The myth of Loki and the deadly mistletoe - Iseult Gillespie

2,891,708 views ・ 2020-12-01

TED-Ed


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: shirin etebar Reviewer: Mahshid Moballegh Nasery
00:07
Baldur— son of All Father Odin and Queen Frigg,
0
7363
4423
بالدر- پسر اودین (خدای خدایان) و ایزدبانو فریگ،
00:11
husband of Nanna the Peaceful, and God of truth and light—
1
11786
5076
شوهرِ نانا صلح‌طلب، و خداي حق و نور-
00:16
was the gentlest and most beloved being in all of Asgard.
2
16862
4863
مهربان‌ترين و محبوب‌ترين موجود در سرتاسر ازگارد بود.
00:21
In his great hall of Breidablik,
3
21725
2120
در سالن بزرگ خود بریدابلیک،
00:23
Baldur’s soothing presence eased his subject’s woes.
4
23845
3800
حضور آرامش‌بخش بالدر پریشانی‌های وی را کاهش داد.
00:27
But lately, he was plagued by troubles of his own.
5
27645
3565
اما اخیراً، او گرفتار مشکلات خود بود.
00:31
Every night, Baldur had gruesome visions foretelling his own imminent death.
6
31210
6617
هر شب، بالدر رویاهای وحشتناکی می‌دید که مرگ قریب‌الوقوع‌اش را پیشگویی می‌کرد.
00:37
Determined to protect her son from these grim prophecies,
7
37827
3530
مصمم به محافظت از پسرش در برابر این پیشگویی‌های ناخوشایند،
00:41
Queen Frigg travelled across the nine realms,
8
41357
3813
ملکه فریگ نه قلمرو را طی کرد،
00:45
begging all living things not to harm Baldur.
9
45170
3470
و به تمام موجودات زنده التماس کرد که به بالدر آسیب نرسانند.
00:48
Her grace moved each being she encountered.
10
48640
3180
خوش قلبی‌اش هر موجودی را که با او روبرو می‌شد تحت تأثیر قرار میداد.
00:51
Every animal and element, every plague and plant, every blade and bug
11
51820
5846
هر حیوان و عنصری، هر آفت و گیاهی، هر شمشیر و حشره‌ای
00:57
gladly gave their word.
12
57666
2700
با خوشحالی با او سوگند یاد کردند.
01:00
Frigg returned to Breidablik, and threw a great feast to celebrate.
13
60366
4736
فریگ به بریدابلیک بازگشت و ضیافت بزرگی برای جشن گرفتن به پا کرد.
01:05
Wine flowed freely, and soon the gods took turns testing Baldur’s immunity.
14
65102
6342
شراب آزادانه جاری می‌شد و به زودی خدایان به نوبت مقاومت بالدر را آزمایش کردند.
01:11
Lurking in the corner, Loki rolled his eyes.
15
71444
3650
لوکی که در گوشه‌ای کمین کرده بود، چشمانش را چرخاند.
01:15
The trickster god had never cared for Baldur the Bright,
16
75094
3489
خدای حقه‌باز هرگز به بالدر درخشان اهمیت نمی‌داد،
01:18
and found his new gift profoundly irritating.
17
78583
3540
و هدیه جدید خود را کاملاً آزاردهنده دانست.
01:22
Surely there was a flaw in Frigg’s plan.
18
82123
3410
مطمئناً نقصی در برنامه فريگ وجود داشت.
01:25
Taking the form of an old woman,
19
85533
2290
فرم یك پیرزن را به خود گرفت،
01:27
Loki crept to Frigg’s side and feigned confusion.
20
87823
4170
لوكی نزد فریگ رفته و او را بی‌مورد سرگردان كرد.
01:31
Why were the gods attacking sweet Baldur, whom they all loved so dearly?
21
91993
6783
چرا خدایان به بالدر مهربان که همه آنها خیلی دوست داشتند حمله می‌کردند؟
01:38
Frigg told her of the oaths, but the old woman pressed on.
22
98776
4430
فريگ سوگندها را به او گفت، اما پيرزن پافشاری کرد.
01:43
Surely you didn’t receive a vow from everything, she asked.
23
103206
4667
او از فریگ پرسید مطمئناً شما از همه چیز سوگند نگرفته‌اید.
01:47
Frigg shrugged.
24
107873
1470
فريگ شانه بالا انداخت.
01:49
The only being she hadn’t visited was mistletoe.
25
109343
3203
تنها موجودی که وی از آن بازدید نکرده بود، بوته‌ی دارواش بود.
01:52
After all, what god could fear a trifling weed?
26
112546
4260
از این گذشته، کدام خدایی می‌تواند از یک علف هرز کوچک بترسد؟
01:56
At this, Loki dashed outside to find a sprig of mistletoe.
27
116806
3990
در این هنگام، لوکی برای یافتن شاخه‌ی داروش بیرون رفت.
02:00
When he returned, the festivities had grown even rowdier.
28
120796
4220
هنگامی که او بازگشت، جشن حتی پر سر و صداتر شده بود.
02:05
But not every god was enjoying the party.
29
125016
3029
اما همه‌ی خدایان از مهمانی لذت نمی‌بردند.
02:08
Baldur’s brother Hodur, who was blind and weapon-less, sat dejected.
30
128045
5381
برادر بالدور، هودر، نابینا و بدون سلاح، مأیوس نشسته بود.
02:13
Seeing his opportunity,
31
133426
1750
این حقه‌باز با دیدن فرصتش،
02:15
the trickster slyly offered Hodur a chance to participate.
32
135176
4734
حیله‌گرانه به هودر پیشنهاد فرصتی برای حضور در جشن را داد.
02:19
Loki armed him with mistletoe, guided his aim towards his brother,
33
139910
4460
لوکی او را با داروش مسلح کرد، هدفش را به سمت برادرش هدایت کرد،
02:24
and told Hodur to hurl with all his might.
34
144370
3901
و به هودر گفت که با تمام قدرت پرتاب کند.
02:28
The mistletoe pierced Baldur’s chest with deadly force.
35
148271
4567
داروش با قدرت کشنده‌ای سینه بالدر را شکافت.
02:32
The god’s light quickly flickered out, and despair swept over the crowd.
36
152838
5165
نور خدا به سرعت محو شد، و ناامیدی جمعیت را فرا گرفت.
02:38
Within moments, the impact of Baldur’s death could be felt
37
158003
3540
در عرض چند لحظه، تأثیر مرگ بالدر
02:41
across the nine realms.
38
161543
2158
در نه قلمرو قابل احساس بود.
02:43
But from the weeping masses, Hermod the Brave stepped forward.
39
163701
5005
اما از میان انبوه خدایان گریان، هرمود دلاور قدم پیش گذاشت.
02:48
The warrior god believed that with the help of Odin’s mighty steed,
40
168706
3960
خدای جنگجو اعتقاد داشت که با کمک اسب توانای اودین،
02:52
there was no plane he could not reach.
41
172666
2790
سرزمینی وجود ندارد که نتواند به آن برسد.
02:55
He would travel to halls of Hel herself, and bring Baldur home.
42
175456
4920
او به تالارهای هل(Hel) سفر می‌کرد و بالدر را به خانه می‌آورد.
03:00
The god rode for nine days and nine nights,
43
180376
3670
خدا به مدت نه روز و نه شب سواری کرد،
03:04
past halls of corpses and over paths paved with bone.
44
184046
5305
و از تالارهای اجساد و مسیرهایی که با استخوان فرش شده بود، عبور کرد.
03:09
When he finally reached the Queen of the Underworld,
45
189351
2880
وقتی سرانجام به الهه دنیای مردگان رسید،
03:12
Hermod begged her to return Baldur to his family.
46
192231
3745
هرمود به او التماس کرد که بالدر را به خانواده‌اش برگرداند.
03:15
Hel considered taking pity, but she wanted to know the extent of the gods’ mourning.
47
195976
5720
هل ترحم کرد، اما می‌خواست از میزان عزاداری خدایان آگاه شود.
03:21
She agreed to relinquish Baldur’s soul—
48
201696
2850
او موافقت کرد که از روح بالدر چشم‌پوشی کند -
03:24
if Hermod could prove that every living thing wept at Baldur’s death.
49
204546
5262
اگر هرمود ثابت کند که هر موجود زنده‌ای در مرگ بالدر گریه می‌کند.
03:29
Hermod shot back to the land of the living.
50
209808
2790
هرمود به سرزمین زندگان بازگشت.
03:32
He met with every creature that Frigg visited earlier—
51
212598
3236
او با هر موجودی که قبلا فریگ از آن دیدار کرده بود ملاقات کرد -
03:35
all of which cried for Baldur and begged for his return.
52
215834
4230
همه آنها برای بالدر گریه می‌کردند و خواهان بازگشت او بودند.
03:40
Meanwhile, Loki watched Hermod’s mission with disdain.
53
220064
4580
در همین حال، لوکی با نفرت نظاره‌گر ماموریت هرمود بود.
03:44
He would not let his work be so easily undone,
54
224644
3611
او اجازه نمی‌داد کارش به همین راحتی تباه شود،
03:48
but if he interfered too boldly it might reveal his hand in Baldur’s murder.
55
228255
5371
اما اگر خیلی جسورانه دخالت کند، ممکن است دست داشتنشدر قتل بالدور را آشکار کند.
03:53
Disguising himself as a ferocious giant, he hid himself at Hermod’s final stop.
56
233626
7579
خود را به عنوان یک غول وحشی در آورد و در آخرین مقصد هرمود پنهان شد.
04:01
When the warrior came,
57
241205
1720
هنگامی که جنگجو آمد،
04:02
the howling wind and craggy rocks each declared their love for Baldur.
58
242925
4827
باد زوزه کشیده و سنگ‌های ناهموار هر کدام عشق خود را به بالدر اعلام کردند.
04:07
But the giant within spewed only contempt for the deceased.
59
247752
4370
اما غول فقط آن مرحوم را تحقیر می‌کرد.
04:12
No matter how much Hermod begged, she would not shed a single tear.
60
252122
5583
هر چقدر که هرمود التماس می‌کرد، حتی یک قطره اشک هم نمی‌ریخت.
04:17
With his last hope dashed, the god began to mourn Baldur a second time.
61
257705
5717
با از بین رفتن آخرین امید او، خدا برای دومین بار عزاداری برای بالدر را آغاز کرد.
04:23
But an echo from the cave rang out above his sobs.
62
263422
4392
اما در فراز هق‌هق گریه‌های او پژواکی از غار بلند شد.
04:27
Loki’s twisted cackle was well-known to every Asgardian,
63
267814
4430
صدای قهقه لوکی برای همه‌ی ازگاردیان کاملاً شناخته شده بود،
04:32
and Hermod realized he’d been tricked.
64
272244
3459
و هرمود فهمید که فریب خورده است.
04:35
As he leapt to accost the trickster,
65
275703
2420
همانطور که او برای مواجه شدن با حقه‌باز شتافت،
04:38
Loki took the form of a salmon and wriggled into the waterfall.
66
278123
3730
لوکی به شکل ماهی قزل‌آلا درآمد و به درون آبشار جنبید.
04:41
His escape was guaranteed, until Thor arrived at the scene.
67
281853
5762
فرار وی تضمین شده بود، تا اینکه ثور به محل حادثه رسید.
04:47
Dragging Loki back to the cave, the gods bound him with a poisonous serpent.
68
287615
5632
خدایان با کشیدن لوکی به غار، او را با مار سمی بستند.
04:53
Here, Loki would remain chained until the end of days—
69
293247
5103
در اینجا، لوکی تا آخرالزمان زنجیر می‌ماند -
04:58
the serpent dripping venom on his brow as punishment
70
298350
3770
مار به عنوان مجازات خاموش کردنِ
05:02
for dousing Asgard’s brightest light.
71
302120
2806
درخشان‌ترین نور آزگارد، بر روی ابرو او زهر می چکاند.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7