How I found a mythical boiling river in the Amazon | Andrés Ruzo

Translator: Ali Fatemi Reviewer: Hajar Almasi

As a boy in Lima,

بعنوان پسری در لیما

my grandfather told me a legend

پدر بزرگم به من افسانه ای رو

of the Spanish conquest of Peru.

از فتح پرو بدست اسپانیا گفت.

Atahualpa, emperor of the Inca, had been captured and killed.

آتاهوالپا، امپراتور اینکاها، اسیر شده و به قتل رسید

Pizarro and his conquistadors had grown rich,

پیزارو و جنگجویان مخاطره -جویش ثروتمند شدند،

and tales of their conquest and glory had reached Spain

و داستان های فتوحات و افتخارات آنان به اسپانیا رسید

and was bringing new waves of Spaniards, hungry for gold and glory.

و سبب سرازیر شدن امواج جدیدی از اسپانیولی های تشنه طلا و افتخار گردید.

They would go into towns and ask the Inca,

آنها به شهرها می رفتند و از اینکاها می پرسیدند،

"Where's another civilization we can conquer? Where's more gold?"

"کجا تمدن دیگری که ما بتوانیم فتح کنیم هست؟ طلای بیشتر کجاست؟"

And the Inca, out of vengeance, told them,

و اینکاها به آنها از سر انتقام جویی گفتند،

"Go to the Amazon.

"به آمازون بروید.

You'll find all the gold you want there.

شما تمام طلایی را که می خواهید آنجا خواهید یافت.

In fact, there is a city called Paititi -- El Dorado in Spanish --

در حقیقت در آنجا شهری هست به نام پایتیتی --در اسپانیایی ال دورادو--

made entirely of gold."

که کاملا از طلا درست شده است."

The Spanish set off into the jungle,

اسپانیایی ها به جنگل سرازیر شدند،

but the few that return come back with stories,

اما تعداد کمی از آنها بازگشتند، همراه با داستان هایی،

stories of powerful shamans,

داستان هایی از شامن های قدرتمند،

of warriors with poisoned arrows,

از جنگجوهای با تیر های سمی،

of trees so tall they blotted out the sun,

از درخت هایی آنقدر بلند که خورشید را پنهان می کردند،

spiders that ate birds, snakes that swallowed men whole

عنکبوت هایی که پرنده ها را می خوردند، مارهایی که انسان ها را یکجا می بلعیدند،

and a river that boiled.

و رودی که می جوشید.

All this became a childhood memory.

همه ی اینها یک خاطره ی دوران کودکی شدند.

And years passed.

و سالها گذشت.

I'm working on my PhD at SMU,

من روی دکتری خود در SMU کار می کردم.

trying to understand Peru's geothermal energy potential,

و تلاش می کردم که پتانسیل انرژی زمین گرمایی پرو را بفهمم،

when I remember this legend,

وقتی که این افسانه را به یاد آوردم،

and I began asking that question.

و شروع کردم به پرسیدن این سوال که

Could the boiling river exist?

آیا ممکن است رود جوشان وجود داشته باشد؟

I asked colleagues from universities,

از همکارانم از دانشگاه ها سوال کردم،

the government,

دولت،

oil, gas and mining companies,

شرکت های نفتی، گازی و معدنی،

and the answer was a unanimous no.

و پاسخ یک نه ی یکسان بود.

And this makes sense.

و این معقول است.

You see, boiling rivers do exist in the world,

ببینید، رودهای جوشان در دنیا وجود دارند،

but they're generally associated with volcanoes.

اما آنها عموما با آتشفشان ها در ارتباطند.

You need a powerful heat source

شما به یک منبع انرژی قدرتمند احتیاج دارید

to produce such a large geothermal manifestation.

تا بتوانید اینگونه پدیده ی زمین گرمایی بزرگی خلق کنید.

And as you can see from the red dots here, which are volcanoes,

و همانگونه که از نقطه های قرمز می توان دید اینجا ،که آتشفشان ها هستند،

we don't have volcanoes in the Amazon,

ما آتشفشانی در آمازون نداریم،

nor in most of Peru.

و در بیشتر پرو هم نداریم.

So it follows: We should not expect to see a boiling river.

در نتیجه ما نباید انتظار دیدن یک رود جوشان داشته باشیم.

Telling this same story at a family dinner,

وقتی این داستان رو سر شام خانواده تعریف می کردم،

my aunt tells me,

عمه ام به من گفت،

"But no, Andrés, I've been there. I've swum in that river."

"اما نه، آندرس، من اونجا بوده ام. من در اون رود شنا کرده ام."

(Laughter)

(خنده حضار)

Then my uncle jumps in.

بعد عموی من وارد شد.

"No, Andrés, she's not kidding.

"نه، آندرس، اون شوخی نمیکنه.

You see, you can only swim in it after a very heavy rain,

ببین تو فقط می تونی بعد از یک بارون سنگین در اون شنا کنی،

and it's protected by a powerful shaman.

و اون توسط یک شامن قدرتمند محافظت میشه.

Your aunt, she's friends with his wife."

عمه تو با همسرش رفیقه."

(Laughter)

(خنده حضار)

"¿Cómo?" ["Huh?"]

"¿Cómo?" ["بله؟"]

You know, despite all my scientific skepticism,

می دونید، برخلاف تمام بدبینی علمی من،

I found myself hiking into the jungle, guided by my aunt,

من خودم رو درحال جستجو در جنگلی یافتم، که توسط عمه ام هدایت می شدم،

over 700 kilometers away from the nearest volcanic center,

بیشتر از 700 کیلومتر دورتر از نزدیکترین مرکز آتشفشانی،

and well, honestly, mentally preparing myself

و خب، صادقانه، خودم رو از لحاظ ذهنی آماده می کردم

to behold the legendary "warm stream of the Amazon."

تا " جریان گرم آمازون" افسانه ای رو مشاهده کنم.

But then ...

اما بعد...

I heard something,

چیزی شنیدم.

a low surge

یک صدای خروش ضعیف

that got louder and louder

که بلند تر و بلند تر شد

as we came closer.

وقتی ما نزدیکتر شدیم

It sounded like ocean waves constantly crashing,

صدایی شبیه امواج اقیانوس که پیوسته برخورد می کنند،

and as we got closer, I saw smoke, vapor, coming up through the trees.

و وقتی نزدیک تر شدیم، من دود وبخار رو دیدم که از میان درختان بیرون می آمد.

And then, I saw this.

و سپس، من این رو دیدم.

I immediately grabbed for my thermometer,

به سرعت ترمومتر خودم رو برداستم،

and the average temperatures in the river

و دمای متوسط رود

were 86 degrees C.

86 درجه سلسیوس بود.

This is not quite the 100-degree C boiling

کاملا 100 درجه سلسیوس دمای جوش نبود

but definitely close enough.

ولی کاملا نزدیک بود.

The river flowed hot and fast.

رود داغ و سریع، جریان داشت.

I followed it upriver and was led by, actually, the shaman's apprentice

من رود رو دنبال کردم ، و در حقیقت توسط دستیار شامن راهنمایی می شدم

to the most sacred site on the river.

تا به مقدس ترین قسمت رود برسم.

And this is what's bizarre --

واین اون چیزیه که عجیبه ...

It starts off as a cold stream.

اون بصورت یک جریان سرد شروع می شود

And here, at this site,

و اینجا، در این مکان

is the home of the Yacumama,

، خانه ی یاکوماما است،

mother of the waters, a giant serpent spirit

مادر آبها و روح یک مار عظیم

who births hot and cold water.

، که آب سرد و گرم را بدنیا می آورد.

And here we find a hot spring,

و اینجا ما یک چشمه داغ یافتیم.

mixing with cold stream water underneath her protective motherly jaws

با مخلوط شدن با جریان آب سرد زیر فک محافظ مادرانه اش

and thus bringing their legends to life.

و در نتیجه افسانه های آنها را به دنیا می آورد.

The next morning, I woke up and --

صبح بعد، من بیدار شدم و ...

(Laughter)

(خنده)

I asked for tea.

درخواست چای کردم

I was handed a mug, a tea bag

به من یک لیوان ، یک چای کیسه ای داده شد

and, well, pointed towards the river.

و، خوب ، به سمت رود مورد اشاره قرار گرفتم.

To my surprise, the water was clean and had a pleasant taste,

با وجود شگفتی من ، آب تمیز بود و طعم دلپذیری داشت،

which is a little weird for geothermal systems.

که یک کمی برای سیستم های زمین گرمایی عجیبه

What was amazing

چیزی که شگفت آور بود

is that the locals had always known about this place,

این بود که محلی ها همیشه در مورد این مکان می دونستند.

and that I was by no means the first outsider to see it.

و اینکه من اولین غریبه ای بودم که اون رو دیدم.

It was just part of their everyday life.

اون فقط قسمتی از زندگی هر روزه اونها بود.

They drink its water.

اونها آب اون رو می نوشند.

They take in its vapor.

آنها بخارش رو تنفس می کنند.

They cook with it,

آنها با اون غذا می پزند،

clean with it,

با اون شستشو می کنند،

even make their medicines with it.

حتی داروهایشان را با اون درست می کنند.

I met the shaman,

من شامن رو ملاقات کردم،

and he seemed like an extension of the river and his jungle.

و اون مثل بسط رود در جنگلش به نظر می رسید.

He asked for my intentions

او در مورد افکار من پرسید

and listened carefully.

و با دقت گوش کرد.

Then, to my tremendous relief --

سپس برای تسلای شگفتی من--

I was freaking out, to be honest with you --

صادقانه بگویم که من وحشت کرده بودم--

a smile began to snake across his face, and he just laughed.

خنده ای شروع به ظاهر شدن در صورتش کرد و او خندید.

(Laughter)

(خنده)

I had received the shaman's blessing to study the river,

من برای مطالعه ی رود مورد دعای شامن ها قرار گرفته بودم،

on the condition that after I take the water samples

تحت این شرط که بعد از اینکه نمونه های آب را برداشتم

and analyze them in my lab,

و در آزمایشگاهم بررسی کردم،

wherever I was in the world,

در هر جای دنیا که باشم،

that I pour the waters back into the ground

آب را دوباره به زمین جاری کنم

so that, as the shaman said,

در نتیجه، همانطور که شامن گفت،

the waters could find their way back home.

آبها می توانند راه برگشتشان به خانه را پیدا کنند.

I've been back every year since that first visit in 2011,

من بعد از آن اولین بازدید در ۲۰۱۱ هر سال بازگشته ام،

and the fieldwork has been exhilarating,

و کار میدانی خیلی فرحبخش،

demanding and at times dangerous.

طاقت فرسا و گاهی اوقات خطرناک بوده است.

One story was even featured in National Geographic Magazine.

یکی از داستان ها در مجله نشنال جئوگرافیک شرح داده شده است.

I was trapped on a small rock about the size of a sheet of paper

من روی یک سنگ کوچک در حدود اندازه ی یک برگه کاغذ گیر افتاده بودم

in sandals and board shorts,

با صندل و شلوار کوتاه،

in between an 80 degree C river

بین رودی با دمای ۸۰ درجه سلسیوس

and a hot spring that, well, looked like this, close to boiling.

و چشمه ای که ، خوب این شکلی دیده می شد، نزدیک جوش.

And on top of that, it was Amazon rain forest.

و روی آن بارش جنگلی آمازون بود.

Pshh, pouring rain, couldn't see a thing.

پششش، بارانی می بارید، که نمی شد هیچ چیزرا دید

The temperature differential made it all white. It was a whiteout.

اختلاف دمایی آن را کاملا سفید کرده بود، اون یک بوران بود.

Intense.

تصور کنید.

Now, after years of work,

اکنون ، بعد از سالها کار،

I'll soon be submitting my geophysical and geochemical studies for publication.

من به زودی مطالعات زمین شناسی و ژئوشیمیایی خودم رو برای انتشار خواهم فرستاد.

And I'd like to share, today, with all of you here, on the TED stage,

و میخواهم که امروزبا همه شما که اینجایید، در محل برگذاری TED اون رو درمیان بگذارم،

for the first time, some of these discoveries.

بعضی از این کشفیات برای اولین بار بیان می شوند.

Well, first off, it's not a legend.

اما ، اول، این یک افسانه نیست.

Surprise!

غافلگیر شدید!

(Laughter)

(خنده)

When I first started the research,

وقتی ابتدا تحقیق رو شروع کردم،

the satellite imagery was too low-resolution to be meaningful.

تصاویر ماهواره ای بقدری بی کیفیت بودند که معنی خاصی نداشتند.

There were just no good maps.

آنها واقعا تصاویر خوبی نبودند.

Thanks to the support of the Google Earth team,

با تشکر از پشتیبانی تیم گوگل ارث (Google Earth)

I now have this.

اکنون این نقشه رو دارم.

Not only that, the indigenous name of the river, Shanay-timpishka,

نه فقط اون، نام محلی رود، شانای-تیمپیشکا،

"boiled with the heat of the sun,"

"با گرمای خورشید به جوش آمده،"

indicating that I'm not the first to wonder why the river boils,

نشان می دهد که من اولین کسی نیستم که درعجبم که چرا رود می جوشد،

and showing that humanity has always sought to explain

و نشان می دهد که انسان همیشه به دنبال راهی برای تشریح

the world around us.

دنیای اطرافش بوده.

So why does the river boil?

بنابراین چرا رود می جوشد؟

(Bubbling sounds)

(صداهای ایجاد حباب)

It actually took me three years to get that footage.

در حقیقت برای من سه سال طول کشید تا بتوانم آن فیلم را بگیرم.

Fault-fed hot springs.

چشمه های گرم تغذیه شده از گسل.

As we have hot blood running through our veins and arteries,

همانگونه که ما خون گرمی داریم که در سرخرگ ها و سیاهرگ های ما جاری است،

so, too, the earth has hot water running through its cracks and faults.

زمین هم همچنین آب گرم دارد که در میان شکاف ها و شکستگی هایش جریان دارد.

Where these arteries come to the surface, these earth arteries,

وقتی این شریان ها به سطح می آیند ، شریان های زمین،

we'll get geothermal manifestations:

ما یک پدیده زمین گرمایی خواهیم داشت:

fumaroles, hot springs and in our case, the boiling river.

بخار افشان ها، چشمه های آب گرم و در مورد ما، رود جوشان.

What's truly incredible, though, is the scale of this place.

چیزی که واقعا شگفت انگیز است ابعاد اینجاست.

Next time you cross the road, think about this.

دوباره که از جاده رد می شوید، در اینباره فکر کنید.

The river flows wider than a two-lane road

رود در طول بیشتر مسیرش پهن تر از یک

along most of its path.

جاده دو مسیره است.

It flows hot for 6.24 kilometers.

اون برای ۶/۲۴ کیلومتر بصورت گرم جریان دارد

Truly impressive.

واقعا تاثیر گذار است.

There are thermal pools larger than this TED stage,

استخر های آب گرمی هستند، که از این استیج برگذاری TED بزرگترند.

and that waterfall that you see there

و آبشاری که اینجا می بینید

is six meters tall --

۶ متر ارتفاع دارد --

and all with near-boiling water.

و همه اش با آب نزدیک به جوش.

We mapped the temperatures along the river,

ما دما در طول رود را در آوردیم،

and this was by far the most demanding part of the fieldwork.

و این واقعا طاقت فرسا ترین کار در کارهای میدانی بود.

And the results were just awesome.

و نتایج واقعا شگفت آور بودند.

Sorry -- the geoscientist in me coming out.

عذر میخواهم -- زمین شناس درونی ام در حال ابراز وجوده.

And it showed this amazing trend.

و اون این روند عجیب رو نشان می دهد.

You see, the river starts off cold.

ببینید، رود ابتدا بصورت سرد آغاز می شود.

It then heats up, cools back down, heats up, cools back down,

سپس گرم می شود، دوباره سرد می شود، گرم می شود، باز سرد می شود،

heats up again, and then has this beautiful decay curve

باز گرم می شود، و سپس این منحنی زیبای تنزل دما را دارد.

until it smashes into this cold river.

تا اینکه در این رود سرد می ریزد.

Now, I understand not all of you are geothermal scientists,

خوب من متوجهم که همه شما دانشمندان زمین شناسی نیستید پس،

so to put it in more everyday terms:

برای اینکه اون رو بصورت جملات روزمره بیان کنم:

Everyone loves coffee.

همه قهوه رو دوست دارند،

Yes? Good.

بله؟ خوبه.

Your regular cup of coffee, 54 degrees C,

معمولا لیوان قهوه شما ۵۴ درجه سلسیوس است،

an extra-hot one, well, 60.

یکی که خیلی داغ باشد، خوب، ۶۰ درجه.

So, put in coffee shop terms,

خوب با مفاهیم مربوط به کافی شاپ،

the boiling river plots like this.

رود جوشان اینگونه در نمودار دیده می شود.

There you have your hot coffee.

اینجا شما قهوه داغتون رو دارید.

Here you have your extra-hot coffee,

اینجا قهوه فوق گرمتون رو دارید،

and you can see that there's a bit point there

و شما می بینید که اونجا نقطه ای وجود دارد،

where the river is still hotter than even the extra-hot coffee.

که رود حتی از یک قهوه فوق گرم هم گرمتر است،

And these are average water temperatures.

و اینها متوسط دمای رود هستند.

We took these in the dry season to ensure the purest geothermal temperatures.

ما اون رو در فصل خشک گرفتیم تا از دماهای زمین گرمایی خالص اطمینان حاصل کنیم.

But there's a magic number here that's not being shown,

اما اینجا یک عدد جادویی وجود دارد که نشان داده نمی شود،

and that number is 47 degrees C,

و اون دمای ۴۷ درجه سلسیوس است،

because that's where things start to hurt,

چون اونجا جایی است که درد شروع می شود.

and I know this from very personal experience.

و من این رو واقعا از تجربه شخصیم می دانم.

Above that temperature, you don't want to get in that water.

بالای این دما شما نمیخواهید که وارد آن آب بشوید.

You need to be careful.

باید مواظب باشید.

It can be deadly.

اون می تواند مرگ آور باشد.

I've seen all sorts of animals fall in,

من افتادن انواع حیوانات در آن را دیده ام،

and what's shocking to me, is the process is pretty much the same.

و چیزی که برای من شوک آور است، این است که فرآیند کاملا یکی است.

So they fall in and the first thing to go are the eyes.

پس آنها می افتند و اولین چیزی که می رود چشم ها هستند.

Eyes, apparently, cook very quickly. They turn this milky-white color.

چشم ها ظاهرا خیلی سریع می پزند، آنها به رنگ سفید شیری در می آیند.

The stream is carrying them.

جریان آنها را با خود می برد.

They're trying to swim out, but their meat is cooking on the bone

و آنها سعی می کنند تا به بیرون شنا کنند، اما گوشتشان روی استخوان می پزد.

because it's so hot.

چون که آن خیلی گرم است.

So they're losing power, losing power,

پس آنها قدرتشان را از دست می دهند، قدرتشان کم می شود،

until finally they get to a point where hot water goes into their mouths

تا در نهایت به نقطه ای می رسند که آب داغ به داخل دهانشان می رود

and they cook from the inside out.

و آنها از داخل به سمت بیرون می پزند.

(Laughter)

(خنده)

A bit sadistic, aren't we?

یک کم سادیسمی هستیم، نه؟

Jeez.

خدایا

Leave them marinating for a little longer.

آنها را می گذاریم کمی بیشتر خیس بخورند.

What's, again, amazing are these temperatures.

دوباره چیزی که واقعا جالب است این دماها هستند.

They're similar to things that I've seen on volcanoes all over the world

آنها شبیه چیزهایی هستند که من در آتشفشان های تمام دنیا دیده ام

and even super-volcanoes like Yellowstone.

و حتی ابرآتشفشان هایی نظیر یلو استون.

But here's the thing:

اما اینجا مسئله ای هست.

the data is showing that the boiling river exists

داده ها نشان می دهند که رودجوشان بصورت

independent of volcanism.

مستقل از فعالیت آتشفشانی وجود دارد.

It's neither magmatic or volcanic in origin,

مبدا آن ماگمایی یا آتشفشانی نیست،

and again, over 700 kilometers away from the nearest volcanic center.

و مجدد، آن بیشتر 700 کیلومتر دورتر از نزدیکترین مرکز آتشفشانی است.

How can a boiling river exist like this?

چگونه یک رود جوشان می تواند اینطوری وجود داشته باشد؟

I've asked geothermal experts and volcanologists for years,

من از متخصصان زمین گرمایی و آتشفشان شناس ها برای سالها پرسیده ام،

and I'm still unable to find another non-volcanic geothermal system

و هنوز نمیتوانم سیستم غیر آتشفشانی دیگری

of this magnitude.

در این اندازه بیابم.

It's unique.

این بی همتاست.

It's special on a global scale.

این در یک مقیاس جهانی، خاص است.

So, still -- how does it work?

خوب، هنوز-- اون چطور کار می کند؟

Where do we get this heat?

ما این گرما را از کجا می گیریم؟

There's still more research to be done

هنوز تحقیقات بیشتری باید انجام شود

to better constrain the problem and better understand the system,

تا بهتر مسئله را مشخص کرد و سیستم را بهتر فهمید،

but from what the data is telling us now,

اما از آنچه داده ها اکنون به ما می گویند،

it looks to be the result of a large hydrothermal system.

بنظر می رسد که این نتیجه ی یک سیستم زمین گرمایی بزرگ باشد.

Basically, it works like this:

اساسا، اون شبیه این کارمی کند:

So, the deeper you go into the earth, the hotter it gets.

خوب، هرچه شما بیشتر به عمق زمین بروید، آن گرم تر می شود.

We refer to this as the geothermal gradient.

ما به این بعنوان گرادیان زمین گرمایی اشاره می کنیم.

The waters could be coming from as far away as glaciers in the Andes,

آب ها می توانند ازجایی به دوری یخچال های طبیعی در آند می آمده باشند.

then seeping down deep into the earth

سپس به عمق زمین نفوذ کنند

and coming out to form the boiling river

و سپس بیرون بیایند تا رود جوشان را تشکیل دهند

after getting heated up from the geothermal gradient,

بعد از اینکه از آن گرادیان زمین گرمایی گرم شدند،

all due to this unique geologic setting.

همه بر پایه این سیستم بی همتای زمین شناسیه.

Now, we found that in and around the river --

اکنون، ما فهمیدیم که در داخل و اطراف رود--

this is working with colleagues

این در همکاری با همکارانی

from National Geographic, Dr. Spencer Wells,

از نشنال ژئوگرافیک دکتر اسپنسر ولز،

and Dr. Jon Eisen from UC Davis --

و دکتر جان آیزن از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس

we genetically sequenced the extremophile lifeforms

ما گونه های زیستی اکستریموفیل را توالی یابی ژنتیکی کرده ایم

living in and around the river, and have found new lifeforms,

که در داخل و اطراف رود زندگی می کنند، و گونه های زیستی جدیدی یافته ایم،

unique species living in the boiling river.

موجودات یکتایی که که داخل رود جوشان زندگی می کنند.

But again, despite all of these studies, all of these discoveries and the legends,

اما مجددا، بر خلاف تمام این مطالعات، تمام این کشفیات و افسانه ها،

a question remains:

یک سوال باقی می ماند:

What is the significance of the boiling river?

اهمیت رود جوشان چیست؟

What is the significance of this stationary cloud

اهمیت این ابر ایستا چیست؟

that always hovers over this patch of jungle?

که همیشه روی این تکه از جنگل، شناور است؟

And what is the significance

و اهمیت

of a detail in a childhood legend?

جزئیاتی در یک افسانه دوران کودکی چیست؟

To the shaman and his community, it's a sacred site.

برای شامن و جامعه اش، آن یک مکان مقدس است.

To me, as a geoscientist,

برای من بعنوان یک زمین شناس،

it's a unique geothermal phenomenon.

آن یک پدیده زمین گرمایی بی همتاست.

But to the illegal loggers and cattle farmers,

اما برای چوب بر های غیرقانونی، و گله دار ها،

it's just another resource to exploit.

آن فقط یک منبع برای استثمار است.

And to the Peruvian government, it's just another stretch

و برای دولت پرو، آن فقط یک قطعه زمین

of unprotected land ready for development.

از زمین محافظت نشده آماده برای توسعه است.

My goal is to ensure that whoever controls this land

هدف من اطمینان از این است که هرکس که این زمین را کنترل می کند

understands the boiling river's uniqueness and significance.

بی همتایی و اهمیت رود جوشان را درک کند.

Because that's the question,

چون که سوال مهم،

one of significance.

از جنبه اهمیت این است.

And the thing there is,

و چیزی که وجود دارد این است که

we define significance.

ما اهمیت را تعریف می کنیم.

It's us. We have that power.

ما هستیم. ما این قدرت را داریم.

We are the ones who draw that line

ما کسانی هستیم که این خط را

between the sacred and the trivial.

بین مقدس و بی ارزش می کشیم.

And in this age,

و در این دوران،

where everything seems mapped, measured and studied,

که بنظر می رسد که همه چیز به تصویر کشدیده شده، اندازه گیری و مطالعه شده،

in this age of information,

در این دوره اطلاعات،

I remind you all that discoveries are not just made

من به همه شما یادآوری می کنم، که کشفیات

in the black void of the unknown

فقط در یک محیط تاریک ناشناخته صورت نمی پذیرند.

but in the white noise of overwhelming data.

بلکه در سروصدای روشن داده های زیاده از حد نیز صورت می پذیرند.

There remains so much to explore.

چیزهای زیادی برای کاوش یاقی مانده.

We live in an incredible world.

ما در دنیایی شگفت آور زندگی می کنیم.

So go out.

پس بیرون بروید.

Be curious.

کنجکاو باشید.

Because we do live in a world

چون ما در دنیایی زندگی می کنیم

where shamans still sing to the spirits of the jungle,

که هنوز شامن ها برای روح جنگل می نوازند،

where rivers do boil

جایی که رودها می جوشند

and where legends do come to life.

و جایی که افسانه ها به زندگی پا می گذارند.

Thank you very much.

بسیار از شما سپاسگزارم

(Applause)

(تشویق حضار)