How teachers can help students navigate trauma | Lisa Godwin

92,429 views ・ 2020-03-03

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Hamidreza Parhizkar Reviewer: Masood Mousavi
00:13
Everyone has a story,
0
13042
2267
هرکس داستانی با خودش دارد،
00:15
and that story is filled with chapters
1
15333
2935
و آن داستان پر از فصل‌هایی است که
00:18
that have made us who we are today.
2
18292
2541
شخصی که الان هستیم را شکل داده‌اند.
00:22
Those early chapters of that story
3
22458
3226
گاهی فصل‌های ابتدایی آن داستان
00:25
sometimes are the ones that define us the most.
4
25708
3893
همان‌هایی هستند که ما را متمایز می‌کنند.
00:29
The Center for Disease Control
5
29625
2684
مرکز کنترل بیماری‌ها
00:32
has estimated that over half of our nation's children
6
32333
3768
تخمین زده است که بیش از نصف کودکان ما
00:36
have experienced at least one or two types of childhood trauma.
7
36125
4208
حداقل یک یا دو نوع آسیب را در کودکی را تجربه کرده‌اند.
00:41
That adversity can have lasting effects.
8
41375
3417
این آسیب می‌تواند اثرات بلندمدتی داشته باشد.
00:46
When I began to have opportunities to speak
9
46167
3017
وقتی فرصت این را پیدا کردم که از جانبِ
00:49
and advocate for students and for teachers,
10
49208
3310
دانش‌آموزان و معلمان صحبت و از آن‌ها دفاع کنم،
00:52
I found myself uniquely positioned
11
52542
3226
به‌طور خاصی خودم را در جایگاهی می‌دیدم
00:55
to be able to speak about childhood trauma.
12
55792
2958
که بتوانم درباره آسیب‌های کودکی‌ صحبت کنم.
00:59
But I had to make a decision first.
13
59583
2393
اما اول باید یک تصمیم می‌گرفتم.
01:02
I had to decide,
14
62000
1768
باید تصمیم می‌گرفتم که
01:03
did I want to just share the bright and shiny parts of my life,
15
63792
3559
آیا فقط می‌خواستم جنبه‌های مثبت و خوب زندگی‌ام را به اشتراک بگذارم،
01:07
you know, those ones that we put out on social media
16
67375
2934
همان بخش‌هایی از زندگی که در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذاریم
01:10
that make us all look perfect,
17
70333
2685
و باعث می‌شوند که بی‌نقص به نظر بیاییم،
01:13
or did I want to make myself vulnerable
18
73042
4642
و یا اینکه می‌خواستم خودم را آسیب‌پذیر نشان دهم
01:17
and become an open book?
19
77708
1584
و رو راست باشم؟
01:20
The choice became very clear.
20
80458
2643
انتخاب خیلی ساده شد.
01:23
In order to make a difference in the life of a child,
21
83125
2809
برای اینکه تغییری در زندگی یک کودک ایجاد کنم،
01:25
I had to become transparent.
22
85958
3851
باید رُک و شفاف می‌شدم.
01:29
So I made the commitment to tell my personal story.
23
89833
3792
پس متعهد شدم تا داستان خودم را تعریف کنم.
01:34
And this story is filled with people that have loved me
24
94625
4309
و آن داستان پر از افرادی است که من را دوست داشته‌اند
01:38
and taken care of me and grown me.
25
98958
2810
و بزرگم کرده‌اند و از من مراقبت کرده‌اند.
01:41
And have helped me overcome and heal.
26
101792
3559
و کمکم کردند تا پیروز بشوم و بهبود بیابم.
01:45
And now it's time for me to help others do the same.
27
105375
3500
و الآن نوبت من است که به دیگران کمک کنم تا همین کار را بکنند.
01:51
When I first started school, I was the picture of normalcy.
28
111958
3250
وقتی اولین بار به مدرسه رفتم فردی خیلی عادی بودم.
01:56
I was from a good family,
29
116042
2601
خانواده خوبی داشتم،
01:58
I was always dressed nicely,
30
118667
2351
و همیشه قشنگ لباس می‌پوشیدم،
02:01
had a smile on my face,
31
121042
2309
و همیشه خندان بودم،
02:03
I was prepared for school.
32
123375
2042
آماده رفتن به مدرسه بودم.
02:06
But my life was anything but normal.
33
126250
3643
اما زندگی‌ام هر چیزی که بود، عادی نبود.
02:09
By this time, I had already become a victim of sexual abuse.
34
129917
4916
تا آن موقع من قربانی یک تجاوز جنسی شدم.
02:15
And it was still happening.
35
135667
2375
و هنوز هم داشت تکرار می‌شد.
02:19
My parents didn't know,
36
139083
2226
خانواده‌ام چیزی درباره آن نمی‌دانستند،
02:21
and I had not told anyone else.
37
141333
2750
و به کسی دیگری هم نگفتم.
02:25
When I started school, I felt like this was going to be my safe place.
38
145583
6268
وقتی وارد مدرسه شدم احساس کردم که اینجا قرار است مکانی امن برای من باشد.
02:31
So I was excited.
39
151875
2393
پس هیجان‌زده بودم.
02:34
Imagine my dismay when I met my teacher,
40
154292
4791
ترسم را زمانی که معلمم را دیدم تصور کنید،
02:40
Mr. Randolph.
41
160542
2309
آقای «راندلف».
02:42
Now Mr. Randolph was not my abuser.
42
162875
3768
او کسی که به من تجاوز کرد نبود.
02:46
But Mr. Randolph was the epitome
43
166667
3559
اما آقای «راندلف» نماد هر چیزی بود
02:50
of everything that scared me the most in my life.
44
170250
4083
که در زندگیم بیشترین وحشت را از آن‌ها داشتم.
02:55
I had already started these self-preservation techniques
45
175333
4101
شروع کرده بودم به انجام تکنیک‌های حفظ جان
02:59
to where I took myself out of positions where I was going to be alone with a man.
46
179458
5893
تا خودم را از موقعیتی که با یک مرد تنها باشم خارج کنم.
03:05
And here I was, as a student,
47
185375
3768
و من آنجا بودم، به‌عنوان یک دانش‌آموز،
03:09
I was going to be in a classroom with a man every day,
48
189167
3226
قرار بود که هر روز با این مرد در یک کلاس باشم،
03:12
for a year of school.
49
192417
2458
کل یک سال تحصیلی.
03:16
I was scared; I didn't trust him.
50
196208
2792
ترسیده بودم و به او اعتماد نداشتم.
03:20
But you know what,
51
200125
1268
ولی می‌دانید چیه،
03:21
Mr. Randolph would turn out to be my greatest advocate.
52
201417
2958
معلوم شد که آقای «راندلف» بزرگ‌ترین حامی من بوده.
03:25
But in the beginning,
53
205375
1768
اما اولش،
03:27
oh, I made sure he knew I did not like him.
54
207167
3726
مطمئن شدم که او می‌داند من از او خوشم نمی‌آید.
03:30
I was noncompliant;
55
210917
2351
سرکش بودم،
03:33
I was that kid that was disengaged.
56
213292
3583
بچه‌ای‌ بودم که به حال خودش رها شده بود.
03:37
And I also made it really hard on my parents, too.
57
217750
4393
و شرایط را هم برای والدینم واقعاً سخت کرده بودم.
03:42
I didn't want to go to school,
58
222167
1476
نمی‌خواستم به مدرسه بروم،
03:43
so I fought them every morning, getting on the bus.
59
223667
3476
پس هر روز صبح موقع سوار شدن به سرویس مدرسه با والدینم درگیر می‌شدم.
03:47
At night, I couldn't sleep,
60
227167
1726
شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم،
03:48
because my anxiety was so high.
61
228917
3142
چون خیلی اضطراب داشتم.
03:52
So I was going into class exhausted.
62
232083
3643
بنابراین روز بعد هم خسته وارد کلاس می‌شدم.
03:55
Which, exhausted children are cranky children,
63
235750
4476
و بچه‌های خسته هم معمولاً کج‌خلق هستند،
04:00
and they're not easy to teach,
64
240250
1726
و همان‌طور که می‌دانید،
04:02
you know that.
65
242000
1250
آموزش به آن‌ها آسان نیست.
04:04
Mr. Randolph could have approached me with frustration,
66
244167
4684
آقای «راندلف» می‌توانست نا امیدانه با من رفتار کند،
04:08
like so many teachers do with students like me.
67
248875
3083
مثل خیلی از معلم‌ها که چنین رفتاری با دانش‌آموزان شبیه من دارند.
04:13
But not him.
68
253667
1809
ولی او این کار را نکرد.
04:15
He approached me with empathy
69
255500
3684
او با نرمی و همدلی
04:19
and with flexibility.
70
259208
1834
با من رفتار کرد.
04:21
I was so grateful for that.
71
261917
2851
و به این خاطر از او قدردان بودم.
04:24
He saw this six-year-old was tired and weary.
72
264792
4892
او فهمید که من شش‌ساله، خسته و کسل بودم.
04:29
And so instead of making me go outside for recess,
73
269708
2851
پس به‌جای آنکه برای استراحت بیرونم بفرستد،
04:32
he would let me stay in and take naps,
74
272583
2268
می‌گذاشت داخل بمانم و چُرت بزنم،
04:34
because he knew I needed rest.
75
274875
2792
چون می‌دانست من نیاز به استراحت داشتم.
04:39
Instead of sitting at the teacher table at lunch,
76
279208
3643
به‌جای اینکه وقت ناهار پشت میز خودش بنشیند،
04:42
he would come and sit with the students at the student table.
77
282875
3434
میامد و پیش دانش‌آموزان می‌نشست.
04:46
He would engage me and all my classmates in conversation.
78
286333
4625
او من و تمام همکلاسی‌هایم را به حرف می‌گرفت.
04:51
And I now look back and I know
79
291958
2393
الآن که به گذشته نگاه می‌کنم
04:54
he had a purpose for that,
80
294375
1393
می‌فهمم که او هدفی داشت،
04:55
he was listening, he was asking questions.
81
295792
3309
او گوش می‌داد و سؤال می‌پرسید.
04:59
He needed to find out what was going on.
82
299125
2875
باید می‌فهمید چه خبر بود.
05:03
He built a relationship with me.
83
303000
2893
با من ارتباط برقرار کرد.
05:05
He earned my trust.
84
305917
2642
او اعتمادم را جلب کرد.
05:08
And slowly but surely,
85
308583
1268
و به‌آرامی و با اطمینان،
05:09
those walls that I had built around myself
86
309875
2559
شروع به برداشتن دیواری که
05:12
he started chipping away at,
87
312458
1935
دور خودم ساخته بودم کرد،
05:14
and I eventually realized he was one of the good guys.
88
314417
3583
و بالاخره فهمیدم او یکی از آدم خوب‌ها است.
05:20
I know that he felt like he wasn't enough.
89
320917
4875
می‌دانم، او احساس می‌کرد که فقط انجام این کار کافی نیست.
05:27
Because he made the move to talk to my mom.
90
327000
4518
چون او باعث شد تا با مادرم صحبت کنم.
05:31
And got my mom's permission
91
331542
2059
و از مادرم اجازه گرفتم
05:33
to let me start seeing a school guidance counselor,
92
333625
3643
تا بتوانم یکی از مشاوران مدرسه را ببینم،
05:37
Ms. McFadyen.
93
337292
1541
خانم «مک فدین».
05:40
I started seeing Ms. McFadyen once or twice a week
94
340000
2809
هفته‌ای یک یا دو بار خانم «مک فدین» را می‌دیدم
05:42
for the next two years.
95
342833
2101
تا دو سال بعد.
05:44
It was a process.
96
344958
1584
این یک روند بود.
05:47
During that time period,
97
347875
1268
در آن مدت،
05:49
I never disclosed to her the abuse,
98
349167
2351
چیزی درباره‌ی تجاوز برای او فاش نکردم،
05:51
because it was a secret;
99
351542
2642
چون‌که یک راز بود؛
05:54
I wasn't supposed to tell.
100
354208
2226
و از من انتظار نمی‌رفت که چیزی درباره‌ی آن بگویم.
05:56
But she connected the dots, I know she did,
101
356458
2518
ولی او از رازم مطلع شد، میدانم که مطلع شد،
05:59
because everything that she did with me
102
359000
3393
چون او هر کاری که با من کرد برای این بود که
06:02
was to empower me and help me find my voice.
103
362417
3458
به من قدرت بدهد و کمکم کند تا بتوانم شجاعت حرف زدن پیدا کنم.
06:06
She taught me how to use mental images
104
366958
2726
به من یاد داد چطور از تصاویر ذهنی
06:09
to push through my fears.
105
369708
2851
استفاده کنم تا بر ترس‌هایم غلبه کنم.
06:12
She taught me breathing techniques
106
372583
2018
او روش‌های تنفس را به من یاد داد
06:14
to help me get through those anxiety attacks
107
374625
2768
تا حملات اضطرابی را که
06:17
that I would have so often.
108
377417
2642
همیشه داشتم، دفع کنم.
06:20
And she role-played with me.
109
380083
2042
و او نقش‌گزاری درمانی را با من کار کرد.
06:23
And she made sure
110
383042
1267
و مطمئن شد
06:24
that I could stand up for myself in situations.
111
384333
4084
که در هر شرایطی می‌توانم روی پای خودم بایستم.
06:29
And the day came
112
389250
1559
و آن روز آمد، روزی که
06:30
where I was in the room with my abuser
113
390833
2518
با کسی که به من تجاوز کرده بود در یک اتاق بودم
06:33
and one other adult.
114
393375
2476
به همراه یک فرد دیگر.
06:35
And I told my truth.
115
395875
1708
و من حقیقت را گفتم.
06:39
I told about the abuse.
116
399208
2667
درباره‌ی تجاوز گفتم.
06:42
Immediately, my abuser began to deny,
117
402792
4059
بلافاصله متجاوز شروع به انکار کرد،
06:46
and the person I disclosed to,
118
406875
3018
و کسی که رازم را به او فاش کرده بودم،
06:49
they just weren't equipped to handle the bombshell
119
409917
2767
آن‌ها آماده نبودند با حقیقت تکان‌دهنده‌ای
06:52
that I had just dropped on them.
120
412708
2851
که من آشکار کرده بودم روبه‌رو بشوند.
06:55
It was easier to believe the abuser
121
415583
3643
باور کردن حرف‌های متجاوز نسبت به
06:59
rather than a child.
122
419250
1625
حرف‌های یک بچه راحت‌تر بود.
07:02
So I was told never to speak of it again.
123
422208
3917
پس به من گفتند دوباره درباره‌ی آن حرفی نزنم.
07:07
I was made to feel like I had done something wrong, again.
124
427167
3958
و این باعث شدم احساس کنم حتماً دوباره کار اشتباهی کردم.
07:13
It was devastating.
125
433375
2000
حس مخربی بود.
07:17
But you know what,
126
437250
1268
ولی میدانید چیه،
07:18
something good came out of that day.
127
438542
1851
چیز خوبی از آن روز درآمد.
07:20
My abuser knew that I was no longer going to be silent.
128
440417
3416
متجاوز می‌دانست که من دیگر ساکت نمی‌مانم.
07:25
The power shifted.
129
445125
2101
قدرت جابه‌جا شد.
07:27
And the abuse stopped.
130
447250
3351
و تجاوز متوقف شد.
07:30
(Applause)
131
450625
6851
(تشویق حضار)
07:37
But the shame
132
457500
2184
اما شرم
07:39
and fear of it happening again
133
459708
3393
و ترس از تکرار آن
07:43
remained.
134
463125
1434
باقی ماند.
07:44
And it would remain with me
135
464583
2185
و این تا سال‌های متمادی
07:46
for many, many years to come.
136
466792
2666
با من باقی می‌ماند.
07:51
Mr. Randolph and Ms. McFadyen,
137
471583
3310
آقای «راندلف» و خانم «مک فدین»،
07:54
they helped me find my voice.
138
474917
2666
کمکم کردند شجاعت حرف زدن را پیدا کنم،
07:59
They helped me find the light out.
139
479875
4250
آن‌ها کمکم کردند تا روشنایی را پیدا کنم.
08:05
But you know what,
140
485667
1267
اما می‌دانید چیست،
08:06
there are so many kids that aren't as fortunate as me.
141
486958
3143
کودکانی زیادی وجود دارند که به‌اندازه‌ی من خوش‌شانس نیستند.
08:10
And you have them in your classrooms.
142
490125
3059
و آن‌ها در کلاس‌های درس شما هستند.
08:13
That is why it's so important for me to talk to you today,
143
493208
3601
به همین دلیل، برای من خیلی مهم است که امروز با شما صحبت کنم،
08:16
so you can be aware
144
496833
2101
تا آگاه باشید
08:18
and you can start asking the questions that need to be asked
145
498958
3893
و بتوانید سؤال‌هایی که باید پرسیده شوند را بپرسید
08:22
and paying attention to these students,
146
502875
2934
و به این دانش‌آموزان توجه کنید،
08:25
so you too can help them find their way.
147
505833
4209
تا به همه آن‌ها کمک کنید راهشان را پیدا کنند.
08:31
As a kindergarten teacher,
148
511583
2060
به‌عنوان یک مربی مهدکودک،
08:33
I start my year off
149
513667
1892
من سال رت با
08:35
with my kids making box biographies.
150
515583
4601
درست کردن جعبه‌های بیوگرافی، به همراه بچه‌ها، شروع کردم.
08:40
These are two of my students.
151
520208
2393
این‌ها دوتا از دانش‌آموزان من هستند.
08:42
And I encourage them
152
522625
1893
و من تشویقشان می‌کنم
08:44
to fill those boxes with things that tell me about them
153
524542
3726
تا آن جعبه‌ها را با اشیائی که آن‌ها و زندگی‌شان را
08:48
and about their life,
154
528292
1267
برای من توصیف می‌کند، پر کنند.
08:49
what's important to you, you know?
155
529583
2893
همان چیزهایی که برایشان مهم است
08:52
They decorate them,
156
532500
1559
آن‌ها جعبه‌ها را تزئین می‌کنند،
08:54
I mean, they really take time,
157
534083
2143
آن‌ها واقعاً وقت می‌گذارند،
08:56
they fill them with pictures of their families and of their pets,
158
536250
4518
آن‌ها جعبه‌ها را با عکس‌های خانواده و حیوانات خانگی‌شان پر می‌کنند،
09:00
and then I let them present them to me and to the class.
159
540792
3666
و بعد به آن‌ها اجازه می‌دهم که جعبه‌ها را به من و کلاس هدیه بدهند.
09:05
And during that time, I am an active listener.
160
545333
3084
و در آن مدت شنونده فعالی هستم.
09:09
Because the things they say,
161
549417
2476
چون چیزهای که آن‌ها می‌گویند،
09:11
the facial expressions that they give me,
162
551917
3101
حالت صورتشان که به من نشان می‌دهند،
09:15
the things they don't say
163
555042
3642
چیزهایی که آن‌ها نمی‌گویند
09:18
can become red flags for me
164
558708
2601
همه‌ی این‌ها می‌توانند من را راهنمایی کنند
09:21
and can help me figure out what their needs are.
165
561333
3768
و کمکم کنند تا بفهمم نیازهای آن‌ها چیست.
09:25
What is driving them
166
565125
2768
چه چیزی رفتارهای آنان را
09:27
to maybe have the behaviors that they're showing me in class.
167
567917
3458
در کلاس نسبت به من کنترل می‌کند.
09:32
How can I be a better teacher
168
572375
2393
چطور می‌توانم با گوش دادن به حرف‌های آن‌ها
09:34
by listening to their voices?
169
574792
2125
معلم بهتری باشم؟
09:38
I also make times to develop relationships with them,
170
578083
3351
برای ایجاد رابطه با آن‌ها وقت می‌گذارم،
09:41
much like Mr. Randolph did with me.
171
581458
2310
همان‌طور که آقای «راندلف» این کار را برای من کرد.
09:43
I sit with them at lunch,
172
583792
1559
موقع ناهار با آن‌ها سر یک میز می‌نشینم،
09:45
I have conversations with them at recess,
173
585375
2934
و زنگ‌های تفریح با آن‌ها صحبت می‌کنم،
09:48
I go to their games on the weekends,
174
588333
2643
آخر هفته‌ها به بازی‌هایشان می‌روم،
09:51
I go to their dance recitals.
175
591000
2101
و به تماشای اجراهای رقصشان می‌روم.
09:53
I become a part of their life.
176
593125
2434
من بخشی از زندگی‌شان می‌شوم.
09:55
Because in order to really know a student,
177
595583
3393
زیرا اگر واقعاً بخواهید یک دانش‌آموز را بشناسید،
09:59
you've got to infuse yourself into their lives.
178
599000
3042
باید خود را در زندگی آنان اِلقا کنید.
10:03
Now I know some of you are middle school teachers
179
603458
2768
برخی از شما معلم دوره راهنمایی
10:06
and high school teachers,
180
606250
1851
و دبیرستان هستید،
10:08
and you might think that those kids
181
608125
2768
و ممکن است فکر کنید آن بچه‌ها
10:10
have already kind of developed, and you know,
182
610917
3226
دیگر بالغ شده‌اند
10:14
they're on autopilot at that point.
183
614167
2851
و در آن وضعیت، مستقل هستند.
10:17
But don't be deceived.
184
617042
1851
اما گول نخورید.
10:18
Especially the kids that you think have it all together,
185
618917
2642
به‌ویژه بچه‌هایی که فکر می‌کنید همه‌ی آن ویژگی‌ها را دارند
10:21
because those are the ones that might need you the most.
186
621583
4435
چون آن‌ها همان‌هایی هستند که بسیار به شما نیاز دارند.
10:26
If you were to look at my yearbook,
187
626042
1767
اگر به گزارش‌های سالانه من نگاه کنید،
10:27
you would see me on about every page,
188
627833
2226
بر روی هر صفحه آن من را می‌بینید،
10:30
because I was involved in everything.
189
630083
4393
چون من با همه چیز سروکار داشتم.
10:34
I even drove a school bus.
190
634500
1643
حتی راننده یک اتوبوس مدرسه بودم.
10:36
(Laughs)
191
636167
1392
(خنده)
10:37
So I was that kid
192
637583
1768
من همان بچه‌ای بودم که
10:39
that teachers thought was the overachiever,
193
639375
2726
معلم‌ها فکر می‌کردند یک نابغه است،
10:42
the popular person,
194
642125
1518
آن شخص محبوب،
10:43
the one that had it together.
195
643667
2375
همانی که همه‌اش را با هم داشت.
10:46
But guys, I was lost.
196
646958
3018
اما دوستان، من گمشده بودم.
10:50
I was lost,
197
650000
1393
من گمشده بودم،
10:51
and I wanted someone to ask me,
198
651417
2976
و می‌خواستم کسی از من بپرسد،
10:54
"Lisa, why are you here all the time,
199
654417
2101
« لیزا»، چرا همیشه اینجایی
10:56
why are you throwing yourself into all these things?"
200
656542
3934
چرا خودت را درگیر همه‌چیز می‌کنی؟
11:00
Did they ever wonder,
201
660500
2184
اصلاً به این فکر می‌کردند که
11:02
was I running away from someone,
202
662708
2268
آیا من داشتم از دست کسی فرار می‌کردم،
11:05
was I running away from something?
203
665000
2893
آیا داشتم از چیزی فرار می‌کردم؟
11:07
Why did I not want to be in my community
204
667917
3809
چرا نمی‌خواستم در جامعه‌ام
11:11
or in my home?
205
671750
1434
یا در خانه‌ام باشم؟
11:13
Why did I want to be at school all the time?
206
673208
2792
چرا همیشه می‌خواستم در مدرسه باشم؟
11:17
No one ever asked.
207
677375
2083
هیچ‌ کسی هیچ‌وقت نپرسید.
11:20
Now don't get me wrong,
208
680958
1560
اشتباه نکنید.
11:22
all overachievers in your schools
209
682542
2184
همه‌ی نابغه‌ها در مدرسه‌هایتان
11:24
are not victims of abuse or trauma.
210
684750
3476
قربانی تجاوز یا آسیب نیستند.
11:28
But I just want you to take the time to be curious.
211
688250
4976
اما از شما می‌خواهم تا زمانی را برای کنجکاو بودن بگذارید.
11:33
Ask them why.
212
693250
2208
از آن‌ها بپرسید «چرا».
11:36
You may find out that there is a reason behind it.
213
696458
3726
ممکن است پی ببرید که دلیلی برای آن وجود دارد.
11:40
You could be the reason that they move forward
214
700208
5268
شما می‌توانید دلیل پیشرفت آن‌ها
11:45
with their story.
215
705500
2583
با آن داستان‌هایشان باشید.
11:49
Be careful not to assume
216
709208
2476
فکر نکنید که شما
11:51
that you already know the ending to their story.
217
711708
2893
از پیش پایان داستان‌هایشان را می‌دانید.
11:54
Don't put a period where a semicolon should be.
218
714625
3684
داستان را زمانی که باید ادامه پیدا کند تمام نکنید.
11:58
Keep that story going
219
718333
1518
آن داستان را به جریان بیاندازید
11:59
and help them know that even if something has happened traumatic to them,
220
719875
4601
و به آن‌ها کمک کنید تا بدانند زندگی‌شان حتی باوجود اتفاقات تکان‌دهنده،
12:04
that their life is still worth telling.
221
724500
2625
هنوز ارزش تعریف کردن دارد.
12:08
Their story is worth telling.
222
728208
3042
داستان‌هایشان ارزش تعریف کردن دارند.
12:13
Now in order to do that,
223
733625
2309
برای اینکه این کار را انجام دهید،
12:15
I really feel like we have to embrace our own personal stories as educators.
224
735958
5042
حس می‌کنم لازم است که داستان خودمان را به‌عنوان معلم بپذیریم.
12:21
Many of you might be sitting there
225
741750
2309
خیلی از شما ممکن است آنجا نشسته باشید
12:24
and thinking, "Yeah.
226
744083
2250
و فکر کنید «بله.
12:27
That happened to me.
227
747542
1934
این برای من اتفاق افتاده.
12:29
But I'm not ready to share."
228
749500
2643
اما آماده نیستم آن را به اشتراک بگذارم.»
12:32
And that's OK.
229
752167
1416
و مشکلی نیست.
12:34
The time will come
230
754667
1851
زمانی می‌رسد که شما
12:36
when you will feel it inside your soul
231
756542
3017
آن را درون روحتان حس کنید
12:39
that it's time to turn your past pain
232
759583
3518
و آن زمانی است که دردهای گذشته خود را
12:43
into purpose for the future.
233
763125
2768
به اهدافی برای آینده تبدیل می‌کنید.
12:45
These children are our future.
234
765917
2458
این کودکان، آینده ما هستند.
12:50
I just encourage you to take it day by day.
235
770000
3393
تشویقتان می‌کنم این کار را هر روز انجام بدهید.
12:53
Talk to someone.
236
773417
2142
با کسی صحبت کنید.
12:55
Be willing and just open.
237
775583
2709
مشتاق و رو راست باشید.
13:00
My life story came full circle
238
780042
3559
داستان زندگی من یک دور کامل را طی کرد
13:03
in the spring of 2018,
239
783625
3018
در بهار سال ۲۰۱۸،
13:06
where I was invited to speak
240
786667
1642
زمانی که برای صحبت کردن با
13:08
to a group of beginning teachers and mentors.
241
788333
3643
مربی‌ها و معلم‌های تازه‌کار، به‌جایی دعوت شدم.
13:12
I shared my story, much like today with you,
242
792000
3268
مثل امروز، داستانم را آنجا تعریف کردم،
13:15
and afterwards I had a lady approach me.
243
795292
2875
و بعد از آن خانمی پیشم آمد.
13:19
She had tears in her eyes and she quietly said, "Thank you.
244
799333
4851
چشم‌هایش پر از اشک بود و به‌آرامی گفت «ممنونم.
13:24
Thank you for sharing.
245
804208
2435
برای تعریف داستان ممنونم.
13:26
I cannot wait to tell my dad
246
806667
3892
نمی‌توانم صبر کنم تا به پدرم درباره‌ی
13:30
everything that I heard today."
247
810583
2042
هرچه که امروز شنیدم بگویم.»
13:33
She must have seen the perplexed look on my face,
248
813625
3476
او باید چهره سردرگمم را دیده بود،
13:37
because she followed up by saying,
249
817125
2976
چون حرف‌هایش را این‌گونه ادامه داد که،
13:40
"Mr. Randolph is my dad."
250
820125
2184
«آقای ««راندلف» پدر من است.»
13:42
Audience: Aww.
251
822333
2310
(واکنش حضار)
13:44
Lisa Godwin: "And he often wonders:
252
824667
3892
و اغلب با خودش فکر می‌کند
13:48
Did he make a difference?
253
828583
1750
که آیا تغییری ایجاد کرده است؟
13:51
Today, I get to go home and tell him,
254
831833
2143
امروز به خانه می‌روم و به او می‌گویم:
13:54
'You definitely made a difference.'"
255
834000
2667
«تو قطعاً یک تغییر ایجاد کردی.»
13:57
What a gift.
256
837833
1726
چه موهبتی.
13:59
What a gift.
257
839583
2018
چه موهبتی.
14:01
And that prompted me
258
841625
1559
و این من را برانگیخت تا
14:03
to reach out to Ms. McFadyen's daughter as well,
259
843208
3018
دخترخانم «مک فدین» را هم پیدا کنم،
14:06
and to share with her
260
846250
1934
و به او بگویم که خانم «مک فدین»
14:08
what an impact Ms. McFadyen had made.
261
848208
3310
چه تأثیری به‌جای گذاشته.
14:11
And I wanted her to know
262
851542
1809
و می‌خواستم بداند که من
14:13
I have advocated for more funding
263
853375
2851
سازمان‌ها، مشاوران، فعالان اجتماعی مدارس،
14:16
for guidance counselors, for school social workers,
264
856250
3226
روانشناسان و پرستاران بیشتری را
14:19
for psychologists, for nurses,
265
859500
1893
حمایت کرده‌ام،
14:21
because they are so vital to the mental and physical health
266
861417
4434
چون وجود آنان برای سلامتِ روانی و جسمی کودکان ما
14:25
of our children.
267
865875
1851
بسیار ضروری است.
14:27
I'm thankful for Ms. McFadyen.
268
867750
1976
من از خانم «مک فدین» قدردانم.
14:29
(Applause)
269
869750
4393
(تشویق حضار)
14:34
I once heard someone say,
270
874167
2767
یک‌بار شنیدم که کسی گفت،
14:36
in order to find your way out of the darkness,
271
876958
2685
برای آنکه راهت را از میان تاریکی پیدا کنی،
14:39
you have to find the light.
272
879667
2125
باید روشنایی را پیدا کنی.
14:42
Today, I hope that you leave this place
273
882792
3184
امیدوارم امروز که شما اینجا را ترک می‌کنید
14:46
and you seek opportunities to be the light.
274
886000
4268
و به دنبال فرصتی بروید تا آن روشنایی باشید.
14:50
For not only students
275
890292
1726
نه‌تنها برای دانش‌آموزان
14:52
but for adults in your classrooms,
276
892042
3184
بلکه برای بزرگ‌سالان در کلاس‌هایتان،
14:55
in your schools, in your communities.
277
895250
2333
در مدرسه‌هایتان و در جوامع‌تان.
14:58
You have the gift
278
898672
2971
شما این موهبت را دارید تا
15:01
to help someone navigate
279
901667
2375
به کسی کمک کنید
15:05
through their trauma
280
905292
2517
تا از آسیبش رهایی پیدا کند
15:07
and make their story worth telling.
281
907833
4101
و به داستانشان ارزش تعریف کردن بدهند.
15:11
Thank you.
282
911958
1268
ممنونم.
15:13
(Applause)
283
913250
5875
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7