Shekhar Kapur: We are the stories we tell ourselves

شیکهار کپور: ما همان داستانهایی را که بخود میگوییم هستیم.

150,419 views

2010-04-01 ・ TED


New videos

Shekhar Kapur: We are the stories we tell ourselves

شیکهار کپور: ما همان داستانهایی را که بخود میگوییم هستیم.

150,419 views ・ 2010-04-01

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Pouria Montazeri Reviewer: zahra soleimanian
00:15
So, I was just asked to go and shoot this film called "Elizabeth."
0
15260
3000
اخیرا از من درخواست شد که فیلم "اِلیزابت" را بسازم.
00:18
And we're all talking about this great English icon and saying,
1
18260
3000
داشتیم درباره ی این شخصیت مهم انگلیسی صحبت میکردیم و میگفتیم:
00:21
"She's a fantastic woman, she does everything.
2
21260
2000
"او یک زن بسیار خارق العاده ای بود. همه کاره بود.
00:23
How are we going to introduce her?"
3
23260
2000
چطوری او را در این فیلم معرفی کنیم؟"
00:25
So we went around the table with the studio and the producers and the writer,
4
25260
2000
دور میز، کارمندهای استودیو، تهیه کنندگان، و نویسندگان نظر دادند،
00:27
and they came to me and said, "Shekhar, what do you think?"
5
27260
2000
نوبت به من رسید و از من پرسیدند، "شیکهار، نظرت چیست؟"
00:29
And I said, "I think she's dancing."
6
29260
3000
گفتم، "فکر میکنم که او میرقصد."
00:32
And I could see everybody looked at me,
7
32260
3000
و همه به من یک نگاهی کردند،
00:35
somebody said, "Bollywood."
8
35260
2000
یکی پچ پچ کنان گفت: "بالیوود."
00:37
The other said, "How much did we hire him for?"
9
37260
2000
یکی دیگر گفت: "ما چقدر داریم خرج مزد او میکنیم؟"
00:39
And the third said, "Let's find another director."
10
39260
3000
و سومین شخص گفت: "بیایید و یک کارگردان دیگری انتخاب کنیم."
00:42
I thought I had better change.
11
42260
2000
بخود گفتم که بهترست عقیده ام را عوض کنم.
00:44
So we had a lot of discussion on how to introduce Elizabeth,
12
44260
2000
ما گفتگوهای بسیاری درباره چگونگي معرفی کردن الیزابت داشتیم،
00:46
and I said, "OK, maybe I am too Bollywood.
13
46260
3000
و گفتم، باشد، شاید من زیاد از حد بالیوودی هستم.
00:49
Maybe Elizabeth, this great icon, dancing?
14
49260
2000
بخود گفتم الیزابت، آن شخصیت مهم انگلیسی، میرقصد؟
00:51
What are you talking about?"
15
51260
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:53
So I rethought the whole thing,
16
53260
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:55
and then we all came to a consensus.
17
55260
2000
چی میگی؟ پس از نو فکر کردم،تا بلاخره همه به توافق عام رسیدیم.
00:57
And here was the introduction of this
18
57260
2000
و این مقدمه ی
00:59
great British icon called "Elizabeth."
19
59260
2000
شخصیت عظیم بریتانیایی بنام "الیزابت" است.
01:06
Leicester: May I join you, my lady?
20
66260
3000
لِستر: ای بانوی من، اجازه دارم؟
01:18
Elizabeth: If it please you, sir.
21
78260
3000
الیزابت: اگر خوشنودت کند، سرور من.
01:21
(Music)
22
81260
3000
(موسیقی)
02:05
Shekhar Kapur: So she was dancing.
23
125260
2000
شیکهار کپور: و او میرقصید.
02:07
So how many people who saw the film did not get
24
127260
3000
خب، چند نفر از آنهایی که این صحنه را دیده اند،
02:10
that here was a woman in love,
25
130260
2000
متوجه نشدند که این، یک زن عاشق است، که کاملا معصوم است،
02:12
that she was completely innocent
26
132260
2000
متوجه نشدند که این، یک زن عاشق است، که کاملا معصوم است،
02:14
and saw great joy in her life, and she was youthful?
27
134260
3000
و زندگی را با لذت مینگریست و باطراوت است؟
02:17
And how many of you did not get that?
28
137260
3000
چند نفر از شماها اینرا متوجه نشده اید؟
02:21
That's the power of visual storytelling,
29
141260
2000
این قدرت داستان سرایي بصری است.
02:23
that's the power of dance, that's the power of music:
30
143260
3000
این قدرت رقص است. این قدرت موسیقی است.
02:26
the power of not knowing.
31
146260
3000
قدرت ندانستن.
02:29
When I go out to direct a film,
32
149260
2000
وقتی که یک فیلمی را میسازم،
02:31
every day we prepare too much, we think too much.
33
151260
2000
ما هر روز زیاد از حد فکر میکنیم و تدارک میبینیم.
02:33
Knowledge becomes a weight upon wisdom.
34
153260
3000
آگاهی تبدیل به وزنی سنگین بر روی معرفت میشود.
02:36
You know, simple words lost
35
156260
2000
کلمات ساده، در دریای تجربه گُم میشوند.
02:38
in the quicksand of experience.
36
158260
4000
کلمات ساده، در دریای تجربه گُم میشوند.
02:42
So I come up, and I say,
37
162260
2000
پس هر روز از خودم میپرسم:
02:44
"What am I going to do today?" I'm not going to do what I planned to do,
38
164260
3000
"من امروز چه خواهم کرد؟" آن نقشه ای را که کشیدم انجام نخواهم داد،
02:47
and I put myself into absolute panic.
39
167260
3000
و خود را میان اضطراب مطلق قرار میدهم.
02:50
It's my one way of getting rid of my mind,
40
170260
3000
این تنها طریقی است که من برای رها کردن افکارم استفاده میکنم،
02:53
getting rid of this mind that says,
41
173260
2000
افکاری که میگویند:
02:55
"Hey, you know what you're doing. You know exactly what you're doing.
42
175260
2000
"آهای، تو دقیقا میدونی که چکار داری میکنی.
02:57
You're a director, you've done it for years."
43
177260
2000
تو سالهاست که یک کارگردان هستی."
02:59
So I've got to get there
44
179260
2000
پس من باید به صحنه برسم
03:01
and be in complete panic.
45
181260
2000
در اضطراب مطلق باشم.
03:03
It's a symbolic gesture. I tear up the script,
46
183260
2000
یک ژست نمادی است. نمایشنامه را پاره میکنم.
03:05
I go and I panic myself, I get scared.
47
185260
3000
خودم را میترسانم.
03:08
I'm doing it right now; you can watch me. I'm getting nervous,
48
188260
3000
همین الان دارم همان کار را میکنم. میتوانید ببینید. دستپاچه هستم.
03:11
I don't know what to say, I don't know what I'm doing, I don't want to go there.
49
191260
3000
نمیدانم چی بگویم. نمیدانم چکار دارم میکنم. نمیخواهم به سر صحنه بروم.
03:14
And as I go there, of course, my A.D. says,
50
194260
2000
و وقتی که به سر صحنه میروم، دستیارم میپرسد:
03:16
"You know what you're going to do, sir." I say, "Of course I do."
51
196260
3000
"آیا میدانید که چکار خواهید کرد؟" پاسخ میدهم: "البته که میدانم."
03:20
And the studio executives, they would say,
52
200260
2000
مجریهای استودیو همیشه میگویند:
03:22
"Hey, look at Shekhar. He's so prepared."
53
202260
2000
"به شیکهار نگاه کنید. چقدر آمادگی دارد."
03:24
And inside I've just been listening to Nusrat Fateh Ali Khan
54
204260
2000
و در درونم، مشغول گوش کردن به نصرت فاتح علی خان هستم،
03:26
because he's chaotic.
55
206260
2000
چون او بسیار بینظم است.
03:28
I'm allowing myself to go into chaos
56
208260
3000
بخود این اجازه را میدهم که وارد بی نظمی شوم،
03:31
because out of chaos, I'm hoping some moments of truth will come.
57
211260
3000
چون امیدوارم که از بی نظمی،لحظات حقیقي آشکار شوند.
03:35
All preparation is preparation.
58
215260
2000
تمام آمادگیها خود آمادگی است.
03:37
I don't even know if it's honest.
59
217260
2000
حتی نمیدانم که این کار صادقی است یا نه.
03:39
I don't even know if it's truthful.
60
219260
2000
و نمیدانم این کار درستی‌ است یا نه.
03:41
The truth of it all comes on the moment, organically,
61
221260
3000
حقیقت مطلب در یک لحظه بطور طبیعی بدست میاید،
03:44
and if you get five great moments
62
224260
2000
و اگر شما حتی پنج لحظات عالی داشته باشید
03:46
of great, organic stuff
63
226260
2000
لحظات عالی و و موارد طبیعی،
03:48
in your storytelling, in your film,
64
228260
2000
در داستان سرایي تان، در فیلمتان،
03:50
your film, audiences will get it.
65
230260
2000
تماشاچیان شما درکشان خواهند کرد.
03:52
So I'm looking for those moments, and I'm standing there
66
232260
2000
پس من بدنبال آن لحظات هستم،
03:54
and saying, "I don't know what to say."
67
234260
2000
سر صحنه وای میستم و میگویم: "من چه میدونم."
03:56
So, ultimately, everybody's looking at you,
68
236260
2000
همه به تو نگاه میکنند،
03:58
200 people at seven in the morning
69
238260
2000
دویست نفر در هفت صبح،
04:00
who got there at quarter to seven, and you arrived at seven,
70
240260
2000
که یک ربع به هفت رسیدند و تو سر ساعت هفت،
04:02
and everybody's saying,
71
242260
2000
و همه میگویند،
04:04
"Hey. What's the first thing? What's going to happen?"
72
244260
2000
و همه میگویند، "خب، اولین صحنه چیست؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟"
04:06
And you put yourself into a state of panic
73
246260
2000
و تو خود را وارد یک حال اضطرابی میکنی
04:08
where you don't know, and so you don't know.
74
248260
3000
که صرفا نمیدانی.
04:11
And so, because you don't know,
75
251260
2000
و چون بی خبری،
04:13
you're praying to the universe because you're praying to the universe
76
253260
3000
بدرگاه کهکشانها استغاثه میکنی
04:16
that something -- I'm going to try and access the universe
77
256260
3000
سعی میکنم که به کهکشان دستیابم -- همانطوری که
04:19
the way Einstein -- say a prayer --
78
259260
2000
انیشتن دعا کرد
04:21
accessed his equations,
79
261260
2000
و به معادله ی معروفش رسید --
04:23
the same source. I'm looking for the same source
80
263260
3000
همان منبع -- من بدنبال همان منبع هستم
04:26
because creativity comes from absolutely the same source
81
266260
2000
چون خلاقیت از همان منبعی سرچشمه میگیرد
04:28
that you meditate somewhere outside yourself,
82
268260
2000
که تو از بیرون از خود به او تمرکز داری،
04:30
outside the universe.
83
270260
2000
بیرون از کهکشانها.
04:32
You're looking for something that comes and hits you.
84
272260
2000
بدنبال چیزی هستی که یکدفعه از هیچ جا ظهور کند.
04:34
Until that hits you, you're not going to do the first shot.
85
274260
2000
تا این اتفاق نیافتد، تو اولین صحنه را فیلمبرداری نخواهی کرد.
04:36
So what do you do?
86
276260
2000
پس چکار خواهی کرد؟
04:38
So Cate says, "Shekhar, what do you want me to do?"
87
278260
2000
کیت میگوید: "شیهکار، میخواهی چکار کنم؟"
04:40
And I say, "Cate, what do you want to do?" (Laughter)
88
280260
3000
میگویم: "کیت، تو چکار میخواهی بکنی؟" (خنده)
04:43
"You're a great actor, and I like to give to my actors --
89
283260
3000
"تو یک هنرپیشه ی عالي هستی، و من اصولا به هنرپیشه هایم اعتماد دارم.
04:46
why don't you show me what you want to do?"
90
286260
2000
چطوره به من نشان بدهی که تصمیمت چیست."
04:48
(Laughter)
91
288260
2000
(خنده)
04:50
What am I doing? I'm trying to buy time.
92
290260
2000
من دارم سعی میکنم که وقت بکشم.
04:52
I'm trying to buy time.
93
292260
2000
وقت بکشم.
04:54
So the first thing about storytelling that I learned,
94
294260
2000
پس اولین چیزی که درباره ی داستان سرایی یاد گرفته ام،
04:56
and I follow all the time is: Panic.
95
296260
2000
و همیشه انجامش میدهیم، اضطراب است.
04:58
Panic is the great access of creativity
96
298260
3000
اضطراب یک راه عالی‌ برای دستیابی به خلاقیت است.
05:01
because that's the only way to get rid of your mind.
97
301260
2000
زیرا تنها راهیست برای رها کردن افکارت.
05:03
Get rid of your mind.
98
303260
2000
افکارت را رها کن.
05:05
Get out of it, get it out.
99
305260
2000
از چنگشان فرار کن و خلاصشان کن.
05:07
And let's go to the universe because
100
307260
2000
و بسوی کهکشانها برو
05:09
there's something out there that is more
101
309260
2000
چون چیزی در آنجا وجود دارد
05:11
truthful than your mind,
102
311260
2000
که حقیقیتر از افکارت هستند،
05:13
that is more truthful than your universe.
103
313260
2000
که حقیقیتر از جهانت هستند.
05:15
[unclear], you said that yesterday. I'm just repeating it
104
315260
2000
شما اینرا دیروز فرمودید. من دارم تکرارش میکنم
05:17
because that's what I follow constantly
105
317260
2000
چون همیشه از آن پیروی میکنم
05:19
to find the shunyata somewhere, the emptiness.
106
319260
3000
تا آن تهی بودن را پیدا کنم.
05:22
Out of the emptiness comes a moment of creativity.
107
322260
3000
از منبع تهی لحظات خلاقیت بوجود میایند.
05:25
So that's what I do.
108
325260
2000
این کاریست که من میکنم.
05:27
When I was a kid -- I was about eight years old.
109
327260
2000
وقتی که بچه بودم -- هشت سالم بود.
05:29
You remember how India was. There was no pollution.
110
329260
3000
شما یادتون هست که هندوستان چطور بود. بدون آلودگي هوا.
05:32
In Delhi, we used to live -- we used to call it a chhat or the khota.
111
332260
4000
در دهلی، ما در -- تات یا کوتا میگفتیم -- زندگی میکردیم.
05:36
Khota's now become a bad word. It means their terrace --
112
336260
3000
حال کوتا تبدیل به یک کلمه ی بد شده است. کوتا یعنی تراس
05:39
and we used to sleep out at night.
113
339260
2000
و ما شبها بیرون میخوابیدیم.
05:41
At school I was being just taught about physics,
114
341260
2000
در مدرسه تازه شروع به یادگرفتن فیزیک کرده بودم،
05:43
and I was told that
115
343260
3000
و یاد گرفتم که
05:46
if there is something that exists,
116
346260
2000
اگر چیزی وجود داشته باشد
05:48
then it is measurable.
117
348260
3000
الزاما قابل اندازه گیری است.
05:51
If it is not measurable,
118
351260
2000
و اگر قابل اندازه گیری نباشد،
05:53
it does not exist.
119
353260
2000
وجود ندارد.
05:55
And at night I would lie out, looking at the unpolluted sky,
120
355260
3000
شبها به آسمان پاک مینگریستم
05:58
as Delhi used to be at that time when I was a kid,
121
358260
3000
آنطوری که دهلی در قدیم بود، وقتی که بچه بودم،
06:01
and I used to stare at the universe and say,
122
361260
3000
و به کهکشانها خیره میشدم و بخود میگفتم:
06:04
"How far does this universe go?"
123
364260
2000
"اندازه ی این هستی تا چه حد است؟"
06:06
My father was a doctor.
124
366260
2000
پدرم پزشک بود.
06:08
And I would think, "Daddy, how far does the universe go?"
125
368260
3000
و از او میپرسیدم: "بابا، اندازه ی این هستی چقدر است؟"
06:11
And he said, "Son, it goes on forever."
126
371260
3000
و او پاسخ میداد: "پسرم، بی نهایت است."
06:14
So I said, "Please measure forever
127
374260
3000
میگفتم: "لطفا بی نهایت را اندازه گیر
06:17
because in school they're teaching me
128
377260
2000
چون در مدرسه به من میگویند
06:19
that if I cannot measure it, it does not exist.
129
379260
3000
که اگر نتوانی اندازه اش را بگیری، وجود ندارد.
06:22
It doesn't come into my frame of reference."
130
382260
3000
این در چهارچوب اندازه های من نمیگنجد."
06:25
So, how far does eternity go?
131
385260
2000
پس بی نهایت تا کجا میرود؟
06:27
What does forever mean?
132
387260
2000
ابدیت چه معني میدهد؟
06:29
And I would lie there crying at night
133
389260
3000
و در آنجا گریه کنان دراز میکشیدم،
06:32
because my imagination could not touch creativity.
134
392260
3000
چون تصورم قادر به دستیابي خلاقیت نبود.
06:35
So what did I do?
135
395260
2000
پس چکار کردم؟
06:37
At that time, at the tender age of seven,
136
397260
2000
در آن زمان، در دوران لطیف هفت سالگی
06:39
I created a story.
137
399260
2000
یک داستان ساختم.
06:41
What was my story?
138
401260
2000
داستانم چه بود؟
06:43
And I don't know why, but I remember the story.
139
403260
3000
نمیدانم چرا، ولی هنوز آن داستان را بیاد دارم.
06:46
There was a woodcutter
140
406260
2000
یک هیزم شکنی بود
06:48
who's about to take his ax and chop a piece of wood,
141
408260
3000
که در حال بلند کردن تبرش بود تا تیکه چوبی را بشکند،
06:51
and the whole galaxy is one atom of that ax.
142
411260
4000
و تمام کهکشان، یک اتم آن تبر است.
06:56
And when that ax hits that piece of wood,
143
416260
3000
و وقتی که این تبر با چوب برخورد میکند،
06:59
that's when everything will destroy
144
419260
2000
همه چیز نابود میشود
07:01
and the Big Bang will happen again.
145
421260
2000
و بیگ بنگ دوباره اتفاق میافتد.
07:03
But all before that there was a woodcutter.
146
423260
2000
ولی قبل از همه ی اینها، یک هیزم شکنی وجود داشت.
07:05
And then when I would run out of that story,
147
425260
2000
و وقتی که این داستان تمام میشد،
07:07
I would imagine that woodcutter's universe
148
427260
3000
تصور میکردم که کهشکان آن هیزم شکن
07:10
is one atom in the ax of another woodcutter.
149
430260
3000
یک اتمی از تبر یک هیزم شکن دیگری است.
07:13
So every time, I could tell my story again and again
150
433260
3000
پس هر دفعه، میتوانسم داستانم را دوباره تکرار کنم
07:16
and get over this problem,
151
436260
2000
و این مسئله را حل کنم،
07:18
and so I got over the problem.
152
438260
3000
پس مسئله را حل کردم.
07:21
How did I do it? Tell a story.
153
441260
3000
چطوری؟ با داستان گفتن.
07:24
So what is a story?
154
444260
2000
پس داستان چیست؟
07:26
A story is our -- all of us --
155
446260
3000
داستان مال ماست، خود ماییم.
07:29
we are the stories we tell ourselves.
156
449260
3000
ما همان داستانهایی هستیم که بخود میگوییم.
07:32
In this universe, and this existence,
157
452260
4000
در این کهکشان و هستی،
07:36
where we live with this duality
158
456260
2000
که ما با این دوگانه گی‌‌ که
07:38
of whether we exist or not
159
458260
2000
آیا ما وجود داریم یا نه،
07:40
and who are we,
160
460260
2000
و کی هستیم، زندگی میکنیم،
07:42
the stories we tell ourselves are the stories
161
462260
3000
داستانهایی را که میسازیم، داستانهایی هستند
07:45
that define the potentialities
162
465260
2000
که استعدادهای نهایي هستی ما را
07:47
of our existence.
163
467260
2000
تعریف میکنند.
07:49
We are the stories we tell ourselves.
164
469260
3000
ما همان داستانهایی راکه بخود میگوییم هستیم.
07:54
So that's as wide as we look at stories.
165
474260
2000
و این حدی است که ما به داستانها نگاه میکنیم.
07:56
A story is the relationship
166
476260
2000
یک داستان، رابطه ای است که
07:58
that you develop between who you are,
167
478260
4000
بین شخصی که هستی
08:02
or who you potentially are,
168
482260
2000
یا آن شخصی که میتوانی باشی،
08:04
and the infinite world, and that's our mythology.
169
484260
3000
و نهایت این جهان، پرورش میدهی. و این اساطیر ماست.
08:07
We tell our stories,
170
487260
3000
ما داستانهایمان را شرح میدهیم،
08:10
and a person without a story does not exist.
171
490260
3000
و شخص بدون داستان وجود ندارد.
08:13
So Einstein told a story
172
493260
3000
پس انیشتن یک داستان گفت
08:16
and followed his stories and came up with theories
173
496260
3000
و داستانش را دنبال کرد و به تئوری خود رسید
08:19
and came up with theories and then came up with his equations.
174
499260
3000
و بعد به معامله ی معروفش رسید.
08:22
Alexander had a story that his mother used to tell him,
175
502260
3000
اسکندر داستانی داشت که مادرش به او میگفت،
08:25
and he went out to conquer the world.
176
505260
2000
و او رفت و دنیا را فتح کرد.
08:27
We all, everybody, has a story that they follow.
177
507260
3000
ما همه دارای داستانی هستیم که دنبال میکنیم.
08:30
We tell ourselves stories.
178
510260
2000
ما بخود داستانها میگوییم.
08:32
So, I will go further, and I say,
179
512260
3000
پا فراتر میگذارم و میگویم،
08:35
"I tell a story, and therefore I exist."
180
515260
2000
من داستان میگویم، بنابراین وجود دارم.
08:37
I exist because there are stories,
181
517260
2000
من وجود دارم چون داستانها وجود دارند،
08:39
and if there are no stories, we don't exist.
182
519260
2000
و اگر داستانها نباشند، ما وجود نخواهیم داشت.
08:41
We create stories to define our existence.
183
521260
3000
ما داستانها را برای تعریف کردن هستیمان میسازیم.
08:44
If we do not create the stories,
184
524260
2000
اگر ما داستانها را نسازیم،
08:46
we probably go mad.
185
526260
3000
احتمالا دیوانه خواهیم شد.
08:49
I don't know; I'm not sure, but that's what I've done all the time.
186
529260
3000
نمیدانم. مطمئن نیستم، ولی این کاریست که من همیشه انجام داده ام.
08:52
Now, a film.
187
532260
4000
حال یک فیلم.
08:56
A film tells a story.
188
536260
2000
فیلم، یک داستان را شرح میدهد.
08:58
I often wonder when I make a film -- I'm thinking of making a film of the Buddha --
189
538260
3000
بارها در حال ساختن یک فیلم به این فکر می‌کنم -- در فکر ساختن فیلم بودا هستم --
09:01
and I often wonder: If Buddha had all the elements
190
541260
4000
و بارها میاندیشم: اگر بودا تمام چیزهایی را
09:05
that are given to a director --
191
545260
2000
که یک کارگردان دارد را میداشت،
09:07
if he had music, if he had visuals, if he had a video camera --
192
547260
3000
اگر او موسیقی، تصاویر، دوربین ویدیویی میداشت،
09:10
would we get Buddhism better?
193
550260
2000
آیا ما بودایی را بهتر درک میکردیم؟
09:12
But that puts some kind of burden on me.
194
552260
2000
ولی این فکر بار سنگینی است بر دوشم.
09:14
I have to tell a story
195
554260
2000
من می بایست
09:16
in a much more elaborate way,
196
556260
2000
داستان را بطور کامل شرح دهم،
09:18
but I have the potential.
197
558260
2000
قابلیتش را دارم.
09:20
It's called subtext.
198
560260
2000
این خلاصه فیلمنامه است.
09:22
When I first went to Hollywood, they said --
199
562260
2000
وقتی که برای اولین بار به هالیوود رفتم
09:24
I used to talk about subtext, and my agent came to me,
200
564260
2000
همیشه درباره ی خلاصه فیلمنامه صحبت میکردم، نماینده ام بمن گفت:
09:26
"Would you kindly not talk about subtext?"
201
566260
3000
"لطفا میشه درباره ی خلاصه فیلمنامه صحبت نکنید؟"
09:29
And I said, "Why?" He said, "Because nobody is going to give you a film
202
569260
2000
گفتم: "چرا؟"، گفت: "چون هیچکسی بتو پروژه ی فیلم نخواهد داد
09:31
if you talk about subtext.
203
571260
2000
اگر تو دائما در مورد خلاصه فیلمنامه صحبت کنی.
09:34
Just talk about plot
204
574260
2000
فقت درباره ی موضوع اصلی صحبت کن
09:36
and say how wonderful you'll shoot the film,
205
576260
2000
و بگو که چقدر فوق العاده فیلمبرداریش خواهی کرد،
09:38
what the visuals will be."
206
578260
2000
و چه نوع تصاویری خواهد داشت.
09:40
So when I look at a film,
207
580260
2000
پس وقتی که به فیلم نگاه میکنم،
09:42
here's what we look for:
208
582260
2000
در جستجوی این هستیم،
09:44
We look for a story on the plot level,
209
584260
3000
در جستجوی یک داستان در سطح موضوع اصلی،
09:47
then we look for a story
210
587260
2000
و بعد در جستجوی یک داستان
09:49
on the psychological level,
211
589260
2000
در سطح روانی،
09:51
then we look for a story on the political level,
212
591260
3000
بعد در جستجوی یک داستان در سطح سیاسی،
09:54
then we look at a story
213
594260
2000
و بعد در جستجوی یک داستان
09:56
on a mythological level.
214
596260
2000
در سطح اساطیر.
09:58
And I look for stories on each level.
215
598260
2000
در جستجوی داستانی در تمام این سطحها هستم.
10:00
Now, it is not necessary
216
600260
2000
حال مهم نیست که این
10:02
that these stories agree with each other.
217
602260
3000
داستانها با هم موافقتی داشته باشند.
10:05
What is wonderful is,
218
605260
2000
موضوع جالب اینست که
10:07
at many times, the stories will contradict with each other.
219
607260
4000
در خیلی از موارد، این داستانها با همدیگر تناقض دارند.
10:11
So when I work with Rahman who's a great musician,
220
611260
2000
وقتی که با رحمان، نوازنده ی حرفه ای، کار میکنم،
10:13
I often tell him, "Don't follow what the script already says.
221
613260
4000
بارها به او میگویم: "آنچه را که فیلمنامه میگه را دنبال نکن.
10:17
Find that which is not.
222
617260
2000
در جستجوی آنچیزی که در آن نیست باش.
10:19
Find the truth for yourself,
223
619260
2000
آن حقیقت را خودت بدست بیار،
10:21
and when you find the truth for yourself,
224
621260
2000
و وقتی که پیداش کردی،
10:23
there will be a truth in it, but it may contradict the plot,
225
623260
2000
حقیقتی با آن خواهد بود که شاید مخالف موضوع اصلی باشد،
10:25
but don't worry about it."
226
625260
2000
ولی نگرانش نباش."
10:29
So, the sequel to "Elizabeth," "Golden Age."
227
629260
3000
خب، حالا درباره ی عاقبت فیلم "الیزابت" که "عصر طلائی" بود صحبت کنم.
10:32
When I made the sequel to "Elizabeth," here was a story that
228
632260
2000
وقتی که فیلم "عصر طلائی" را ساختم،
10:34
the writer was telling:
229
634260
2000
این داستان یک نویسنده بود.
10:36
A woman who was threatened
230
636260
3000
زنی که از طرف
10:39
by Philip II
231
639260
2000
فیلیپ دوم فرانسه
10:41
and was going to war,
232
641260
2000
تهدید شده بود و به جنگ میرفت،
10:43
and was going to war, fell in love with Walter Raleigh.
233
643260
2000
عاشق والتر رلی شد.
10:45
Because she fell in love with Walter Raleigh,
234
645260
3000
چون عاشق والتر رلی شد،
10:48
she was giving up the reasons she was a queen,
235
648260
2000
از ملکه بودن خود داشت منصرف میشد.
10:50
and then Walter Raleigh
236
650260
2000
و بعد والتر رلی
10:52
fell in love with her lady in waiting,
237
652260
2000
عاشق آن بانوی در انتظار شد،
10:54
and she had to decide whether she was a queen going to war
238
654260
2000
و او باید تصمیم میگرفت که آیا یک ملکه ی است بسوی جنگ
10:56
or she wanted...
239
656260
3000
یا اینکه میخواست...
11:00
Here's the story I was telling:
240
660260
3000
این داستانیست که من گفتم.
11:03
The gods up there,
241
663260
2000
خدایان آسمان.
11:05
there were two people.
242
665260
2000
دو نفر وجود داشتند.
11:07
There was Philip II, who was divine
243
667260
3000
یکی از آنها، فیلیپ دوم فرانسه بود که الهی بود
11:10
because he was always praying,
244
670260
3000
چون همیشه در حال دعا و نماز بود،
11:13
and there was Elizabeth, who was divine,
245
673260
2000
و دیگری الیزابت بود، او نیز یزدانی بود
11:15
but not quite divine because she thought she was divine,
246
675260
2000
ولی نه بحد فیلیپ چون خود را یزدانی میدانست
11:17
but the blood of being mortal flowed in her.
247
677260
3000
ولی فناپذیری مانند خون در رگهای بدنش جاری بود.
11:20
But the divine one was unjust,
248
680260
3000
ولی این یزدان غیر عادلانه بود،
11:23
so the gods said,
249
683260
2000
چون خدایان فرمودند،
11:25
"OK, what we need to do is
250
685260
2000
"باشد، کار ما اینست که
11:27
help the just one."
251
687260
3000
آن عادلان را کمک کنیم."
11:30
And so they helped the just one.
252
690260
2000
پس به او کمک کردند.
11:32
And what they did was, they sent Walter Raleigh down
253
692260
3000
خدایان، والتر رلی را فرستادند
11:35
to physically separate her mortal self
254
695260
3000
تا روح او را ظاهرا از نفس فناپذیریش رها کنند.
11:38
from her spirit self.
255
698260
2000
خدایان، والتر رلی را فرستادند تا روح او را ظاهرا از نفس فناپذیریش رها کنند.
11:40
And the mortal self was the girl
256
700260
2000
نفس فناپذیر دختری بود
11:42
that Walter Raleigh was sent,
257
702260
2000
که بسوی والتر رلی فرستاده شده بود،
11:44
and gradually he separated her
258
704260
3000
و او بتدریج او را سوا کرد
11:47
so she was free to be divine.
259
707260
2000
تا او آزادگي یزدان بودن را دریافت.
11:49
And the two divine people fought,
260
709260
2000
و این دو شخص یزدان جنگیدند،
11:51
and the gods were on the side of divinity.
261
711260
2000
و خدایان طرف الهیات بودند.
11:53
Of course, all the British press got really upset.
262
713260
3000
البته، تمام مطبوعات بریتانیایی از این موضوع عصبانی شدند.
11:57
They said, "We won the Armada."
263
717260
3000
گفتند: "ما ناوگان را بردیم."
12:00
But I said, "But the storm won the Armada.
264
720260
2000
گفتم: "ولی توفانها ناوگان را بردند.
12:02
The gods sent the storm."
265
722260
2000
و خدایان آن توفانها را فرستادند."
12:04
So what was I doing?
266
724260
2000
خب، چکار داشتم میکردم؟
12:06
I was trying to find a mythic reason
267
726260
2000
داشتم سعی میکردم که یک دلیل اسطوره ای
12:08
to make the film.
268
728260
2000
برای ساختن این فیلم پیدا کنم.
12:10
Of course, when I asked Cate Blanchett, I said, "What's the film about?"
269
730260
3000
البته، وقتی از کیت بلنچت پرسیدم که: "موضوع این فیلم چیست؟"
12:13
She said, "The film's about a woman
270
733260
2000
او پاسخ داد: "درباره ی زنی است
12:15
coming to terms with growing older."
271
735260
3000
که دارد با پیر شدن خود روبرو میشود."
12:18
Psychological.
272
738260
2000
از دیدگاه روانشناسی‌.
12:20
The writer said "It's about history, plot."
273
740260
3000
نویسنده گفت که موضوع اصلی این داستان تاریخ است.
12:23
I said "It's about mythology,
274
743260
2000
و من گفتم که درباره ی اساطیر است،
12:25
the gods."
275
745260
2000
درباره ی خدایان.
12:27
So let me show you a film --
276
747260
2000
اجازه دهید فیلمی را بشما نشان دهم --
12:29
a piece from that film --
277
749260
2000
صحنه ای از آن فیلم --
12:31
and how a camera also --
278
751260
2000
و چگونه دوربین نیز --
12:33
so this is a scene, where in my mind,
279
753260
2000
خب، این یک صحنه ای است که در نظر من،
12:35
she was at the depths of mortality.
280
755260
3000
او در عمق فناپذیری بود.
12:38
She was discovering what mortality actually means,
281
758260
3000
داشت معنی اصلي فناپذیری را دریافت میکرد،
12:41
and if she is at the depths of mortality,
282
761260
3000
و اینکه در عمق فناپذیری
12:44
what really happens.
283
764260
2000
چه اتفاقهایی میافتند.
12:46
And she's recognizing the dangers of mortality
284
766260
2000
و داشت خطرات فناپذیری را می یافت
12:48
and why she should break away from mortality.
285
768260
3000
و چرا میبایست از این فناپذیری خود را رها کند.
12:51
Remember, in the film, to me,
286
771260
2000
بیادتان باشد، که در این فیلم، برای من
12:53
both her and her lady in waiting
287
773260
2000
هر دو، او و آن بانوی در انتظار
12:55
were parts of the same body,
288
775260
2000
جزو یک بدن بودند،
12:57
one the mortal self
289
777260
2000
یکی نفس فناپذیر
12:59
and one the spirit self.
290
779260
3000
و دیگری روح آزاد.
13:02
So can we have that second?
291
782260
2000
میتونیم اون لحظه رو داشته باشیم؟
13:04
(Music)
292
784260
2000
(موسیقی)
13:06
Elizabeth: Bess?
293
786260
2000
الیزابت: "بِس؟
13:10
Bess?
294
790260
2000
بِس
13:13
Bess Throckmorton?
295
793260
2000
بِس تراکمرتان؟"
13:20
Bess: Here, my lady.
296
800260
2000
بِس: "بفرمایید بانوی من."
13:22
Elizabeth: Tell me, is it true?
297
802260
2000
الیزابت: "بمن بگو، آیا حقیقت دارد؟
13:24
Are you with child?
298
804260
3000
آیا بار داری؟ آیا بار داری؟"
13:28
Are you with child?
299
808260
2000
آیا بار داری؟ آیا بار داری؟"
13:30
Bess: Yes, my lady.
300
810260
2000
بِس: "بله بانوی من."
13:32
Elizabeth: Traitorous.
301
812260
3000
الیزابت: "ای خائن.
13:35
You dare to keep secrets from me?
302
815260
2000
چطور جرات کردی که چنین چیزی را از من مخفی کنی؟
13:37
You ask my permission before you rut,
303
817260
3000
تو باید حتی برای نفس کشیدن از من اجازه بگیری.
13:40
before you breed.
304
820260
2000
تو باید حتی برای نفس کشیدن از من اجازه بگیری.
13:42
My bitches wear my collars.
305
822260
2000
توله سگهای من گریبان مرا میپوشند.
13:44
Do you hear me? Do you hear me?
306
824260
2000
میشنوی؟ میشنوی؟
13:46
Walsingham: Majesty. Please, dignity. Mercy.
307
826260
3000
والسینگهم: "اعلیحضرت. خواهش میکنم، بزرگی کنید. رحم کنید.
13:49
Elizabeth: This is no time for mercy, Walsingham.
308
829260
3000
الیزابت: "الان فرصت رحم کردن نیست والسینگهم.
13:52
You go to your traitor brother and leave me to my business.
309
832260
3000
برگرد بسوی برادر خیانتکارت و مرا بخود رها کن.
13:55
Is it his?
310
835260
2000
آیا فرزند اوست؟
13:57
Tell me. Say it. Is the child his? Is it his?
311
837260
3000
بمن بگو. بگو. آیا فرزند اوست؟
14:00
Bess: Yes.
312
840260
2000
بِس: "آری
14:02
My lady,
313
842260
2000
بانوی من،
14:04
it is my husband's child.
314
844260
3000
فرزند شوهرم است.
14:09
Elizabeth: Bitch! (Cries)
315
849260
3000
الیزابت: توله سگ! (صدای گریه)
14:12
Raleigh: Majesty.
316
852260
2000
رلی: "اعلیحضرت.
14:14
This is not the queen I love and serve.
317
854260
3000
این آن ملکه ای که من میپرستم و خدمتش میکنم نیست."
14:22
Elizabeth: This man has seduced a ward of the queen,
318
862260
3000
الیزابت: "این مرد یکی از نگهبانان ملکه را فریب داده است،
14:25
and she has married without royal consent.
319
865260
3000
و بدون رضایت ملوکانه با او ازدواج کرده است.
14:29
These offenses are punishable by law. Arrest him.
320
869260
3000
این اهانتها از لحاظ قوانین قابل مجازاتند. دستگیرش کنید.
14:33
Go.
321
873260
2000
برو.
14:39
You no longer have the queen's protection.
322
879260
3000
تو دیگر محافظت ملکه را نداری."
14:43
Bess: As you wish, Majesty.
323
883260
3000
بِس: "هر طور شما امر بفرمائید، اعلیحضرت."
14:46
Elizabeth: Get out! Get out! Get out!
324
886260
3000
الیزابت: "برو گم شو. برو گم شو.
14:53
Get out.
325
893260
2000
گم شو."
14:55
(Music)
326
895260
3000
(موسیقی)
15:16
Shekhar Kapur: So, what am I trying to do here?
327
916260
3000
شیهکار کپور: خب، اینجا چکار دارم میکنم؟
15:20
Elizabeth has realized,
328
920260
2000
الیزابت متوجه شده است،
15:22
and she's coming face-to-face
329
922260
2000
و روبرو
15:24
with her own sense of jealousy,
330
924260
2000
با حسادت خود شده است،
15:26
her own sense of mortality.
331
926260
2000
روبرو با فناپذیري خود.
15:28
What am I doing with the architecture?
332
928260
3000
با معماری چکار دارم میکنم؟
15:31
The architecture is telling a story.
333
931260
2000
این معماری داستانی را دارد شرح میدهد.
15:33
The architecture is telling a story
334
933260
2000
معماری داستانی را دارد شرح میدهد.
15:35
about how, even though she's the most powerful woman
335
935260
2000
که ولواینکه او در آن زمان یک ملکه ی
15:37
in the world at that time,
336
937260
2000
پر قدرتی در دنیا است
15:39
there is the other, the architecture's bigger.
337
939260
3000
دنیای دیگری وجود دارد، یک معماري بزرگتری.
15:43
The stone is bigger than her because stone is an organic.
338
943260
2000
سنگها از او بزرگترند چون سنگ طبیعی است.
15:45
It'll survive her.
339
945260
2000
پس از دست او در امان خواهد بود..
15:47
So it's telling you, to me, stone is part of her destiny.
340
947260
3000
به من و شما میگوید که سنگ جزوی از سرنوشت اوست.
15:51
Not only that, why is the camera looking down?
341
951260
3000
نه تنها آن، بلکه چرا زاویه ی دوربین از بالاست؟
15:54
The camera's looking down at her because she's in the well.
342
954260
3000
زیرا او در ته چاه است.
15:57
She's in the absolute well
343
957260
2000
در ته چاه مطلق
15:59
of her own sense of being mortal.
344
959260
3000
فناپذیر خود.
16:02
That's where she has to pull herself out
345
962260
3000
و خود را باید از آنجا به بالا بکشد
16:05
from the depths of mortality,
346
965260
2000
از عمق فناپذیری،
16:07
come in, release her spirit.
347
967260
2000
بیاید و روح خود را آزاد کند.
16:09
And that's the moment where, in my mind,
348
969260
2000
و این لحظه ای است که در نظرم،
16:11
both Elizabeth and Bess are the same person.
349
971260
3000
الیزابت و بِس هر دو یک شخص هستند.
16:14
But that's the moment
350
974260
2000
ولی آن لحظه ای است
16:16
she's surgically removing herself from that.
351
976260
3000
که او خود را از آن دور میکند.
16:19
So the film is operating on
352
979260
2000
پس در آن صحنه، فیلم دارد
16:21
many many levels in that scene.
353
981260
2000
در سطحهای بسیاری عمل میکند.
16:23
And how we tell stories
354
983260
2000
و طوری که ما داستانی را میگوییم
16:25
visually, with music, with actors,
355
985260
3000
با تصویر، موسیقی، هنرپیشه ها،
16:28
and at each level it's a different sense
356
988260
2000
در هر سطح یک صحنه ای دیگر است
16:30
and sometimes contradictory to each other.
357
990260
3000
و بعضی از وقتها منتاقض همدیگر.
16:34
So how do I start all this?
358
994260
5000
پس چطوری من تمامي اینها را شروع میکنم؟
16:39
What's the process of telling a story?
359
999260
3000
فرایند داستان سرایی چیست؟
16:42
About ten years ago,
360
1002260
2000
حدود ده سال پیش،
16:44
I heard this little thing from a politician,
361
1004260
3000
یک چیز جزئي را از یک سیاستمدار شنیدم،
16:47
not a politician that was very well respected in India.
362
1007260
3000
سیاستمداری که در هندوستان آبرومند نبود.
16:50
And he said that these people in the cities,
363
1010260
3000
گفته بود که این مردمان شهر
16:53
in one flush, expend as much water
364
1013260
4000
با یک سیفون توالت، بیشتر از
16:57
as you people in the rural areas
365
1017260
2000
آبی که مردمان روستاها در طی دو روز دارند،
16:59
don't get for your family for two days.
366
1019260
3000
استفاده میکنند.
17:02
That struck a chord, and I said, "That's true."
367
1022260
3000
حالی را در من بوجود آورد و گفتم: "درست است."
17:05
I went to see a friend of mine,
368
1025260
2000
رفتم به ملاقات یکی از دوستانم،
17:07
and he made me wait
369
1027260
2000
که مرا به انتظار خود نشاند
17:09
in his apartment in Malabar Hill
370
1029260
2000
در طبقه ی بیستم آپارتمانش
17:11
on the twentieth floor,
371
1031260
2000
در محله ی مالابار
17:13
which is a really, really upmarket area in Mumbai.
372
1033260
2000
که در اصل یک محله ی بسیار گران بمبئی است.
17:15
And he was having a shower for 20 minutes.
373
1035260
2000
داشت برای بیست دقیقه دوش میگرفت.
17:17
I got bored and left, and as I drove out,
374
1037260
2000
حوصله ام سر رفت و آنجا را ترک کردم. رفتم رانندگی،
17:19
I drove past the slums of Bombay,
375
1039260
2000
از پهلوی محله ی کثیف بمبئی رد شدم،
17:21
as you always do,
376
1041260
2000
همانطوری که همه همیشه میگذرند،
17:23
and I saw lines and lines in the hot midday sun
377
1043260
2000
و صفهای بسیاری از مردم را زیر آفتاب ظهر دیدم
17:25
of women and children with buckets
378
1045260
3000
زنها و بچه های سطل به دست
17:28
waiting for a tanker
379
1048260
2000
منتظر تانک آبی
17:30
to come and give them water.
380
1050260
2000
که بیاید و به آنها آب دهد.
17:32
And an idea started to develop.
381
1052260
2000
و یک ایده در ذهنم آمد.
17:34
So how does that become a story?
382
1054260
2000
این چطوری میتواند یک داستان شود؟
17:36
I suddenly realized that we are heading towards disaster.
383
1056260
3000
یکدفعه متوجه شدم که ما داریم بسوی یک مصیبت قدم میگذاریم.
17:39
So my next film is called "Paani"
384
1059260
2000
پس فیلم بعدي من "پانی" نام دارد
17:41
which means water.
385
1061260
2000
یعنی "آب".
17:43
And now, out of the mythology of that,
386
1063260
2000
و حال، از اساطیر آن،
17:45
I'm starting to create a world.
387
1065260
2000
مشغول ساختن یک دنیایی هستم.
17:47
What kind of world do I create,
388
1067260
2000
چه نوع دنیایی را اختراع میکنم،
17:49
and where does the idea, the design of that come?
389
1069260
3000
و از کجا این ایده و طرح میاید؟
17:52
So, in my mind, in the future,
390
1072260
2000
پس در ذهنم، در آینده،
17:54
they started to build flyovers.
391
1074260
3000
پلهایی را میسازند.
17:57
You understand flyovers? Yeah?
392
1077260
2000
منظورم را متوجه میشوید؟ آره؟
17:59
They started to build flyovers
393
1079260
2000
شروع به ساختن این پلها کردند
18:01
to get from A to B faster,
394
1081260
2000
تا از نقطه ی الف به ب تندتر برسند،
18:03
but they effectively went from one area of relative wealth
395
1083260
3000
ولی آنها بطور موثر، از یک ناحیه ی نسبتا وفور
18:06
to another area of relative wealth.
396
1086260
2000
به یک ناحیه ی نسبتا وفور دیگری رفتند.
18:08
And then what they did was
397
1088260
2000
و کاری را که کردند این بود
18:10
they created a city above the flyovers.
398
1090260
2000
که یک شهر بالای این پلها ساختند.
18:12
And the rich people moved to the upper city
399
1092260
3000
مردمان ثروتمند بسوی شهر بالا کوچ کردند
18:15
and left the poorer people in the lower cities,
400
1095260
3000
و مردمان فقیر را پشت سر در شهرهای پایین جا گذاشتند،
18:18
about 10 to 12 percent of the people
401
1098260
3000
حدود ده تا بیست درصد از مردم
18:21
have moved to the upper city.
402
1101260
2000
بسوی شهر بالا کوچ کردند.
18:23
Now, where does this upper city and lower city come?
403
1103260
2000
حال، این شهرهای بالا و پایین از کجا میایند؟
18:25
There's a mythology in India about --
404
1105260
2000
یک افسانه ای است در هند --
18:27
where they say, and I'll say it in Hindi,
405
1107260
3000
به زبان هندی میگویمش:
18:30
[Hindi]
406
1110260
4000
{زبان هندی}
18:34
Right. What does that mean?
407
1114260
2000
خب. معني آن چیست؟
18:36
It says that the rich are always sitting on the shoulders
408
1116260
3000
ثروتمندها همیشه بر روی شونه های فقیران
18:39
and survive on the shoulders of the poor.
409
1119260
2000
مینشینند و زنده میمانند.
18:41
So, from that mythology, the upper city and lower city come.
410
1121260
2000
پس شهرهای بالا و پایین از آن اساطیر میایند.
18:43
So the design has a story.
411
1123260
3000
پس خود این طرح یک داستان دارد.
18:46
And now, what happens is that the people of the upper city,
412
1126260
3000
در حال حاظر، مردمان شهر بالا
18:49
they suck up all the water.
413
1129260
2000
تمام آبها را مک میزنند.
18:51
Remember the word I said, suck up.
414
1131260
2000
کلمه ی "مکیدن" را که استفاده کردم را بخاطر داشته باشید.
18:53
They suck up all the water, keep to themselves,
415
1133260
2000
آبها را مک میزنند و برای خود نگه میدارند،
18:55
and they drip feed the lower city.
416
1135260
2000
و به شهرهای پایین چکه وار میخورانند.
18:57
And if there's any revolution, they cut off the water.
417
1137260
2000
و هر دفعه که انقلابی پیش میاد، بزور راه آب را میبندند.
18:59
And, because democracy still exists,
418
1139260
3000
و چون دمکراسی هنوز وجود دارد
19:02
there's a democratic way in which you say
419
1142260
3000
بطور دمکراتیکی
19:05
"Well, if you give us what [we want], we'll give you water."
420
1145260
3000
میگویند خب اگر به ما [...] بدهید، ما هم به شما آب خواهیم داد.
19:08
So, okay my time is up.
421
1148260
2000
خب وقتم به پایان رسیده است.
19:10
But I can go on about telling you
422
1150260
2000
ولی میتوانم درباره ی استنتاج داستانها
19:12
how we evolve stories,
423
1152260
2000
بیشتر صحبت کنم،
19:14
and how stories effectively are who we are
424
1154260
3000
و درباره ی اینکه چطوری داستانها بطور موثر، خود ما هستند
19:17
and how these get translated into the particular discipline
425
1157260
2000
و چطوری آنها به انتظامهای ویژه ی مانند فیلم،
19:19
that I am in, which is film.
426
1159260
2000
تفسیر میشوند.
19:21
But ultimately, what is a story? It's a contradiction.
427
1161260
3000
ولی سرانجام، داستان چیست؟ یک تناقض است.
19:24
Everything's a contradiction.
428
1164260
2000
همه چیز تناقض است.
19:26
The universe is a contradiction.
429
1166260
2000
کهکشان تناقض است.
19:28
And all of us are constantly looking for harmony.
430
1168260
2000
همه ما دائما در پی هارمونی هستیم.
19:30
When you get up, the night and day is a contradiction.
431
1170260
2000
وقتی که بیدار میشوید، شب و روز خود یک تناقض است.
19:32
But you get up at 4 a.m.
432
1172260
2000
ولی ساعت چهار صبح بیدار میشی.
19:34
That first blush of blue is where the night and day
433
1174260
2000
اولین سرخي آبی رنگ، زمانی است که شب و روز
19:36
are trying to find harmony with each other.
434
1176260
3000
به جستجوی هارمونی همدیگرند.
19:39
Harmony is the notes that Mozart didn't give you,
435
1179260
3000
هارمونی، نُتهایی هستند که موتزارت بشما نداده است،
19:42
but somehow the contradiction of his notes suggest that.
436
1182260
2000
ولی بطریقی، تناقض نُتهای او به آن اشاره میکنند.
19:44
All contradictions of his notes suggest the harmony.
437
1184260
4000
تمام تناقضهای نُتهایش به هارمونی اشاره میکنند.
19:48
It's the effect of looking for harmony
438
1188260
2000
این نتیجه ی جستجوی هارمونی در میان
19:50
in the contradiction that exists in a poet's mind,
439
1190260
3000
تناقض است که در افکار یک شاعر وجود دارد،
19:53
a contradiction that exists in a storyteller's mind.
440
1193260
3000
تناقضی که در افکار یک داستان سرا وجود دارد.
19:56
In a storyteller's mind, it's a contradiction of moralities.
441
1196260
3000
در افکار یک داستان سرا، تناقض معنویت وجود دارد.
19:59
In a poet's mind, it's a conflict of words,
442
1199260
2000
افکار یک شاعر، پر از تضاد کلماتست.
20:01
in the universe's mind, between day and night.
443
1201260
3000
در افکار کهکشان. بین روز و شب.
20:04
In the mind of a man and a woman,
444
1204260
2000
در افکار یک مرد و یک زن،
20:06
we're looking constantly at
445
1206260
2000
ما دائما بدنبال
20:08
the contradiction between male and female,
446
1208260
2000
تضاد بین جنس نر و جنس ماده هستیم.
20:10
we're looking for harmony within each other.
447
1210260
2000
ما بدنبال هارمونی بین یکدیگر هستیم.
20:12
The whole idea of contradiction,
448
1212260
3000
کل معني تضاد،
20:15
but the acceptance of contradiction
449
1215260
3000
ولی داستان سرایی
20:18
is the telling of a story, not the resolution.
450
1218260
2000
خود یک پذیرش تضاد است نه تفکیک پذیری.
20:20
The problem with a lot of the storytelling in Hollywood
451
1220260
2000
مشکل اکثریت داستان سرایی هالیوود
20:22
and many films, and as [unclear] was saying in his,
452
1222260
3000
و خیلی از فیلمها، همانطوری که [...] در گفتگوش گفت،
20:25
that we try to resolve the contradiction.
453
1225260
3000
اینست که کوشش ما برای حل این تضاد است.
20:28
Harmony is not resolution.
454
1228260
2000
هارمونی تحلیل و تجزیه نیست.
20:30
Harmony is the suggestion of a thing
455
1230260
2000
هارمونی صرفا اشاره بر چیزیست که
20:32
that is much larger than resolution.
456
1232260
2000
عظیم تر از نتیجه است.
20:34
Harmony is the suggestion of something
457
1234260
2000
هارمونی صرفا اشاره بر چیزیست که
20:36
that is embracing and universal
458
1236260
3000
شامل است و جامع
20:39
and of eternity and of the moment.
459
1239260
2000
و ابدی است و از زمان حال است.
20:41
Resolution is something that is far more limited.
460
1241260
4000
نتیجه چیزیست بسیار محدود.
20:45
It is finite; harmony is infinite.
461
1245260
3000
متناهی. هارمونی لایتناهی است.
20:48
So that storytelling, like all other contradictions in the universe,
462
1248260
3000
پس داستان سرایی، همانند دیگر تضاد جهان،
20:51
is looking for harmony and infinity
463
1251260
3000
به جستجوی هارمونی و لایتنهایی در
20:54
in moral resolutions, resolving one, but letting another go,
464
1254260
3000
نتیجه های معنوی است، یک را حل میکند و دیگری را رها،
20:57
letting another go and creating a question that is really important.
465
1257260
4000
دیگری را رها میکند و سؤال خیلی مهمی را بوجود میاورد.
21:01
Thank you very much.
466
1261260
2000
بسیار سپاسگذارم.
21:03
(Applause)
467
1263260
3000
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7