Danny Hillis: The Internet could crash. We need a Plan B

دنی هیلز: اینترنت ممکن است از کار بیافتد، ما به یک طرح جایگزین نیاز داریم

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: ehsan mohiti Reviewer: soheila Jafari

So, this book that I have in my hand

کتابی که در دستم هست

is a directory of everybody who had an email address

دفترچه راهنمای ایمیل تمامی افرادی ‌ست که

in 1982. (Laughter)

در سال ۱۹۸۲ آدرس ایمیل داشتن . ( خنده تماشاگران)

Actually, it's deceptively large.

راستش، بزرگی این کتاب گمراه کنندست.

There's actually only about 20 people on each page,

در هر صفحه فقط ۲۰ نفر لیست شدند

because we have the name, address

چونکه برای هر فرد، هم اسم

and telephone number of every single person.

هم آدرس وهم شماره تلفن رو داریم.

And, in fact, everybody's listed twice,

پس هر فرد دوباردر این لیست اومده،

because it's sorted once by name and once by email address.

یکبار براساس نام و یک بارهم براساس آدرس ایمیل

Obviously a very small community.

واضح است که این یک جامعه بسیار کوچک است.

There were only two other Dannys on the Internet then.

فقط دو تا دَنی Danny دیگه بجز من در اینترنت وجود داشت.

I knew them both.

که هر دو اونها رو می‌شناختم.

We didn't all know each other,

ما همه، همدیگرو نمی‌شناختیم اما

but we all kind of trusted each other,

یجورایی به هم اعتماد داشتیم

and that basic feeling of trust

و اون حس اعتماد

permeated the whole network,

در کل شبکه نفوذ کرده بود،

and there was a real sense that

و واقعا معنی داشت که

we could depend on each other to do things.

ما می‌توانستیم به همدیگه وابسته باشیم

So just to give you an idea of the level of trust in this community,

برای اینکه به شما نشون بدم سطح اعتمادی که در این جامعه وجود داشت،

let me tell you what it was like

بگذارید تا براتون تعریف کنم که ثبت

to register a domain name in the early days.

یک دامین در اون روزهای اولیه به چه شکل بود.

Now, it just so happened that I got to register

این وقتی اتفاق افتاد که داشتم سومین دامین موجود در اینترنت رو ثبت می‌کردم.

the third domain name on the Internet.

این وقتی اتفاق افتاد که داشتم سومین دامین موجود در اینترنت رو ثبت می‌کردم.

So I could have anything I wanted

خب من می‌توانستم هر چیزی رو که می‌خواستم داشته باشم

other than bbn.com and symbolics.com.

البته بجز bbn.com و symbolics.com

So I picked think.com, but then I thought,

و من think.com رو انتخاب کردم، اما بعدش با خودم فکر کردم،

you know, there's a lot of really interesting names out there.

یک عالمه اسم جالب اینجا وجود داره.

Maybe I should register a few extras just in case.

شاید بهتر باشه چندتا اضافه برای روز مبادا ثبت کنم.

And then I thought, "Nah, that wouldn't be very nice."

و بعد با خودم فکر کردم ،"نــه، این کار خوبی نیست"

(Laughter)

(خنده حضار)

That attitude of only taking what you need

" فقط هر چیزی رو که نیاز داری بردار"

was really what everybody had on the network in those days,

اصلی بود که همه در اون روزها در شبکه بهش اعتقاد داشتند.

and in fact, it wasn't just the people on the network,

و در حقیقت، این وضعیت فقط مخصوص افراد شبکه نبود

but it was actually kind of built into the protocols

بلکه جزئی در پرتکل های خود اینترنت شده بود.

of the Internet itself.

بلکه جزئی در پرتکل های خود اینترنت شده بود.

So the basic idea of I.P., or Internet protocol,

از همین رو ایده اولیه IP یا پروتکل اینترنت Internet Protocol

and the way that the -- the routing algorithm that used it,

و الگوریتم مسیریابی، که از اون استفاده می‌کرد ، شکل گرفت

were fundamentally "from each according to their ability,

"از هر کس متناسب با توانش به هر کس متناسب با نیازش"

to each according to their need."

"از هر کس متناسب با توانش به هر کس متناسب با نیازش"

And so, if you had some extra bandwidth,

در نتیجه اگر پهنای باند اضافه می‌داشتید، پیام دیگران را می‌رساندید

you'd deliver a message for someone.

در نتیجه اگر پهنای باند اضافه می‌داشتید، پیام دیگران را می‌رساندید.

If they had some extra bandwidth, they would deliver a message for you.

و اگر کسی پهنای باند اضافه می داشت اینکار را برای شما می‌کرد.

You'd kind of depend on people to do that,

یجورایی به دیگران وابسته بودید،

and that was the building block.

و این مبنای ساخت قرار گرفته بود.

It was actually interesting that such a communist principle

وخیلی هم جالب بود که یک چنین اصل کمونیستی

was the basis of a system developed during the Cold War

بنیان توسعه‌ی یک سیستم در دوران جنگ سرد

by the Defense Department,

توسط وزارت دفاع بود.

but it obviously worked really well,

اما خیلی خوب عملی شد،

and we all saw what happened with the Internet.

حالا همه می‌بینیم که اینترنت به کجا رسیده.

It was incredibly successful.

کاملا موفق.

In fact, it was so successful that there's no way

در حقیقت به قدری موفق بود که دیگه

that these days you could make a book like this.

این روزا کسی نمی‌تونه کتابی مثل این تولید کنه.

My rough calculation is it would be about 25 miles thick.

طبق محاسبات من کتابی به ضخامت ۴۲/۲ کیلومتر خواهد بود.

But, of course, you couldn't do it,

اما، البته، عملی نیست

because we don't know the names of all the people

چون اسامی همه افراد در اینترنت و یا دارای میل رو نداریم

with Internet or email addresses,

چون اسامی همه افراد در اینترنت و یا دارای میل رو نداریم،

and even if we did know their names,

و حتی اگر این اسامی رو در اختیار می داشتیم،

I'm pretty sure that they would not want their name,

کاملا مطمئنم که مردم نمی خواهند که اسامی آنها ، آدرس ایمیل و شماره تلفن آنها برای همه انتشار پیدا کند

address and telephone number published to everyone.

کاملا مطمئنم که مردم نمی خواهند که اسامی آنها ، آدرس ایمیل و شماره تلفن آنها برای همه انتشار پیدا کند

So the fact is that there's a lot of bad guys on the Internet these days,

این روزها تعداد آدم‌های بد اینترنت بسیار زیاد است،

and so we dealt with that by making

و برای همین مجبور به داشتن جامعه هایی با دیوار(بسته) شده ایم

walled communities,

و برای همین مجبور به داشتن جامعه هایی با دیوار(بسته) شده ایم

secure subnetworks, VPNs,

زیر شبکه های امن ، VPN ها ،

little things that aren't really the Internet

چیزهای کوچکی که حتی اینترنت هم نیستند

but are made out of the same building blocks,

اما برمبنای همون ساختار بنا شده ند.

but we're still basically building it out of those

اما الان ما ساختارهای اینترنت و زیرشاخه های اون رو بر اساس همون فرض وجود اعتماد ساختیم

same building blocks with those same assumptions of trust.

اما الان ما ساختارهای اینترنت و زیرشاخه های اون رو بر اساس همون فرض وجود اعتماد ساختیم

And that means that it's vulnerable

و این به معنی اینه که اونها نسبت به

to certain kinds of mistakes that can happen,

اشتباهات ناخواسته ای که ممکن اتفاق بیافته،

or certain kinds of deliberate attacks,

و یا حتی اشتباهات عمدی ، آسیب پذیر هستند.

but even the mistakes can be bad.

اشتباهات ناخواسته هم می توانند "بد" باشند.

So, for instance,

برای مثال:

in all of Asia recently,

در کل آسیا برای مدتی،

it was impossible to get YouTube for a little while

دسترسی به YouTube غیرممکن شده بود

because Pakistan made some mistakes

چون پاکستان در نحوه سانسور کردن YouTube در شبکه کشور خودش دچار اشتباه شده بود

in how it was censoring YouTube in its internal network.

چون پاکستان در نحوه سانسور کردن YouTube در شبکه داخلی کشورش دچار اشتباه شده بود

They didn't intend to screw up Asia, but they did

اونها نمی خواستند که کل آسیا رو محروم کنند، اما این کارو کردند

because of the way that the protocols work.

به دلیل نحوه کارکردن پروتکلها.

Another example that may have affected many of you in this audience is,

یک مثال دیگه که ممکن خیلی از شما مخاطبان رو تحت تاثیر قرار داده باشه

you may remember a couple of years ago,

بخاطر دارید، چند سال پیش رو

all the planes west of the Mississippi were grounded

که همه هواپیماها در غرب می سی سی پی زمین گیر شده بودند

because a single routing card in Salt Lake City

چون یه کیت الکترونیکی مسیریاب (اینترنتی) درSalt Lake City دارای یک باگ (مشکل) بود.

had a bug in it.

چون یه کیت الکترونیکی مسیریاب (اینترنتی) درSalt Lake City دارای یک باگ (مشکل) بود.

Now, you don't really think

شما واقعا به این فکر نمی‌کنید که سیستم هواپیمایی ما به اینترنت وابسته باشه،

that our airplane system depends on the Internet,

شما واقعا به این فکر نمی کنید که سیستم هواپیمایی ما به اینترنت وابسته باشه،

and in some sense it doesn't.

و یجورایی هم وابسته نیست.

I'll come back to that later.

من بعدا به این موضوع برمی‌گردم.

But the fact is that people couldn't take off

اما در حقیقت وقتی یه چیزی در اینترنت مشکل پیدا کرد هواپیماها نتوانستند از زمین بلند بشوند.

because something was going wrong on the Internet,

اما در حقیقت وقتی یه چیزی در اینترنت مشکل پیدا کرد هواپیماها نتوانستند از زمین بلند بشوند.

and the router card was down.

و فقط به خاطر اینکه یک قطعه مسیریاب(اینترنتی) مشکل داشته.

And so, there are many of those things that start to happen.

و مسائل مشابه به اون زیاد هستند که ممکن اتفاق بیافتند.

Now, there was an interesting thing that happened last April.

خب، یک چیز جالب همین آپریل اتفاق افتاد.

All of a sudden,

ناگهان

a very large percentage of the traffic on the whole Internet,

یک درصد بزرگ از ترافیک در کل اینترنت،

including a lot of the traffic between U.S. military installations,

که شامل بخش بزرگی از ترافیک داخلی ما بین تاسیسات نظامی آمریکا،

started getting re-routed through China.

شروع کرد به دوباره مسیریابی شدن از طریق چیـن

So for a few hours, it all passed through China.

برای چند ساعت، همه اطلاعات از طریق چین انتقال پیدا کرد.

Now, China Telecom says it was just an honest mistake,

خب؛ چینی ها گفتند که این یک اشتباه صادقانه بوده است،

and it is actually possible that it was, the way things work,

و خب این واقعا امکان پذیر بود، به دلیل نحوه کارکرد شبکه،

but certainly somebody could make

اما یک نفر می تونه یک اشتباه غیر صادقانه کرده باشه از این نوع اگه بخواهد،

a dishonest mistake of that sort if they wanted to,

اما ممکن یک نفر بخواهد اشتباه غیر صادقانه بکنه

and it shows you how vulnerable the system is even to mistakes.

و این نشون می ده که چقدر این سیستم آسیب پذیره در برابر همین اشتباهات سهوی

Imagine how vulnerable the system is to deliberate attacks.

حالا تصور کنید آسیب پذیری اون در برابر حملات برنامه ریزی شده چقدره.

So if somebody really wanted to attack the United States

اگه در این روزها کسی واقعا بخواهد که به ایالات متحده حمله کند

or Western civilization these days,

یا به جوامع غربی

they're not going to do it with tanks.

با تانک حمله نخواهد کرد.

That will not succeed.

چون موفق نخواهند شد.

What they'll probably do is something

چیزی که می توانند انجام بدهند حمله ایست

very much like the attack that happened

شبیه، حمله ای که به تاسیسات هسته‌ی ایران شد

on the Iranian nuclear facility.

شبیه، حمله ای که به تاسیسات هسته‌ی ایران شد

Nobody has claimed credit for that.

کسی مسئولیت حمله رو به عهده نگرفت.

There was basically a factory of industrial machines.

در آنجا یک کارخانه از ماشین های صنعتی وجود داشت که

It didn't think of itself as being on the Internet.

به خود یه خود در اینترنت نبود.

It thought of itself as being disconnected from the Internet,

و خود را جدا از اینترنت تصور می کرد،

but it was possible for somebody to smuggle

اما این امکان وجود داشت تا یه درایو USB به آنجا نفوذ کند، یا چیزی شبیه این ،

a USB drive in there, or something like that,

اما این امکان وجود داشت تا یه درایو USB به آنجا نفوذ کند، یا چیزی شبیه این ،

and software got in there that causes the centrifuges,

و نرم افزاری به آن رخنه کند که باعث شود سانتریفیوژها خود را نابود کنند.

in that case, to actually destroy themselves.

و نرم افزاری به آن رخنه کند که باعث شود سانتریفیوژها خود را نابود کنند.

Now that same kind of software could destroy an oil refinery

حالا چیزی شبیه همون نرم افزار می تونه یک پالایشگاه

or a pharmaceutical factory or a semiconductor plant.

یا کارخانه داروسازی یا تاسیسات یک تصفیه خانه نابود کنه.

And so there's a lot of -- I'm sure you've read a lot in papers,

نگرانیهای زیادی درباره حملات سایبری وجود داره که مطمئنا شما در مورد آنها و روش های دفاع دربرابر

about worries about cyberattacks

نگرانیهای زیادی در باره حملات سایبری وجود داره که مطمئنا شما در مورد آنها و روش های دفاع دربرابر

and defenses against those.

آنها چیزای زیادی خوانده اید.

But the fact is, people are mostly focused on

اما حقیقت اینه که مردم بیشتر بر روی محافظت از کامپیوترها در درون اینترنت تمرکز کرده اند،

defending the computers on the Internet,

اما حقیقت اینه که مردم بیشتر بر روی محافظت از کامپیوترها در درون اینترنت تمرکز کرده اند،

and there's been surprisingly little attention

و بشکل شگفت آوری توجه کمتری بر محافظت خود اینترنت به عنوان رسانه ازتباطی می‌کنند.

to defending the Internet itself as a communications medium.

و بشکل شگفت آوری توجه کمتری بر محافظت خود اینترنت به عنوان رسانه ازتباطی می‌کنند.

And I think we probably do need to pay

و من فکر می‌کنم که نیاز داریم تا به این مورد مهم بیشتر توجه کنیم،

some more attention to that, because it's actually kind of fragile.

چون بسیار آسیب پذیر هست.

So actually, in the early days,

در حقیقت در روزهای اول

back when it was the ARPANET,

وقتی که ARPANET وجود داشت،

there were actually times -- there was a particular time it failed completely

دفعاتی پیش می‌آمد که کل سیستم به طور کامل خراب می‌شد

because one single message processor

چون یکی از پردازشگران پیام ها

actually got a bug in it.

دارای یک باگ (مشکل) بود.

And the way the Internet works is

و در اینترنت، روترها

the routers are basically exchanging information

اطلاعاتشون رو باهم تبادل می‌کنند

about how they can get messages to places,

که چگونه پیام ها رو به مقصد می رسانند

and this one processor, because of a broken card,

و یک پردازشگر، به دلیل وجود یک کیت خراب، تصمیم گرفته بود که می‌تواند یک پیام

decided it could actually get a message

و یک پردازشگر، به دلیل وجود یک کیت خراب، تصمیم گرفته بود که می تواند یک پیام

to some place in negative time.

را به مقصدش در مدت زمان منفی برساند!

So, in other words, it claimed it could deliver a message before you sent it.

این به معنی این هست که آن دستگاه می تواند پیام را قبل از فرستاده شدن, برساند.

So of course, the fastest way to get a message anywhere

خب البته که سریعترین مسیر برای رساندن پیام‌ها به هر کجا فرستادن پیام از طریق این مسیر هست

was to send it to this guy,

خب البته که سریعترین مسیر برای رساندن پیام‌ها به هر کجا فرستادن پیام از طریق این مسیر هست،

who would send it back in time and get it there super early,

که اون رو در زمان عقب می برد و فوق العاده سریع به مقصد می رساند،

so every message in the Internet

همه پیام ها در اینترنت شروع به مسیردهی از طریق این گره (پایگاه) شدن

started getting switched through this one node,

همه پیام ها در اینترنت شروع به مسیردهی از طریق این گره (پایگاه) شدن

and of course that clogged everything up.

و این باعث شد همه چیز خراب شود.

Everything started breaking.

و این باعث شد همه چیز خراب شود.

The interesting thing was, though,

جالب بود که ادمین سیستم توانست مشکل را حل کند.

that the sysadmins were able to fix it,

جالب بود که ادمین سیستم توانست مشکل را حل کند.

but they had to basically turn every single thing on the Internet off.

اما برای اینکار مجبور شد تا تک تک اجزای اینترنت را خاموش کند.

Now, of course you couldn't do that today.

خب، اینکار الان غیر ممکن هست.

I mean, everything off, it's like

منظورم، خاموش کردن همه دستگاه ها، مانند این می‌مانند

the service call you get from the cable company,

شما سرویس تلفن کابلی که دریافت می کنید شامل هر کجا بجز تمام دنیا شود.(ازکار می‌افتد)

except for the whole world.

شما سرویس تلفن کابلی که دریافت می کنید شامل هر کجا بجز تمام دنیا شود.(ازکار می‌افتد)

Now, in fact, they couldn't do it for a lot of reasons today.

در حقیقت امروزه نمی توان اینکار را به دلایل متعدی انجام داد .

One of the reasons is a lot of their telephones

یکی از دلایل این است که تعداد زیادی از تلفن ها

use IP protocol and use things like Skype and so on

از پروتکل IP استفاده می کنند و از چیزهای مثل Skype و مانند آن استفاده می‌کنند

that go through the Internet right now,

که هم اکنون از طریق اینترنت اجرا می‌شوند،

and so in fact we're becoming dependent on it

و ما وابسته به آن شده ایم

for more and more different things,

برای چیزهای بیشتر و بیشتر،

like when you take off from LAX,

مانند وقتی که شما از LAX پرواز می‌کنید،

you're really not thinking you're using the Internet.

شما حتی فکرش را هم نمی‌کنید که دارید از اینترنت استفاده می‌کنید.

When you pump gas, you really don't think you're using the Internet.

وقتی شما به پمپ بنزین می‌روید خیال نمی کنید که از اینترنت استفاده می‌کنید.

What's happening increasingly, though, is these systems

و این گونه سیستم ها بیشتر و بیشتر

are beginning to use the Internet.

به سمتی می‌روند که با اینترنت کار کنند.

Most of them aren't based on the Internet yet,

هنوز بیشترشان بر پایه اینترنت نیستند

but they're starting to use the Internet for service functions,

اما شروع کرده اند به استفاده از اینترنت برای سرویس دهی، برای مدیریت

for administrative functions,

اما شروع کرده اند به استفاده از اینترنت برای سرویس دهی، برای مدیریت

and so if you take something like the cell phone system,

و اگر شما چیزی مثل یه سیستم موبایل که بیشتر قسمت های اون مستقل از اینترنت باشد، پیدا کنید

which is still relatively independent of the Internet for the most part,

و اگر شما چیزی مثل یه سیستم موبایل که بیشتر قسمت های اون مستقل از اینترنت باشد، پیدا کنید

Internet pieces are beginning to sneak into it

می‌بینید که اینترنت در بخش هایی از کنترل و مدیریت، به آن نفوذ خواهد کرد

in terms of some of the control and administrative functions,

می‌بینید که اینترنت در بخش هایی از کنترل و مدیریت، به آن نفوذ خواهد کرد

and it's so tempting to use these same building blocks

و بسیار وسوسه برانگیز برای استفاده کردن هستند

because they work so well, they're cheap,

چون بسیار خوب کار می کنند ، ارزان هستند ،

they're repeated, and so on.

و کار کردن با آنها آسان هست و مزایای دیگه.

So all of our systems, more and more,

برای همین سیستم های ما بیشتر و بیشتر

are starting to use the same technology

شروع به استفاده از همون تکنولوژی می کنند

and starting to depend on this technology.

و وابسته به این تکنولوژی می شوند.

And so even a modern rocket ship these days

و حتی امروزه یه سفینه فضایی

actually uses Internet protocol to talk

برای برقراری ارتباط با دیگر سفینه ها از پروتکل های اینترنتی استفاده می‌کند

from one end of the rocket ship to the other.

برای برقراری ارتباط با دیگر سفینه ها از پروتکل های اینترنتی استفاده می‌کند

That's crazy. It was never designed to do things like that.

احمقانه است! اینترنت هیچ وقت برای انجام دادن چنین کارهایی طراحی نشده بود.

So we've built this system

خب ما این سیستم رو درست کردیم ازین رو همه اجزای اون رو می‌شناسیم

where we understand all the parts of it,

خب ما این سیستم رو درست کردیم ازین رو همه اجزای اون رو می‌شناسیم

but we're using it in a very, very different way than we expected to use it,

اما الان داریم از اون در مسیری خیلی خیلی متفاوت استفاده می‌کنیم

and it's gotten a very, very different scale

و اندازه بسیار بسیار متفاوتی رو در بر گرفته

than it was designed for.

از اون چیزی که برایش طراحی شده بود.

And in fact, nobody really exactly understands

در حقیقت الان هیچ کسی همه کاربردهای های اینترنت را نمی فهمد

all the things it's being used for right now.

در حقیقت الان هیچ کسی همه کاربردهای های اینترنت را نمی فهمد

It's turning into one of these big emergent systems

اینترنت تبدیل به یکی از سیستمهای بزرگی شده که هرچند ما طراحی کردیم

like the financial system, where we've designed all the parts

اینترنت تبدیل به یکی از سیستمهای بزرگی شده که هرچند ما طراحی کردیم

but nobody really exactly understands

اما هیچکس کاملا از اون سر در نمیاره

how it operates and all the little details of it

همچون اقتصاد که هیچ کس دقیقا تمام جزئیات و نحوه کار اون رو نمی فهمه

and what kinds of emergent behaviors it can have.

همچون اقتصاد که هیچ کس دقیقا تمام جزئیات و نحوه کار اون رو نمی فهمه

And so if you hear an expert talking about the Internet

اگر شنیدید که یک متخصص درباره اینترنت صحبت می‌کند

and saying it can do this, or it does do this, or it will do that,

که اینترنت می تواند این کار را انجام دهد یا این کار را انجام می دهد یا این کار را

you should treat it with the same skepticism

انجام خواهد داد مثل زمانی است که یک اقتصاددان در مورد اقتصاد صحبت می‌کند

that you might treat the comments of an economist about the economy

یا زمانیکه هواشناسی درباره هوا صحبت می‌کند یا چیزی شبیه اون.

or a weatherman about the weather, or something like that.

یا زمانیکه هواشناسی درباره هوا صحبت می‌کند یا چیزی شبیه اون.

They have an informed opinion,

اونها مطلع اند،

but it's changing so quickly that even the experts

اما سیستم با چنان سرعتی تغییر می‌کند که حتی متخصصین هم

don't know exactly what's going on.

دقیقا نمی‌دانند که چه چیزی در حال اتفاق افتادن هست.

So if you see one of these maps of the Internet,

پس اگر یکی از نقشه های اینترنت را دیدید

it's just somebody's guess.

فقط حدسی است که یک نفر زده است.

Nobody really knows what the Internet is right now

هیچ کس نمی داند که اینترنت در این لحظه چیست!

because it's different than it was an hour ago.

چون هر ساعت با قبل متفاوت هست.

It's constantly changing. It's constantly reconfiguring.

به طور دائم تغییر می‌کند و به طور دائم تغییر ساختار می‌دهد.

And the problem with it is,

و مشکلش این است که

I think we are setting ourselves up for a kind of disaster

من فکر می‌کنم باید خودمان را برای وقوع فاجعه ای

like the disaster we had in the financial system,

همچون فاجعه‌ی که در سیستم اقتصادی رخ داد آماده کنیم،

where we take a system that's basically built on trust,

چون ما یک سیستم را که براساس اعتماد ساخته شده

was basically built for a smaller-scale system,

و برای یک اندازه کوچکتر طراحی شده را

and we've kind of expanded it way beyond the limits

مافوق حدود و محدودیت هایی که برای اجرا داشته گسترش داده ایم

of how it was meant to operate.

مافوق حدود و محدودیت هایی که برای اجرا داشته گسترش داده ایم

And so right now, I think it's literally true

درست به نظر می رسه اگه بگیم

that we don't know what the consequences

همین الان در مورد پیامد های یک حمله DOS (عدم پذیرش سرویس)

of an effective denial-of-service attack

همین الان در مورد پیامد های یک حمله DOS (عدم پذیرش سرویس)

on the Internet would be,

در اینترنت به طور کامل مطلع نیستیم

and whatever it would be is going to be worse next year,

و هر چه که باشد در سال آینده عواقب بدتری خواهد داشت

and worse next year, and so on.

و سال بعد از آن بدتر و به همین ترتیب سالهای بعد .

But so what we need is a plan B.

چیزی که ما نیاز خواهیم داشت یک نقشه جایگزین است.

There is no plan B right now.

الان هیچ نقشه جایگزینی وجود ندارد.

There's no clear backup system that we've very carefully kept

هیچ سیستم پشتیبان مشخصی وجود ندارد که به طور کامل از اینترنت مستقل باشد،

to be independent of the Internet,

هیچ سیستم پشتیبان مشخصی وجود ندارد که به طور کامل از اینترنت مستقل باشد،

made out of completely different sets of building blocks.

و از اجزایی بجز اینترنت ساخته شده باشد.

So what we need is something that doesn't necessarily

خب؛ ما نیازمند سیستمی هستیم که لازم نیست مانند اینترنت عمل کند

have to have the performance of the Internet,

خب؛ ما نیازمند سیستمی هستیم که لازم نیست مانند اینترنت عمل کند

but the police department has to be able

بطوریکه پلیس بتواند با آتشنشانی بدون نیاز به اینترنت تماس بگیرد

to call up the fire department even without the Internet,

بطوریکه پلیس بتواند با آتشنشانی بدون نیاز به اینترنت تماس بگیرد

or the hospitals have to order fuel oil.

یا بیمارستانها بتوانند سوخت سفارش بدهند.

This doesn't need to be a multi-billion-dollar government project.

نیازی به یک پروژه ی چند میلیارد دلاری دولتی نیست

It's actually relatively simple to do, technically,

در حقیقت به نسبت، کاری ساده است، از لحاظ فنی

because it can use existing fibers that are in the ground,

چون می توان از همین فیبرهای داخل زمین

existing wireless infrastructure.

و همین سیستم بیسیم موجود استفاده کرد.

It's basically a matter of deciding to do it.

این کار بیشتر نیاز به تصمیم گیری دارد.

But people won't decide to do it

اما مردم این تصمیم را نمی‌گیرند

until they recognize the need for it,

تا زمانیکه نیاز به آن را احساس کنند،

and that's the problem that we have right now.

و این مشکلی هست که ما الان با آن روبرو هستیم.

So there's been plenty of people,

تعداد زیادی از مردم،

plenty of us have been quietly arguing

تعدادی از ما هستند که درباره ایجاد سیستم مستقل

that we should have this independent system for years,

درحال بحث کردن می‌باشند

but it's very hard to get people focused on plan B

اما تا وقتی که در ظاهر نقشه‌ی اصلی به درستی کار می‌کند

when plan A seems to be working so well.

متمرکز کردن مردم بر روی نقشه‌ی جایگزین کاری بسیار سخت است.

So I think that, if people understand

من فکر می کنم اگر مردم بفهمند

how much we're starting to depend on the Internet,

که ما چقدر داریم به اینترنت وابسته می‌شویم،

and how vulnerable it is,

و چقدر این سیستم آسیب پذیر هست،

we could get focused on

ما می توانیم بر روی ایجاد

just wanting this other system to exist,

سیستم دیگر متمرکز شویم،

and I think if enough people say, "Yeah, I would like to use it,

و معتقدم اگر تعداد کافی از مردم بگویند " بله، من دوست دارم که از آن استفاده کنم

I'd like to have such a system," then it will get built.

من دوست دارم که چنین سیستمی داشته باشم" این سیستم ساخته خواهد شد.

It's not that hard a problem.

حل این مسئله کار سختی نیست.

It could definitely be done by people in this room.

این مشکل می تواند با افراد داخل همین اتاق هم انجام بشه.

And so I think that this is actually,

فکر می‌کنم این مشکل از تمامی مشکل‌هایی که در این کنفرانس خواهید شنید راحت تر حل شود

of all the problems you're going to hear about at the conference,

فکر می‌کنم این مشکل از تمامی مشکل‌هایی که در این کنفرانس خواهید شنید راحت تر حل شود

this is probably one of the very easiest to fix.

این یکی از آسون‌ترین مساله ها خواهد بود.

So I'm happy to get a chance to tell you about it.

خوشحالم که شانس این رو داشتم تا درباره این موضوع با شما صحبت کردم.

Thank you very much.

خیلی متشکرم.

(Applause)

(تشویق حضار)