The surprising solution to ocean plastic | David Katz

Translator: Anahita Fathipour Reviewer: sadegh zabihi

We've had it all wrong.

ما همگی در اشتباه بودیم.

Everybody.

همگی.

We've had it all wrong.

ما همگی در اشتباه بودیم.

The very last thing we need to do

آخرین چیزی که لازم است انجام بدهیم

is clean the ocean.

پاکسازی اقیانوس است.

Very last.

آخرین.

Yeah, there is a garbage truck of plastic

بله، به اندازه یک کامیون پلاستیک زباله

entering the ocean

وارد اقیانوس‌ها می‌شود

every minute

هر دقیقه

of every hour of every day.

و هر ساعت از هر روز.

And countless birds and animals

و حیوانات و پرندگان بی‌شماری

are dying just from encountering plastic.

پس از مواجه شدن با پلاستیک در حال از بین رفتن هستند.

We are experiencing the fastest rate of extinction ever,

ما درحال تجربه یکی از سریع ترین انقراض‌ها هستیم،

and plastic is in the food chain.

و پلاستیک در زنجیره غذایی است.

And I'm still here, standing in front of you,

و هنوز من اینجا در مقابل شما ایستاده‌ام،

telling you the very last thing we need to do

می‌گویم که آخرین کاری که لازم است انجام دهیم

is clean the ocean.

پاکسازی اقیانوس است.

Very last.

آخرین.

If you were to walk into a kitchen,

اگر وارد یک آشپزخانه شدید،

sink overflowing,

ظرفشویی لبریز شده بود،

water spilling all over the floor,

و آب سرتاسر کف زمین ریخته بود،

soaking into the walls,

و دیوار‌ها خیس خورده بودند،

you had to think fast, you're going to panic;

باید سریع فکر کنید و سریع عمل کنید

you've got a bucket, a mop or a plunger.

یک سطل، یک تی یا یک پیستون دارید.

What do you do first?

اول از همه چکار می‌کنید؟

Why don't we turn off the tap?

چرا شیرآب را نبندیم؟

It would be pointless to mop

بیهوده است اگر تی بزنیم

or plunge or scoop up the water

یا ذره ذره آب را برداریم.

if we don't turn off the tap first.

اگر شیر آب را اول نبندیم.

Why aren't we doing the same for the ocean?

چرا این کار را برای اقیانوس انجام نمی‌دهیم؟

Even if the Ocean Cleanup project,

اگرچه پروژه پاکسازی اقیانوس،

beach plastic recycling programs

برنامه بازیافت پلاستیک‌های ساحل

or any well-meaning

یا هر نیت خوب دیگری

ocean plastic company

از یک شرکت پلاستیک اقیانوس

was a hundred percent successful,

صد درصد موفق بود،

it would still be too little, too late.

هنوز هم خیلی ناچیز و خیلی دیر خواهد بود.

We're trending to produce over 300 million ton

ما روند تولید بیش از ۳۰۰ میلیون تن

of plastic this year.

پلاستیک را امسال پیش گرفتیم.

Roughly eight million ton

تقریباً هشت میلیون تن

are racing to flow into the ocean

درحال ریخته شدن به اقیانوس است

to join the estimated 150 million ton already there.

تا به ۱۵۰ میلیون تن تخمین زده شده‌ای که آنجا هست بپیوندد.

Reportedly, 80 percent of ocean plastic

گزارش شده است که ۸۰ درصد از پلاستیک‌های اقیانوس

is coming from those countries that have extreme poverty.

از طرف کشور‌هایی می‌آید که به شدت فقیر هستند.

And if you live in the grips of poverty

و اگر شما در فقر زندگی می‌کنید

concerned, always, about food

و همیشه نگران غذا هستید

or shelter

یا پناهگاه

or a sense of security,

یا احساس امنیت،

recycling --

بازیافت --

it's beyond your realm of imagination.

فراتر از قلمرو تخیل شماست.

And that is exactly why

و دقیقاً به این علت است

I created the Plastic Bank.

که من بانک پلاستیک را ایجاد کردم.

We are the world's largest chain of stores

ما بزرگترین زنجیره فروشگاهی دنیا

for the ultra-poor,

برای مردمان زیر خط فقر هستیم،

where everything in the store is available to be purchased

که تمامی کالاها در فروشگاه با زباله پلاستیک

using plastic garbage.

قابل خریداری هستند.

Everything.

تمامی اقلام.

School tuition.

شهریه مدرسه.

Medical insurance.

بیمه درمانی.

Wi-Fi, cell phone minutes, power.

Wifi، شارژ تلفن، برق.

Sustainable cooking fuel, high-efficiency stoves.

سوخت بازیافت شده برای پخت و پز، اجاق گاز‌های کم مصرف.

And we keep wanting to add everything else

و ما می‌خواهیم تمام چیز‌های دیگر را که مردم ممکن است

that the world may need and can't afford.

نیاز داشته باشند و توانایی پرداختش را نداشته باشند، اضافه کنیم.

Our chain of stores in Haiti are more like community centers,

فروشگاه‌های زنجیره ای ما در هاییتی، بیشتر شبیه مراکز تجمع هستند،

مثل جایی که یکی از جمع‌کننده‌های ما

where one of our collectors,

Lise Nasis,

لیسا ناسیس،

has the opportunity to earn a living

فرصت این را دارد که درآمدزایی کند

by collecting material from door to door,

با جمع کردن پلاستیک‌های زاید از خانه‌ها،

from the streets,

از خیابان‌ها،

from business to business.

از شرکت‌ها،

And at the end of her day, she gets to bring the material back to us,

و در انتهای روز آنها را برای ما می‌آورد،

where we weigh it, we check it for quality,

که ما وزنشان می‌کنیم و کیفیتشان را بررسی می‌کنیم،

and we transfer the value into her account.

و مبلغ معادلش را به حسابش می‌ریزیم.

Lise now has a steady,

لیسا الان یک درآمد پایدار

reliable source of income.

و قابل اعتماد دارد.

And that value we transfer into an online account for her.

و این مبلغ را ما به یک حساب آنلاین برایش واریز می‌کنیم،

And because it's a savings account, it becomes an asset

که حساب پس انداز است و برای او یک دارایی می‌شود

that she can borrow against.

که می‌تواند در قبالش از بانک وام بردارد.

And because it's online,

و چون آنلاین است،

she has security against robbery,

در مقابل دزدی امن است،

and I think more importantly,

و بنظر من مهمتر از همه،

she has a new sense of worth.

برایش حس تازه ای از ارزش ایجاد می‌کند.

And even the plastic

و حتی پلاستیک زباله هم

has a new sense of value.

ارزش جدیدی می‌گیرد.

Hm.

همم.

And that plastic we collect,

و آن پلاستیکی که ما جمع می‌کنیم،

and we add value to,

ارزش افزوده برایش ایجاد می‌کنیم.

we sort it,

ما آنها را مجزا می‌کنیم.

we remove labels,

برچسب‌ها را جدا می‌کنیم،

سر بطری‌ها را جدا می‌کنیم.

we remove caps.

We either shred it

یا آنها را خرد می‌کنیم

or we pack it into bales and get it ready for export.

و یا آنها را بصورت بسته‌های فشرده آماده صادرات می‌کنیم.

Now, it's no different than walking over acres of diamonds.

این تفاوتی با راه رفتن بر زمین‌های الماس ندارد.

If Lise was to walk over acres of diamonds

اگر لیسا بر روی زمین‌های پر الماس راه می‌رفت

but there was no store, no bank,

ولی هیچ بانک یا مغازه‌ای خریدار الماس نبود،

no way to use the diamonds, no way to exchange them,

و یا هیچ استفاده و یا راهی برای معامله الماس نبود،

they'd be worthless, too.

آن هم بی ارزش می‌شد.

And Lise was widowed

و لیسا بعد از زمین لرزه هاییتی

after the 2010 Haitian earthquake,

در سال ۲۰۱۰ بیوه و بی خانمان شده بود.

left homeless without an income.

بدون هیچ درآمدی.

And as a result of the program,

و بخاطر این برنامه

Lise can afford her two daughters' school tuition

لیسا می‌تواند هزینه مدرسه دو دخترش

and uniforms.

و همینطور لباس را پرداخت کند.

Now, that plastic

و آن پلاستیک را

we sell.

ما می‌فروشیم.

We sell it to suppliers of great brands

به تامین کنندگان مواد اولیه بزرگترین مارک‌ها

like Marks and Spencer,

مثل Marks and Spencer می‌فروشیم.

who have commissioned the use of social plastic

که از پلاستیک‌های اجتماعی

in their products.

در محصولات شان استفاده می‌کنند.

Or like Henkel,

و یا مثل Henkel،

the German consumer-goods company,

شرکت آلمانی کالا‌های مصرفی،

who are using social plastic directly into their manufacturing.

که از پلاستیک‌های اجتماعی بطور مستقیم در تولیدات‌شان استفاده می‌کنند.

We've closed the loop

ما این دایره را

در یک اقتصاد گردشی، کامل کرده‌ایم.

in the circular economy.

Now buy shampoo

حالا اگر شامپو می‌خرید

or laundry detergent

یا مایع لباسشویی

that has social plastic packaging,

که بسته بندی پلاستیک اجتماعی دارد،

and you are indirectly contributing

بطور غیرمستقیم

to the extraction of plastic from ocean-bound waterways

در حذف پلاستیک از اقیانوسها و راه‌های آبی

and alleviating poverty

و ترمیم فقر

at the same time.

بطور همزمان سهم دارید.

And that model

و آن مدل

is completely replicable.

کاملاً قابل تقلید است.

In São Paulo,

در سائو پائولو،

a church sermon encourages parishioners

یک کلیسا اهل محله اش را تشویق می‌کند

to not just bring offering on Sunday,

که یکشنبه‌ها نه تنها نذری بیاورند،

but the recycling, too.

بلکه مواد بازیافت شدنی هم.

We then match the church with the poor.

و بعد ما کلیسا را با مردم فقیر پیوند می‌دهیم.

Or, I believe more powerfully,

و به نظر من حتی بهتر از این،

we could match a mosque in London with an impoverished church in Cairo.

می‌توانیم مسجدی در لندن را با کلیسای فقیری در قاهره پیوند بدهیم.

Or like in Vancouver,

و یا مثل ونکوور

with our bottle-deposit program:

با برنامه دفع بطری‌مان:

now any individual

حالا هر شخصی

or any group

و یا هر گروهی

can now return

می‌توانند

their deposit-refundable recyclables,

مواد قابل بازیافت خود را بیاورند

and instead of taking back the cash,

و بجای دریافت پول،

they have the opportunity to deposit that value

می توانند ارزش آن را به حساب

into the account of the poor around the world.

فقیری در جهان بریزند.

We can now use our recycling

ما حالا می‌توانیم مواد بازیافتی‌مان را

to support and create recyclers.

برای حمایت و ساختن بازیافت‌گرها استفاده کنیم.

One bottle deposited at home

یک بطری بازیافت شده در خانه

می‌تواند برای جمع کردن صدها بطری در دنیا کمک کند.

could help extract hundreds around the world.

Or, like Shell,

و یا مثل Shell،

the energy company,

شرکت انرژی،

who's invested in our plastic-neutral program.

که در برنامه خنثی-پلاستیک ما سرمایه گذاری کرده است.

Plastic neutrality is like carbon-neutral.

خنثی-پلاستیک مانند خنثی-کربن است.

But plastic neutrality invests in recycling infrastructure

ولی خنثی-پلاستیکی در صنایع بازیافت

where it doesn't exist.

در جا‌هایی که وجود ندارد سرمایه گزاری می‌کند.

And it provides an incentive for the poor

و با افزایش قیمت

by providing a price increase.

می‌تواند به فقرا انگیزه بدهد.

Or --

و یا --

like in the slums of Manila,

مثل زاغه‌های مانیلا،

where the smallest market

که کوچکترین بازار

with a simple scale and a phone

با یک ترازوی ساده و یک موبایل

can now accept social plastic

می‌تواند پلاستیک اجتماعی را

as a new form of payment by weight,

بعنوان یک فرم جدید پرداخت با وزن دریافت کند

allowing them to serve more people

به آنها اجازه می‌دهد به جمعیت بیشتری سرویس بدهند،

and have their own greater social impact.

و خودشان هم تاثیر اجتماعی بیشتری بگذارند.

And what's common here

و چیزی که اینجا مشترک است

is that social plastic

این است که پلاستیک اجتماعی

is money.

پول است.

Social plastic is money,

پلاستیک اجتماعی پول است،

a globally recognizable and tradable currency that, when used,

پولی که در سراسر دنیا قابل شناسایی و تجارت است، و وقتی استفاده شود،

alleviates poverty and cleans the environment

هم فقر را کاهش می‌دهد

و هم محیط زیست را تمیز می‌کند.

at the same time.

It's not just plastic.

این فقط پلاستیک نیست.

It's not recycled plastic, it's social plastic,

این فقط پلاستیک بازیافتی نیست، این پلاستیک اجتماعی ست،

a material whose value is transferred

ماده‌ای که ارزشش توسط افرادی

through the lives of the people who encounter it,

که به آن برخورد می‌کنند متحول شده،

rich and poor.

ثروتمند و فقیر.

Humans have produced

انسانها بیش از ۸ تریلیون کیلوگرم پلاستیک تولید کرده اند،

over eight trillion kilograms of plastic,

most of it still here as waste.

که بیشتر آن هنوز اینجاست بصورت زباله.

Eight trillion kilograms.

هشت تریلیون کیلوگرم.

Worth roughly 50 cents a kilo,

به ارزش حدود۵۰ سنت برای هر کیلو،

we're potentially unleashing a four-trillion-dollar value.

ما از ارزشی حدود ۴ تریلیون دلار صحبت می‌کنیم.

See, I see social plastic

ببینید، من پلاستیک اجتماعی را

as the Bitcoin for the earth --

مثل بیتکوین Bitcoin برای زمین می‌بینم --

(Laughter)

(خنده)

and available for everyone.

و قابل دسترس برای همه.

Now the entire ecosystem is managed and supported

تمام این چرخه حیاتی،

از طریق یک سیستم بانکی آنلاین پشتیبانی و مدیریت می‌شود

through an online banking platform

that provides for the safe, authentic transfer of value globally.

که کار انتقال بها را در سطح جهانی و امن انجام می‌دهد.

You can now deposit your recyclables in Vancouver or Berlin,

شما الان می‌توانید مواد قابل بازیافت‌تان را در ونکور یا برلین تحویل بدهید،

and a family could withdraw building bricks or cell phone minutes

و بعد یک خانواده می‌تواند درخواست آجر‌های ساختمانی یا شارژ تلفن بکند

in the slums of Manila.

در زاغه‌های مانیلا.

Or Lise --

و یا لیسا --

she could deposit recycling at a center in Port-au-Prince,

می‌تواند بازیافت شدنی‌ها را در مرکزی در پورت‌وپرینس تحویل دهد،

and her mother could withdraw cooking fuel or cash

و بعد مادرش می‌تواند در آنسوی شهر

across the city.

سوخت آشپزی یا پول دریافت کند.

And the app adds rewards,

و اپلیکیشن ما پاداش،

incentives,

مشوق،

group prizes,

جایزه‌های گروهی،

user rating.

و رده بندی کاربر دارد.

We've gamified recycling.

ما بازیافت را مثل بازی کرده‌ایم.

We add fun and formality

ما سرگرمی و رسمیت را

into an informal industry.

در یک صنعت غیررسمی بوجود آوردیم.

We're operating in Haiti and the Philippines.

ما در هاییتی و فیلیپین فعالیت داریم.

We've selected staff

ما در برزیل کارمند

and partners for Brazil.

و شریک انتخاب کردیم.

And this year, we're committing to India and Ethiopia.

و امسال به هند و اتیوپی متعهد شده‌ایم.

We're collecting hundreds

ما صدها و صدها تن

and hundreds of tons of material.

از مواد بازیافتی را جمع آوری می‌کنیم.

We continue to add partners

ما شرکای جدید

and customers,

و مشتریان جدید اضافه می‌کنیم،

and we increase our collection volumes every day.

و میزان جمع آوریمان را روزانه بیشتر می‌کنیم.

Now as a result of our program with Henkel,

و الان در نتیجه همکاری با Henkel،

they've committed to use over 100 million kilograms

آنها متعهد به استفاده از ۱۰۰ میلیون کیلوگرم

of material every year.

مواد در هر سال شده اند.

That alone will put hundreds of millions of dollars

تنها همین، ۱۰۰‌ ها میلیون دلار را

into the hands of the poor

به دست فقرا

in the emerging economies.

در اقتصاد‌های در حال رشد می‌رساند.

And so now,

و حالا

we can all

همه ما می‌توانیم

be a part of the solution

جزيی از راه حل باشیم

and not the pollution.

و نه آلاینده.

And so, OK, maybe cleaning the ocean is futile.

و بنابراین، شاید تمیز کردن اقیانوس بیهوده باشد.

It might be.

شاید.

But preventing ocean plastic

ولی جلوگیری از وجود پلاستیک در اقیانوس

could be humanity's richest opportunity.

ممکن است غنی ترین فرصت بشریت باشد.

Thank you.

متشکرم.

(Applause)

(تشویق)