A project of peace, painted across 50 buildings | eL Seed

124,381 views ・ 2016-08-25

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: Leila Ataei Reviewer: Saeid Saadat Talab
00:12
So when I decided to create an art piece in Manshiyat Naser,
0
12640
3736
زمانی که تصمیم گرفتم یک اثر هنری در منشیت ناصر
00:16
the neighborhood of the Cairo garbage collectors in Egypt,
1
16400
2976
محله‌ی زباله ‌روب‌های قاهره در کشور مصر را خلق کنم،
00:19
I never thought this project would be
2
19400
1816
اصلا فکر نمی‌کردم که این پروژه می‌تواند بهترین
00:21
the most amazing human experience that I would ever live.
3
21240
2680
و شگفت‌انگیزترین تجربه‌ی انسانی باشد که تا کنون داشته‌ام.
00:24
As an artist, I had this humanist intention
4
24640
2696
به عنوان یک هنرمند، این قصد انسان‌دوستانه را داشتم
00:27
of beautifying a poor and neglected neighborhood
5
27360
2376
تا منطقه‌ای فقیر و مورد غفلت واقع شده را با آوردن
00:29
by bringing art to it and hopefully shining light on this isolated community.
6
29760
5080
یک اثر هنری زیبا کنم و امیدوارانه نوری درخشان بر این جامعه منزوی بیاورم.
00:36
The first time I heard about this Christian Coptic community
7
36000
3616
اولین باری که درباره‌ی جامعه‌ی مسیحیان قبطی شنیدم
00:39
was in 2009 when the Egyptian authorities under the regime of Hosni Mubarak
8
39640
5416
سال ۲۰۰۹ بود زمانی که مقامات مصری تحت فرمان حسنی مبارک
00:45
decided to slaughter 300,000 pigs using the pretext of H1N1 virus.
9
45080
5800
تصمیم گرفتند به بهانه آنفلوآنزای H1N1 ۳۰۰٫۰۰۰ خوک را قتل‌عام کنند.
00:51
Originally, they are pig breeders.
10
51560
1936
دراصل مردم آن‌جا پرورش دهنده خوک بودند.
00:53
Their pigs and other animals are fed with the organic waste
11
53520
3176
خوک‌ها و سایر حیواناتشان با ضایعات طبیعی که روزانه
00:56
that they collect on a daily basis.
12
56720
1976
جمع آوری می‌شد، تغذیه می‌شدند.
00:58
This event killed their livelihood.
13
58720
1760
این حادثه معیشت آن‌ها را نابود کرد.
01:01
The first time I entered Manshiyat Naser, it felt like a maze.
14
61080
3456
برای اولین بار که وارد منشیت ناصر شدم، احساس کردم که مثل مارپیچ است.
01:04
I was looking for the St. Simon Monastery on the top of the Muqattam Mountain.
15
64560
3696
دنبال صومعه‌ی سنت سیمون بالای کوه مقطم بودم.
01:08
So you go right, then straight, then right again, then left
16
68280
3176
اول می‌روید راست، بعد مستقیم، دوباره راست بعد چپ
01:11
to reach all the way to the top.
17
71480
1696
برای رسیدن به بالای تپه
01:13
But to reach there, you must dodge between the trucks overpacked with garbage
18
73200
4416
برای رسیدن به آن‌جا باید از بین کامیون‌های پر از زباله حرکت کنید
01:17
and slalom between the tuk-tuks,
19
77640
1576
و زیگزاگی از بین موتور سه‌پاچه
01:19
the fastest vehicle to move around in the neighborhood.
20
79240
3200
سریعترین وسیله برای جابجایی در این محله رد شوید.
01:23
The smell of the garbage unloaded from those trucks was intense,
21
83040
3136
بوی نامطبوع زباله که از ماشین‌ها تخلیه می‌شد، شدید،
01:26
and the noise of the traffic was loud and overbearing.
22
86200
3376
و صدای ترافیک بلند و به شکل ناخوشایندی غالب بود.
01:29
Add to it the din created by the crushers in those warehouses along the way.
23
89600
4680
به همه‌‌‌ی آن صداها، صدای دستگاه‌ سنگ‌شکن انبارهای داخل مسیر رو هم اضافه کنید.
01:34
From outside it looks chaotic, but everything is perfectly organized.
24
94920
4440
از بیرون بی‌نظم به نظر می‌رسد، اما همه چیز کاملا سازمان یافته بود.
01:40
The Zaraeeb, that’s how they call themselves,
25
100600
2456
«ضرائب» اسمی که روی خودشون گذاشتند،
01:43
which means the pig breeders,
26
103080
1536
به معنی پرورش دهندگان خوک،
01:44
have been collecting the garbage of Cairo
27
104640
2376
و زباله‌های قاهره را هم جمع آوری می‌کردند
01:47
and sorting it in their own neighborhood for decades.
28
107040
2776
و برای دهه‌ها آن‌ها را در محله‌شان دسته بندی می‌کردند.
01:49
They have developed one of the most efficient
29
109840
2136
یکی از کارآمدترین سیستم‌ها که بسیار سود آور است
01:52
and highly profitable systems on a global level.
30
112000
3296
را در سطح جهانی توسعه داده‌اند.
01:55
Still, the place is perceived as dirty, marginalized and segregated
31
115320
4616
با این حال به دلیل ارتباط آنها با زباله‌ها هنوز آن منطقه به عنوان جایی کثیف،
01:59
because of their association with the trash.
32
119960
2080
حاشیه‌ای و جدا افتاده دیده می‌شد.
02:03
So my initial idea was to create an anamorphic piece,
33
123080
2856
پس ایده‌ی اولیه من برای این قسمت طراحی قطعه آنامورفیک بود
02:05
a piece that you can only see from one vantage point.
34
125960
2856
قطعه‌ای که شما فقط از یک موضع برتر بتوانید ببینید.
02:08
I wanted to challenge myself artistically by painting over several buildings
35
128840
4336
به عنوان یک هنرمند دوست داشتم خودم رو با نقاشی چند ساختمان به چالش بکشم
02:13
and having it only fully visible from one point on the Muqattam Mountain.
36
133200
5136
و همه‌ی آن نقاشی از یک نقطه در کوه مقطم قابل دیدن باشد.
02:18
The Muqattam Mountain is the pride of the community.
37
138360
2576
کوه مقطم باعث غرور مردم این منطقه است.
02:20
This is where they built the St. Simon Monastery,
38
140960
2456
این‌جا مکانی است که صومعه سنت سیمون را ساختند.
02:23
a 10,000-seat cave church that they carved into the mountain itself.
39
143440
5120
صومعه‌ای داخل غار با۱۰٫۰۰۰صندلی تراش داده شده از خود کوه.
02:29
So, the first time I stood on top of the mountain
40
149200
4056
پس برای بار اول که بالای کوه ایستادم
02:33
and I looked at the neighborhood,
41
153280
1616
و به این محله نگاه کردم
02:34
I asked myself, how on earth will I convince all those owners
42
154920
2896
از خودم پرسیدم چطور ممکن است که صاحبان این املاک را راضی کنم
02:37
to let me paint on their buildings?
43
157840
2176
تا اجازه بدهند که ساختمون آن‌ها را نقاشی کنم.
02:40
And then Magd came.
44
160040
1376
بعد با مقد آشنا شدم
02:41
Magd is a guide from the Church.
45
161440
2376
مقد در کلیسا راهنما بود.
02:43
He told me the only person I needed to convince was Father Samaan,
46
163840
4096
اون گفت تنها کسی که باید راضی کنم پدر سمان است
02:47
who is the leader of the community.
47
167960
2456
که رهبر این جامعه است.
02:50
But to convince Father Samaan, I needed to convince Mario,
48
170440
3216
اما برای قانع شدن پدر باید اول ماریو را قانع کنی،
02:53
who is a Polish artist who moved to Cairo 20 years ago
49
173680
3056
یک هنرمند لهستانی که ۲۰ سال پیش به قاهره نقل مکان کرد
02:56
and who created all the artwork of the Cave Church.
50
176760
3816
و کسی است که تمام آثار هنری این کلیسای غاری را به وجود آورد.
03:00
I am really grateful to Mario. He was the key of the project.
51
180600
2920
واقعا سپاسگزار ماریو هستم، اون کلید اصلی پروژه من بود.
03:04
He managed to get me a meeting with Father Samaan,
52
184280
2376
او ترتیبی داد تا جلسه‌‌ای با پدر سمان داشته باشم،
03:06
and surprisingly, he loved the idea.
53
186680
1736
و جای تعجب بود که عاشق این ایده شد.
03:08
He asked me about where I painted before
54
188440
2256
از من پرسید که قبلا کجاها نقاشی کردم
03:10
and how I will make it happen.
55
190720
1456
و چطوری می‌خواهم این کار را کنم.
03:12
And he was mainly concerned by what I was going to write.
56
192200
3200
و نگرانی اصلی او این بود که چه متنی را می‌خواهم بنویسم.
03:16
In every work that I create, I write messages
57
196760
2136
در هر اثری که خلق می‌کنم پیامی رو روی آن با
03:18
with my style of Arabic calligraphy.
58
198920
1776
شیوه‌ی خوش‌نویسی عربی خودم می‌نویسم.
03:20
I make sure those messages are relevant to the place where I am painting
59
200720
3736
مطمئن می‌شوم آن پیام مرتبط با مکانی است که دارم روی آن نقاشی می‌کنم.
03:24
but have this universal dimension,
60
204480
1620
اما بعد جهانی را هم در نظر می‌گیرم
03:26
so anybody around the world can relate to it.
61
206124
2800
تا هرکس از هر جای دنیا بتواند با اون پیام ارتباط برقرار کند.
03:29
So for Manshiyat Naser,
62
209560
1256
برای محله‌ منشیت ناصر
03:30
I decided to write in Arabic the words of St. Athanasius of Alexandria,
63
210840
4776
تصمیم گرفتم پیامی به عربی از آتاناسیوس بنویسم،
03:35
a Coptic bishop from the third century,
64
215640
1936
اسقف قبطی قرن سوم میلادی
03:37
who said: (Arabic),
65
217600
4576
که به عربی گفته...
03:42
which means in English,
66
222200
1256
که در انگلیسی یعنی
03:43
"Anyone who wants to see the sunlight clearly
67
223480
2136
«کسی که می‌خواهد نور خورشید را واضح ببیند
03:45
needs to wipe his eyes first."
68
225640
1480
اول باید چشمانش را پاک کند.»
03:47
It was really important for me
69
227800
1776
این واقعا برای من مهم بود
03:49
that the community felt connected to the words.
70
229600
2896
که مردم محله با این نوشته احساس پیوند داشته باشند.
03:52
And for me this quote was perfectly reflecting the spirit of the project.
71
232520
3440
و برای من این نقل قول خیلی خوب پروژه را منعکس می‌کرد،
03:56
So Father Samaan blessed the project,
72
236480
2416
و پدر سامان برای پروژه دعا کرد،
03:58
and his approval brought all the residents on board.
73
238920
2960
و تاییدش همه‌ی ساکنین رو با پروژه همراه کرد.
04:02
Hundreds of liters of paint, a dozen blue manual lifts,
74
242640
4296
هزاران لیتر رنگ و ده‌ها آسانسور آبی رنگ دستی،
04:06
several trips back and forth to Cairo,
75
246960
2136
چندین سفر رفت و برگشت به قاهره،
04:09
a strong and solid team from France, North Africa, Middle East and the US,
76
249120
4136
یک تیم بسیار قوی از فرانسه، آفریقای شمالی، خاورمیانه و آمریکا
04:13
and after a year of planning and logistics, there we are,
77
253280
3456
و بعد یکسال برنامه‌ریزی و تدارکات، این ما هستیم،
04:16
my team and some members from the local community
78
256760
2616
تیم من و بعضی از اعضاء محله
04:19
creating a piece that will spread over 50 buildings,
79
259400
3496
طرحی را آماده کردیم که در بیش از ۵۰ ساختمان گسترش می‌یابد
04:22
some filling up the space of the calligraphy
80
262920
2896
که بخشی از آنها با خطاطی پر می‌شد
04:25
that I trace with colors.
81
265840
1416
این نوشته رنگ‌ها با رنگ پر می‌شدند.
04:27
Here some blue, there some yellow, there some orange.
82
267280
3056
برخی آبی رنگ، برخی زرد و برخی هم نارنجی بودند.
04:30
Some others carrying some sand bags
83
270360
2135
بعضی‌ها گونی‌های خاک راو حمل میکردند
04:32
and putting them on the top of the buildings
84
272519
2097
و بالای ساختمانها میبردند
04:34
to hold those manual lifts,
85
274640
1336
برای نگهداشتن بالابرهای دستی
04:36
and some others assembling and disassembling those same lifts
86
276000
2896
و برخی همان بالابرها را سوار یا پیاده می‌کردند
04:38
and moving them around the different buildings.
87
278920
2200
و به ساختمان‌های مختلف حمل می‌کردند.
04:42
At the beginning of the project,
88
282200
1696
در ابتدای پروژه
04:43
I numbered all those buildings on my sketch,
89
283920
3656
توی طراحی‌ام همه آن ساختمان‌ها را شماره گذاری کردم،
04:47
and there was no real interaction with the community.
90
287600
2496
و هیچ تعامل واقعی با جماعت آنجا نداشتم.
04:50
People didn’t get the point of all this.
91
290120
2136
مردم نکته کار را نمی‌فهمیدند.
04:52
But fast enough, those building numbers became family names.
92
292280
4496
اما دیری نگذشت که آن شماره‌های ساختمان اسم پیدا کردند.
04:56
The first building was the house of Uncle Ibrahim.
93
296800
2600
اولین ساختمان خانه عمو ابراهیم بود.
05:00
Uncle Ibrahim is such an enthusiastic person.
94
300040
2136
عمو ابراهیم چنان فرد مشتاق و پرشوری است.
05:02
He was always singing and making jokes,
95
302200
2056
همیشه جک می گفت و آواز می‌خواند،
05:04
and his daughters and sons saved me from his bull
96
304280
4336
و دختران و پسرانش من را از دست آن گاو نر نجات می‌دادند
05:08
who wanted to attack me on the fourth floor.
97
308640
2456
که می خواست در طبقه چهارم حمله کند.
05:11
(Laughter)
98
311120
1296
(خنده)
05:12
Actually, the bull saw me from the window and came out on the balcony.
99
312440
3296
راستش، آن گاو نر من را از پنجره دید و به بالکن آمد.
05:15
(Laughter)
100
315760
1336
(خنده)
05:17
Yeah.
101
317120
1200
آره.
05:21
Uncle Ibrahim was always hanging out on the balcony
102
321680
2656
عمو ابراهیم همیشه تو بالکنش می‌چرخید
05:24
and talking to me while I was painting.
103
324360
1976
و موقع نقاشی کردنم با من حرف می زد.
05:26
I remember him saying that he didn’t go to the mountain for 10 years,
104
326360
3976
یادم می‌آید که به من گفت ۱۰سالی است که کوه نرفته
05:30
and that he never takes a day off.
105
330360
1816
و هرگز یک روز هم مرخصی نرفته.
05:32
He said that if he stopped working, who will stop the garbage?
106
332200
3776
به من گفت اگر دست از کار بکشد چه کسی مانع زباله‌ها می‌شد.
05:36
But surprisingly, at the end of the project,
107
336000
3416
اما شگفتا که در پایان پروژه
05:39
he came all the way to the mountain to look at the piece.
108
339440
2816
او همه راه تا کوهستان را آمد تا نگاهی به این تکه بی‌اندازد.
05:42
He was really proud to see his house painted,
109
342280
2776
او واقعا از این که خانه‌اش رنگ شد افتخار می‌کرد
05:45
and he said that this project was a project of peace and --
110
345080
3760
و گفت که این پروژه، پروژه صلح و ---
05:50
sorry --
111
350400
1200
متاسفم--
05:53
(Applause)
112
353000
2560
(تشویق)
06:06
Thank you.
113
366400
1200
متشکرم.
06:08
He said that it was a project of peace and unity
114
368320
4976
او گفت این پروژه‌ای برای اتحاد و صلح بود
06:13
and that it brought people together.
115
373320
1720
و مردم را گرد هم آورد.
06:15
So his perception towards the project changed,
116
375680
3216
در نتیجه درک او نسبت به پروژه تغییر کرد
06:18
and my perception towards the community changed also,
117
378920
3896
و درک من از جامعه و آنچه آن‌ها انجام می‌دادند
06:22
and towards what they do.
118
382840
1936
نیز تغییر کرد.
06:24
All the garbage that everybody is disgusted by is not theirs.
119
384800
4616
همه‌ی زباله‌ای که همه از آن بیزارند مال آنها نیست.
06:29
They just work out of it.
120
389440
1496
آنها فقط با آنها کار می‌کردند.
06:30
Actually, they don’t live in the garbage. They live from the garbage.
121
390960
3256
راستش آنها بین زباله‌ها زندگی نمی‌کردند. بلکه از آن پول درمی‌آوردند.
06:34
So I started doubting myself and wondering
122
394240
2216
پس به خودم اجازه دادم به این که هدف واقعی
06:36
what was the real purpose of this whole project?
123
396480
3776
کل این پروژه چه بود فکر کرده و شک کنم.
06:40
It was not about beautifying a place by bringing art to it.
124
400280
4096
قصدم زیبا کردن یک محل با آوردن هنر به آنجا نبود.
06:44
It was about switching perception and opening a dialogue
125
404400
3056
قصدم تغییر ادراک و شروع گفتگو با جوامعی بود
06:47
on the connection that we have with communities that we don’t know.
126
407480
3160
که راه برقراری ارتباط با آن‌ها را نمی دانستیم.
06:51
So day after day,
127
411520
1256
پس با گذر روزها
06:52
the calligraphy circle was taking shape,
128
412800
2376
دایره خطاطی در حال شکل گرفتن بود
06:55
and we were always excited to go back on the mountain to look at the piece.
129
415200
4056
و ماهمیشه هیجان رفتن به کوهستان و نگاه کردن به اثر را داشتیم.
06:59
And standing exactly at this point every day made my realize
130
419280
3136
و دقیقا در این مرحله هر روز در جایی ایستاده بودم که باعث شد
07:02
the symbolism behind this anamorphic piece.
131
422440
2816
نماد پشت سر این اثر آنامورفیک را بفهمم.
07:05
If you want to see the real image of somebody,
132
425280
2176
اگر قصد دیدن تصویر واقعی کسی را دارید،
07:07
maybe you should change your angle.
133
427480
1960
شاید لازم باشد زاویه خود را تغییر دهید.
07:10
There was doubts and difficulties,
134
430440
1816
مشکلات و تردیدهای وجود داشت،
07:12
like fears and stress.
135
432280
1256
مثل ترس و استرس.
07:13
It wasn't simple to work in such environments,
136
433560
2176
کار کردن در چنین محیطی آسان نبود،
07:15
sometimes having pigs under you while you paint
137
435760
2216
بعضی اوقات موقع نقاشی، خوک‌ها زیر دست و پایمان بودند
07:18
or climbing a stack of garbage to reach a lift.
138
438000
2816
یا از کپه‌ی زباله برای رسیدن به آسانسور استفاده میکردیم.
07:20
But we all got over the fear of the heights, the swinging lifts,
139
440840
3336
اما همه‌ی ما بر ترس‌مان از ارتفاع، اسانسورهای گردان،
07:24
the strength of the smell
140
444200
1256
بوی تند و همین‌طور
07:25
and also the stress of not finishing on time.
141
445480
2136
فشار ناشی از تمام نشدن بموقع کار غلبه می‌کردیم.
07:27
But the kindness of all those people made us forget everything.
142
447640
3240
اما مهربانی این مردم باعث می‌شد همه چیز را فراموش کنیم.
07:31
The building number 3 was the house of Uncle Bakheet and Aunty Fareeda.
143
451600
4176
ساختمان شماره ۳ خانه عمو بخیت و خاله فریدا بود.
07:35
In Egyptian, they have this expression that says, "Ahsen Nas,"
144
455800
3256
در مصر، ما اصطلاح «آشن ناس» را داریم
07:39
which means "the best people."
145
459080
1536
که یعنی «بهترین مردم».
07:40
They were the best people.
146
460640
1256
آن‌ها بهترین مردم بودند.
07:41
We used to take our break in front of their houses,
147
461920
3136
ما وقفه‌های استراحت‌مان زا جلوی خانه آن‌ها برگزار می‌کردیم،
07:45
and all the kids of the neighborhood
148
465080
2376
و همه بچه‌های محله
07:47
used to join us.
149
467480
1336
دورمان جمع می‌شدند.
07:48
I was impressed and amazed by the kids of Manshiyat Naser.
150
468840
4336
من تحت تاثیر و شگفتی کودکان منشیت ناصر بودم.
07:53
For the first few days, they were always refusing anything we were offering them,
151
473200
4136
تا چند روزی چیزی از ما قبول نمی‌کردند،
07:57
even a snack or a drink.
152
477360
2056
حتی نه یک نوشیدنی یا خوراکی.
07:59
So I asked Aunty Fareeda, "Why is that?"
153
479440
1936
برای همین از خاله فریدا پرسیدم، «چرا اینطوریه؟»
08:01
And she told me they teach their kids to refuse anything
154
481400
3856
و او به من گفت آن‌ها به بچه ها یاد می‌دادند
08:05
from somebody that they don't know
155
485280
1656
از غریبه‌ها چیزی را قبول نکنند
08:06
because maybe this person needs it more than they do.
156
486960
2560
چون شاید خود غریبه بیش از آن‌ها به آن چیز نیاز داشته باشد.
08:10
So at this exact point I realized actually
157
490880
4016
همین‌جا بود که راستش فهمیدم
08:14
the Zaraeeb community was the ideal context
158
494920
2136
جماعت ضرایب بافت ایده‌الی بود
08:17
to raise the topic of perception.
159
497080
1600
برای پیش کشیدن موضوع ادراک.
08:19
We need to question our level of misconception
160
499240
3296
لازم است سطح تصور غلط و
08:22
and judgment we can have as a society
161
502560
2656
قضاوتی را که در قالب یک اجتماع
08:25
upon communities based on their differences.
162
505240
2440
نسبت به جوامع مختلف داریم، زیر زسوال ببریم.
08:28
I remember how we got delayed on Uncle Ibrahim's house
163
508960
3456
یادم هست یک چطور یکبار در خانه عمو ابراهیم کارمان عقب افتاد،
08:32
when his pigs that are bred on the rooftop
164
512440
2136
چون خوک‌هایش که در پشت بام جفتگیری می‌کنند
08:34
were eating the sand bags that hold the lifts.
165
514600
2576
کیسه های شنی که به‌عنوان بالابر استفاده می‌کردیم را داشتند می‌خوردند.
08:37
(Laughter)
166
517200
1560
(خنده)
08:39
The house of Uncle Bakheet and Aunty Fareeda
167
519640
2936
خانه عمو بخیت و خاله فریدا
08:42
was this kind of meeting point.
168
522600
1656
یکجورهایی میعادگاه بود.
08:44
Everybody used to gather there.
169
524280
1855
همه آنجا جمع می‌شدند.
08:46
I think this is what Uncle Ibrahim meant
170
526159
1937
فکر می‌کنم منظور عمو ابراهیم همین بود
08:48
when he said that was a project of peace and unity,
171
528120
2616
وقتی حرفش از پروژه اتحاد و صلح بود،
08:50
because I really felt that people were coming together.
172
530760
2799
چون واقعا حسم این بود که آن‌ها با هم می‌آمدند.
08:54
Everyone was greeting us with a smile, offering us a drink
173
534320
3176
همه با لبخند و پیشنهاد نوشیدنی
08:57
or inviting us into their own house for lunch.
174
537520
4016
یا دعوت از ما به منزل‌شان برای ناهار نزد ما می‌آمدند.
09:01
Sometime, you are at the first level of a building,
175
541560
3016
بعضی وقت‌ها، در طبقه اول ساختمانی هستی
09:04
and somebody opens his window and offers you some tea.
176
544600
2536
و کسی پنجره را باز می کند و به چای دعوت می‌شوید.
09:07
And then the same thing happens on the second floor.
177
547160
2456
و بعد همین داستان در طبقه دوم اتفاق می‌افتد.
09:09
And you keep going all the way to the top.
178
549640
2016
و همین‌طور در طبقات بالا.
09:11
(Laughter)
179
551680
1216
(خنده)
09:12
(Applause)
180
552920
1456
(تشویق)
09:14
I think I never drink as much tea as I did in Egypt.
181
554400
2456
فکر کنم هیچ جا اندازه مصر چای نخورده باشم.
09:16
(Laughter)
182
556880
1816
(خنده)
09:18
And to be honest with you, we could have finished earlier,
183
558720
2736
و راستش را بخواهید می‌توانستیم کار را زودتر تمام کنیم،
09:21
but I think it took us three weeks because of all those tea breaks.
184
561480
3176
اما به‌خاطر همه‌ی آن چای خوردن‌ها سه هفته طول کشید.
09:24
(Laughter)
185
564680
1800
(خنده)
09:28
In Egypt, they have another expression, which is "Nawartouna,"
186
568520
3536
در مصر، ما اصطلاحی داریم به معنی،
09:32
which means, "You brought light to us."
187
572080
2120
«شما روشنایی را برای ما به ارمغان آوردید.»
09:35
In Manshiyat Naser they were always telling us this.
188
575200
2896
در منشیت ناصر همیشه این حرف را به ما می‌زنند.
09:38
The calligraphy, actually --
189
578120
2136
خطاطی در واقع--
09:40
I used a white glow-in-the-dark paint for the calligraphy
190
580280
4056
همیشه از رنگ سفید درخشان با رنگ تیره برای خطاطی استفاده می‌کردم
09:44
so at the end of the project, we rented some black light projectors
191
584360
4176
بنابراین در پایان پروژه تعدادی پروژکتور نور مشکی کرایه می‌کردیم
09:48
and lit up the whole neighborhood,
192
588560
2376
و کل محله را روشن می‌کردیم،
09:50
surprising everybody around.
193
590960
1376
باعث تعجب همه می‌شدیم.
09:52
We wanted to tell them
194
592360
1256
قصدمان بود به آن‌ها بگوییم
09:53
that they are the ones who brought light to us.
195
593640
2200
که این آن‌ها بودند که نور را برای ما به ارمغان آوردند.
09:58
(Applause)
196
598280
2280
(تشویق)
10:09
The Zaraeeb community are strong, honest, hard workers,
197
609000
4056
جماعت زاریب قوی، صادق و سختکوش‌اند،
10:13
and they know their value.
198
613080
1736
و ارزش خود را می‌دانند.
10:14
The people of Cairo call them "the Zabaleen,"
199
614840
2136
مردم قاهره که آن‌ها را «زبالین» می‌نامیم
10:17
which means "the people of the garbage,"
200
617000
1976
یعنی مردمی از زباله.
10:19
but ironically, the people of Manshiyat Naser
201
619000
2736
اما ابهام نکته اینجاست که مردم منشیات ناصر
10:21
call the people of Cairo the Zabaleen.
202
621760
1856
اهالی قاهره را به نام زبالین می خوانند.
10:23
They say, they are the ones who produce the garbage, not them.
203
623640
2936
آنها می‌گویند این اهالی قاره هستند که زباله تولید می کنند نه آن‌ها.
10:26
(Laughter)
204
626600
1216
(خنده)
10:27
(Applause)
205
627840
1376
(تشویق)
10:29
The goal was to leave something to this community,
206
629240
2376
هدف باقی گذاشتن چیزی برای این جامعه بود،
10:31
but I feel that they are the ones who left something in our lives.
207
631640
3136
اما حس می‌کردم آن‌ها کسانی هستند که چیزی را در زندگی‌های ما باقی گذاشتند.
10:34
You know, the art project was just a pretext
208
634800
2096
راستش این پروژه هنری فقط یک بهانه‌ای بود
10:36
for this amazing human experience.
209
636920
1656
برای این تجربه‌ی انسانی فوق‌العاده.
10:38
The art piece at some point will disappear, vanish,
210
638600
2416
اثر هنری که در مرحله‌ای ناپدید خواهد شد
10:41
and actually there is somebody who is building a second floor
211
641040
2896
و راستش همیشه یکی هست که طبقه دومی را جلوی
10:43
in front of Uncle Ibrahim's house,
212
643960
1656
خانه عمو ابراهیم اضافه کند،
10:45
so it's covering part of the painting,
213
645640
1856
و این‌طوری بخشی از نقاشی را بپوشاند.
10:47
so I might need to go back and paint over it.
214
647520
2136
پس شاید لازم باشد دوباره برگردم و آن را از نو رنگ کنم.
10:49
(Laughter)
215
649680
1616
(خنده)
10:51
It was about the experience,
216
651320
1376
درباره‌ی تجربه بود،
10:52
about the story,
217
652720
1416
درباره داستان،
10:54
about the moment.
218
654160
1280
درباره لحظه.
10:56
From the streets of the neighborhood,
219
656560
1896
از خیابان‌های محله،
10:58
the painting appears in fragments,
220
658480
1620
نقاشی تکه تکه به نظر می‌رسد،
11:00
isolated from one another,
221
660124
1892
دور افتاده از یکدیگر،
11:02
standing alone.
222
662040
1256
تنها.
11:03
But connected with the sign of calligraphy
223
663320
2176
امروز اما متصل به علامت خشنویسی
11:05
that today reveals the powerful message that we should all think about
224
665520
3856
پیغام قدرتمندی را نمایان می‌کند که همه ما باید پیش از این که بخواهیم
11:09
before we want to judge somebody.
225
669400
1680
کسی را قضاوت کنیم به آن فکر کنیم.
11:11
Anyone who wants to see the sunlight clearly
226
671640
2136
هرکسی که می‌خواهد نور خورشید را به وضوح ببیند
11:13
needs to wipe his eyes first.
227
673800
1440
باید اول چشمانش را پاک کند.
11:15
Thank you.
228
675760
1416
متشکرم.
11:17
(Applause)
229
677200
7761
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7