4 larger-than-life lessons from soap operas | Kate Adams

142,549 views ・ 2017-01-03

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: sadegh zabihi Reviewer: hassan qodusi
00:12
In 1987, Tina Lord found herself in quite the pickle.
0
12920
3616
در سال ۱۹۸۷، تینا لرد خود را کاملاً شوربخت یافت.
00:16
See, this gold digger made sure she married sweet Cord Roberts
1
16560
3296
پس برای ازدواج، «کورد رابرت» شیرین را عاشق خودش کرد
00:19
just before he inherited millions.
2
19880
2656
درست پیش از اینکه ارثیه‌ای میلیونی به کورد برسد.
00:22
But when Cord found out Tina loved his money
3
22560
2216
اما وقتی که کورد فهمید تینا پولش را
00:24
as much as she loved him,
4
24800
1616
به اندازه خود او دوست دارد،
00:26
he dumped her.
5
26440
1256
او را ترک کرد.
00:27
Cord's mother Maria was thrilled
6
27720
1896
ماریا، مادر کورد بسیار خشنود بود
00:29
until they hooked up again.
7
29640
1496
تا اینکه آن‌ها دوباره به هم رسیدند.
00:31
So Maria hired Max Holden to romance Tina
8
31160
2656
پس ماریا، «مکس هولدن» را استخدام کرد تاعاشق تینا شود
00:33
and then made sure Cord didn't find out Tina was pregnant with his baby.
9
33840
3736
و مطمئن شد که کورد از اینکه تینا فرزندش را حامله است با خبر نشود.
00:37
So Tina, still married but thinking Cord didn't love her
10
37600
2896
پس تینا، در حالی که هنوز زن کورد است اما فکر می‌کند که کورد او را دوست ندارد
00:40
flew to Argentina with Max.
11
40520
2176
با مکس به آرژانتین رفت.
00:42
Cord finally figured out what was going on
12
42720
2096
بالاخره کورد فهمید اوضاع از چه قرار است
00:44
and rushed after them, but he was too late.
13
44840
2520
و فورا به دنبال آن‌ها رفت، اما کار از کار گذشته بود.
00:47
Tina had already been kidnapped,
14
47840
1576
تینا ربوده شده،
00:49
strapped to a raft and sent over a waterfall.
15
49440
2360
به قایقی بسته و بالای آبشاری رها شده بود.
00:52
She and her baby were presumed dead.
16
52360
2440
او و کودکش کشته شده بودند.
00:55
Cord was sad for a bit,
17
55320
3016
کورد مدتی غمگین شد،
00:58
but then he bounced right back
18
58360
1456
اما بعد خیلی زود
00:59
with a supersmart archaeologist named Kate,
19
59840
3376
به باستان‌شناس بسیار باهوشی به نام کیت برخورد کرد،
01:03
and they had a gorgeous wedding
20
63240
1496
و وقتی در حال برگزاری عروسی باشکوهشان بودند
01:04
until Tina, seemingly back from the dead, ran into the church holding a baby.
21
64760
4296
ناگهان تینا، که به نظر می‌رسید از مرگ جسته باشد، کودکی در آغوش به میان کلیسا دوید.
01:09
"Stop!" she screamed.
22
69080
1680
فریاد زد: «دست نگه دارید!»
01:11
"Am I too late?
23
71200
1496
«دیر رسیدم؟
01:12
Cord, I've come so far.
24
72720
2080
کورد، من راه درازی آمده‌ام.
01:15
This is your son."
25
75600
2280
این پسر تو است.»
01:19
And that, ladies and gentlemen,
26
79400
1496
و این، خانم‌ها و آقایان،
01:20
is how the soap opera "One Life to Live" introduced a love story
27
80920
3176
داستان عاشقانه‌ای بود که شرح آن در سریال «یک عمر زیستن»
01:24
that lasted 25 years.
28
84120
2056
۲۵ سال ادامه داشت.
01:26
(Laughter)
29
86200
1336
(خنده)
01:27
Now, if you've ever seen a soap opera,
30
87560
2096
خوب، اگر تا به حال سریال‌های تلویزیونی را دیده باشید،
01:29
you know the stories and the characters can be exaggerated, larger than life,
31
89680
4896
می‌دانید که داستان‌ها و شخصیت‌ها در آنها اغراق شده هستند، بزرگتر از واقعیت
01:34
and if you're a fan, you find that exaggeration fun,
32
94600
3256
و اگر شما طرفدار آن‌ها باشید، این اغراق را جذاب خواهید یافت،
01:37
and if you're not,
33
97880
1200
و اگر نباشید،
01:39
maybe you find them melodramatic or unsophisticated.
34
99600
2696
شاید به نظرتان ملودراماتیک یا ساده لوحانه بیایند.
01:42
Maybe you think watching soap operas
35
102320
2216
شاید فکر کنید تماشای سریال تلویزیونی
01:44
is a waste of time,
36
104560
1256
اتلاف وقت است،
01:45
that their bigness means their lessons are small or nonexistent.
37
105840
4280
و طولانی بودن آن‌ها یعنی درس‌های آن‌ها کوچک و تخیلی است.
01:50
But I believe the opposite to be true.
38
110560
2240
اما به باور من خلاف این صحیح است.
01:53
Soap operas reflect life, just bigger.
39
113440
3560
سریال‌های تلوزیونی زندگی را منعکس می‌کنند، فقط بزرگتر.
01:57
So there are real life lessons we can learn from soap operas,
40
117920
3416
پس درس‌هایی از زندگی واقعی هم هست که می‌توانیم از سریال‌ها بیاموزیم،
02:01
and those lessons are as big and adventurous
41
121360
2816
و آن درس‌ها مانند خط داستانی هر سریال تلوزیونی
02:04
as any soap opera storyline.
42
124200
2120
بزرگ و ماجراجویانه هستند.
02:07
Now, I've been a fan since I ran home from the bus stop in second grade
43
127320
3576
من از کلاس دوم که به شوق دیدن آخر مراسم عروسی لوک و لارا،
02:10
desperate to catch the end of Luke and Laura's wedding,
44
130920
2696
بزرگترین لحظه در سریال «بیمارستان عمومی»
02:13
the biggest moment in "General Hospital" history.
45
133640
3376
از ایستگاه اتوبوس تا خانه را می‌دویدم طرفدار سریال‌های تلوزیونی بوده‌ام.
02:17
(Applause)
46
137040
1256
(تشویق)
02:18
So you can imagine how much I loved my eight years
47
138320
3336
پس می‌توانید تصور کنید چقدر عاشق آن هشت سالی هستم
02:21
as the assistant casting director on "As the World Turns."
48
141680
2976
که دستیار انتخاب کننده بازیگر در سریال «جهان در حال چرخش» بودم.
02:24
My job was watching soap operas,
49
144680
2016
کار من تماشای سریال‌ها،
02:26
reading soap opera scripts
50
146720
1416
خواندن متن نمایشنامه سریال‌ها،
02:28
and auditioning actors to be on soap operas.
51
148160
2776
و تست گرفتن از بازیگرهایی بود در سریال ایفای نقش می‌کردند.
02:30
So I know my stuff.
52
150960
2296
پس کارم را خوب بلدم.
02:33
(Laughter)
53
153280
1256
(خنده)
02:34
And yes, soap operas
54
154560
2296
و بله، سریال‌های تلویزیونی
02:36
are larger than life,
55
156880
2296
بزرگتر از زندگی هستند،
02:39
drama on a grand scale,
56
159200
1696
درام در ابعاد عظیم هستند،
02:40
but our lives can be filled with as much intensity,
57
160920
3736
اما زندگی هم می‌تواند به همین اندازه پر از دشواری باشد،
02:44
and the stakes can feel just as dramatic.
58
164680
2760
و مخاطرات می‌توانند به همین اندازه دراماتیک باشند.
02:47
We cycle through tragedy and joy
59
167840
2296
ما هم درست مثل این شخصیت‌ها
02:50
just like these characters.
60
170160
1936
میان تراژدی و لذت در حال چرخش هستیم.
02:52
We cross thresholds, fight demons and find salvation unexpectedly,
61
172120
4456
از مرزها عبور می‌کنیم، با شیاطین مبارزه می‌کنیم و به شکلی غیرمنتظره نجات می‌یابیم،
02:56
and we do it again and again and again,
62
176600
2976
و این کار را دوباره و دوباره و دوباره تکرار می‌کنیم،
02:59
but just like soaps, we can flip the script,
63
179600
2736
اما درست مثل سریال‌ها، ما هم می‌توانیم متن را دگرگون کنیم،
03:02
which means we can learn from these characters
64
182360
2256
یعنی می‌توانیم از این شخصیت‌ها که مثل زنبور عسل
03:04
that move like bumblebees,
65
184640
1816
در زندگی می‌چرخند و این طرف و آن طرف می‌روند
03:06
looping and swerving through life.
66
186480
2576
درس بگیریم.
03:09
And we can use those lessons
67
189080
2256
و می‌توانیم از آن درس‌ها
03:11
to craft our own life stories.
68
191360
1920
برای ساختن قصه‌های زندگی خودمان استفاده کنیم.
03:13
Soap operas teach us to push away doubt
69
193880
3000
سریال‌ها به ما می‌آموزند که تردید را کنار بزنیم
03:17
and believe in our capacity
70
197600
2176
و به ظرفیت خودمان برای
03:19
for bravery, vulnerability,
71
199800
2616
شجاع بودن، آسیب پذیر بودن،
03:22
adaptability and resilience.
72
202440
2816
سازگاری و جهیدن از مشکلات باور داشته باشیم.
03:25
And most importantly, they show us
73
205280
2296
و مهم‌تر از همه اینکه به ما نشان می‌دهند
03:27
it's never too late to change your story.
74
207600
2560
هیچ وقت برای تغییر دادن داستان‌تان دیر نیست.
03:31
So with that, let's start with soap opera lesson one:
75
211120
2976
پس با این اوصاف، با درس اول سریال‌های تلوزیونی شروع می‌کنیم:
03:34
surrender is not an option.
76
214120
1976
تسلیم شدن جزو گزینه‌ها نیست.
03:36
(Laughter)
77
216120
1976
(خنده)
03:38
"All My Children"'s Erica Kane was daytime's version of Scarlett O'Hara,
78
218120
4576
اریکا کین در «همه بچه‌های من» نسخه روزانه اسکارلت اوهارا بود،
03:42
a hyperbolically self-important princess
79
222720
2456
یک شاهزاده خانم به شدت خودخواه
03:45
who deep down was scrappy and daring.
80
225200
3000
که در اعماق درون پاره پاره و بی‌پروا بود.
03:48
Now, in her 41 years on TV, perhaps Erica's most famous scene
81
228800
3616
حال، در طول ۴۱ سال حضور در تلویزیون، احتمالا مشهورترین صحنه اریکا
03:52
is her alone in the woods
82
232440
1976
وقتی است که او تنها در جنگل است
03:54
suddenly face to face with a grizzly bear.
83
234440
2736
و ناگهان با یک خرس گریزلی روبرو می‌شود.
03:57
She screamed at the bear,
84
237200
2256
او سر خرس فریاد می‌کشد،
03:59
"You may not do this!
85
239480
1416
«اجازه نداری این کار را بکنی!
04:00
Do you understand me?
86
240920
1656
می‌فهمی چی می‌گم؟
04:02
You may not come near me!
87
242600
1896
اجازه نداری به من نزدیک بشی!
04:04
I am Erica Kane
88
244520
1896
من اریکا کین هستم
04:06
and you are a filthy beast!"
89
246440
2616
و تو یک دیو کریه هستی!»
04:09
(Laughter)
90
249080
1816
(خنده)
04:10
And of course the bear left,
91
250920
1656
و البته خرس هم رفت،
04:12
so what that teaches us
92
252600
1816
پس درسی که می‌آموزیم این است که
04:14
is obstacles are to be expected
93
254440
2056
موانع سد راه خواهند شد
04:16
and we can choose to surrender or we can stand and fight.
94
256520
3720
و ما می‌توانیم بین تسلیم شدن و ایستادن و مبارزه کردن انتخاب کنیم.
04:21
Pandora's Tim Westergren knows this better than most.
95
261240
2816
تیم وسترگرن از شرکت پاندورا این نکته را بهتر از همه می‌داند.
04:24
You might even call him the Erica Kane of Silicon Valley.
96
264080
3240
حتی می‌توانید او را اریکا کینِ سیلیکون ولی صدا بزنید.
04:28
Tim and his cofounders launched the company
97
268000
2055
تیم و موسسانش کمپانی را
04:30
with two million dollars in funding.
98
270079
1736
با دومیلیون دلار سرمایه پایه گذاری کردند.
04:31
They were out of cash the next year.
99
271839
1721
سال بعد پول‌شان تمام شد.
04:34
Now, lots of companies fold at that point, but Tim chose to fight.
100
274840
3240
حال، بیشتر شرکت‌ها در این نقطه دست خود را می‌بازند، اما تیم تصمیم به مبارزه گرفت.
04:38
He maxed out 11 credit cards and racked up six figures in personal debt
101
278600
4176
او از ۱۱ کارت اعتباری تا سقف مجاز برداشت کرد و وام‌های شخصی با مبالغ شش رقمی گرفت
04:42
and it still wasn't enough.
102
282800
1320
اما هنوز هم کافی نبود.
04:44
So every two weeks for two years on payday he stood in front of his employees
103
284680
4856
پس هر دوهفته یک بار به مدت دوسال در روز پرداخت حقوق او جلو کارکنانش حاضر شد
04:49
and he asked them to sacrifice their salaries,
104
289560
2720
و از آنها خواست که حقوق خود را فدا کنند،
04:53
and it worked.
105
293120
1376
و این کار نتیجه داد.
04:54
More than 50 people deferred two million dollars,
106
294520
2816
بیش از ۵۰ نفر دو میلیون دلار حقوق معوقه داشتند،
04:57
and now, more than a decade later,
107
297360
1856
و حالا، بیش از یک دهه بعد،
04:59
Pandora is worth billions.
108
299240
2320
پاندورا ارزشی چند میلیاردی دارد.
05:02
When you believe that there is a way
109
302360
2456
وقتی باور داشته باشید که راهی هست
05:04
around or through whatever is in front of you,
110
304840
2376
که آنچه پیش روی شما است را دور می‌زند یا از میان آن می‌گذرد،
05:07
that surrender is not an option,
111
307240
2536
که تسلیم شدن جزء گزینه‌ها نیست،
05:09
you can overcome enormous obstacles.
112
309800
2920
می‌توانید از موانع عظیم هم عبور کنید.
05:13
Which brings us to soap opera lesson two:
113
313960
1976
و این ما را به درس دوم سریال‌های تلوزیونی می‌رساند:
05:15
sacrifice your ego and drop the superiority complex.
114
315960
4040
خودتان را فدا کنید و اولویت‌بندی پیچیده را کنار بگذارید.
05:20
Now, this is scary.
115
320720
1576
خوب، ترسناک شد.
05:22
It's an acknowledgment of need or fallibility.
116
322320
2600
این اقراری به نیاز و جایزالخطا بودن است.
05:25
Maybe it's even an admission
117
325520
1376
شاید حتی تاییدی است بر اینکه
05:26
that we're not as special as we might like to think.
118
326920
2680
ما آنقدر که دوست داریم فکر کنیم خاص نیستیم.
05:31
Stephanie Forrester of "The Bold and the Beautiful"
119
331120
2416
استفانی فارستر در «جسور و زیبا»
05:33
thought she was pretty darn special.
120
333560
1736
فکر می‌کرد خیلی خاص است.
05:35
She thought she was so special,
121
335320
1496
آنقدر خود را خاص می‌دانست،
05:36
she didn't need to mix with the riffraff from the valley,
122
336840
2696
که فکر می‌کرد نیازی به قاطی شدن با زباله‌های روستایی ندارد،
05:39
and she made sure valley girl Brooke knew it.
123
339560
2096
و اطمینان حاصل کرد که بروک دختر روستایی هم این را بداند.
05:42
But after nearly 25 years of epic fighting,
124
342440
3416
اما پس از ۲۵ سال مبارزه حماسی،
05:45
Stephanie got sick and let Brooke in.
125
345880
2880
استفانی مریض شد و بروک را به داخل راه داد.
05:49
They made amends,
126
349480
1216
آنها جبران مافات کردند،
05:50
archenemies became soul mates
127
350720
2016
دشمنان خونی به دوستان یک دل تبدیل شدند
05:52
and Stephanie died in Brooke's arms,
128
352760
2336
و استفانی در آغوش بروک جان سپرد،
05:55
and here's our takeaway.
129
355120
1520
و نکته ما همینجا است.
05:57
Drop your ego.
130
357440
1536
خویشتن خود را رها کنید.
05:59
Life is not about you.
131
359000
1896
زندگی درباره شما نیست.
06:00
It's about us,
132
360920
1616
درباره ما است،
06:02
and our ability to experience joy
133
362560
2816
و درباره توانایی ما در تجربه لذت
06:05
and love and to improve our reality
134
365400
2496
و دوست داشتن است و زمانی می‌توانیم واقعیت خود را
06:07
comes only when we make ourselves vulnerable
135
367920
3016
ارتقاع دهیم که خود را آسیب‌پذیر کنیم
06:10
and we accept responsibility for our actions
136
370960
3136
و مسئولیت کارهایی که می‌کنیم
06:14
and our inactions,
137
374120
1376
و کارهایی که نمی‌کنیم را بپذیریم،
06:15
kind of like Howard Schultz, the CEO of Starbucks.
138
375520
2720
مثل هوارد شولتز، مدیرعامل استار باکس.
06:18
Now, after a great run as CEO,
139
378920
2016
خوب، پس از یک دوره درخشان مدیرعاملی،
06:20
Howard stepped down in 2000,
140
380960
2296
هوارد در سال ۲۰۰۰ کناره گیری کرد،
06:23
and Starbucks quickly overextended itself
141
383280
2216
و استارباکس به سرعت بیش از اندازه رشد کرد
06:25
and stock prices fell.
142
385520
1280
و قیمت سهام پایین آمد.
06:27
Howard rejoined the team in 2008,
143
387520
1936
هوارد در سال ۲۰۰۸ دوباره به گروه پیوست،
06:29
and one of the first things he did
144
389480
2016
و یکی از اولین کارهایی که کرد
06:31
was apologize to all 180,000 employees.
145
391520
4160
عذرخواهی از همه ۱۸۰٫۰۰۰ کارمند بود.
06:36
He apologized.
146
396920
1320
او معذرت خواست.
06:38
And then he asked for help, honesty, and ideas in return.
147
398800
3976
و بعد در ازای آن تقاضای کمک، صداقت و ایده کرد.
06:42
And now, Starbucks has more than doubled
148
402800
2576
و حالا، بازدهی نسبی استارباکس
06:45
its net revenue since Howard came back.
149
405400
2200
از زمان بازگشت هوارد بیش از دوبرابر شده است.
06:48
So sacrifice your desire to be right or safe all the time.
150
408160
3936
پس خواست خود را فدا کنید تا همیشه درست یا ایمن باشید.
06:52
It's not helping anyone, least of all you.
151
412120
2200
به هیچ کس مخصوصا به خود شما هیچ کمکی نمی‌کند.
06:55
Sacrifice your ego.
152
415240
2200
خویشتن خود را فدا کنید.
06:59
Soap opera lesson three:
153
419240
1456
درس سوم سریال‌های تلویزیونی:
07:00
evolution is real.
154
420720
2280
تکامل واقعیت دارد.
07:04
You're not meant to be static characters.
155
424240
2696
قرار نیست شما شخصیتی ثابت باشید.
07:06
On television, static equals boring and boring equals fired.
156
426960
3936
در تلویزیون، ثبات به معنای خسته کننده بودن است و خسته کننده بودن مساوی است با اخراج.
07:10
Characters are supposed to grow and change.
157
430920
2880
شخصیت‌ها باید رشد و تغییر کنند.
07:14
Now, on TV, those dynamic changes
158
434560
2456
حال، این تغییرات پویا در تلویزیون
07:17
can make for some rough transitions,
159
437040
2256
با جابجایی‌هایی شدید به وجود می‌آیند،
07:19
particularly when a character is played by one person yesterday
160
439320
3376
مخصوصا وقتی که یک نقش را امروز یک نفر بازی می‌کند
07:22
and played by someone new today.
161
442720
1840
و فردا یک نفر دیگر.
07:25
Recasting happens all the time on soaps.
162
445840
3080
انتخاب مجدد بازیگران همیشه در سریال‌های تلوزیونی اتفاق می‌افتد.
07:29
Over the last 20 years,
163
449560
1816
در طول ۲۰ سال گذشته،
07:31
four different actors have played the same key role
164
451400
2856
چهار بازیگر مختلف نقش اصلی کارلی بنسون
07:34
of Carly Benson on "General Hospital."
165
454280
2560
در «بیمارستان عمومی» را بازی کرده‌اند.
07:37
Each new face triggered a change in the character's life and personality.
166
457720
5136
هر چهره جدید تغییراتی را در زندگی و خصوصیات شخصیت به وجود می‌آورند.
07:42
Now, there was always an essential nugget of Carly in there,
167
462880
4056
البته جوهره اصلی کارلی همیشه وجود داشت،
07:46
but the character and the story adapted to whomever was playing her.
168
466960
3840
اما شخصیت و داستان با توجه به کسی که نقش او را بازی می‌کرد سازگار می‌شد.
07:51
And here's what that means for us.
169
471640
1960
و معنای آن برای ما این است.
07:54
While we may not swap faces in our own lives,
170
474400
2616
با وجود اینکه ما نمی‌توانیم در زندگی واقعی چهره عوض کنیم،
07:57
we can evolve too.
171
477040
1896
اما می‌توانیم رشد کنیم.
07:58
We can choose to draw a circle around our feet and stay in that spot,
172
478960
4600
می‌توانیم انتخاب کنیم که دایره‌ای دور پاهایمان بکشیم و در آن باقی بمانیم،
08:04
or we can open ourselves to opportunities
173
484320
2536
یا می‌توانیم به موقعیت‌ها با دید باز نگاه کنیم
08:06
like Carly, who went from nursing student to hotel owner,
174
486880
3720
مثل کارلی، که از یک دانشجوی پرستاری به یک هتلدار تبدیل شد،
08:11
or like Julia Child.
175
491520
1440
یا مثل جولیا چایلد.
08:13
Julia was a World War II spy,
176
493720
2656
جولیا در جنگ جهانی دوم جاسوس بود،
08:16
and when the war ended, she got married, moved to France,
177
496400
3336
و وقتی که جنگ به پایان رسید، ازدواج کرد، به فرانسه رفت،
08:19
and decided to give culinary school a shot.
178
499760
2800
و تصمیم گرفت کلاس آشپزی را امتحان کند.
08:23
Julia, her books and her TV shows revolutionized the way America cooks.
179
503080
5680
کتاب‌های جولیا و برنامه‌های تلویزیونی او نحوه آشپزی را در آمریکا متحول کرد.
08:29
We all have the power to initiate change in our lives,
180
509640
3296
همه ما می‌توانیم آغازگر تحولی در زندگیمان باشیم،
08:32
to evolve and adapt.
181
512960
1960
تکامل بیابیم و سازگار شویم.
08:35
We make the choice,
182
515560
1816
ما انتخاب می‌کنیم،
08:37
but sometimes life chooses for us, and we don't get a heads up.
183
517400
3576
اما گاهی اوقات زندگی برای ما انتخاب می‌کند و خبر هم نمی‌دهد.
08:41
Surprise slams us in the face.
184
521000
2176
غافلگیری مانند سیلی به صورتمان می‌خورد.
08:43
You're flat on the ground, the air is gone,
185
523200
2136
بر زمین افتاده‌اید، نفس هم بر نمی‌آید،
08:45
and you need resuscitation.
186
525360
1799
و به احیاء نیاز دارید.
08:47
So thank goodness for soap opera lesson four:
187
527960
3175
پس شکرگزاریم به خاطر درس چهارم سریال‌های تلویزیونی:
08:51
resurrection is possible.
188
531159
2257
احیاء امکان پذیر است.
08:53
(Laughter)
189
533440
1416
(خنده)
08:54
(Applause)
190
534880
1840
(تشویق)
08:58
In 1983, "Days of Our Lives"' Stefano DiMera died of a stroke,
191
538960
4176
در ۱۹۹۳، استفانو دیمرا در«روزهای زندگی ما» به خاطر سکته مرد،
09:03
but not really, because in 1984
192
543160
2536
اما نه واقعا، چون در ۱۹۸۴
09:05
he died when his car plunged into the harbor,
193
545720
2736
وقتی که ماشینش در بندرگاه فرو رفت کشته شد،
09:08
and yet he was back in 1985 with a brain tumor.
194
548480
3536
و باز در ۱۹۸۴ با یک تومور مغزی بازگشت.
09:12
(Laughter)
195
552040
1016
(خنده)
09:13
But before the tumor could kill him,
196
553080
2616
اما پیش از آنکه تومور او را از بین ببرد،
09:15
Marlena shot him, and he tumbled off a catwalk to his death.
197
555720
4000
مارلنا به او شلیک کرد، او از راهی باریک به مرگ خود فرو افتاد.
09:20
And so it went for 30 years.
198
560440
2296
و ۳۰ سال این جریان ادامه داشت.
09:22
(Laughter)
199
562760
2496
(خنده)
09:25
Even when we saw the body,
200
565280
2136
حتی وقتی که بدن او را می‌دیدیم،
09:27
we knew better.
201
567440
1216
خودمان بهتر می‌دانستیم.
09:28
He's called the Phoenix for a reason.
202
568680
2600
دلیلی وجود دارد که به او ققنوس می‌گویند.
09:32
And here's what that means for us.
203
572720
2256
و برای ما این مسئله به این معنا است.
09:35
As long as the show is still on the air,
204
575000
2456
تا زمانی که نمایش هنوز روی آنتن است،
09:37
or you're still breathing,
205
577480
2096
یا شما نفس می‌کشید،
09:39
nothing is permanent.
206
579600
1656
هیچ چیز دائمی نیست.
09:41
Resurrection is possible.
207
581280
2320
بازگشت از مرگ امکان پذیر است.
09:45
Now, of course, just like life,
208
585560
2696
حال، البته، درست مانند زندگی،
09:48
soap operas do ultimately meet the big finale.
209
588280
3280
سریال‌ها هم درنهایت به پایان بزرگ خود می‌رسند.
09:52
CBS canceled my show, "As The World Turns," in December 2009,
210
592320
4936
کانال CBS سریال من را، «جهان در حال چرخش» در دسامبر ۲۰۰۹ تعطیل کرد،
09:57
and we shot our final episode
211
597280
1576
و ما قسمت پایانی را
09:58
in June 2010.
212
598880
1200
در ژوئن ۲۰۱۰ تصویربرداری کردیم.
10:00
It was six months of dying
213
600640
1696
مثل مردن در طول شش ماه بود
10:02
and I rode that train right into the mountain.
214
602360
3080
و من تا نوک قله سوار آن قطار بودم.
10:06
And even though we were in the middle of a huge recession
215
606240
2736
و با وجود اینکه در بحبوحه بحران شدید اقتصادی بودیم
10:09
and millions of people were struggling to find work,
216
609000
3816
و میلیون‌ها نفر برای پیدا کردن کار تقلا می‌کردند،
10:12
I somehow thought everything would be OK.
217
612840
2296
من به نحوی مطمئن بودم که شرایط بهبود خواهد یافت.
10:15
So I packed up the kids and the Brooklyn apartment,
218
615160
2696
پس بچه‌ها و آپارتمان بروکلین را جمع کردم،
10:17
and we moved in with my in-laws
219
617880
2336
و به خانه اقوام شوهرم در آلاباما
10:20
in Alabama.
220
620240
1216
نقل مکان کردیم.
10:21
(Laughter)
221
621480
2080
(خنده)
10:24
Three months later, nothing was OK.
222
624920
2736
سه ماه بعد، هیچی درست نشده بود.
10:27
That was when I watched the final episode air,
223
627680
5216
آن زمان بود که قسمت آخر سریال به نمایش درآمد،
10:32
and I realized the show was not the only fatality.
224
632920
3440
و فهمیدم سریالم تنها قربانی موجود نبود.
10:37
I was one too.
225
637040
1200
من هم بودم.
10:39
I was unemployed and living on the second floor
226
639120
2576
بی‌کار بودم و طبقه دومِ
10:41
of my in-laws' home,
227
641720
1576
خانه اقوام شوهرم زندگی می‌کردم،
10:43
and that's enough to make anyone feel dead inside.
228
643320
2776
و همین کافی است تا هر کسی از درون احساس مردگی کند.
10:46
(Laughter)
229
646120
1896
(خنده)
10:48
But I knew my story wasn't over,
230
648040
2136
اما می‌دانستم که قصه من به پایان نرسیده است،
10:50
that it couldn't be over.
231
650200
2216
نمی‌تواند به پایان رسیده باشد.
10:52
I just had to tap into everything I had ever learned about soap operas.
232
652440
5160
تنها باید تمام چیزی که درباره سریال‌ها یاد گرفته بودم را به کار می‌گرفتم.
10:58
I had to be brave like Erica and refuse to surrender,
233
658360
3536
باید مثل اریکا شجاع می‌بودم و از تسلیم شدن پرهیز می‌کردم،
11:01
so every day, I made a decision to fight.
234
661920
3200
پس هر روز، تصمیم به مبارزه می‌گرفتم.
11:06
I had to be vulnerable like Stephanie
235
666000
2576
باید مثل استفانی آسیب‌پذیر می‌بودم
11:08
and sacrifice my ego.
236
668600
1536
و خویشتن خود را قربانی می‌کردم.
11:10
I had to ask for help a lot of times across many states.
237
670160
4040
باید چندین بار از بسیاری از ایالت‌ها تقاضای کمک می‌کردم.
11:14
I had to be adaptable like Carly
238
674760
3456
باید مثل کارلی سازگار می‌شدم
11:18
and evolve my skills, my mindset, and my circumstances,
239
678240
3536
و توانایی‌هایم، طرز فکرم و شرایطم را تطبیق می‌دادم،
11:21
and then I had to be resilient, like Stefano,
240
681800
2976
و بعد باید مثل استفانو دوباره زنده می‌شدم،
11:24
and resurrect myself and my career
241
684800
2656
و مانند ققنوسی که از میان خاکستر برخیزد
11:27
like a phoenix from the ashes.
242
687480
2120
خودم و حرفه‌ام را دوباره زنده می‌کردم.
11:30
Eventually I got an interview.
243
690760
1640
بالاخره یک مصاحبه گرفتم.
11:33
After 15 years in news and entertainment,
244
693640
2936
بعد از ۱۵ سال سابقه کار در اخبار و سرگرمی،
11:36
nine months of unemployment
245
696600
1936
نه ماه بی‌کاری
11:38
and this one interview,
246
698560
2080
و تنها همین یک مصاحبه،
11:41
I had an offer for an entry level job.
247
701840
2200
پیشنهادی برای یک کار در سطح ابتدایی به دست آوردم.
11:45
I was 37 years old
248
705040
1856
۳۷ سال سن داشتم
11:46
and I was back from the dead.
249
706920
1680
و از مرگ بازگشته بودم.
11:50
We will all experience what looks like an ending,
250
710240
3096
همه ما تجربه‌هایی داریم که شبیه پایان هستند،
11:53
and we can choose to make it a beginning.
251
713360
2080
و ما می‌توانیم انتخاب کنیم و آنها را به سرآغاز بدل کنیم.
11:56
Kind of like Tina, who miraculously survived that waterfall,
252
716120
4096
شبیه تینا، که به طرز معجزه‌آسایی از آن آبشار نجات پیدا کرد،
12:00
and because I hate to leave a cliffhanger hanging,
253
720240
2696
و چون من از رها کردن پایان باز بیزارم،
12:02
Tina and Cord did get divorced,
254
722960
2176
تینا و کورد از هم طلاق گرفتند،
12:05
but they got remarried three times before the show went off the air in 2012.
255
725160
4760
اما تا پایان سریال در سال ۲۰۱۲ سه بار دیگر باهم ازدواج کردند.
12:11
So remember,
256
731080
1736
پس یادتان باشد،
12:12
as long as there is breath in your body,
257
732840
2720
تا زمانی که نفس می‌کشید،
12:16
it's never too late to change your story.
258
736320
2360
هرگز برای تغییر دادن داستان‌تان دیر نشده است.
12:19
Thank you.
259
739480
1216
متشکرم.
12:20
(Applause)
260
740720
1800
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7