The journey through loss and grief | Jason B. Rosenthal

362,175 views ・ 2018-07-03

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Behdad Khazaeli Reviewer: sadegh zabihi
00:13
There are three words that explain why I am here.
0
13087
3313
سه کلمه گویای این است که چرا اینجا هستم.
00:17
They are "Amy Krouse Rosenthal."
1
17400
4560
«اِیمی کراوس روزنتال.»
00:23
At the end of Amy's life,
2
23320
1496
در انتهای زندگی اِیمی،
00:24
hyped up on morphine and home in hospice,
3
24840
2520
تحت تاثیر مورفین و بستری در خانه،
00:28
the "New York Times" published an article she wrote
4
28239
2577
«نیویورک تایمز» مقاله‌ای از او را منتشر کرد
00:30
for the "Modern Love" column on March 3, 2017.
5
30840
3080
در ستون «عشق امروزی» در ۳ مارس ۲۰۱۷.
00:35
It was read worldwide by over five million people.
6
35160
2720
که بیش از پنج میلیون نفر در سراسر جهان آن را خواندند.
00:39
The piece was unbearably sad,
7
39160
3496
متنی بی‌نهایت غم انگیز،
00:42
ironically funny
8
42680
1735
با طنزی عجیب،
00:44
and brutally honest.
9
44439
1561
و صداقتی بی‌رحمانه.
00:47
While it was certainly about our life together,
10
47200
2656
اگرچه قطعا در‌باره زندگی مشترکمان بود،
00:49
the focus of the piece was me.
11
49880
2400
اما تمرکز متن روی من بود.
00:53
It was called, "You May Want to Marry My Husband."
12
53440
3136
نامش بود، «شاید بخواهی با همسرم ازدواج کنی.»
00:56
It was a creative play on a personal ad for me.
13
56600
3040
نمایشی خلاق از یک تبلیغ شخصی برای من.
01:00
Amy quite literally left an empty space for me to fill
14
60440
3736
اِیمی در واقع جایی خالی را برایم گذاشته بود
01:04
with another love story.
15
64200
1800
تا با داستان عاشقانه دیگری پر کنم.
01:07
Amy was my wife for half my life.
16
67520
1960
اِیمی برای نیمی از عمرم همسرم بود.
01:10
She was my partner in raising three wonderful, now grown children,
17
70360
4736
او شریکم بود در بزرگ کردن سه فرزند فوق العاده که حالا بزرگ شده‌اند،
01:15
and really, she was my girl, you know?
18
75120
2015
و می‌دانید، واقعا، زن دلخواهم بود؟
01:17
We had so much in common.
19
77160
1920
خیلی نقاط مشترک داشتیم.
01:20
We loved the same art,
20
80360
1536
علاقه هنری مشترکی داشتیم،
01:21
the same documentaries, the same music.
21
81920
2616
در فیلم‌های مستند، در موسیقی‌‌.
01:24
Music was a huge part of our life together.
22
84560
2856
موسیقی قسمت بزرگی از زندگی مشترک ما بود.
01:27
And we shared the same values.
23
87440
1840
و ارزشهایمان در زندگی یکی بود.
01:30
We were in love,
24
90160
1416
عاشق هم بودیم،
01:31
and our love grew stronger up until her last day.
25
91600
3920
و عشقمان تا آخرین روز زندگیش قوی‌تر می‌شد.
01:37
Amy was a prolific author.
26
97200
1856
اِیمی نویسنده‌ای پُربار بود.
01:39
In addition to two groundbreaking memoirs,
27
99080
2536
علاوه بر دو مجموعه پیشگام خاطرات،
01:41
she published over 30 children's books.
28
101640
2400
بیش از ۳۰ کتاب برای کودکان منتشر کرده است.
01:45
Posthumously, the book she wrote with our daughter Paris,
29
105080
2776
حتی پس از مرگش، کتابی را که به همراه دخترمان پاریس نوشت ،
01:47
called "Dear Girl,"
30
107880
1616
بنام «دختر عزیز»،
01:49
reached the number one position on the "New York Times" bestseller list.
31
109520
3480
که در فهرست بهترین‌های نیویورک تایمز به رتبه اول رسیده است.
01:54
She was a self-described tiny filmmaker.
32
114240
2920
او یک فیلم ساز کوچکِ خودساخته بود.
01:57
She was 5'1" and her films were not that long.
33
117640
3136
قدش ۱۵۵ سانتی‌متر و فیلم‌هایش هم بلندتر نیود.
02:00
(Laughter)
34
120800
1016
(خنده حضار)
02:01
Her films exemplified her natural ability to gather people together.
35
121840
4400
فیلم‌هایش مثال توانایی طبیعی‌اش در جمع کردن افراد کنار هم بود.
02:07
She was also a terrific public speaker,
36
127240
2416
ولی سخنرانی‌هایش در جمع عالی بود،
02:09
talking with children and adults of all ages
37
129680
3136
با کودکان و بزرگسالان در هر سنی صحبت می‌کرد
02:12
all over the world.
38
132840
1200
در سراسر جهان.
02:15
Now, my story of grief is only unique in the sense of it being rather public.
39
135520
4296
اما داستان سوگواری من تنها بدلیل عمومی شدن متفاوت است.
02:19
However, the grieving process itself was not my story alone.
40
139840
4800
اگرچه خودِ فرآیند سوگواری داستان من تنها نبود.
02:25
Amy gave me permission to move forward, and I'm so grateful for that.
41
145920
3480
اِیمی به من اجازه داد تا از آن عبور کنم، و من سپاسگزارم.
02:30
Now, just a little over a year into my new life,
42
150040
3016
حالا، کمی بیش از یکسال که از این زندگی جدید من می‌گذرد،
02:33
I've learned a few things.
43
153080
1440
چیز‌هایی را یاد گرفته‌ام.
02:35
I'm here to share with you part of the process of moving forward
44
155640
3016
اینجا آمده‌ام تا با شما قسمتی از این روند عبور
02:38
through and with grief.
45
158680
2040
از سوگواری را شریک شوم.
02:42
But before I do that, I think it would be important
46
162240
2416
اما قبل از آن، فکر می‌کنم که مهم است
02:44
to talk a little bit about the end of life,
47
164680
2056
تا کمی در باره پایان زندگی صحبت کنم،
02:46
because it forms how I have been emotionally since then.
48
166760
2800
چرا که از آن وقت احساس من را شکل داده است.
02:50
Death is such a taboo subject, right?
49
170800
2560
مرگ موضوعی ممنوعه است، اینطور نیست؟
02:54
Amy ate her last meal on January 9, 2017.
50
174440
3480
اِیمی در ۹ ژانویه ۲۰۱۷ آخرین وعده غذایش را خورد.
02:58
She somehow lived an additional two months
51
178920
2056
و به نوعی دو ماه دیگر هم
03:01
without solid food.
52
181000
1240
بدون غذای جامد زنده ماند.
03:03
Her doctors told us we could do hospice at home
53
183480
4136
دکتر‌هایش به ما گفتند که می‌توانیم در خانه بستریش کنیم
03:07
or in the hospital.
54
187640
1240
یا در بیمارستان.
03:09
They did not tell us that Amy would shrink to half her body weight,
55
189960
3976
به ما نگفته بودند که نصف وزنش را از دست خواهد داد،
03:13
that she would never lay with her husband again,
56
193960
2736
که او هرگز نخواهد توانست دوباره با همسرش بخوابد،
03:16
and that walking upstairs to our bedroom would soon feel like running a marathon.
57
196720
4240
و رفتن به اتاق خواب در طبقه بالا برایش مثل شرکت در ماراتون خواهد بود.
03:22
Home hospice does have an aura of being a beautiful environment to die in.
58
202880
4856
بستری شدن در خانه تصوری از مردن در محیطی زیبا را می‌دهد.
03:27
How great that you don't have the sounds of machines beeping
59
207760
2816
چقدر خوب است که صدای دستگاه‌هایی که بیپ بیپ می‌کنند
03:30
and going on and off all the time,
60
210600
2616
و دائما روشن و خاموش می‌شوند را نداری،
03:33
no disruptions for mandatory drug administration,
61
213240
3896
مزاحمت نمی‌شوند تا داروی اجباری بدهند،
03:37
home with your family to die.
62
217160
3680
همراه خانواده‌ات در خانه‌ای تا بمیری.
03:42
We did our best to make those weeks as meaningful as we could.
63
222640
4056
بیشترین تلاش خود را کردیم تا آن هفته‌ها را تا می‌توانیم پر معنی کنیم.
03:46
We talked often about death.
64
226720
2016
اغلب در باره مرگ صحبت می‌کردیم.
03:48
Everybody knows it's going to happen to them, like, for sure,
65
228760
3536
همه می‌دانند که برایشان پیش خواهد آمد، امری قطعی است،
03:52
but being able to talk openly about it was liberating.
66
232320
3320
اما اینکه آزادانه درباره‌اش صحبت کنند رهایی بخش است.
03:57
We talked about subjects like parenting.
67
237040
2240
از موضوعاتی مثل پدر و مادر بودن صحبت کردیم.
04:00
I asked Amy how I could be the best parent possible to our children in her absence.
68
240080
4760
از اِیمی پرسیدم چطور می‌توانم در غیاب او بهترین سرپرست بچه‌هایمان باشم.
04:06
In those conversations, she gave me confidence
69
246000
2576
با این صحبت‌ها بود که
04:08
by stressing what a great relationship I had with each one of them,
70
248600
3536
وقتی از رابطه عالی من با هرکدامشان گفت خیالم راحت شد،
04:12
and that I can do it.
71
252160
1680
که می‌توانم این کار را انجام دهم.
04:15
I know there will be many times
72
255400
1736
می‌دانم که خیلی وقت‌ها
04:17
where I wish she and I can make decisions together.
73
257160
2976
آرزو خواهم کرد که کاش می‌توانستیم تصمیمات را با هم بگیریم.
04:20
We were always so in sync.
74
260160
2200
ما همیشه با هم هماهنگ بودیم.
04:24
May I be so audacious as to suggest
75
264320
2496
شاید اینقدر جرئت داشته باشم که به شما بگویم
04:26
that you have these conversations now,
76
266840
3776
بهتر است این صحبت‌ها را همین حالا
04:30
when healthy.
77
270640
1615
که سالم هستید انجام دهید.
04:32
Please don't wait.
78
272279
2001
لطفا صبر نکنید.
04:36
As part of our hospice experience, we organized groups of visitors.
79
276240
4016
به عنوان بخشی از تجربه بستری بودن در خانه، ما بازدیدهایی را برنامه ریزی کردیم.
04:40
How brave of Amy to receive them, even as she began her physical decline.
80
280280
4120
ملاقات با آنها نشانه شجاعت اِیمی بود، زمانی که توان فیزیکی‌اش را از دست می‌داد.
04:45
We had a Krouse night,
81
285480
1536
شبی بیاد خانواده کراوس داشتیم.
04:47
her parents and three siblings.
82
287040
2376
پدر و مادرش و سه خواهر و برادر.
04:49
Friends and family were next.
83
289440
2336
فامیل و دوستان در مرحله بعد بودند.
04:51
Each told beautiful stories of Amy and of us.
84
291800
2760
هرکدام داستان‌های زیبایی از ما و اِیمی می‌گفتند.
04:55
Amy made an immense impact on her loyal friends.
85
295560
2920
اِیمی تاثیری بزرگ بر دوستان وفادارش داشت.
05:00
But home hospice is not so beautiful for the surviving family members.
86
300960
3920
اما بستری شدن در خانه برای اعضای باقی‌مانده خانواده چندان زیبا نیست.
05:05
I want to get a little personal here and tell you that to this date,
87
305800
3696
می‌خواهم اینجا موضوعی خصوصی را بگویم که تا امروز،
05:09
I have memories of those final weeks that haunt me.
88
309520
3200
خاطراتی از آن روز‌های آخر دارم که همچنان تسخیرم کرده.
05:14
I remember walking backwards to the bathroom,
89
314560
3280
بیاد می‌آورم عقب عقب رفتن به سوی دستشویی،
05:18
assisting Amy with each step.
90
318760
2280
و کمک کردن به اِیمی در هر قدم.
05:21
I felt so strong.
91
321760
1480
احساس می‌کردم قدرتمندم.
05:23
I'm not such a big guy,
92
323920
1256
آنقدر‌ها هم درشت نیستم.
05:25
but my arms looked and felt so healthy compared to Amy's frail body.
93
325200
5280
اما در بازو‌هایم قدرت و سلامت زیادی در مقایسه با بدن نحیف ایمی حس می‌کردم.
05:31
And that body failed in our house.
94
331720
2240
و آن جسم در خانه‌مان از کار افتاد.
05:36
On March 13 of last year,
95
336640
2000
۱۳ مارس سال گذشته،
05:40
my wife died of ovarian cancer in our bed.
96
340160
3720
همسرم از سرطان تخمدان در تخت‌مان درگذشت.
05:46
I carried her lifeless body
97
346920
1720
من بدن بی‌جانش را
05:50
down our stairs,
98
350360
1200
از پله‌ها پایین بردم،
05:53
through our dining room
99
353520
1200
از میان اتاق غذاخوری
05:56
and our living room
100
356080
1200
و اتاق نشیمن
05:58
to a waiting gurney
101
358600
1240
به روی یک تخت چرخدار
06:01
to have her body cremated.
102
361080
1560
تا برای سوزاندن ارسال شود.
06:04
I will never get that image out of my head.
103
364160
2080
هیچگاه این صحنه از ذهنم پاک نخواهد شد.
06:07
If you know someone who has been through the hospice experience,
104
367240
3096
اگر کسی را بشناسی که این تجربه بستری شدن در خانه را داشته است،
06:10
acknowledge that.
105
370360
1256
اهمیتش را بدان.
06:11
Just say you heard this guy Jason
106
371640
1616
فقط بگو که شنیده‌ای که این جیسون
06:13
talk about how tough it must be to have those memories
107
373280
2616
می‌گوید که داشتن این خاطرات چقدر سخت است
06:15
and that you're there if they ever want to talk about it.
108
375920
2816
و اینکه اگر دلش خواست که درباره‌اش صحبت کند، گوش خواهی کرد.
06:18
They may not want to talk,
109
378760
2016
شاید نخواهند که صحبت کنند،
06:20
but it's nice to connect with someone living each day with those lasting images.
110
380800
5040
اما ارتباط داشتن با کسی که هر روز با چنین تصاویر ماندگاری زندگی می‌کند جالب است.
06:27
I know this sounds unbelievable, but I've never been asked that question.
111
387280
3480
می‌دانم که باورکردنی به نظر نمی‌رسد، اما تا حالا کسی این را از من نپرسیده.
06:32
Amy's essay caused me to experience grief in a public way.
112
392600
3200
اما مقاله اِیمی باعث شد تا سوگواری را به شکل جمعی تجربه کنم.
06:37
Many of the readers who reached out to me wrote beautiful words of reflection.
113
397000
3680
خیلی از خوانندگانی که مکاتبه کردند در پاسخ جملات زیبایی را برایم نوشتند.
06:41
The scope of Amy's impact was deeper and richer
114
401520
3376
وسعت اثر اِیمی عمیقتر و غنی‌تر
06:44
than even us and her family knew.
115
404920
2080
حتی از ما وآنچه خانواده‌ش می‌دانست بوده است.
06:48
Some of the responses I received helped me with the intense grieving process
116
408400
3816
برخی از پاسخ‌هایی که گرفتم به من در فرآیند سخت سوگواری کمک کرد
06:52
because of their humor,
117
412240
1200
به خاطر شوخ طبعیشان،
06:54
like this email I received from a woman reader
118
414440
2176
مثل این ایمیل که از یک خواننده زن دریافت کردم
06:56
who read the article, declaring,
119
416640
2480
که مقاله را خوانده بود، و عنوان می‌کرد که،
07:00
"I will marry you when you are ready --
120
420160
1896
«وقتی که آماده باشی با تو ازدواج می‌کنم --
07:02
(Laughter)
121
422080
1576
(خنده حضار)
07:03
"provided you permanently stop drinking.
122
423680
2080
به شرطی که از این به بعد نوشیدن الکل را کنار بگذاری.
07:07
No other conditions.
123
427040
1440
و شرط دیگری ندارم.
07:09
I promise to outlive you.
124
429560
1440
قول می‌دهم که عمرم از تو بیشتر باشد.
07:11
Thank you very much."
125
431840
1440
خیلی از تو متشکرم.»
07:14
Now, I do like a good tequila, but that really is not my issue.
126
434680
4336
من یک تکیلای خوب را دوست دارم، اما این واقعا مشکل من نیست.
07:19
Yet how could I say no to that proposal?
127
439040
2136
اما خوب من چطور چنین پیشنهادی را رد کنم؟
07:21
(Laughter)
128
441200
2056
(خنده حضار)
07:23
I laughed through the tears when I read this note from a family friend:
129
443280
3920
وقتی که این یادداشت را از یکی از دوستان خانوادگی شنیدم، از خنده اشکم درآمد:
07:28
"I remember Shabbat dinners at your home
130
448200
2696
«شام شَبات در خانه شما یادم می‌آید
07:30
and Amy teaching me how to make cornbread croutons.
131
450920
3200
که اِیمی طرز درست کردن نان کروتن ذرتی را به من یاد می‌داد.
07:34
Only Amy could find creativity in croutons."
132
454880
3680
فقط اِیمی بود که در کروتن هم خلاقیت پیدا می‌کرد.»
07:38
(Laughter)
133
458580
1000
(خنده حضار)
07:42
On July 27, just a few months after Amy's death,
134
462520
3696
۲۷ جولای، چند ماه پس از درگذشت اِیمی،
07:46
my dad died of complications
135
466240
1616
پدرم بدلیل مشکلات ناشی از
07:47
related to a decades-long battle with Parkinson's disease.
136
467880
3440
سالها مبارزه با بیماری پارکینسون درگذشت.
07:52
I had to wonder: How much can the human condition handle?
137
472400
3560
حیرت آور است: توانایی انسان در تحمل مشکلات چقدر است؟
07:56
What makes us capable of dealing with this intense loss
138
476680
3216
چه چیزی به ما توانایی مقابله با این فقدان‌های عظیم را می‌دهد
07:59
and yet carry on?
139
479920
1680
در حالی که همچنان ادامه می‌دهیم؟
08:02
Was this a test?
140
482360
1736
آیا یک آزمایش است؟
08:04
Why my family and my amazing children?
141
484120
2640
چرا برای خانواده و بچه‌های خوب من؟
08:08
Looking for answers, I regret to say, is a lifelong mission,
142
488320
3320
متاسفم که بگویم، پاسخ به این سوال، خود یک ماموریت مادام العمر است،
08:12
but the key to my being able to persevere
143
492440
3976
اما کلید پشتکارمن
08:16
is Amy's expressed and very public edict
144
496440
3576
دستور مشخص و عمومی اِیمی
08:20
that I must go on.
145
500040
1800
به این بود که باید ادامه دهم.
08:23
Throughout this year, I have done just that.
146
503520
2400
تمام امسال، تنها این کار را می‌کردم.
08:26
I have attempted to step out and seek the joy and the beauty
147
506600
4176
تلاش کرده‌ام تا آرام شوم و بدنبال شادی و زیبایی‌هایی روم
08:30
that I know this life is capable of providing.
148
510800
3400
که در این جهان می‌توان به آن رسید.
08:36
But here's the reality:
149
516320
1240
اما واقعیت این است:
08:38
those family gatherings,
150
518760
1296
آن جمع‌های خانوادگی،
08:40
attending weddings and events honoring Amy,
151
520080
2456
رفتن به عروسی‌ها مراسم یادبود اِیمی،
08:42
as loving as they are,
152
522560
2016
هر چقدر هم که دوست داشتنی باشند،
08:44
have all been very difficult to endure.
153
524600
2600
تحمل‌شان خیلی سخت بوده است.
08:48
People say I'm amazing.
154
528240
1256
مردم از من تعجب می‌کنند.
08:49
"How do you handle yourself that way during those times?"
155
529520
2696
«چطور خودت را در این مواقع این طور کنترل می‌کنی؟»
08:52
They say, "You do it with such grace."
156
532240
2520
می‌گویند،« زیبا انجامش می‌دهی.»
08:56
Well, guess what?
157
536560
1200
خوب، راستش را بخواهی؟
08:58
I really am sad a lot of the time.
158
538320
2880
واقعا بیشتر اوقات افسرده‌ام.
09:02
I often feel like I'm kind of a mess,
159
542160
3056
اغلب حس می‌کنم که حالم خراب است،
09:05
and I know these feelings apply to other surviving spouses,
160
545240
4136
و می‌دانم که این وضعیت دیگر کسانی است که همسر،
09:09
children, parents
161
549400
2440
فرزند، پدر و مادر
09:12
and other family members.
162
552720
1480
و یا عضوی از خانواده از دست داده‌اند.
09:16
In Japanese Zen, there is a term "Shoji,"
163
556000
2696
در ذِن ژاپنی، عبارتی به نام «شوجی» وجود دارد،
09:18
which translates as "birth death."
164
558720
2600
که ترجمه آن « تولد مرگ» است.
09:21
There is no separation between life and death
165
561920
2776
فاصله‌ای میان مرگ و زندگی وجود ندارد
09:24
other than a thin line that connects the two.
166
564720
2480
غیر از خطی نازک که آن دو را به هم متصل می‌کند.
09:28
Birth, or the joyous, wonderful, vital parts of life,
167
568280
4576
تولد، یا قسمت شادی‌بخش، فوق‌العاده، و حیاتی زندگی،
09:32
and death, those things we want to get rid of,
168
572880
2416
و مرگ، آن چیز‌هایی که می‌خواهیم از دستشان خلاص شویم
09:35
are said to be faced equally.
169
575320
1960
می‌گویند که برای همه یکسان پیش می‌آید.
09:38
In this new life that I find myself in,
170
578680
2176
این زندگی جدید که خودم را در آن می‌بینم،
09:40
I am doing my best to embrace this concept as I move forward with grieving.
171
580880
5120
تمامی تلاشم را می‌کنم تا همچنان که سوگواری می‌کنم قبولش کنم.
09:47
In the early months following Amy's death, though,
172
587480
2496
گرچه در ماه‌های اول پس از درگذشت اِیمی،
09:50
I was sure that the feeling of despair would be ever-present,
173
590000
3696
مطمئن بودم که این حس نومیدی همیشگی خواهد بود،
09:53
that it would be all-consuming.
174
593720
1760
که همه چیز را خواهد بَلعید.
09:56
Soon I was fortunate to receive some promising advice.
175
596960
3280
اما زود شانس آوردم که نصیحت امیدوارکننده‌ای به من شد.
10:01
Many members of the losing-a-spouse club
176
601680
2176
خیلی از اعضای باشگاه همسر از دست داده‌گان
10:03
reached out to me.
177
603880
1200
پیشم آمدند.
10:05
One friend in particular who had also lost her life partner kept repeating,
178
605680
4656
خصوصا دوستی که او هم شریک زندگی‌اش را از دست داده بود همیشه تکرار می‌کرد،
10:10
"Jason, you will find joy."
179
610360
3200
«جیسون، تو شادی را پیدا خواهی کرد.»
10:14
I didn't even know what she was talking about.
180
614560
2216
حتی نمی‌دانستم که از چه صحبت می‌کند.
10:16
How was that possible?
181
616800
1560
چطور ممکن بود؟
10:19
But because Amy gave me very public permission
182
619760
2696
اما اِیمی به من در جمع اجازه داد
10:22
to also find happiness,
183
622480
2080
تا شادی را هم پیدا کنم،
10:25
I now have experienced joy from time to time.
184
625360
3040
حالا گاه گاهی شادی را حس می‌کنم.
10:29
There it was, dancing the night away at an LCD Soundsystem concert,
185
629880
4400
همانجا بود، در کنسرت ال سی دی ساند سیستم که تمام شب را رقصیدیم،
10:35
traveling with my brother and best friend or with a college buddy on a boys' trip
186
635400
3936
در سفری که با برادرم و بهترین دوستم داشتم یا دوست دانشگاهی‌ام درمسافرتی مردانه
10:39
to meet a group of great guys I never met before.
187
639360
2320
برای دیدن آدمهای خوبی که قبلا ندیده بودم.
10:42
From observing that my deck had sun beating down on it on a cold day,
188
642840
4856
از دیدن این که آفتاب در این روز سرد عرشه‌ قایقم را گرم کرده،
10:47
stepping out in it, laying there,
189
647720
2256
اینکه بیرون بیایی، و همانجا لم بدهی،
10:50
the warmth consuming my body.
190
650000
2280
گرمایش وجودم را درخود گرفت.
10:54
The joy comes from my three stunning children.
191
654680
4320
این شادی به خاطر سه فرزند خوبم است.
11:00
There was my son Justin,
192
660920
1616
پسرم جاستین،
11:02
texting me a picture of himself with an older gentleman
193
662560
2616
عکسی از خودش و آقایی بزرگتر برایم پیامک می‌کند
11:05
with a massive, strong forearm and the caption, "I just met Popeye,"
194
665200
4936
که بازو‌هایی خیلی بزرگ داشت و رویش نوشته، «الان پاپ آی را دیدم»
11:10
with a huge grin on his face.
195
670160
1696
و خنده‌ای به پهنای صورتش.
11:11
(Laughter)
196
671880
1456
(خنده حضار)
11:13
There was his brother Miles, walking to the train
197
673360
2536
این برادرش مایلز بود، که وقتی با قطار
11:15
for his first day of work after graduating college,
198
675920
2520
بعد از فارغ التحصیل شدن برای روز اول سر کار می‌رفت.
11:19
who stopped and looked back at me and asked,
199
679400
2096
ایستاد و به من نگاه کرد و پرسید،
11:21
"What am I forgetting?"
200
681520
1240
«چیزی یادم رفته؟»
11:23
I assured him right away, "You are 100 percent ready. You got this."
201
683320
3560
همانجا مطمئنش کردم، « تو ۱۰۰ درصد آماده‌ای. می‌توانی.»
11:28
And my daughter Paris,
202
688040
1816
و دخترم پاریس،
11:29
walking together through Battersea Park in London,
203
689880
3016
وقتی با هم در پارک بترسی لندن قدم می‌زدیم،
11:32
the leaves piled high,
204
692920
1816
برگ‌ها خیلی روی هم جمع شده بودند،
11:34
the sun glistening in the early morning on our way to yoga.
205
694760
4120
خورشید صبحگاه در راه رفتن به تمرین یوگا می‌درخشید.
11:40
I would add that beauty is also there to discover,
206
700880
3256
اضافه می‌کنم که آن زیبایی آنجا بود تا پیدا شود،
11:44
and I mean beauty of the wabi-sabi variety
207
704160
2416
و منظورم زیبایی از نوع وابی-سابی است
11:46
but beauty nonetheless.
208
706600
1600
که باز هم زیبایی است.
11:49
On the one hand, when I see something in this category, I want to say,
209
709160
3336
از یک سو، وقتی چیزی را در این گروه می‌بینم، می‌خواهم بگویم،
11:52
"Amy, did you see that? Did you hear that?
210
712520
2416
«اِیمی، آن را دیدی؟ آن را شنیدی؟
11:54
It's too beautiful for you not to share with me."
211
714960
2840
آنقدر زیباست، که حتما باید با من شریک شوی.»
12:00
On the other hand,
212
720320
1200
از سوی دیگر،
12:02
I now experience these moments
213
722800
2096
این لحظه‌ها را تجربه می‌کنم
12:04
in an entirely new way.
214
724920
1640
به شکلی کاملا تازه.
12:08
There was the beauty I found in music,
215
728600
2736
این زیبایی بود که در موسیقی پیدا کردم،
12:11
like the moment in the newest Manchester Orchestra album,
216
731360
3536
مثل لحظه‌هایی در جدید‌ترین آلبوم ارکستر منچستر،
12:14
when the song "The Alien"
217
734920
1296
وقتی که آهنگ «آن بیگانه»
12:16
seamlessly transitions into "The Sunshine,"
218
736240
2520
به آهستگی به «آفتاب» تغییر می‌کند،
12:19
or the haunting beauty of Luke Sital-Singh's "Killing Me,"
219
739840
4536
یا زیبایی فراموش نشدنی لوک سیتال-سینگ در «مرا بکُش.»
12:24
whose chorus reads,
220
744400
1696
وقنی که گروه کر می‌خوانند،
12:26
"And it's killing me that you're not here with me.
221
746120
3040
«و می‌میرم از اینکه اینجا با من نیستی.
12:30
I'm living happily, but I'm feeling guilty."
222
750080
3680
شادمانه زندگی می‌کنم با حسی از گناه.»
12:35
There is beauty in the simple moments that life has to offer,
223
755800
4296
در لحظاتی ساده زیبایی موجود است که زندگی برایمان آفریده.
12:40
a way of seeing that world that was so much a part of Amy's DNA,
224
760120
4376
یک راه دیدن آن دنیا که مقدار زیادی از آن بخشی از ژن اِیمی بود،
12:44
like on my morning commute,
225
764520
2016
مثل رفتن به سر کار هر صبح،
12:46
looking at the sun reflecting off of Lake Michigan,
226
766560
3216
نگاه به انعکاس آفتاب در دریاچه میشیگان،
12:49
or stopping and truly seeing how the light shines
227
769800
3496
یا توقف و واقعا دیدن اینکه نور چطور
12:53
at different times of the day
228
773320
2216
در ساعت‌های مختف روز
12:55
in the house we built together;
229
775560
2640
در خانه‌ای که با هم ساخته بودیم می‌درخشد؛
12:59
even after a Chicago storm, noticing the fresh buildup of snow
230
779400
3936
حتی بعد از طوفانی در شیکاگو، توجه به برف تازه
13:03
throughout the neighborhood;
231
783360
1736
که در محله روی زمین جمع شده؛
13:05
or peeking into my daughter's room
232
785120
3336
یا زیر چشمی نگاه کردن به اتاق دخترم
13:08
as she's practicing the bass guitar.
233
788480
2240
وقتی که گیتار باس تمرین می‌کند.
13:13
Listen, I want to make it clear that I'm a very fortunate person.
234
793280
4000
ببین، می‌خواهم واضح بگویم که آدم خیلی خوشبختی هستم.
13:18
I have the most amazing family that loves and supports me.
235
798200
3640
من بهترین خانواده‌ای را دارم که دوستم دارند و حمایتم می‌کنند.
13:22
I have the resources for personal growth during my time of grief.
236
802840
3400
من منابعی برای رشد شخصی در مدت سوگواری دارم.
13:27
But whether it's a divorce,
237
807680
1800
اما اگر این طلاق است،
13:30
losing a job you worked so hard at
238
810440
2696
از دست دادن شغلی که خیلی برایش زحمت کشیدی،
13:33
or having a family member die suddenly
239
813160
2096
یا مرگ یکباره عضوی از خانواده
13:35
or of a slow-moving and painful death,
240
815280
2600
یا مرگی آرام و زجر‌آور،
13:38
I would like to offer you
241
818880
1976
دوست دارم که تقدیمتان کنم
13:40
what I was given:
242
820880
1200
چیزی که به من تقدیم شد:
13:43
a blank of sheet of paper.
243
823320
2640
یک برگ کاغذ سفید.
13:47
What will you do with your intentional empty space,
244
827320
3760
با خلاء درونیت چه خواهی کرد؟
13:51
with your fresh start?
245
831920
3000
با شروع دوباره‌ات؟
13:55
Thank you.
246
835880
1216
متشکرم.
13:57
(Applause)
247
837120
5720
(تشویق حضار)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7