breeding them.

و بعد پرورش آنها.

We don't have to do it that way anymore.

بعد از این لازم نیست که به این روش عمل کنیم.

This is a beefalo.

این یک بیفالو ست.

A beefalo is a buffalo-cattle hybrid.

ترکیبی از بوفالو و گاو.

And they are now making them,

و الان دارند آنها را می‌سازند

and someday, perhaps pretty soon,

و یک روز، شاید خیلی زود،

you will have beefalo patties

شما می‌توانید نان‌شیرینی بیفالو

in your local supermarket.

را در سوپرمارکت محله‌تان ببینید.

This is a geep,

این یک بوسفنده،

a goat-sheep hybrid.

ترکیب بز و گوسفند.

The scientists that made this cute little creature

دانشمندانی که این موجود کوچک بامزه را ساختند

ended up slaughtering it and eating it afterwards.

در نهایت آن را کشتند و بعد خوردنش.

I think they said it tasted like chicken.

و فکر کنم که گفتند مزش است شبیه مرغ است.

This is a cama.

این یک شاما است،

A cama is a camel-llama hybrid,

شاما ترکیب شتر و لاما است.

created to try to get the hardiness of a camel

ساخته شد جهت تلاش برای ترکیب سخت کوشی شتر

with some of the personality traits

با برخی ویژگی‌های شخصیتی لاما.

of a llama.

با برخی ویژگی‌های شخصیتی لاما.

And they are now using these in certain cultures.

و اکنون در برخی فرهنگ‌ها از این استفاده می‌شود.

Then there's the liger.

این یک شَبر هست،

This is the largest cat in the world --

این بزرگترین گربه در جهان است --

the lion-tiger hybrid.

ترکیب شیر و ببر.

It's bigger than a tiger.

از ببر بزرگتر است.

And in the case of the liger,

در مورد شَبر،

there actually have been one or two that have been seen in the wild.

در واقع یک یا دو مورد در حیات‌وحش هم دیده شده است.

But these were created by scientists

ولی این‌ها توسط دانشمندان با استفاده از

using both selective breeding and genetic technology.

پرروش انتخابی و فناوری ژنتیک ساخته شده است.

And then finally, everybody's favorite,

و نهایتا، مورد علاقه همه، گوراسب.

the zorse.

و نهایتا، مورد علاقه همه، گوراسب.

None of this is Photoshopped. These are real creatures.

هیچ کدام از اینها فوتوشاپ نیست، اینها موجودات واقعی هستند.

And so one of the things we've been doing

و خوب، یکی از چیزهایی که ما انجام داده ایم

is using genetic enhancement,

استفاده از بهبود ژنتیکی،

or genetic manipulation,

یا دستکاری ژنتیکی،

of normal selective breeding

از یک پرورش انتخابی

pushed a little bit through genetics.

که کمی با ژنتیک دستکاری شده است.

And if that were all this was about,

و اگر آن همه موضوع بود،

then it would be an interesting thing.

یک چیز جالب بود.

But something much, much more powerful

ولی یک چیز خیلی خیلی قویتر اکنون دارد اتفاق می‌‌افتد.

is happening now.

ولی یک چیز خیلی خیلی قویتر اکنون دارد اتفاق می‌‌افتد.

These are normal mammalian cells

اینها سلول‌های معمولی هستند

genetically engineered with a bioluminescent gene

که با ژن زیست‌تابشی تغییر یافته‌اند که

taken out of deep-sea jellyfish.

از عروس‌دریایی اعماق دریا برداشته شده‌است.

We all know that some deep-sea creatures glow.

همه ما می‌دانیم که برخی از موجودات اعماق دریا می‌درخشند.

Well, they've now taken that gene, that bioluminescent gene,

خوب، حالا آنها این ژن، ژن زیست‌تابش، را برداشته‌اند

and put it into mammal cells.

و درون سلول‌های پستانداران گذاشته‌اند.

These are normal cells.

اینها سلول‌های معمولی هستند.

And what you see here

و آنچه که اینجا می‌بینید

is these cells glowing in the dark

همین سلول‌ها هستند که در تاریکی

under certain wavelengths of light.

تحت طول موج مشخصی از نور می‌درخشند.

Once they could do that with cells, they could do it with organisms.

و همینکه تونستند این کار را با سلول‌ها بکنند، می‌توانند روی اعضا هم همین کار را انجام دهند.

So they did it with mouse pups,

خوب این کار را روی بچه موش‌ها کردند،

kittens.

و بچه گربه‌ها.

And by the way, the reason the kittens here are orange and these are green

دلیل اینکه گربه‌ها اینجا نارنجی‌اند و اینها سبز

is because that's a bioluminescent gene from coral,

اینست که اون (نارنجی) ژن زیست‌تابش از مرجان است،

while this is from jellyfish.

و این از عروس‌دریایی است.

They did it with pigs.

و آنها همین کار روی با خوک کردند،

They did it with puppies.

و روی سگ‌های کوچک،

And, in fact,

و حتی

they did it with monkeys.

این کار را روی میمون‌ها کردند

And if you can do it with monkeys --

و اگر بتوانید آن را روی میمون‌ها انجام دهید --

though the great leap in trying to genetically manipulate

با اینکه تفاوت عظیمی در آزمایش دستکاری ژنتیکی

is actually between monkeys and apes --

بین میمون‌ها و بوزینه‌ها است --

if they can do it in monkeys,

و اگر بتوانند روی میمون‌ها انجام دهند

they can probably figure out how to do it in apes,

احتمال زیاد می‌توانند راهی برای انجام آن روی بوزینه‌ها پیدا کنند

which means they can do it in human beings.

که به این معنی است که می‌توانند روی انسان‌ها انجام دهند.

In other words, it is theoretically possible

به بیان دیگر، روی کاغذ ممکن است که

that before too long we will be biotechnologically capable

در زمان نه چندان دوری، ما قابلیت زیست‌فناوری‌ای داشته باشیم که بتوانیم

of creating human beings

انسان‌هایی بوجود بیاوریم ...

that glow in the dark.

که در تاریکی می‌درخشند.

Be easier to find us at night.

راحت می‌شه ما را در شب پیدا کرد.

And in fact, right now in many states,

در واقع، هم اکنون در بسیاری از ایالت‌ها،

you can go out and you can buy bioluminescent pets.

می‌توانید بیرون بروید و حیوانات خانگی درخشنده بخرید.

These are zebra fish. They're normally black and silver.

اینها ماهی هستند. در حالت عادی سیاه و نقره‌ای‌اند.

These are zebra fish that have been genetically engineered

اینها ماهی‌هایی هستند که تغییرات ژنتیکی یافته‌اند

to be yellow, green, red,

که زرد، سبز یا قرمز باشند،

and they are actually available now in certain states.

و اینها همین الان در برخی ایالت‌ها موجودند.

Other states have banned them.

بقیه ایلالت‌ها آنها را ممنوع کرده‌اند.

Nobody knows what to do with these kinds of creatures.

هیچ کس نمی‌داند با این موجودات چه کند.

There is no area of the government -- not the EPA or the FDA --

هیچ بخشی از دولت -- نه EPA و نه FDA --

that controls genetically-engineered pets.

کنترلی بر حیوانات خانگی با تغییر ژنتیکی ندارد.

And so some states have decided to allow them,

و خوب بعضی ایالت‌ها تصمیم گرفته‌اند که به اینها اجازه بدهند و

some states have decided to ban them.

بعضی ایالت‌ها تصمیم گرفته‌اند که اینها را ممنوع کنند.

Some of you may have read

ممکن است بعضی از شما درباره

about the FDA's consideration right now

بررسی‌های FDA روی قزل‌آلای تغییر ژنتیکی یافته خوانده باشید.

of genetically-engineered salmon.

بررسی‌های FDA روی قزل‌آلای تغییر ژنتیکی یافته خوانده باشید.

The salmon on top

قزل‌آلای بالا

is a genetically engineered Chinook salmon,

قزل‌آلای چینوکِ تغییرژنتیکی‌یافته است،

using a gene from these salmon

‌که از ژن این قزل‌آلاها و ...

and from one other fish that we eat,

ماهی‌های دیگری که ما می‌خوریم، استفاده می‌کند

to make it grow much faster

تا سریعتر رشد کنند و

using a lot less feed.

غذای کمتری استفاده کنند.

And right now the FDA is trying to make a final decision

و اکنون FDA تلاش می‌کند که تصمیم نهایی در مورد اینکه

on whether, pretty soon, you could be eating this fish --

آیا شما می‌توانید این ماهی را، به زودی، بخورید یا نه، بگیرد --

it'll be sold in the stores.

این در فروشگاه‌ها به فروش برسد.

And before you get too worried about it,

و قبل از اینکه خیلی درباره آن نگران شوید،

here in the United States,

اینجا در آمریکا،

the majority of food you buy in the supermarket

اکثریت غذایی که شما در سوپرمارکت‌ها می‌خرید

already has genetically-modified components to it.

اجزای تغییرژنتیکی داده‌شده‌ای در خود دارند.

So even as we worry about it,

خوب، با اینکه ما خیلی درباره آن نگرانیم،

we have allowed it to go on in this country -- much different in Europe --

اما قبلا اجازه داده‌ایم که در سطح کشور بدون هیچ قانونی وجود داشته باشد

without any regulation,

-- در اروپا وضع خیلی متفاوت است --

and even without any identification on the package.

حتی بدون هیچ مشخصه‌ای بر روی بسته‌بندی.

These are all the first cloned animals

اینها اولین حیوانات همانندسازی‌شده...

of their type.

در نوع خودشان هستند.‌

So in the lower right here,

اینجا پایین سمت راست،

you have Dolly, the first cloned sheep --

دالی را می‌بینید، اولین گوسفند همانندسازی‌شده --

now happily stuffed in a museum in Edinburgh;

اکنون پرشده‌اش در موزه‌ای در ادینبورگ است.

Ralph the rat, the first cloned rat;

رالف موش صحرایی، اولین موش صحرایی همانندسازی‌شده.

CC the cat, for cloned cat;

سی‌سی گربه، اولین گربه همانندسازی‌شده،

Snuppy, the first cloned dog --

اسناپی، اولین سگ همانندسازی‌شده،

Snuppy for Seoul National University puppy --

اسناپی برگرفته از کلمات انگلیسی "حیوان خانگی دانشگاه ملی سئول" است --

created in South Korea

که در کره جنوبی همانندسازی‌ شده‌است.

by the very same man that some of you may remember

در حاشیه، این همان کسی است که اگر به خاطر داشته باشید

had to end up resigning in disgrace

مجبور شد که با رسوایی کناره‌گیری کند،

because he claimed he had cloned a human embryo, which he had not.

به این خاطر که گفته بود سلول بنیادی انسانی را همانندسازی کرده‌است، که البته نکرده بود.

He actually was the first person

در واقع او اولین کسی بود که یک سگ را همانندسازی کرده بود،

to clone a dog, which is a very difficult thing to do,

که کار خیلی سختی است،

because dog genomes are very plastic.

چونکه ژنوم سگ خیلی انعطاف پذیر است.

This is Prometea, the first cloned horse.

این پرومتی، اولین اسب همانندسازی‌شده است.

It's a Haflinger horse cloned in Italy,

یک اسب هافلینگر است که در ایتالیا همانندسازی شده‌است

a real "gold ring" of cloning,

یک حلقه طلایی در همانندسازی

because there are many horses that win important races

به این خاطر که اسب‌های زیادی هستند که مسابقات مهمی را می‌برند

who are geldings.

که اخته شده‌اند.

In other words, the equipment to put them out to stud

به عبارت دیگر امکانات اینکه از آنها در اصلاح نژاد استفاده کنیم ...

has been removed.

از آنها خارج شده است.

But if you can clone that horse,

ولی اگر بتوانید چنین اسبی را همانندسازی کنید،

you can have both the advantage of having a gelding run in the race

می‌توانید هم از برتری مسابقه با اسب اخته‌شده استفاده کنید

and his identical genetic duplicate

و هم اینکه از نمونه دقیقا مشابه ژنتیکی آن

can then be put out to stud.

برای اصلاح نژادی بهره بگیرید.

These were the first cloned calves,

اینها اولین گوساله‌های همانندسازی‌شده اند،

the first cloned grey wolves,

اولین روباه‌های خاکستری همانندسازی‌شده.

and then, finally,

و در نهایت،

the first cloned piglets:

اولین خوک‌های همانندسازی شده:

Alexis, Chista, Carrel, Janie and Dotcom.

الکسیس، چیستا، کارل، جینی و دات‌کام.

(Laughter)

(خنده حضار)

In addition, we've started to use cloning technology

علاوه بر آن ما شروع به استفاده از فناوری همانندسازی کرده‌ایم

to try to save endangered species.

تا گونه‌های در خطر انقراض را حفظ کنیم.

This is the use of animals now

این استفاده از حیوانات برای

to create drugs and other things in their bodies

تولید دارو و سایر چیزهایی است که ...

that we want to create.

ما می‌خواهیم بسازیم در بدن آنها.

So with antithrombin in that goat --

مثلا آنتی‌ترومبین در این بز --

that goat has been genetically modified

این بز طوری تغییر ژنتیکی داده‌ شده است که

so that the molecules of its milk

مولکول‌های شیر آن

actually include the molecule of antithrombin

در واقع شامل مولکول‌های آنتی‌ترومبینی می‌شود که

that GTC Genetics wants to create.

شرکت GTC Genetic می‌خواند تولید کند.

And then in addition, transgenic pigs, knockout pigs,

علاوه بر آن، خوک‌های تغییر ژنتیکی داده‌شده،

from the National Institute of Animal Science in South Korea,

از انستیتوی ملی علوم حیوانی در کره جنوبی،

are pigs that they are going to use, in fact,

آنها می‌خواهند که از این خوک‌ها،

to try to create all kinds of drugs

برای تولید انواع داروها و سایر مواد شیمیایی‌ استفاده کنند

and other industrial types of chemicals

برای تولید انواع داروها و سایر مواد شیمیایی‌ استفاده کنند

that they want the blood and the milk

آنها می‌خواهند که خون و شیر این حیوانات‌

of these animals

آنها می‌خواهند که خون و شیر این حیوانات

to produce for them,

مواد را تولید کند

instead of producing them in an industrial way.

به جای اینکه مواد را به روش‌های صنعتی تولید کنند.

These are two creatures

اینها دو موجود هستند که

that were created

برای نجات گونه‌های در خطر انقراض تولید شده‌اند،

in order to save endangered species.

برای نجات گونه‌های در خطر انقراض تولید شده‌اند،

The guar

گوار

is an endangered Southeast Asian ungulate.

گونه در معرض خطر از سُم‌داران در جنوب‌شرق آسیا است.

A somatic cell, a body cell,

یک سلول بدن،

was taken from its body,

از بدن آن برداشته شد و

gestated in the ovum of a cow,

و در رحم یک گاو پرورش داده شد،

and then that cow gave birth to a guar.

و سپس اون گاو یک گوار را به دنیا آورد.

Same thing happened with the mouflon,

چیزی شبیه این در مورد قوچ کوهی (موفلُن) انجام شد،

where it's an endangered species of sheep.

این گونه در خطر انقراضی از گوسفند است.

It was gestated in a regular sheep body,

اون در رحم یک گوسفند معمولی قرار داده‌شد،

which actually raises an interesting biological problem.

که البته مشکل بیولوژیکی جالبی را بوجود آورد.

We have two kinds of DNA in our bodies.

ما دو نوع دی‌ان‌ای در بدنمان داریم.

We have our nucleic DNA

دی ان‌ای هسته سلولی ما

that everybody thinks of as our DNA,

که همه به عنوان دی‌ان‌ای ما می‌شناسند،

but we also have DNA in our mitochondria,

ولی ما یک دی‌ان‌ای هم در میتوکندریمان داریم،

which are the energy packets of the cell.

که بسته‌های انرژی سلول هستند.

That DNA is passed down through our mothers.

اون دی‌ان‌ای توسط مادرمان به ما منتقل می‌شود.

So really, what you end up having here

پس در حقیقت، آنچه که ما در نهایت اینجا داریم

is not a guar and not a mouflon,

یک گوار یا یک موفلن نیست،

but a guar

ولی یک گوار

with cow mitochondria,

با میتوکندری گاو،

and therefore cow mitochondrial DNA,

و بنابراین دی‌ان‌ای میتوکندری گاو،

and a mouflon with another species of sheep's

و یک موفلن با دی‌ان‌ای میتوکندری گونه دیگری از گوسفند.

mitochondrial DNA.

و یک موفلن با دی‌ان‌ای میتوکندری گونه دیگری از گوسفند.

These are really hybrids, not pure animals.

اینها در حقیقت ترکیب هستند و حیوان خالص نیستند.

And it raises the question of how we're going to define animal species

و این سوال را پیش می‌آورد که ما چگونه می‌خواهیم گونه‌های حیوانی را

in the age of biotechnology --

در عصر زیست‌فناوری تعریف کنیم.

a question that we're not really sure yet

‌سوالی که ما هنوز مطمئن نیستیم چطور حلش کنیم.

how to solve.

سوالی که ما هنوز مطئن نیستیم چطور حلش کنیم.

This lovely creature

این موجود دوست‌داشتنی

is an Asian cockroach.

یک سوسک آسیایی است

And what they've done here

و چیزی که آنها اینجا انجام دادند

is they've put electrodes in its ganglia and its brain

اینست که الکترودهایی در مغز آن قرار دادند

and then a transmitter on top,

و بعد یک فرستنده روی آن قرار دادند،

and it's on a big computer tracking ball.

و اون روی یک توپ بزرگ ردیاب کامپیوتری است.

And now, using a joystick,

و حالا با استفاده از جوی‌استیک،

they can send this creature

آنها می‌توانند این موجود را...

around the lab

دور آزمایشگاه بچرخانند

and control whether it goes left or right,

و راست و چپ یا جلو عقب ...

forwards or backwards.

رفتن آن را کنترل کنند.

They've created a kind of insect bot,

آنها یک نوع ربات حشره‌ای ساخته‌اند،

or bugbot.

یا باگ‌بات.

It gets worse than that -- or perhaps better than that.

از این هم بدتر می‌شود -- یا شاید هم بهتر.

This actually is one of DARPA's very important --

این در واقع یکی از مهم‌ترین پروژه‌های دارپا است --

DARPA is the Defense Research Agency --

این در واقع یکی از مهم‌ترین پروژه‌های دارپا است --

one of their projects.

دارپا یک موسسه تحقیقاتی دفاعی است.

These goliath beetles

پرهای این سوسک‌های پرنده سیم‌بندی شده‌اند.

are wired in their wings.

پرهای این سوسک‌های پرنده سیم‌بندی شده‌اند.

They have a computer chip strapped to their backs,

یک تراشه کامپیوتری بر پشت اینها بسته شده‌است،

and they can fly these creatures around the lab.

و آنها می‌توانند این موجودات را دور آزمایشگاه پرواز دهند.

They can make them go left, right. They can make them take off.

می‌توانند آنها را به راست یا چپ هدایت کنند. می‌توانند آنها را از زمین بلند کنند.

They can't actually make them land.

آنها نمی‌توانند واقعا آنها را بنشانند.

They put them about one inch above the ground,

آنها سوسک‌ها را دو سانتیمتر بالای زمین قرار می‌دهند،

and then they shut everything off and they go pfft.

و همه چیز را خاموش می‌کنند و بعد پوف.

But it's the closest they can get to a landing.

ولی این نزدیکترین چیزی است که به فرودآوردن اینها رسیده‌اند.

And in fact, this technology has gotten so developed

و در واقع، این فناوری چنان گسترش یافته است،

that this creature --

و این موجود --

this is a moth --

این یک بید است.

this is the moth in its pupa stage,

این بید در مرحله شفیره‌ای است،

and that's when they put the wires in

و این موقعی است که آنها سیم‌ها را جا می‌گذارند

and they put in the computer technology,

و فناوری کامیپوتری را جاسازی می‌کنند.

so that when the moth actually emerges as a moth,

و بعد وقتی که بید واقعا به شکل بید در می‌آید،

it is already prewired.

قبلا مداربندی شده‌است.

The wires are already in its body,

سیم‌ها قبلا در بدن آن هستند،

and they can just hook it up to their technology,

و محققان فقط کافی‌است که ارتباط آن را با فناوری برقرار کنند،

and now they've got these bugbots

و اکنون باگ‌بات‌ها آماده‌اند،

that they can send out for surveillance.

و می‌توانند آنها را برای رصد بیرون بفرستند.

They can put little cameras on them

می‌توان دوربین‌های کوچکی را روی آنها نصب کنند

and perhaps someday deliver

و شاید روزی ...

other kinds of ordinance

ابزار جنگی جدیدی را ...

to warzones.

به میدان جنگ معرفی کنند.

It's not just insects.

فقط حشرات نیستند.

This is the ratbot, or the robo-rat

این رَتبات یا روبو-موش است

by Sanjiv Talwar at SUNY Downstate.

توسط سنجیو تالوار در دانشگاه SUNY.

Again, it's got technology --

دوباره، این همان فناوری را دارد،

it's got electrodes going into its left and right hemispheres;

این الکترودهایی دارد که به نیم‌کره چپ و راست مغز آن می‌رود،

it's got a camera on top of its head.

و یک دوربین هم در روی سر آن است.

The scientists can make this creature

دانشمندان می‌توانند مجبور کنند که این موجودات چپ یا راست بروند.

go left, right.

دانشمندان می‌توانند مجبور کنند که این موجودات چپ یا راست بروند.

They have it running through mazes, controlling where it's going.

آنها مجبورشان کردند که درون هزارپیچ حرکت کنند و کنترلشان کنند که کجا می‌روند.

They've now created an organic robot.

آنها اکنون ربات حیوانی ساخته‌اند.

The graduate students

دانشجویان تحصیلات تکمیلی

in Sanjiv Talwar's lab

در آزمایشگاه سَنجیو تالوار گفتند

said, "Is this ethical?

«آیا این اخلاقی است؟

We've taken away the autonomy of this animal."

ما استقلال این حیوانات را از آنها گرفته‌ایم.»

I'll get back to that in a minute.

من به این موضوع برمی‌گردم.

There's also been work done with monkeys.

کارهایی هم با میمون‌ها انجام شده‌است.

This is Miguel Nicolelis of Duke.

این میگوِل نیکولِلیس از دانشگاه دوک است.

He took owl monkeys,

او میمون‌ها را برداشت،

wired them up

طوری مداربندی‌شان کرد که

so that a computer watched their brains while they moved,

کامپیوتر بتواند مغز آنها را در حین حرکت بررسی کند،

especially looking at the movement of their right arm.

مخصوصا با نگاه کردن بر حرکات دست راست آنها.

The computer learned what the monkey brain did

کامپیوتر فعالیت‌های مغز میمون را با راه‌های مختلف حرکت دست آموخت.

to move its arm in various ways.

کامپیوتر فعالیت‌های مغز میمون را با راه‌های مختلف حرکت دست آموخت.

They then hooked it up to a prosthetic arm,

بعد آنرا به یک دست مصنوعی متصل کردند،

which you see here in the picture,

که در این تصویر می‌بینید،

put the arm in another room.

دست را در اتاق دیگری گذاشتند.

Pretty soon, the computer learned, by reading the monkey's brainwaves,

خیلی سریع، کامپیوتر با خواندن امواج مغزی میمون، آموخت که

to make that arm in the other room

دست دیگر در اتاق دیگر را،

do whatever the monkey's arm did.

دقیقا مطابق با حرکات دست میمون حرکت دهد.

Then he put a video monitor

بعد او مانیتوری را در قفس میمون قرار داد

in the monkey's cage

بعد او مانیتوری را در قفس میمون قرار داد

that showed the monkey this prosthetic arm,

که به میمون حرکات دست مصنوعی‌اش را نشان می‌داد،

and the monkey got fascinated.

و میمون خیلی هیجان‌زده شد.

The monkey recognized that whatever she did with her arm,

میمون فهمید که هر کاری با دستش انجام دهد،

this prosthetic arm would do.

این دست مصنوعی هم انجام می‌دهد.

And eventually she was moving it and moving it,

و کم‌کم او آن را حرکت می‌داد و حرکت می‌داد،

and eventually stopped moving her right arm

و کم‌کم دست راستش را حرکت نداد،

and, staring at the screen,

و با خیره نگاه کردن به مانیتور،

could move the prosthetic arm in the other room

می‌توانست که دست مصنوعی‌اش را در اتاق دیگر حرکت دهد

only with her brainwaves --

تنها با موج‌های ذهنی --

which means that monkey

یعنی اینکه میمون

became the first primate in the history of the world

اولین موجود در تاریخ جهان است که

to have three independent functional arms.

سه دست مستقل سالم مستقل دارد.

And it's not just technology

و این فقط فناوری نیست که

that we're putting into animals.

ما درون حیوانات می‌گذاریم.

This is Thomas DeMarse at the University of Florida.

این توماس دیمارسه در دانشگاه فلوریدا است.

He took 20,000 and then 60,000

او اول 20هزار و بعد 60هزار

disaggregated rat neurons --

نورون‌های جداشده موش را برداشت --

so these are just individual neurons from rats --

یعنی آنها تک نورون‌هایی هستند که از موش گرفته شده‌اند --

put them on a chip.

و آنها را روی یک تراشه گذاشت.

They self-aggregated into a network,

آنها به صورت خودکار یک شبکه ایجاد کردند،

became an integrated chip.

و یک تراشه ترکیبی بوجود آمد.

And he used that

و او از آن برای یک قطعه آی‌تی

as the IT piece

و او از آن برای یک قطعه آی‌تی

of a mechanism which ran a flight simulator.

که مکانیسمی را که یک شبیه‌ساز پرواز را راه‌اندازی می‌کرد، استفاده کرد.

So now we have organic computer chips

و اکنون ما تراشه‌های کامپیوتری حیوانی داریم

made out of living, self-aggregating neurons.

که از شبکه‌های نورونی خودساخته تشکیل شده‌اند.

Finally, Mussa-Ivaldi of Northwestern

در نهایت، موسی-ایوالدی از نورث‌وسترن

took a completely intact,

یک مغز کاملا دست‌نخورده

independent lamprey eel brain.

و جدای یک مارماهی را برداشت.

This is a brain from a lamprey eel.

این مغز مارماهی است.

It is living --

این زنده است،

fully-intact brain in a nutrient medium

مغز کامل دست‌نخورده در محلول غذایی

with these electrodes going off to the sides,

با این الکترودها که از اطراف به آن می‌روند،

attached photosensitive sensors to the brain,

سنسورهای حساس به نور را به مغز متصل کرد،

put it into a cart --

آن را درون یک دستگاه گذاشت --

here's the cart, the brain is sitting there in the middle --

این دستگاه است، مغز اونجا در وسط قرار دارد --

and using this brain as the sole processor for this cart,

و از این مغز به عنوان تنها پردازنده برای این دستگاه استفاده کرد،

when you turn on a light and shine it at the cart,

وقتی نور را به این دستگاه می‌تابانید،

the cart moves toward the light;

دستگاه به سمت نور حرکت می‌کند؛

when you turn it off, it moves away.

وقتی که خاموشش می‌کنید از آن دور می‌شود.

It's photophilic.

آن نوردوست است.

So now we have a complete

و خوب ما الان یک مغز کامل زنده مارماهی داریم.

living lamprey eel brain.

و خوب ما الان یک مغز کامل زنده مارماهی داریم.

Is it thinking lamprey eel thoughts,

آیا آن به فکرهای یک مارماهی فکر میکند که

sitting there in its nutrient medium?

آنجا در محیط غذایی نشسته است؟

I don't know,

من نمی‌دانم،

but in fact it is a fully living brain

ولی در واقع آن یک مغز زنده کامل است

that we have managed to keep alive

که ما توانسته‌ایم که زنده نگهداریم تا

to do our bidding.

کارهای ما را انجام دهد.

So, we are now at the stage

خوب، ما اکنون در مرحله‌ای قرار داریم

where we are creating creatures

که موجوداتی را برای اهداف خود می‌سازیم

for our own purposes.

که موجوداتی را برای اهداف خود می‌سازیم

This is a mouse created by Charles Vacanti

این یک موش است که توسط چارلز وَکانتی

of the University of Massachusetts.

از دانشگاه ماساچوست ساخته شده است.

He altered this mouse

او این موش را تغییر داده است،

so that it was genetically engineered

این موش تغییر ژنتیکی داده شده است که

to have skin that was less immunoreactive to human skin,

پوستی داشته باشد که واکنش ایمنتی کمتری به پوست انسان داشته باشد،

put a polymer scaffolding of an ear under it

یک ساختار پلیمری گوش زیر آن قرار داد

and created an ear that could then be taken off the mouse

و یک گوش ساخت که بعد می‌توان از موش خارج کرد و

and transplanted onto a human being.

به یک انسان پیوند زند.

Genetic engineering

مهندسی ژنتیک

coupled with polymer physiotechnology

ترکیب با فیزیوفناوری پلیمری

coupled with xenotransplantation.

ترکیب با پیوندعضوغیرانسان به انسان.

This is where we are in this process.

این جایی است که ما در این فرایند قرار داریم.

Finally, not that long ago,

درنهایت، همین اواخر،

Craig Venter created the first artificial cell,

کِریگ وِنتِر اولین سلول مصنوعی را ساخت،

where he took a cell, took a DNA synthesizer,

اینطور که او یک سلول را برداشت،

which is a machine,

به کمک یک دستگاه سنتز دی‌ان‌ای،

created an artificial genome,

یک ژنوم مصنوعی تولید کرد،

put it in a different cell --

آن را درون یک سلول دیگر گذاشت --

the genome was not of the cell he put it in --

ژنوم متعلق به سلولی که درونش قرار داد نبود --

and that cell then reproduced

و بعد آن سلول مثل ...

as the other cell.

سایر سلول‌ها خودش را تکثیر کرد.

In other words,

به بیان دیگر،

that was the first creature in the history of the world

آن اولین موجود در تاریخ جهان بود که

that had a computer as its parent --

یک کامپیوتر والدین آن است --

it did not have an organic parent.

والدین حیوانی ندارد.

And so, asks The Economist:

و بنابراین، نشریه اکونومیست می‌پرسد:

"The first artificial organism and its consequences."

«اولین ارگانیسم مصنوعی و پیامدهای آن»

So you may have thought

خوب، ممکن است شما فکر کرده باشید که

that the creation of life

بوجود آمدن زندگی

was going to happen in something that looked like that.

قرار بود که چیزی شبیه این باشد.

(Laughter)

(خنده)

But in fact, that's not what Frankenstein's lab looks like.

ولی در واقع، آزمایشگاه فرانکِنشتاین آنطور نیست.

This is what Frankenstein's lab looks like.

این شکل آزمایشگاه فرانکِنشتاین است.

This is a DNA synthesizer,

این دستگاه سنتز دی‌ان‌ای است،

and here at the bottom

و اینجا در پایین ...

are just bottles of A, T, C and G --

بطری‌های A, T, C و G است

the four chemicals

چهار ماده شیمیایی که زنجیره دی‌ان‌ای را می‌سازد.

that make up our DNA chain.

چهار ماده شیمیایی که زنجیره دی‌ان‌ای را می‌سازد.

And so, we need to ask ourselves some questions.

و بنابراین، ما می‌خواهیم که از خودمان چند سوال بپرسیم.

For the first time in the history of this planet,

برای اولین بار در تاریخ این سیاره،

we are able to directly design organisms.

ما می‌توانیم مستقیما ارگانیسم‌ها را طراحی کنیم.

We can manipulate the plasmas of life

ما با قدرتی بی‌سابقه می‌توانیم جوهره زندگی را دستکاری کنیم.

with unprecedented power,

ما با قدرتی بی‌سابقه می‌توانیم جوهره زندگی را دستکاری کنیم.

and it confers on us a responsibility.

و این برای ما مسئولیتی ایجاد می‌کند.

Is everything okay?

آیا همه چیز خوب است؟

Is it okay to manipulate and create

آیا درست است که ما هر موجودی را که می‌خواهیم

whatever creatures we want?

دستکاری کنیم و بسازیم؟

Do we have free reign

آیا ما آنقدر آزادی داریم که حیوان‌هایی را طراحی کنیم؟

to design animals?

آیا ما آنقدر آزادی داریم که حیوان‌هایی را طراحی کنیم؟

Do we get to go someday to Pets 'R' Us

آیا ما اجازه داریم روزی به فروشگاه «حیوان خانگی من» برویم

and say, "Look, I want a dog.

و بگوییم: «من یک سگ می‌خوام،

I'd like it to have the head of a Dachshund,

می‌خوام سرش از سگ پاکوتا باشه،

the body of a retriever,

بدنش سگ شکارچی باشه،

maybe some pink fur,

و شاید یه مقدار پشم صورتی

and let's make it glow in the dark"?

و توی تاریکی هم بدرخشه»

Does industry get to create creatures

آیا صنعت اجازه داره که موجوداتی بسازه

who, in their milk, in their blood, and in their saliva

که در شیر، در خون، در بزاق دهان

and other bodily fluids,

و دیگر سیالات بدنش،

create the drugs and industrial molecules we want

داروها و سایر مواد شیمیایی که ما می‌خواهیم را بسازد

and then warehouse them

و بعد آنها را در سیلوهای بزرگ به عنوان

as organic manufacturing machines?

ماشین‌های تولید جاندار، نگهداری کنیم؟

Do we get to create organic robots,

آیا ما اجازه داریم که ربات‌های حیوانی بسازیم

where we remove the autonomy from these animals

آنجایی که ما استقلال را از حیوان‌ها می‌گیریم و

and turn them just into our playthings?

و آنها را تبدیل به اسباب‌بازی‌های خودمان می‌کنیم؟

And then the final step of this,

و آخرین قدم از این،

once we perfect these technologies in animals

وقتی که ما این فناوری را در حیوانات بهینه کردیم

and we start using them in human beings,

و ما شروع به استفاده از آن در انسان‌ها کردیم،

what are the ethical guidelines

راهنماهای اخلاقی که...

that we will use then?

ما استفاده خواهیم کرد چی هستند؟

It's already happening. It's not science fiction.

هم‌اکنون در حال رخ دادن است، داستان علمی-تخیلی نیست.

We are not only already using these things in animals,

نه تنها ما از اینها در بدن حیوانات استفاده می‌کنیم،

some of them we're already beginning to use

بلکه شروع به استفاده بعضی از آنها در بدن خودمان هم کرده‌ایم.

on our own bodies.

بلکه شروع به استفاده بعضی از آنها در بدن خودمان هم کرده‌ایم.

We are now taking control of our own evolution.

ما اکنون کنترل تکامل خودمان را به دست گرفته‌ایم.

We are directly designing

ما مستقیما آینده گونه‌های این سیاره را طراحی می‌کنیم.

the future of the species of this planet.

ما مستقیما آینده گونه‌های این سیاره را طراحی می‌کنیم.

It confers upon us an enormous responsibility

این برای ما مسئولیتی عظیمی را به بار می‌آورد

that is not just the responsibility

این تنها مسئولیت دانشمندان و متخصصین اخلاق نیست

of the scientists and the ethicists

این تنها مسئولیت دانشمندان و متخصصین اخلاق نیست

who are thinking about it and writing about it now.

که اکنون درباره آن فکر می‌کنند و می‌نویسند.

It is the responsibility of everybody

این مسئولیت همه ماست

because it will determine what kind of planet and what kind of bodies

چرا که تعیین می‌کند که ما در آینده چطور سیاره‌ای و چه شکل بدن‌هایی خواهیم داشت.

we will have in the future.

چرا که تعیین می‌کند که ما در آینده چطور سیاره‌ای و چه شکل بدن‌هایی خواهیم داشت.

Thanks.

ممنونم.

(Applause)

(تشویق حضار)