How your emotions change the shape of your heart | Sandeep Jauhar

Translator: Mahshid Moballegh Nasery

هیچ ارگان،

و شاید هیچ چیز دیگری در زندگی بشر،

به انداره‌ی قلب سرشار از استعاره و معنی نیست.

No other organ,

perhaps no other object in human life,

در طول تاریخ،

قلب نمادی برای زندگی عاطفی ما بوده است.

is as imbued with metaphor and meaning as the human heart.

بسیاری آن را جایگاه روح و

Over the course of history,

the heart has been a symbol of our emotional lives.

منبع احساسات در نظر گرفته‌اند.

واژه‌ی احساسات تا حدی نشات گرفته از فعل فرانسوی «émouvoir»،

It was considered by many to be the seat of the soul,

the repository of the emotions.

به معنای «به هم زدن» است.

The very word "emotion" stems in part from the French verb "émouvoir,"

و شاید منطقی باشد که احساسات به اندامی مرتبط باشد

که ویژگی‌اش حرکات پر هیجانش است.

meaning "to stir up."

اما این ارتباط چیست؟

And perhaps it's only logical that emotions would be linked to an organ

آیا واقعی یا صرفا استعاری است؟

characterized by its agitated movement.

به عنوان یک متخصص قلب،

امروز اینجا هستم تا به شما بگویم که این ارتباط بسیار واقعی است.

But what is this link?

Is it real or purely metaphorical?

خواهید فهمید، که احساسات،

As a heart specialist,

تاثیر فیزیکی مستقیمی بر قلب انسان می‌گذارند.

I am here today to tell you that this link is very real.

Emotions, you will learn,

اما قبل از ورود به این موضوع،

can and do have a direct physical effect on the human heart.

بیایید کمی راجع‌ به قلب استعاری صحبت کنیم.

مفهوم نمادین قلب عاطفی حتی تا به امروز هم پابرجاست.

But before we get into this,

اگر از مردم بپرسیم کدام تصویر تداعی کننده‌ی عشق است،

let's talk a bit about the metaphorical heart.

The symbolism of the emotional heart endures even today.

بدون شک قلب در صدر پاسخ‌ها قرار می‌گیرد.

If we ask people which image they most associate with love,

شکل قلب، که کاردیوئید نامیده می‌شود،

there's no question that the Valentine heart would the top the list.

در طبیعت رایج است.

این شکل در برگ‌ها، گل‌ها و دانه‌های بسیاری از گیاهان،

The heart shape, called a cardioid,

از جمله گیاه سیلفیوم وجود دارد،

is common in nature.

گیاهی که در قرون وسطی برای کنترل بارداری از آن استفاده می‌شده

It's found in the leaves, flowers and seeds of many plants,

و شاید دلیلی است بر اینکه چرا قلب با

including silphium,

سکس و عشق رمانتیک پیوند خورده است.

which was used for birth control in the Middle Ages

دلیلش هر چه باشد،

and perhaps is the reason why the heart became associated

اشکال قلب در نقاشی‌های عشاق قرن ۱۳ پدیدار شدند.

with sex and romantic love.

با گذر زمان، این تصاویر به رنگ قرمز درآمدند،

Whatever the reason,

hearts began to appear in paintings of lovers in the 13th century.

به رنگ خون،

و نمادی از شور و عشق.

در کلیسای کاتولیک روم،

Over time, the pictures came to be colored red,

شکل قلب به عنوان قلب مقدس مسیح شناخته شد.

the color of blood,

a symbol of passion.

قلبی آراسته به خار و تابش نور ملکوتی ،

In the Roman Catholic Church,

the heart shape became known as the Sacred Heart of Jesus.

که به نشانه‌ی عشق رهبانی شناخته شد.

پیوند بین قلب و عشق پیوندی مقاوم در برابر مدرنیته بوده است.

Adorned with thorns and emitting ethereal light,

it became an insignia of monastic love.

هنگامی که بارنی کلارک، دندانپزشکی بازنشسته با نارسایی شدید قلبی،

This association between the heart and love has withstood modernity.

اولین قلب مصنوعی دائمی را در ۱۹۸۲ در ایالت یوتا در یافت کرد،

When Barney Clark, a retired dentist with end-stage heart failure,

طبق گفته‌ها همسرش که ۳۹ سال با او زندگی کرده بود از دکترها پرسید،

received the first permanent artificial heart in Utah in 1982,

«آیا او هنوز می‌تواند مرا دوست داشته باشد؟»

his wife of 39 years reportedly asked the doctors,

امروزه، می‌دانیم که قلب به خودی خود منشا عشق یا

دیگر احساسات، نیست؛

"Will he still be able to love me?"

قدیمی‌ها اشتباه می‌کردند.

با این حال، ما بیشتر و بیشتر به درک این موضوع می‌رسیم

Today, we know that the heart is not the source of love

که این ارتباط بین قلب و احساسات بسیار درونی و بنیادی است.

or the other emotions, per se;

the ancients were mistaken.

قلب ممکن است سرچشمه‌ی احساسات نباشد،

And yet, more and more, we have come to understand

اما به شدت به آنها پاسخ می‌دهد.

that the connection between the heart and the emotions is a highly intimate one.

به عبارتی، سابقه‌ای از زندگی عاطفی‌مان

در قلب‌هایمان ثبت شده است.

The heart may not originate our feelings,

به عنوان مثال، ترس و اندوه، می‌توانند باعث آسیب جدی به قلب شوند.

but it is highly responsive to them.

In a sense, a record of our emotional life

اعصابی که مسئول کنترل اعمال ناخودآگاهی مانند ضربان قلب هستند

is written on our hearts.

Fear and grief, for example, can cause profound cardiac injury.

می‌توانند درماندگی را احساس کنند

و باعث برانگیختن واکنش ستیز-گریز شوند

The nerves that control unconscious processes such as the heartbeat

که این اتفاق هم به نوبه‌ی خود موجب انقباض رگ‌ها می‌گردد،

can sense distress

and trigger a maladaptive fight-or-flight response

تپش قلب

و افزایش فشار خون،

از نتیجه‌های این آسیب هستند.

that triggers blood vessels to constrict,

به عبارت دیگر،

بیش از پیش روشن است

the heart to gallop

and blood pressure to rise,

که قلب ما فوق‌العاده به سیستم عاطفی‌مان حساس است،

resulting in damage.

In other words,

همان قلب نمادین و استعاری، اگر اینگونه ترجیح می‌دهید.

it is increasingly clear

نوعی نارسایی قلبی وجود دارد که تقریبا دو دهه پیش برای اولین‌بارشناسایی شد

that our hearts are extraordinarily sensitive to our emotional system,

به نام «کاردیومیوپاتی تاکوسوبو»، یا «سندرم قلب شکسته»،

to the metaphorical heart, if you will.

There is a heart disorder first recognized about two decades ago

که در آن قلب در واکنش به اندوه و استرس زیاد به شدت ضعیف می‌شود،

called "takotsubo cardiomyopathy," or "the broken heart syndrome,"

مثلا بعد از یک شکست عشقی یا مرگ یک عزیز.

in which the heart acutely weakens in response to intense stress or grief,

همانطور که در تصاویر می‌بینید، قلب غمگینی که در وسط قرار گرفته

بسیار متفاوت است با قلب نرمالی که در سمت چپ است.

such as after a romantic breakup or the death of a loved one.

مبهوت به نظر می‌رسد

As these pictures show, the grieving heart in the middle

و اغلب به شکل متمایز یک تاکوسوبو،

looks very different than the normal heart on the left.

که در راست نشان داده شده،

یک گلدان ژاپنی با پایه پهن و یک گردن باریک، باد می‌کند.

It appears stunned

and frequently balloons into the distinctive shape of a takotsubo,

ما دقیقاً نمی‌دانیم چرا این اتفاق می‌افتد،

shown on the right,

و این سندرم معمولاً در عرض چند هفته برطرف می‌شود.

a Japanese pot with a wide base and a narrow neck.

با این حال، در دوره حاد،

We don't know exactly why this happens,

می‌تواند باعث نارسایی قلبی،

آریتمی‌های تهدید کننده زندگی،

and the syndrome usually resolves within a few weeks.

و حتی مرگ شود.

However, in the acute period,

مثلا شوهر یکی از بیماران مسن من

it can cause heart failure,

life-threatening arrhythmias,

اخیرا فوت کرده بود.

even death.

او البته ناراحت بود، اما پذیرفت.

For example, the husband of an elderly patient of mine

شاید حتی کمی تسکین یافته بود.

این یک بیماری بسیار طولانی بود؛ او زوال عقل داشت.

had died recently.

She was sad, of course, but accepting.

اما یک هفته بعد از مراسم خاکسپاری، او به عکس او نگاه کرد

Maybe even a bit relieved.

و گریان شد.

It had been a very long illness; he'd had dementia.

و سپس دچار درد قفسه سینه شد، و همراه با آن، تنگی نفس،

But a week after the funeral, she looked at his picture

گشاد شدن رگ‌های گردن، پیشانی عرق کرده،

and became tearful.

And then she developed chest pain, and with it, came shortness of breath,

نفس نفس زدن قابل توجه در حالی که روی صندلی نشسته بود -

همه نشانه‌های نارسایی قلبی بود.

distended neck veins, a sweaty brow,

a noticeable panting as she was sitting up in a chair --

او در بیمارستان بستری شد،

جایی که سونوگرافی آنچه را قبلاً مشکوک بودیم تأیید کرد:

all signs of heart failure.

قلب او به کمتر از نصف ظرفیت طبیعی خود ضعیف شده بود

She was admitted to the hospital,

where an ultrasound confirmed what we already suspected:

و به شکل متمایز یک تاکوسوبو تبدیل شده بود.

her heart had weakened to less than half its normal capacity

اما هیچ آزمایش دیگری انجام نشد،

هیچ نشانه‌ای از گرفتگی رگ‌ها در هیچ کجا وجود نداشت.

and had ballooned into the distinctive shape of a takotsubo.

دو هفته بعد، وضعیت عاطفی او به حالت عادی بازگشته بود

But no other tests were amiss,

و بنابراین، سونوگرافی تایید کرد،

no sign of clogged arteries anywhere.

Two weeks later, her emotional state had returned to normal

که قلبش بود.

کاردیومیوپاتی تاکوسوبو با بسیاری از موقعیت‌های استرس‌زا مرتبط است،

and so, an ultrasound confirmed,

از جمله سخنرانی در جمع --

had her heart.

Takotsubo cardiomyopathy has been linked to many stressful situations,

(خنده)

including public speaking --

(تشویق حضار)

(Laughter)

اختلافات خانگی، ضررهای قمار،

(Applause)

حتی یک جشن تولد غافلگیر کننده.

(خنده)

حتی با تحولات اجتماعی گسترده،

domestic disputes, gambling losses,

مانند پس از یک بلای طبیعی همراه است.

even a surprise birthday party.

(Laughter)

به عنوان مثال، در سال ۲۰۰۴،

It's even been associated with widespread social upheaval,

زمین لرزه‌ای بزرگ، منطقه‌ای در بزرگترین جزیره ژاپن را ویران کرد.

such as after a natural disaster.

For example, in 2004,

بیش از ۶۰ نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند.

a massive earthquake devastated a district on the largest island in Japan.

بلافاصله دنبال این فاجعه،

محققان دریافتند که بروز کاردیومیوپاتی تاکوسوبو

More than 60 people were killed, and thousands were injured.

یک ماه پس از زلزله در منطقه بیست و چهار برابر

On the heels of this catastrophe,

researchers found that the incidents of takotsubo cardiomyopathy

نسبت به مدت مشابه سال قبل، افزایش یافت.

increased twenty-four-fold in the district one month after the earthquake,

محل اقامت این موارد

ارتباط نزدیکی با شدت لرزش داشت.

compared to a similar period the year before.

تقریباً در هر مورد، بیماران در نزدیکی مرکز زمین لرزه زندگی می‌کردند.

The residences of these cases

closely correlated with the intensity of the tremor.

جالب توجه است، کاردیومیوپاتی تاکوسوبو پس از یک اتفاق شاد نیز دیده شده است،

In almost every case, patients lived near the epicenter.

اما به نظر می‌رسد که قلب واکنش متفاوتی نشان می‌دهد،

Interestingly, takotsubo cardiomyopathy has been seen after a happy event, too,

مثلاً در قسمت میانی بالون می‌شود، نه در راس.

این که چرا عوامل هیجانی مختلف منجر به تغییرات قلبی متفاوت می‌شود

but the heart appears to react differently,

ballooning in the midportion, for example, and not at the apex.

یک راز باقی مانده است.

اما امروزه، شاید به عنوان قصیده‌ای برای فیلسوفان باستانی ما،

Why different emotional precipitants would result in different cardiac changes

بتوانیم بگوییم که حتی اگر احساسات درون قلب ما نباشد،

remains a mystery.

But today, perhaps as an ode to our ancient philosophers,

قلب عاطفی

we can say that even if emotions are not contained inside our hearts,

با همتای زیستی خود

the emotional heart overlaps

به شیوه‌های شگفت انگیز و اسرارآمیزی همپوشانی دارد.

سندرم‌های قلبی، از جمله مرگ ناگهانی،

its biological counterpart,

in surprising and mysterious ways.

مدت‌هاست که در افرادی گزارش شده است که دچار اختلال عاطفی شدید یا آشفتگی

Heart syndromes, including sudden death,

در قلب‌های استعاری خود می‌شوند.

have long been reported in individuals experiencing intense emotional disturbance

در سال ۱۹۴۲،

والتر کانن، فیزیولوژیست دانشگاه هاروارد، مقاله‌ای به نام «مرگ وودو» منتشر کرد

or turmoil in their metaphorical hearts.

که در آن موارد مرگ ناشی از ترس را

In 1942,

the Harvard physiologist Walter Cannon published a paper called "'Voodoo' Death,"

در افرادی که معتقد بودند مورد نفرین قرار گرفته‌اند،

مثلا توسط یک دکتر جادوگر در نتیجه خوردن میوه تابو توصیف کرد.

in which he described cases of death from fright

در بسیاری از موارد، قربانی که تمام امیدش را از دست داده بود، درجا مرده بود.

in people who believed they had been cursed,

such as by a witch doctor or as a consequence of eating taboo fruit.

وجه اشتراک این پرونده‌ها این بود که اعتقاد مطلق قربانی این بود

In many cases, the victim, all hope lost, dropped dead on the spot.

که نیروی خارجی وجود دارد که می‌تواند باعث مرگشان شود

و آنها در مبارزه با آن ناتوان هستند.

What these cases had in common was the victim's absolute belief

کانن فرض می‌کند که این عدم کنترل درک شده،

that there was an external force that could cause their demise,

منجر به یک پاسخ فیزیولوژیک کامل می‌شود،

and against which they were powerless to fight.

که در آن رگ‌های خونی به حدی منقبض می‌شوند

This perceived lack of control, Cannon postulated,

resulted in an unmitigated physiological response,

که حجم خون به صورت حاد کاهش می‌یابد،

in which blood vessels constricted to such a degree

فشار خون به شدت کاهش می‌یابد،

قلب به صورت حاد ضعیف می‌شود

و آسیب‌های عظیم اندام ناشی از کمبود اکسیژن انتقالی است.

that blood volume acutely dropped,

blood pressure plummeted,

کانن معتقد بود که مرگ وودو

the heart acutely weakened,

and massive organ damage resulted from a lack of transported oxygen.

محدود به افراد بومی یا «بدوی» است.

Cannon believed that voodoo deaths

اما در طول سال‌ها، این نوع مرگ‌ها

در افراد کاملا مدرن نیز رخ می‌دهد.

were limited to indigenous or "primitive" people.

But over the years, these types of deaths have been shown to occur

امروزه مرگ بر اثر غم در همسران و خواهران و برادران دیده شده است.

in all manner of modern people, too.

قلب‌های شکسته به معنای واقعی کلمه و به صورت مجازی کشنده هستند.

Today, death by grief has been seen in spouses and in siblings.

این ارتباطات حتی برای حیوانات نیز صادق است.

Broken hearts are literally and figuratively deadly.

در یک مطالعه جذاب در سال ۱۹۸۰ که در مجله «Science» منتشر شد،

These associations hold true even for animals.

محققان ، به خرگوش‌های در قفس رژیم غذایی پرکلسترول دادند

In a fascinating study in 1980 published in the journal "Science,"

تا تاثیر آن بر بیماری‌های قلبی عروقی را بررسی کنند.

researchers fed caged rabbits a high-cholesterol diet

با کمال تعجب، دریافتند که برخی از خرگوش‌ها نسبت

به سایرین به بیماری‌های بیشتری مبتلا می‌شوند.

to study its effect on cardiovascular disease.

اما نتوانستند دلیل آن را توضیح دهند.

خرگوش‌ها رژیم غذایی، محیط و ترکیب ژنتیکی بسیار مشابهی داشتند.

Surprisingly, they found that some rabbits developed a lot more disease than others,

آنها فکر کردند که این ممکن است ارتباطی

but they couldn't explain why.

The rabbits had very similar diet, environment and genetic makeup.

با تعداد دفعات تعامل تکنسین با خرگوش‌ها داشته باشد.

بنابراین آنها مطالعه را با

They thought it might have something to do with

تقسیم خرگوش‌ها به دو گروه تکرار کردند.

how frequently the technician interacted with the rabbits.

هر دو گروه با رژیم غذایی با کلسترول بالا تغذیه شدند.

اما در یک گروه خرگوش‌ها را از قفس خارج کردند،

So they repeated the study,

dividing the rabbits into two groups.

نگه داشتند، نوازش کردند، با آنها صحبت کردند، با آنها بازی کردند

Both groups were fed a high-cholesterol diet.

But in one group, the rabbits were removed from their cages,

و در گروه دیگر خرگوش‌ها در قفس خود

تنها رها شدند.

held, petted, talked to, played with,

در یک سال، در کالبد شکافی،

and in the other group, the rabbits remained in their cages

محققان دریافتند که خرگوش‌های گروه اول،

and were left alone.

At one year, on autopsy,

که تعامل انسانی را دریافت کردند،

۶۰ درصد کمتر از خرگوش‌های گروه دیگر، بیماری آئورت داشتند.

the researchers found that the rabbits in the first group,

علیرغم اینکه سطح کلسترول، فشار خون و ضربان قلب مشابه داشتند.

that received human interaction,

had 60 percent less aortic disease than rabbits in the other group,

امروزه، توجه به قلب کمتر به حوزه فیلسوفان مربوط مي‌شود

despite having similar cholesterol levels, blood pressure and heart rate.

که به معاني استعاري قلب مي‌پردازند،

Today, the care of the heart has become less the province of philosophers,

و بيشتر در اختيار پزشکاني مانند من است

who dwell upon the heart's metaphorical meanings,

که از فناوری‌هايي استفاده مي‌کنند که حتي يک قرن پيش،

به دليل جايگاه والاي قلب در فرهنگ بشري،

and more the domain of doctors like me,

تابو محسوب می‌شدند.

در این فرآیند، قلب

wielding technologies that even a century ago,

because of the heart's exalted status in human culture,

از یک شی تقریباً فراطبیعی آغشته به استعاره و معنا

were considered taboo.

In the process, the heart has been transformed

به ماشینی تبدیل شده است که می‌توان آن را دستکاری و کنترل کرد.

from an almost supernatural object imbued with metaphor and meaning

اما نکته کلیدی این است:

اکنون می‌دانیم که این دستکاری‌ها

into a machine that can be manipulated and controlled.

باید با توجه به زندگی عاطفی

But this is the key point:

these manipulations, we now understand,

که هزاران سال اعتقاد بر این بود که قلب حاوی آن است، تکمیل شود.

must be complemented by attention to the emotional life

برای مثال، آزمایش قلب مربوط به سبک زندگی را در نظر بگیرید،

که در سال ۱۹۹۰ در مجله بریتانیایی «The Lancet» منتشر شد.

that the heart, for thousands of years, was believed to contain.

Consider, for example, the Lifestyle Heart Trial,

چهل و هشت بیمار مبتلا به بیماری کرونری متوسط ​​یا شدید

published in the British journal "The Lancet" in 1990.

به‌طور تصادفی به مراقبت‌های معمول

یا سبک زندگی فشرده که شامل رژیم گیاه‌خواری کم‌چرب،

Forty-eight patients with moderate or severe coronary disease

were randomly assigned to usual care

ورزش هوازی متوسط،

حمایت اجتماعی گروهی

or an intensive lifestyle that included a low-fat vegetarian diet,

و توصیه‌های مدیریت استرس می‌شد، تقسیم شدند.

محققان دریافتند که بیماران سبک زندگی

moderate aerobic exercise,

تقریباً پنج درصد کاهش پلاک کرونری داشتند.

group psychosocial support

and stress management advice.

The researchers found that the lifestyle patients

از سوی دیگر، بیماران کنترل

در یک سال پنج درصد

had a nearly five percent reduction in coronary plaque.

و در پنج سال ۲۸ درصد بیشتر پلاک کرونری داشتند.

Control patients, on the other hand,

آنها همچنین تقریباً دو برابر نرخ حوادث قلبی

had five percent more coronary plaque at one year

مانند حملات قلبی، جراحی بای پس عروق کرونر

and 28 percent more at five years.

و مرگ‌های مرتبط با قلب را داشتند.

They also had nearly double the rate of cardiac events,

اکنون یک واقعیت جالب وجود دارد:

like heart attacks, coronary bypass surgery

برخی از بیماران در گروه کنترل، برنامه‌های رژیم غذایی و ورزش را اتخاذ کردند

and cardiac-related deaths.

که تقریباً به همان شدت گروه سبک زندگی فشرده بود.

Now, here's an interesting fact:

some patients in the control group adopted diet and exercise plans

بیماری قلبی آنها همچنان پیشرفت می‌کرد.

that were nearly as intense as those in the intensive lifestyle group.

رژیم غذایی و ورزش به تنهایی برای تسهیل بازگشت بیماری عروق کرونر کافی نبود.

Their heart disease still progressed.

در هر دو پیگیری یک و پنج ساله،

Diet and exercise alone were not enough to facilitate coronary disease regression.

مدیریت استرس بیشتر از ورزش

با برگشت بیماری عروق کرونر

At both one- and five-year follow-ups,

مرتبط بود.

بدون شک، این و مطالعات مشابه، کوچک هستند،

stress management was more strongly correlated

with reversal of coronary disease

و البته همبستگی علی را ثابت نمی‌کند.

than exercise was.

مطمئناً ممکن است که استرس منجر به عادات ناسالم شود،

No doubt, this and similar studies are small,

و این دلیل واقعی افزایش خطر قلبی عروقی است.

and, of course, correlation does not prove causation.

It's certainly possible that stress leads to unhealthy habits,

اما مانند ارتباط سیگار کشیدن و سرطان ریه،

وقتی بسیاری از مطالعات یک چیز را نشان می‌دهند،

and that's the real reason for the increased cardiovascular risk.

و هنگامی که مکانیسم‌هایی برای توضیح یک رابطه علّی وجود دارد،

But as with the association of smoking and lung cancer,

انکار احتمال وجود یکی غیرمنطقی به نظر می‌رسد.

when so many studies show the same thing,

and when there are mechanisms to explain a causal relationship,

آنچه بسیاری از پزشکان به این نتیجه رسیده‌اند این است که

it seems capricious to deny that one probably exists.

در نزدیک به دو دهه زندگی‌ام به عنوان متخصص قلب آموخته‌ام:

قلب عاطفی با همتای بیولوژیکی خود

What many doctors have concluded is what I, too, have learned

به روش‌های شگفت انگیز و مرموز تلاقی می‌کند.

in my nearly two decades as a heart specialist:

و با این حال، پزشکی امروز همچنان به تصور قلب به عنوان یک ماشین ادامه می‌دهد.

the emotional heart intersects with its biological counterpart

این تصور فواید زیادی داشته است.

in surprising and mysterious ways.

And yet, medicine today continues to conceptualize the heart as a machine.

قلب و عروق، رشته من،

بدون شک یکی از بزرگترین موفقیت‌های علمی

This conceptualization has had great benefits.

در ۱۰۰ سال گذشته است.

Cardiology, my field,

استنت، ضربان ساز، دفیبریلاتور، جراحی بای پس عروق کرونر،

is undoubtedly one of the greatest scientific success stories

of the past 100 years.

پیوند قلب --

همه این چیزها پس از جنگ جهانی دوم توسعه یافتند یا اختراع شدند.

Stents, pacemakers, defibrillators, coronary bypass surgery,

با این حال، این امکان وجود دارد

heart transplants --

که ما در حال نزدیک شدن به محدودیت‌های آنچه پزشکی علمی می‌تواند

all these things were developed or invented after World War II.

برای مبارزه با بیماری قلبی انجام دهد، هستیم.

However, it's possible

در واقع، سرعت کاهش مرگ و میر قلبی عروقی

that we are approaching the limits of what scientific medicine can do

در دهه گذشته به طور قابل توجهی کم شده است.

to combat heart disease.

ما باید به یک الگوی جدید روی بیاوریم

Indeed, the rate of decline of cardiovascular mortality

تا به پیشرفتی که به آن عادت کرده‌ایم ادامه دهیم.

has slowed significantly in the past decade.

در این الگو، عوامل روانی-اجتماعی باید

We will need to shift to a new paradigm

to continue to make the kind of progress to which we have become accustomed.

در نحوه تفکر ما در مورد مشکلات قلبی نقش داشته باشند.

In this paradigm, psychosocial factors will need to be front and center

این یک نبرد سخت خواهد بود،

و حوزه‌ای باقی می‌ماند که تا حد زیادی ناشناخته است.

in how we think about heart problems.

انجمن قلب آمریکا هنوز استرس عاطفی را

This is going to be an uphill battle,

and it remains a domain that is largely unexplored.

به عنوان یک عامل خطر کلیدی قابل تعدیل برای بیماری قلبی فهرست نکرده است،

The American Heart Association still does not list emotional stress

شاید تا حدی به این دلیل که کاهش کلسترول خون

as a key modifiable risk factor for heart disease,

بسیار آسان‌تر از اختلال عاطفی و اجتماعی است.

perhaps in part because blood cholesterol is so much easier to lower

شاید راه بهتری وجود داشته باشد،

اگر تصدیق کنیم که وقتی می گوییم «یک قلب شکسته»،

than emotional and social disruption.

در واقع گاهی در مورد یک قلب شکسته واقعی صحبت می‌کنیم.

There is a better way, perhaps,

if we recognize that when we say "a broken heart,"

ما باید و می‌بایست که به قدرت و اهمیت احساسات

we are indeed sometimes talking about a real broken heart.

در مراقبت از قلب خود توجه بیشتری داشته باشیم.

We must, must pay more attention to the power and importance of the emotions

من آموخته‌ام که

استرس عاطفی اغلب یک موضوع مرگ و زندگی است.

in taking care of our hearts.

سپاسگزارم.

(تشویق حضار)

Emotional stress, I have learned,

is often a matter of life and death.

Thank you.

(Applause)