Theremin, the untouchable music | Pamelia Kurstin

پامیلا کارستین ترومین می نوازد-- نوازندگی بدون لمس

Translator: soheila Jafari Reviewer: mohsen hoseini

(Music)

(آهنگ)

(Applause)

(تشویق تماشاگران)

Thank you. Ooh, I'm like, "Phew, phew, calm down. Get back into my body now." (Laughter)

آرام .حالا به بدنم باز گردم.

Usually when I play out, the first thing that happens is

معمولا" وقتی من می نوازم، اولین چیزی که اتفاق می افتد،

people scream out, "What's she doing?!"

مردم فریاد می زنند، او چه می کند؟

I'll play at these rock shows, be on stage

می دانید, من در راک شو می نوازم، بر روی صحنه،

standing completely still, and they're like,

کاملا" بیحرکت می ایستم. دقیقا" مثل این.

"What's she doing?! What's she doing?!"

او چکار می کند؟ او چکار می کند؟

And then I'll kind of be like -- (Vvvwow!) -- and then they're like, "Whoa!"

و بعد مثل این میمونم( ووووووواو) می دونید، و بعد مثل این

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

I'm sure you're trying to figure out,

مطمئن هستم در تلاش هستید که بفهمید,

"Well, how does this thing work?"

این چگونه کار می کند؟

Well, what I'm doing is

خوب ،کاری که من می کنم-- اوه !--

controlling the pitch with my left hand.

کنترل کردن گام بویسله دست چپم.

See, the closer I get to this antenna, the higher the note gets --

ببینید، به آنتن که نزدیک می شوم، من نت بلند تری را دارم

(Portamento) --

( افزایش بلندی نت)

and you can get it really low.

و می توانید این را واقعا" کم کنید.

And with this hand I'm controlling the volume,

و با این دست، من صدا را کنترل می کنم ,

so the further away my right hand gets, the louder it gets.

بنابر این وقتی دست راست من دورتر می شود، این( صدا) بلندتر می شود

(Tones)

( کم و زیاد شدن صدا)

So basically, with both of your hands

خوب، اساسا"، با هر دو دستتان

you're controlling pitch and volume and kind of

صدا و گام را کنترل می کنید، یک جوری،

trying to create the illusion that you're doing separate notes,

تلاش در خلق تصویری می کنید که شما نتهای مجزایی را می نوازید

when really it's continuously going ...

وقتی که واقعا" پیاپی انجام دهید.

(Flourish ... Beep)

(شور و شادی... بوق زدن)

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

Sometimes I startle myself: I'll forget that I have it on,

گاهی خودم را به وحشت می اندازم. اگر فراموش کنم که این را خاموش کنم،

and I'll lean over to pick up something,

خم می شوم که چیزی را بردارم

and then it goes like -- (Blip) -- "Oh!"

وسپس این میرود، مثل این،آه! می دانید که.

And it's like a funny sound effect that follows you around

مثل یک صدای خنده دارکه در تمامی اطراف شما را اثر می گذارد

if you don't turn the thing off.

اگر آن را خاموش نکرده باشید.

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

Maybe we'll go into the next tune,

شاید بهتر باشه که به آهنگ بعدی برویم ,

because I totally lost where this is going.

من کاملا" یادم رفت چی اینجا می گذرد.

We're going to do a song by David Mash called "Listen: the Words Are Gone,"

آهنگ "گوش کن، واژه ها مرده اند ." توسط دیوید مش، را ما قصد داریم اجرا کنیم.

and maybe I'll have words come back into me afterwards if I can relax.

و بعد از این اجرا ممکن است حرف های داشته باشم.

(Music)

(آهنگ)

(Applause)

( تشویق تماشاگران)

So, I'm trying to think of some of the questions

سعی می کنم به برخی پرسشهایی فکر کنم

that are commonly asked; there are so many.

که معمولا سوال می شود.بسیار زیاد است.

And ... Well, I guess I could tell you

و خوب، حدس می زنم می توانم

a little of the history of the theremin.

کمی درباره تاریخچه ترمین بگویم.

It was invented around the 1920s, and the inventor, Léon Theremin

این در حدود سال 1920 اختراع شد توسط مخترع، لؤن ترمین

-- he also was a musician besides an inventor --

--علاوه بر موسیقی دانی او مخترع هم بود--

he came up with the idea for making the theremin,

اوبه فکر ساختن ترمین افتاد

I think, when he was working on some shortwave radios.

فکر کنم وقتی او با رادیو موج کوتاه کار می کرد

And there'd be that sound in the signal -- it's like (Screeching) --

که سیگنال صدا در آن وجود دارد--- مثل این --( صدای ناهنجار)

and he thought, "Oh, what if I could control that sound

و فکر کرد، آه، چه می شد اگر بتوان صدا را کتنرل کرد

and turn it into an instrument, because there are pitches in it."

به دلیل اینگه گام در آن هست، می توان آن را تبدلیل به یک ساز کرد.

And so somehow through developing that,

و بدین ترتیب، به نوعی این توسعه یافت،

he eventually came to make the theremin the way it is now.

سر انجام او اقدام به ساخت ترمین کرد به روشی که امروز است.

And a lot of times, even kids nowadays,

و بسیاری از اوقات حتی امروزه بچه ها،

they'll make reference to a theremin by going, "Whoo-hoo-hoo-hoo,"

آنها مراجعه به ترمین می کنن برای ساختن واووووو- هوووو- هوووووف

because in the '50s it was used in the sci-fi horror movies,

زیرا در دهه پنجاه این مورد استفاده فیلم های علمی تخیلی قرار گرفت :

that sound that's like ... (Woo-hoo-hoo-hoo)

این صدا که مثل این است...( واووو-ووو)

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

It's kind of a funny, goofy sound to do.

این ، یک نوعی،صدای گوگو خنده داری ایجاد می کنند.

And sometimes if I have too much coffee,

و گاهی اوقات اگر من مقدار زیادی فهوه خورده باشم،

then my vibrato gets out of hand.

حرکات( دست) من از دستم خارج می شود.

You're really sensitive to your body and its functions

شما به شدت حساس به بدنتان و عملکرد آن هستید

when you're behind this thing.

وقتی پشت این دستگاه هستید.

You have to stay so still if you want to have the most control.

خوب اگر شما بیشترین کتنرل را می خواهید داشته باشید، باید بدون حرکت باستید.

It reminds me of the balancing act earlier on -- what Michael was doing --

این یادم میاره برای ایجاد تعادل در ابتدا، چیزی که مایکل در حال انجامش بود،

because you're fighting so hard to keep the balance

زیرا ما تلاش می کردیم تا تعادل را حفط کنیم

with what you're playing with and stay in tune, and at the same time

با چیزی که شما با آن می نوازید، و در همان زمان در همان کوک بافی بمانید

you don't want to focus so much on being in tune all the time;

شما نمی خواهید تمامی مدت در این کوک خیلی متمرکز شوید;

you want to be feeling the music.

می خواهید که موسیقی را احساس کنید.

And then also, you're trying to stay very, very, very still

وبعد تلاش می کنید خیلی خیلی خیلی آرام بمانید،

because little movements with other parts of your body

زیرا یک حرکت خیلی کوچک با بخش دیگری از بدنتان

will affect the pitch, or sometimes if you're holding a low note -- (Tone rising out of key) --

تاثیربر گام دارد، و یا یک نت پائین را نگه دارید،

and breathing will make it ...

و نفس بکشید، این را می سازی...(صدای ناخواسته)

(Laughter)

(خنده تماشاگران)

If I pass out on the next song ...

و اگر من برای آهنگ بعدی غش کردم--

(Laughter)

( خنده تماشاگران)

I think of it almost like

اما قطعا"، من فکر می کنم تقریبا"، این مثل ،

like a yoga instrument because it makes you so aware

ابزار یوگا است، زیرا این تو را خیلی هوشیار میکند

of every little crazy thing your body is doing,

نسبت به هر چیز کوچکی در بدنتان اتفاق می افتد ,

or just aware of what you don't want it to be doing

یا فقط آگاه به چیزی که می خواهی انجام دهی می کند

while you're playing; you don't want to have any sudden movements.

در زمانی که می نوازی:داشتن حرکت ناگهانی

And if I go to a club and play a gig, people are like,

و اگر من به یک کلوب بروم و بنوازم ، مردم، دوست دارند،

"Here, have some drinks on us!"

" بفرمائید، با ما یک نوشیدنی بنوش!"

And it's like, "Well, I'm about to go on soon;

و، خوب من باید زود آنجا را ترک کنم:

I don't want to be like -- (Teetering tones) -- you know?"

نمی خواهم اینطوری باشم...( تلو تلو بخورم)

It really does reflect the mood that you're in also,

همچنین، این واقعا تاثیر بر حالتی شما در آن هستید می گذارد،

if you're ...

اگر شما، می دانید، اگر شما--

it's similar to being a vocalist, except

خیلی شبیه خوانندگیست، جزء اینکه،

instead of it coming out of your throat,

به جای اینکه از گلو شما خارج شود،

you're controlling it just in the air

شما فقط هوا را کنترل می کنید

and you don't really have a point of reference;

و شما واقعا: هیچ نقطه مرجعی ندارید:

you're always relying on your ears and adjusting constantly.

شما همیشه به طور مداوم و منظم به گوشهایتان اتکا می کنید.

You just have to always adjust to what's happening

شما فقط همیشه باید تنظیم کنید که چه اتفاقی در حال رخ دادن است

and realize you'll have bummer notes come here and there

و تشخیص دهید که یک نت ناشناس اینجا و آنجا نباشد

and listen to it, adjust it, and just move on,

و به آن گوش دهید،تنظیم کنید و فقط حرکت کنید،

or else you'll get too tied up and go crazy. Like me.

یا می خواهید آن را جمع کنید و دیوانه شوید. مثل من

I think we will play another tune now.

فکر می کنم اکنون آهنگ دیگری را اجرا کنم.

I'm going to do "Lush Life." It's one of my favorite tunes to play.

قصد دارم " زندگی با شکوه " را اجرا کنم: این یکی ازآهنگهای مورد علاقه من است.

(Music)

(آهنگ)

(Applause)

(تشویق تماشاگران)