How fashion helps us express who we are -- and what we stand for | Kaustav Dey

178,562 views ・ 2018-03-28

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Mary Jane Reviewer: sadegh zabihi
00:12
I was around 10 when one day,
0
12931
2586
تقربیاً ده ساله بودم وقتی‌که یک روز
00:15
I discovered a box of my father's old things.
1
15541
2743
جعبه‌ای‌‌ از وسایل قدیمی پدرم پیدا کردم.
00:18
In it, under a bunch of his college textbooks,
2
18985
2830
درون آن، زیر تلّی از کتابهای دانشگاهش،
00:21
was a pair of black corduroy bell-bottom pants.
3
21839
4472
یک شلوار مخمل کبریتی کمر دکمه‌ای پیدا کردم.
00:27
These pants were awful --
4
27292
1863
شلوار افتضاح بود --
00:29
musty and moth-eaten.
5
29179
1997
بید زده و کثیف.
00:31
And of course, I fell in love with them.
6
31200
2056
و البته که عاشقش شدم.
00:33
I'd never seen anything like them.
7
33770
1625
تا به آن روز
00:36
Until that day,
8
36154
1469
هیچ چیزی شبیهش را ندیده بودم.
00:37
all I'd ever known and worn was my school uniform,
9
37647
4490
هر آنچه می‌شناختم و می‌پوشیدم، یونیفرم مدرسه‌ام بود.
00:42
which, in fact, I was pretty grateful for,
10
42161
3217
که در واقع برایش سپاسگزار بودم،
00:45
because from quite a young age,
11
45402
2122
چون از یک زمانی در جوانی،
00:47
I'd realized I was somewhat different.
12
47548
2894
متوجه شده بودم به نحوی متفاوتم.
00:50
I'd never been one of the boys my age;
13
50885
2360
هرگز یکی از پسرهای هم سن و سالم نبوده ام؛
00:53
terrible at sports,
14
53269
1502
در ورزش بسیار بد،
00:54
possibly the unmanliest little boy ever.
15
54795
2661
احتمالا غیرمردانه‌ترین پسربچه‌ تاکنون.
00:57
(Laughter)
16
57480
1088
(خنده)
00:58
I was bullied quite a bit.
17
58592
1666
کمی حرف زور می‌شنیدم.
01:01
And so, I figured that to survive I would be invisible,
18
61408
4732
و در نتیجه،‌ متوجه شدم برای نجات یافتن باید نامرئی بشوم،
01:06
and the uniform helped me
19
66164
1585
و یونیفورم کمکم کرد.
01:08
to seem no different from any other child.
20
68532
2617
تا از هیچ بچه‌ی دیگری متفاوت دیده نشوم.
01:11
(Laughter)
21
71173
1177
(خنده)
01:12
Well, almost.
22
72374
2062
خب، تقریبا.
01:16
This became my daily prayer:
23
76253
1987
این دعای روزانه‌‌‌ی من شد:
01:18
"God, please make me just like everybody else."
24
78264
3474
«خدایا، لطفا من را شبیه دیگران کن.»
01:23
I think this went straight to God's voicemail, though.
25
83342
2585
گرچه فکر می‌کنم این دعا مستقیم به صندوق صوتی خدا رفت.
01:25
(Laughter)
26
85951
1052
(خنده)
01:27
And eventually, it became pretty clear
27
87027
2502
و در نهایت، کاملاً روشن شد
01:29
that I was not growing up to be the son that my father always wanted.
28
89553
3820
که بزرگ نمی‌شدم تا به پسری که همیشه پدرم می‌خواست تبدیل شوم.
01:33
Sorry, Dad.
29
93833
1150
متاسفم بابا.
01:37
No, I was not going to magically change.
30
97523
2835
نه، نمی‌رفتم تا سحرآمیز تغییر کنم.
01:40
And over time, I grew less and less sure that I actually wanted to.
31
100382
5305
و با گذر زمان، کمتر و کمتر مطمئن می‌شدم که من واقعا خواسته‌ام.
01:46
Therefore, the day those black corduroy bell-bottom pants came into my life,
32
106740
4604
بنابراین، روزی که آن شلوار مخمل کبریتی مشکی کمردکمه‌ای به زندگیم آمد،
01:51
something happened.
33
111368
1320
چیزی اتفاق افتاد.
01:53
I didn't see pants;
34
113227
1397
من شلوار را ندیدم؛
01:55
I saw opportunity.
35
115063
1501
من فرصت را دیدم.
01:57
The very next day, I had to wear them to school,
36
117087
2701
فردای همان روز، باید آن را برای مدرسه می‌پوشیدم،
01:59
come what may.
37
119812
1150
هرچه بادا باد.
02:01
And once I pulled on those god-awful pants and belted them tight,
38
121820
3436
و زمانی‌که آن شلوار افتضاح خدایی را پوشیدم و کمربندش را محکم بستم،
02:05
almost instantly, I developed what can only be called a swagger.
39
125844
4396
تقریباً بلافاصله، به چیزی تبدیل شدم که فقط می‌شود بهش گفت خوش‌تیپ.
02:10
(Laughter)
40
130264
1632
(خنده)
02:11
All the way to school,
41
131920
1666
تمام مسیر به سمت مدرسه،
02:13
and then all the way back because I was sent home at once --
42
133610
2916
و سپس تمام مسیر برگشت، چون بلافاصله به خانه فرستاده شدم --
02:16
(Laughter)
43
136550
1308
(خنده)
02:17
I transformed into a little brown rock star.
44
137882
4107
من تبدیل به یک ستاره راک کوچک شدم.
02:22
(Laughter)
45
142013
1539
(خنده)
02:23
I finally didn't care anymore that I could not conform.
46
143576
2975
در نهایت من دیگر به اینکه نمی‌توانم همرنگ شوم اهمیتی نمی‌دادم.
02:26
That day, I was suddenly celebrating it.
47
146982
2698
آن روز، ناگهان داشتم آن را جشن می‌گرفتم.
02:30
That day, instead of being invisible,
48
150770
2730
آن روز، به جای نامریی بودن،
02:33
I chose to be looked at,
49
153524
1794
من انتخاب کردم تا دیده شوم،
02:36
just by wearing something different.
50
156206
2073
فقط با پوشیدن چیزی متفاوت.
02:39
That day, I discovered the power of what we wear.
51
159136
4282
آن روز، من به قدرت آنچه می‌پوشیم پی بردم.
02:43
That day, I discovered the power of fashion,
52
163723
2673
آن روز، من به قدرت مُد پی بردم.
02:46
and I've been in love with it ever since.
53
166956
2295
و از آن روز عاشقش بوده‌ام.
02:50
Fashion can communicate our differences to the world for us.
54
170073
3891
مُد می‌تواند تفاوت‌های ما را به دنیایی برای ما مرتبط سازد.
02:54
And with this simple act of truth,
55
174717
2037
و با همین عمل ساده حقیقت،
02:56
I realized that these differences --
56
176778
2828
من دریافتم که این تفاوت‌ها --
02:59
they stopped being our shame.
57
179630
1946
دست از شرم ما بودن برداشتند.
03:02
They became our expressions,
58
182413
2631
آن‌ها بیان ما شدند،
03:05
expressions of our very unique identities.
59
185068
3404
بیانی از اصالت بسیار منحصر به فرد ما.
03:10
And we should express ourselves,
60
190138
2177
و ما باید خودمان را ابراز کنیم،
03:12
wear what we want.
61
192339
1332
هر آنچه می‌خواهیم بپوشیم.
03:14
What's the worst that could happen?
62
194285
1875
بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟
03:16
The fashion police are going to get you for being so last season?
63
196184
4830
پلیس مُد شما را بخاطر پوشیدن آخرین فصل مُد دستگیر می‌کند؟
03:21
(Laughter)
64
201038
1961
(خنده)
03:24
Yeah.
65
204667
1159
آره.
03:26
Well, unless the fashion police meant something entirely different.
66
206329
5843
خب، مگر اینکه منظور پلیس مُد چیزی کاملا متفاوت باشد.
03:34
Nobel Prize laureate Malala survived Taliban extremists
67
214088
4140
برنده جایزه نوبل، ملاله، در اکتبر ۲۰۱۲
03:38
in October 2012.
68
218252
1589
از دست افراطی‌های طالبان نجات پیدا کرد.
03:40
However, in October 2017, she faced a different enemy,
69
220495
4829
با این حال، در اکتبر ۲۰۱۷، او با دشمنی متفاوت رو‌برو شد،
03:45
when online trolls viciously attacked the photograph
70
225906
3820
وقتی‌که ترول‌های آنلاین به طرز شرم آوری به عکسی که نشان می‌داد
03:49
that showed the 20-year-old wearing jeans that day.
71
229750
3123
دخترک ۲۰ ساله آن روز جین‌ پوشیده حمله کردند.
03:53
The comments,
72
233984
1456
نظرها،
03:55
the hatred she received,
73
235464
1513
نفرتی که او دریافت کرد،
03:57
ranged from "How long before the scarf comes off?"
74
237001
2982
از « چقدر مانده تا روسریت را درآوری؟»
04:00
to, and I quote,
75
240915
1252
تا، و من نقل قول می‌کنم،
04:03
"That's the reason the bullet directly targeted her head
76
243008
3097
« این همان علتی‌ست که خیلی وقت پیش گلوله درست به سمت سرش
04:06
a long time ago."
77
246129
1290
نشانه رفته‌است.»
04:08
Now, when most of us decide to wear a pair of jeans
78
248430
2658
حالا، وقتی بیشترِ ما تصمیم‌ می‌گیریم که جین بپوشیم
04:11
someplace like New York, London, Milan, Paris,
79
251112
3768
جاهایی مثل نیویورک، لندن، میلان، پاریس،
04:16
we possibly don't stop to think that it's a privilege;
80
256007
3824
احتمالا یک لحظه توقف نمی‌کنیم که فکر کنیم این یک امتیاز محسوب می‌شود؛
04:21
something that somewhere else can have consequences,
81
261049
3047
چیزی که جایی دیگر تبعاتی به همراه دارد،
04:25
something that can one day be taken away from us.
82
265429
3418
چیزی که می‌تواند یک روز از ما گرفته شود.
04:30
My grandmother was a woman who took extraordinary pleasure
83
270447
3094
مادربزرگ من زنی بود که لذت خارق‌العاده‌ای
04:33
in dressing up.
84
273565
1297
از لباس پوشیدن می‌برد.
04:34
Her fashion was colorful.
85
274886
2090
مُد او رنگارنگ بود.
04:37
And the color she loved to wear so much was possibly the only thing
86
277000
3689
و رنگی که او عاشق پوشیدنش بود احتمالاً تنها چیزی بود
04:40
that was truly about her,
87
280713
1904
که حقیقتاً درباره او بود،
04:42
the one thing she had agency over,
88
282641
1949
تنها چیزی که او ماموریتش را داشت،
04:45
because like most other women of her generation in India,
89
285139
2809
چون همانند بسیاری از زنان هم نسلش در هند،
04:47
she'd never been allowed to exist
90
287972
2674
او هرگز اجازه نداشته تا وجود داشته باشد
04:50
beyond what was dictated by custom and tradition.
91
290670
2886
فراتر از آنچه که توسط فرهنگ و سنت دیکته شده بود.
04:54
She'd been married at 17,
92
294535
1779
او در سن ۱۷ سالگی ازدواج کرده،
04:57
and after 65 years of marriage, when my grandfather died suddenly one day,
93
297094
4691
و ۶۵ سال پس از ازدواج، وقتی یک روز پدربزرگم ناگهان فوت کرد،
05:03
her loss was unbearable.
94
303198
1640
فقدانش غیر قابل تحمل بود.
05:07
But that day, she was going to lose something else as well,
95
307122
3771
اما آن روز، او می‌رفت تا چیز دیگری هم از دست بدهد،
05:11
the one joy she had:
96
311514
1272
تنها شادی‌ای که داشت:
05:13
to wear color.
97
313433
1150
که لباس رنگی بپوشد.
05:16
In India, according to custom,
98
316129
1854
طبق رسوم در هند
05:18
when a Hindu woman becomes a widow,
99
318007
2276
وقتی زنی هندی بیوه می‌شود،
05:20
all she's allowed to wear is white
100
320307
2695
همه آن چیزی که مجاز است بپوشد رنگ سفید است
05:23
from the day of the death of her husband.
101
323026
2078
از روز مرگ شوهرش
05:25
No one made my grandmother wear white.
102
325634
2137
هیچ کس مادربزرگم را مجبور نکرده سفید بپوشد.
05:28
However, every woman she'd known who had outlived her husband,
103
328424
3835
هر چند، تمام زنانی که می‌شناخت که بیشتر از شوهرانشان زنده مانده بودند،
05:32
including her mother,
104
332283
1583
از جمله مادر خودش،
05:33
had done it.
105
333890
1150
این کار را انجام داده بودند.
05:35
This oppression was so internalized,
106
335463
4384
این ظلم آنچنان باطنی بود،
05:39
so deep-rooted,
107
339871
1597
آنچنان ریشه‌های عمیقی داشت،
05:41
that she herself refused a choice.
108
341492
2643
که او خودش، انتخابی را نادیده گرفت.
05:46
She passed away this year,
109
346649
1892
او امسال فوت کرد،
05:48
and until the day she died,
110
348565
1602
و تا روز مرگش،
05:50
she continued to wear only white.
111
350191
2151
به پوشیدن تنها رنگ‌ سفید ادامه داد.
05:56
I have a photograph with her from earlier, happier times.
112
356275
3466
من عکسی با او دارم از پیش‌تر، زمان‌های شادتر.
06:00
In it, you can't really see what she's wearing --
113
360376
3015
در آن، نمی‌شود واقعاً دید چه پوشیده --
06:03
the photo is in black and white.
114
363415
1790
عکس سیاه و سفید است.
06:05
However, from the way she's smiling in it,
115
365783
2832
اما، از طرز لبخند زدنش در آن،
06:08
you just know she's wearing color.
116
368639
1886
می‌فهمی که او رنگی پوشیده.
06:12
This is also what fashion can do.
117
372382
2853
این همان کاری است که مُد می‌تواند بکند.
06:15
It has the power to fill us with joy,
118
375259
2115
این قدرت را دارد که ما را مملو از لذت کند،
06:17
the joy of freedom to choose for ourselves how we want to look,
119
377836
5280
لذت آزادی انتخاب برای خودمان، که چطور می‌خواهیم دیده شویم،
06:23
how we want to live --
120
383140
1528
که چطور می‌خواهیم زندگی کنیم --
06:25
a freedom worth fighting for.
121
385638
2317
آزادی‌ای که ارزش جنگیدن دارد.
06:28
And fighting for freedom, protest, comes in many forms.
122
388608
3985
و جنگیدن برای آزادی، برای اعتراض، به شکل‌های مختلف می‌آید.
06:33
Widows in India like my grandmother, thousands of them,
123
393805
3170
بیوه های هندی، مانند مادربزرگ من، هزاران نفر از آن‌ها
06:36
live in a city called Vrindavan.
124
396999
1854
در شهری به نام ورینداوان زندگی می‌کنند.
06:39
And so, it's been a sea of white for centuries.
125
399720
2955
و بنابراین، آنجا برای قرن‌ها دریایی از سفیدی بوده است.
06:44
However, only as recently as 2013,
126
404608
3094
به هر حال، به تازگی در سال ۲۰۱۳،
06:47
the widows of Vrindavan have started to celebrate Holi,
127
407726
3730
بیوه‌های ورینداوان تصمیم گرفتند تا هولی را جشن بگیرند،
06:51
the Indian festival of color,
128
411947
2010
فستیوال رنگ‌های هند،
06:54
which they are prohibited from participating in.
129
414665
2269
که آن‌ها از شرکت در آن منع شده بودند.
06:58
On this one day in March,
130
418615
1620
در این روز در ماه مارس،
07:00
these women take the traditional colored powder of the festival
131
420259
3703
این زنان پودرهای رنگی فستیوال را برداشتند
07:04
and color each other.
132
424705
1473
و یکدیگر را رنگی کردند.
07:07
With every handful of the powder they throw into the air,
133
427454
3929
با هر مشت پر پودری که به هوا پرتاب می‌کردند،
07:11
their white saris slowly start to suffuse with color.
134
431407
3834
ساری‌های سفیدشان به تدریج شروع به پوشانیده شدن با رنگ کرد.
07:16
And they don't stop until they're completely covered
135
436423
3444
و آن‌ها تا زمانی که کاملاً با همه رنگ‌های رنگین کمان
07:19
in every hue of the rainbow that's forbidden to them.
136
439891
3633
که از آن منع شده بودند پوشیده نشدند دست برنداشتند.
07:24
The color washes off the next day,
137
444889
1883
روز بعد، رنگ شسته شد،
07:27
however, for that moment in time,
138
447395
3063
اما برای آن لحظه در زمان،
07:30
it's their beautiful disruption.
139
450482
2274
این سرکشی زیبایشان بود.
07:34
This disruption,
140
454742
1390
این سرکشی،
07:37
any kind of dissonance,
141
457082
1479
هر گونه ناسازگاری،
07:39
can be the first gauntlet we throw down in a battle against oppression.
142
459116
3997
می‌تواند اولین دعوت به مبارزه‌ای باشد که در جنگ علیه ظلم می‌کنیم.
07:44
And fashion --
143
464279
1186
و مُد --
07:45
it can create visual disruption for us --
144
465926
2410
می‌تواند سرکشی بصری برای ما به وجود آورد --
07:48
on us, literally.
145
468926
1390
دقیقاً، بر ما.
07:51
Lessons of defiance have always been taught
146
471942
2579
درس های مبارزه طلبی همواره
07:54
by fashion's great revolutionaries:
147
474545
1973
توسط انقلابیون بزرگ مُد آموزش داده شده است:
07:57
its designers.
148
477045
1181
طراحان.
07:59
Jean Paul Gaultier taught us that women can be kings.
149
479041
4944
جین پال گالتیر به ما آموخت که زنان می‌توانند پادشاه باشند.
08:04
Thom Browne --
150
484718
1347
تام براون --
08:06
he taught us that men can wear heels.
151
486089
2817
او به ما آموخت که مردان می‌توانند پاشنه بلند بپوشند.
08:10
And Alexander McQueen, in his spring 1999 show,
152
490392
4455
و الکساندر مک کویین، در نمایش بهار ۱۹۹۹،
08:14
had two giant robotic arms in the middle of his runway.
153
494871
3041
دو دست رباتیک بزرگ وسط اجرایش داشت.
08:19
And as the model, Shalom Harlow began to spin in between them,
154
499222
4893
و وقتی که مدل، شالوم هارلو، شروع به چرخش میان آنها کرد،
08:24
these two giant arms --
155
504139
2129
این دو بازوی بزرگ --
08:26
furtively at first and then furiously,
156
506292
2480
در ابتدا خشن و در ادامه شدید
08:28
began to spray color onto her.
157
508796
2101
شروع به پاشیدن رنگ روی او کردند.
08:31
McQueen, thus,
158
511328
1742
مک کویین، بنابراین،
08:33
before he took his own life,
159
513690
1724
قبل از اینکه خودکشی کند،
08:35
taught us that this body of ours is a canvas,
160
515438
3991
به ما آموخت که این بدن ما یک بوم است،
08:40
a canvas we get to paint however we want.
161
520088
3991
بومی که می‌توانیم هر جور خواستیم نقاشیش کنیم.
08:45
Somebody who loved this world of fashion
162
525467
2230
کسی که عاشق این دنیای مُد بود
08:47
was Karar Nushi.
163
527721
1466
کرار نوشی بود.
08:49
He was a student and actor from Iraq.
164
529548
2092
او دانشجو و بازیگری اهل عراق بود.
08:52
He loved his vibrant, eclectic clothes.
165
532348
2345
او عاشق لباس های عجیب و پرطراوت خود بود.
08:55
However, he soon started receiving death threats for how he looked.
166
535164
4819
با وجود اینکه، خیلی زود به علت ظاهرش به مرگ تهدید شد.
09:00
He remained unfazed.
167
540764
1431
او پریشان نشد.
09:02
He remained fabulous,
168
542754
1848
او شگفت انگیز ماند،
09:04
until July 2017,
169
544626
1968
تا وقتی که در جولای ۲۰۱۷،
09:06
when Karar was discovered dead on a busy street in Baghdad.
170
546618
4042
جسد کرار در خیابان شلوغی در بغداد پیدا شد.
09:13
He'd been kidnapped.
171
553910
1523
او ربوده شده بود.
09:16
He'd been tortured.
172
556480
1261
شکنجه شده بود.
09:18
And eyewitnesses say that his body showed multiple wounds.
173
558701
4208
و شاهدان عینی گفتند که روی بدنش جای چندین زخم بود.
09:24
Stab wounds.
174
564019
1178
زخم‌های چاقو.
09:27
Two thousand miles away in Peshawar,
175
567838
2279
دو هزار مایل دورتر در پیشاور،
09:30
Pakistani transgender activist Alisha was shot multiple times in May 2016.
176
570141
6412
به علیشاه فعال تراجنسیتی پاکستانی در مه ۲۰۱۶ چندین بارتیراندازی شد.
09:37
She was taken to the hospital,
177
577339
2036
او به بیمارستان برده شد،
09:39
but because she dressed in women's clothing,
178
579399
2175
اما چون لباس زنانه پوشیده بود،
09:41
she was refused access to either the men's or the women's wards.
179
581598
4352
نه در بخش مردان پذیرش شد نه در بخش زنان.
09:48
What we choose to wear can sometimes be literally life and death.
180
588270
4204
گاهی چیزی که انتخاب می کنیم تا بپوشیم می تواند حقیقتاً مرگ یا زندگی باشد.
09:53
And even in death, we sometimes don't get to choose.
181
593569
3091
و حتی در مرگ، گاهی فرصت انتخاب نداریم.
09:57
Alisha died that day
182
597387
1604
علیشاه آن روز فوت کرد
09:59
and then was buried as a man.
183
599015
2023
و به عنوان یک مرد به خاک سپرده شد.
10:02
What kind of world is this?
184
602753
1625
این دنیا چگونه جهانی ست؟
10:05
Well, it's one in which it's natural to be afraid,
185
605142
3572
خب، جایی است که طبیعی است که بترسی،
10:09
to be frightened of this surveillance,
186
609856
2532
وحشت این نظاره شدن،
10:12
this violence against our bodies and what we wear on them.
187
612412
3319
این خشونت علیه بدنمان و آنچه می‌پوشیم.
10:16
However, the greater fear is that once we surrender,
188
616928
4696
اما، ترس بزرگتر زمانی است که تسلیم شویم،
10:21
blend in
189
621648
1173
حل شویم
10:22
and begin to disappear one after the other,
190
622845
2176
و یکی پس از دیگیری شروع به محو شدن کنیم،
10:25
the more normal this false conformity will look,
191
625907
2737
هر چه این هم رنگ شدن غلط طبیعی تر به نظر برسد،
10:29
the less shocking this oppression will feel.
192
629693
2305
این ظلم کمتر تکان دهنده احساس می‌شود.
10:34
For the children we are raising,
193
634285
1635
برای بچه‌هایی که بزرگ می‌کنیم،
10:36
the injustice of today could become the ordinary of tomorrow.
194
636840
4117
بی‌عدالتی امروز می‌تواند روند عادی فردا شود.
10:42
They'll get used to this,
195
642849
1447
آنها به آن عادت خواهند کرد،
10:45
and they, too, might begin to see anything different as dirty,
196
645104
3754
و آنها هم ممکن است شروع کنند به دیدن هر چیز متفاوتی به عنوان زشتی،
10:50
something to be hated,
197
650413
1378
چیزی که باید نفرت انگیز باشد،
10:52
something to be extinguished,
198
652763
1713
چیزی که باید نابود شود،
10:55
like lights to be put out,
199
655546
1577
مانند نوری که خاموش می‌شود،
10:57
one by one,
200
657147
1167
یکی یکی،
10:58
until darkness becomes a way of life.
201
658338
2007
تا جاییکه تاریکی شیوه‌ای از زندگی می‌شود.
11:02
However, if I today,
202
662738
2186
اما، اگر امروز من،
11:04
then you tomorrow,
203
664948
1457
و سپس فردا تو،
11:06
maybe even more of us someday,
204
666429
1845
و حتی بیشتر ما روزی،
11:08
if we embrace our right to look like ourselves,
205
668298
2863
اگر حقمان را در آغوش بگیریم تا شبیه خودمان به نظر برسیم،
11:11
then in the world that's been violently whitewashed,
206
671185
2890
بعد در جهانی که با خشونت سفید یک دست رنگ شده،
11:14
we will become the pinpricks of color pushing through,
207
674099
2673
ما تبدیل به ذرات رنگی می‌شویم که هل می‌دهند،
11:17
much like those widows of Vrindavan.
208
677286
1898
خیلی شبیه آن بیوه های ورینداوان.
11:21
How then, with so many of us,
209
681093
3444
چگونه پس از آن، با خیلی از ما،
11:24
will the crosshairs of a gun
210
684561
2080
نشانه یک اسلحه
11:26
be able to pick out Karar,
211
686665
1902
می تواند کرار را انتخاب کند،
11:29
Malala,
212
689412
1155
ملاله را،
11:31
Alisha?
213
691048
1155
علیشاه را؟
11:34
Can they kill us all?
214
694223
1298
می‌توانند همه ما را بکشند؟
11:38
The time is now to stand up,
215
698533
1773
الان زمانی‌ست که باید برخیزیم،
11:41
to stand out.
216
701171
1368
که ایستادگی کنیم.
11:43
Where sameness is safeness,
217
703407
2375
جاییکه یکپارچگی امنیت است،
11:45
with something as simple as what we wear,
218
705806
2525
با چیزی به سادگی لباسی که می پوشیم،
11:48
we can draw every eye to ourselves
219
708355
2212
می‌توانیم هر نگاهی را به سمت خودمان بکشانیم
11:51
to say that there are differences in this world, and there always will be.
220
711041
4386
تا بگوییم در این جهان تفاوت‌هایی هست و همیشه خواهد بود.
11:56
Get used to it.
221
716183
1234
به آن عادت کنید.
11:58
And this we can say without a single word.
222
718511
2919
و این را بدون گفتن حتی یک کلمه می‌توانیم بگوییم.
12:01
Fashion can give us a language for dissent.
223
721844
2954
مُد می‌تواند زبانی برای اعتراض به ما بدهد.
12:05
It can give us courage.
224
725710
1498
می تواند به ما جرأت بدهد.
12:07
Fashion can let us literally wear our courage on our sleeves.
225
727971
4287
مُد می‌تواند عیناً ما را قادر سازد که روی آستین‌هایمان شجاعت بپوشانیم.
12:13
So wear it.
226
733644
1153
پس بپوشیدش.
12:16
Wear it like armor.
227
736327
1481
آن را مثل زره بپوشید.
12:18
Wear it because it matters.
228
738771
1697
بپوشیدش چون اهمیت دارد.
12:21
And wear it because you matter.
229
741053
2017
و بپوشیدش چون شما اهمیت دارید.
12:23
Thank you.
230
743817
1150
سپاسگزارم.
12:24
(Applause)
231
744991
3170
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7