Rachel Botsman: The currency of the new economy is trust

Translator: Joseph Geni Reviewer: Morton Bast

Translator: Masood Zeinoghli Reviewer: Nima Pourreza

خب اگر کسی از شما بپرسد

که ۳ کلمه ای را که آوازه و اعتبار شما

So if someone asked you

در آن خلاصه می‌شود بگویید، چه خواهید گفت؟

for the three words that would sum up

your reputation, what would you say?

مردم چگونه قضاوت شما

دانش شما یا رفتار شما در موقعیتهای مختلف را توصیف می کنند؟

How would people describe your judgment,

your knowledge, your behaviors, in different situations?

امروز میخواهم همراه با شما بررسی کنم که

چرا جواب این سوال

Today I'd like to explore with you

عمیقاً با اهمیت خواهد شد،

why the answer to this question

در عصری که آوازه‌ی شما با ارزشترین دارایی شما خواهد شد.

will become profoundly important

in an age where reputation will be your most valuable asset.

میخواهم با معرفی شخصی شروع کنم که

I'd like to start by introducing you to someone

زندگیش به وسیله ی بازاری که

whose life has been changed by a marketplace

با خوشنامی تغذیه می شود تغییر کرد.

سباستین سندیس از سال ۲۰۰۸ یکی از میزبانان

fueled by reputation.

تخت خواب و صبحانه در سایت Airbnb بوده است.

Sebastian Sandys has been a bed and breakfast host

من اخیرا با او دیداری داشتم که در طول

on Airbnb since 2008.

I caught up with him recently, where, over the course

نوشیدن چند فنجان چای او به من گفت که چگونه

of several cups of tea, he told me how

پذیرایی کردن از مهمانانی از تمام نقاط جهان

زندگیش را بسیار بهتر کرده.

hosting guests from all over the world

بیش از ۵۰ نفر تا کنون در خانه‌ی(بازداشتگاهی) قرن ۱۸می او

has enriched his life.

More than 50 people have come to stay in the 18th-century

که همراه با گربه اش "اسکوییک" در آن زندگی می کند، اقامت داشته اند.

watchhouse he lives in with his cat, Squeak.

از "اسکوییک" اسم بردم چون اولین مهمان سباستین

Now, I mention Squeak because Sebastian's first guest

یک موش بزرگ را در حال دویدن در آشپزخانه دیده بود.

happened to see a rather large mouse run across the kitchen,

و او قول داده بوده که فقط در یک صورت از گذاشتن نظر بد برای او

and she promised that she would refrain from leaving

خودداری می کند: اینکه او یک گربه داشته باشد.

a bad review on one condition: he got a cat.

و بنابراین سباستین "اسکوییک" را برای حفاظت از اعتبار خودش خرید.

And so Sebastian bought Squeak to protect his reputation.

همانطور که خیلی از شما می دانید، Airbnb یک بازار تعاملی است

Now, as many of you know, Airbnb is a peer-to-peer

که افرادی که مکانهایی برای اجاره دادن دارند را

marketplace that matches people who have space to rent

با افرادی که در پی مکانی برای اقامت می گردند

در بیش از ۱۹۲ کشور جفت می‌کند.

with people who are looking for a place to stay

مکان‌هایی که اجاره داده می شوند چیزهایی هستند که شما انتظار دارید

in over 192 countries.

The places being rented out are things that you might

مثل اتاقهای اضافی یا منازل مناسب تعطیلات،

expect, like spare rooms and holiday homes,

ولی بخشی از جادوی کار مکانهای منحصر بفردیست که

اکنون می‌توانید به آنها دسترسی داشته باشید خانه‌های درختی، خیمه‌های سرخپوستی،

but part of the magic is the unique places

that you can now access: treehouses, teepees,

آشیانه هواپیماها, خانه‌‌های اسکیموها.

اگر از هتل خوشتان نمی آید قصری در انتهای جاده هست

airplane hangars, igloos.

If you don't like the hotel, there's a castle down the road

که می توانید شبی ۵۰۰۰ دلار اجاره اش کنید!

این مثالی عالی است از تکنولوژی و چگونگیِ

that you can rent for 5,000 dollars a night.

It's a fantastic example of how technology

ایجاد بازاری (جدید)

برای چیزهایی که هیچگاه تا به حال بازاری نداشته اند.

is creating a market

حال اجازه بدهید این نقشه های حرارتی از پاریس را به شما نشان دهم

for things that never had a marketplace before.

Now let me show you these heat maps of Paris

تا ببینید که با چه سرعت دیوانه واری در حال گسترشند.

این عکس مربوط به سال ۲۰۰۸ است.

to see how insanely fast it's growing.

نقطه های صورتی نشانگر املاک میزبانان این طرح است.

This image here is from 2008.

The pink dots represent host properties.

حتی ۴ سال پیش, اجازه دادن به غریبه ها برای اقامت در خانه تان

Even four years ago, letting strangers stay in your home

ایده‌ی دیوانه‌واری به نظر می‌آمد.

seemed like a crazy idea.

همان نقشه در سال ۲۰۱۰

و حالا سال ۲۰۱۲

Now the same view in 2010.

And now, 2012.

الان تقریبا در هر خیابان اصلی در پاریس یکی از میزبانان Airbnb وجود دارد

There is an Airbnb host on almost every main street in Paris.

آنچه که در اینجا در حال وقوع است این‌ است که مردم متوجه می شوند که

Now, what's happening here is people are realizing

تکنولوژی چه قدرتی برای استفاده از ظرفیتهای بدونِ استفاده

the power of technology to unlock the idling capacity

و ارزشهای تمام انواع دارایی ها،

and value of all kinds of assets,

از مهارت‌ها گرفته تا فضاها و دارایی های مادی،

from skills to spaces to material possessions,

به روش‌ها و مقیاسی که در گذشته هیچگاه ممکن نبود دارد.

in ways and on a scale never possible before.

این اقتصاد و فرهنگیست که مصرف اشتراکی نام دارد،

It's an economy and culture called collaborative consumption,

و از طریق آن افرادی مثل سباستین

and, through it, people like Sebastian

در حال تبدیل شدن به کارآفرینان خرد هستند.

آنها این قدرت را پیدا کرده اند که از دارایی خودشان

are becoming micro-entrepreneurs.

درآمدزایی و پس انداز کنند.

They're empowered to make money and save money

ولی جادوی واقعی و رمز و راز پنهان در پشت

from their existing assets.

But the real magic and the secret source behind

بازارهای مصرف اشتراکی مثل Airbnb

پول یا دارایی های مربوط به آن نیست.

collaborative consumption marketplaces like Airbnb

بلکه استفاده از قدرت تکنولوژی برای اعتمادسازی

isn't the inventory or the money.

It's using the power of technology to build trust

بین افراد غریبه است.

سباستین این جنبه‌یِ Airbnb را تابستان گذشته

between strangers.

This side of Airbnb really hit home to Sebastian last summer

به عینه در طول آشوب‌های لندن دید.

او حدود ساعت ۹ از خواب بلند شد و ایمیلش را چک کرد

during the London riots.

و تعداد زیادی پیام را دید که در مورد اطمینان یافتن از

He woke up around 9, and he checked his email

and he saw a bunch of messages all asking him

سلامت او بود.

مهمانان گذشته از سراسر جهان دیده بودند که

if he was okay.

نا آرامی ها در خیابان او در حال وقوع بود و می خواستند

Former guests from around the world had seen that

بدانند که آیا او به چیزی نیاز دارد یا نه.

the riots were happening just down the street, and wanted

سباستین به من گفت که "۱۳ تا از مهمان‌های سابقم

to check if he needed anything.

Sebastian actually said to me, he said, "Thirteen former guests

قبل از اینکه مادرم به من زنگ بزند با من تماس گرفته بودند!" (خنده حضار)

contacted me before my own mother rang." (Laughter)

این قصه ی کوتاه دلیل اصلی اینکه چرا

Now, this little anecdote gets to the heart of why

من در مورد مصرف اشتراکی اینقدر هیجان زده ام را کاملا توضیح می دهد،

I'm really passionate about collaborative consumption,

و اینکه چرا بعد از اینکه کتابم را تمام کردم، تصمیم گرفتم تا

تلاش کنم و این قضیه را به یک حرکت جهانی تبدیل کنم.

and why, after I finished my book, I decided

I'm going to try and spread this into a global movement.

چون هسته‌ی این مساله قدرت دهی به افراد است.

Because at its core, it's about empowerment.

در مورد قدرت دادن به افراد است تا ارتباطات پرمعنی ایجاد کنند،

It's about empowering people to make meaningful connections,

ارتباطاتی که ما را قادر می‌سازند تا انسانیتی را

connections that are enabling us to rediscover

که جایی در مسیرمان گم کرده بودیم دوباره کشف کنیم،

a humanness that we've lost somewhere along the way,

با مشارکت در بازارهایی مثل Airbnb، مثل Kickstarter،

by engaging in marketplaces like Airbnb, like Kickstarter,

مثل Etsy، که براساس روابط شخصی افراد

like Etsy, that are built on personal relationships

بنا شده اند نه براساس تراکنشهایی تو خالی.

حالا جالب اینجاست که این ایده ها در حقیقت ما را به سمت

versus empty transactions.

Now the irony is that these ideas are actually taking us back

اصول قدیمی بازار و رفتارهای متقابلی می برد که

to old market principles and collaborative behaviors

در درون همه ی ما نهادینه شده است.

آنها فقط در حال شکل گیری دوباره به حالتی هستند که

that are hard-wired in all of us.

مناسب عصر فیسبوک باشند.

They're just being reinvented in ways that are relevant

ما عیناً شروع به فهمیدن این مساله می کنیم که ما دنیایمان را حول محور

for the Facebook age.

We're literally beginning to realize that we have wired

اشتراک گذاری, جابجایی, اجاره دادن, معاوضه یا معامله ی تقریبا همه چیز بنا کرده ایم.

our world to share, swap, rent, barter or trade

ما ماشین‌هایمان را در Whipcar به اشتراک می گذاریم،

just about anything. We're sharing our cars on WhipCar,

دوچرخه هایمان را در Spinlister, اتاقهای کارمان را در Loosecubes،

our bikes on Spinlister, our offices on Loosecubes,

باغهایمان را در Landshare. ما داریم در Zopa و Lending Club

our gardens on Landshare. We're lending and borrowing

از غریبه ها پول قرض می‌گیریم و به آنها پول قرض می دهیم

ما داریم در مورد هرچیزی از درست کردن سوشی تا کدگذاری در Skillshare

money from strangers on Zopa and Lending Club.

We are trading lessons on everything from sushi-making

دروس آموزش مبادله می کنیم،

و ما حتی حیوانات خانگیمان را در DogVacay به اشتراک می گذاریم.

to coding on Skillshare,

and we're even sharing our pets on DogVacay.

خب به دنیای اعجاب انگیز مصرف اشتراکی خوش آمدید

Now welcome to the wonderful world of collaborative consumption

دنیایی که به ما اجازه می دهد تا داشته ها و خواسته هایمان را

that's enabling us to match wants with haves

از راههای دموکراتیک تری با هم جور کنیم.

حالا,مصرف اشتراکی در حال آغاز یک دگردیسی

in more democratic ways.

Now, collaborative consumption is creating the start

به صورتی است که ما به عرضه و تقاضا فکر می‌کنیم،

of a transformation in the way we think about supply and demand,

ولی در عین حال بخشی از یک تغییر بزرگ ارزشی در جریان است که،

but it's also a part of a massive value shift underway,

در آن به جای مصرف به منظور عقب نماندن از مردم،

مردم مصرف می‌کنند تا مردم را بشناسند.

where instead of consuming to keep up with the Joneses,

people are consuming to get to know the Joneses.

اما دلیل اصلی اینکه چرا این قضیه الان به این سرعت در حال اوج گرفتن است

But the key reason why it's taking off now so fast

این است که هر پیشروی جدیدی در تکنولوژی

کارایی و قابل اعتماد بودن از نظر اجتماعی را افزایش می دهد

is because every new advancement of technology

increases the efficiency and the social glue of trust

تا به اشتراک گذاشتن آسان و آسانتر شود.

to make sharing easier and easier.

من هزاران نوع از این بازارها را بررسی کردم

Now, I've looked at thousands of these marketplaces,

و اعتماد و بهره وری همیشه بخش کلیدی آنها بوده است.

and trust and efficiency are always the critical ingredients.

بگذارید برای شما یک مثال بزنم.

با کریس ماک ۴۶ ساله آشنا شوید، که شرط می‌بندم،

Let me give you an example.

Meet 46-year-old Chris Mok, who has, I bet,

بهترین عنوان شغلی را به عنوان superrabbit دارد.

the best job title here of SuperRabbit.

۴ سال پیش کریس متاسفانه کارش را به عنوان

Now, four years ago, Chris lost his job, unfortunately,

یک خریدار محصولات هنری در Macy's از دست داد و مثل خیلی از مردم،

as an art buyer at Macy's, and like so many people,

برای پیدا کردن شغل جدید در دوره بحران اقتصادی به مشکل برخورد.

و سپس او به طور اتفاقی به یک اعلامیه در مورد

he struggled to find a new one during the recession.

And then he happened to stumble across a post about

TaskRabbit برخورد.

داستان پشت TaskRabbit مثل بسیاری داستانهای بزرگ دیگر

TaskRabbit.

Now, the story behind TaskRabbit starts like so many

با یک سگ بامزه به نام "کوبی" شروع می شود.

great stories with a very cute dog by the name of Kobe.

آنچه که اتفاق افتاد این بود که در فوریه ۲۰۰۸،

Now what happened was, in February 2008,

لیا و شوهرش منتظر تاکسی بودند تا آنها را

برای شام به رستوران ببرد که کوبی در حالی که آب دهانش در

Leah and her husband were waiting for a cab to take them

out for dinner, when Kobe came trotting up to them

حال ترشح و آویزان بود به سمت آن‌ها آمد.

آنها فهمیدند که غذای سگشان تمام شده است.

and he was salivating with saliva.

They realized they'd run out of dog food.

کوین مجبور بود تا تاکسی را کنسل کند و در برف با خستگی بیرون برود.

Kevin had to cancel the cab and trudge out in the snow.

آن شب مدتی بعد آن دو خوره تکنولوژی

Now, later that evening, the two self-confessed tech geeks

شروع به صحبت کردن در مورد این موضوع کردند که چقدر خوب می شد اگر

starting talking about how cool it would be if some kind of

یک سایتی مثل eBay برای محول کردن کارها وجود داشت.

۶ ماه بعد لیا از کارش استعفا داد،

eBay for errands existed.

و Task Rabbit متولد شد.

Six months later, Leah quit her job,

در آن زمان او متوجه نشد که در واقع در حال

and TaskRabbit was born.

At the time, she didn't realize that she was actually hitting

دست گذاشتن روی ایده ی بزرگتریست که بعدا آن را خدمت شبکه ای نامگذاری کرد.

on a bigger idea she later called service networking.

آن اساسا در مورد این است که ما چگونه از روابط آنلاینمان استفاده می‌کنیم تا

It's essentially about how we use our online relationships

در دنیای واقعی کاری را انجام دهیم.

روشی که TaskRabbit کار می‌کند این است که مردم کارهایی که می‌خواهند انجام شود

to get things done in the real world.

Now the way TaskRabbit works is, people outsource

اعلام می‌کنند و قیمتی که حاضرند پرداخت کنند را

اعلام می‌کنند و سپس Rabbit ها آن‌ها را بررسی می‌کنند و

the tasks that they want doing, name the price

they're willing to pay, and then vetted Rabbits

پیشنهاد می‌دهند که آن کار را انجام دهند.

بله، در واقع یک پروسه‌ی مصاحبه‌ی جامع ۴ مرحله‌ای وجود دارد

bid to run the errand.

Yes, there's actually a four-stage, rigorous interview process

که طراحی شده تا مردمی را پیدا کند که

دستیار شخصی خوبی می‌شوند و بقیه (دستیاران نامناسب) را حذف کند.

that's designed to find the people that would make

great personal assistants and weed out the dodgy Rabbits.

اکنون، بیش‌از ۴۰۰۰ Rabbit در آمریکا وجود دارد

Now, there's over 4,000 Rabbits across the United States

و ۵۰۰۰ نفر دیگر هم در لیست انتظار هستند.

and 5,000 more on the waiting list.

کارهایی که اعلان می‌گردند چیزهایی است که ممکن است انتظار داشته باشید

Now the tasks being posted are things that you might

مانند، کمک در انجام کارهای خانه یا

expect, like help with household chores

خرید از سوپرمارکت انجام میشود.

من در واقع به تازگی متوجه شدم که ۱۲.۵ هزار مرتبه

or doing some supermarket runs.

شست و شو و تا شدن لباس

I actually learned the other day that 12 and a half thousand

loads of laundry have been cleaned and folded

از طریق TaskRabbit انجام شده است.

اما من عاشق این موضوع هستم که رتبه‌ی اول وظایف اعلام شده،

through TaskRabbit.

But I love that the number one task posted,

با بیش از ۱۰۰ اعلان در روز، چیزی است که خیلی از ما

over a hundred times a day, is something that many of us

درد انجام آن را چشیده‌ایم:

بله، سر هم کردن وسایل Ikea. (خنده حضار)(تشویق)

have felt the pain of doing:

yes, assembling Ikea furniture. (Laughter) (Applause)

عالیه. ما ممکنه بخندیم، اما کریس

It's brilliant. Now, we may laugh, but Chris here

در واقع تا ماهی ۵۰۰۰ دلار از

طریق انجام کارهای اطرافش پول درمی‌آورد.

is actually making up to 5,000 dollars a month

و ۷۰ درصد نیروی کار جدید

running errands around his life.

And 70 percent of this new labor force

قبل از این شاغل نبودند یا با حقوق کمی کار می‌کردند.

were previously unemployed or underemployed.

من فکر می‌کنم TaskRabbit و دیگر مثال‌های مصرف اشتراکی

I think TaskRabbit and other examples of collaborative consumption

بسیار ساده و بسیار بزرگ هستند. آن‌ها واقعا عالی هستند.

are like lemonade stands on steroids. They're just brilliant.

وقتی در مورد این فکر می‌کنید، فوق‌العاده است، درسته،

Now, when you think about it, it's amazing, right,

که در طول ۲۰ سال گذشته، ما اینطور رشد کردیم که از اعتماد به مردم به صورت آنلاین

that over the past 20 years, we've evolved

تا به اشتراک گذاری اطلاعات تا

from trusting people online to share information

اعتماد برای تحویل اطلاعات کارت اعتباری،

to trusting to handing over our credit card information,

و حالا ما وارد موج سوم اعتماد می‌شویم:

and now we're entering the third trust wave:

مرتبط کردن غریبه‌های قابل اعتماد برای

connecting trustworthy strangers to create all kinds

ساخت بازارهایی که از مردم قدرت گرفته‌اند.

من در واقع این هفته به یک مطالعه‌ی شگفت‌انگیز

of people-powered marketplaces.

از "پیو سنتر" برخوردم که نشان داده که

I actually came across this fascinating study

یک کاربر فعال فیسبوک سه برابر بیشتر از یک شخص که از اینترنت استفاده نمی‌کند

by the Pew Center this week that revealed

that an active Facebook user is three times as likely

احتمال دارد که باور داشته باشد که بیشتر مردم قابل اعتمادند.

as a non-Internet user to believe that most people are trustworthy.

اعتماد مجازی نوع اعتماد رو در روی ما را

Virtual trust will transform the way we trust one another

دگرگون می‌کند.

با تمام مثبت اندیشی من، و من یک انسان مثبت اندیش هستم،

face to face.

Now, with all of my optimism, and I am an optimist,

مقدار لازمی از احتیاط یا ترجیحا، یک نیاز ضروری

comes a healthy dose of caution, or rather, an urgent need

برای پرسیدن چند سوال پیچیده وجود دارد.

to address some pressing, complex questions.

چگونه مطمئن شویم که هویت‌های دیجیتالی ما بر روی

هویت‌های دنیای واقعی ما اثر می‌گذارند؟ آیا می‌خواهیم که آن‌ها شبیه هم باشند؟

How to ensure our digital identities reflect our

real world identities? Do we want them to be the same?

چگونه نوع اعتمادی که رو در رو ساخته می‌شود به صورت آنلاین شبیه‌سازی کنیم؟

How do we mimic the way trust is built face-to-face online?

چگونه مردمی که در یک اجتماع بد رفتار کردند را

How do we stop people who've behaved badly

از تکرار آن رفتار با یک ماسک متفاوت متوقف کنیم؟

in one community doing so under a different guise?

با یک روش مشابه به کاری که معمولا کمپانی‌ها از یک امتیازدهی

In a similar way that companies often use some kind of

استفاده می‌کنند تا به ما یک طرح تلفن بدهند،

credit rating to decide whether to give you a mobile plan,

یا نرخ یک وام، بازارهایی که بر

or the rate of a mortgage, marketplaces that depend

انجام معاملات بین افرادی که نسبت به هم غریبه هستند

on transactions between relative strangers

نیاز به وسیله‌ای دارند که به ما نشان بدهند که

need some kind of device to let you know that Sebastian

سباستین و کریس افراد خوبی هستند،

و آن وسیله آوازه و اعتبار است.

and Chris are good eggs,

and that device is reputation.

آوازه میزانی است که یک اجتماع به شما اعتماد دارد.

Reputation is the measurement of how much a community trusts you.

بیاید کریس رو ببینیم.

می‌تونید ببینید که بیش از ۲۰۰ نفر به او

Let's just take a look at Chris.

You can see that over 200 people have given him

میانگین امتیاز ۴.۹۹ از ۵ را داده‌اند.

an average rating over 4.99 out of 5.

بیش از ۲۰ صفحه نظر در مورد کار او وجود دارد که

There are over 20 pages of reviews of his work

وی را یک فرد بسیار دوستانه و سریع توصیف می‌کند،

و او به سطح ۲۵ که بالاترین سطح است رسیده‌

describing him as super-friendly and fast,

and he's reached level 25, the highest level,

و تبدیل به یک SuperRabbit شده است.

(خنده حضار) -- عاشق این کلمه هستم: SuperRabbit

making him a SuperRabbit.

و جالب است که چیزی که کریس متوجه شده است این است که همین‌طور که

Now — (Laughter) -- I love that word, SuperRabbit.

And interestingly, what Chris has noted is that as his reputation

آوازه‌ی او بهتر می‌شود، شانس وی در مورد بردن یک مزایده و

has gone up, so has his chances of winning a bid

میزانی که می‌تواند پول دریافت کند هم افزایش می‌یابد.

به زبان دیگر، برای SuperRabbitها، آوازه و شهرت

and how much he can charge.

In other words, for SuperRabbits, reputation

یک ارزش واقعی در دنیا دارد.

می‌دانم که ممکن است چه فکر کنید.

has a real world value.

این چیز جدیدی نیست. کاملا مشابه "فروشندگان قوی"

Now, I know what you might be thinking.

Well, this isn't anything new. Just think of power sellers

در eBay یا رتبه‌بندی ستاره‌ای در آمازون است.

on eBay or star ratings on Amazon.

تفاوت امروز این است که، با هر معامله‌ای که ما انجام می‌دهیم،

The difference today is that, with every trade we make,

نظری که پست می‌کنیم، فردی که گزارشش را می‌دهیم، نشانی که می‌گیریم،

comment we leave, person we flag, badge we earn,

یک دنباله‌ای از آوازه خود مبنی بر اینکه

چقدر قابل اعتماد یا غیر قابل اعتماد هستیم برجای می‌گذاریم.

we leave a reputation trail

of how well we can and can't be trusted.

و نه فقط از لحاظ وسعت نظر بلکه حجم

And it's not just the breadth but the volume

داده‌های مربوط به آوازه‌ای که وجود دارد گیج کننده است.

فقط این رو در نظر بگیرید: ۵ میلیون شب فقط در ۶ماه گذشته در

of reputation data out there that is staggering.

Just consider this: Five million nights have been booked

Airbnb رزرو شده‌اند.

on Airbnb in the past six months alone.

۳۰ میلیون سواری در carpooling.com به اشتراک گذاشته شده‌اند.

30 million rides have been shared on Carpooling.com.

امسال، ۲ میلیارد دلار وام وارد پلتفرم‌های قرض دهیِ

This year, two billion dollars worth of loans

نقطه به نقطه می‌شود.

این باعث جمع شدن میلیون‌ها قطعه‌ی داده در مورد آوازه می‌شود که نشان می‌دهد

will go through peer-to-peer lending platforms.

This adds up to millions of pieces of reputation data

ما چقدر خوب یا بد رفتار می‌کنیم.

on how well we behave or misbehave.

جمع کردن و مرتبط کردن دنباله‌های داده‌ها

Now, capturing and correlating the trails of information

که ما در جاهای مختلف از خود برجای می‌گذاریم یک چالش عظیم است،

that we leave in different places is a massive challenge,

ولی چیزی است که از ما خواسته شده.

چیزی که افرادی مثل سباستین به درستی می‌پرسند این است که

but one we're being asked to figure out.

What the likes of Sebastian are starting to rightfully ask

آیا آن‌ها نباید مالک داده‌ی مربوط به آوازه‌ی خود باشند؟

آیا نباید آوازه‌ای که او شخصا سرمایه‌گذاری کرده و

is, shouldn't they own their reputation data?

Shouldn't the reputation that he's personally invested

در Airbnb ساخته او را در جوامع دیگر

on building on Airbnb mean that it should travel with him

هم همراهی کند؟

منظورم این است که، فرض کنید او شروع به فروش کتاب های دست دوم در

from one community to another?

وبسایت آمازون کند. چرا او باید از صفر شروع کند؟

What I mean by this is, say he started selling second-hand

books on Amazon. Why should he have to start from scratch?

این اندکی مثل زمانی است که من از نیویورک به سیدنی رفتم.

It's a bit like when I moved from New York to Sydney.

مسخره بود. من نتوانستم یک طرح تلفن همراه بگیرم

It was ridiculous. I couldn't get a mobile phone plan

به این دلیل که سوابق اعتباری من با من همراه نشده بود.

because my credit history didn't travel with me.

من اساسا یک روح در سیستم بودم.

من پیشنهاد نمی‌کنم که مرحله‌ی بعدیِ

I was essentially a ghost in the system.

اقتصاد آوازه‌ای در مورد

Now I'm not suggesting that the next stage

اضافه کردن چندین رتبه‌بندی به یک امتیاز تهی باشد.

of the reputation economy is about

adding up multiple ratings into some kind of empty score.

زندگی مردم پیچیده است، و چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟

People's lives are too complex, and who wants to do that?

من همچنین می‌خواهم روشن کنم که این در مورد جمع کردنِ

توییت‌ها و لایک‌ها و دوستان در یک مُدِ نفوذ مانند نیست.

I also want to be clear that this isn't about adding up

tweets and likes and friends in a Klout-like fashion.

آن افراد تاثیرگذاری را اندازه‌گیری می‌کنند نه رفتارهایی را که

Those guys are measuring influence, not behaviors

میزان قابل اعتماد بودن ما را مشخص می‌کند.

اما مهم‌ترین چیزی که باید در ذهن نگه داریم این است که

that indicate our trustworthiness.

But the most important thing that we have to keep in mind

آوازه به شدت مفهومی است.

is that reputation is largely contextual.

فقط اینکه سباستین یک میزبان فوق‌العاده است

Just because Sebastian is a wonderful host

این معنی را نمی‌دهند که او می‌تواند مبلمان Ikea را سر هم کند.

does not mean that he can assemble Ikea furniture.

چالش بزرگ این است که بفهمیم چه داده‌ای

The big challenge is figuring out what data

منطقی است، به این دلیل که آینده بر اساس

makes sense to pull, because the future's

اجتماع هوشمندی از آوازه هدایت خواهد شد،

going to be driven by a smart aggregation of reputation,

نه یک الگوریتم تنها.

طولی نخواهد کشید که ما بتوانیم

not a single algorithm.

It's only a matter of time before we'll be able to perform

یک جستجو مانند گوگل یا فیسبوک انجام دهیم و

تصویری کامل از رفتارهای مختلف یک فرد در

a Facebook- or Google-like search

زمینه‌های مختلف در طول زمان ببینیم.

and see a complete picture of someone's behaviors

in different contexts over time.

من یک جریان لحظه‌ای از کسانی که به شما اعتماد کرده‌اند را تجسم می‌کنم،

I envision a realtime stream of who has trusted you,

کِی، کجا و چرا، قابل اعتماد بودن شما در TaskRabbit،

when, where and why, your reliability on TaskRabbit,

تمیز بودن ما به عنوان یک مهمان در Airbnb،

دانشی که ما در Quora یا جاهای دیگر نشان می‌دهیم،

your cleanliness as a guest on Airbnb,

the knowledge that you display on Quora or Tripovo,

آن‌ها در یک مکان با یکدیگر زندگی می‌کنند،

و در یک داشبورد مربوط به آوازه که

they'll all live together in one place,

and this will live in some kind of reputation dashboard

تصویری از سرمایه‌ی آوازه‌ی ما ایجاد می‌کند.

that will paint a picture of your reputation capital.

این مفهومی است که من در حال حاضر روی آن تحقیق می‌کنم

Now this is a concept that I'm currently researching

و موضوع کتاب بعدی من است، و در حال حاضر به معنیِ

and writing my next book on, and currently define

ارزش آوازه‌ی ما، نیت‌های ما،

as the worth of your reputation, your intentions,

توانایی‌ها و ارزش‌های ما در میان جوامع و بازارها است.

capabilities and values across communities and marketplaces.

این یک مرز دور نیست.

در واقع موجی از استارت‌آپ‌ها مانند connect me و

This isn't some far-off frontier.

Legit و TrustCloud هستند که در حال فهمیدنِ

There are actually a wave of startups like Connect.Me

and Legit and TrustCloud that are figuring out how

این هستند که چگونه می‌توان آوازه‌ی آنلاین را مانیتور و جمع‌آوری و استفاده کرد.

you can aggregate, monitor and use your online reputation.

من متوجهم که این مفهوم ممکن است از نظر بعضی از شما مقداری

Now, I realize that this concept may sound a little

کنترلی (از طرف دولت) به نظر بیاید، و بله حجم عظیمی از

Big Brother to some of you, and yes, there are some

شفافیت و مسائل مربوط به حریم خصوصی برای حل کردن وجود دارد،

enormous transparency and privacy issues to solve,

اما در نهایت، اگر ما بتوانیم آوازه و شهرت شخصی خودمان را جمع کنیم،

but ultimately, if we can collect our personal reputation,

در واقع می‌توانیم بیشتر کنترلش کنیم، و

ارزش بسیار زیادی که از آن جاری خواهد شد را استخراج کنیم.

we can actually control it more, and extract

همچنین بیشتر از تاریخچه‌ی اعتباری ما،

the immense value that will flow from it.

Also, more so than our credit history,

ما در واقع می‌توانیم آوازه‌ی خود را شکل دهیم.

به سباستین فکر کنید

we can actually shape our reputation.

و اینکه او چگونه گربه را خرید تا بر روی (آوازه‌ی) خود اثر بگذارد.

Just think of Sebastian

and how he bought the cat to influence his.

اگر مسائل مربوط به حریمِ شخصی را کنار بگذاریم، مسئله‌ی جالب دیگری که من

Now privacy issues aside, the other really interesting issue

بررسی می‌کنم این است که ما چگونه به روح‌های دیجیتالی قدرت ببخشیم،

I'm looking at is how do we empower digital ghosts,

مردمی که به هر علتی، وقتی آنلاین هستند فعال نیستند،

people [who] for whatever reason, are not active online,

اما آیا از بعضی از قابل اعتمادترین افراد دنیا هستند؟

ما چگونه کمک و همکاری آن‌ها در کارهایشان،

but are some of the most trustworthy people in the world?

How do we take their contributions to their jobs,

جوامع‌شان و خانواده‌هایشان را

بگیریم و آن ارزش را به سرمایه‌ی آوازه‌شان تبدیل کنیم؟

their communities and their families,

and convert that value into reputation capital?

در نهایت، وقتی ما این کار را درست انجام دهیم، سرمایه‌ی آوازه می‌تواند

Ultimately, when we get it right, reputation capital

یک اختلال مثبت عظیم در اینکه

could create a massive positive disruption

چه کسی قدرت، اعتماد و تاثیرگذاری دارد را ایجاد کند.

in who has power, trust and influence.

یک امتیاز ۳ رقمیِ دیجیتال، تاریخ اعتباریِ سنتی ما،

A three-digit score, your traditional credit history,

که فقط ۳۰ درصد از ما در واقع می‌دانیم که چی هست،

دیگر فاکتور مشخص کننده‌ی اینکه

that only 30 percent of us actually know what it is,

will no longer be the determining factor

چقدر اشیا می‌ارزد نخواهد بود، چیزی که ما به آن دسترسی داریم،

in how much things cost, what we can access,

و در خیلی از موارد، کاری که ما می‌توانیم در دنیا انجام دهیم را محدود می‌کند.

and, in many instances, limit what we can do in the world.

قطعا آوازه واحد پولی است که من اعتقاد دارم

Indeed, reputation is a currency that I believe will become

در قرن ۲۱ ام از تاریخچه‌ی اعتباری ما قدرتمندتر می‌شود.

more powerful than our credit history in the 21st century.

آوازه واحدی می‌شود که می‌گوید

شما می‌توانید به من اعتماد کنید.

Reputation will be the currency that says

جالب این است که، آوازه

that you can trust me.

Now the interesting thing is, reputation

روان کننده‌ی اقتصادی ـ اجتماعی است

که باعث می‌شود مصرفِ اشتراکی کار کند و اندازه شود،

is the socioeconomic lubricant

that makes collaborative consumption work and scale,

اما منابعی که از آن گرفته می‌شود،

و کاربردهای آن، بسیار بزرگ‌تر از این فضا هستند.

but the sources it will be generated from,

and its applications, are far bigger than this space alone.

اجازه بدید یک مثال از دنیایِ استخدام کردن برای شما بزنم،

جایی که داده‌های مربوط به آوازه باعث می‌شوند که رزومه مانند

Let me give you one example from the world of recruiting,

where reputation data will make the résumé seem

یادگاری کهن از گذشته به نظر برسد.

like an archaic relic of the past.

۴ سال پیش وبلاگ نویسانِ تکنولوژی و کارآفرینان

Four years ago, tech bloggers and entrepreneurs

جوئل اسپولسکی و جف اتوود، تصمیم گرفتند تا چیزی

Joel Spolsky and Jeff Atwood, decided to start something

به نامِ Stack Overflow را آغاز کنند.

Stack Overflow اساسا پلتفرمی است که در آن

called Stack Overflow.

Now, Stack Overflow is basically a platform where

برنامه‌نویسانِ با تجربه می‌توانند از

دیگر برنامه‌نویسانِ خوب سوال‌های فنی با جزییات زیاد در موردِ

experienced programmers can ask

other good programmers highly detailed technical questions

چیزهای مثل پیکسل‌های ریز و افزونه‌های کروم.

on things like tiny pixels and chrome extensions.

این سایت روزانه ۵ هزار و پانصد سوال در روز دریافت می‌کند،

This site receives five and a half thousand questions a day,

و ۸۰ درصد آن‌ها جواب دقیق دریافت می‌کنند.

and 80 percent of these receive accurate answers.

کاربران آوازه‌ی خود را از روش‌های متنوعی به دست می‌آورند،

Now users earn reputation in a whole range of ways,

اما اساس این کار با قانع کردنِ همتایانشان

در مورد این که می‌دانند در مورد چه چیزی صحبت می‌کنند است.

but it's basically by convincing their peers

چند ماه بعد از اینکه این سایت راه‌اندازی شد، بنیانگذاران

they know what they're talking about.

Now a few months after this site launched, the founders

چیز جالبی شنیدند،

و این در واقع باعث تعجب آن‌ها نشد.

heard about something interesting,

چیزی که فهمیدند این بود که کاربران

and it actually didn't surprise them.

What they heard was that users were putting

امتیازِ آوازه‌ی خود را در بالای رزومه‌ی خود قرار می‌دادند،

their reputation scores on the top of their résumés,

و استخدام‌کنندگان، پلتفرم را برای پیدا کردنِ

and that recruiters were searching the platform

افرادی با استعدادهای خاص می‌گشتند.

امروزه هزاران برنامه‌نویس شغل‌های بهتری از

to find people with unique talents.

Now thousands of programmers today are finding

این روش به دست می‌آورند، به این دلیل که Stack Overflow و

better jobs this way, because Stack Overflow

داشبوردهای آوازه، پنجره‌ای بسیار با ارزش

بر نحوه‌ی رفتار واقعیِ یک فرد و اینکه

and the reputation dashboards provide a priceless window

همتایانِ آن‌ها در موردشان فکر می‌کنند، باز می‌کند.

into how someone really behaves,

اما اصل بزرگ‌تری که در پشتِ Stack Overflow اتفاق می‌افتد،

and what their peers think of them.

و من فکر می‌کنم بسیار هیجان‌انگیز است، این است که

But the bigger principle of what's happening behind Stack Overflow,

I think, is incredibly exciting.

مردم شروع به فهمیدن این کردند که

People are starting to realize that the reputation

آوازه‌ای که آن‌ها در یک مکان درست می‌کنند

they generate in one place has value

ارزشی فراتر از محیطی که در آن ساخته شده است دارد.

beyond the environments from which it was built.

می‌دانید، این بسیار جالب است.

وقتی که با کاربران ممتاز صحبت می‌کنید، چه SuperRabbits باشند یا

You know, it's very interesting.

When you talk to super-users, whether that's SuperRabbits

مردم ممتاز در Stack Overflow، یا میزبانِ اوبر،

or super-people on Stack Overflow, or Uberhosts,

همه‌ی آن‌ها در این مورد صحبت می‌کنند که چگونه داشتن آوازه‌ی خوب

حسی از قدرتِ خودِ آن‌ها را می‌گشاید.

they all talk about how having a high reputation

unlocks a sense of their own power.

در Stack Overflow، یک فضای رقابتیِ برابر تولید می‌کند که

On Stack Overflow, it creates a level playing field,

به مردمی با استعداد واقعی اجازه می‌دهد که به اوج برسند.

در Airbnb، معمولا مردم مهم‌تر از فضاها می‌شوند.

enabling the people with the real talent to rise to the top.

On Airbnb, the people often become more important

در TaskRabbit،

به مردم قدرت کنترل فعالیت ِ اقتصادی خود را می‌دهد.

than the spaces. On TaskRabbit,

در انتهای صحبتم با سباستین، به من گفت که چگونه

it gives people control of their economic activity.

Now at the end of my tea with Sebastian, he told me how,

در یک روزِ بارانیِ بد، که هیچ مشتری‌ای در

on a bad, rainy day, when he hasn't had a customer

کتابفروشی خود نداشت، به مردمی که از سراسر دنیا

in his bookstore, he thinks of all the people around

که چیزی شگفت‌آور در مورد او گفته بودند، و چیزی که این موضوع در موردِ

the world who've said something wonderful about him,

شخصیتِ او می‌گوید فکر کرده بود.

او امسال ۵۰ ساله می‌شود، و او قانع شده است

and what that says about him as a person.

He's turning 50 this year, and he's convinced

که آوازه‌ی پر نقش و نگاری که در Airbnb ساخته است

that the rich tapestry of reputation he's built on Airbnb

باعث می‌شود که او کاری جالب

در ادامه‌ی زندگی خود انجام دهد.

will lead him to doing something interesting

with the rest of his life.

می‌دانید، پنجره‌های کمی در تاریخ وجود دارد

You know, there are only a few windows in history

که در آن‌ها فرصت برای بازسازیِ بخشی از

where the opportunity exists to reinvent

چگونگی کارکردِ سیستم‌های اقتصادی-اجتماعیِ ما وجود دارد.

part of how our socioeconomic system works.

ما در یکی از آن لحظه‌ها زندگی می‌کنیم.

We're living through one of those moments.

من باور دارم که ما در آغاز انقلابِ مبتنی بر اشتراک و همکاری هستیم

I believe that we are at the start of a collaborative revolution

که به اندازه‌ی انقلاب صنعتی چشمگیر خواهد بود.

that will be as significant as the Industrial Revolution.

در قرن ۲۰، اختراع اعتبار سنتی

In the 20th century, the invention of traditional credit

سیستم مصرف ما را دگرگون کرد، و به روش‌های

transformed our consumer system, and in many ways

متنوعی کنترل کرد که چه کسی به چه چیزی دسترسی داشته باشد.

controlled who had access to what.

در قرن ۲۱ اَم، شبکه‌های اعتمادیِ جدید،

In the 21st century, new trust networks,

و سرمایه‌ی آوازه‌ای که آن‌ها تولید می‌کنند، نوع تفکر ما در موردِ

and the reputation capital they generate, will reinvent

ثروت، بازارها، قدرت و هویتِ فردی بازسازی می‌کند.

the way we think about wealth, markets, power

به گونه‌ای که ما حتی هنوز هم نمی‌توانیم تصور کنیم.

and personal identity, in ways we can't yet even imagine.

خیلی متشکرم.

(تشویق حضار)

Thank you very much. (Applause)

(Applause)