How loss helped one artist find beauty in imperfection | Alyssa Monks

117,026 views ・ 2016-11-17

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Amin Alaee Reviewer: soheila Jafari
00:12
I'm a painter.
0
12840
1256
من یک نقاش هستم.
00:14
I make large-scale figurative paintings,
1
14120
2576
من نقاشی های تجسمی مقیاس بزرگ درست می کنم،
00:16
which means I paint people
2
16720
1400
به این معنی که مردم را نقاشی می کنم
00:18
like this.
3
18840
1199
مثل این.
00:20
But I'm here tonight to tell you about something personal
4
20840
2776
ولی امشب اینجا هستم تا درباره مساله ای شخصی صحبت کنم
00:23
that changed my work and my perspective.
5
23640
2680
که کار و دید من را تغییر داد.
00:27
It's something we all go through,
6
27520
1696
چیزی است که همه آن را تجربه می‌کنیم،
00:29
and my hope is that my experience may be helpful to somebody.
7
29240
3600
و من امید دارم که شاید تجربه من برای کسی مفید باشد.
00:34
To give you some background on me, I grew up the youngest of eight.
8
34520
3576
برای این که پیش زمینه‌‌ای از من داشته باشید، من کوچکترین فرزند بین ۸ هشت خواهر و برادرانم هستم.
00:38
Yes, eight kids in my family.
9
38120
2176
بله، هشت فرزند در خانواده من.
00:40
I have six older brothers and a sister.
10
40320
2336
من شش برادر بزرگ‌تر و یک خواهر دارم.
00:42
To give you a sense of what that's like,
11
42680
2200
برای درک بهتر این موضوع،
00:45
when my family went on vacation,
12
45720
2016
وقتی خانواده من به مسافرت می‌رفت،
00:47
we had a bus.
13
47760
1696
ما یک اتوبوس داشتیم.
00:49
(Laughter)
14
49480
1200
(خنده حاضرین)
00:52
My supermom would drive us all over town
15
52920
2736
مادر فوق‌ العاده من با اتومبیل ما را به نقاط مختلف شهر می‌برد
00:55
to our various after-school activities --
16
55680
2736
تا فعالیت های فوق العاده بعد از مدرسه داشته باشیم
00:58
not in the bus.
17
58440
1200
البته نه در اتوبوس.
01:00
We had a regular car, too.
18
60920
1720
ما یک خودروی معمولی هم داشتیم.
01:03
She would take me to art classes,
19
63920
1816
او من را به کلاس هنر می‌برد،
01:05
and not just one or two.
20
65760
1256
و آنها یک یا دو تا نبودند.
01:07
She took me to every available art class from when I was eight to 16,
21
67040
5576
از هشت تا شانزده سالگی من را به همه کلاس‌های هنر موجود می‌برد،
01:12
because that's all I wanted to do.
22
72640
1640
چون این تمام چیزی بود که میخواستم انجام دهم.
01:14
She even took a class with me in New York City.
23
74760
2640
او حتی من را به یک کلاس در نیویورک برد.
01:18
Now, being the youngest of eight, I learned a few survival skills.
24
78040
3696
با بزرگ شدن به عنوان کوچک ترین بین هشت فرزند، من چندین توانایی بقاء را یاد گرفتم
01:21
Rule number one:
25
81760
1536
قانون شماره یک:
01:23
don't let your big brother see you do anything stupid.
26
83320
2960
هیچ وقت اجازه ندهید برادر بزرگتر شما ببیند شما کار احمقانه ای انجام می‌دهید.
01:27
So I learned to be quiet and neat
27
87600
2496
پس من یاد گرفتم که ساکت و مرتب
01:30
and careful to follow the rules and stay in line.
28
90120
2640
و مراقب باشم که از قوانین سرپیچی نکنم.
01:33
But painting was where I made the rules.
29
93520
3096
ولی نقاشی جایی بود که من قوانین را درست می کردم.
01:36
That was my private world.
30
96640
1640
این دنیای شخصی من بود.
01:39
By 14, I knew I really wanted to be an artist.
31
99560
2880
در چهارده سالگی من واقعا دوست داشتم یک هنرمند باشم.
01:43
My big plan was to be a waitress to support my painting.
32
103880
3320
نقشه بزرگ من این بود که یک پیشخدمت باشم تا بتوانم از نقاشی خودم حمایت کنم.
01:48
So I continued honing my skills.
33
108440
1856
پس من ادامه دادم تا توانایی هایم را عالی کنم.
01:50
I went to graduate school and I got an MFA,
34
110320
2136
از دانشگاه فارغ‌ التحصیل شدم و فوق لیسانس هنر ‌(MFA) گرفتم،
01:52
and at my first solo show, my brother asked me,
35
112480
3296
و در اولین برنامه انفرادی‌ام برادرم از من سوال کرد،
01:55
"What do all these red dots mean next to the paintings?"
36
115800
2976
"این نقطه های قرمز کنار نقاشی به چه معنی هستند؟"
01:58
Nobody was more surprised than me.
37
118800
2000
هیچ کس بیشتر از من شگفت زده نشده بود.
02:01
The red dots meant that the paintings were sold
38
121560
2456
نقطه های قرمز رنگ به این معنی بود که نقاشی‌ها فروخته شده بودند
02:04
and that I'd be able to pay my rent
39
124040
2096
و من می‌توانستم اجاره‌ام را با نقاشی
02:06
with painting.
40
126160
1320
پرداخت کنم.
02:08
Now, my apartment had four electrical outlets,
41
128040
3336
حالا، آپارتمان من چهار پریز برق داشت،
02:11
and I couldn't use a microwave and a toaster at the same time,
42
131400
3296
و من نمی توانستم از مایکروفر و تستر همزمان استفاده کنم،
02:14
but still, I could pay my rent.
43
134720
2240
ولی به هر حال، می‌توانستم اجاره‌ام را پرداخت کنم.
02:17
So I was very happy.
44
137480
1200
پس من خیلی خوشحال بودم.
02:20
Here's a painting from back around that time.
45
140000
2120
این یک نقاشی از حدود همان دوران است.
02:23
I needed it to be as realistic as possible.
46
143400
2136
من نیاز داشتم تا حداکثر واقعیت‌گرایی را داشته باشد.
02:25
It had to be specific and believable.
47
145560
2400
لازم بود تا خاص و باورکردنی باشد.
02:29
This was the place where I was isolated and in total control.
48
149400
4320
این جایی بود که من کاملا جدا می‌شدم و کنترل کامل در اختیار داشتم.
02:35
Since then, I've made a career of painting people in water.
49
155680
3696
از آن به بعد، من به شغل نقاشی مردم درون آب مشغول هستم.
02:39
Bathtubs and showers were the perfect enclosed environment.
50
159400
4016
وان‌های حمام و دوش‌ها بهترین محیط محصور بودند.
02:43
It was intimate and private,
51
163440
1736
آنها شخصی و خصوصی بودند،
02:45
and water was this complicated challenge that kept me busy for a decade.
52
165200
4216
و آب این چالش پیچیده‌ای بود که برای یک دهه من را مشغول کرد.
02:49
I made about 200 of these paintings,
53
169440
2536
من حدود ۲۰۰ مورد از این نقاشی‌ها کشیدم،
02:52
some of them six to eight feet,
54
172000
1720
بعضی از آنها بین ۱.۸ تا ۲.۵ متر،
02:54
like this one.
55
174440
1240
مثل این.
02:56
For this painting, I mixed flour in with the bathwater to make it cloudy
56
176240
4496
برای این نقاشی، من آرد را با آب وان حمام مخلوط کردم تا آن را ابری کنم
03:00
and I floated cooking oil on the surface
57
180760
2976
و روی سطح آن روغن آشپزی پخش کردم
03:03
and stuck a girl in it,
58
183760
1336
و یک دختر درون آن قرار دادم،
03:05
and when I lit it up,
59
185120
1616
و وقتی به آن نور تاباندم،
03:06
it was so beautiful I couldn't wait to paint it.
60
186760
2760
به قدری زیبا بود که نمی‌توانستم تحمل کنم تا آن را نقاشی کنم.
03:10
I was driven by this kind of impulsive curiosity,
61
190080
3680
من با این نوع کنجکاوی ضربه ای هدایت می‌شدم،
03:14
always looking for something new to add:
62
194560
1936
همیشه به دنبال اضافه کردن چیزی جدید:
03:16
vinyl, steam, glass.
63
196520
1960
وینیل، بخار، شیشه.
03:19
I once put all this Vaseline in my head and hair
64
199000
3776
من یکبار کل وازلین رو به سر و موی خودم مالیدم
03:22
just to see what that would look like.
65
202800
1840
تا ببینم که چه شکلی خواهد بود.
03:25
Don't do that.
66
205200
1216
این کار رو انجام ندین.
03:26
(Laughter)
67
206440
1440
(خنده حاضرین)
03:30
So it was going well.
68
210120
1696
همه چیز به خوبی پیش می‌رفت.
03:31
I was finding my way.
69
211840
1280
من در حال پیدا کردن راه خودم بودم.
03:33
I was eager and motivated
70
213600
2176
من مشتاق و با انگیزه بودم
03:35
and surrounded by artists,
71
215800
1480
و با هنرمندان احاطه شده بودم،
03:37
always going to openings and events.
72
217880
1920
همیشه در حال رفتن به افتتاحیه ها و رویدادها.
03:40
I was having some success and recognition
73
220320
2896
در حال کسب مقداری موفقیت و شناخته شدن بودم
03:43
and I moved into an apartment with more than four outlets.
74
223240
3360
و به یک آپارتمان جدید رفتم که بیشتر از چهار پریز داشت.
03:48
My mom and I would stay up very late
75
228280
1856
من و مادرم شب تا دیر وقت بیدار می‌ماندیم
03:50
talking about our latest ideas and inspiring each other.
76
230160
3136
درباره آخرین ایده های خود صحبت می کردیم و به یکدیگر الهام می‌دادیم.
03:53
She made beautiful pottery.
77
233320
1720
او سفال‌گری زیبایی انجام می‌داد.
03:56
I have a friend named Bo who made this painting
78
236960
2456
من یک دوست به نام بُوُ دارم که این نقاشی را
03:59
of his wife and I dancing by the ocean,
79
239440
2376
از همسرش و من در حال رقص در اقیانوس کشیده است،
04:01
and he called it "The Light Years."
80
241840
1667
و او این را "سال‌های روشن" نامیده است.
04:03
I asked him what that meant, and he said,
81
243960
2616
من از او پرسیدم که این به چه معنی است و او گفت،
04:06
"Well, that's when you've stepped into adulthood, you're no longer a child,
82
246600
3560
"خوب، زمانی است که شما به بزرگسالی پا گذاشته‌اید و دیگر یک کودک نیستید،
04:10
but you're not yet weighed down by the responsibilities of life."
83
250960
3360
ولی هنوز زیر بار مسئولیت‌های زندگی خم نشده‌اید."
04:15
That was it. It was the light years.
84
255000
1720
همین بود. این سال های روشن بود.
04:18
On October 8, 2011,
85
258560
1976
در ۸ اکتبر سال ۲۰۱۱،
04:20
the light years came to an end.
86
260560
2056
سال‌های روشن به پایان رسیدند.
04:22
My mom was diagnosed with lung cancer.
87
262640
1880
تشخیص داده شد مادر من سرطان ریه دارد.
04:27
It had spread to her bones, and it was in her brain.
88
267160
2450
سرطان به استخوان هایش نفوذ کرده بود و حتی در مغر او بود.
04:30
When she told me this, I fell to my knees.
89
270680
2255
وقتی این را به من گفت، من به زانو افتادم.
04:32
I totally lost it.
90
272959
1241
من کاملا شکست خورده بودم.
04:35
And when I got myself together and I looked at her,
91
275720
2416
و وقتی به خودم آمدم و به او نگاه کردم،
04:38
I realized, this isn't about me.
92
278160
1576
متوجه شدم این درباره من نیست.
04:39
This is about figuring out how to help her.
93
279760
2040
این درباره یافتن راهی است تا به او کمک کنم.
04:43
My father is a doctor,
94
283000
1416
پدر من یک پزشک است،
04:44
and so we had a great advantage having him in charge,
95
284440
3576
و داشتن او در خانواده یک مزیت بزرگ برای ما بود،
04:48
and he did a beautiful job taking care of her.
96
288040
2160
و او یک کار خیلی زیبا با مراقبت از مادرم انجام داد.
04:50
But I, too, wanted to do everything I could to help,
97
290720
2776
ولی من نیز، می‌خواستم هر کاری می‌توانستم برای کمک به او انجام دهم،
04:53
so I wanted to try everything.
98
293520
2576
پس من می‌خواستم همه چیز را امتحان کنم.
04:56
We all did.
99
296120
1200
همه ما کردیم.
04:57
I researched alternative medicines,
100
297720
1936
من درباره داروهای جایگزین، رژیم‌ها،
04:59
diets, juicing, acupuncture.
101
299680
3080
آب‌میوه ها و طب سوزنی تحقیق کردم.
05:03
Finally, I asked her,
102
303600
1376
در نهایت، از او سوال کردم،
05:05
"Is this what you want me to do?"
103
305000
1600
"آیا این چیزی است که می‌ خواهی من انجام دهم؟"
05:07
And she said, "No."
104
307280
1240
و او گفت، "نه".
05:09
She said, "Pace yourself. I'm going to need you later."
105
309360
3120
او گفت، "آرام بگیر، بعدا به تو نیاز خواهم داشت."
او می‌دانست چه اتفاقی در حال افتادن بود،
05:16
She knew what was happening,
106
316160
1736
05:17
and she knew what the doctors
107
317920
1416
و او چیزی را می‌دانست که دکترها و متخصصین
05:19
and the experts and the internet didn't know:
108
319360
2496
و اینترنت نمی‌دانستند:
05:21
how she wanted to go through this.
109
321880
1960
شیوه‌ای که او می‌خواست این دوران را سپری کند.
05:24
I just needed to ask her.
110
324600
1240
من فقط نیاز داشتم تا از او سوال کنم.
05:27
I realized that if I tried to fix it,
111
327840
2096
متوجه شدم که، اگر بخواهم شیوه ای که او می‌خواهد آن دوران را سپری کند را تغییر دهم
05:29
I would miss it.
112
329960
1200
آن را از دست می‌دادم.
05:32
So I just started to be with her,
113
332440
1616
پس من شروع کردم تا فقط با او باشم،
05:34
whatever that meant and whatever situation came up,
114
334080
2400
هر معنی که این داشت و هر شرایطی که به وجود امد،
05:37
just really listen to her.
115
337400
1360
فقط می‌خواستم به او گوش کنم.
05:40
If before I was resisting, then now I was surrendering,
116
340320
4040
اگر قبل من مقاومت می‌کردم، پس الان داشتم تسلیم می‌شدم،
05:45
giving up trying to control the uncontrollable
117
345200
2616
منصرف شدن از تلاش برای کنترل چیزی که قابل کنترل نبود
05:47
and just being there in it with her.
118
347840
2560
و فقط میخواستم در کنار او باشم.
05:51
Time slowed down,
119
351760
1200
زمان آهسته شود،
05:53
and the date was irrelevant.
120
353840
1520
و تاریخ بی ربط شود.
05:57
We developed a routine.
121
357000
1480
عادت کردم که
05:59
Early each morning I would crawl into bed with her and sleep with her.
122
359440
3320
هر روز صبح زود من سینه خیز به تخت او مبروم و کنار او بخوابم.
06:03
My brother would come for breakfast
123
363160
1696
برادر م برای صبحانه می‌آمد
06:04
and we'd be so glad to hear his car coming up the driveway.
124
364880
2776
و ما خوشحال می‌شدیم که صدای خودرو او را در مقابل خانه می‌شنیدیم.
06:07
So I'd help her up and take both her hands
125
367680
2760
من به او کمک می‌کردم تا ب نشیند و دستان او را می‌گرفتم
06:11
and help her walk to the kitchen.
126
371200
1920
و کمک می‌کردم تا به اشپزخانه برود.
06:13
She had this huge mug she made
127
373960
3256
او لیوان بزرگی داشت که خودش ساخته بود
06:17
she loved to drink her coffee out of,
128
377240
1800
و عاشق قهوه نوشیدن در آن
06:19
and she loved Irish soda bread for breakfast.
129
379800
2160
و عاشق نان جوش شیرین ایرلندی برای صبحانه بود.
06:23
Afterwards was the shower,
130
383600
1376
بعد از آن نوبت حمام بود،
06:25
and she loved this part.
131
385000
1256
و او عاشق این قسمت بود.
06:26
She loved the warm water,
132
386280
1536
او عاشق آب گرم بود،
06:27
so I made this as indulgent as I could,
133
387840
3456
و من این کار را با بخشندگی تمام انجام می‌دادم،
06:31
like a spa.
134
391320
1200
مثل یک آبگرم معدنی.
06:33
My sister would help sometimes.
135
393360
1736
بعضی اوقات خواهرم کمک می‌کرد.
06:35
We had warm towels
136
395120
2296
بلافاصله بعد از ان ما حوله‌های گرم و
06:37
and slippers ready immediately
137
397440
2136
دمپایی آماده داشتیم
06:39
so she never got cold for a second.
138
399600
1960
و او حتی برای یک لحظه هم سرد نمی‌شد.
06:42
I'd blow-dry her hair.
139
402920
1280
من مو‌های او را خشک می‌کردم.
06:45
My brothers would come in the evenings and bring their kids,
140
405200
2856
برادرهای من عصرها با فرزندانشان می‌آمدند،
06:48
and that was the highlight of her day.
141
408080
1840
و این نقطه برجسته روز او بود.
06:51
Over time, we started to use a wheelchair,
142
411080
2320
در طول زمان ما مجبور به استفاده از صندلی چرخدار شدیم،
06:54
and she didn't want to eat so much,
143
414080
1696
و او خیلی تمایلی به غذا خوردن نداشت،
06:55
and she used the tiniest little teacup we could find to drink her coffee.
144
415800
5160
و او کوچک‌ترین فنجان را برای نوشیدن قهوه استفاده می‌کرد.
07:03
I couldn't support her myself anymore,
145
423120
1856
من هم دیگر قادر به نگهداری از او نبودم،
07:05
so we hired an aide to help me with the showers.
146
425000
2280
پس ما یک کمکار استخدام کردیم تا برای حمام بردن به من کمک کند.
07:08
These simple daily activities
147
428440
2616
این فعالیت های ساده روزانه
07:11
became our sacred ritual,
148
431080
1760
تبدیل به تشریفات مقدس ما شدند،
07:13
and we repeated them day after day
149
433920
1816
و ما هر روز با پیشرفت سرطان
07:15
as the cancer grew.
150
435760
1200
آنها را تکرار می‌کردیم.
07:17
It was humbling and painful
151
437560
2136
این فروتنی و دردناک بود
07:19
and exactly where I wanted to be.
152
439720
3000
و دقیقا جایی بود که من می‌خواستم آنجا باشم.
07:24
We called this time "the beautiful awful."
153
444160
2280
این بار ما این را "زیبای ناخوشایند" نامیدیم.
07:28
She died on October 26, 2012.
154
448280
3696
او در ‌‌۲۶ اکتبر سال ۲۰۱۲ درگدشت.
07:32
It was a year and three weeks after her diagnosis.
155
452000
3680
یک سال و سه هفته بعد از تشخیص بیماری او بود.
07:36
She was gone.
156
456760
1200
او رفته بود.
07:41
My brothers, sister, and father and I
157
461520
1976
برادرانم، خواهرم و پدرم
07:43
all came together in this supportive and attentive way.
158
463520
3600
همه با این روش کمک به کنار هم آمده بودیم.
07:47
It was as though our whole family dynamic
159
467903
1953
مثل این بود که پویایی کل خانواده
07:49
and all our established roles vanished
160
469880
2056
و تمام نقش های مقرر ما ناپدید شدند
07:51
and we were just all together in this unknown,
161
471960
2656
و همه ما در این حس ناشناخته کنار هم بودیم،
07:54
feeling the same thing
162
474640
1856
یک حس مشترک داشتیم
07:56
and taking care of each other.
163
476520
1480
و در حال مراقبت از یکدیگر بودیم.
07:59
I'm so grateful for them.
164
479640
2280
من برای داشتن آنها خیلی شکرگزار هستم.
08:05
As someone who spends most of my time alone in a studio working,
165
485160
3616
به عنوان کسی که بیشتر وقتم را در استودیو تنها کار می‌کنم
08:08
I had no idea that this kind of connection
166
488800
2856
من هیچ ایده‌ای نداشتم که این نوع ارتباط
08:11
could be so important, so healing.
167
491680
2936
می‌توانست این مقدار مهم و التیام بخش باشد.
08:14
This was the most important thing.
168
494640
1800
این مهم‌ترین چیز بود.
08:18
It was what I always wanted.
169
498120
1400
چیزی بود که من همیشه می‌خواستم.
08:21
So after the funeral, it was time for me to go back to my studio.
170
501160
4760
بعد از مراسم تدفین وقت این بود که به استودیو برگردم.
08:27
So I packed up my car and I drove back to Brooklyn,
171
507600
2816
من خودروم را برداشتم و به بروکلین برگشتم،
08:30
and painting is what I've always done, so that's what I did.
172
510440
2920
و نقاشی چیزی است که همیشه خواسته‌ام انجام دهم‌، پس آن را انجام دادم.
08:34
And here's what happened.
173
514400
1280
و این چیزی است که اتفاق افتاد.
08:39
It's like a release of everything that was unraveling in me.
174
519120
4360
این مثل رهایی همه ریشه‌های درونی من بود.
08:45
That safe, very, very carefully rendered safe place
175
525919
4976
آن مکان امن، مکانی که با دقت خیلی خیلی زیاد امن شده بود
08:50
that I created in all my other paintings,
176
530919
2937
که من در تمام دیگر نقاشی‌هایم ایجاد کردم،
08:53
it was a myth.
177
533880
1255
آن یک افسانه بود.
08:55
It didn't work.
178
535159
1201
درست کار نکرد.
08:57
And I was afraid, because I didn't want to paint anymore.
179
537280
2800
و من ترسیده بودم، چون دیگر نمی‌خواستم نقاشی کنم.
09:03
So I went into the woods.
180
543120
1456
پس به جنگل رفتم.
09:04
I thought, I'll try that, going outside.
181
544600
3616
فکر کردم، بیرون رفتن را امتحان می‌کنم.
09:08
I got my paints, and I wasn't a landscape painter,
182
548240
3816
رنگ هایم را برداشتم من یک نقاش منظره نبودم،
09:12
but I wasn't really much of any kind of painter at all,
183
552080
2616
ولی در حقیقت خیلی هیچ نوع نقاشی نبودم،
09:14
so I had no attachment, no expectation,
184
554720
2496
پس هیچ وابستگی و انتظاری نداشتم،
09:17
which allowed me to be reckless and free.
185
557240
3056
که به من اجازه داد بی‌پروا و آزاد باشم.
09:20
I actually left one of these wet paintings
186
560320
2056
من واقعا یکی از این نقاشی‌های خیس را
09:22
outside overnight
187
562400
1920
شب بیرون گذاشتم
09:25
next to a light in the woods.
188
565000
3176
در کنار نور در جنگل.
09:28
By the morning it was lacquered with bugs.
189
568200
2960
صبح سطح آن با حشرات پوشیده شده بود.
09:32
But I didn't care. It didn't matter. It didn't matter.
190
572520
2616
ولی برای من اهمیت نداشت. مهم نبود.
09:35
I took all these paintings back to my studio,
191
575160
2376
من تمام این نقاشی‌ها را به استودیو برگرداندم،
09:37
and scraped them, and carved into them,
192
577560
2656
صفحه آنها را تراشیدم و آنها را تمیز کردم،
09:40
and poured paint thinner on them,
193
580240
2496
و رقیق کننده رنگ روی انها ریختم
09:42
put more paint on top, drew on them.
194
582760
2296
و رنگ بیشتری رنگ روی آنها ریختم و روی آنها نقاشی کردم.
09:45
I had no plan,
195
585080
1200
هیچ برنامه ای نداشتم،
09:47
but I was watching what was happening.
196
587320
1810
ولی اتفاقات در حال رخ دادن را تماشا می‌کردم.
09:50
This is the one with all the bugs in it.
197
590680
1905
این همان نقاشی با همه حشرات درون آن بود.
09:53
I wasn't trying to represent a real space.
198
593960
2136
من برای نشان دادن یک فضای واقعی تلاش نمی‌کردم.
09:56
It was the chaos and the imperfections that were fascinating me,
199
596120
4456
این هرج و مرج و نقص ها بودند که من را شگفت زده می‌کردند،
10:00
and something started to happen.
200
600600
1680
و اتفاقی شروع به رخ دادن کرد بود.
10:03
I got curious again.
201
603680
1480
من دوباره کنجکاو شدم.
10:06
This is another one from the woods.
202
606320
2200
این یکی دیگر از جنگل است.
10:10
There was a caveat now, though.
203
610320
1816
اگر چه این یک هشدار بود.
10:12
I couldn't be controlling the paint like I used to.
204
612160
2936
من نمی‌توانستم رنگ را مثل قبل کنترل کنم.
10:15
It had to be about implying and suggesting,
205
615120
3016
این باید چیزی برای ارائه می‌داشت
10:18
not explaining or describing.
206
618160
2720
نه اینکه توضیح می دادم یا توصیف می‌کردم.
10:21
And that imperfect, chaotic, turbulent surface
207
621760
4256
و آن صفحه ناقص، پر هرج و مرج و آشفته
10:26
is what told the story.
208
626040
1800
بود که داستان را می‌گفت.
10:30
I started to be as curious as I was when I was a student.
209
630240
3200
من شروع به کنجکاو شدن کردم، درست مثل زمانی که دانش آموز بودم.
مرحله بعد این بود که می‌خواستم مردم را در نقاشی‌ها قرار دهم،
10:34
So the next thing was I wanted to put figures in these paintings, people,
210
634000
4096
و من عاشق این محیط جدید بودم،
10:38
and I loved this new environment,
211
638120
1776
پس من می‌خواستم هم مردم و هم این فضا را داشته باشم.
10:39
so I wanted to have both people and this atmosphere.
212
639920
4280
وقتی ایده چگونگی انجام این کار به ذهنم رسید،
10:45
When the idea hit me of how to do this,
213
645760
2136
به نوعی حالت تهوع و سرگیجه گرفتم،
10:47
I got kind of nauseous and dizzy,
214
647920
2776
که احتمالا فقط آدرنالین است
10:50
which is really just adrenaline, probably,
215
650720
2856
ولی برای من یک نشانه خوب است.
10:53
but for me it's a really good sign.
216
653600
2936
و حالا می‌خواهم چیزی که روی آن کار می‌کنم را به شما نشان دهم.
10:56
And so now I want to show you what I've been working on.
217
656560
3136
10:59
It's something I haven't shown yet, and it's like a preview, I guess,
218
659720
4056
چیزی است که هنوز نمایش نداده ام و فکر کنم مثل یک پیش نمایش است،
11:03
of my upcoming show,
219
663800
1256
از نمایش من در آینده نزدیک
11:05
what I have so far.
220
665080
1200
چیزی که تا الان دارم.
11:08
Expansive space
221
668280
1680
فضایی گشترده
11:11
instead of the isolated bathtub.
222
671000
2080
به جای وان حمام شده.
11:13
I'm going outside instead of inside.
223
673480
2160
من به جای درون ماندن به بیرون می‌روم.
11:17
Loosening control,
224
677480
1200
دیگر نقاشی را کنترل نمیکردم،
11:19
savoring the imperfections,
225
679880
2016
از نواقص لذت می‌برم،
11:21
allowing the --
226
681920
1200
اجازه می‌دهم --
11:24
allowing the imperfections.
227
684160
1680
به نواقص اجازه می‌دهم.
11:27
And in that imperfection,
228
687680
1656
و در این نقص،
11:29
you can find a vulnerability.
229
689360
1896
می‌توانید یک آسیب پذیری پیدا کنید.
11:31
I could feel my deepest intention, what matters most to me,
230
691280
4160
من می‌توانستم حس کنم که عمیق‌ترین و پر‌اهمیت ترین چیز برای من،
11:38
that human connection
231
698000
1200
این رابطه انسانی
11:40
that can happen in a space where there's no resisting or controlling.
232
700400
3920
که می‌تواند در یک مکان بدون هیچ مقاومت و کنترلی اتفاق بیفتد.
11:45
I want to make paintings about that.
233
705560
1715
من می‌خواهم دوباره این نقاشی کنم.
11:50
So here's what I learned.
234
710280
1280
خُب این چیزی است که من یاد گرفتم.
11:53
We're all going to have big losses in our lives,
235
713240
3000
همه ما فقدان‌های بزرگی در زندگی خواهیم داشت،
11:57
maybe a job or a career,
236
717000
2056
شاید یک شغل و حرفه،
11:59
relationships, love, our youth.
237
719080
3280
رابطه، عشق، جوانی ما
12:03
We're going to lose our health,
238
723520
2216
ما سلامتی خود را از دست خواهیم داد،
12:05
people we love.
239
725760
1200
افرادی که دوست داریم.
12:08
These kinds of losses are out of our control.
240
728240
2416
این نوع فقدان‌ها از کنترل ما خارج هستند.
12:10
They're unpredictable,
241
730680
1200
آنها غیرقابل پیش‌بینی هستند،
12:12
and they bring us to our knees.
242
732720
1600
و ما را به زانو در می‌آورند.
12:15
And so I say, let them.
243
735520
2000
و من می‌گویم، به آنها اجازه دهید.
12:18
Fall to your knees. Be humbled.
244
738840
2560
به زانو بیفتید. فروتن باشید.
12:22
Let go of trying to change it
245
742920
1720
دست از تلاش برای تغییر آن یا
12:25
or even wanting it to be different.
246
745280
1680
حتی خواستن تفاوت آن بردارید.
12:27
It just is.
247
747440
1360
آن به همین صورت است.
12:31
And then there's space,
248
751160
1456
و بعد، فضا وجود دارد،
12:32
and in that space feel your vulnerability,
249
752640
3176
در آن فضا عیب های خود را،
12:35
what matters most to you,
250
755840
1696
مهمترین چیزهای برای خود،
12:37
your deepest intention.
251
757560
1680
عمیق ترین قصدتان را حس کنید.
12:40
And be curious to connect
252
760640
1680
و برای ارتباط با
12:43
to what and who is really here,
253
763600
3120
افراد و چیزهایی که اینجا هستند،
12:47
awake and alive.
254
767440
1800
بیدار و زنده هستند، کنجکاو باشید.
12:50
It's what we all want.
255
770120
1360
این چیزی است که همه ما می‌خواهیم.
12:52
Let's take the opportunity to find something beautiful
256
772800
3120
اجازه دهید تا از این شانس استفاده کنیم تا چیزی زیبا
12:56
in the unknown, in the unpredictable,
257
776720
2960
در ناشناخته‌ها، در غیر قابل پیش‌بینی‌ها
13:00
and even in the awful.
258
780760
1320
و حتی در ناخوشایندی‌ها پیدا کنیم.
13:03
Thank you.
259
783320
1216
ممنون.
13:04
(Applause)
260
784560
3079
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7