How the blockchain is changing money and business | Don Tapscott

Translator: Ali Sharifi Reviewer: Masoud Motamedifar

فن‌آوری احتمالاً در دهه‌های پیش‌رو بیشترین تأثیر را خواهد داشت.

منظورم شبکه‌های اجتماعی نیست.

The technology likely to have the greatest impact

و نه حتی انتقال داده‌های عظیم.

و نه رباتیک.

on the next few decades

و نه حتی هوش مصنوعی.

has arrived.

متعجب خواهید شد، اگر بدانید که

And it's not social media.

این یک فناوری زیربنایی در زمینۀ ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین است.

It's not big data.

It's not robotics.

It's not even AI.

و بلاک‌چین نامیده می‌شود. بلاک‌.....چین

You'll be surprised to learn

that it's the underlying technology of digital currencies like Bitcoin.

فعلاً این کلمه پرتکرارترین کلمۀ دنیا نیست،

اما من اعتقاد دارم که این فن‌آوری

It's called the blockchain. Blockchain.

نسل بعدی اینترنت است

Now, it's not the most sonorous word in the world,

و وعده‌های بسیاری دارد، برای هر شغلی، هر جامعه‌ای، و برای همۀ شما، اختصاصاً،

but I believe that this is now

the next generation of the internet,

می‌دانید که در چند دهۀ گذشته، ما اینترنت اطلاعات را در اختیار داشتیم.

and that it holds vast promise for every business, every society

و وقتی من برای شما یک ایمیل ارسال می‌کردم یا یک فایل پاورپوینت یا هر چیز دیگری،

and for all of you, individually.

You know, for the past few decades, we've had the internet of information.

در واقع اصل آن را برای شما ارسال نمی‌کردم، من یک کپی ارسال می‌کردم.

بسیار عالی.

And when I send you an email or a PowerPoint file or something,

این دموکراتیک کردن اطلاعات است.

I'm actually not sending you the original,

اما وقتی صحبت از دارایی‌ها می‌شود، مثلاً چیزهایی مثل پول،

I'm sending you a copy.

And that's great.

This is democratized information.

سهام یا اوراق قرضه، امتیاز وفاداری، یا مالکیت معنوی،

But when it comes to assets --

things like money,

موسیقی، هنر، یک رای،

financial assets like stocks and bonds,

اعتبار کربن یا سایر دارایی‌ها،

loyalty points, intellectual property,

ارسال یک کپی ایدۀ بسیاری بدی خواهد بود.

music, art, a vote,

اگر من ۱۰۰ دلار به شما انتقال دهم،

اهمیت بسیاری خواهد داشت که من دیگر این پول را نداشته باشم ---

carbon credit and other assets --

(خنده حاضرین)

sending you a copy is a really bad idea.

و نتوانم دوباره آن را برای شما بفرستم.

If I send you 100 dollars,

این مسئله زمان زیادی است که بین رمزنگاران به نام مشکل «پرداخت دوباره» شناخته می‌شود.

it's really important that I don't still have the money --

درنتیجه امروزه برای ایجاد اعتماد در اقتصاد به واسطه‌های بزرگ، مانند بانک‌ها،

(Laughter)

and that I can't send it to you.

This has been called the "double-spend" problem

by cryptographers for a long time.

دولت، شرکت‌های بزرگ رسانه‌های اجتماعی، شرکت‌های کارت اعتباری و غیره متکی هستیم.

So today, we rely entirely on big intermediaries --

middlemen like banks, government,

این واسطه‌ها همۀ اطلاعات از جمله دلیل انجام و معامله در هر تجارتی،

big social media companies, credit card companies and so on --

to establish trust in our economy.

از احراز و تأیید هویت، افراد گرفته --

And these intermediaries perform all the business and transaction logic

تا تسویه و نگهداری سوابق را انجام می‌دهند.

of every kind of commerce,

در مجموع آن‌ها کار خوبی انجام می‌دهند.

from authentication, identification of people,

اما اینجا یک مشکل به وجود می‌آید.

through to clearing, settling and record keeping.

سیستم آن‌ها متمرکز است. و به شکل گسترده‌ای امکان هک شدن آن‌ها وجود دارد

And overall, they do a pretty good job.

شرکت جی‌پی مورگان، دولت فدرال آمریکا، لینکداین، هوم دپو و دیگران

But there are growing problems.

To begin, they're centralized.

به مشکلات و دشواری‌های این سیستم پی بردند.

That means they can be hacked, and increasingly are --

آن‌ها میلیاردها نفر را از اقتصاد جهانی کنار می‌گذارند،

JP Morgan, the US Federal Government,

مثلاً افرادی که پول کافی برای داشتن حساب بانکی ندارند.

LinkedIn, Home Depot and others

found that out the hard way.

They exclude billions of people from the global economy,

آن‌ها سرعت کارها را کاهش می‌دهند.

ایمیل در یک ثانیه به کل دنیا ارسال می‌شود، اما روزها و هفته‌ها زمان لازم است

for example, people who don't have enough money

to have a bank account.

They slow things down.

تا پول در سیستم بانکی در یک شهر جابجا شود.

It can take a second for an email to go around the world,

و آن‌ها کارمزد زیادی می‌گیرند --

حدود 10 تا 20 درصد فقط برای اینکه پول را به کشور دیگری انتقال دهند.

but it can take days or weeks

for money to move through the banking system across a city.

آن‌ها داده‌های ما را جمع‌آوری می‌کنند،

یعنی نمی‌توانیم از آن درآمد کسب کنیم، یا زندگی‌ را از این طریق بهتر مدیریت کنیم.

And they take a big piece of the action --

10 to 20 percent just to send money to another country.

حریم خصوصی ما در معرض خطر است.

They capture our data,

در مجموع بزرگترین مشکل اینجاست که آن‌ها

and that means we can't monetize it

or use it to better manage our lives.

از پهنۀ عصر دیجیتال به طور نامتقارن استفاده کرده اند:

Our privacy is being undermined.

And the biggest problem is that overall,

در عین تولید ثروت، نابرابری اجتماعی رو به رشدی داریم.

they've appropriated the largesse of the digital age asymmetrically:

چه می شد که علاوه بر اینترنت اطلاعات اینترنت ارزش و دارایی هم وجود داشت --

we have wealth creation, but we have growing social inequality.

چیزی شبیه به یک دفترکل گسترده و جهانی که روی میلیون‌ها کامپیوتر اجرا می‌شد

So what if there were not only an internet of information,

what if there were an internet of value --

و برای هرکسی در دسترس بود.

some kind of vast, global, distributed ledger

و هر نوع از دارایی از پول گرفته تا موزیک

running on millions of computers

می‌توانست در این سیستم ذخیره، جابه‌جا، معامله، مبادله، و مدیریت شود.

and available to everybody.

And where every kind of asset, from money to music,

و تمام این‌ها بدون واسطه‌های قدرتمند و متمرکز انجام می‌شد.

could be stored, moved, transacted, exchanged and managed,

چه می‌شد اگر یک تعادل منطقه‌ای وجود داشت؟

بسیار خوب، صنعت اقتصاد در سال ۲۰۰۸ میلادی سقوط کرد

all without powerful intermediaries?

What if there were a native medium for value?

و شاید شخص یا اشخصاص ناشناش

و خیرخواهی که به نام ساتوشی ناکاموتو خوانده می‌شدند

Well, in 2008, the financial industry crashed

and, perhaps propitiously,

مقاله‌ای که دربرگیرندۀ شیوه‌نامه‌ای برای پول نقد دیجیتالی بود منتشر کردند

an anonymous person or persons named Satoshi Nakamoto

که از ارزرمز پایه‌ای به نام بیت‌کوین استفاده می‌کرد.

created a paper where he developed a protocol for a digital cash

این ارز رمزنگاری شده قابلیت‌های اعتماد و انجام معاملات بدون واسطه را به مردم داد.

that used an underlying cryptocurrency called Bitcoin.

این اتقاق ظاهرا ساده، جرقه‌ای ایجاد کرد

And this cryptocurrency enabled people to establish trust and do transactions

که جهان را شعله‌ور کرد.

و مردم را دربسیاری از نقاط جهان هیجان‌زده، وحشت‌زده، یا به نوعی علاقمند کرده است.

without a third party.

And this seemingly simple act set off a spark

that ignited the world,

در مورد بیت‌کوین سردرگم نشوید --

that has everyone excited or terrified or otherwise interested

بیت‌کوین یک نوع دارایی است؛ و ارزش آن بالا و پائین می‌رود.

اگر سفته‌باز هستید باید برای شما جالب باشد

in many places.

Now, don't be confused about Bitcoin --

به طور کلی بیت‌کوین یک ارز دیجیتال است.

Bitcoin is an asset; it goes up and down,

و در واقع یک ارز رایج که توسط یک دولت محلی کنترل نمی‌شود.

and that should be of interest to you if you're a speculator.

و این مورد بسیار جالب توجه است.

نکته اصلی در اینجا، فناوری زیربنایی است که به آن بلاک‌چین می‌گویند.

More broadly, it's a cryptocurrency.

It's not a fiat currency controlled by a nation-state.

And that's of greater interest.

و حالا برای اولین بار در تاریخ، مردم در هرکجا می‌توانند به یکدیگر اعتماد کنند

But the real pony here is the underlying technology.

It's called blockchain.

و معامله پایا پای انجام دهند.

So for the first time now in human history,

با استفاده از رمزنگاری به هم اعتماد کنند، بدون نیاز به یک موسسۀ واسط بزرگ

people everywhere can trust each other

and transact peer to peer.

و تنها با استفاده از چند کدِ هوشمندانه.

And trust is established, not by some big institution,

و از آنجا که اعتماد زبان عمومی فناوری است

but by collaboration, by cryptography

من به این فناوری «پروتکل اعتماد» می‌گویم.

and by some clever code.

احتمالاً می‌پرسید: کارکرد این فناوری چطور است که به قدر کفایت منصفانه باشد؟

And because trust is native to the technology,

دارایی‌ها (دارایی‌ دیجیتالی مانند پرداخت پول به موسیقی و هر چیز دیگری در این بین)

I call this, "The Trust Protocol."

Now, you're probably wondering: How does this thing work?

در یک مرکز ذخیره و ثبت نمی‌شوند، اما با استفاده از بالاترین سطح رمزنگاری

Fair enough.

Assets -- digital assets like money to music and everything in between --

در یک دفتر کل جهانی توزیع می‌شوند.

وقتی معامله‌ای انجام می‌شود، درتمام دنیا و در میلیون‌ها میلیون کامپیوتر منتشر می‌شود،

are not stored in a central place,

but they're distributed across a global ledger,

using the highest level of cryptography.

And when a transaction is conducted,

و آن‌جا، در سراسر جهان،

گروهی از مردم که ماینر نامیده می‌شوند.

it's posted globally,

across millions and millions of computers.

البته آن‌ها جوانان معدنچی نیستند، آن‌ها استخراج‌ کنندۀ بیت‌کوین هستند.

و قدرت محاسباتی عظیمی در سر انگشتان خود دارند --

And out there, around the world,

is a group of people called "miners."

قدرتی ۱۰ تا ۱۰۰ بار بزرگتر از توان گوگل در سراسر دنیا.

These are not young people, they're Bitcoin miners.

They have massive computing power at their fingertips --

این ماینر‌ها کارهای زیادی انجام می‌دهند.

در هر ۱۰ دقیقه، شبیه به ضربان قلب یک شبکه، یک بلاک ایجاد می‌شود.

10 to 100 times bigger than all of Google worldwide.

These miners do a lot of work.

که تمام تراکنش‌های ۱۰ دقیقه گذشته را در بر دارد.

And every 10 minutes,

kind of like the heartbeat of a network,

سپس ماینرها دست به کار می‌شوند، و تلاش می‌کنند معادلات پیچیده‌ای را حل کنند.

a block gets created

that has all the transactions from the previous 10 minutes.

آن‌ها با هم رقابت می‌کنند:

اولین ماینری که پاسخ معادله را پیدا کرد و اعتبار بلاک را تأیید کرد،

Then the miners get to work, trying to solve some tough problems.

پاداش خود را با ارز دیجیتال دریافت می‌کند،

And they compete:

در مورد بلاک‌چین بیت‌کوین، پاداش با بیت‌کوین پرداخت خواهد شد.

the first miner to find out the truth and to validate the block,

و سپس - این یک بخش کلیدی است -

آن بلاک به بلاک پیشین می‌پیوندد، و بلاک قبلی هم همینطور

is rewarded in digital currency,

in the case of the Bitcoin blockchain, with Bitcoin.

برای ساختن زنجیره‌ای از بلاک‌ها.

And then -- this is the key part --

و هر بلاک دارای مهر و موم زمان است، دقیقاً مشابه به مهر و موم‌های قدیمی.

that block is linked to the previous block

and the previous block

در نتیجه اگر ما بخواهیم یک بلاک را هک کنیم

to create a chain of blocks.

و مثلا اگر بخواهیم یک مبلغ واحد را به دو نفر متفاوت پرداخت کنیم،

And every one is time-stamped,

kind of like with a digital waxed seal.

می‌بایست علاوه بر آن بلاک تمام بلاک‌های قبل از آن را نیز هک کنیم،

So if I wanted to go and hack a block

در واقع تاریخچۀ معاملات در آن بلاک‌چین را باید هک کنیم، نه تنها در یک کامپیوتر،

and, say, pay you and you with the same money,

بلکه همزمان در میلیون‌ها کامپیوتر درتمام دنیا که این اطلاعات در آن‌ها با بالاترین

I'd have to hack that block,

plus all the preceding blocks,

the entire history of commerce on that blockchain,

سطح رمزنگاری و استفاده از قدرترین منابع محاسباتی به اشتراک گذاشته شده است.

not just on one computer but across millions of computers,

simultaneously,

انجام این کار سخته.

all using the highest levels of encryption,

این ساختار بی‌نهایت امن‌تر از سیستم کامپیوتری است که امروزه در اختیار داریم.

in the light of the most powerful computing resource in the world

بلاک‌چین. با این سیستم کار می‌کنه.

that's watching me.

Tough to do.

بلاک‌چین بیت‌کوین یکی از آن‌ها است. آن‌ها خیلی زیاد هستند.

This is infinitely more secure

than the computer systems that we have today.

بلاک‌چین اتریوم توسط یک کانادایی به نام ویتالیک بوترین توسعه داده شده است.

Blockchain. That's how it works.

So the Bitcoin blockchain is just one.

او تنها ۱۹سال سن دارد،

There are many.

بلاک‌چینی که توسعه داده، قدرت زیادی دارد. از جمله توانایی‌ ساخت قراردادهای هوشمند.

The Ethereum blockchain was developed by a Canadian named Vitalik Buterin.

He's [22] years old,

ظاهرا اینطور به نظر می‌رسد که این قرارداد به صورت خود به خود اجرا می‌شود

and this blockchain has some extraordinary capabilities.

یعنی اجرا، مدیریت، عملکرد و پرداخت

One of them is that you can build smart contracts.

It's kind of what it sounds like.

It's a contract that self-executes,

-- قرارداد به نوعی دارای یک حساب بانکی است --

and the contract handles the enforcement, the management, performance

توافقات بین مردم را کنترل می‌کند.

و امروزه در بلاک‌چین اتریوم،

and payment -- the contract kind of has a bank account, too, in a sense --

پروژه‌هایی برای همه کارها در حال انجام است

از ایجاد یک جایگزین جدید برای بازار سهام

of agreements between people.

And today, on the Ethereum blockchain,

تا ساخت مدل جدیدی از دموکراسی، طوری که سیاستمداران دربرابر شهروندان پاسخگو باشند.

there are projects underway to do everything

from create a new replacement for the stock market

(تشویق حاضرین)

to create a new model of democracy,

برای درک تغییرات انقلابی که این فناوری قراراست ایجاد کند،

where politicians are accountable to citizens.

(Applause)

اجازه دهید به صنعت خدمات مالی نگاه کنیم.

آیا موافقید که دستگاه راب گولدبرگ یک دستگاه پیچیده

So to understand what a radical change this is going to bring,

let's look at one industry, financial services.

برای انجام کارهای ساده، مانند شکستن تخم ‌مرغ یا بستن در است؟

Recognize this?

صادقانه می‌گم، این دستگاه، من را به یاد صنعت خدمات مالی می‌اندازد،

Rube Goldberg machine.

It's a ridiculously complicated machine that does something really simple,

منظورم این است که شما کارت بانکی خود در را در فروشگاه استفاده می‌کنید،

like crack an egg or shut a door.

Well, it kind of reminds me of the financial services industry,

و جریان بیت از میان دو جین شرکت واسط عبور می‌کند،

و هر کدام از این شرکت‌ها سیستم کامپیوتری مخصوص به خود را دارند،

honestly.

I mean, you tap your card in the corner store,

که پردازنده‌های این کامپیوترها بعضاً متعلق به دهۀ هفتاد میلادی است

and a bitstream goes through a dozen companies,

یعنی پیرتر از بسیاری از افرادی که در این سالن حضور دارند،

each with their own computer system,

و نهایتاً سه روز بعد تسویه حساب رخ می دهد.

some of them being 1970s mainframes

اما با صنعت مالی بلاک چین،

older than many of the people in this room,

تسویه حسابی وجود نخواهد داشت، چراکه پرداخت و دریافت فعالیتی یکسان است،

and three days later, a settlement occurs.

و تغییر تنها در دفتر کل انجام می‌شود.

Well, with a blockchain financial industry,

پس، وال استریت و صنعت مالی در سراسر جهان، در آستانۀ یک تحول بزرگ است،

there would be no settlement,

because the payment and the settlement is the same activity,

آیا ما می‌توانیم این صنعت را جایگزین کنیم؟

it's just a change in the ledger.

یا چگونه می‌توانیم از این فناوری برای موفقیت استفاده کنیم؟

So Wall Street and all around the world,

the financial industry is in a big upheaval about this,

اصلاً چرا این موضوع مهم است؟

wondering, can we be replaced,

خب، برخی از کاربردها را توضیح می‌دهم.

or how do we embrace this technology for success?

رفاه.

نسل اول اینترنت،

Now, why should you care?

یعنی اینترنت اطلاعات، ثروت آفرین بود

Well, let me describe some applications.

اما نه به مساوات،

Prosperity.

چراکه نابرابری اجتماعی در حال افزایش است.

The first era of the internet,

و این در دل همه مردم خشم، افراط‌گرایی،

the internet of information,

brought us wealth but not shared prosperity,

حمایت‌گرایی و بیگانه‌هراسی، ایجاد کرده که بدترین چیزی است که امروز شاهد رشد آن هستیم

because social inequality is growing.

And this is at the heart of all of the anger and extremism

برگزیت جدیدترین مورد است.

and protectionism and xenophobia and worse

خب، آیا می‌توانیم رویکردهای جدیدی برای حل مشکل نابرابری جستجو کنیم؟

that we're seeing growing in the world today,

Brexit being the most recent case.

زیرا تنها رویکرد امروز بازتوزیع ثروت،

So could we develop some new approaches to this problem of inequality?

مالیات بر مردم و توسعه بیشتر آن است.

آیا می توانیم ثروت را بازتوزیع کنیم؟

Because the only approach today is to redistribute wealth,

آیا می‌توانیم در وهله اول

با دموکراتیک ساختن ثروت،

tax people and spread it around more.

Could we pre-distribute wealth?

مشارکت دادن افراد بیشتری در اقتصاد،

و اطمینان از رسیدن به یک موازنه عادلانه، نحوه ایجاد ثروت را تغییر دهیم؟

Could we change the way that wealth gets created in the first place

by democratizing wealth creation,

بگذارید پنج راه که این موضوع را امکان‌پذیر می‌کند، شرح دهم.

engaging more people in the economy,

اول:

and then ensuring that they got fair compensation?

می دانید ۷۰% مردم جهان که زمینی دارند،

Let me describe five ways that this can be done.

مدرک معتبری برای اثبات آن ندارند؟

Number one:

مثلاً، شما یک مزرعه کوچک در هندوراس دارید، یک دیکتاتور به قدرت می رسد،

Did you know that 70 percent of the people in the world who have land

و می‌گوید: “می‌دانم شما یک تکه کاغذ دارید که می‌گوید شما مالک مزرعه هستید،

have a tenuous title to it?

اما کامپیوتر دولتی می‌گوید دوست من مالک مزرعه شماست.”

So, you've got a little farm in Honduras, some dictator comes to power,

این مسئله به فراوانی درهندوراس اتفاق افتاد

he says, "I know you've got a piece of paper that says you own your farm,

این مشکل در همه جا وجود دارد.

but the government computer says my friend owns your farm."

هرناندودوسوتو اقتصاددان بزرگ آمریکای لاتین

This happened on a mass scale in Honduras,

می گوید: «از نظر پویایی اقتصادی این موضوع شماره یک در جهان است،

and this problem exists everywhere.

حتی مهمتر از داشتن یک حساب بانکی،

Hernando de Soto, the great Latin American economist,

اگر مدرک معتبری برای زمین خود نداشته باشید نمی‌توانید در مقابل آن وام بگیرید،

says this is the number one issue in the world

و نمی‌توانید برای آینده برنامه‌ریزی کنید.

in terms of economic mobility,

more important than having a bank account,

امروزه، شرکت‌ها با دولت‌ها در راستای ثبت املاک در یک بلاک‌چین همکاری می‌کنند.

because if you don't have a valid title to your land,

you can't borrow against it,

and you can't plan for the future.

و برای اولین‌بار در این سیستم امکان تغییر وجود ندارد.

So today, companies are working with governments

و غیرقابل هک است.

این موضوع شرایط بالقوه برای شکوفایی میلیاردها نفر را ایجاد می کند.

to put land titles on a blockchain.

And once it's there, this is immutable.

دوم:

You can't hack it.

بسیاری نویسندگان دربارۀ اوبر، اِیربی‌ان‌بی، تسک ربیت و لفت

This creates the conditions for prosperity

for potentially billions of people.

به عنوان بخشی از اقتصاد مشارکتی صحبت می‌کنند، این ایدۀ بسیار قدرتمندی است،

Secondly:

a lot of writers talk about Uber

که شرکت‌های همتا با همکاری یکدیگر ثروت خلق کنند و به اشتراک بگذارند.

and Airbnb and TaskRabbit and Lyft and so on

as part of the sharing economy.

دیدگاه من این است که ...

این شرکت‌ها واقعا مشارکت نمی‌کنند.

This is a very powerful idea,

that peers can come together and create and share wealth.

در واقع، دقیقاً دلیل موفقیت آن‌ها عدم مشارکت است

My view is that ...

these companies are not really sharing.

آن‌ها خدمات را با هم جمع می کنند و سپس آن‌ها را می‌فروشند.

In fact, they're successful precisely because they don't share.

اگر به جای اینکه اِیربی‌ان‌بی (Airbnb) یک شرکت ۲۵ میلیارد دلاری باشد،

They aggregate services together, and they sell them.

یک برنامه کاربردی توزیع شده روی یک بلاک‌چین بود، آن را B-Airbnb می نامیدیم،

What if, rather than Airbnb being a $25 billion corporation,

و اساساً متعلق به همه افرادی بود که اتاقی برای اجاره دادن دارند.

there was a distributed application on a blockchain, we'll call it B-Airbnb,

و زمانی که فردی می‌خواست اتاق اجاره کند،

and it was essentially owned by all of the people

به پایگاه داده‌های بلاک‌جین مربوطه می‌رفت،

و با درنظر گرفتن همۀ معیارهای مدنظر مناسب‌ترین اتاق ممکن را انتخاب می‌کرد،

who have a room to rent.

And when someone wants to rent a room,

سپس بلاک‌چین در تنظیم قرارداد یاری می‌کرد

they go onto the blockchain database and all the criteria,

هویت طرفین را تأیید می‌کرد،

در پرداخت و دریافت کمک می‌کرد

they sift through, it helps them find the right room,

تنها از طریق ارز دیجیتالی که در سیستم در نظر گرفته شده.

and then the blockchain helps with the contracting,

و حتی کیفیت محل اجاره را تعیین و تضمین می‌کرد، مثلاً اگر کسی

it identifies the party,

اتاقی را به عنوان پنج ستاره ارائه کرده، قطعاً اتاق شرایط تأیید شده را خواهد داشت،

it handles the payments

just through digital payments -- they're built into the system.

رتبه‌بندی شده، و رتبه غیرقابل دستکاری است.

And it even handles reputation,

because if she rates a room as a five-star room,

بنابراین،

اخلالگران بزرگ اقتصاد مشارکتی در سیلیکون وَلِی

that room is there,

and it's rated, and it's immutable.

ممکن است دچار اختلال شوند

و این برای رفاه خوب است.

So, the big sharing-economy disruptors in Silicon Valley

سوم:

جریان بزرگ سرمایه از کشورهای توسعه یافته به کشورهای در حال توسعه،

could be disrupted,

مشارکت از طریق سرمایه گذاری نیست،

and this would be good for prosperity.

Number three:

و حتی کمک‌های خارجی هم نیست.

the biggest flow of funds from the developed world

بلکه حواله‌ها هستند.

to the developing world

این پراکندگی جمعیت جهانی است؛

is not corporate investment,

مردم سرزمین آباواجدادی خود را ترک کرده‌اند

and it's not even foreign aid.

و برای خانواده‌های خود پول ارسال می‌کنند.

It's remittances.

This is the global diaspora;

سالانه مبلغی حدود ۶۰۰ میلیاردلار، که همواره در حال افزایش است.

people have left their ancestral lands,

و حواله‌کنندگان همیشه سرکیسه می‌شوند.

and they're sending money back to their families at home.

آنالی دومینگو سرایدار است.

This is 600 billion dollars a year, and it's growing,

او در تورنتو زندگی می‌کند،

and these people are getting ripped off.

و هر ماه به دفتر شرکت وسترن یونیون می‌رود

Analie Domingo is a housekeeper.

با مقداری پول نقد

She lives in Toronto,

تا آن را برای مادرش در مانیل حواله کند.

and every month she goes to the Western Union office

ده درصد کارمزد می‌دهد و هفت روز طول می‌کشد و نهایتاً مادرش نمی‌داند که پول کی می‌رسد،

with some cash

to send her remittances to her mom in Manila.

هفته‌ای پنج ساعت زمان صرف می‌کند تا پول را دریافت کند

It costs her around 10 percent;

the money takes four to seven days to get there;

شش ماه پیش، آنالی دومینگو از نرم‌افزار کاربردی مبتنی بر بلاک‌چین

her mom never knows when it's going to arrive.

به نام اِبرا(Abra) استفاده کرد

It takes five hours out of her week to do this.

و از طریق تلفن همراهش ۳۰۰ دلار ارسال کرد.

Six months ago,

این پول مستقیماً بوسیلۀ تلفن همراه مادرش دریافت شد، بدون هیچ واسطه‌ای.

Analie Domingo used a blockchain application called Abra.

سپس مادرش نگاهی به تلفن همراهش انداخت --

And from her mobile device, she sent 300 bucks.

این سیستم تا حدودی شبیه سیستم اوبر (uber) است، تحویل‌داران اِبرا(Abra) همه‌جا هستند.

It went directly to her mom's mobile device

without going through an intermediary.

او تحویل‌داری که پنج‌ستاره ارزیابی شده بود و تنها هفت دقیقه فاصله داشت، فراخواند.

And then her mom looked at her mobile device --

it's kind of like an Uber interface, there's Abra "tellers" moving around.

تحویل‌دار به محل می‌رود و پزوی فیلیپین تحویل می‌دهد،

و او پول را کیف پولش می‌گذارد.

She clicks on a teller that's a five-star teller,

کل این جریان چند دقیقه زمان می‌برد، و او تنها دو درصد کارمزد پرداخت می‌کند.

who's seven minutes away.

The guy shows up at the door, gives her Filipino pesos,

این دستآورد بزرگی در جهت رفاه است.

she puts them in her wallet.

چهارم:

The whole thing took minutes,

قدرتمندترین دارایی عصر دیجیتال اطلاعات است

and it cost her two percent.

و داده‌ها واقعاً نوعی دارایی جدید هستند، شاید بزرگتر از انواع دارایی‌های پیشین،

This is a big opportunity for prosperity.

Number four: the most powerful asset of the digital age is data.

مانند زمین در اقتصاد کشاورزی،

And data is really a new asset class,

یا کارخانه صنعتی،

یا حتی پول.

maybe bigger than previous asset classes,

و همه شما (ما) این اطلاعات را می‌سازیم.

like land under the agrarian economy,

این نوع از دارایی را می‌سازیم،

و ما این داده‌های دیجیتالی را در طول زندگی پشت سر خود رها می‌کنیم.

or an industrial plant,

or even money.

And all of you -- we -- create this data.

و این ذرات دیجیتالی در یک عکس سلفی از شما، شمای مجازی ذخیره می‌شود.

We create this asset,

and we leave this trail of digital crumbs behind us

و دنیای مجازی بیش از آنچه از خود می‌دانید، از شما اطلاعات دارد،

as we go throughout life.

شما به یاد ندارید یک سال پیش چه چیزی خریده‌اید، یا چه گفته‌اید،

And these crumbs are collected into a mirror image of you,

یا یک‌سال پیش دقیقاً کجا بوده‌اید.

the virtual you.

And the virtual you may know more about you than you do,

و مسئله اصلی اینجاست که مجازی شما متعلق به شما نیست.

because you can't remember what you bought a year ago,

بنابراین امروزه، شرکت‌هایی هستند

or said a year ago, or your exact location a year ago.

که بر روی ساخت هویت افراد در یک جعبه سیاه کار می‌کنند،

And the virtual you is not owned by you --

that's the big problem.

تا مجازی شما متعلق به خود شما باشد.

So today, there are companies working

و این جعبه سیاه همه‌جا با شماست

to create an identity in a black box,

حتی اگر به دور دنیا سفر کنید،

و بسیار بسیار در دادن اطلاعات خسیس است.

the virtual you owned by you.

او فقط بخشی از اطلاعاتی که برای انجام کاری لازم است را ارائه می‌دهد.

And this black box moves around with you

as you travel throughout the world,

در بسیاری از معاملات،

اصلاً نیاز نیست فروشنده بداند شما چه کسی هستید.

and it's very, very stingy.

It only gives away the shred of information

آن‌ها فقط باید از پرداخت وجه مطمئن شوند.

that's required to do something.

پس این آواتار داده‌ها را جمع آوری می‌کند

A lot of transactions,

the seller doesn't even need to know who you are.

و ما را قادر می‌سازد از آن درآمد کسب کنیم.

They just need to know that they got paid.

و این شگفت انگیز است،

And then this avatar is sweeping up all of this data

چون کمک می‌کند حریم خصوصی خود را حفظ کنیم،

and enabling you to monetize it.

و حریم خصوصی پایه و اساس جامعۀ آزاد است.

And this is a wonderful thing,

بیایید این دارایی را که ایجاد می‌کنیم، تحت کنترل خود برگردانیم،

because it can also help us protect our privacy,

جایی که می‌توانیم هویت خود را داشته باشیم، و آن را مسئولانه مدیریت کنیم.

and privacy is the foundation of a free society.

Let's get this asset that we create

در نهایت

back under our control,

(تشویق حاضرین)

where we can own our own identity

and manage it responsibly.

پنجم:

Finally --

تعداد زیادی از تولیدکنندگان محتوا هستند

(Applause)

که دستمزد عادلانه خود را دریافت نمی‌کنند،

زیرا سیستم مالکیت معنوی مشکل دارد.

Finally, number five:

there are a whole number of creators of content

سیستم مالکیت معنوی در دوران اول اینترنت شکسته شد.

who don't receive fair compensation,

موسیقی را در نظر بگیرید.

because the system for intellectual property is broken.

موزیسین‌ها با تکه نانی در انتهای زنجیره غذایی می‌مانند.

It was broken by the first era of the internet.

می‌دانید، اگر ۲۵ سال پیش ترانه سرا بودید، و یک آهنگ موفق می‌نوشتید،

Take music.

Musicians are left with crumbs at the end of the whole food chain.

و یک میلیون نسخه منتشر می‌شد،

شما می‌توانستید ۴۵۰۰۰ دلار بابت حق تألیف خود دریافت کنید.

You know, if you were a songwriter, 25 years ago, you wrote a hit song,

اما امروز، به‌عنوان ترانه‌سرا ترانۀ موفقی می‌نویسید، و یک میلیون بار شنیده می‌شود،

it got a million singles,

اما شما ۴۵هزارتا به‌دست نمی‌آورید، شما تنها ۳۶ دلار به‌دست می‌آورید،

you could get royalties of around 45,000 dollars.

Today, you're a songwriter, you write a hit song,

پولی که برای خرید یک پیتزای خوب، کافیه.

it gets a million streams,

بنابراین ایموگن هیپ،

you don't get 45k,

خواننده و ترانه‌سرای برنده جایزه گرمی،

you get 36 dollars,

اکنون موسیقی را روی یک اکوسیستم بلاک‌چین قرار می دهد.

enough to buy a nice pizza.

او این بلاک‌چین را «مای‌سیلیم» می‌نامد.

So Imogen Heap,

و موسیقی تحت یک قرارداد هوشمند است.

the Grammy-winning singer-songwriter,

is now putting music on a blockchain ecosystem.

و از حقوق مالکیت معنوی او محافظت می کند.

She calls it "Mycelia."

می‌خواهید به آهنگ گوش دهید؟

And the music has a smart contract surrounding it.

رایگانه، یا نهایتاً باید چند میکروسنت به یک حساب دیجیتال پرداخت کنید.

اما اگر بخواهید از آهنگ در فیلمتان استفاده کنید، داستان متفاوت است،

And the music protects her intellectual property rights.

و حقوق مالکیت فکری هر کسی مشخص است.

You want to listen to the song?

می‌خواهید زنگ تلفن درست کنید؟ این داستان فرق می‌کند.

It's free, or maybe a few micro-cents that flow into a digital account.

او توضیح می دهد که این آهنگ تبدیل به یک تجارت می شود.

You want to put the song in your movie, that's different,

در این بستر بازاریابی خود را انجام می‌دهد

and the IP rights are all specified.

You want to make a ringtone? That's different.

و از حقوق نویسنده محافظت می کند،

و از آنجایی که آهنگ دارای سیستم پرداخت

She describes that the song becomes a business.

به معنای حساب بانکی است،

It's out there on this platform marketing itself,

تمام پول به هنرمند برمی گردد

و آنها به جای این افراد واسط قدرتمند،

protecting the rights of the author,

and because the song has a payment system

صنعت را کنترل می کنند.

in the sense of bank account,

all the money flows back to the artist,

حالا این

(تشویق حاضرین)

and they control the industry,

rather than these powerful intermediaries.

این فقط در بارۀ ترانه‌سراها نیست،

هر سازندۀ محتوایی را شامل می‌شود، مثلا آثار هنری،

Now, this is --

(Applause)

اختراعات،

کشفیات علمی، روزنامه‌نگاری

This is not just songwriters,

it's any creator of content,

هر کسی که دستمزد عادلانه‌ای بابت کار خود نمی‌گیرد، شامل می‌شود،

like art,

like inventions,

و با بلاک‌چین،

آن‌ها قادر خواهند بود، درآمد را روی بلاک‌چین کسب کنند.

scientific discoveries, journalists.

There are all kinds of people who don't get fair compensation,

و این موضوع شگفت‌انگیزی است.

and with blockchains,

و این تنها پنج مورد از یکی دو جین فرصت‌های بلاک‌چین است

they're going to be able to make it rain on the blockchain.

And that's a wonderful thing.

تنها برای حل مشکل رفاه

So, these are five opportunities

که یکی از مشکلات بی‌شمار است که بلاک‌چین قادر به حل آن است.

out of a dozen

to solve one problem, prosperity,

در حال حاضر تکنولوژی باعث رفاه نمی‌شود، و مردم آن را انجام می‌دهند.

which is one of countless problems

اما حرف من با شما این است که، یک بار دیگر،

that blockchains are applicable to.

Now, technology doesn't create prosperity, of course -- people do.

غول تکنولوژی از چراغ بیرون آمده است،

و توسط فرد یا افراد ناشناس در این زمان از تاریخ بشر احضار شده است،

But my case to you is that, once again,

the technology genie has escaped from the bottle,

و این به ما فرصت دیگری می‌دهد.

and it was summoned by an unknown person or persons

برای بازنویسی توان شبکه اقتصاد، و نظم قدیمی اشیا

at this uncertain time in human history,

and it's giving us another kick at the can,

و حل برخی از دشوارترین مشکلات جهان،

another opportunity to rewrite the economic power grid

اگر بخواهیم.

and the old order of things,

متشکرم.

and solve some of the world's most difficult problems,

(تشویق حاضرین)

if we will it.

Thank you.

(Applause)