Andrew McAfee: Are droids taking our jobs?

اندرو مک‌‌ آفی: آیا ربات‌ها شغل‌های ما را از ما می‌گیرند؟

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: Azadeh Ta Reviewer: Bidel Akbari

As it turns out, when tens of millions of people are unemployed

وقتی ده‌ها میلیون نفر بیکارند یا کم‌کارند،

وقتی ده‌ها میلیون نفر بیکارند یا کم‌کارند،

or underemployed,

there's a fair amount of interest in what technology might be doing

اینکه تکنولوژی ممکنه چه تأثیری بر نیروی کار داشته باشه، توجه زیادی جلب می‌کنه.

to the labor force.

و وقتی من به این گفتمان نگاه می‌کنم،

And as I look at the conversation,

it strikes me that it's focused on exactly the right topic,

تعجب می‌کنم که می‌بینم دقیقاً بر روی موضوع درست تمرکز کرده،

and at the same time, it's missing the point entirely.

و در عین حال، کاملاً از نکته‌ی اصلی دور افتاده.

The topic that it's focused on,

موضوعی که روی آن تمرکز کرده، پرسش اینه که آیا همه‌ی این فن‌آوری‌ها

the question is whether or not all these digital technologies are affecting

بر توانایی مردم برای کسب درآمد زندگی تأثیر داشته، یا به شکل متفاوت‌تری بگم،

people's ability to earn a living,

بر توانایی مردم برای کسب درآمد زندگی تأثیر داشته، یا به شکل متفاوت‌تری بگم،

or, to say it a little bit different way,

are the droids taking our jobs?

آیا ربات‌ها دارند شغل‌های ما را می‌گیرند؟

And there's some evidence that they are.

و مدارکی هست که نشون می‌ده که اینطوره.

The Great Recession ended when American GDP resumed

رکود اقتصادی بزرگ وقتی تمام شد که تولید ناخالص داخلی آمریکا شروع به رشد آهسته و پایدار رو به بالا کرد

its kind of slow, steady march upward,

رکود اقتصادی بزرگ وقتی تمام شد که تولید ناخالص داخلی آمریکا شروع به رشد آهسته و پایدار رو به بالا کرد

and some other economic indicators also started to rebound,

برخی شاخص‌های اقتصادی دیگه هم شروع به جهش کردند و

and they got kind of healthy kind of quickly.

تقریباً سریع به جورایی سالم شدند.

Corporate profits are quite high;

سود شرکت‌ها بالاست. در واقع، اگر سودهای بانکی را در نظر بگیرید،

in fact, if you include bank profits,

they're higher than they've ever been.

از همیشه بالاترند.

And business investment in gear -- in equipment

و سرمایه‌گذاری تجاری در ابزار، در تجهیزات و سخت افزار و نرم‌افزار از همیشه بالاتره.

و سرمایه‌گذاری تجاری در ابزار، در تجهیزات و سخت افزار و نرم‌افزار از همیشه بالاتره.

and hardware and software -- is at an all-time high.

So the businesses are getting out their checkbooks.

پس تجارت‌خانه‌ها دسته چک‌هاشون را در‌آورده‌اند.

What they're not really doing is hiring.

کاری که واقعاً نمی‌کنند استخدام کردنه.

So this red line

خوب این خط قرمز نسبت اشتغال به جمعیت است،

is the employment-to-population ratio,

in other words, the percentage of working-age people in America

به عبارت دیگه، درصد افراد در سن کار در آمریکا که شغل دارند.

به عبارت دیگه، درصد افراد در سن کار در آمریکا که شغل دارند.

who have work.

And we see that it cratered during the Great Recession,

و ما می‌بینیم که در دوران رکود بزرگ فرو رفته،

and it hasn't started to bounce back at all.

و حتی هنوز هم اصلاً شروع به برگشت نکرده.

But the story is not just a recession story.

اما این داستان فقط داستان یک رکود اقتصادی نیست.

The decade that we've just been through had

دهه‌ای که ما تازه طی کردیم رشد اشتغال‌زایی نسبتاً ضعیفی در تمام دورانش داشت،

relatively anemic job growth all throughout,

دهه‌ای که ما تازه طی کردیم رشد اشتغال‌زایی نسبتاً ضعیفی در تمام دورانش داشت،

especially when we compare it to other decades,

مخصوصاً وقتی با دهه‌های دیگه مقایسه می‌:کنیم،

and the 2000s are the only time we have on record

و در دهه‌ی ۲۰۰۰ تنها دوران ثبت شده است که در آخر آن افراد کمتری شغل داشتند تا اول آن.

where there were fewer people working at the end of the decade

و در دهه‌ی ۲۰۰۰ تنها دوران ثبت شده است که در آخر آن افراد کمتری شغل داشتند تا اول آن.

than at the beginning.

این چیزی نیست که شما می‌خواهید ببینید.

This is not what you want to see.

When you graph the number of potential employees

وقتی نمودار کارمندهای بالقوه را در برابر تعداد شغل در کشور می‌کشید

versus the number of jobs in the country,

وقتی نمودار کارمندهای بالقوه را در برابر تعداد شغل در کشور می‌کشید

you see the gap gets bigger and bigger over time,

می‌بینید که فاصله در طول زمان بزرگتر و بزرگتر می‌شه،

and then, during the Great Recession, it opened up in a huge way.

و بعد در طول رکود بزرگ، این فاصله به شدت زیاد شد.

من یک سری محاسبه‌ی سریع کردم. من رشد تولید ناخالص داخلی بیست سال گذشته

I did some quick calculations.

I took the last 20 years of GDP growth

and the last 20 years of labor-productivity growth

و رشد اشتغال‌زایی بیست سال گذشته را به طرزی سرراست به کار بردم

and used those in a fairly straightforward way

و رشد اشتغال‌زایی بیست سال گذشته را به طرزی سرراست به کار بردم

to try to project how many jobs the economy was going to need

و سعی کردم نشون بدم برای اینکه اقصاد رشدش را ادامه بده چند شغل نیاز است و این خطی است که به آن رسیدم.

و سعی کردم نشون بدم برای اینکه اقصاد رشدش را ادامه بده چند شغل نیاز است و این خطی است که به آن رسیدم.

to keep growing,

and this is the line that I came up with.

Is that good or bad?

این خوبه یا بد؟ این خط دولت برای جمعیت در سن کار است که جلو می‌ره.

This is the government's projection

این خوبه یا بد؟ این خط دولت برای جمعیت در سن کار است که جلو می‌ره.

for the working-age population going forward.

So if these predictions are accurate, that gap is not going to close.

پس اگر این خط‌ها دقیق باشند، این فاصله بسته نخواهد شد.

The problem is, I don't think these projections are accurate.

مشکل اینه که، من فکر می‌کنم این خط‌‌ها دقیق نیستند.

In particular, I think my projection is way too optimistic,

به خصوص، من فکر می‌کنم خط من بیش از حد خوش‌بینانه‌ست،

because when I did it,

چون وقتی من این کار را انجام دادم، فرض کردم که رشد اشتغال‌زایی در آینده هم یه جورایی شبیه به گذشته خواهد بود، و در واقع این باور من نیست،

I was assuming that the future was kind of going to look like the past,

چون وقتی من این کار را انجام دادم، فرض کردم که رشد اشتغال‌زایی در آینده هم یه جورایی شبیه به گذشته خواهد بود، و در واقع این باور من نیست،

with labor productivity growth,

چون وقتی من این کار را انجام دادم، فرض کردم که رشد اشتغال‌زایی در آینده هم یه جورایی شبیه به گذشته خواهد بود، و در واقع این باور من نیست،

and that's actually not what I believe.

Because when I look around,

چون وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم وقتی صحبت از تأثیر فن‌آوری روی نیروی کار می‌شه، ما هنوز هیچ‌چیز ندیده‌ایم.

I think that we ain't seen nothing yet

when it comes to technology's impact on the labor force.

چون وقتی به اطرافم نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم وقتی صحبت از تأثیر فن‌آوری روی نیروی کار می‌شه، ما هنوز هیچ‌چیز ندیده‌ایم.

Just in the past couple years, we've seen digital tools

فقط در چند سال گذشته، ما دیده‌ایم که ابزارهای دیجیتالی مهارت‌ها و توانایی‌هایی نشون میدن که قبلاً هرگز نداشتند،

display skills and abilities that they never, ever had before,

فقط در چند سال گذشته، ما دیده‌ایم که ابزارهای دیجیتالی مهارت‌ها و توانایی‌هایی نشون میدن که قبلاً هرگز نداشتند،

و این یه جورایی آنچه که ما آدم‌ها می‌تونیم به عنوان شغل انجام بدیم کم می‌کند.

and that kind of eat deeply into what we human beings

do for a living.

بگذارید چند مثال براتون بزنم.

Let me give you a couple examples.

Throughout all of history,

در طول تاریخ، اگر می‌خواستید چیزی از یک زبان به زبان دیگه ترجمه بشه،

if you wanted something translated from one language into another,

در طول تاریخ، اگر می‌خواستید چیزی از یک زبان به زبان دیگه ترجمه بشه،

you had to involve a human being.

باید یک انسان را درگیر می‌کردید.

Now we have multi-language, instantaneous,

حالا ما خدمات ترجمه‌ی خودکار، فوری و چند زبانه داریم که مجانی در اختیار ما هستند

automatic translation services available for free

حالا ما خدمات ترجمه‌ی خودکار، فوری و چند زبانه داریم که مجانی در اختیار ما هستند

via many of our devices, all the way down to smartphones.

از طریق خیلی از دستگاه‌هامون تا تلفن‌های همراه هوشمندمون.

And if any of us have used these,

و اگر هر کدام از ما از اینها استفاده کرده باشیم، می‌دونیم که بی عیب نیستند، اما خوبند.

we know that they're not perfect, but they're decent.

و اگر هر کدام از ما از اینها استفاده کرده باشیم، می‌دونیم که بی عیب نیستند، اما خوبند.

Throughout all of history, if you wanted something written,

در تمام طول تاریخ، اگر می‌خواستید چیزی نوشته بشه،

a report or an article, you had to involve a person.

یک گزارش یا یک مقاله، باید یک نفر را درگیر می‌کردید.

نه از این به بعد. این مقاله چند وقت پیش در فوربز آنلاین در مورد درآمدهای اَپِل ظاهر شد.

Not anymore.

This is an article that appeared in Forbes online a while back,

نه از این به بعد. این مقاله چند وقت پیش در فوربز آنلاین در مورد درآمدهای اَپِل ظاهر شد.

about Apple's earnings.

It was written by an algorithm.

با یک الگوریتم نوشته شده.

And it's not decent -- it's perfect.

و خوب نیست، بی نقصه.

خیلی از مردم به این نگاه می‌کنند و می‌گن، "خوب، اینا کارهای خیلی مشخص و باریکی‌اند،

A lot of people look at this and they say,

"OK, but those are very specific, narrow tasks,

خیلی از مردم به این نگاه می‌کنند و می‌گن، "خوب، اینا کارهای خیلی مشخص و باریکی‌اند،

and most knowledge workers are actually generalists.

و بیشتر افرادی که کار فکری می‌کنند در واقعی کلی‌نگر هستند،

And what they do is sit on top of a very large body of expertise and knowledge

و اونا بر اساس بدنه‌ی عظیمی از تخصص و دانش کار می‌کنند

و اونا بر اساس بدنه‌ی عظیمی از تخصص و دانش کار می‌کنند

and they use that to react on the fly to kind of unpredictable demands,

و از آن استفاده می‌کنند تا به حرکت غیر قابل پیش‌بینی تقاضا واکنش نشون بدند،

and that's very, very hard to automate."

و خیلی خیلی سخت می‌شه این را خودکار کرد."

یکی از تأثیرگذارترین افرادی که کار فکری می‌کنند

One of the most impressive knowledge workers in recent memory

در حافظه‌ی اخیر، مردی به اسم کن جنینگز است.

is a guy named Ken Jennings.

He won the quiz show "Jeopardy!" 74 times in a row.

او در مسابقه‌ی تلویزیونی "جپردی" ۷۴ بار پشت سر هم برنده شده،

Took home three million dollars.

سه میلیون دلار به خانه برده.

این کن است در سمت راست که سه به یک به واتسون -سوپر کامپیوتری از آی‌بی‌ام که جپردی بازی می‌کنه می‌بازه.

That's Ken on the right, getting beat three-to-one

by Watson, the Jeopardy-playing supercomputer from IBM.

این کن است در سمت راست که سه به یک به واتسون -سوپر کامپیوتری از آی‌بی‌ام که جپردی بازی می‌کنه می‌بازه.

So when we look at what technology can do to general knowledge workers,

پس وقتی ما به کاری که فن‌آوری می‌تونه با به طور کلی افرادی که کار فکری انجام می‌دن نگاه می‌کنیم

پس وقتی ما به کاری که فن‌آوری می‌تونه با به طور کلی افرادی که کار فکری انجام می‌دن نگاه می‌کنیم

I start to think there might not be something so special

من به این فکر می‌افتم که شاید این ایده‌ی کلی‌نگر چیز خاصی نباشه

about this idea of a generalist,

به خصوص وقتی ما کارهایی انجام می‌دیم

particularly when we start doing things like hooking Siri up to Watson,

مثل وصل کردن سیری به واتسون و داشتن تکنولوژی‌هایی که می‌فهمند ما چی می‌گیم

and having technologies that can understand what we're saying

مثل وصل کردن سیری به واتسون و داشتن تکنولوژی‌هایی که می‌فهمند ما چی می‌گیم

and repeat speech back to us.

و حرف‌ها را برای ما تکرار می‌کنند.

Now, Siri is far from perfect, and we can make fun of her flaws,

حالا سیری با بی‌نقصی فاصله‌ی زیادی داره، و ما اشتباه‌هاش را مسخره‌ می‌کنیم،

اما این را هم باید در نظر داشته باشیم که

but we should also keep in mind

that if technologies like Siri and Watson improve along a Moore's law trajectory,

اگر فن‌آوری‌هایی مثل سیری و واتسون بر اساس قانون مور پیشرفت کنند، که می‌کنند،

اگر فن‌آوری‌هایی مثل سیری و واتسون بر اساس قانون مور پیشرفت کنند، که می‌کنند،

which they will,

in six years, they're not going to be two times better or four times better,

در عرض ۶ سال، آنها دو بار بهتر نخواهند بود، یا چهار بار بهتر،

آنها ۱۶ بار بهتر از حالا خواهند بود.

they'll be 16 times better than they are right now.

So I start to think a lot of knowledge work is going to be affected by this.

پس من فکر می‌کنم که خیلی از کارهای فکری از این مسئله تأثیر می‌گیرند.

And digital technologies are not just impacting knowledge work,

و فن‌آوری‌های دیجیتال فقط روی کارهای فکری تأثیر ندارند.

آنها دارند ماهیچه‌هاشون را در دنیای فیزیکی هم به کار می‌برند.

they're starting to flex their muscles in the physical world as well.

I had the chance a little while back to ride in the Google autonomous car,

من شانس این را داشتم که چند وقت پیش در خودروی خودکار گوگل شواری کنم

که به همون با حالیه که به نظر میاد. (خنده‌ی تماشاگران)

which is as cool as it sounds.

(Laughter)

و من ضمانت می‌دم که از پس ترافیک در یو اس ۱۰۱ خیلی به نرمی برآمد .

And I will vouch that it handled the stop-and-go traffic on US 101

و من ضمانت می‌دم که از پس ترافیک در یو اس ۱۰۱ خیلی به نرمی برآمد .

very smoothly.

There are about three and a half million people who drive trucks for a living

حدود سه و نیم میلیون نفر در ایالات متحده هستند که برای درآمد کامیون می‌رانند.

حدود سه و نیم میلیون نفر در ایالات متحده هستند که برای درآمد کامیون می‌رانند.

in the United States;

فکر کنم این فن‌آوری روی بعضی از آنها تأثیر داره.

I think some of them are going to be affected by this technology.

و همین الان، ربات‌های انسان‌نما هنوز به طرزی باورنکردنی ابتدایی‌اند. کار زیادی نمی‌تونند انجام بدند.

And right now, humanoid robots are still incredibly primitive.

و همین الان، ربات‌های انسان‌نما هنوز به طرزی باورنکردنی ابتدایی‌اند. کار زیادی نمی‌تونند انجام بدند.

They can't do very much.

But they're getting better quite quickly

اما خیلی سریع دارند بهتر می‌شن و دارپا

and DARPA, which is the investment arm of the Defense Department,

که بازوی سرمایه‌گذاری وزارت دفاع است،

is trying to accelerate their trajectory.

داره سعی می‌کنه که خط سِیر آنها را تسریع کنه.

So, in short, yeah, the droids are coming for our jobs.

پس، به طور خلاصه، آره، ربات‌ها دارند میان دنبال شغل‌های ما.

در کوتاه مدت، ما می‌تونیم رشد اشتغال را با تشویق کارآفرینی و با سرمایه‌گذاری

In the short term, we can stimulate job growth

در کوتاه مدت، ما می‌تونیم رشد اشتغال را با تشویق کارآفرینی و با سرمایه‌گذاری

by encouraging entrepreneurship

and by investing in infrastructure,

روی زیرساخت‌ها تهییج کنیم، چون ربات‌های امروز هنوز زیاد در تعمیر پل‌ها خوب نیستند.

because the robots today still aren't very good at fixing bridges.

روی زیرساخت‌ها تهییج کنیم، چون ربات‌های امروز هنوز زیاد در تعمیر پل‌ها خوب نیستند.

But in the not-too-long-term,

اما در نه چندان دراز مدت، فکر کنم در دوران زندگی بیشتر افراد توی این اتاق، ما به

I think within the lifetimes of most of the people in this room,

اما در نه چندان دراز مدت، فکر کنم در دوران زندگی بیشتر افراد توی این اتاق، ما به

we're going to transition into an economy that is very productive,

اقصادی که بسیار پربازده خواهد بود اما نیروی کار انسانی زیادی نیاز نداره، گذر کنیم.

but that just doesn't need a lot of human workers.

اقصادی که بسیار پربازده خواهد بود اما نیروی کار انسانی زیادی نیاز نداره، گذر کنیم.

And managing that transition is going to be the greatest challenge

و از پس این گذار بر‌آمدن بزرگترین چالشی خواهد بود که جامعه‌ی ما با آن روبروست.

و از پس این گذار بر‌آمدن بزرگترین چالشی خواهد بود که جامعه‌ی ما با آن روبروست.

that our society faces.

Voltaire summarized why; he said,

ولتر دلیلش را خلاصه کرد. او گفت "کار ما را از سه شیطان بزرگ حفظ می‌کند:

"Work saves us from three great evils: boredom, vice and need."

ملال، فساد و نیاز."

But despite this challenge --

اما با وجود این چالش، من شخصاً،

personally, I'm still a huge digital optimist,

من هنوز یک خوش‌بین دیجیتالی بزرگم،

and I am supremely confident

و خیلی مطمئنم که فن‌آوری‌های دیجیتالی که ما الان داریم درست می‌کنیم

that the digital technologies that we're developing now

ما را به آینده‌ای آرمانی می‌برند، نه یک آینده‌ی پادآرمانی. و برای اینکه توضیح بدم چرا،

are going to take us into a Utopian future,

not a dystopian future.

ما را به آینده‌ای آرمانی می‌برند، نه یک آینده‌ی پادآرمانی. و برای اینکه توضیح بدم چرا،

And to explain why,

I want to pose a ridiculously broad question.

می‌خوام پرسشی مطرح کنم که به طرز احمقانه‌ای کُلی‌ ست.

I want to ask:

می‌خوام بپرسم مهم‌ترین پیشرفت‌ها در جامعه‌ی انسانی چیست؟

what have been the most important developments in human history?

می‌خوام بپرسم مهم‌ترین پیشرفت‌ها در جامعه‌ی انسانی چیست؟

Now, I want to share some of the answers that I've gotten

حالا، می‌خوام برخی از پاسخ‌هایی که در جواب این سئوال گرفتم را با شما مطرح کنم.

حالا، می‌خوام برخی از پاسخ‌هایی که در جواب این سئوال گرفتم را با شما مطرح کنم.

in response to this question.

It's a wonderful question to ask and start an endless debate about,

سئوال شگفت‌انگیزی برای پرسیدن و بحث تمام‌نشدنی‌ای را شروع کردنه،

because some people are going to bring up

چون بعضی از آدم‌ها نظام‌های فلسفی را در شرق و غرب مطرح می‌کنند

systems of philosophy in both the West and the East

چون بعضی از آدم‌ها نظام‌های فلسفی را در شرق و غرب مطرح می‌کنند

that have changed how a lot of people think about the world.

که طرز فکر بسیاری از مردم راجع به جهان را تغییر داده‌اند.

And then other people will say,

و بعد افراد دیگه‌ای می‌گن، "نه، در واقع، داستان‌های بزرگ،

"No, actually, the big stories, the big developments

پیشرفت‌های بزرگ پیدا کردن ادیان اصلی جهانه که تمدن‌ها را تغییر دادند

are the founding of the world's major religions,

پیشرفت‌های بزرگ پیدا کردن ادیان اصلی جهانه که تمدن‌ها را تغییر دادند

which have changed civilizations and have changed and influenced

و روی طرز زندگی تعداد بیشماری از آدم‌ها تأثیر داشتند و تغییرشان دادند."

how countless people are living their lives."

و بعد یک سری دیگه از آدم‌ها می‌گن،

And then some other folk will say,

"Actually, what changes civilizations,

"در واقع، آنچه تمدن‌ها را تغییر می‌ده، آنچه اصلاحشان می‌کنه

what modifies them and what changes people's lives are empires,

و آنچه زندگی مردم را عوض می‌کنه امپراطوری‌ها هستند،

پس پیشرفت‌های بزرگ در تاریخ انسان داستان‌های پیروزی و جنگ هستند."

so the great developments in human history

پس پیشرفت‌های بزرگ در تاریخ انسان داستان‌های پیروزی و جنگ هستند."

are stories of conquest and of war."

And then some cheery soul usually always pipes up and says,

و بعد همیشه یه آدم خوشحال پیدا می‌شه

"Hey, don't forget about plagues!"

و می‌گه، "هی، طاعون را یادت نره." (خنده‌ی تماشاگران)

(Laughter)

پاسخ‌های خوش‌بینانه‌ای برای این پرسش هست،

There are some optimistic answers to this question,

so some people will bring up the Age of Exploration

پس برخی افراد عصر کاوش را پیش میارند و باز شدن دنیا را.

پس برخی افراد عصر کاوش را پیش میارند و باز شدن دنیا را.

and the opening up of the world.

Others will talk about intellectual achievements in disciplines like math

دیگران در مورد دستاوردهای اندیشمندانه در رشته‌هایی مثل ریاضی صحبت می‌کنند که به ما کمک کردند

دیگران در مورد دستاوردهای اندیشمندانه در رشته‌هایی مثل ریاضی صحبت می‌کنند که به ما کمک کردند

that have helped us get a better handle on the world,

کنترل بهتری بر دنیا داشته باشیم، و افراد دیگه در مورد دوره‌هایی که

and other folk will talk about periods when there was a deep flourishing

شکوفایی عمیقی در هنر و علم بود صحبت می‌کنند. و این بحث همچنان ادامه داره.

of the arts and sciences.

شکوفایی عمیقی در هنر و علم بود صحبت می‌کنند. و این بحث همچنان ادامه داره.

So this debate will go on and on.

It's an endless debate

این بحث تمام نشدنیه، و یک جواب کامل براش وجود نداره. اما اگر شما هم مثل من خوره‌ی علم باشید،

and there's no conclusive, single answer to it.

این بحث تمام نشدنیه، و یک جواب کامل براش وجود نداره. اما اگر شما هم مثل من خوره‌ی علم باشید،

But if you're a geek like me,

می‌گید، "خوب، داده‌ها چی می‌گن؟"

you say, "Well, what do the data say?"

And you start to do things

و شروع به کارهایی می‌کنید مثل کشیدن گراف چیزهایی که ممکنه برامون جالب باشه، مثل جمعیت کل دنیا،

like graph things that we might be interested in --

و شروع به کارهایی می‌کنید مثل کشیدن گراف چیزهایی که ممکنه برامون جالب باشه، مثل جمعیت کل دنیا،

the total worldwide population, for example,

یا یکی از معیارهای پیشرفت اجتماعی،

or some measure of social development

or the state of advancement of a society.

یا پیشرفت ملی یک جامعه،

And you start to plot the data, because, by this approach,

و شروع به رسم کردن داده‌هاتون می‌کنید، چون با این رویکرد

داستان‌های بزرگ، پیشرفت‌های بزرگ در تاریخ انسان آنهایی هستند که باعث شدند این منحنی‌ها خیلی خم بشن.

the big stories, the big developments in human history,

are the ones that will bend these curves a lot.

داستان‌های بزرگ، پیشرفت‌های بزرگ در تاریخ انسان آنهایی هستند که باعث شدند این منحنی‌ها خیلی خم بشن.

So when you do this and when you plot the data,

پس وقتی این کار را انجام می‌دید، و وقتی داده‌ها را رسم می‌کنید،

you pretty quickly come to some weird conclusions.

خیلی سریع به نتایج عجیبی می‌رسید.

نتیجه می‌گیرید، در واقع که هیچ کدام از این چیزها اهمیت چندانی نداشته. (خنده‌ی تماشاگران)

You conclude, actually,

that none of these things have mattered very much.

نتیجه می‌گیرید، در واقع که هیچ کدام از این چیزها اهمیت چندانی نداشته. (خنده‌ی تماشاگران)

(Laughter)

هیچ تأثیری روی منحنی‌ها نداشتند. (خنده ی تماشاگران)

They haven't done a darn thing to the curves.

There has been one story, one development in human history

یک داستان، یک پیشرفت بوده در تاریخ انسان که منحنی را خم کرده

یک داستان، یک پیشرفت بوده در تاریخ انسان که منحنی را خم کرده

that bent the curve, bent it just about 90 degrees,

حدود ۹۰ درجه خمش کرده و آن داستان فن‌آوری است.

and it is a technology story.

The steam engine and the other associated technologies

ماشین بخار، و فن‌آوری‌های دیگر مربوط به انقلاب صنعتی دنیا را عوض کرد

of the Industrial Revolution

ماشین بخار، و فن‌آوری‌های دیگر مربوط به انقلاب صنعتی دنیا را عوض کرد

changed the world and influenced human history so much,

و آنقدر روی تاریخ انسان تأثیر داشت،

that in the words of the historian Ian Morris,

که از زبان تاریخ شناس یان موریس،

"... they made mockery out of all that had come before."

هر چیزی که قبل از آن آمده بود مسخره می‌نمود.

And they did this by infinitely multiplying the power of our muscles,

و این کار را با بی‌نهایت برابر کردن نیروی ماهیچه‌های ما انجام دادند

با غلبه کردن بر محدودیت ماهیچه‌هایمان.

overcoming the limitations of our muscles.

Now, what we're in the middle of now

حالا، آنچه ما الان در میانش هستیم اینه که بر محدودیت مغزهای فردیمان غلبه کنیم

is overcoming the limitations of our individual brains

حالا، آنچه ما الان در میانش هستیم اینه که بر محدودیت مغزهای فردیمان غلبه کنیم

and infinitely multiplying our mental power.

و نیروی ذهنیمان را بی‌نهایت برابر کنیم.

How can this not be as big a deal

چطور ممکنه این به مهمی غلبه کردن بر محدودیت نیروی ماهیچه‌هامان نباشه؟

as overcoming the limitations of our muscles?

چطور ممکنه این به مهمی غلبه کردن بر محدودیت نیروی ماهیچه‌هامان نباشه؟

So at the risk of repeating myself a little bit,

پس با خطر به اینکه حرفهام یکم تکراری بشه،

when I look at what's going on with digital technology these days,

وقتی نگاه می‌کنم که با فن‌اوری دیجیتال این روزها چه اتفاقی داره می‌افته،

we are not anywhere near through with this journey.

ما اصلاً به پایان این سفر نزدیک نیستیم،

And when I look at what is happening to our economies and our societies,

و وقتی می‌بینم چه اتفاقی داره برای اقتصادمان و جوامع‌مان می‌افته،

تنها نتیجه‌گیری من اینه که

my single conclusion is that we ain't seen nothing yet.

ما هنوز هیچ‌چیز ندیده‌ایم. بهترین روزها خیلی جلوترند.

The best days are really ahead.

Let me give you a couple examples.

بگذارید براتون چند مثال بزنم.

اقتصاد‌ها بر اساس انرژی حرکت نمی‌کنند. بر اساس سرمایه هم حرکت نمی‌کنند،

Economies don't run on energy.

They don't run on capital, they don't run on labor.

بر اساس کار هم حرکت نمی‌کنند. اقتصادها بر اساس ایده‌ها حرکت می‌کنند.

Economies run on ideas.

پس کار نوآوری، کار ایجاد ایده‌های نو،

So the work of innovation, the work of coming up with new ideas,

از پرقدرت‌ترین و پایه‌ای‌ترین کارهایی است که می‌تونیم در یک اقتصاد انجام بدیم.

is some of the most powerful, most fundamental work that we can do

از پرقدرت‌ترین و پایه‌ای‌ترین کارهایی است که می‌تونیم در یک اقتصاد انجام بدیم.

و این یه جورایی همان طوریه که ما نوآوری می‌کردیم.

in an economy.

And this is kind of how we used to do innovation.

ما یک مشت آدم‌هایی که تقریباً شبیه هم‌اند پیدا می‌کردیم

We'd find a bunch of fairly similar-looking people ...

(Laughter)

(خنده ی تماشاگران)

از مؤسسات ممتاز بیرونشان می‌آوردیم

We'd take them out of elite institutions,

we'd put them into other elite institutions

آنها را در مؤسسات ممتاز دیگه‌ای قرار می‌دادیم و صبر می‌کردیم تا نوآوری اتفاق بیافته.

and we'd wait for the innovation.

Now --

حالا - (خنده‌ی تماشاگران)

(Laughter)

as a white guy who spent his whole career at MIT and Harvard,

به عنوان یک مرد سفید پوست که تمام دوران کاری‌اش را در ام‌آی‌تی و هاروارد گذرانده،

I've got no problem with this.

من مشکلی با این ندارم. (خنده‌ی تماشاگران)

(Laughter)

But some other people do,

اما افراد دیگه‌ای مشکل دارند و آنها یه جورایی سرزده به مهمونی آمدند

and they've kind of crashed the party

و طرز لباس پوشیدن نوآوران را غیررسمی‌تر کردند.

and loosened up the dress code of innovation.

(Laughter)

(خنده‌ی تماشاگران)

So here are the winners of a Topcoder programming challenge,

پس اینها برنده‌های مسابقه‌ی برنامه‌نویسی تاپ کودر هستند

and I assure you that nobody cares

و من به شما اطمینان می‌دم هیچ‌کس اهمیت نمی‌ده

where these kids grew up, where they went to school,

که این بچه‌ها کجا بزرگ شدند، کجا مدرسه رفتند،

or what they look like.

یا چه شکلی‌اند. برای همه فقط کیفیت کار و کیفیت ایده‌ها مهمه.

All anyone cares about is the quality of the work, the quality of the ideas.

یا چه شکلی‌اند. برای همه فقط کیفیت کار و کیفیت ایده‌ها مهمه.

And over and over again, we see this happening

و دوباره و دوباره و ما می‌بینیم که این اتفاق در دنیای آسان شده با فن‌آوری می‌افته.

in the technology-facilitated world.

و دوباره و دوباره و ما می‌بینیم که این اتفاق در دنیای آسان شده با فن‌آوری می‌افته.

The work of innovation is becoming more open,

کار نوآوری داره بازتر می‌شه،

چیزهای بیشتری را دربرمی‌گیره، شفاف‌تره و لیاقت‌مدارانه‌تره.

more inclusive, more transparent and more merit-based,

and that's going to continue no matter what MIT and Harvard think of it,

و این روند ادامه پیدا می‌کنه، مهم نیست ام‌آی‌تی و هاروارد در موردش چی فکر می‌کنند

و من نمی‌تونستم برای این پیشرفت خوشحال‌تر از این باشم.

and I couldn't be happier about that development.

I hear once in a while, "OK, I'll grant you that,

هر چند وقت یکبار من می‌شنوم، "خوب، در این مورد بهِت حق می‌دم،

اما فن‌آوری هنوز ابزاری برای دنیای ثروتمنده،

but technology is still a tool for the rich world,

and what's not happening,

و اتفاقی که نمی‌افته اینه که این ابزارهای دیجیتالی

these digital tools are not improving the lives

زندگی مردمی که در پایین هرم زندگی می‌کنند را بهتر نمی‌کنند."

of people at the bottom of the pyramid."

And I want to say to that very clearly: nonsense.

و من می‌خوام این را خیلی صریح بگم: چرت و پرت.

پایین هرم خیلی از فن‌آوری نفع می‌برند.

The bottom of the pyramid is benefiting hugely from technology.

The economist Robert Jensen did this wonderful study a while back

اقتصاددان روبرت یانسن این مطالعه‌ی شگفت‌انگیز را چند وقت پیش انجام داد که در آن با جزئیات

اقتصاددان روبرت یانسن این مطالعه‌ی شگفت‌انگیز را چند وقت پیش انجام داد که در آن با جزئیات

where he watched, in great detail,

what happened to the fishing villages of Kerala, India,

آنچه را در دهکده‌های ماهیگیری کرالا در هند اتفاق افتاد وقتی برای اولین بار آنها تلفن همراه گرفتند را بررسی کرد.

when they got mobile phones for the very first time.

آنچه را در دهکده‌های ماهیگیری کرالا در هند اتفاق افتاد وقتی برای اولین بار آنها تلفن همراه گرفتند را بررسی کرد.

And when you write for the Quarterly Journal of Economics,

وقتی شما برای مجله‌ی اقتصادی کوارترلی می‌نویسید،

you have to use very dry and very circumspect language.

باید زبان خیلی خشک و محتاطانه‌ای به کار ببرید،

But when I read his paper,

اما وقتی من این مقاله را خواندم، یه جورایی حس می‌کنم یانسن داره سعی می‌کنه سر ما جیغ بزنه و بگه، ببین، این خیلی مهم بوده.

I kind of feel Jensen is trying to scream at us

اما وقتی من این مقاله را خواندم، یه جورایی حس می‌کنم یانسن داره سعی می‌کنه سر ما جیغ بزنه و بگه، ببین، این خیلی مهم بوده.

and say, "Look, this was a big deal.

قیمت‌ها تثبیت شد، پس مردم تونستند برای زندگی اقتصادیشان برنامه‌ریزی کنند.

Prices stabilized, so people could plan their economic lives.

Waste was not reduced -- it was eliminated.

پسماند کم نشد؛ از بین رفت.

و زندگی خریداران و فروشنده‌ها در این دهکده‌ها به تخمین بهتر شد.

And the lives of both the buyers and the sellers

in these villages measurably improved."

و زندگی خریداران و فروشنده‌ها در این دهکده‌ها به تخمین بهتر شد.

حالا، من فکر نمی‌کنم که یانسن خیلی شانس آورده و اتفاقی در یکی از مجموعه دهکده‌هایی رفته

Now, what I don't think is that Jensen got extremely lucky

and happened to land in the one set of villages

حالا، من فکر نمی‌کنم که یانسن خیلی شانس آورده و اتفاقی در یکی از مجموعه دهکده‌هایی رفته

که فن‌آوری باعث بهتر شدن چیزها شده.

where technology made things better.

What happened instead is he very carefully documented

در عوض اتفاقی که افتاد این بود که او آنچه را دوباره و دوباره اتفاق می‌افتد وقتی فن‌‌آوری

در عوض اتفاقی که افتاد این بود که او آنچه را دوباره و دوباره اتفاق می‌افتد وقتی فن‌‌آوری

what happens over and over again when technology comes for the first time

برای اولین بار به یک محیط و به یک جامعه وارد می‌شه به دقت ثبت کرد.

to an environment and a community:

زندگی مردم، رفاه مردم، پیشرفت دراماتیکی داره.

the lives of people, the welfares of people, improve dramatically.

پس وقتی من به تمام مدارک نگاه می‌کنم

So as I look around at all the evidence

and I think about the room that we have ahead of us,

و به اتاقی فکر می‌کنم که جلوی روی ماست

I become a huge digital optimist

تبدیل به یک خوش‌بین دیجیتالی عظیم می‌شم، و فکر می‌کنم

and I start to think that this wonderful statement from the physicist Freeman Dyson

این گفته‌ی شگفت‌انگیر از فیزیکدان فریمن دایسن مبالغه نیست.

is actually not hyperbole.

ارزیابی دقیقی است از آنچه در حال وقوع است.

This is an accurate assessment of what's going on.

Our technologies are great gifts,

دیجیتال ما -- فن‌‌آوری‌های ما هدیه‌های بزرگی هستند

and we, right now, have the great good fortune

و ما الان این شانس بزرگ را داریم

to be living at a time when digital technology is flourishing,

که در دورانی زندگی کنیم که فن‌آوری دیجیتال در حال شکوفایی است،

when it is broadening and deepening and becoming more profound

در زمانی که در حال وسیع شدن و عمیق شدن است و

در سراسر دنیا اساسی‌تر می‌شود.

all around the world.

So, yeah, the droids are taking our jobs,

پس، آره، ربات‌ها دارند شغل‌های ما را می‌گیرند،

but focusing on that fact misses the point entirely.

اما با تمرکز کردن روی این حقیقت نکته‌ی اصلی را به کلی از دست می‌دید.

The point is that then we are freed up to do other things,

نکته اینه که در این حالت ما آزاد هستیم تا کارهای دیگری انجام بدیم،

and what we're going to do, I am very confident,

و کاری که انجام خواهیم داد، من خیلی اطمینان دارم،

what we're going to do is reduce poverty

کاری که خواهیم کرد کاهش فقر و کارهای پرزحمت و بدبختی در اطراف دنیاست.

and drudgery and misery around the world.

کاری که خواهیم کرد کاهش فقر و کارهای پرزحمت و بدبختی در اطراف دنیاست.

I'm very confident we're going to learn to live more lightly on the planet,

من اطمینان دارم ما یاد خواهیم گرفت چطور سبُک‌تر روی این سیاره زندگی کنیم،

و بسیار اطمینان دارم که آنچه ما با ابزارهای دیجیتالی جدیدمان انجام خواهیم داد آنقدر اساسی و مفید خواهد بود

and I am extremely confident that what we're going to do

with our new digital tools

و بسیار اطمینان دارم که آنچه ما با ابزارهای دیجیتالی جدیدمان انجام خواهیم داد آنقدر اساسی و مفید خواهد بود

is going to be so profound and so beneficial

که تمام چیزهایی که قبل از آن آمده را به تمسخر می‌گیره.

that it's going to make a mockery out of everything that came before.

که تمام چیزهایی که قبل از آن آمده را به تمسخر می‌گیره.

I'm going to leave the last word

من آخرین حرفم را برای مردی می‌گذارم که پیشرفت دیجیتال را از نزدیک تماشا کرد

to a guy who had a front-row seat for digital progress,

من آخرین حرفم را برای مردی می‌گذارم که پیشرفت دیجیتال را از نزدیک تماشا کرد

our old friend Ken Jennings.

دوست قدیمی ما کن جنینگز. من با او هستم.

I'm with him; I'm going to echo his words:

کلمات او را تکرار می‌کنم:

"I, for one, welcome our new computer overlords."

"من شخصاً به ارباب‌های کامپیوتری جدیدمان خوشامد می‌گویم." (خنده‌ی تماشاگران)

(Laughter)

Thanks very much.

خیلی ممنونم. (تشویق تماشاگران)

(Applause)