Amanda Bennett: We need a heroic narrative for death

آماندا بِنِت: ما به تعبیر قهرمانانه‌ای برای مرگ نیاز داریم

190,924 views

2013-10-15 ・ TED


New videos

Amanda Bennett: We need a heroic narrative for death

آماندا بِنِت: ما به تعبیر قهرمانانه‌ای برای مرگ نیاز داریم

190,924 views ・ 2013-10-15

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Amirpouya Ghaemian Reviewer: narsis sh
00:12
So I'd like you to come back with me
0
12498
2659
از شما می خواهم تنها برای چند دقیقه،
00:15
just for a few minutes
1
15157
1901
به همراه من
00:17
to a dark night in China,
2
17058
2869
به یک شب تاریک در چین بیایید،
00:19
the night I met my husband.
3
19927
2721
شبی که من با همسرم آشنا شدم.
00:22
It was a city so long ago that it was still called
4
22648
3443
آن جا شهری بود که مدت ها پیش هنوز "پکینگ" نامیده می شد.
00:26
Peking.
5
26091
2113
آن جا شهری بود که مدت ها پیش هنوز "پکینگ" نامیده می شد.
00:28
So I went to a party.
6
28204
2621
من در آن جا به یک مهمانی رفتم.
00:30
I sat down next to a stout, middle-aged man
7
30825
3383
من کنار مرد میانسال چهارشانه ای نشسته بودم،
00:34
with owl glasses and a bow tie,
8
34208
3514
که عینک جغدی زده بود و پاپیون بسته بود،
00:37
and he turned out to be a Fulbright scholar,
9
37722
2893
و مشخص شد او محققی از مؤسسه ی "فول برایت" است،
00:40
there in China specifically to study
10
40615
3564
که به چین آمده است تا درباره ی روابط چین و شوروی
00:44
Sino-Soviet relations.
11
44179
2091
تحقیق کند.
00:46
What a gift it was to the eager,
12
46270
2400
ملاقات با او برای خبرنگار خارجی جوان مشتاقی مثل من،
00:48
young foreign correspondent that I was then.
13
48670
2758
موهبت بزرگی بود.
00:51
I'd pump him for information,
14
51428
2008
من تا می توانم از او اطلاعات می کشم،
00:53
I'm mentally scribbling notes
15
53436
1657
و برای داستان هایی که می خواهم چاپ کنم
00:55
for the stories I plan to write.
16
55093
2309
به طور پراکنده در ذهنم چیز هایی می نویسم.
00:57
I talk to him for hours.
17
57402
2485
من ساعت ها با او صحبت می کنم.
00:59
Only months later,
18
59887
3511
چند ماه بعد،
01:03
I discover who he really was.
19
63398
2374
می فهمم او واقعاً چه کسی بوده است.
01:05
He was the China representative
20
65772
2773
او نماینده ی انجمن سویای آمریکا
01:08
for the American Soybean Association.
21
68545
4229
در چین بود.
01:12
"I don't understand. Soybeans?
22
72774
3270
"من نمی فهمم. سویا؟
01:16
You told me you were a Fulbright scholar."
23
76044
2755
تو به من گفتی که محقق مؤسسه ی فولبرایت هستی."
01:18
"Well, how long would you have talked to me
24
78799
1888
"خب، اگر به تو می گفتم که برای انجمن سویا کار می کنم،
01:20
if I told you we're in soybeans?"
25
80687
2042
برای چه مدت حاضر بودی با من حرف بزنی؟"
01:22
(Laughter)
26
82729
2481
(خنده ی حاضرین)
01:25
I said, "You jerk."
27
85210
3292
من گفتم، "عوضی."
01:28
Only jerk wasn't the word I used.
28
88502
3753
عوضی تنها کلمه ای نبود که به کار بردم.
01:32
I said, "You could've gotten me fired."
29
92255
4147
گفتم، "داستان هایی که برای من سر هم کردی ممکن است باعث اخراجم شود."
01:36
And he said, "Let's get married."
30
96402
3537
و او گفت، "با من ازدواج کن."
01:39
(Laughter)
31
99939
1287
(خنده ی حاضرین)
01:41
"Travel the world and have lots of kids."
32
101226
2896
"بیا دنیا را بگردیم و کلی بچه داشته باشیم."
01:44
So we did.
33
104122
2098
پس ما هم همین کار را کردیم.
01:46
(Laughter)
34
106220
2045
(خنده ی حاضرین)
01:48
(Applause)
35
108265
5242
(تشویق حاضرین)
01:53
And what an alive man Terence Bryan Foley
36
113507
3740
و "تِرِنس برایان فولی" چه مرد پر انرژی و سرزنده ای بود.
01:57
turned out to be.
37
117247
1447
و "تِرِنس برایان فولی" چه مرد پر انرژی و سرزنده ای بود.
01:58
He was a Chinese scholar
38
118694
1643
او یک محقق چینی بود
02:00
who later, in his 60s,
39
120337
1866
که بعد ها، در حدود سن ۶۰ سالگیش،
02:02
got a Ph.D. in Chinese history.
40
122203
2552
دکترایش را در رشته ی تاریخ چین گرفت.
02:04
He spoke six languages,
41
124755
2488
او به شش زبان حرف می زد،
02:07
he played 15 musical instruments,
42
127243
2488
۱۵ آلت موسیقی می نواخت،
02:09
he was a licensed pilot,
43
129731
1776
مدرک خلبانی داشت،
02:11
he had once been a San Francisco cable car operator,
44
131507
3171
مدتی اپراتور قطار شهری مشهور سان فراسیسکو بود،
02:14
he was an expert in swine nutrition,
45
134678
2834
متخصص در تغذیه ی خوک ها،
02:17
dairy cattle, Dixieland jazz, film noir,
46
137512
3781
پرورش دام، سبک موسیقی دیکسی لند جاز و فیلم های جنایی هالیوودی بود،
02:21
and we did travel the country, and the world,
47
141293
4184
و ما سرتاسر کشور، و جهان را گشتیم،
02:25
and we did have a lot of kids.
48
145477
2229
و صاحب بچه های زیادی شدیم.
02:27
We followed my job, and it seemed like
49
147706
1742
ما کارم را پیگیری می کردیم، و به نظر می آمد
02:29
there was nothing that we couldn't do.
50
149448
3567
هیچ کاری نباشد که از پس آن بر نیاییم.
02:33
So when we found the cancer,
51
153015
3782
پس وقتی که فهمیدیم او سرطان دارد،
02:36
it doesn't seem strange to us at all
52
156797
2565
به هیچ وجه به نظرمان عجیب نبود،
02:39
that without saying a word to each other,
53
159362
2633
که بدون گفتن حتی یک کلمه به همدیگر،
02:41
we believed that,
54
161995
2426
ما باور کردیم،
02:44
if we were smart enough
55
164421
2259
که اگر به اندازه ی کافی باهوش و قوی و شجاع باشیم،
02:46
and strong enough and brave enough,
56
166680
4331
که اگر به اندازه ی کافی باهوش و قوی و شجاع باشیم،
02:51
and we worked hard enough,
57
171011
2473
و به اندازه ی کافی سخت تلاش کنیم،
02:53
we could keep him from dying ever.
58
173484
5278
می توانیم او را از مرگ نجات دهیم.
02:58
And for years, it seemed like we were succeeding.
59
178762
3499
و تا سال ها، به نظر می رسید که ما داریم موفق می شویم.
03:02
The surgeon emerged from the surgery.
60
182261
2879
وقتی که جراح از جراحی او بر می گشت،
03:05
What'd he say? He said what surgeons always say:
61
185140
2277
چیزی می گفت که جراح ها همیشه می گویند:
03:07
"We got it all."
62
187417
2002
"تمام قسمت سرطانی را در آوردیم."
03:09
Then there was a setback when the pathologists
63
189419
3043
وقتی که پاتولوژیست ها (پزشک آسیب شناسی) با دقت سرطان کلیه را بررسی کردند،
03:12
looked at the kidney cancer closely.
64
192462
2373
وضعیت ناامید کننده تر شد.
03:14
It turned out to be a rare,
65
194835
1629
این سرطان نوع نادر و فوق العاده خشنی بود،
03:16
exceedingly aggressive type,
66
196464
1809
این سرطان نوع نادر و فوق العاده خشنی بود،
03:18
with a diagnosis that was almost universally fatal
67
198273
3082
که تقریباً در سراسر جهان تشخیص داده شده بود که حداکثر در عرض چند هفته،
03:21
in several weeks at most.
68
201355
2391
جان بیمار را می گیرد.
03:23
And yet, he did not die.
69
203746
3710
ولی هنوز او نمرده بود.
03:27
Mysteriously, he lived on.
70
207456
3510
به طرز اسرارآمیزی به زندگی ادامه می داد.
03:30
He coached Little League for our son.
71
210966
2084
او برای پسرمان یک سری مسابقات بیس بال محلی راه انداخت.
03:33
He built a playhouse for our daughter.
72
213050
2552
او یک خانه ی اسباب بازی برای دخترمان ساخت.
03:35
And meanwhile, I'm burying myself in the Internet
73
215602
3074
و در این حین، من به دنبال متخصصین،
03:38
looking for specialists.
74
218676
1674
خودم را در اینترنت غرق کرده بودم.
03:40
I'm looking for a cure.
75
220350
2561
من به دنبال یک درمان بودم.
03:42
So a year goes by
76
222911
2077
یک سال گذشت و سرطان،
03:44
before the cancer, as cancers do,
77
224988
3206
بنا به ذاتش،
03:48
reappears,
78
228194
2000
دوباره خودش را نشان داد،
03:50
and with it comes another death sentence,
79
230194
2076
و با خود حکم مرگ دیگری را آورد،
03:52
this time nine months.
80
232270
2193
این بار نه ماه.
03:54
So we try another treatment, aggressive, nasty.
81
234463
4014
پس ما درمان دردناک و خشن دیگری را امتحان کردیم.
03:58
It makes him so sick, he has to quit it,
82
238477
1820
این دوره ی درمان او را خیلی ضعیف کرد، و او مجبور شد آن را رها کند،
04:00
yet still he lives on.
83
240297
3017
اما هنوز زنده بود.
04:03
Then another year goes by.
84
243314
1896
یک سال دیگر گذشت.
04:05
Two years go by.
85
245210
1550
یک سال دیگر هم.
04:06
More specialists.
86
246760
1489
متخصصین بیشتر و بیشتر.
04:08
We take the kids to Italy.
87
248249
1920
ما بچه هایمان را به ایتالیا بردیم.
04:10
We take the kids to Australia.
88
250169
2469
ما بچه هایمان را به استرالیا بردیم.
04:12
And then more years pass,
89
252638
2712
و سال های بیشتری از پی همدیگر می آمدند،
04:15
and the cancer begins to grow.
90
255350
2390
و سرطان شروع به رشد کرد.
04:17
This time, there's new treatments on the horizon.
91
257740
2535
این بار، درمان های جدیدی معرفی می شدند.
04:20
They're exotic. They're experimental.
92
260275
1936
آن درمان ها غیر معمول بودند. آزمایشی بودند.
04:22
They're going to attack the cancer in new ways.
93
262211
3208
آن ها با روش های جدیدی به سرطان حمله می کردند.
04:25
So he enters a clinical trial, and it works.
94
265419
4326
پس او یک دوره ی درمانی کلینیکی را شروع کرد، و نتیجه داد.
04:29
The cancer begins to shrink,
95
269745
1929
سرطان شروع به پسروی کرد،
04:31
and for the third time,
96
271674
2277
و برای سومین بار،
04:33
we've dodged death.
97
273951
3359
ما در برابر مرگ جاخالی دادیم.
04:37
So now I ask you,
98
277310
3297
اما حالا از شما می پرسم،
04:40
how do I feel
99
280607
2389
وقتی که بالأخره زمان آن فرا می رسد،
04:42
when the time finally comes
100
282996
2514
و شوالیه ی سیاه دیگری،
04:45
and there's another dark night,
101
285510
2506
بین نیمه شب تا ساعت 2 صبح از راه می رسد،
04:48
sometime between midnight and 2 a.m.?
102
288016
2501
چه حسی پیدا می کنید؟
04:50
This time it's on the intensive care ward
103
290517
2974
این بار او در بخش مراقبت های ویژه بود،
04:53
when a twentysomething resident
104
293491
1838
و بیش از ۲۰ رزیدنت که پیش از آن هرگز ندیده بودم
04:55
that I've never met before
105
295329
2203
و بیش از ۲۰ رزیدنت که پیش از آن هرگز ندیده بودم
04:57
tells me that Terence is dying,
106
297532
2593
به من می گفتند تِرِنس دارد می میرد،
05:00
perhaps tonight.
107
300125
2199
شاید همین امشب.
05:02
So what do I say when he says,
108
302324
2793
یکی از آن ها از من پرسیدند، "می خواهی چه کار کنم؟"
05:05
"What do you want me to do?"
109
305117
2814
یکی از آن ها از من پرسیدند، "می خواهی چه کار کنم؟"
05:07
There's another drug out there.
110
307931
2012
داروی دیگری وجود دارد.
05:09
It's newer. It's more powerful.
111
309943
1688
این دارو جدید تر است. قوی تر است.
05:11
He started it just two weeks ago.
112
311631
2569
اون دو هفته ی پیش این دارو را شروع کرده است.
05:14
Perhaps there's still hope ahead.
113
314200
3109
شاید هنوز امیدی باشد.
05:17
So what do I say?
114
317309
1955
می دانید چه جوابی دادم؟
05:19
I say, "Keep him alive if you can."
115
319264
3356
گفتم، "اگر می توانید او را زنده نگه دارید."
05:22
And Terence died six days later.
116
322620
3515
و تِرِنس شش روز بعد مرد.
05:26
So we fought, we struggled, we triumphed.
117
326135
4048
ما جنگیدیم، با تمام وجود تلاش کردیم، و پیروز شدیم.
05:30
It was an exhilarating fight,
118
330183
1796
این نبردی پر هیجان بود،
05:31
and I'd repeat the fight today
119
331979
1717
و اگر به آن زمان برگردم،
05:33
without a moment's hesitation.
120
333696
2649
بدون لحظه ای درنگ همان جنگیدن را تکرار می کنم.
05:36
We fought together, we lived together.
121
336345
2951
ما با هم جنگیدیم، ما با هم زندگی کردیم.
05:39
It turned what could have been
122
339296
2104
این نبرد ۷ سال از زندگی ما را،
05:41
seven of the grimmest years of our life
123
341400
2734
که می توانست از دردناک ترین سال های زندگی ما باشد،
05:44
into seven of the most glorious.
124
344134
3611
به ۷ سال از پر افتخار ترین سال های زندگی ما تبدیل کرد.
05:47
It was also an expensive fight.
125
347745
2775
البته نبرد پر هزینه ای بود.
05:50
It was the kind of fight and the kind of choices
126
350520
1961
این نبرد، و انتخابی بود،
05:52
that everyone here agrees
127
352481
1634
که مطمئنم تمامی شما قبول دارید،
05:54
pump up the cost of end-of-life care,
128
354115
2405
که تمامی پس انداز پیری و درمان تمامی خانواده را خرج می کند.
05:56
and of healthcare for all of us.
129
356520
2286
که تمامی پس انداز پیری و درمان تمامی خانواده را خرج می کند.
05:58
And for me, for us,
130
358806
3082
و من، ما،
06:01
we pushed the fight right over the edge,
131
361888
2082
ما این نبرد را تا پایان ادامه دادیم،
06:03
and I never got the chance to say to him
132
363970
3225
و هرگز نتوانستم چیزی را به او بگویم،
06:07
what I say to him now almost every day:
133
367195
3420
که الآن تقریباً هر روز به او می گویم:
06:10
"Hey, buddy, it was a hell of a ride."
134
370615
3077
"هی، پسر، واقعاً محشر بود."
06:13
We never got the chance to say goodbye.
135
373692
2488
ما حتی نتوانستیم از هم خداحافظی کنیم.
06:16
We never thought it was the end.
136
376180
2279
ما هیچ وقت فکرش را هم نمی کردیم که این پایان باشد.
06:18
We always had hope.
137
378459
5179
ما همیشه امیدوار بودیم.
06:23
So what do we make of all of this?
138
383638
3864
اما این کار برای ما چه نتیجه ای داشت؟
06:27
Being a journalist, after Terence died,
139
387502
3578
بعد از مرگ تِرِنس، از آن جایی که یک روزنامه نگار بودم،
06:31
I wrote a book, "The Cost Of Hope."
140
391080
3289
کتابی نوشتم تحت عنوان، "هزینه ی امید".
06:34
I wrote it because I wanted to know
141
394369
2150
این کتاب را نوشتم چون می خواستم بدانم
06:36
why I did what I did,
142
396519
1686
چرا تمام این کار ها را انجام دادم،
06:38
why he did what he did,
143
398205
1801
چرا او تمام این کار ها را انجام داد،
06:40
why everyone around us did what they did.
144
400006
2555
چرا افراد اطراف ما آن کار ها را انجام دادند.
06:42
And what did I discover?
145
402561
1636
و اما من چه برداشتی داشتم؟
06:44
Well, one of the things I discovered is that
146
404197
1574
خب، یکی از چیز هایی که به آن رسیدم این بود که،
06:45
experts think that one answer to
147
405771
3077
متخصصین فکر می کنند که جواب مناسب برای واکنش من،
06:48
what I did at the end was a piece of paper,
148
408848
2750
در نهایت یک تکه کاغذ است،
06:51
the advance directive,
149
411598
2158
راهنمای بیماران،
06:53
to help families get past the seemingly irrational choices.
150
413756
4340
برای کمک به خانواده ها تا از انتخاب های ظاهراً نامعقول چشم پوشی کنند.
06:58
Yet I had that piece of paper.
151
418096
4114
من هنوز آن تکه کاغذ را داشتم.
07:02
We both did.
152
422210
2053
هر دوی ما داشتیم.
07:04
And they were readily available.
153
424263
1690
و آن نامه ها در دسترس بودند.
07:05
I had them right at hand.
154
425953
1939
من آن ها را پیش خودم داشتم.
07:07
Both of them said the same thing:
155
427892
2359
و هر دوی آن ها یک چیز را می گفتند:
07:10
Do nothing if there is no further hope.
156
430251
4501
اگر امیدی وجود ندارد نیازی نیست هیچ کاری انجام دهید.
07:14
I knew Terence's wishes
157
434752
2220
من خواسته های تِرِنس را می دانستم،
07:16
as clearly and as surely as I knew my own.
158
436972
3814
به همان وضوح و قطعیتی که خواسته های خودم را می دانستم.
07:20
Yet we never got to no further hope.
159
440786
5204
هنوز ما به ناامیدی نرسیده بودیم.
07:25
Even with that clear-cut paper in our hands,
160
445990
2757
حتی با داشتن آن تکه کاغذ رسمی در دستانمان،
07:28
we just kept redefining hope.
161
448747
3256
ما تنها تلاش می کردیم امید را از نو تعریف کنیم.
07:32
I believed I could keep him from dying,
162
452003
5292
من باور داشتم که می توانم او را از مرگ نجات دهم،
07:37
and I'd be embarrassed to say that if I hadn't seen
163
457295
2814
و باید اعتراف کنم که
07:40
so many people and have talked to so many people
164
460109
2211
افراد زیادی را دیده ام و با آن ها صحبت کرده ام،
07:42
who have felt exactly the same way.
165
462320
2674
که حسی دقیقاً مانند من داشته اند.
07:44
Right up until days before his death,
166
464994
3934
تا چند روز قبل از مرگ او،
07:48
I felt strongly
167
468928
3326
من باور استوار، و راسخ،
07:52
and powerfully, and, you might say, irrationally,
168
472254
4043
و همان طور که ممکن است بگویید، نامعقولی داشتم،
07:56
that I could keep him from dying ever.
169
476297
5247
که می توانم او را برای همیشه زنده نگه دارم.
08:01
Now, what do the experts call this?
170
481544
3235
خب، متخصصین به این چه می گویند؟
08:04
They say it's denial.
171
484779
2347
آن ها می گویند این مرحله ی انکار است.
08:07
It's a strong word, isn't it?
172
487126
2191
کلمه ی بزرگی است، نه؟
08:09
Yet I will tell you that denial
173
489317
2397
و من هنوز به شما می گویم که قدرت کلمه ی انکار
08:11
isn't even close to a strong enough word
174
491714
5114
حتی نزدیک به کلمه ای نیست که بتواند
08:16
to describe what those of us
175
496828
2646
کسانی را که مثل ما مرگ عزیزانشان را تجربه کردند
08:19
facing the death of our loved ones go through.
176
499474
3638
توصیف کند.
08:23
And I hear the medical professionals say,
177
503112
2341
من می شنیدم که متخصصین پزشکی می گفتند،
08:25
"Well, we'd like to do such-and-such,
178
505453
2083
"خب، ما می خواهیم فلان کار و بهمان کار را انجام دهیم،
08:27
but the family's in denial.
179
507536
2451
اما خانواده ی بیمار در مرحله ی انکار هستند.
08:29
The family won't listen to reason.
180
509987
2176
خانواده اش به حرف های ما گوش نمی دهند.
08:32
They're in denial.
181
512163
2022
آن ها انکار می کنند.
08:34
How can they insist on this treatment at the end?
182
514185
2352
آن ها چگونه می توانند در این لحظات آخر بر روی این روش درمان اصرار کنند؟
08:36
It's so clear, yet they're in denial."
183
516537
3304
واضح است، آن ها هنوز در مرحله ی انکار هستند."
08:39
Now, I think this maybe isn't
184
519841
2007
به نظر من، شاید این روش فکری خیلی مفیدی نیست.
08:41
a very useful way of thinking.
185
521848
3004
به نظر من، شاید این روش فکری خیلی مفیدی نیست.
08:44
It's not just families either.
186
524852
2278
تنها خانواده های بیماران در انکار نیستند.
08:47
The medical professionals too,
187
527130
2125
متخصصین پزشکی هم این طور هستند،
08:49
you out there, you're in denial too.
188
529255
3360
و شما، شما هم در انکار هستید.
08:52
You want to help. You want to fix.
189
532615
2853
شما می خواهید کمک کنید. می خواهید شرایط را بهتر کنید.
08:55
You want to do.
190
535468
1826
می خواهید کاری انجام دهید.
08:57
You've succeeded in everything you've done,
191
537294
2808
شما در هر کاری که انجام داده اید موفق بوده اید،
09:00
and having a patient die,
192
540102
2042
و حالا بیماری دارید که دارد می میرد،
09:02
well, that must feel like failure.
193
542144
3579
خب، این احساس شکست به شما می دهد.
09:05
I saw it firsthand.
194
545723
1844
من این را به شخصه تجربه کردم.
09:07
Just days before Terence died,
195
547567
2702
تنها چند روز قبل از این که ترنس بمیرد،
09:10
his oncologist said,
196
550269
2018
پزشک متخصص تومور او به من گفت،
09:12
"Tell Terence that better days are just ahead."
197
552287
3248
"به ترنس بگویید روز های بهتری را پیش رو دارد."
09:15
Days before he died.
198
555535
2382
چند روز پیش از این که او بمیرد.
09:17
Yet Ira Byock,
199
557917
1433
هنوز آیرا بایوک،
09:19
the director of palliative medicine at Dartmouth
200
559350
2348
تهیه کننده ی دارو های مسکن در دارتموت می گوید:
09:21
said, "You know, the best doctor in the world
201
561698
2931
"می دانید، بهترین پزشک دنیا هم،
09:24
has never succeeded in making anyone immortal."
202
564629
4608
هنوز موفق نشده است که کسی را فناناپذیر کند."
09:29
So what the experts call "denial," I call "hope,"
203
569237
6506
پس چیزی را که متخصصین به آن "انکار" می گویند، من "امید" می نامم،
09:35
and I'd like to borrow a phrase
204
575743
2334
و می خواهم اصطلاحی را
09:38
from my friends in software design.
205
578077
3221
از طرف دوستانم که طراحی نرم افزار انجام می دهند برایتان نقل کنم.
09:41
You just redefine denial and hope,
206
581298
3562
اگر تنها انکار و امید را از نو تعریف کنید،
09:44
and it becomes a feature of being human.
207
584860
3228
این ها ویژگی هایی از انسانیت خواهند شد.
09:48
It's not a bug.
208
588088
1861
این کار یک نقص نیست.
09:49
It's a feature.
209
589949
2326
یک ویژگی است.
09:52
(Laughter)
210
592275
3094
(خنده ی حاضرین)
09:55
So we need to think more constructively
211
595369
3694
ما باید در مورد این حس بسیار رایج، عمیق و قدرتمند انسانی،
09:59
about this very common, very profound
212
599063
4312
ما باید در مورد این حس بسیار رایج، عمیق و قدرتمند انسانی،
10:03
and very powerful human emotion.
213
603375
3956
فکر سازنده تری داشته باشیم.
10:07
It's part of the human condition,
214
607331
2624
این بخشی از ویژگی های انسان است،
10:09
and yet our system and our thinking
215
609955
2177
ولی سیستم و نحوه ی تفکر ما،
10:12
isn't built to accommodate it.
216
612132
3169
برای وفق داده شدن با آن ساخته نشده اند.
10:15
So Terence told me a story on that long-ago night,
217
615301
3055
تِرِنس در شب آشنایی برای من داستانی تعریف کرد،
10:18
and I believed it.
218
618356
1905
و من آن را باور کردم.
10:20
Maybe I wanted to believe it.
219
620261
3114
شاید چون می خواستم که باور کنم.
10:23
And during Terence's illness, I, we,
220
623375
5329
و در مدت بیماری تِرِنس، من، ما،
10:28
we wanted to believe the story
221
628704
1722
می خواستیم داستان جنگیدن به کمک همدیگر را هم باور کنیم.
10:30
of our fight together too.
222
630426
2595
می خواستیم داستان جنگیدن به کمک همدیگر را هم باور کنیم.
10:33
Giving up the fight -- for that's how it felt,
223
633021
3736
تسلیم در این نبرد -- پذیرفتن این بیماری،
10:36
it felt like giving up --
224
636757
1939
برای ما مانند تسلیم شدن بود --
10:38
meant giving up not only his life
225
638696
2717
نه تنها به معنای از دست دادن زندگی او،
10:41
but also our story,
226
641413
3707
بلکه داستان ما بود،
10:45
our story of us as fighters,
227
645120
2210
داستان ما به عنوان دو جنگجو،
10:47
the story of us as invincible,
228
647330
2930
و دو فرد شکست ناپذیر،
10:50
and for the doctors, the story of themselves
229
650260
2208
و برای پزشکان،
10:52
as healers.
230
652468
2558
داستان خودشان به عنوان درمان گر.
10:55
So what do we need?
231
655026
2684
اما ما به چه چیزی نیاز داشتیم؟
10:57
Maybe we don't need a new piece of paper.
232
657710
2939
شاید ما به یک تکه کاغذ راهنما نیاز نداشتیم.
11:00
Maybe we need a new story,
233
660649
2947
شاید ما به داستان جدیدی نیاز داشتیم،
11:03
not a story about giving up the fight
234
663596
4009
نه داستانی درباره ی تسلیم شدن ما،
11:07
or of hopelessness,
235
667605
2271
یا ناامیدی،
11:09
but rather a story of victory and triumph,
236
669876
3411
بلکه داستانی درباره ی پیروزی و موفقیت،
11:13
of a valiant battle and, eventually,
237
673287
4843
درباره ی نبردی دلیرانه، و در پایان،
11:18
a graceful retreat,
238
678130
2320
یک عقب نشینی برازنده،
11:20
a story that acknowledges
239
680450
3007
داستانی درباره ی پذیرفتن این حقیقت که،
11:23
that not even the greatest general defeats every foe,
240
683457
3763
نه حتی قدرتمند ترین ژنرال می تواند بر تمامی دشمنانش غلبه کند،
11:27
that no doctor has ever succeeded
241
687220
2621
و نه هیچ دکتری موفق شده است،
11:29
in making anyone immortal,
242
689841
2390
کسی را فنا ناپذیر کند،
11:32
and that no wife, no matter how hard she tried,
243
692231
6066
و هیچ همسری، هر قدر هم سخت تلاش کند،
11:38
has ever stopped even the bravest,
244
698297
4685
نمی تواند حتی شجاع ترین،
11:42
wittiest and most maddeningly lovable husband
245
702982
4049
بذله گو ترین و دوست داشتنی ترین همسر را
11:47
from dying when it was his time to go.
246
707031
4193
زمانی که مرگش فرا رسیده، نجات دهد.
11:51
People did mention hospice,
247
711224
2313
مردم به من گفتند او را به آسایشگاه مخصوص بیماران سرطانی ببرم،
11:53
but I wouldn't listen.
248
713537
3371
اما من گوش نکردم.
11:56
Hospice was for people who were dying,
249
716908
3925
آسایشگاه مخصوص بیماران سرطانی برای کسانی بود که داشتند می مردند،
12:00
and Terence wasn't dying.
250
720833
2773
ولی تِرِنس قرار نبود بمیرد.
12:03
As a result, he spent just four days in hospice,
251
723606
2910
در نتیجه، او چهار روز را در آن آسایشگاه سپری کرد،
12:06
which I'm sure, as you all know,
252
726516
1817
که من مطمئنم، همان طور که تمامی شما می دانید،
12:08
is a pretty typical outcome,
253
728333
2090
نتیجه ی کاملاً قابل انتظاری داشت،
12:10
and we never said goodbye
254
730423
1512
و ما هیچ وقت نتوانستیم از هم خداحافظی کنیم
12:11
because we were unprepared for the end.
255
731935
3055
چون برای رفتن او آماده نشده بودیم.
12:14
We have a noble path to curing the disease,
256
734990
3747
ما راه باشکوهی را برای درمان سرطانش طی کردیم،
12:18
patients and doctors alike,
257
738737
2330
بیماران و پزشکان هر دو این کار را می کنند،
12:21
but there doesn't seem to be
258
741067
2123
اما راه باشکوهی برای مردن به نظر نمی رسید.
12:23
a noble path to dying.
259
743190
2600
اما راه باشکوهی برای مردن به نظر نمی رسید.
12:25
Dying is seen as failing,
260
745790
3058
مرگ به عنوان شکست دیده می شد،
12:28
and we had a heroic narrative
261
748848
2652
و ما تعبیر قهرمانانه ای
12:31
for fighting together,
262
751500
2093
از نبرد در کنار همدیگر داشتیم،
12:33
but we didn't have a heroic narrative for letting go.
263
753593
5030
اما تعبیر قهرمانانه ای از مرگ او نداشتیم.
12:38
So maybe we need a narrative
264
758623
4118
شاید ما به تعبیری برای پذیرفتن پایان،
12:42
for acknowledging the end, and for saying goodbye,
265
762741
3476
و برای خداحافظی کردن نیاز داشتیم،
12:46
and maybe our new story will be
266
766217
2562
و شاید داستان جدید ما درباره ی نبرد یک قهرمان،
12:48
about a hero's fight, and a hero's goodbye.
267
768779
4606
و خداحافظی یک قهرمان خواهد بود.
12:53
Terence loved poetry,
268
773385
2467
تِرِنس عاشق شعر بود،
12:55
and the Greek poet Constantine Cavafy
269
775852
3227
و شاعر یونانی، کنستانتین کاوافی
12:59
is one of my favorite poets.
270
779079
2429
یکی از شاعران مورد علاقه ی من است.
13:01
So I'll give you a couple lines from him.
271
781508
2884
من چند خط از اشعار او را برای شما می خوانم.
13:04
This is a poem about Mark Antony.
272
784392
2216
این شعری درباره ی مارک آنتونی است.
13:06
You know Mark Antony, the conquering hero,
273
786608
2693
آیا شما مارک آنتونی، قهرمان همیشه پیروز،
13:09
Cleopatra's guy?
274
789301
1865
عاشق کلئوپاترا را می شناسید؟ (آنتونی و کلئوپاترا، نمایشنامه ای از شکسپیر)
13:11
Actually, one of Cleopatra's guys.
275
791166
2537
در حقیقت، یکی از عاشقان کلئوپاترا. (ملکه ی کلئوپاترا عاشقان زیادی داشت)
13:13
And he's been a pretty good general.
276
793703
2425
مارک آنتونی ژنرال خیلی خوبی بود.
13:16
He's won all the fights,
277
796128
1060
او در تمامی نبرد ها پیروز شد،
13:17
he's eluded all the people that are out to get him,
278
797188
2455
او از تمامی افرادی که می خواستند او را بگیرند فرار کرد،
13:19
and yet this time, finally,
279
799643
1788
و این بار، نهایتاً،
13:21
he's come to the city of Alexandria
280
801431
1749
او به شهر اسکندریه آمد،
13:23
and realized he's lost.
281
803180
1682
و فهمید که از دست رفته است.
13:24
The people are leaving. They're playing instruments.
282
804862
1716
مردم او را ترک می کنند. آن ها موسیقی می نوازند.
13:26
They're singing.
283
806578
1323
آن ها ترانه می خوانند.
13:27
And suddenly he knows he's been defeated.
284
807901
2600
و او ناگهان می فهمد که شکست خورده است.
13:30
And he suddenly knows
285
810501
2179
و او ناگهان می فهمد
13:32
he's been deserted by the gods,
286
812680
2525
خدایان او را رها کرده اند،
13:35
and it's time to let go.
287
815205
1940
و اکنون زمان رفتن است.
13:37
And the poet tells him what to do.
288
817145
1967
و شاعر به او می گوید که چه کار کند.
13:39
He tells him how to say a noble goodbye,
289
819112
3266
به او می گوید چگونه وداعی باشکوه کند،
13:42
a goodbye that's fit for a hero.
290
822378
3847
وداعی که برازنده ی یک قهرمان باشد.
13:46
"As if long-prepared,
291
826225
2749
"گویی که از مدت ها پیش آماده شده بود،
13:48
as if courageous,
292
828974
2679
گویی با اشتیاق،
13:51
as it becomes you
293
831653
2597
گویی که به تو تبدیل می شد،
13:54
who were worthy of such a city,
294
834250
2172
که به تمامی این شهر می ارزیدی،
13:56
approach the window with a firm step,
295
836422
2403
با گامی استوار به پنجره نزدیک شو،
13:58
and with emotion,
296
838825
2535
و با احساسات خود،
14:01
but not with the entreaties
297
841360
2199
و نه از روی وسوسه
14:03
or the complaints of a coward,
298
843559
2761
یا شکایت های یک بزدل،
14:06
as a last enjoyment,
299
846320
1971
به عنوان آخرین لذت،
14:08
listen to the sounds,
300
848291
2124
به این نوا گوش بسپار،
14:10
the exquisite instruments of the musical troops,
301
850415
3334
به صدای دل انگیز آلات گروه های موسیقی،
14:13
and bid her farewell,
302
853749
2281
و هرگز با معشوقه ات خداحافظی نکن،
14:16
the Alexandria you are losing."
303
856030
4415
اسکندریه ای که از دست می دهی."
14:20
That's a goodbye for a man who was larger than life,
304
860445
3690
این وداع برای مردی بود که بزرگ تر از زندگی بود،
14:24
a goodbye for a man
305
864135
2018
وداعی برای مردی
14:26
for whom anything,
306
866153
1974
که هر چیزی،
14:28
well, almost anything,
307
868127
3108
خب، تقریباً هر چیزی،
14:31
was possible,
308
871235
1890
برای او امکان پذیر بود،
14:33
a goodbye for a man who kept hope alive.
309
873125
3140
وداعی برای مردی که امید را در خود زنده نگه داشت.
14:36
And isn't that what we're missing?
310
876265
2193
آیا این چیزی نیست که ما از دست می دهیم؟
14:38
How can we learn that people's decisions
311
878458
2059
چگونه می توانیم بیاموزیم که تصمیم های مردم
14:40
about their loved ones
312
880517
1510
درباره ی عزیزانشان
14:42
are often based strongly, powerfully,
313
882027
3929
غالباً به صورت محکم و قدرتمند،
14:45
many times irrationally,
314
885956
2852
و چندین برابر نامعقولانه،
14:48
on the slimmest of hopes?
315
888808
2344
بر اساس ضعیف ترین امید ها بنا شده است؟
14:51
The overwhelming presence of hope
316
891152
3022
وجود سرسختانه ی امید
14:54
isn't denial.
317
894174
1423
انکار نیست.
14:55
It's part of our DNA as humans,
318
895597
2820
این بخشی از دی ان ای ما انسان هاست،
14:58
and maybe it's time our healthcare system --
319
898417
2318
و شاید زمان آن فرا رسیده است که سیستم بهداشت و سلامت ما --
15:00
doctors, patients, insurance companies, us,
320
900735
4484
پزشکان، بیماران، شرکت های بیمه و ما،
15:05
started accounting for the power of that hope.
321
905219
3974
روی قدرت این امید حساب باز کنیم.
15:09
Hope isn't a bug.
322
909193
2300
امید یک نقص نیست.
15:11
It's a feature.
323
911493
2369
یک ویژگی است.
15:13
Thank you.
324
913862
2495
متشکرم.
15:16
(Applause)
325
916357
3055
(تشویق حاضرین)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7