What makes life worth living in the face of death | Lucy Kalanithi

309,959 views ・ 2017-06-07

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: fatemeh khani Reviewer: sadegh zabihi
00:12
A few days after my husband Paul was diagnosed with stage IV lung cancer,
0
12780
6376
چند روز بعد از تشخیص سرطان ریه وخیم همسرم،
00:19
we were lying in our bed at home,
1
19180
2496
در خانه روی رختخواب دراز کشیده بودیم،
00:21
and Paul said,
2
21700
1776
پل گفت:
00:23
"It's going to be OK."
3
23500
1200
«همه چیز روبراه می‌شود.»
00:25
And I remember answering back,
4
25860
2496
و یادم می‌آید پاسخ دادم:
00:28
"Yes.
5
28380
1216
«بله.
00:29
We just don't know what OK means yet."
6
29620
3760
فقط هنوز نمی‌دانیم روبراه یعنی چه.»
00:35
Paul and I had met as first-year medical students at Yale.
7
35140
3496
من و پل وقتی دانشجوی سال اول پزشکی در ییل بودیم همدیگر را ملاقات کردیم.
00:38
He was smart and kind and super funny.
8
38660
3440
او باهوش و مهربان و بسیار شوخ طبع بود.
00:42
He used to keep a gorilla suit in the trunk of his car,
9
42700
3816
عادت داشت یک ماسک گوریل در صندوق ماشینش نگه دارد
00:46
and he'd say, "It's for emergencies only."
10
46540
2416
و می‌گفت: «برای مواقع ضروری به درد می‌خورد.»
00:48
(Laughter)
11
48980
1200
(خنده)
00:51
I fell in love with Paul as I watched the care he took with his patients.
12
51020
3720
وقتی دلسوزی او را درمورد بیمارانش دیدم عاشقش شدم.
00:55
He stayed late talking with them,
13
55220
2176
او به مدت طولانی با آن‌ها صحبت می‌کرد،
00:57
seeking to understand the experience of illness
14
57420
3456
تا تجربه بیماری را بفهمد
01:00
and not just its technicalities.
15
60900
2120
و نه فقط نکات تخصصی آن را.
01:04
He later told me he fell in love with me
16
64380
2216
بعدها به من گفت وقتی مرا دید که
01:06
when he saw me cry over an EKG of a heart that had ceased beating.
17
66620
5040
داشتم به خاطر اینکه ضربان قلب بیماری متوقف شده بود گریه می‌کردم عاشقم شد.
01:12
We didn't know it yet,
18
72940
1536
ما هنوز این را نمی‌دانستیم،
01:14
but even in the heady days of young love,
19
74500
3136
اما در روز‌های آتشین عشق جوانی،
01:17
we were learning how to approach suffering together.
20
77660
3120
داشتیم یاد می‌گرفتیم که چطور همراه هم با درد مواجه شویم.
01:22
We got married and became doctors.
21
82660
2376
ما ازدواج کردیم و پزشک شدیم.
01:25
I was working as an internist
22
85060
2016
من متخصص داخلی بودم
01:27
and Paul was finishing his training as a neurosurgeon
23
87100
4056
و پل داشت دوره جراحی اعصاب خود را می‌گذراند
01:31
when he started to lose weight.
24
91180
1640
که کم کم لاغر شد.
01:34
He developed excruciating back pain and a cough that wouldn't go away.
25
94300
4920
کمردرد دردناکش و سرفه‌های بی پایانش شروع شد.
01:40
And when he was admitted to the hospital,
26
100220
2136
و وقتی در بیمارستان بستری شد،
01:42
a CT scan revealed tumors in Paul's lungs and in his bones.
27
102380
4080
به وسیله یک سی تی اسکن تومورهایی در روده و استخوان‌های پل پیدا شد.
01:48
We had both cared for patients with devastating diagnoses;
28
108460
3600
هردوی ما به بیمارانی که بیماری‌های سخت داشتند توجه زیادی کرده بویم؛
01:53
now it was our turn.
29
113020
2360
حال نوبت ما بود.
01:58
We lived with Paul's illness for 22 months.
30
118540
2600
ما ۲۲ ماه با بیماری پل زندگی کردیم.
02:01
He wrote a memoir about facing mortality.
31
121740
2520
او خاطراتی درباره رویارویی با مرگ می‌نوشت.
02:05
I gave birth to our daughter Cady,
32
125140
2160
دخترمان کیدی را به دنیا آوردم
02:08
and we loved her and each other.
33
128060
1680
و ما او و یکدیگر را عاشقانه دوست داشتیم.
02:10
We learned directly how to struggle through really tough medical decisions.
34
130540
4640
ما مستقیماً یاد گرفتیم چطور با تصمیمات سخت پزشکی کنار بیاییم.
02:17
The day we took Paul into the hospital for the last time
35
137140
3575
روزی که برای آخرین بار پل را به بیمارستان بردیم
02:20
was the most difficult day of my life.
36
140739
2041
سخت‌ترین روز زندگی من بود.
02:24
When he turned to me at the end
37
144380
1976
وقتی آخرین بار به من نگاه کرد
02:26
and said, "I'm ready,"
38
146380
2480
و گفت: «من آماده‌ام.»
02:30
I knew that wasn't just a brave decision.
39
150820
2680
می‌دانستم این فقط یک تصمیم سخت نیست.
02:34
It was the right one.
40
154100
1320
این تصمیم درست بود.
02:36
Paul didn't want a ventilator and CPR.
41
156500
2880
پل دستگاه تنفس و احیای قلب نمی‌خواست.
02:40
In that moment,
42
160180
1496
در آن لحظه،
02:41
the most important thing to Paul
43
161700
2600
مهمترین چیزی که پل می‌خواست
02:45
was to hold our baby daughter.
44
165380
1680
در آغوش گرفتن دختربچه‌مان بود.
02:49
Nine hours later,
45
169060
1816
نه ساعت بعد،
02:50
Paul died.
46
170900
1200
پل از دنیا رفت.
02:55
I've always thought of myself as a caregiver --
47
175780
2256
من همیشه خودم را به عنوان یک مراقب می‌دیدم --
02:58
most physicians do --
48
178060
2056
بیشتر پزشکان اینطور هستند --
03:00
and taking care of Paul deepened what that meant.
49
180140
2800
و مراقبت از پل معنای آن را عمیق‌تر کرد.
03:03
Watching him reshape his identity during his illness,
50
183940
3616
دیدن بازسازی هویتش درطول بیماری،
03:07
learning to witness and accept his pain,
51
187580
3496
یادگرفتن مواجهه و قبول دردش،
03:11
talking together through his choices --
52
191100
2536
گفتگو درباره انتخاب‌هایش --
03:13
those experiences taught me
53
193660
1416
همه این تجربه‌ها به من یاد داد
03:15
that resilience does not mean bouncing back to where you were before,
54
195100
5256
که سختی به معنای مثل قبل رفتار کردن نیست
03:20
or pretending that the hard stuff isn't hard.
55
200380
2680
یا تظاهر به اینکه سختی، سخت نیست.
03:23
It is so hard.
56
203940
2000
خیلی سخت است.
03:26
It's painful, messy stuff.
57
206980
3280
بسیار دردناک و پیچیده است.
03:31
But it's the stuff.
58
211140
1416
اما این چیزها هست.
03:32
And I learned that when we approach it together,
59
212580
3240
و یادگرفتم که وقتی باهم به آن برسیم،
03:36
we get to decide what success looks like.
60
216940
3680
تصمیم می‌گیریم موفقیت یعنی چه.
03:42
One of the first things Paul said to me after his diagnosis was,
61
222900
3320
یکی از اولین چیز‌هایی که پل بعد از تشخیص بیماری اش به من گفت این بود:
03:47
"I want you to get remarried."
62
227180
1520
«می‌خواهم دوباره ازدواج کنی.»
03:50
And I was like, whoa, I guess we get to say anything out loud.
63
230300
3336
و من اینطور شدم، واه، فکرمی کردم می‌توانیم با صدای بلند صحبت کنیم.
03:53
(Laughter)
64
233660
2536
(خنده)
03:56
It was so shocking
65
236220
2056
این خیلی تکان دهنده
03:58
and heartbreaking ...
66
238300
1800
و دلهره آور بود …
04:01
and generous,
67
241260
1216
و سخاوتمندانه،
04:02
and really comforting
68
242500
1496
و واقعاً آرامش‌بخش بود،
04:04
because it was so starkly honest,
69
244020
2576
زیرا آنقدر صادق بود
04:06
and that honesty turned out to be exactly what we needed.
70
246620
3120
که صادقانه بودن دقیقاً همان چیزی بود که ما نیاز داشتیم.
04:10
Early in Paul's illness,
71
250580
1696
در اوایل بیماری پل،
04:12
we agreed we would just keep saying things out loud.
72
252300
3360
باهم توافق کردیم که همه چیز را بلند بگوییم.
04:17
Tasks like making a will,
73
257220
2296
چیز‌هایی مانند نوشتن وصیت نامه،
04:19
or completing our advance directives --
74
259540
2656
یا کامل کردن کار‌های عقب افتاده --
04:22
tasks that I had always avoided --
75
262220
2576
کار‌هایی که همیشه از آن‌ها دوری می‌کردم --
04:24
were not as daunting as they once seemed.
76
264820
2280
که به اندازه قبل ترسناک به نظر نمی‌رسند.
04:27
I realized that completing an advance directive is an act of love --
77
267860
4359
متوجه شدم تکمیل کار‌های عقب افتاده یکی از کار‌های عشق است --
04:33
like a wedding vow.
78
273300
1560
مثل عهد ازدواج.
04:35
A pact to take care of someone,
79
275540
2256
عهد می‌بندم که از دیگری مراقبت کنم،
04:37
codifying the promise
80
277820
2296
قول می‌دهم که
04:40
that til death do us part,
81
280140
1920
تا موقعی که مرگ ما را جدا نکرده
04:43
I will be there.
82
283060
1240
کنارت هستم.
04:45
If needed, I will speak for you.
83
285780
2440
اگر لازم بود، احساساتم را با تو درمیان می‌گذارم.
04:49
I will honor your wishes.
84
289020
2280
من به آرزوهایت احترام می‌گذارم.
04:53
That paperwork became a tangible part of our love story.
85
293100
3360
آن عهد روی کاغذ تبدیل به یک بخش قابل لمس از عشقمان شد.
04:58
As physicians,
86
298860
1216
به عنوان پزشک،
05:00
Paul and I were in a good position
87
300100
1656
من و پل می‌توانستیم
05:01
to understand and even accept his diagnosis.
88
301780
3160
این بیماری را درک کنیم و حتی بپذیریم.
05:05
We weren't angry about it,
89
305940
1336
ما از این بابت عصبانی نبودیم،
05:07
luckily,
90
307300
1216
خوشبختانه
05:08
because we'd seen so many patients in devastating situations,
91
308540
4136
چون بیماران زیادی در شرایط بسیار ناراحت کننده دیده‌بودیم،
05:12
and we knew that death is a part of life.
92
312700
2680
و ما می‌دانستیم مرگ بخشی از زندگی است.
05:17
But it's one thing to know that;
93
317700
1576
اما باید یک چیز می‌دانستیم؛
05:19
it was a very different experience
94
319300
1656
این یک تجربه متفاوت
05:20
to actually live with the sadness and uncertainty of a serious illness.
95
320980
4480
برای زندگی در سایه غم و ابهام درباره یک بیماری جدی بود.
05:26
Huge strides are being made against lung cancer,
96
326540
3216
گام‌های بلندی برای درمان سرطان ریه برداشته شده‌بود
05:29
but we knew that Paul likely had months to a few years left to live.
97
329780
4760
اما می‌دانستیم که پل تنها چند ماه تا چند سال دیگر زنده است.
05:36
During that time,
98
336540
1216
در طول آن زمان،
05:37
Paul wrote about his transition from doctor to patient.
99
337780
2800
پل درباره تبدیل شدن از پزشک به بیمار نوشت.
05:41
He talked about feeling like he was suddenly at a crossroads,
100
341500
4056
درباره اینکه احساس می‌کرد به یک تقاطع رسیده صحبت می‌کرد
05:45
and how he would have thought he'd be able to see the path,
101
345580
2800
و اینکه چطور فکر می‌کرده خواهد توانست مسیر را ببیند،
05:49
that because he treated so many patients,
102
349140
2736
اینکه چون بیماران زیادی را درمان کرده،
05:51
maybe he could follow in their footsteps.
103
351900
2280
می‌توانست جای پای آن‌ها قدم بگذارد.
05:55
But he was totally disoriented.
104
355100
1800
اما کاملاً سردرگم بود.
05:58
Rather than a path,
105
358260
1776
به جای یک راه،
06:00
Paul wrote,
106
360060
1496
پل نوشت:
06:01
"I saw instead
107
361580
2056
«در عوض
06:03
only a harsh, vacant, gleaming white desert.
108
363660
4160
تنها یک بیابان خشن و خالی و نورانی دیدم.
06:08
As if a sandstorm had erased all familiarity.
109
368540
3160
گویا یک طوفان شن همه آشنایی‌ها را پاک کرده‌بود.
06:12
I had to face my mortality
110
372980
1840
مجبور بودم با مرگم روبه رو شوم
06:15
and try to understand what made my life worth living,
111
375820
3600
و سعی کنم بفهمم چه چیز زندگی‌ام را سزاوار زیستن می‌کند،
06:20
and I needed my oncologist's help to do so."
112
380500
3480
و برای اینکار به کمک تومور شناسم نیاز داشتم.»
06:27
The clinicians taking care of Paul
113
387260
2056
متخصصانی که از پل مراقبت می‌کردند
06:29
gave me an even deeper appreciation for my colleagues in health care.
114
389340
4216
از من به خاطر همکارانم در بخش مراقبت بهداشتی تقدیر می‌کردند.
06:33
We have a tough job.
115
393580
1976
کار دشواری بود.
06:35
We're responsible for helping patients have clarity around their prognoses
116
395580
4776
مامسئولیم تا به بیماران کمک کنیم تا پیش بینی
06:40
and their treatment options,
117
400380
1976
و گزینه‌های درمان بیماریشان روشن شود
06:42
and that's never easy, but it's especially tough
118
402380
2496
و این هیچ وقت آسان نیست اما وقتی با بیماری‌های کشنده‌ای
06:44
when you're dealing with potentially terminal illnesses like cancer.
119
404900
3680
مانند سرطان سروکار داشته باشید دشوار است.
06:50
Some people don't want to know how long they have left,
120
410140
3696
بعضی افراد نمی‌خواهند بدانند چقدر از عمرشان مانده‌است،
06:53
others do.
121
413860
1200
بقیه می‌خواهند بدانند.
06:55
Either way, we never have those answers.
122
415660
2480
بااین حال ما هیچ‌وقت آن پاسخ‌ها را نداریم.
07:00
Sometimes we substitute hope
123
420020
2840
گاهی اوقات ما امید را
07:03
by emphasizing the best-case scenario.
124
423900
2360
به وسیله تاکید بر بهترین طرح جایگزین می‌کنیم.
07:08
In a survey of physicians,
125
428140
2096
در یک بررسی از پزشکان،
07:10
55 percent said they painted a rosier picture
126
430260
4816
۵۵ درصد گفتند آن‌ها وقتی تشخیص بیماری را
07:15
than their honest opinion
127
435100
1456
توصیف می‌کردند
07:16
when describing a patient's prognosis.
128
436580
1960
تصویری امیدوارانه‌تر از نظر واقعی آن‌ها ترسیم کردند.
07:19
It's an instinct born out of kindness.
129
439780
2720
این یک تولد غریزی از مهربانی است.
07:23
But researchers have found
130
443940
1416
اما محققان دریافته‌اند
07:25
that when people better understand the possible outcomes of an illness,
131
445380
5216
که وقتی افراد بهتر درباره نتایج احتمالی یک بیماری بفهمند،
07:30
they have less anxiety,
132
450620
1520
کمتر دچار تشویش می‌شوند،
07:32
greater ability to plan
133
452900
1760
توانایی بهتری برای برنامه‌ریزی دارند
07:35
and less trauma for their families.
134
455660
2320
و به خانواده‌هایشان آسیب کمتری وارد می‌شود.
07:40
Families can struggle with those conversations,
135
460620
2736
خانواده‌ها می‌توانند برای آن گفتگوها تلاش کنند
07:43
but for us, we also found that information immensely helpful with big decisions.
136
463380
6480
اما درمورد ما، ما دریافتیم که اطلاعات در تصمیم گیری‌های بزرگ بسیار کمک کننده است.
07:50
Most notably,
137
470740
1200
به خصوص
07:52
whether to have a baby.
138
472860
1200
اگر یک بچه داشته‌باشید.
07:56
Months to a few years meant Paul was not likely to see her grow up.
139
476620
4960
احتمالاً تا ماه‌ها یا سال‌ها پل نمی‌توانست بزرگ شدن دخترمان را ببیند.
08:02
But he had a good chance of being there for her birth
140
482660
2496
اما خوش شانس بودیم که او در زمان تولدش
08:05
and for the beginning of her life.
141
485180
1640
و دقایق اول زندگی‌اش کنار ما بود.
08:08
I remember asking Paul
142
488460
1976
یادم می‌آید از پل پرسیدم
08:10
if he thought having to say goodbye to a child
143
490460
3376
که آیا فکر کرد خداحافظی با یک کودک
08:13
would make dying even more painful.
144
493860
2520
مرگ را دردناک‌تر می‌کند.
08:18
And his answer astounded me.
145
498220
1856
پاسخش مرا متحیر کرد.
08:20
He said,
146
500100
1696
او گفت:
08:21
"Wouldn't it be great if it did?"
147
501820
2240
«خوب نیست اگر اینطور شود؟»
08:27
And we did it.
148
507860
1200
و همینطور شد.
08:29
Not in order to spite cancer,
149
509660
2560
نه برای تنفر از سرطان،
08:33
but because we were learning
150
513340
1856
بلکه به خاطر اینکه داشتیم یاد می‌گرفتیم
08:35
that living fully means accepting suffering.
151
515220
5160
که بهتر زندگی کردن یعنی قبول درد.
08:43
Paul's oncologist tailored his chemo
152
523700
2416
پزشک پل، شیمی درمانی او را طوری تنظیم کرد
08:46
so he could continue working as a neurosurgeon,
153
526140
3296
که بتواند کار جراحی مغز را ادامه دهد،
08:49
which initially we thought was totally impossible.
154
529460
2440
که تصور می‌کردیم غیرممکن است.
08:53
When the cancer advanced
155
533340
1296
وقتی سرطان پیشرفته شد
08:54
and Paul shifted from surgery to writing,
156
534660
2520
و پل از جراحی به نوشتن روی آورد،
08:58
his palliative care doctor prescribed a stimulant medication
157
538020
3336
پزشک مراقب او داروی انگیزه بخشی را برایش تجویز کرد
09:01
so he could be more focused.
158
541380
1600
تا بتواند بیشتر تمرکز کند.
09:04
They asked Paul about his priorities and his worries.
159
544420
3680
آن‌ها از پل سوالاتی درباره اولویت‌ها و نگرانی‌هایش پرسیدند.
09:08
They asked him what trade-offs he was willing to make.
160
548900
3640
از او پرسیدند چه چیز‌هایی را می‌خواهد سبک و سنگین کند.
09:14
Those conversations are the best way to ensure
161
554300
4136
آن گفتگوها بهترین راه برای اطمینان هستند
09:18
that your health care matches your values.
162
558460
3880
از اینکه مراقبت از سلامتی تان با ارزش‌هایتان همخوانی دارد.
09:24
Paul joked that it's not like that "birds and bees" talk
163
564100
2656
پل به شوخی گفت که مثل گفتگو‌های جنسی نیست
09:26
you have with your parents,
164
566780
1336
که با پدرو مادرت داری
09:28
where you all get it over with as quickly as possible,
165
568140
2536
و با تمام سرعت آن را تمام کنی،
09:30
and then pretend it never happened.
166
570700
1696
و بعد وانمود کنی اتفاقی نیفتاده است.
09:32
You revisit the conversation as things change.
167
572420
2896
همینطور که چیزها تغییر می‌کنند دوباره گفتگو می‌کنید.
09:35
You keep saying things out loud.
168
575340
2920
همچنان حرف‌ها را بلند بلند می‌گویید.
09:40
I'm forever grateful
169
580220
1256
من تا ابد سپاسگزار هستم
09:41
because Paul's clinicians felt
170
581500
2376
چون پزشکان پل احساس کردند
09:43
that their job wasn't to try to give us answers they didn't have,
171
583900
3096
که کارشان این نیست که برای جواب دادن به سوالاتی که جوابشان را نمی‌دانند،
09:47
or only to try to fix things for us,
172
587020
3376
یا یافتن راه حل برای مشکلاتمان تلاش کنند،
09:50
but to counsel Paul through painful choices ...
173
590420
2800
بلکه مشاوره دادن به پل درباره انتخاب‌های سختش ...
09:54
when his body was failing but his will to live wasn't.
174
594140
5000
وقتی بدنش ضعیف شده‌بود نه اراده‌اش برای ادامه زندگی.
10:01
Later, after Paul died,
175
601260
1560
مدت‌ها بعد از مرگ پل،
10:03
I received a dozen bouquets of flowers,
176
603780
2696
من ده‌ها دسته گل دریافت کردم
10:06
but I sent just one ...
177
606500
1520
اما تنها برای یک نفر دسته گل فرستادم…
10:08
to Paul's oncologist,
178
608900
2056
غده شناس پل،
10:10
because she supported his goals
179
610980
3456
چون او از هدف‌های پل حمایت کرد
10:14
and she helped him weigh his choices.
180
614460
2560
و به او کمک کرد تا انتخاب هایش را بسنجد.
10:18
She knew that living means more than just staying alive.
181
618340
4680
او می‌دانست که معنای زندگی فراتر از زنده بودن است.
10:25
A few weeks ago, a patient came into my clinic.
182
625540
2896
چند هفته پیش، بیماری به مطب من مراجعه کرد.
10:28
A woman dealing with a serious chronic disease.
183
628460
3160
زنی که داشت با یک بیماری سخت مزمن دست و پنجه نرم می‌کرد.
10:32
And while we were talking about her life and her health care,
184
632700
2896
و زمانی که داشتیم درباره زندگی او و مراقبت سلامتی صحبت می‌کردیم،
10:35
she said, "I love my palliative care team.
185
635620
3480
او گفت:« من عاشق تیم مراقبت تسکینی‌ام هستم.
10:39
They taught me that it's OK to say 'no'."
186
639980
2040
به من یاد دادند که "نه" گفتن قابل قبول است.»
10:43
Yeah, I thought, of course it is.
187
643460
1800
بله فکر کردم، البته که اینطور است.
10:46
But many patients don't feel that.
188
646660
2240
اما بیشتر بیماران اینطور فکر نمی‌کنند.
10:50
Compassion and Choices did a study
189
650660
2136
سازمان دلسوزی و انتخاب تحقیقی انجام داد
10:52
where they asked people about their health care preferences.
190
652820
3200
و از مردم درباره ترجیحات مراقبت سلامتی شان پرسیدند.
10:56
And a lot of people started their answers with the words
191
656580
4056
و افراد زیادی با این کلمات آغاز کردند:
11:00
"Well, if I had a choice ..."
192
660660
1440
« خب، اگر حق انتخاب داشتم...»
11:03
If I had a choice.
193
663860
1560
اگر حق انتخاب داشتم.
11:06
And when I read that "if,"
194
666700
1896
و وقتی آن "اگر" را خواندم
11:08
I understood better
195
668620
2176
بهتر متوجه شدم
11:10
why one in four people
196
670820
2856
که چرا یک نفر در چهار نفر
11:13
receives excessive or unwanted medical treatment,
197
673700
4856
درمان پزشکی ناخواسته یا بیش از حد دریافت می‌کند
11:18
or watches a family member receive excessive or unwanted medical treatment.
198
678580
5160
یا یکی از اعضای خانواده درمان پزشکی ناخواسته یا بیش از حد دریافت می‌کند.
11:25
It's not because doctors don't get it.
199
685420
2096
این موضوع بخاطر این نیست که پزشکان نمی‌دانند.
11:27
We do.
200
687540
1200
ما می‌دانیم.
11:29
We understand the real psychological consequences
201
689340
2936
ما متوجه نتایج روانی
11:32
on patients and their families.
202
692300
2360
روی بیماران و خانواده آن‌ها می‌شویم.
11:35
The things is, we deal with them, too.
203
695580
1840
موضوع ای‍ن است که ماهم با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنیم.
11:38
Half of critical care nurses and a quarter of ICU doctors
204
698540
5336
نیمی از پرستاران و یک چهارم پزشکان بخش مراقبت‌های ویژه
11:43
have considered quitting their jobs
205
703900
2536
بخاطر اندوهی که برخی از بیمارانشان احساس می‌کنند
11:46
because of distress over feeling that for some of their patients,
206
706460
4896
از کارشان دست می‌کشند.
11:51
they've provided care that didn't fit with the person's values.
207
711380
3400
آن‌ها از بیماران طوری مراقبت کردند که مناسب ارزش‌های شخص نبود.
11:57
But doctors can't make sure your wishes are respected
208
717220
2496
اما پزشکان تا وقتی خواسته‌های شما را ندانند
11:59
until they know what they are.
209
719740
2200
نمی‌دانند آن‌ها برآورده می‌شود یا نه.
12:03
Would you want to be on life support if it offered any chance of longer life?
210
723820
3720
آیا می‌خواهید در دستگاه حفظ زندگی بمانید تا بعدها شانسی برای زندگی شما پیدا شود؟
12:08
Are you most worried about the quality of that time,
211
728820
3616
آیا بیشتر نگران کیفیت آن زمان هستید
12:12
rather than quantity?
212
732460
1200
یا کمیت؟
12:14
Both of those choices are thoughtful and brave,
213
734540
3280
هردو انتخاب متفکرانه و شجاعانه است
12:19
but for all of us, it's our choice.
214
739020
1840
اما برای همه ما انتخاب ماست.
12:22
That's true at the end of life
215
742020
1720
در انتهای زندگی ما
12:24
and for medical care throughout our lives.
216
744740
2576
و برای مراقبت پزشکی در طول زندگی ما درست است.
12:27
If you're pregnant, do you want genetic screening?
217
747340
2856
اگر باردار هستید آیا آزمایش ژنتیکی می‌خواهید؟
12:30
Is a knee replacement right or not?
218
750220
1920
آیا جایگزینی زانو درست است یا خیر؟
12:33
Do you want to do dialysis in a clinic or at home?
219
753420
3320
آیا می‌خواهید در یک کلینیک دیالیز شوید یا در خانه؟
12:38
The answer is:
220
758420
1200
جواب این است:
12:40
it depends.
221
760460
1200
بستگی دارد.
12:42
What medical care will help you live the way you want to?
222
762380
4480
کدام روش درمانی به شما اجازه می‌دهد به روشی که می‌خواهید زندگی کنید؟
12:48
I hope you remember that question
223
768900
2216
امیدوارم دفعه بعد که با یک تصمیم در مورد مراقبت بهداشتی خود
12:51
the next time you face a decision in your health care.
224
771140
3160
رو به رو می‌شوید این سوال را به خاطر داشته باشید.
12:55
Remember that you always have a choice,
225
775020
3040
یادتان باشد شما همیشه یک انتخاب دارید،
12:59
and it is OK to say no to a treatment that's not right for you.
226
779060
5720
و نه گفتن به درمانی که برای شما مناسب نیست قابل قبول است.
13:06
There's a poem by W.S. Merwin --
227
786420
3376
شعری از دبلیو. اس. مروین هست
13:09
it's just two sentences long --
228
789820
2296
که تنها دو جمله است
13:12
that captures how I feel now.
229
792140
2120
و شرح حال من است.
13:16
"Your absence has gone through me
230
796820
3096
«نبود تو چون نخی است
13:19
like thread through a needle.
231
799940
2520
که از سوراخ سوزن تنهایی من عبور می‌کند.
13:23
Everything I do is stitched with its color."
232
803620
3480
و هر آنچه می‌کنم انگار با رنگ این تنهایی بخیه خورده‌است.»
13:29
For me that poem evokes my love for Paul,
233
809300
3280
این شعر برای من عشقم به پل را تداعی می‌کند
13:33
and a new fortitude
234
813340
1976
و یک بردباری تازه
13:35
that came from loving and losing him.
235
815340
3040
که از عشق و از فقدان او می‌آید.
13:40
When Paul said, "It's going to be OK,"
236
820180
2400
وقتی پل می‌گوید: «درست می‌شود»
13:43
that didn't mean that we could cure his illness.
237
823820
3680
به معنی این نیست که ما این بیماری را درمان می‌کنیم.
13:48
Instead, we learned to accept both joy and sadness at the same time;
238
828420
5520
در عوض یاد می‌گیریم که هم شادی و هم غم را همزمان بپذیریم؛
13:55
to uncover beauty and purpose
239
835060
3296
برای کشف زیبایی و هدف
13:58
both despite and because we are all born
240
838380
4160
چون همه ما به دنیا می‌آییم
14:03
and we all die.
241
843340
1200
و همه ما می‌میریم.
14:06
And for all the sadness and sleepless nights,
242
846340
2560
و این همه غم و شب بیداری،
14:09
it turns out there is joy.
243
849700
1440
می‌گذرد و شادی می‌آید.
14:12
I leave flowers on Paul's grave
244
852260
2616
گل‌ها را روی قبر پل می‌گذارم
14:14
and watch our two-year-old run around on the grass.
245
854900
2720
و به دویدن کودک دوساله‌مان روی چمن‌ها نگاه می‌کنم.
14:19
I build bonfires on the beach and watch the sunset with our friends.
246
859060
4600
من روی ساحل آتش بازی راه می‌اندازم و با دوستانمان به غروب آفتاب نگاه می‌کنم.
14:25
Exercise and mindfulness meditation have helped a lot.
247
865340
3760
ورزش و مراقبه ذهنیت بسیار کمک کننده است.
14:30
And someday,
248
870620
1296
و یک روز،
14:31
I hope I do get remarried.
249
871940
1560
امیدوارم دوباره ازدواج کنم.
14:36
Most importantly, I get to watch our daughter grow.
250
876380
2760
و مهمتر از همه، می‌خواهم بزرگ شدن دخترمان را ببینم.
14:40
I've thought a lot about what I'm going to say to her
251
880540
3896
خیلی به این موضوع فکر می‌کنم که وقتی بزرگتر شد
14:44
when she's older.
252
884460
1240
به او چه می‌خواهم بگویم.
14:48
"Cady,
253
888220
1200
«کیدی،
14:50
engaging in the full range of experience --
254
890580
3216
درگیر انواع مختلف تجربه شدن --
14:53
living and dying,
255
893820
1696
زندگی و مرگ،
14:55
love and loss --
256
895540
1480
عشق و ازدست دادن --
14:57
is what we get to do.
257
897860
1280
کاری است که باید بکنیم.
15:00
Being human doesn't happen despite suffering.
258
900900
5040
انسان بودن بدون رنج نیست.
15:07
It happens within it.
259
907500
1280
درون آن است.
15:10
When we approach suffering together,
260
910780
1720
وقتی با هم به درد نزدیک می‌شویم،
15:13
when we choose not to hide from it,
261
913420
2080
وقتی پنهان نشدن از آن را انتخاب می‌کنیم،
15:16
our lives don't diminish,
262
916900
1416
زندگی هایمان کوتاه نمی‌شود،
15:18
they expand."
263
918340
1200
گسترده می‌شوند.»
15:21
I've learned that cancer isn't always a battle.
264
921700
2720
یاد گرفته‌ام سرطان همیشه یک مبارزه نیست.
15:26
Or if it is,
265
926220
1656
یا اگر هست،
15:27
maybe it's a fight for something different than we thought.
266
927900
3000
شاید هدف این مبارزه متفاوت از چیزی است که ما فکر می‌کنیم.
15:32
Our job isn't to fight fate,
267
932460
2360
شغل ما نبرد با سرنوشت نیست،
15:35
but to help each other through.
268
935980
1720
بلکه کمک به یکدیگر است.
15:39
Not as soldiers
269
939100
1520
نه به عنوان سرباز
15:41
but as shepherds.
270
941820
1200
بلکه به عنوان راهنما.
15:45
That's how we make it OK,
271
945740
2056
این گونه است که درست می‌شود،
15:47
even when it's not.
272
947820
1480
حتی وقتی اینطور نیست.
15:50
By saying it out loud,
273
950900
1360
با بلند حرف زدن،
15:53
by helping each other through ...
274
953220
1960
یا کمک به یکدیگر …
15:57
and a gorilla suit never hurts, either.
275
957180
1880
و یک لباس گوریل هرگز صدمه نمی‌زند.
16:00
Thank you.
276
960100
1216
سپاسگزارم.
16:01
(Applause)
277
961340
7096
(تشویق)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7