Lisa Margonelli: The political chemistry of oil

لیزا مارگونلی: شیمی سیاسی نفت

Translator: Amirpouya Ghaemian Reviewer: soheila Jafari

So I'm going to talk to you about you about the political chemistry of oil spills

من می خواهم با شما درباره‌ی شیمی سیاسی نشت نفت،

and why this is an incredibly important,

و دلیل این که چرا تابستان امسال

long, oily, hot summer,

تا این حد مهم، طولانی، نفتی و گرم است،

and why we need to keep ourselves from getting distracted.

و این که چرا باید حواسمان را درباره ی این مورد جمع کنیم ، صحبت کنم.

But before I talk about the political chemistry,

اما قبل از این که در مورد شیمی سیاسی حرف بزنم،

I actually need to talk about the chemistry of oil.

باید کمی در مورد شیمی خود نفت بگویم.

This is a photograph from when I visited

این عکس مربوط به زمانی می شود که به خلیج پرودو در سال ۲۰۰۲ در آلاسکا رفتم ،

Prudhoe Bay in Alaska in 2002

این عکس مربوط به زمانی می شود که به خلیج پرودو در سال ۲۰۰۲ در آلاسکا رفتم ،

to watch the Minerals Management Service

تا خدمات مدیریت مواد معدنی را ببینم،

testing their ability

و توانایی آن ها در سوزاندن نفت نشت شده در درون یخ ها را بسنجم.

to burn oil spills in ice.

و توانایی آن ها در سوزاندن نفت نشت شده در درون یخ ها را بسنجم.

And what you see here is, you see a little bit of crude oil,

و چیزی که شما در این تصویر می بینید، کمی نفت خام،

you see some ice cubes,

تعدادی قالب یخ،

and you see two sandwich baggies of napalm.

و دو کیسه نایلون حاوی ناپالم (نوعی ماده ی آتش زا) است.

The napalm is burning there quite nicely.

ناپالم در این تصویر به خوبی می سوزد.

And the thing is, is that

و نکته ی مهم این است که،

oil is really an abstraction for us as the American consumer.

نفت برای ما مصرف کنندگان آمریکایی یک دغدغه‌ی بزرگ است.

We're four percent of the world's population;

ما چهار درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهیم؛

we use 25 percent of the world's oil production.

در حالی که ۲۵ درصد نفت تولیدی جهان را مصرف می کنیم.

And we don't really understand what oil is,

ما واقعا نمی توانیم ارزش نفت را تا زمانی که ملکول های آن را بررسی نکرده ایم درک کنیم،

until you check out its molecules,

ما واقعا نمی توانیم ارزش نفت را تا زمانی که ملکول های آن را بررسی نکرده ایم درک کنیم،

And you don't really understand that until you see this stuff burn.

و واقعا نمی توانید ارزش واقعی آن را تا زمانی که سوختن آن را با چشمان خودتان ببینید بفهمید.

So this is what happens as that burn gets going.

این اتفاقی است که زمان وقوع آتش سوزی رخ می دهد.

It takes off. It's a big woosh.

به طور ناگهانی و به سرعت اتفاق می افتد.

I highly recommend that you get a chance to see crude oil burn someday,

به شما پیشنهاد می کنم که حتما یک روز سوختن نفت خام را ببینید،

because you will never need to hear another poli sci lecture

زیرا دیگر نیازی به دیدن یک کنفرانس دیگر درباره ی جغرافیای سیاسی نفت از دیدگاه های مختلف ندارید.

on the geopolitics of oil again.

زیرا دیگر نیازی به دیدن یک کنفرانس دیگر درباره ی جغرافیای سیاسی نفت از دیدگاه های مختلف ندارید.

It'll just bake your retinas.

خیره شدن به شعله‌ی آتش آن به شبکیه‌ی چشمتان آسیب خواهد زد.

So there it is; the retinas are baking.

در این تصویر شبکیه ی چشم ما در حال سوختن است.

Let me tell you a little bit about this chemistry of oil.

اجازه بدهید کمی درباره ی این شیمی نفت با شما صحبت کنم.

Oil is a stew of hydrocarbon molecules.

نفت را می توان ملکول های هیدروکربن کباب شده نامید.

It starts of with the very small ones,

این ملکول ها از انواع خیلی کوچک آن گرفته،

which are one carbon, four hydrogen --

که شامل یک اتم کربن، و چهار اتم هیدروژن می شود --

that's methane -- it just floats off.

ملکول متان -- تا الی آخر.

Then there's all sorts of intermediate ones with middle amounts of carbon.

و همچنین انواع میانی با تعداد متوسطی از کربن ها وجود دارند.

You've probably heard of benzene rings; they're very carcinogenic.

شما حتما در مورد حلقه های بنزن شنیده اید؛ فوق العاده سرطان زا هستند.

And it goes all the way over

نفت به کنار این حلقه های بزرگ و قطور که صد ها کربن دارند می آید،

to these big, thick, galumphy ones that have hundreds of carbons,

نفت به کنار این حلقه های بزرگ و قطور که صد ها کربن،

and they have thousands of hydrogens,

و هزاران هیدروژن دارند می آیند،

and they have vanadium and heavy metals and sulfur

آن ها همچنین وانادیوم و فلزات سنگین و گوگرد،

and all kinds of craziness hanging off the sides of them.

و هزارن ماده ی خورده ریز دیگر در گوشه و کنارشان دارند.

Those are called the asphaltenes; they're an ingredient in asphalt.

به آن ها آسفالتین گفته می شوند؛ آن ها یکی از مواد مورد نیاز برای درست کردن آسفالت هستند.

They're very important in oil spills.

آن ها خیلی در مسئله‌ی نشت نفت مهم هستند.

Let me tell you a little bit about

به من اجازه دهید کمی درباره ی شیمی نفت در آب بگویم.

the chemistry of oil in water.

به من اجازه دهید کمی درباره ی شیمی نفت در آب بگویم.

It is this chemistry that makes oil so disastrous.

این شیمی نفت است که نفت را فوق العاده فاجعه آفرین می کند.

Oil doesn't sink, it floats.

نفت ته نشین نمی شود، بلکه شناور می ماند.

If it sank, it would be a whole different story as far as an oil spill.

اگر ته نشین می شد، اتفاق کاملا متفاوتی در یک حادثه ی نشت نفت می افتاد.

And the other thing it does is it spreads out the moment it hits the water.

و اتفاق دیگری که رخ می دهد این است که نفت در لحظه ای که به آب می رسد شروع به پخش شدن می کند.

It spreads out to be really thin,

آن قدر در سطح آب پخش می شود که لایه ی فوق العاده نازکی از آن تشکیل شود،

so you have a hard time corralling it.

بنابراین شما به سختی می توانید آن را محدود کنید.

The next thing that happens

اتفاق دیگری که رخ می دهد این است که نور خورشید باعث تبخیر نفت می شود،

is the light ends evaporate,

اتفاق دیگری که رخ می دهد این است که نور خورشید باعث تبخیر نفت می شود،

and some of the toxic things float into the water column

و بعضی از مواد سمی در اعماق آب غوطه ور می شوند،

and kill fish eggs

و تخم آبزیان و ماهی های کوچک و میگو ها را نابود می کنند.

and smaller fish and things like that, and shrimp.

و تخم آبزیان و ماهی های کوچک و میگو ها را نابود می کنند.

And then the asphaltenes -- and this is the crucial thing --

و سپس نوبت آسفالتین است -- مسئله ی بغرنج این جاست --

the asphaltenes get whipped by the waves

ترکیب آسفالتین با امواج یک امولسیون کف دار را ایجاد می کند،

into a frothy emulsion, something like mayonnaise.

تقریبا چیزی شبیه سس مایونز.

It triples the amount

حجم این ماده تقریبا سه برابر نشت نفتی است که شما پیش از این در آب داشته اید،

of oily, messy goo that you have in the water,

حجم این ماده تقریبا سه برابر نشت نفتی است که شما پیش از این در آب داشته اید،

and it makes it very hard to handle.

و این اتفاق برطرف کردن ضایعه ی نفتی را فوق العاده دشوار می سازد.

It also makes it very viscous.

و همین طور آن را فوق العاده لزج (گران رو) می سازد.

When the Prestige sank off the coast of Spain,

وقتی کشتی نفتی پرستیژ در سواحل اسپانیا غرق شد ،

there were big, floating cushions the size of sofa cushions

تکه های بزرگ و شناوری به اندازه ی بالشتک های کاناپه از نفت امولسیون شده به وجود آمده بود،

of emulsified oil,

تکه های بزرگ و شناوری به اندازه ی بالشتک های کاناپه از نفت امولسیون شده به وجود آمده بود،

with the consistency, or the viscosity, of chewing gum.

که به سختی، یا به عبارتی لزجی (گرانروی) آدامس بودند.

It's incredibly hard to clean up.

تمیز کردن آن ها فوق العاده دشوار است.

And every single oil is different when it hits water.

همچنین هر نفتی هنگام برخورد با آب رفتار متفاوتی دارد.

When the chemistry of the oil and water

زمانی که شیمی نفت و آب به سیاست ما هم مربوط شود،

also hits our politics,

زمانی که شیمی نفت و آب به سیاست ما هم مربوط شود،

it's absolutely explosive.

این قضیه فوق العاده حساس می شود.

For the first time, American consumers

برای اولین بار مصرف کنندگان آمریکایی زنجیره ی تولید نفت را در پیش چشمانشان می بینند.

will kind of see the oil supply chain in front of themselves.

برای اولین بار مصرف کنندگان آمریکایی زنجیره ی تولید نفت را در پیش چشمانشان می بینند.

They have a "eureka!" moment,

آن ها زمانی که نفت را ناگهان در یک شکل متفاوت ببینند فوق العاده شگفت زده خواهند شد.

when we suddenly understand oil in a different context.

آن ها زمانی که نفت را ناگهان در یک شکل متفاوت ببینند فوق العاده شگفت زده خواهند شد.

So I'm going to talk just a little bit about the origin of these politics,

می خواهم کمی درباره ی منشا این سیاست ها صحبت کنم،

because it's really crucial to understanding

چون واقعا درک علت اهمیت فوق العاده ی این تابستان، و دانستن دلیل نیاز ما به جمع کردن حواسمان واقعا ضروری است.

why this summer is so important, why we need to stay focused.

چون واقعا درک علت اهمیت فوق العاده ی این تابستان، و دانستن دلیل نیاز ما به جمع کردن حواسمان واقعا ضروری است.

Nobody gets up in the morning and thinks,

هیچکس با خودش فکر نمی کند که :

"Wow! I'm going to go buy

"آخیش! امروز صبح میرم تعدادی ملکول ۳ تا ۱۲ کربن می خرم تا در باک ماشینم بریزم

some three-carbon-to-12-carbon molecules to put in my tank

"آخیش! امروز صبح میرم تعدادی ملکول ۳ تا ۱۲ کربن می خرم تا در باک ماشینم بریزم

and drive happily to work."

و شاد و خوشحال به محل کارم برم."

No, they think, "Ugh. I have to go buy gas.

نه، آن ها با خودشان فکر می کنند، "لعنتی، باید برم کمی بنزین بخرم.

I'm so angry about it. The oil companies are ripping me off.

"از این کار متنفرم. شرکت های نفتی مرا بدبخت کرده اند.

They set the prices, and I don't even know.

"آن ها قیمت ها را تنظیم می کنند، و من حتی نمی دانم روی چه حساب.

I am helpless over this."

این موضوع من را بیچاره کرده."

And this is what happens to us at the gas pump --

و این اتفاقی است که در پمپ بنزین برای ما می افتد --

and actually, gas pumps are specifically designed

و در حقیقت، پمپ های بنزین مخصوصا به گونه ای طراحی شده اند که این عصبانیت را آرام کنند.

to diffuse that anger.

و در حقیقت، پمپ های بنزین مخصوصا به گونه ای طراحی شده اند که این عصبانیت را آرام کنند.

You might notice that many gas pumps, including this one,

شما ممکن است تا به حال توجه کرده باشید که بسیاری از پمپ های بنزین، از جمله این تصویر،

are designed to look like ATMs.

شبیه دستگاه عابر بانک طراحی شده اند.

I've talked to engineers. That's specifically to diffuse our anger,

من با مهندسان این بنا صحبت کردم. این طرح مخصوصا برای کنترل کردن عصبانیت ما طراحی شده است،

because supposedly we feel good about ATMs.

چون ظاهرا ما احساس خوبی نسبت به دستگاه های ATM عابر بانک داریم.

(Laughter)

(خنده ی حاضرین)

That shows you how bad it is.

این قضیه نشان می دهد عصبانیت مردم تا چه حد است.

But actually, I mean, this feeling of helplessness

اما به عبارت دیگر، منظور من این است که، این احساس درماندگی،

comes in because most Americans actually feel

به این دلیل به وجود می آید که اکثر آمریکایی ها احساس می کنند

that oil prices are the result of a conspiracy,

که قیمت نفت توسط دست های پشت پرده تعیین می شود،

not of the vicissitudes of the world oil market.

و نه تغییر و تحول های بازار نفت جهانی.

And the thing is, too,

و نکته ی مهم دیگر این است که ،

is that we also feel very helpless about the amount that we consume,

ما در مورد بنزینی که استفاده می کنیم احساس درماندگی شدیدی می کنیم،

which is somewhat reasonable,

که البته تا حدودی حق داریم،

because in fact, we have designed this system

زیرا در حقیقت، ما این سیستم را به گونه ای طراحی کرده ایم که،

where, if you want to get a job,

اگر بخواهید شغلی را به دست آورید،

it's much more important to have a car that runs,

نیاز بسیار بیشتری به یک خودرو دارید تا این که به یک شغل مشغول باشید،

to have a job and keep a job, than to have a GED.

و بیشتر از این که در دانشگاه تحصیل کنید.

And that's actually very perverse.

و این سیستم در حقیقت کاملا اشتباه است.

Now there's another perverse thing about the way we buy gas,

و یک مسئله ی اشتباه دیگر نیز در مورد نحوه ی خریداری بنزین ما وجود دارد،

which is that we'd rather be doing anything else.

که از باقی رفتار های نامناسب ما بدتر است.

This is BP's gas station

این پمپ بنزین شرکت بریتیش پترولیوم

in downtown Los Angeles.

در مرکز شهر لس آنجلس است.

It is green. It is a shrine to greenishness.

این پمپ بنزین سبز رنگ است. شبیه یک معبد برای طبیعت است.

"Now," you think, "why would something so lame

شما با خودتان فکر می کنید، "چطور حقه ای به این سادگی مردم را این طور گول می زند ؟"

work on people so smart?"

شما با خودتان فکر می کنید، "چطور حقه ای به این سادگی مردم را این طور گول می زند ؟"

Well, the reason is, is because, when we're buying gas,

خب، دلیل آن این است که، زمانی که ما بنزین می خریم،

we're very invested in this sort of cognitive dissonance.

داریم وارد یک تضاد ذهنی می شویم.

I mean, we're angry at the one hand and we want to be somewhere else.

منظور من این است که، ما از یک طرف عصبانی هستیم و می خواهیم کار دیگری انجام دهیم.

We don't want to be buying oil;

ما نمی خواهیم بنزین بخریم؛

we want to be doing something green.

می خواهیم سازگار با محیط زیست زندگی کنیم.

And we get kind of in on our own con.

و به عبارتی سر خودمان کلاه می گذاریم.

I mean -- and this is funny,

و این مسخره است،

it looks funny here.

فوق العاده مسخره به نظر می رسد.

But in fact, that's why the slogan "beyond petroleum" worked.

اما در حقیقت، این دلیل این است که چرا شعار "فراتر از نفت" عمل کرده است.

But it's an inherent part of our energy policy,

اما این یک بخش تغییرناپذیر از سیاست انرژی ماست،

which is we don't talk about

که باعث می شود ما به کمتر کردن مقدار نفت مصرفیمان حتی فکر هم نکنیم.

reducing the amount of oil that we use.

که باعث می شود ما به کمتر کردن مقدار نفت مصرفیمان حتی فکر هم نکنیم.

We talk about energy independence. We talk about hydrogen cars.

ما به انرژی های مستقل فکر می کنیم. ما به خودرو های هیدروژنی فکر می کنیم.

We talk about biofuels that haven't been invented yet.

ما به سوخت های فسیلی جدید که هنوز اختراع نشده اند می اندیشیم.

And so, cognitive dissonance

و تضاد فکری

is part and parcel of the way that we deal with oil,

نتیجه ی نحوه ی استفاده ی ما از بنزین است،

and it's really important to dealing with this oil spill.

و نحوه ی رفتار ما در برابر این نشت نفت فوق العاده مهم است.

Okay, so the politics of oil

خیلی خب، سیاست نفت

are very moral in the United States.

در آمریکا کاملا مبتنی بر اخلاق است.

The oil industry is like a huge, gigantic octopus

صنعت نفت مانند یک اختاپوس بسیار عظیم الجثه از مهندسی، سرمایه گذاری،

of engineering and finance

صنعت نفت مانند یک اختاپوس بسیار عظیم الجثه از مهندسی، سرمایه گذاری،

and everything else,

و سایر زمینه ها است،

but we actually see it in very moral terms.

اما ما به آن با دید بسیار اخلاق گرایانه ای نگاه می کنیم.

This is an early-on photograph -- you can see, we had these gushers.

در این تصویر شما می توانید دکل های حفاری قدیمی (بدون کمک پمپ) را ببینید.

Early journalists looked at these spills,

روزنامه نگار ها اول به این نشت ها نگاه کردند و گفتند،

and they said, "This is a filthy industry."

"این یک صنعت کثیف است."

But they also saw in it

ولی آن ها این را هم در این قضیه دیدند که مردم بدون انجام هیچ کاری ثروتمند می شدند.

that people were getting rich for doing nothing.

ولی آن ها این را هم در این قضیه دیدند که مردم بدون انجام هیچ کاری ثروتمند می شدند.

They weren't farmers, they were just getting rich for stuff coming out of the ground.

آن ها کشاورز نبودند، و صرفا به خاطر چیزی که از زمینشان بیرون می آید ثروتمند می شدند.

It's the "Beverly Hillbillies," basically.

آن ها مانند "بورلی هیلبیلی ها" بودند. (اشاره به سریالی که در آن خانواده ای با پیدا کردن نفت پولدار می شوند.)

But in the beginning, this was seen as a very morally problematic thing,

اما در آغاز، به این قضیه به چشم یک مشکل اخلاقی خیلی بزرگ دیده می شد،

long before it became funny.

خیلی پیش تر از این که این موضوع مسخره شود.

And then, of course, there was John D. Rockefeller.

و بعد ها، البته، جان راکفلر وارد شد (یکی از بنیان گذاران صنعت نفت).

And the thing about John D. is that

و کار مهم جان این بود که،

he went into this chaotic wild-east

او وارد هرج و مرج به وجود آمده در صنعت نفت شرق وحشی جهان شد،

of oil industry,

او وارد هرج و مرج به وجود آمده در صنعت نفت شرق وحشی جهان شد،

and he rationalized it

و آن را اصلاح کرد،

into a vertically integrated company, a multinational.

و به صورت یک کمپانی یکپارچه در آورد، یک کمپانی چند ملیتی.

It was terrifying; you think Walmart is a terrifying business model now,

این خیلی وحشتناک بود؛ همان طور که در حال حاضر "وال مارت" به نظر شما یک مدل تجاری وحشتناک است (یک کمپانی چند ملیتی بزرگ فروش لوازم خانگی)

imagine what this looked like in the 1860s or 1870s.

در دهه‌های ۱۸۶۰ یا ۱۸۷۰ صنعت نفت هم همین طور به نظر می رسید.

And it also the kind of root

و تقریبا می توان گفت این دیدگاه ریشه ی این پدیده است که

of how we see oil as a conspiracy.

چرا ما معتقدیم دست های پشت پرده نفت را کنترل می کنند.

But what's really amazing is that

اما نکته ی واقعا شگفت انگیزی که وجود دارد این است که،

Ida Tarbell, the journalist,

"آیدا تاربل"، روزنامه نگار،

went in and did a big exposé of Rockefeller

شروع به بیان داستان راکفلر کرد،

and actually got the whole antitrust laws

و تمامی قوانین مربوط به ایجاد رقابت (قوانین آنتی‌تراست) اتحادیه ی نفت را علنی کرد.

put in place.

و تمامی قوانین مربوط به ایجاد رقابت (قوانین آنتی‌تراست) اتحادیه ی نفت را علنی کرد.

But in many ways,

ولی بعد ها به دلایلی،

that image of the conspiracy still sticks with us.

هنوز آن تصور منفی از این صنعت در ذهن ما باقی مانده است.

And here's one of the things

و این یکی از چیز هایی است که

that Ida Tarbell said --

آیدا تاربل گفت --

she said, "He has a thin nose like a thorn.

او گفت، "او دماغ باریکی مانند تیغ داشت."

There were no lips.

"هیچ لبی نداشت."

There were puffs under the little colorless eyes

"پایین چشم های بی رنگش پف کرده بود،

with creases running from them."

"همراه با چین و چروک هایی به طرف اطراف صورتش."

(Laughter)

(خنده ی حاضرین)

Okay, so that guy is actually still with us.

خب، فردی با این مشخصات را هنوز داریم.

(Laughter)

(خنده ی حاضرین)

I mean, this is a very pervasive -- this is part of our DNA.

منظور من این است که این صورت خیلی رایج است -- این بخشی از دی اِن اِی ما است.

And then there's this guy, okay.

و به هر حال این تصویر صورت این فرد است.

So, you might be wondering why it is that,

خب، ممکن است بخواهید بدانید چرا این گونه است،

every time we have high oil prices or an oil spill,

هرگاه ما افزایش قیمت نفت یا نشت نفت داریم،

we call these CEOs down to Washington,

ما رؤسای کمپانی ها را در واشنگتن به باد سرزنش می گیریم،

and we sort of pepper them with questions in public and we try to shame them.

و آن ها را در معرض عموم زیر سوال می بریم و سعی می کنیم آن ها را خجالت زده کنیم.

And this is something that we've been doing since 1974,

و این کاری است که ما از سال ۱۹۷۴ تا به حال انجام داده ایم،

when we first asked them, "Why are there these obscene profits?"

از وقتی که برای اولین بار از آن ها پرسیدیم، "چرا این ثروت های شرم آور وجود دارند ؟"

And we've sort of personalized the whole oil industry

و ما تمام صنعت نفت را تقریبا به این رؤسای کمپانی ها محدود کرده ایم.

into these CEOs.

و ما تمام صنعت نفت را تقریبا به این رؤسای کمپانی ها محدود کرده ایم.

And we take it as, you know --

و ما به این قضیه از دیدگاه به خصوصی نگاه می کنیم --

we look at it on a moral level,

منظور من این است که ما به آن از لحاظ اخلاقی نگاه می کنیم ،

rather than looking at it on a legal and financial level.

بیشتر از این که به آن از لحاظ قانونی و سرمایه گذاری فکر کنیم.

And so I'm not saying these guys aren't liable to answer questions --

من نمی گویم که این افراد به هیچ عنوان در جواب سوالات دروغ نمی گویند --

I'm just saying that, when you focus on

من فقط می گویم، وقتی شما روی این قضیه تمرکز می کنید که

whether they are or are not a bunch of greedy bastards,

آن ها یک مشت حرامزاده ی طماع هستند یا نه،

you don't actually get around to the point

در حقیقت شما هم از تعیین قوانینی که نحوه‌ی عملکرد آن ها را تغییر می دهد صرف نظر نمی کنید،

of making laws that are either going to either change the way they operate,

در حقیقت شما هم از تعیین قوانینی که نحوه‌ی عملکرد آن ها را تغییر می دهد صرف نظر نمی کنید،

or you're going to get around

و هم از کاهش جدی مصرف نفت یا کاهش وابستگی ما به نفت طفره می روید.

to really reducing the amount of oil

و هم از کاهش جدی مصرف نفت یا کاهش وابستگی ما به نفت طفره می روید.

and reducing our dependence on oil.

و هم از کاهش جدی مصرف نفت یا کاهش وابستگی ما به نفت طفره می روید.

So I'm saying this is kind of a distraction.

من به این پدیده اصطلاحاً سفسطه می گویم.

But it makes for good theater,

اما این رفتار خیلی به درد ظاهرسازی می خورد ،

and it's powerfully cathartic as you probably saw last week.

و اگر احتمالا ًآن را هفته ی پیش دیده باشید فوق العاده پر احساس بود.

So the thing about water oil spills

خب، نکته ی مهم در مورد نشت نفت در آب این است که ،

is that they are very politically galvanizing.

این اتفاق از لحاظ سیاسی فوق العاده تکان دهنده است.

I mean, these pictures -- this is from the Santa Barbara spill.

همان طور که در این تصویر ها می بینید -- این عکس از نشت نفت در منطقه ی سانتا باربارا است.

You have these pictures of birds.

شما این عکس ها را از پرنده ها می بینید.

They really influence people.

این عکس ها فوق العاده تاثیرگذار هستند.

When the Santa Barbara spill happened in 1969,

زمانی که نشت نفت سانتا باربارا در سال ۱۹۶۹ اتفاق افتاد ،

it formed the environmental movement in its modern form.

شرایط محیطی را به وضع جدیدی تغییر داد.

It started Earth Day.

روزی برای "زمین" مناسبت گذاری شد.

It also put in place the National Environmental Policy Act,

همچنین باعث برقرار شدن جنبش سیاست ملی محیط زیست شد،

the Clean Air Act, the Clean Water Act.

جنبش هوای پاک، قانون حفظ آب پاک.

Everything that we are really stemmed from this period.

هر چیزی که در طی این مدت از ما دریغ شده است.

I think it's important to kind of look at these pictures of the birds

من معتقدم که این مهم است که ما به این عکس ها از پرنده ها توجه کنیم،

and understand what happens to us.

تا بفهمیم چه اتفاقی برای ما می افتد.

Here we are normally;

ما خیلی معمولی و بی گناه جلوه می کنیم؛

we're standing at the gas pump, and we're feeling kind of helpless.

ما به پمپ های بنزین می رویم، و احساس درماندگی می کنیم.

We look at these pictures

ما به این عکس ها نگاه می کنیم،

and we understand, for the first time, our role in this supply chain.

و برای اولین بار متوجه نقش خودمان در این چرخه ی نفت می شویم.

We connect the dots in the supply chain.

ما سرنخ ها را در کنار یکدیگر می گذاریم،

And we have this kind of --

و خودمان را در نقش رای دهندگان می بینیم،

as voters, we have kind of a "eureka!" moment.

در نتیجه ناگهان شگفت زده می شویم.

This is why these moments of these oil spills

این دلیل این است که چرا این حوادث نشت نفت،

are so important.

تا این حد مهم هستند.

But it's also really important that we don't get distracted

اما این نکته نیز مهم است که ما با با دیدن این نمایش بازی کردن ها یا دیدگاه های اخلاقی از مسئله ی اصلی غافل نشویم.

by the theater or the morals of it.

اما این نکته نیز مهم است که ما با با دیدن این نمایش بازی کردن ها یا دیدگاه های اخلاقی از مسئله ی اصلی غافل نشویم.

We actually need to go in

ما در حقیقت باید وارد این قضیه شویم و روی ریشه های این مشکل کار کنیم.

and work on the roots of the problem.

ما در حقیقت باید وارد این قضیه شویم و روی ریشه های این مشکل کار کنیم.

One of the things that happened with the two previous oil spills

ما به طور جدی روی نشانه های یکی از این حوادث که در دو نشتی نفت قبل از این اتفاق افتاده بود شروع به کار کردیم.

was that we really worked on some of the symptoms.

ما به طور جدی روی نشانه های یکی از این حوادث که در دو نشتی نفت قبل از این اتفاق افتاده بود شروع به کار کردیم.

We were very reactive, as opposed to being proactive

ما به جای این که از این حوادث پیشگیری کنیم ،

about what happened.

خیلی نسبت به این قضیه بی تفاوت بودیم.

And so what we did was, actually,

واکنش ما نسبت به این قضیه این بود که،

we made moratoriums on the east and west coasts on drilling.

محدودیت هایی را برای حفاری برای سواحل شرقی و غربی مشخص کردیم.

We stopped drilling in ANWR,

ما عملیات حفاری را در منطقه ی حفاظت شده ی وحشی قطب شمال متوقف کردیم،

but we didn't actually reduce the amount of oil that we consumed.

اما ما در حقیقت مقدار نفتی که مصرف می کردیم را کاهش ندادیم.

In fact, it's continued to increase.

در عوض، این روند به افزایش دادن ادامه داد.

The only thing that really reduces the amount of oil that we consume

تنها چیزی که واققعا مقدار نفت مصرفی ما را کاهش داد

is much higher prices.

افزایش هزینه ی مربوط به آن بود.

As you can see, our own production has fallen off

همان طور که می توانید ببینید، با وارد شدن مخازن نفتی ما به نیمه ی دوم عمرشان

as our reservoirs have gotten old and expensive to drill out.

و افزایش هزینه های مربوط به عملیات حفاری تولید ما پایین تر آمده است.

We only have two percent of the world's oil reserves;

ما صاحب تنها دو درصد از مخازن نفتی جهان هستیم ؛

65 percent of them are in the Persian Gulf.

در حالی که ۶۵ درصد از آن مخازن در خلیج فارس هستند.

One of the things that's happened because of this

یکی از نتایج این حوادث، از سال ۱۹۶۹ تا به حال،

is that, since 1969,

یکی از نتایج این حوادث، از سال ۱۹۶۹ تا به حال،

the country of Nigeria, or the part of Nigeria that pumps oil,

کشور نیجریه، یا بخش نفتی نیجریه،

which is the delta -- which is two times the size of Maryland --

که یک دلتا است -- و وسعتی دو برابر کشور مریلند دارد --

has had thousands of oil spills a year.

هزاران نشتی نفت در سال داشته است.

I mean, we've essentially been exporting oil spills

منظور من این است که وقتی مقررات سختگیرانه ای درباره ی محیط زیست وجود نداشته باشند،

when we import oil from places

منظور من این است که وقتی مقررات سختگیرانه ای درباره ی محیط زیست وجود نداشته باشند،

without tight environmental regulations.

وجود نشتی نفت اجتناب ناپذیر است.

That has been the equivalent of an Exxon Valdez spill

این اتفاقی است که هر سال از سال ۱۹۶۹ در نشتی نفت اکسون والدز رخ می دهد.

every year since 1969.

این اتفاقی است که هر سال از سال ۱۹۶۹ در نشتی نفت اکسون والدز رخ می دهد.

And we can wrap our heads around the spills,

و ما کاملا نسبت به نشتی های نفت بی اعتنا هستیم،

because that's what we see here,

چون این چیزی است که ما در آن جا می بینیم،

but in fact, these guys actually live in a war zone.

اما در حقیقت، این افراد در منطقه ی جنگی زندگی می کنند.

There's a thousand battle-related deaths a year

سالانه در این منطقه ی با وسعت تنها دو برابر مریلند،

in this area twice the size of Maryland,

هزاران مرگ ناشی از جنگ اتفاق می افتد،

and it's all related to the oil.

و این کشتار کاملا مربوط به نفت است.

And these guys, I mean, if they were in the U.S.,

و این افراد، اگر در آمریکا زندگی می کردند،

they might be actually here in this room.

ممکن بود این جا در میان ما و در این سالن باشند.

They have degrees in political science, degrees in business --

این افراد در علوم سیاسی، اقتصاد و غیره دارای مراتب بالایی هستند --

they're entrepreneurs. They don't actually want to be doing what they're doing.

آن ها کارآفرین هستند. آن ها نمی خواهند کاری را انجام دهند که بقیه انجام می دهند.

And it's sort of one of the other groups of people

و این مثل این است که عده ی دیگری از مردم جور ما را بکشند.

who pay a price for us.

و این مثل این است که عده ی دیگری از مردم جور ما را بکشند.

The other thing that we've done,

گناه دیگری که متوجه ما است این است که،

as we've continued to increase demand,

همان قدر که ما به افزایش تقاضا ادامه می دهیم،

is that we kind of play a shell game with the costs.

در حقیقت داریم قیمت ها را بالا می بریم.

One of the places we put in a big oil project

این تصویر مربوط می شود به یکی از مناطقی که در چاد، با اِکسون (یک شرکت نفتی) تحت پوشش یک پروژه ی بزرگ نفت قرار دادیم.

in Chad, with Exxon.

این تصویر مربوط می شود به یکی از مناطقی که در چاد، با اِکسون (یک شرکت نفتی) تحت پوشش یک پروژه ی بزرگ نفت قرار دادیم.

So the U.S. taxpayer paid for it;

مالیات دهنده ها، بانک جهانی و اکسون هزینه های آن پروژه را می پرداختند.

the World Bank, Exxon paid for it.

مالیات دهنده ها، بانک جهانی و اکسون هزینه های آن پروژه را می پرداختند.

We put it in. There was a tremendous banditry problem.

ما وارد این پروژه شدیم. آن جا یک ارتش تمام عیار راه انداخته بودند.

I was there in 2003.

من در سال ۲۰۰۳ آن جا بودم.

We were driving along this dark, dark road,

ما در طول این جاده ی کاملا تاریک رانندگی می کردیم،

and the guy in the green stepped out,

و آن فرد سبزپوش پدیدار شد،

and I was just like, "Ahhh! This is it."

و من کاملا خشکم زده بود.

And then the guy in the Exxon uniform stepped out,

و سپس آن فرد با یونیفورم اکسون پدیدار شد،

and we realized it was okay.

و ما فهمیدیم که همه چیز رو به راه است.

They have their own private sort of army around them at the oil fields.

آن ها گروه نظامی مخصوص خودشان را اطراف مخازن نفتی داشتند.

But at the same time,

اما در حال حاضر،

Chad has become much more unstable,

اوضاع چاد بحرانی تر از هر وقت دیگر شده است،

and we are not paying for that price at the pump.

و ما هزینه های سابق برای بنزین پرداخت نمی کنیم.

We pay for it in our taxes on April 15th.

ما هزینه های آن را همراه مالیاتمان در ۱۵ آوریل پرداخت می کنیم.

We do the same thing

همین اتفاق در مورد هزینه های نگهبانی از خلیج فارس و باز نگاه داشتن خطوط کشتی رانی اتفاق می افتد.

with the price of policing the Persian Gulf

همین اتفاق در مورد هزینه های نگهبانی از خلیج فارس و باز نگاه داشتن خطوط کشتی رانی اتفاق می افتد.

and keeping the shipping lanes open.

همین اتفاق در مورد هزینه های نگهبانی از خلیج فارس و باز نگاه داشتن خطوط کشتی رانی اتفاق می افتد.

This is 1988 --

در این تصویر سال ۱۹۹۸ است --

we actually bombed two Iranian oil platforms that year.

ارتش آمریکا دو دکل نفتی ایرانی را در آن سال هدف موشک قرار داد.

That was the beginning of an escalating U.S. involvement there

این اتفاق شروع درگیری های جدی ارتش آمریکا در آن جا بود،

that we do not pay for at the pump.

که ما هزینه های آن را نه در پمپ بنزین،

We pay for it on April 15th,

بلکه در ۱۵ آوریل می پردازیم (همراه با مالیات)،

and we can't even calculate the cost of this involvement.

و ما حتی نمی توانیم هزینه های این درگیری را تصور کنیم.

The other place that is sort of supporting our dependence on oil

منطقه ی دیگری که تا حدودی از وابستگی ما به نفت،

and our increased consumption

و افزایش سطح مصرف ما حمایت می کند،

is the Gulf of Mexico,

خلیج مکزیک است،

which was not part of the moratoriums.

که مشمول محدودیت ها نبود.

Now what's happened in the Gulf of Mexico -- as you can see,

و اتفاقی که در خلیج مکزیک افتاد -- همان طور که می توانید ببینید،

this is the Minerals Management diagram

این نمودار مدیریت مواد معدنی چاه های گاز و نفت است.

of wells for gas and oil.

این نمودار مدیریت مواد معدنی چاه های گاز و نفت است.

It's become this intense industrialized zone.

در حال حاضر این منطقه تبدیل به یک منطقه ی کاملا صنعتی شده است.

It doesn't have the same resonance for us

این اتفاق به اندازه ی منطقه ی حفاظت شده ی وحشی قطب شمال برای ما تاثیرگذار نیست،

that the Arctic National Wildlife Refuge has,

این اتفاق به اندازه ی منطقه ی حفاظت شده ی وحشی قطب شمال برای ما تاثیرگذار نیست،

but it should, I mean, it's a bird sanctuary.

اما در اصل باید باشد، زیرا این جا یک پناهگاه برای پرندگان است.

Also, every time you buy gasoline in the United States,

همچنین، گازوئیلی که شما در آمریکا می خرید،

half of it is actually being refined along the coast,

نیمی از آن در خلیج مکزیک پالایش شده است،

because the Gulf actually has

زیرا آن جا حدود ۵۰ درصد ظرفیت پالایش آمریکا،

about 50 percent of our refining capacity

زیرا آن جا حدود ۵۰ درصد ظرفیت پالایش آمریکا،

and a lot of our marine terminals as well.

و تعداد زیادی از پایانه های دریایی ما را نیز داراست.

So the people of the Gulf have essentially been subsidizing the rest of us

بنابراین به عبارتی ساکنان خلیج مکزیک دارند از یک محیط آلوده،

through a less-clean environment.

به ما یارانه می پردازند.

And finally, American families also pay a price for oil.

و نهایتا، خانواده های آمریکایی هم برای نفت هزینه می پردازند.

Now on the one hand, the price at the pump is not really very high

از یک طرف، وقتی هزینه‌ی واقعی نفت را در نظر بگیرید،

when you consider the actual cost of the oil,

هزینه های سوخت در پمپ بنزین آن قدر ها بالا نیست،

but on the other hand,

اما از طرف دیگر،

the fact that people have no other transit options

این مسئله که مردم هیچ انتخاب دیگری برای رفت و آمد ندارند،

means that they pay a large amount of their income

به این معناست که آن ها باید بخش اعظمی از درآمدشان را

into just getting back and forth to work,

تنها به رفت و آمد اختصاص دهند،

generally in a fairly crummy car.

آن هم در یک ماشین قراضه.

If you look at people who make $50,000 a year, they have two kids,

اگر شما فردی را در نظر بگیرید که سالانه ۵۰,۰۰۰ دلار درآمد دارد، دارای دو فرزند است،

they might have three jobs or more,

و ممکن است در سه شغل یا بیشتر فعالیت کند،

and then they have to really commute.

این فرد واقعا مجبور است دائم در رفت و آمد باشد.

They're actually spending more on their car and fuel

در حقیقت هزینه های مربوط به خودرو و سوخت این افراد

than they are on taxes or on health care.

بیشتر از مالیات یا هزینه های مربوط به بهداشت آن ها می شود.

And the same thing happens

و همین طور برای سطح متوسط درآمد، با درآمدی حدود ۸۰ِ۰۰۰ دلار،

at the 50th percentile, around 80,000.

همین اتفاق می افتد.

Gasoline costs are a tremendous drain

هزینه های مربوط به سوخت بار فوق العاده سنگینی

on the American economy,

روی دوش اقتصاد آمریکا می اندازند،

but they're also a drain on individual families

اما آن ها بار سنگینی روی دوش خود مردم نیز می اندازند

and it's kind of terrifying to think about what happens when prices get higher.

و فکر کردن به این که با افزایش قیمت ها چه اتفاقی می افتد ترسناک است.

So, what I'm going to talk to you about now is:

اما چیزی که می خواهم در نهایت درباره ی آن با شما صحبت کنم این است:

what do we have to do this time?

ما باید چه واکنشی نشان بدهیم؟

What are the laws? What do we have to do to keep ourselves focused?

قانون چه می گوید ؟ ما باید چه کار بکنیم تا از این قضیه غافل نشویم؟

One thing is -- we need to stay away from the theater.

اولا این که -- ما نیاز داریم از رسانه ها مصون بمانیم.

We need to stay away from the moratoriums.

ما نیاز داریم که محدودیت های روی ما حذف شوند.

We need to focus really back again

ما نیاز داریم تا دوباره روی ملکول ها تمرکز کنیم.

on the molecules.

ما نیاز داریم تا دوباره روی ملکول ها تمرکز کنیم.

The moratoriums are fine, but we do need to focus

محدودیت ها مناسب هستند، اما ما نیاز داریم که روی ملکول های درون نفت تمرکز کنیم.

on the molecules on the oil.

محدودیت ها مناسب هستند، اما ما نیاز داریم که روی ملکول های درون نفت تمرکز کنیم.

One of the things that we also need to do,

یکی دیگر از کار هایی که ما باید انجام دهیم،

is we need to try to not kind of fool ourselves

این است که با این تصور که می توانیم در یک دنیای سبز و بدون آلودگی زندگی کنیم

into thinking that you can have a green world,

خودمان را گول نزنیم،

before you reduce the amount of oil that we use.

مگر این که بخواهیم مصرف سوختمان را پایین تر بیاوریم.

We need to focus on reducing the oil.

ما باید روی پایین تر آوردن مصرف سوخت تمرکز کنیم.

What you see in this top drawing is a schematic

نموداری که در تصویر می بینید نمایانگر نحوه ی مصرف نفت در اقتصاد آمریکا است.

of how petroleum gets used in the U.S. economy.

نموداری که در تصویر می بینید نمایانگر نحوه ی مصرف نفت در اقتصاد آمریکا است.

It comes in on the side -- the useful stuff is the dark gray,

سوخت از یک طرف وارد می شود -- قسمت مفید خاکستری تیره است،

and the un-useful stuff,

و قسمت غیر مفید،

which is called the rejected energy -- the waste,

که انرژی غیر قابل استفاده نامیده می شود -- یا به عبارتی انرژی هدر رفته،

goes up to the top.

به سمت بالای نمودار می رود.

Now you can see that the waste far outweighs

همان طور که می توانید ببینید میزان انرژی هدر رفته به مقدار قابل توجهی از مقدار مفید آن بیشتر است.

the actually useful amount.

همان طور که می توانید ببینید میزان انرژی هدر رفته به مقدار قابل توجهی از مقدار مفید آن بیشتر است.

And one of the things that we need to do

و یکی از نکاتی که ما لازم است به آن توجه کنیم این است که،

is, not only fix the fuel efficiency of our vehicles

ما نه تنها به بالا بردن راندمان وسایل نقلیه،

and make them much more efficient,

و بهتر کردن نحوه ی عملکرد آن ها،

but we also need to fix the economy in general.

بلکه به اصلاح اساسی اقتصاد نیاز داریم.

We need to remove the perverse incentives to use more fuel.

ما باید عوامل افزایش مصرف سوخت را حذف کنیم.

For example, we have an insurance system

به طور مثال، سیستم بیمه ی ما به گونه ای است که،

where the person who drives 20,000 miles a year

فردی که سالانه ۲۰,۰۰۰ مایل رانندگی می کند

pays the same insurance as somebody who drives 3,000.

به اندازه ی فردی که ۳ِ۰۰۰ مایل رانندگی می کند حق بیمه می دهد.

We actually encourage people to drive more.

ما در حقیقت مردم را به رانندگی بیشتر تشویق می کنیم.

We have policies that reward sprawl -- we have all kinds of policies.

شرایط قوانین ما به گونه ای هستند که به ولخرجی ها جایزه می دهند -- ما انواع و اقسام قوانین را داریم.

We need to have more mobility choices.

ما باید انتخاب های جایگزین بیشتری در اختیار مردم قرار دهیم.

We need to make the gas price

ما باید قیمت سوخت را به حدی برسانیم،

better reflect the real cost of oil.

که بازتاب بهتری از قیمت واقعی نفت داشته باشد.

And we need to shift subsidies from the oil industry,

و ما نیاز داریم که یارانه های مربوط به صنعت نفت حذف شوند،

which is at least 10 billion dollars a year,

یارانه هایی که حداقل به ۱۰ میلیارد دلار در سال می رسند،

into something that allows middle-class people to find better ways to commute.

این یارانه ها باید به روش های حمل و نقلی اختصاص داده شوند، که برای افراد با وضع مالی متوسط جایگزین بهتری هستند.

Whether that's getting a much more efficient car

که این روش می تواند ساختن خودرو هایی با بهره وری بالاتر،

and also kind of building markets

یا مغازه هایی برای خودرو های جدید و بنابراین سوخت های جدید باشد،

for new cars and new fuels down the road,

یا مغازه هایی برای خودرو های جدید و بنابراین سوخت های جدید باشد،

this is where we need to be.

این جایی است که ما باید به آن برسیم.

We need to kind of rationalize this whole thing,

ما باید این سیستم را کمی منطقی تر کنیم.

and you can find more about this policy.

و شما می توانید این خط سیاسی را دنبال کنید.

It's called STRONG, which is "Secure Transportation

نام این خط سیاسی 'استرانگ' است،

Reducing Oil Needs Gradually,"

که مخفف عبارت "حمل و نقل ایمن کاهش دهنده‌ی تدریجی مصرف سوخت"،

and the idea is instead of being helpless, we need to be more strong.

و در این ایده به جای حس درماندگی، ما باید حس قدرتمندی داشته باشیم.

They're up at NewAmerica.net.

شما می توانید به سایت NewAmerica.net سر بزنید.

What's important about these

قسمت مهم کار ما این است که

is that we try to move

تلاش می کنیم حس درماندگی شما را در پمپ بنزین،

from feeling helpless at the pump,

تلاش می کنیم حس درماندگی شما را در پمپ بنزین،

to actually being active

به فعالیت و تحرک تبدیل کنیم

and to really sort of thinking about who we are,

و به این فکر کنیم که ما واقعا چه نقشی داریم،

having kind of that special moment,

ما باید به لحظه ی مخصوصی برسیم که،

where we connect the dots actually at the pump.

سرنخ ها را در پمپ بنزین در کنار یکدیگر قرار دهیم.

Now supposedly, oil taxes

فرض کنید مالیات های مربوط به نفت ،

are the third rail of American politics -- the no-fly zone.

جزء موضوعات ممنوعه ی سیاست آمریکا هستند -- موضوعاتی که نمی توان به هیچ عنوان درباره ی آن ها صحبت کرد.

I actually -- I agree that a dollar a gallon on oil

من قبول دارم که قیمت یک دلار برای یک گالن نفت احتمالا خیلی زیاد است،

is probably too much,

من قبول دارم که قیمت یک دلار برای یک گالن نفت احتمالا خیلی زیاد است،

but I think that if we started this year

اما به نظر من اگر ما امسال با افزایش ۳ سنت به ازای هر گالن بنزین شروع کنیم،

with three cents a gallon on gasoline,

اما به نظر من اگر ما امسال با افزایش ۳ سنت به ازای هر گالن بنزین شروع کنیم،

and upped it to six cents next year, nine cents the following year,

و ۶ سنت برای سال بعد، و ۹ سنت برای سال بعد از آن،

all the way up to 30 cents by 2020,

و همین طور تا مقدار ۳۰ سنت تا سال ۲۰۲۰،

that we could actually significantly reduce our gasoline consumption,

ما می توانیم به طور چشمگیری مصرف بنزینمان را کاهش دهیم،

and at the same time we would give people time to prepare,

و همین طور به مردم زمانی برای آماده شدن بدهیم،

time to respond,

زمانی برای نشان دادن واکنش،

and we would be raising money and raising consciousness at the same time.

و ما هزینه‌ی بنزین و سطح هشیاری مردم را هم زمان بالا می بریم.

Let me give you a little sense of how this would work.

اجازه بدهید کمی درباره ی نحوه ی کار این روش توضیح دهم.

This is a gas receipt, hypothetically, for a year from now.

فرض کنید این یک قبض بنزین است، مربوط به سال آینده.

The first thing that you have on the tax is --

اولین چیزی که شما روی هزینه ی مالیات می دهید این است که --

you have a tax for a stronger America -- 33 cents.

شما این مالیات را برای آمریکایی قدرتمند تر می دهید -- ۳۳ سنت.

So you're not helpless at the pump.

بنابراین دیگر شما در پمپ بنزین احساس درماندگی نمی کنید.

And the second thing that you have is a kind of warning sign,

و چیز دیگری که در این قبض دارید یک نوع علامت هشدار است،

very similar to what you would find

که بسیار شبیه علائمی است که روی پاکت های سیگار می بینید.

on a cigarette pack.

که بسیار شبیه علائمی است که روی پاکت های سیگار می بینید.

And what it says is, "The National Academy of Sciences

و این علامت هشدار بیانگر این است که "آکادمی ملی علوم تخمین می زند

estimates that every gallon of gas you burn in your car

که هر گالن بنزینی که شما در خودروی خود مصرف می کنید٬

creates 29 cents in health care costs."

۲۹ سنت به هزینه های بهداشت و درمان اضافه می کند."

That's a lot.

این رقم فوق العاده زیاد می شود.

And so this -- you can see that you're paying considerably less

همان طور که می بینید -- شما هزینه ای به مراتب کمتر از هزینه ی مربوط به بهداشت و درمان را روی مالیات می دهید.

than the health care costs on the tax.

همان طور که می بینید -- شما هزینه ای به مراتب کمتر از هزینه ی مربوط به بهداشت و درمان را روی مالیات می دهید.

And also, the hope is that

و همین طور، ما به این مسئله امیدواریم که

you start to be connected to the whole greater system.

شما به سیستم بسیار بزرگ تری ملحق شوید.

And at the same time, you have a number that you can call

و هم زمان، شما یک مسیر ارتباطی برای گرفتن اطلاعات بیشتر در مورد روش‌های حمل و نقل داشته باشید،

to get more information on commuting,

و هم زمان، شما یک مسیر ارتباطی برای گرفتن اطلاعات بیشتر در مورد روش‌های حمل و نقل داشته باشید،

or a low-interest loan on a different kind of car,

یا یک وام با بهره ی پایین برای یک مدل متفاوت از خودرو،

or whatever it is you're going to need

یا هر چیزی که برای کاهش مصرف سوخت خود نیاز دارید.

to actually reduce your gasoline dependence.

یا هر چیزی که برای کاهش مصرف سوخت خود نیاز دارید.

With this whole sort of suite of policies,

به کمک این رویه های متنوع،

we could actually reduce our gasoline consumption --

ما می توانیم مصرف بنزینمان -- یا مصرف نفتمان -- را به اندازه ی ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ پایین بیاوریم.

or our oil consumption --

ما می توانیم مصرف بنزینمان -- یا مصرف نفتمان -- را به اندازه ی ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ پایین بیاوریم.

by 20 percent by 2020.

ما می توانیم مصرف بنزینمان -- یا مصرف نفتمان -- را به اندازه ی ۲۰ درصد تا سال ۲۰۲۰ پایین بیاوریم.

So, three million barrels a day.

این مقدار به سه میلیون بشکه در روز می رسد.

But in order to do this,

اما به منظور انجام این کار،

one of the things we really need to do, is we need to remember

یکی از مهم ترین کار هایی که باید انجام دهیم، این است که باید به خاطر بسپاریم

we are people of the hydrocarbon.

ما مردم هیدروکربنی هستیم.

We need to keep or minds on the molecules

ما باید روی ملکول ها تمرکز کنیم

and not get distracted by the theater,

و توسط رسانه ها، یا سفسطه های مربوط به زندگی سبز و پاک از موضوع اصلی غافل نشویم.

not get distracted by the cognitive dissonance

و توسط رسانه ها، یا سفسطه های مربوط به زندگی سبز و پاک از موضوع اصلی غافل نشویم.

of the green possibilities that are out there.

و توسط رسانه ها، یا سفسطه های مربوط به زندگی سبز و پاک از موضوع اصلی غافل نشویم.

We need to kind of get down and do the gritty work

ما باید بلند شویم و با جرات شروع به کاهش وابستگیمان نسبت به این سوخت و ملکول ها کنیم.

of reducing our dependence upon this fuel and these molecules.

ما باید بلند شویم و با جرات شروع به کاهش وابستگیمان نسبت به این سوخت و ملکول ها کنیم.

Thank you.

سپاسگزارم.

(Applause)

(تشویق حاضرین)