Colin Grant: The son of a difficult father

کالین گرنت: فرزند یک پدر سخت‌گیر

99,938 views

2014-09-05 ・ TED


New videos

Colin Grant: The son of a difficult father

کالین گرنت: فرزند یک پدر سخت‌گیر

99,938 views ・ 2014-09-05

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Amin Behshad Reviewer: Leila Ataei
00:12
This is a photograph
0
12937
1696
این عکس مردی که
00:14
of a man whom for many years
1
14633
2816
سالها پیش
00:17
I plotted to kill.
2
17449
3721
برای کشتنش نقشه می کشیدم.
00:21
This is my father,
3
21170
3020
اون پدرم.
00:24
Clinton George "Bageye" Grant.
4
24190
3737
کلینتن جرج گرنتِ چشم پفی!
00:27
He's called Bageye because he has
5
27927
2271
بهش میگفتن چشم پفی چون
00:30
permanent bags under his eyes.
6
30198
4160
همیشه زیر چشماش پف داشت.
00:34
As a 10-year-old, along with my siblings,
7
34358
2776
وقتی ده سالم بودم همراه با خواهر و برادرام
00:37
I dreamt of scraping off the poison
8
37134
4116
این خیال رو داشتم که سم حشره کش رو کِش برم و
00:41
from fly-killer paper into his coffee,
9
41250
3950
بریزم توی قهوه اش.
00:45
grounded down glass and sprinkling it
10
45200
1855
شیشه خرد و خاکشیر شده
00:47
over his breakfast,
11
47055
2989
رو بریزم تو صبحانش،
00:50
loosening the carpet on the stairs
12
50044
1710
فرش کف اتاق رو قُر کنم تا
00:51
so he would trip and break his neck.
13
51754
3728
پاش بگیره بهش و بیفته و چونَش بشکنه.
00:55
But come the day, he would always
14
55482
1627
ولی همیشه اون قسمت قُر شده فرش رو
00:57
skip that loose step,
15
57109
2252
رد می داد،
00:59
he would always bow out of the house
16
59361
1829
اون همیشه خونه رو ول میکرد و میرفت
01:01
without so much as a swig of coffee
17
61190
1840
بدون اینکه حتی یه جرعه عمیق قهوه بنوشه
01:03
or a bite to eat.
18
63030
2788
یا حتی یه تیکه غذا بخوره.
01:05
And so for many years,
19
65818
1286
به همین دلیل سالیان سال،
01:07
I feared that my father would die
20
67104
1960
این نگرانی رو داشتم که
01:09
before I had a chance to kill him.
21
69064
2074
قبل از اینکه شانس کشتنش رو داشته باشم بمیره!
01:11
(Laughter)
22
71138
4592
(خنده)
01:15
Up until our mother asked him to leave
23
75730
2991
از وقتی که مادرم ازش خواست که خونه رو
01:18
and not come back,
24
78721
1657
ترک کنه و دیگه بر نگرده
01:20
Bageye had been a terrifying ogre.
25
80378
4256
چشم پفی تبدیل به یه غول وحشتناک شد
01:24
He teetered permanently on the verge of rage,
26
84634
3585
که همیشه توی قلمرو خودش با عصبانیت رفت و آمد میکرد
01:28
rather like me, as you see.
27
88219
3608
همونطور که می بینید مثل خودم.
01:31
He worked nights at Vauxhall Motors in Luton
28
91827
3300
او شبها در واکسهال موتورز در لوتون کار میکرد
01:35
and demanded total silence throughout the house,
29
95127
3159
و انتطار سکوت مطلق در هنگام روز و توی خونه رو داشت،
01:38
so that when we came home from school
30
98286
2672
به همین دلیل وقتی ساعت ۳ و نیم عصر
01:40
at 3:30 in the afternoon, we would huddle
31
100958
2040
از مدرسه به خونه میرسیدیم
01:42
beside the TV, and rather like safe-crackers,
32
102998
3250
دور تلویزیون خیمه میزدیم و مثل دزدای گاو صندوق
01:46
we would twiddle with the volume control knob
33
106248
2486
اونقدر شستی صدای تلویزیون رو دستکاری میکردیم
01:48
on the TV so it was almost inaudible.
34
108734
2793
که تقریبا بی صدا شه
01:51
And at times, when we were like this,
35
111527
2311
و یه دفعه، وقتی که اینطوری میشدیم
01:53
so much "Shhh," so much "Shhh"
36
113838
2432
همش صدای ششش! همش هیسسسس!
01:56
going on in the house
37
116270
1865
توی خونه میپیچید.
01:58
that I imagined us to be like
38
118135
1975
فکر میکنم چیزی شبیه
02:00
the German crew of a U-boat
39
120110
3500
خدمه آلمانی یک زیر دریایی میشدیم
02:03
creeping along the edge of the ocean
40
123610
2492
که توی اقیانوسهای دوردست فرو رفته اند
02:06
whilst up above, on the surface,
41
126102
1816
و برای یک لحظه که روی آب میان
02:07
HMS Bageye patrolled
42
127918
3745
یک شکارچی زیردریایی آماده است تا
02:11
ready to drop death charges
43
131663
2127
مهمات کشنده اش رو روی سرشون خالی کنه،
02:13
at the first sound of any disturbance.
44
133790
3987
همینکه اولین سروصدا رو بشنوه.
02:17
So that lesson was the lesson that
45
137777
2935
خوب اولین درس این بود که:
02:20
"Do not draw attention to yourself
46
140712
1448
«توجهات را به خودت جلب نکن
02:22
either in the home or outside of the home."
47
142160
2264
هم توی خونه و هم بیرون»
02:24
Maybe it's a migrant lesson.
48
144424
2686
شاید این یه درس مهاجرتی بود.
02:27
We were to be below the radar,
49
147110
3170
ما باید از دید رادارها مخفی میماندیم
02:30
so there was no communication, really,
50
150280
1495
برای همین در واقع هیچ ارتباطاتی نباید صورت میگرفت،
02:31
between Bageye and us and us and Bageye,
51
151775
3161
بین چشم پفی و ما و ما و چشم پفی
02:34
and the sound that we most looked forward to,
52
154936
2608
و صدایی که بیشترین امید را به شنیدنش داشتیم
02:37
you know when you're a child and you want
53
157544
1754
همونطور که میدونید در دوران کودکی وقتی بخواهید
02:39
your father to come home and it's all going to be happy
54
159298
3438
پدرتون به خونه بیاد و همه با هم شاد باشید
02:42
and you're waiting for that sound of the door opening.
55
162736
1754
و منتظر میشینید تا صدای بازشدن در رو بشنوید
02:44
Well the sound that we looked forward to
56
164490
1256
ولی صدایی که ما خیلی برای شنیدنش مشتاق بودیم،
02:45
was the click of the door closing,
57
165746
1893
صدای کلیک بسته شدن در بود،
02:47
which meant he'd gone and would not come back.
58
167639
4708
که به این معنا بود که اون خونه رو ترک میکنه و دیگه برنمیگرده.
02:52
So for three decades,
59
172347
3459
برای ۳دهه،
02:55
I never laid eyes on my father, nor he on me.
60
175806
3041
نه چشم من به پدرم افتاد و نه چشم اون به من.
02:58
We never spoke to each other for three decades,
61
178847
1768
ما برای ۳ دهه با هم صحبت نکردیم،
03:00
and then a couple of years ago, I decided
62
180615
1801
تا چند سال پیش که تصمیم گرفتم
03:02
to turn the spotlight on him.
63
182416
4271
تا چراغ جستجو رو به طرفش بگیرم و
03:06
"You are being watched.
64
186687
1888
بگم حواسم به کارات هست!
03:08
Actually, you are.
65
188575
1856
آره! تو، خود تو
03:10
You are being watched."
66
190431
2064
دارم میبینم چه کار میکنی!
03:12
That was his mantra to us, his children.
67
192495
2664
این تکیه کلامی بود که اون همیشه در مورد ما بکار میبرد.
03:15
Time and time again he would say this to us.
68
195159
1673
بارها و بارها اینو به بچه هاش میگفت.
03:16
And this was the 1970s, it was Luton,
69
196832
3103
این مربوط به دهه ۱۹۷۰میشه که در شهر لوتون بود،
03:19
where he worked at Vauxhall Motors,
70
199935
1629
همون جایی که واکسهال موتورز کار میکرد،
03:21
and he was a Jamaican.
71
201564
1827
و در ضمن اهل جامائیکا بود.
03:23
And what he meant was,
72
203391
1059
و بدین معنی بود که
03:24
you as a child of a Jamaican immigrant
73
204450
2111
تو به عنوان یه بچه مهاجر جامائیکایی
03:26
are being watched
74
206561
1918
تحت نظر هستی
03:28
to see which way you turn, to see whether
75
208479
1657
تا ببینن که از چه راهی میری و
03:30
you conform to the host nation's stereotype of you,
76
210136
4119
اینکه آیا کلیشه های جامعه میزبان رو در مورد خودت پذیرفتی یا خیر،
03:34
of being feckless, work-shy,
77
214255
2600
بی خاصیت و گوشه گیر و
03:36
destined for a life of crime.
78
216855
2561
محکوم به زندگی خلافکارانه.
03:39
You are being watched,
79
219416
1734
تو تحت نظری،
03:41
so confound their expectations of you.
80
221150
4343
پس اونهارو در مورد آینده و سرنوشتت گیج کن.
03:45
To that end, Bageye and his friends,
81
225493
4278
در نهایت، چشم پفی و بقیه دوستانش که
03:49
mostly Jamaican,
82
229771
1655
اکثرا جامائیکایی بودن
03:51
exhibited a kind of Jamaican bella figura:
83
231426
3754
یه جور گردهمایی جامائیکایی میگرفتن:
03:55
Turn your best side to the world,
84
235180
2614
بهترین وجهتون رو به دنیا نشون بدین،
03:57
show your best face to the world.
85
237794
2274
بهترین چهرتون رو به دنیا نشون بدین.
04:00
If you have seen some of the images
86
240068
1774
اگر شما چندتا از عکسها رو ببینید
04:01
of the Caribbean people arriving
87
241842
2136
از مردمان اهل کارائیبی که میومدن
04:03
in the '40s and '50s,
88
243978
1652
در دهه های ۴۰ و ۵۰
04:05
you might have noticed that a lot of the men
89
245630
1396
احتمالا متوجه خواهید شد که بسیاری از اونها
04:07
wear trilbies.
90
247026
1889
نوعی کلاه غربی به سر دارن.
04:08
Now, there was no tradition of wearing trilbies in Jamaica.
91
248915
3641
خب هیچ رسمی برای به سر کردن چنین کلاهی در جامائیکا نداریم.
04:12
They invented that tradition for their arrival here.
92
252556
2943
اونها این رسم رو با رسیدن به اینجا اختراع کردند.
04:15
They wanted to project themselves in a way
93
255499
1767
اونها میخواستند به صورتی دیده بشن که
04:17
that they wanted to be perceived,
94
257266
2334
خودشون دلشون میخواست.
04:19
so that the way they looked
95
259600
1431
برای همین جوری که به نظر میرسیدند و
04:21
and the names that they gave themselves
96
261031
2943
نامهایی که به خودشون داده بودن
04:23
defined them.
97
263974
1672
اونها رو تعریف میکرد.
04:25
So Bageye is bald and has baggy eyes.
98
265646
5489
خب، «چشم پفی» تاس بود و زیرچشمهاش پف داشت
04:31
Tidy Boots is very fussy about his footwear.
99
271135
4012
«چکمه پوش» خیلی در مورد کفشهاش حساس بود.
04:35
Anxious is always anxious.
100
275147
2712
«نگران» در کل خیلی نگران بود.
04:37
Clock has one arm longer than the other.
101
277859
2729
یکی ازآستینهای « کلاک» (ساعت دیواری) همیشه بلندتر.
04:40
(Laughter)
102
280588
3648
(خنده)
04:44
And my all-time favorite was the guy they called Summerwear.
103
284236
3374
وجالبترین فردشون از نظر من «سبک پوش» بود
04:47
When Summerwear came to this country
104
287610
1834
وقتی سبک پوش در اوایل دهه ۶۰ از جامائیکا
04:49
from Jamaica in the early '60s, he insisted
105
289444
2119
به این کشور آمد، اصرار داشت که
04:51
on wearing light summer suits,
106
291563
2377
پیراهن خنک تابستانی بپوشه
04:53
no matter the weather,
107
293940
1656
و آب و هوا هم براش مهم نبود
04:55
and in the course of researching their lives,
108
295596
1338
در راه تحقیق در مورد زندگی اونها
04:56
I asked my mom, "Whatever became of Summerwear?"
109
296934
2976
از مادرم پرسیدم که سرنوشت سبک پوش چه شد؟
04:59
And she said, "He caught a cold and died." (Laughter)
110
299910
4827
اونم جواب داد: سرما خورد و مُرد!(خنده)
05:04
But men like Summerwear
111
304737
1856
ولی مردانی مثل سبک پوش
05:06
taught us the importance of style.
112
306593
1462
به ما اهمیت استایل(ظاهر) رو آموختن.
05:08
Maybe they exaggerated their style
113
308055
2122
شاید اونا تو ظاهرشون اغراق کردن
05:10
because they thought that they were not considered
114
310177
3216
به این دلیل که آموخته بودند که کسی اونها رو
05:13
to be quite civilized,
115
313393
2104
خیلی متمدن به حساب نمیاره،
05:15
and they transferred that generational attitude
116
315497
2816
و اونها به این صورت این نگرش رو به نسلهای بعد هم منتقل کردند
05:18
or anxiety onto us, the next generation,
117
318313
2600
و همینطور نگرانی رو به نسل بعدی یعنی ماها هم منتقل کردند
05:20
so much so that when I was growing up,
118
320913
2187
دراین حد که وقتی بزرگتر شدم
05:23
if ever on the television news or radio
119
323100
2373
اگر توی اخبار رادیو تلویزیون
05:25
a report came up about a black person
120
325473
1508
گزارشی در مورد یک شخص سیاه پوست
05:26
committing some crime —
121
326981
1684
که یک سری خلافکاری رو ترتیب داده -
05:28
a mugging, a murder, a burglary —
122
328665
3664
جیب بری، خفت کردن و قتل -
05:32
we winced along with our parents,
123
332329
3552
ما هم به همراه پدر و مادرمون چهره در هم میکشیدیم
05:35
because they were letting the side down.
124
335881
2664
زیرا باعث میشد وجهه ما خراب بشه.
05:38
You did not just represent yourself.
125
338545
1453
شما فقط نماینده خودتون نیستید
05:39
You represented the group,
126
339998
1742
شما نماینده یک گروه هستید،
05:41
and it was a terrifying thing to come to terms with,
127
341740
4508
و این چیز ترسناکیه که باید باهاش کنار بیایید،
05:46
in a way, that maybe you were going
128
346248
2264
از یک نظر ممکنه شما
05:48
to be perceived in the same light.
129
348512
4144
با این قضیه همنوایی کنید
05:52
So that was what needed to be challenged.
130
352656
3772
که این چیزی که باید باهاش مبازره کرد.
05:56
Our father and many of his colleagues
131
356428
4281
پدر ما و بسیاری از هم قطارانش
06:00
exhibited a kind of transmission but not receiving.
132
360709
3461
نوعی انتقال رو انجام میدادن ولی دریافتی درکار نبود.
06:04
They were built to transmit but not receive.
133
364170
2222
اونها سعی میکردن که انتقال بدن ولی نپذیرند.
06:06
We were to keep quiet.
134
366392
2851
ما باید ساکت میماندیم.
06:09
When our father did speak to us,
135
369243
1353
وقتی که پدرمون با ما صحبت میکرد
06:10
it was from the pulpit of his mind.
136
370596
2865
که درحقیقت نوعی منبر رفتن بود.
06:13
They clung to certainty in the belief
137
373461
1588
اونها به قطعیت باورها توسل پیدا میکردند
06:15
that doubt would undermine them.
138
375049
4129
که آن شبهه میتونست پرده از چهرشون برداره.
06:19
But when I am working in my house
139
379178
3591
ولی وقتی که من در منزلم کار میکردم
06:22
and writing, after a day's writing, I rush downstairs
140
382769
3851
و مینوشتم، بعد از یک روز نویسندگی، از پله ها پایین آمدم و
06:26
and I'm very excited to talk about Marcus Garvey or Bob Marley
141
386620
3306
و خیلی هیجان زده بودم تا در مورد مارکوس گاروی یا باب مارلی صحبت کنم
06:29
and words are tripping out of my mouth like butterflies
142
389926
2864
و کلمات مثل پروانه هایی از دهانم خارج میشدند
06:32
and I'm so excited that my children stop me,
143
392790
2496
و هیجان زده تر از چیزی بودم که فرزندانم بتوانند جلویم را بگیرند،
06:35
and they say, "Dad, nobody cares."
144
395286
3680
و بگن:«بابایی، کسی اهمیت نمیده!»
06:38
(Laughter)
145
398966
3990
(خنده)
06:42
But they do care, actually.
146
402956
1914
ولی در اصل اونها اهمیت میدادن.
06:44
They cross over.
147
404870
1563
اونها گذر کردند.
06:46
Somehow they find their way to you.
148
406433
2507
هرطوری بود اونها راهشون به سمت شمارو پیدا کردند.
06:48
They shape their lives according to the narrative of your life,
149
408940
3604
اونها زندگیشون رو بر مبنای روایت شما از زندگی شکل دادند،
06:52
as I did with my father and my mother, perhaps,
150
412544
4026
شاید به همون صورتی که من در مورد پدر و مادرم انجام دادم.
06:56
and maybe Bageye did with his father.
151
416570
2614
و شاید چشم پفی هم در مورد پدرش انجام داد.
06:59
And that was clearer to me
152
419184
1642
و وقتی برام واضح تر شد که
07:00
in the course of looking at his life
153
420826
2958
در مورد زندگیش تحقیق کردم
07:03
and understanding, as they say,
154
423784
3056
و فهمیدم همونطور که اونها میگن
07:06
the Native Americans say,
155
426840
1312
آمریکاییهای بومی میگن
07:08
"Do not criticize the man until you can walk
156
428152
1629
«تا وقتی که نتونستی خوتو جای کسی قرار بدی
07:09
in his moccasins."
157
429781
2312
ازش انتقاد نکن».
07:12
But in conjuring his life, it was okay
158
432093
2899
ولی وقتی خودتو جای اون قرار بدی، هیچ مشکلی نداره
07:14
and very straightforward to portray
159
434992
3268
و خیلی هم تصویر عادیه که
07:18
a Caribbean life in England in the 1970s
160
438260
2980
در سالهای ۱۹۷۰ در انگلیس یه زندگی کاراییبی داشته باشی
07:21
with bowls of plastic fruit,
161
441240
4984
با سبدهای پلاستیکی میوه
07:26
polystyrene ceiling tiles,
162
446224
3064
و کفپوشهای پلی استایرنی
07:29
settees permanently sheathed
163
449288
2288
و مبلهایی با پوشش دائمی شفاف
07:31
in their transparent covers that they were delivered in.
164
451576
3372
که با همانها آورده شدند.
07:34
But what's more difficult to navigate
165
454948
1852
ولی چیزی که روبرو شدن با آن سخت تر است
07:36
is the emotional landscape
166
456800
1492
در افق احساسی
07:38
between the generations,
167
458292
1970
بین نسلها
07:40
and the old adage that with age comes wisdom
168
460262
4738
و با افزایش سن خردمندی به وجود می آید
07:45
is not true.
169
465000
2045
درست نیست.
07:47
With age comes the veneer of respectability
170
467045
3483
سالیان عمر لایه لایه پشت هم می آیند
07:50
and a veneer of uncomfortable truths.
171
470528
3368
و حقایق تلخ را میپوشانند.
07:53
But what was true was that my parents,
172
473896
2772
چیزی که حقیقت دارد و پدرو مادرم
07:56
my mother, and my father went along with it,
173
476668
2476
مدت زیادی با آن کنار آمدند
07:59
did not trust the state to educate me.
174
479144
2768
این بود که به این کشور برای آموزش من امیدی نداشته باشند.
08:01
So listen to how I sound.
175
481912
2490
خب به چگونگی صدای من توجه کنید.
08:04
They determined that they would send me to a private school,
176
484402
4282
اونا پیش خودشون حساب کردن که منو به یک مدرسه خصوصی بفرستن
08:08
but my father worked at Vauxhall Motors.
177
488684
1757
ولی پدرم برای واکسهال موتورز کار میکرد
08:10
It's quite difficult to fund a private school education
178
490441
3791
واقعا مشکل بود که از پس هزینه مدرسه خصوصی بربیاد
08:14
and feed his army of children.
179
494232
2640
و در کنارش هزینه های یک لشکر بچه رو هم تامین کنه.
08:16
I remember going on to the school
180
496872
1984
یادم میاد که به مدرسه رفتم
08:18
for the entrance exam, and my father said
181
498856
2124
تا در آزمون ورودی شرکت کنم و پدرم
08:20
to the priest — it was a Catholic school —
182
500980
3600
به کشیش-یک مدرسه کاتولیک بود- گفت
08:24
he wanted a better "heducation" for the boy,
183
504580
4227
که میخواد ‍پسرش سوات! بهتری داشته باشه
08:28
but also, he, my father,
184
508807
2928
همینطور پدرم
08:31
never even managed to pass worms,
185
511735
2640
که حتی تو انتقال کرم هم موفق نبود
08:34
never mind entrance exams.
186
514375
2620
اصلا به آزمون ورودی اهمیتی نمیداد.
08:36
But in order to fund my education,
187
516995
1945
ولی برای تامین هزینه تحصیل من
08:38
he was going to have to do some dodgy stuff,
188
518940
2723
تصمیم داشت یک سری کارهای همراه ریسک انجام بده
08:41
so my father would fund my education
189
521663
3102
و به این صورت هزینه تحصیل من تامین شد
08:44
by trading in illicit goods from the back of his car,
190
524765
3604
با تجارت محصولات غیر مجاز در عقب ماشینش
08:48
and that was made even more tricky because
191
528369
1432
که حتی از اون هم پر کلک تر شد،
08:49
my father, that's not his car by the way.
192
529801
2160
زیرا در حقیقت اون ماشین یه جورایی مال خود پدرم نبود.
08:51
My father aspired to have a car like that,
193
531961
1808
پدرم تصور میکرد که چنین ماشینی داره
08:53
but my father had a beaten-up Mini,
194
533769
2076
ولی پدرم یه مینی تصادف کرده داشت
08:55
and he never, being a Jamaican coming to this country,
195
535845
4498
و اون هیچوقت یه جاماییکایی نبود که به کشور وارد شده باشه،
09:00
he never had a driving license,
196
540343
2353
اون اصلا گواهینامه رانندگی نداشت،
09:02
he never had any insurance or road tax or MOT.
197
542696
3564
هیچ نوع بیمه ای نشده بود، مالیات راه یا MOT پرداخت نکرده بود.
09:06
He thought, "I know how to drive;
198
546260
1939
فکر میکرد که «من میدونم چطور بایست رانندگی کرد؛
09:08
why do I need the state's validation?"
199
548199
3080
برای چی به تاییدیه ایالتی نیاز دارم؟»
09:11
But it became a little tricky when we were stopped by the police,
200
551279
2232
ولی وقتی پلیس جلوی مارو میگرفت این قضایا یکم نیرنگ آمیز میشد
09:13
and we were stopped a lot by the police,
201
553511
2213
و مدت زیادی معطل پلیس میشدیم،
09:15
and I was impressed by the way
202
555724
1217
و یه طورایی خیلی تحت تاثیر قرار میگرفتم
09:16
that my father dealt with the police.
203
556941
1899
وقتی که پدرم با پلیس معامله میکرد.
09:18
He would promote the policeman immediately,
204
558840
2808
او به سرعت به پلیس ترفیع میداد
09:21
so that P.C. Bloggs became Detective Inspector Bloggs
205
561648
4087
و یه گروهبان جناب سروان میشد
09:25
in the course of the conversation
206
565735
1184
هم در صحبت با پلیس و هم
09:26
and wave us on merrily.
207
566919
1984
و با خوشحالی هم به ما اعلام میکرد.
09:28
So my father was exhibiting what we in Jamaica
208
568903
1868
در حقیقت پدرم کاری رو انجام میداد که در جاماییکا
09:30
called "playing fool to catch wise."
209
570771
4182
«بازی نقش یک احمق برای گیر انداختن عاقل» نامیده میشود.
09:34
But it lent also an idea
210
574953
3369
البته یک معنای دیگر هم داشت
09:38
that actually he was being diminished
211
578322
1806
اینکه در حقیقت پلییس او را
09:40
or belittled by the policeman —
212
580128
2304
خوار و کوچک کرده بود-
09:42
as a 10-year-old boy, I saw that —
213
582432
1817
من وقتی یک بچه ۱۰ ساله بودم اینو فهمیدم-
09:44
but also there was an ambivalence towards authority.
214
584249
2571
ولی در عین حال یک ریاکاری در مقابل قدرت هم بود.
09:46
So on the one hand, there was
215
586820
1645
از یک سو
09:48
a mocking of authority,
216
588465
1627
مسخره کردن قدرت بود،
09:50
but on the other hand, there was a deference
217
590092
2316
ولی از سوی دیگر تن در دادن به
09:52
towards authority,
218
592408
1821
قدرت هم بود.
09:54
and these Caribbean people
219
594229
1955
این مردم کاراییبی
09:56
had an overbearing obedience towards authority,
220
596184
4137
تسلیم محض قدرت بودند،
10:00
which is very striking, very strange in a way,
221
600321
2208
که از یک سو خیلی عجیب و زننده بود
10:02
because migrants are very courageous people.
222
602529
3104
زیرا مهاجران{عموما} مردم خیلی با جراتی هستند
10:05
They leave their homes. My father and my mother
223
605633
2760
اونها خونشون رو ترک میکنند. پدرو مادرم
10:08
left Jamaica and they traveled 4,000 miles,
224
608393
3927
جاماییکا رو ترک کردن و حدود ۶٫۵۰۰ کیلومتر سفر کردند
10:12
and yet they were infantilized by travel.
225
612320
3824
و هنوز هم مثل بچه ها بودند،
10:16
They were timid,
226
616144
1768
کمرو و خجالتی بودند،
10:17
and somewhere along the line,
227
617912
1449
و جایی در طول مسیر
10:19
the natural order was reversed.
228
619361
1841
نظم طبیعی برعکس شد.
10:21
The children became the parents to the parent.
229
621202
3487
بچه ها والدین پدرو مادر شدند.
10:26
The Caribbean people came to this country with a five-year plan:
230
626646
2497
کاراییبیها با یک برنامه پنج ساله وارد این کشور شدند
10:29
they would work, some money, and then go back,
231
629143
1999
قرار بود کار کنند، کمی پول جمع کنند و برگردند،
10:31
but the five years became 10, the 10 became 15,
232
631142
2823
ولی ۵ سال شد ۱۰ سال و ۱۰ سال شد ۱۵ سال،
10:33
and before you know it, you're changing the wallpaper,
233
633965
2345
و قبل از اینکه خودتون متوجه بشید، کاغذ دیواریها رو عوض می کنید،
10:36
and at that point, you know you're here to stay.
234
636310
3632
و در این لحظه میفهمید که آمده اید که بمانید.
10:39
Although there's still the kind of temporariness
235
639942
2464
با این حال هنوز هم نوعی حس زندگی موقتی
10:42
that our parents felt about being here,
236
642406
2447
در ذهن والدین ما در مورد زندگی در اینجا وجود دارد،
10:44
but we children knew that the game was up.
237
644853
4187
ولی ما بچه ها میدونستیم بازی تمومه.
10:49
I think there was a feeling that
238
649040
2758
فکر میکنم نوعی احساس بود مبنی بر اینکه
10:51
they would not be able to continue with the ideals
239
651798
5350
اونها قادر نیستن با ایده آلهاشون زندگی رو
10:57
of the life that they expected.
240
657148
2007
به اون صورتی که انتظار دارن پیش ببرند.
10:59
The reality was very much different.
241
659155
1982
واقعیت بسیار متفاوت بود.
11:01
And also, that was true of the reality
242
661137
2074
و همین درستی واقعیت بود که
11:03
of trying to educate me.
243
663211
1418
میخواست به من آموزش دهد.
11:04
Having started the process, my father did not continue.
244
664629
4062
کاری رو شروع کردم که پدرم ادامه نداد
11:08
It was left to my mother to educate me,
245
668691
2728
اون آموزش منو به مادرم سپرد،
11:11
and as George Lamming would say,
246
671419
2721
و همونطور که جورج لمینگ میگفت،
11:14
it was my mother who fathered me.
247
674140
3779
مادرم بود که برایم پدری کرد.
11:17
Even in his absence, that old mantra remained:
248
677919
2342
حتی در غیابش تکیه کلامش وجود داشت:
11:20
You are being watched.
249
680261
1687
تو تحت نظری!
11:21
But such ardent watchfulness can lead to anxiety,
250
681948
3202
ولی چنین مراقبتهای وسواس گونه به اضطراب منجر میشود،
11:25
so much so that years later, when I was investigating
251
685150
2249
به اندازه ای که سالها بعد وقتی بررسی میکردم
11:27
why so many young black men
252
687399
1314
که چرا بسیاری مردان جوان سیاه پوست
11:28
were diagnosed with schizophrenia,
253
688713
2131
از جنون جوانی رنج میبرند،
11:30
six times more than they ought to be,
254
690844
2507
۶ برابر چیزی که باید باشد
11:33
I was not surprised to hear the psychiatrist say,
255
693351
3272
برایم غیرمنتظره نبود که روانپزشکان بگویند
11:36
"Black people are schooled in paranoia."
256
696623
4458
سیاه پوستان پارانویا را آموزش میبینند.
11:41
And I wonder what Bageye would make of that.
257
701081
3871
از چیزی که چشم پفی ساخته بود تعجب میکردم.
11:44
Now I also had a 10-year-old son,
258
704952
2527
حالا منم یک پسر ۱۰ ساله دارم
11:47
and turned my attention to Bageye
259
707479
2849
و توجهم را به چشم پفی برگردانده ام
11:50
and I went in search of him.
260
710328
1376
و در جستجوی او هستم.
11:51
He was back in Luton, he was now 82,
261
711704
3602
اون توی لوتون هست و حالا ۸۲ سالشه
11:55
and I hadn't seen him for 30-odd years,
262
715306
3640
و من اون رو برای ۳۰ سال مسخره ندیدم
11:58
and when he opened the door,
263
718946
1598
و هنگامی که در رو باز کرد،
12:00
I saw this tiny little man with lambent, smiling eyes,
264
720544
3904
یه مرد ریزه میزه رو با چشمهایی خندان دیدم
12:04
and he was smiling, and I'd never seen him smile.
265
724448
2343
و لبخند هم میزد که تا به حال ندیده بودم
12:06
I was very disconcerted by that.
266
726791
3048
خیلی برایم غیرمنتظره بود.
12:09
But we sat down, and he had a Caribbean friend with him,
267
729839
3061
ولی وقتی با دوست کاراییبیش دور هم نشستیم
12:12
talking some old time talk,
268
732900
2555
در مورد بحثهای قدیمی حرف زدیم
12:15
and my father would look at me,
269
735455
2474
و پدرم به من نگاه کرد
12:17
and he looked at me as if I would
270
737929
1654
به صورتی نگاه کرد که
12:19
miraculously disappear as I had arisen.
271
739583
3644
معجزه وار از صحنه روزگار محو شدم.
12:23
And he turned to his friend, and he said,
272
743227
2236
بعدش رو به دوستش کرد،
12:25
"This boy and me have a deep, deep connection,
273
745463
2960
این پسره و من رابطه خیلی عمیقی داریم
12:28
deep, deep connection."
274
748423
2960
رابطه خیلی خیلی عمیق.
12:31
But I never felt that connection.
275
751383
1397
ولی من که هیچ وقت این رابطه رو احساس نکردم.
12:32
If there was a pulse, it was very weak
276
752780
2779
اگر هم علایمی بود یا خیلی ضعیف بود
12:35
or hardly at all.
277
755559
2824
یا به سختی وجود داشت.
12:38
And I almost felt in the course of that reunion
278
758383
1840
تقریبا داشتم احساس میکردم که در حال بازگشت به جمعی هستم که در آن
12:40
that I was auditioning to be my father's son.
279
760223
4617
نقش من این بود که پسر پدرم باشم.
12:44
When the book came out,
280
764840
1992
وقتی که کتاب بیرون اومد،
12:46
it had fair reviews in the national papers,
281
766832
1736
نقدهای منصفانه ای در روزنامه های ملی داشت،
12:48
but the paper of choice in Luton is not The Guardian,
282
768568
3272
ولی روزنامه ای که در لوتون خوانده میشود گاردین نیست.
12:51
it's the Luton News,
283
771840
2287
لوتون نیوز.
12:54
and the Luton News ran the headline about the book,
284
774127
3776
و لوتون نیوز یک تیتر اصلی در مورد کتاب زده بود
12:57
"The Book That May Heal a 32-Year-Old Rift."
285
777903
5219
«کتابی که ممکن است یک شکاف قدیمی ۳۰ ساله را پر کند»
13:03
And I understood that could also represent
286
783122
3312
و من فهمیدم که میتواند به این صورت باشد که
13:06
the rift between one generation and the next,
287
786434
1903
شکاف بین دو نسل
13:08
between people like me and my father's generation,
288
788337
4004
بین نسل من و نسل پدرم
13:12
but there's no tradition in Caribbean life
289
792341
2248
ولی در سنت زندگی کاراییبی
13:14
of memoirs or biographies.
290
794589
2104
هیچ خاطره نویسی یا زندگی نامه جایی نداشت.
13:16
It was a tradition that you didn't chat about your business in public.
291
796693
4084
سنت این بود که در جمع از امورات خودت صحبت نکن.
13:20
But I welcomed that title, and I thought actually, yes,
292
800777
4656
ولی من به این موارد بله گفتم
13:25
there is a possibility that this
293
805433
1896
چرا که این احتمال میرفت که باعث گشودن
13:27
will open up conversations that we'd never had before.
294
807329
4193
باب گفنگو در مورد مسائلی شود که تا به حال نداشته ایم.
13:31
This will close the generation gap, perhaps.
295
811522
4204
که شاید شکاف بین نسلها را کاهش دهد.
13:35
This could be an instrument of repair.
296
815726
2527
میتونست مثل یک ابزار برای تعمیر باشد.
13:38
And I even began to feel that this book
297
818253
2401
حتی احساس کردم که این کتاب
13:40
may be perceived by my father
298
820654
2888
ممکن است توسط پدرم پذیرفته شود
13:43
as an act of filial devotion.
299
823542
4176
به عنوان یک عشق و علاقه فرزندوار.
13:47
Poor, deluded fool.
300
827718
3735
احمق بیچاره.
13:51
Bageye was stung by what he perceived to be
301
831453
4041
چشم پفی چیزی رو که میخواست باشه پذیرفته بود و
13:55
the public airing of his shortcomings.
302
835494
2859
اونو به عنوان دلیل همه ناکامیهاش علم کرد.
13:58
He was stung by my betrayal,
303
838353
2901
اون از خیانت و افشاگری من زخم خورده بود
14:01
and he went to the newspapers the next day
304
841254
2072
و روز بعد به دفتر روزنامه رفت و
14:03
and demanded a right of reply,
305
843326
1184
فرصتی برای پاسخ خواست
14:04
and he got it with the headline
306
844510
2232
و اونو دریافت کرد و تیتر روزنامه شد:
14:06
"Bageye Bites Back."
307
846742
3160
«چشم پفی باز از پشت خنجر خورد»
14:09
And it was a coruscating account of my betrayal.
308
849902
2968
که بازتاب دهنده خیانت من بود.
14:12
I was no son of his.
309
852870
2878
من پسر او نبودم.
14:15
He recognized in his mind that his colors
310
855748
2081
اون پیش خودش تشخیص داده بود که
14:17
had been dragged through the mud, and he couldn't allow that.
311
857829
2368
نامش لکه دار شده و نمیتونه این اجازه رو بده تا این اتفاق بیفته.
14:20
He had to restore his dignity, and he did so,
312
860197
2585
اون میخواست که اعاده حیثیت کنه و موفق هم شد
14:22
and initially, although I was disappointed,
313
862782
2428
و در ابتدا نا امیدم کرد
14:25
I grew to admire that stance.
314
865210
1680
ولی وسعت دیدم را افزایش دادم و این حالت را تحسین کردم.
14:26
There was still fire bubbling through his veins,
315
866890
3403
هنوز آتش درون رگهاش جاری بود
14:30
even though he was 82 years old.
316
870293
3617
حتی با وجود ۸۲ سال سن.
14:33
And if it meant that we would now return
317
873910
2562
و اگر منظور من این بود که به
14:36
to 30 years of silence,
318
876472
3231
۳۰ سال سکوت برگردیم
14:39
my father would say, "If it's so, then it's so."
319
879703
5960
پاسخ پدرم این بود که « اگر اینو میخوای باشه»
14:45
Jamaicans will tell you that there's no such thing as facts,
320
885663
3192
جاماییکاییها چنینی چیزهایی حقیقت نیستند،
14:48
there are only versions.
321
888855
2025
فقط و فقط یک سری داستانند.
14:50
We all tell ourselves the versions of the story
322
890880
2481
ما اون نوع داستانی رو بیان میکنیم
14:53
that we can best live with.
323
893361
2855
که بهتر میتونیم باش زندگی کنیم.
14:56
Each generation builds up an edifice
324
896216
2527
هر نسل بنایی رو میسازه
14:58
which they are reluctant or sometimes unable
325
898743
2067
و تمایلی نداره یا نمیتونه
15:00
to disassemble,
326
900810
2308
که خرابش کنه.
15:03
but in the writing, my version of the story
327
903118
3646
ولی در نوشتن نسخه داستان خودم
15:06
began to change,
328
906764
2068
شروع کردم به تغییر دادن
15:08
and it was detached from me.
329
908832
3994
و {اون بنا} دوباره توسط من گسسته شد.
15:12
I lost my hatred of my father.
330
912826
2929
نفرتم رو از پدرم از دست دادم.
15:15
I did no longer want him to die or to murder him,
331
915755
4484
دیگر نمیخواستم اورا بکشم یا اینکه بمیرد
15:20
and I felt free,
332
920239
4244
احساس آزادی میکردم
15:24
much freer than I'd ever felt before.
333
924483
4864
بسیار بیشتر از چیزی که تا به حال احساس میکردم.
15:29
And I wonder whether that freedness
334
929347
1880
میخواستم ببینم که این آزادی
15:31
could be transferred to him.
335
931227
2915
میتواند به او هم منتقل شود.
15:36
In that initial reunion,
336
936218
4352
در بازگشت اولیه به اون جمع
15:40
I was struck by an idea that I had
337
940570
2376
درگیر فکری بودم که داشتم
15:42
very few photographs of myself
338
942946
3444
اینکه تصاویر کمی از خودم داشتم
15:46
as a young child.
339
946390
2374
وقتی که بچه بودم.
15:48
This is a photograph of me,
340
948764
2190
این عکسی از من است
15:50
nine months old.
341
950954
2317
نه ماهه.
15:53
In the original photograph,
342
953271
1922
در تصویر اصلی
15:55
I'm being held up by my father, Bageye,
343
955193
2953
من توسط پدرم، چشم پفی نگه داشته شده ام
15:58
but when my parents separated, my mother
344
958146
2244
ولی وقتی والدینم از هم جدا شدند، مادرم
16:00
excised him from all aspects of our lives.
345
960390
2770
اون رو از همه جنبه های زندگیمون حذف کرد
16:03
She took a pair of scissors and cut him out of every photograph,
346
963160
4064
اون قیچی رو برداشت و اون رو از همه عکسامون جدا کرد
16:07
and for years, I told myself the truth of this photograph
347
967224
3542
و در تمام این سالها به خودم میگفتم که حقیقت این عکس این که
16:10
was that you are alone,
348
970766
3004
تو تنهایی.
16:13
you are unsupported.
349
973770
2800
تو بی پناهی
16:16
But there's another way of looking at this photograph.
350
976570
2272
ولی میشد از جنبه دیگری هم به این عکس نگاه کرد.
16:18
This is a photograph that has the potential
351
978842
2576
عکسی بود که این قابلیت رو داشت که دوباره
16:21
for a reunion,
352
981418
2504
به هم پیوند بخوره،
16:23
a potential to be reunited with my father,
353
983922
2788
پتانسیلی که میتوانست من و پدرم را دوباره به هم نزدیک کند،
16:26
and in my yearning to be held up by my father,
354
986710
4064
و اینکه دوست داشتم از طرف پدرم بغل شوم
16:30
I held him up to the light.
355
990774
2500
در روز روشن اورا بغل میکردم.
16:33
In that first reunion,
356
993274
2936
در اون بازگشت اولیه
16:36
it was very awkward and tense moments,
357
996210
2302
لحظات خیلی بد و سخت گذشت
16:38
and to lessen the tension,
358
998512
1342
و برای کاهش تنش
16:39
we decided to go for a walk.
359
999854
3338
تصمیم گرفتیم که پیاده روی کنیم.
16:43
And as we walked, I was struck
360
1003192
2001
در حین پیاده روی در عذاب این بودم که
16:45
that I had reverted to being the child
361
1005193
2271
دوباره به وضع بچگی ام برگشتم
16:47
even though I was now towering above my father.
362
1007464
3493
حتی با اینکه از پدرم هم بلندتر شده بودم.
16:50
I was almost a foot taller than my father.
363
1010957
2251
من تقریبا یک فوت بلندتر از پدرم بودم.
16:53
He was still the big man,
364
1013208
2608
ولی هنوز آدم بزرگه بود
16:55
and I tried to match his step.
365
1015816
4721
و سعی میکردم پا به پای او راه بروم.
17:00
And I realized that he was walking
366
1020537
1577
متوجه شدم که او به صورتی راه میرود
17:02
as if he was still under observation,
367
1022114
2776
که معلوم است هنوز فکر میکند تحت نظر است،
17:04
but I admired his walk.
368
1024890
2911
ولی من راه رفتن او را تحسین میکردم.
17:07
He walked like a man
369
1027801
2328
او مثل مردی راه میرفت که
17:10
on the losing side of the F.A. Cup Final
370
1030129
2871
بازنده فینال جام حذفی انگلیس شده
17:13
mounting the steps to collect his condolence medal.
371
1033000
3952
و قدم برمیداره تا به عنوان همدردی به او مدالی اهدا بشه.
17:16
There was dignity in defeat.
372
1036952
3624
وجهه ای در باخت بود.
17:20
Thank you.
373
1040576
2417
سپاسگذارم.
17:22
(Applause)
374
1042993
878
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7