Bill Gross: Great ideas for finding new energy

بیل گراس ایده های جالبی در مورد منابع جدید انرژی مطرح می کند.

Translator: Adel Alaei Rad Reviewer: Mehdi Saberioon

Right when I was 15 was when I first got interested in solar energy.

من درست پانزده سالم بود که به انرژی خورشیدی علاقه مند شدم.

خانواده ام از فورت لی، نیوجرسی به کالیفرنیا مهاجرت کرده بود...

My family had moved from Fort Lee, New Jersey to California,

from the snow to lots of heat, and gas lines.

و ما از وسط برف و سرما به گرما و لوله کشی گاز رفتیم.

There was gas rationing in 1973.

سال 1973 ، گاز سهمیه بندی بود.

The energy crisis was in full bore.

آن زمان دوران اوج بحران انرژی بود.

I started reading "Popular Science" magazine,

من شروع کردم به خواندن مجلۀ Popular Science...

and I got really excited about the potential of solar energy

و من واقعآ از پتانسیل انرژی خورشیدی هیجان زده بودم.

to try and solve that crisis.

وسعی میکردم برای این بحران راه حلی ارائه کنم

I had just taken trigonometry in high school,

من تازه داشتم در دبیرستان مثلثات می خواندم...

I learned about the parabola

و یاد گرفته بودم که سهمی چیست...

and how it could concentrate rays of light to a single focus.

و اینکه چطور می تواند پرتوهای نور را متمرکز کند.

این نکته من را خیلی برانگیخت.

That got me very excited.

And I really felt that there would be potential

و من حس می کردم که حتماً می شود وسیله ای ساخت که...

to build some kind of thing that could concentrate light.

بتوان نور را با آن متمرکز کرد.

بنابراین شرکتی راه انداختم به نام Solar Devices (دستگاه های خورشیدی)

So, I started this company called Solar Devices.

و من در این شرکت قطعات سهمی شکل می ساختم.

And this was a company where I built parabolas,

I took metal shop,

یک کارگاه ماشینکاری کرایه کردم.

and I remember walking into metal shop building parabolas and Stirling engines.

و یادم می آید که به کارگاه می رفتم و سهمی و موتور استیرلینگ می ساختم.

و یک روز که داشتم روی ماشین تراش یک موتور استیرلینگ می ساختم...

And I was building a Stirling engine over on the lathe,

چند موتور سوار آمدند...

and all the motorcycle guys said, "You're building a bong, aren't you?"

و گفتند: "داری چپق می سازی، مگه نه؟"

و من گفتم: "نه، این یک موتور استیرلینگ واقعی است."

And I said, "No, it's a Stirling engine." But they didn't believe me.

ولی آنها حرف من را باور نکردند.

I sold the plans for this engine

من نقشه های آن موتور و بشقاب سهمی شکل را به قیمت هر کدام چهار دلار..

and for this dish in the back of "Popular Science" magazine,

در پشت جلد مجلۀ Popular Science می فروختم.

for four dollars each.

و آنقدر فروختم که هزینۀ سال اول تحصیل در Caltech رو درآوردم.

And I earned enough money to pay for my first year of Caltech.

برای من خیلی هیجان انگیز بود که به Caltech بروم.

It was a really big excitement for me to get into Caltech.

و سال اول در Caltech به تجارتم ادامه دادم.

And at my first year at Caltech, I continued the business.

ولی در سال دوم در Caltech سیستم نمره برقرار بود.

But then, in the second year of Caltech, they started grading.

سال اول سیستم فقط قبول/رد بود ولی سال دوم به بعد باید نمره می گرفتیم.

The whole first year was pass/fail, but the second year was graded.

دیگر نمی توانستم به تجارتم ادامه بدم...

I wasn't able to keep up with the business,

و من وارد یک مسیر انحرافی بیست و پنج ساله شدم.

and I ended up with a 25-year detour.

رویای من تبدیل انرژی خورشیدی با یک هزینۀ مناسب بود...

My dream had been to convert solar energy at a very practical cost,

ولی در آن زمان من ناچار بودم از این مسیر خارج شوم.

but then I had this big detour.

First, the coursework at Caltech.

اول، گذراندن واحدهای دانشگاهی Caltech بود.

Then, when I graduated from Caltech, the IBM PC came out,

بعد از فارغ التحصیلی از Caltech، کامپیوترهای IBM آمدند.

and I got addicted to the IBM PC in 1981.

و من در سال 1981 به کامپیوترهای شخصی IBM معتاد شدم.

And then in 1983, Lotus 1-2-3 came out,

و سپس در سال 1983، Lotus 1-2-3 آمد.

and I was completely blown away by Lotus 1-2-3.

و من کاملاً در Lotus 1-2-3 غرق شدم.

من کارم را با 3-2-1 راهبری کردم، و شروع کردم به نوشتن برنامه های افرودنی برای 3-2-1

I began operating my business with 1-2-3, began writing add-ins for 1-2-3,

و یک واسط کاربری زبان طبیعی (LUI) برای 3-2-1 نوشتم.

wrote a natural language interface to 1-2-3.

I started an educational software company after I joined Lotus,

بعد از ملحق شدن به Lotus، یک شرکت آموزش نرم افزار راه انداختم.

و بعد از آن شرکت Idealab را تاسیس کردم،

and then I started Idealab so I could have a roof

که فضایی داشته باشم که در آن بتوانم شرکت های متعددی را به ترتیب ایجاد کنم.

under which I could build multiple companies in succession.

پس از آن، سالها بعد همین اواخر در سال 2000، بحران انرژی جدید کالیفرنیا...

Much later -- in 2000, very recently -- the new California energy crisis --

یا آنچه انتظار می رفت یک بحران بزرگ انرژی باشد - پدید آمد.

what was purported to be a big energy crisis -- was coming.

و من داشتم تلاش می کردم راهی بیابم که ...

And I was trying to figure out

if we could build something that would capitalize on that

بتوان چیزی ساخت که انرژی را ذخیره کند

و هم خودمان تلاش کنیم و هم مردم را تشویق کنیم که برای مقابله با بحران واقعی...

and get people backup energy, in case the crisis really came.

انرژی ذخیره کنند.

And I started looking at how we could build battery backup systems

و شروع کردم به بررسی راههایی برای ساخت سیستمهای ذخیرۀ انرژی در باتری

که بتوانند برای 5 ساعت، 10 ساعت یا حتی یک تا سه روز کامل ...

that could give people five hours, 10 hours, maybe even a full day,

انرژی مصرفی را از سیستم ذخیره تامین کنند.

or three days' worth of backup power.

من خوشحالم که شما امروز شنیدید که

I'm glad you heard earlier today, batteries are unbelievably --

از نظر توانایی ذخیرۀ انرژی به چگالی، باتریها نسبت به سوخت شدیداً ضعیف هستند.

lack density compared to fuel.

So much more energy can be stored with fuel than with batteries.

نسبت به باتری، انرژی بسیار بیشتری را می توان در سوخت ذخیره کرد.

You'd have to fill your entire parking space of one garage space

شما باید تمام فضای یک پارکینگ یک ماشینه را با باتری پر کنید تا ...

فقط چهار ساعت ذخیرۀ انرژی داشته باشید.

just to give yourself four hours of battery backup.

و من بعد از تحقیق در بارۀ همۀ فناوریها، به این نتیجه رسیدم که

And I concluded, after researching every other technology

ما می توانیم روشهای ذخیرۀ انرژی را گسترش دهیم...

that we could deploy for storing energy --

- مثل چرخ طیار، یا انواع ترکیبهای باتری -

flywheels, different formulations of batteries --

it just wasn't practical to store energy.

ولی این یک روش عملی برای ذخیره کردن انرژی نیست.

So what about making energy? Maybe we could make energy.

خب، تولید انرژی چطور؟

شاید بتوانیم انرژی تولید کنیم.

I tried to figure out -- maybe solar's become attractive.

من سعی کردم به جمع بندی برسم: شاید انرژی خورشیدی جذابیت لازم را داشته باشه.

It's been 25 years since I was doing this,

بیست و پنج سال است که من با انرژی خورشیدی سروکار داشته ام.

let me go back and look at what's been happening with solar cells.

بگذارید برگردیم و ببینیم در سلولهای خورشیدی چه اتفاقی می افتد.

قیمت سلولهای خورشیدی از 10 دلار بر هر وات به 4-5 دلار رسیده بود.

And the price had gone down from 10 dollars a watt

to about four or five dollars a watt, but it stabilized.

ولی ثابت مانده بود.

And it needed to get much lower to be cost-effective.

و باید بسیار پایین تر می آمد تا به صرفه باشد.

من تمام اتفاقات جدیدی که در سلولهای خورشیدی رخ داده بود را بررسی کردم.

I studied all the new things that had happened in solar cells,

و به دنبال راه های جدیدی برای نوآوری بودم.

and was looking for ways we could make solar cells more inexpensively.

و سلولهای خورشیدی ارزانتری بسازم.

A lot of new things are happening to do that,

برای این منظور عوامل زیادی باید دست به دست هم بدهند.

but fundamentally, the process requires a tremendous amount of energy.

ولی اساساً این فرایند انرژی بسیار زیادی لازم دارد.

Some people say it takes more energy to make a solar cell

حتی بعضی افراد می گویند انرژیی که صرف ساخت یک سلول خورشیدی می شود...

than it will give out in its entire life.

بیشتر از کل انرژیی است که این سلول در تمام عمرش تولید خواهد کرد.

If we reduce the amount of energy it takes to make the cells,

خوشبختانه، اگر بتوانیم انرژی لازم برای تولید سلولهای خورشیدی را کاهش دهیم،

that will become more practical.

استفاده از آنها عملی تر خواهد شد.

But right now, you pretty much have to take silicon,

ولی در حال حاضر، برای تولید سلولها، تقریباً هیچ چاره ای ندارید جز اینکه...

put it in an oven at 1600 F for 17 hours, to make the cells.

سیلیس را به مدت 17 ساعت در دمای 870 درجۀ سانتیگراد قرار دهید.

A lot of people are working to try and reduce that,

افراد زیادی دارند تلاش می کنند که این را کاهش دهند.

but I didn't have anything to contribute.

ولی من در این زمینه دستم خالی بود.

So I tried to figure out what other way could we try

بنابراین من تلاش کردم راه های دیگری برای تولید اقتصادی انرژی خورشیدی پیدا کنم.

to make cost-effective solar electricity.

پس روی یک ایده تفکر کردم: چطور است نور خورشید را با یک آینۀ بزرگ متمرکز کنیم.

What if we collect the sun with a large reflector --

به همان روشی که من در دوران دبیرستان در ذهن داشتم.

like I had been thinking about in high school,

ولی شاید به کمک فناوری جدید بتوانیم جدب کننده ارزانتر و بزرگتری بسازیم

but maybe with modern technology we could make it cheaper --

و به کمک آن آفتاب را روی یک مبدل کوچک متمرکز کنیم.

concentrate it to a small converter,

در این صورت دستگاه تبدیل آنقدرها گران نخواهد شد.

and then the conversion device wouldn't have to be as expensive,

زیرا بسیار کوچکتر از سلولهای خورشیدی فعلی خواهد بود

because it's much smaller, rather than solar cells,

که باید تمام سطحی را که می خواهید از آن آفتاب را جذب کنید بپوشانند.

which have to cover the entire surface that you want to gather sun from.

حال ما یک راه حل عملی داریم

This seemed practical now,

زیرا در این 25 سال، نسبت به آنچه من قبلاً دیده بودم فناوریهای زیادی پدید آمده اند.

because a lot of new technologies had come in the 25 years

since I had last looked at it.

اول از همه، روشهای تولید متعددی ابداع شده اند

There was a lot of new manufacturing techniques,

به علاوه، موتورهای بسیار ارزان مینیاتوری،

not to mention really cheap miniature motors --

موتور بدون جاروبک (براشلس)، سروو موتور، استپ موتور،

brushless motors, servomotors, stepper motors,

که در پرینترها، اسکنرها و چیزهایی از این قبیل استفاده می شوند را می توان نام برد.

that are used in printers and scanners.

که تحولی در این زمینه به شمار می رود.

So, that's a breakthrough.

Of course, inexpensive microprocessors

همینطور ریزپردازنده های ارزان

and a very important breakthrough -- genetic algorithms.

و یک پیشرفت مهم دیگر، الگوریتم های ژنتیک.

یک توضیح مختصر در بارۀ الگوریتم های ژنتیک می دهم.

I'll be very short on genetic algorithms.

این الگوریتم روش قدرتمندی در حل مسایل حل نشدنی از طریق انتخاب طبیعی است.

It's a powerful way of solving intractable problems using natural selection.

شما یک مساله ای را که پاسخی در ریاضی محض ندارد انتخاب می کنید،

You take a problem that you can't solve with a pure mathematical answer,

و یک سیستم انقلابی سعی و خطا بنا می کنید.

you build an evolutionary system to try multiple tries at guessing,

جنسیت را اضافه می کنید،

you add sex --

where you take half of one solution and half of another

در جایی که نصف یک جواب را با نصف یک جواب دیگر بر می دارید و یک ترکیب جدید می سازید،

and then make new mutations --

و با "انتخاب طبیعی" پاسخهایی را که به اندازۀ کافی خوب نیستند حذف می کنید.

and you use natural selection to kill off not-as-good solutions.

معمولاً، این روزها با یک الگوریتم ژنتیکی روی کامپیوتر،

Usually, with a genetic algorithm on a computer today,

با یک پردازندۀ 3 گیگا هرتز،

with a three gigahertz processor,

می توانید تعداد زیادی از مساله هایی را که پیش از این حل نشدنی بودند،

you can solve many formerly intractable problems

ظرف چند دقیقه حل کنید.

in just a matter of minutes.

So we tried to come up with a way to use genetic algorithms

ما تلاش کردیم به کمک الگوریتمهای ژنتیکی

to create a new type of concentrator.

روشی برای طراحی متمرکز کننده های جدید پیدا کنیم.

And I'll show you what we came up with.

و من نتیجۀ کارمان را به شما نشان می دهم.

Traditionally, concentrators look like this.

به طور سنتی، متمرکز کننده ها به این شکل هستند

Those shapes are parabolas.

این اشکال سهموی هستند.

They take all the parallel incoming rays and focus it to a single spot.

آنها تمام پرتوهای موازی ورودی را در یک نقطه متمرکز می کنند.

They have to track the sun,

آنها باید خورشید را ره گیری کنند، زیرا باید همیشه مستقیماً رو به خورشید باشند.

because they have to point directly at the sun.

آنها معمولاً درجۀ پذیرشی حدود یک درجه دارند.

They usually have a one degree acceptance angle --

یعنی اگر بیشتر از یک درجه انحراف داشته باشند،

once they're more than a degree off,

دیگر پرتوهای آفتاب در کانون جمع نمی شوند.

none of the sunlight rays will hit the focus.

بنابراین ما تلاش کردیم راهی برای تولید جمع کنندۀ بدون ره گیری پیدا کنیم

So we tried to come up with a non-tracking collector

جمع کننده ای که بتواند بیشتر از یک درجه از آفتاب را دریافت کند

that would gather much more than one degree of light, with no moving parts.

بدون هیچ قطعۀ متحرکی.

بنابراین ما یک الگوریتم ژنتیک ایجاد کردیم تا این ایده را امتحان کنیم.

So we created a genetic algorithm to try this out,

ما برای بهینه سازی مدل یک آینۀ چند سطحی در XL ساختیم

we made a model in Excel of a multisurface reflector,

که یک چیز شگفت انگیز بیرون داد، واقعاً بیرون داد

and an amazing thing evolved, literally,

پس از آزمایش یک میلیارد چرخه، یک میلیارد راه حل مختلف

from trying a billion cycles, a billion different attempts,

با یک تابع تنظیم که مشخص می کند چگونه در طول روز

with a fitness function that defined how can you collect the most light,

from the most angles, over a day, from the sun.

از زوایای بیشتری، بیشترین نور را از خورشید دریافت کنیم.

و این شکلی است که به دست آمد.

And this is the shape that evolved.

It's this non-tracking collector with these six tuba-like horns,

این یک جمع کنندۀ تعقیب نکننده با شش شیپوری توبا شکل است

که هریک از آنها نور را به این روش دریافت می کنند.

and each of them collect light in the following way --

اگر نور به اینجا بتابد،

if the sunlight strikes right here,

it might bounce right to the center, the hot spot, directly,

می تواند مستقیم به مرکز، نقطۀ کانونی، منتقل شود.

ولی اگر خورشید از محور خارج شود و نور از کنار وارد شود،

but if the sun is off axis and comes from the side,

می تواند به دو نقطه بتابد و دو بار بازتاب شود.

it might hit two places and take two bounces.

So for direct light, it takes only one bounce,

پس برای نور مستقیم یک بازتاب،

و در نور خارج از محور دو بازتاب لازم است.

for off-axis light it might take two,

and for extreme off-axis, it might take three.

و برای نوری که خیلی خارج از محور است، سه بازتاب.

Your efficiency goes down with more bounces,

با افزایش بازتابها، بازده کم می شود.

because you lose about 10 percent with each bounce,

چون در هر بازتاب ده درصد از انرژی از دست می رود.

ولی این به ما این امکان را می دهد که نور را در بازۀ مثبت و منفی 25 درجه دریافت کنیم.

but this allowed us to collect light from a plus or minus 25-degree angle.

پس، با یک تجهیزات ایستا، می توان حدود دو ساعت و نیم نور دریافت کرد،

So, about two and a half hours of the day

we could collect with a stationary component.

Solar cells collect light for four and a half hours though.

گرچه سلولهای خورشیدی برای چهار ساعت ون نیم نور دریافت می کنند.

On an average adjusted day, a solar cell --

برای یک سلول خورشیدی در یک روز معمولی،

because the sun's moving across the sky,

(به دلیل حرکت خورشید در آسمان،

the solar cell is going down with a sine wave function of performance

کارایی سلول خورشیدی در زوایای خارج از محور،

به طور سینوسی کاهش می یابد.)

at the off-axis angles.

It collects about four and a half average hours of sunlight a day.

سلول خورشیدی حدود چهار ساعت و نیم در روز نور جذب می کند.

پس آینۀ ما، گرچه هیچ قطعۀ متحرکی نداشت

So even this, although it was great with no moving parts --

(می توانستیم به دماهای بالایی دست پیدا کنیم) کافی نبود.

we could achieve high temperatures -- wasn't enough.

ما باید سلولهای خورشیدی را پشت سر می گذاشتیم.

We needed to beat solar cells.

پس ما یک ایدۀ دیگر به کار بردیم.

So we took a look at another idea.

We looked at a way to break up a parabola into individual petals that would track.

ما به دنبال راهی گشتیم که یک سهموی را به گلبرگهای جداگانه ای تقسیم کنیم که بتوانند خورشید را ره گیری کنند.

پس چیزی که شما اینجا می بینید 12 گلبرگ جدا از هم است

So what you see here is 12 separate petals

که هر یک می توانند توسط یک ریز پردازندۀ جدا کنترل شوند

that each could be controlled with individual microprocessors

که تنها یک دلار قیممت دارند.

that would only cost a dollar.

You can buy a two-megahertz microprocessor for a dollar now.

شما این روزها می توانید یک ریزپردازندۀ دو مگا هرتز را با یک دلار بخرید.

And you can buy stepper motors that pretty much never wear out

و شما می توانید استپ موتورهایی به قیمت یک دلار بخرید که تقریباً هیچ وقت فرسوده نمی شوند

because they have no brushes,

چون جاروبک ندارند.

for a dollar.

So we can control all 12 of these petals for under 50 dollars

ما می توانیم تمام این گلبرگها را با هزینه ای زیر 50 دلار کنترل کنیم

and what this would allow us to do is not have to move the focus any more,

و این به ما این اجازه را می دهد که دیگر نقطۀ کانونی را جابجا نکنیم.

but only move the petals.

و فقط گلبرگها را حرکت دهیم.

The whole system would have a much lower profile,

کل سیستم هزیۀ بسیار کمتری دارد

but also we could gather sunlight for six and a half to seven hours a day.

ولی می تواند شش ساعت و نیم تا هفت ساعت در روز نور را دریافت کند.

اکنون که ما نور خورشید را متمرکز کرده ایم،

Now that we have concentrated sunlight,

برای تبدیل نور به برق چه چیزی می خواهیم در کانون قرار دهیم؟

what are we going to put at the center to convert sunlight to electricity?

ما تمام موتورهای حرارتی که بشر تا کنون به کار برده را امتحان کردیم

So we tried to look at all the different heat engines

that have been used in history to convert sunlight or heat to electricity,

که نور آفتاب یا گرما را به برق تبدیل کنیم.

And one of the great ones of all time,

و یکی از بزرگترین موتورهای کل تاریخ،

James Watt's steam engine of 1788 was a major breakthrough.

موتور بخار جیمز وات است که در سال 1788 یک نقطۀ عطف اساسی بود.

در حقیقت جیمز وات موتور بخار را اختراع نکرد، بلکه آن را بهبود بخشید.

James Watt didn't actually invent the steam engine, he just refined it.

ولی بهبودش خارق العاده بود.

But his refinements were incredible.

او یک راهنمای حرکت خطی به پیستون ها اضافه کرد،

He added new linear motion guides to the pistons,

همچنین برای خنک کردن بخار در بیرون سیلندر یک کاندنسور اضافه کرد،

he added a condenser to cool the steam outside the cylinder,

او پیستونهای دو طرفه به کار برد و در نتیجه قدرت را دو برابر کرد.

he made the engine double-acting, so it had double the power.

اینها نوآوریهای اساسی بودند.

Those were major breakthroughs. All of the improvements he made --

منظورم تمام اصلاحاتی است که او ایجاد کرد.

and it's justifiable that our measure of energy, the watt,

و عادلانه است که امروزه واحد اندازه گیری توان به نام او نام گذاری شده است.

today is named after him.

So we looked at this engine, and this had some potential.

پس ما این موتور را بررسی کردیم، و توانمندی هایی در آن دیدیم

موتورهای بخار خطرناک هستند،

Steam engines are dangerous,

and they had tremendous impact on the world --

همانطور که می دانید آنها تاثیر عظیمی بر دنیا داشته اند،

industrial revolution and ships and locomotives.

(انقلاب صنعتی، کشتی ها و قطارها)

ولی آنها در اندازه های بزرگ کاربرد دارند.

But they're usually good to be large,

so they're not good for distributed power generation.

پس برای تولید پراکندۀ برق مناسب نیستند.

و از طرفی آنها فشار بالایی دارند، و خطرناک هستند.

They're also very high-pressure, so they're dangerous.

Another type of engine is the hot air engine.

نوع دیگری از موتورها موتور هوای گرم است.

And the hot air engine also was not invented by Robert Stirling,

و موتور هوای گرم را هم رابرت استیرلینگ اختراع نکرد،

but Robert Stirling came along in 1816 and radically improved it.

بلکه او سال 1816 این موتور را بهبود داد.

This engine, because it was so interesting --

این موتور به خاطر اینکه به جای بخار با هوا کار می کند بسیار جالب است،

it only worked on air, no steam --

has led to hundreds of creative designs over the years

و در طی سالیان متمادی منجر به صدها طرح خلاقانه شده است،

that use the Stirling engine principle.

که اصول موتور استیرلینگ را به کار می برند.

But after the Stirling engine, Otto came along,

ولی بعد از موتور استیرلینگ، اوتو آمد.

and also, he didn't invent the internal combustion engine,

و او هم موتور درونسوز را اختراع نکرده بود و فقط آنرا کامل کرد.

he just refined it.

او موتور خود را در سال 1867 در پاریس به نمایش گذاشت،

He showed it in Paris in 1867, and it was a major achievement

و به موفقیت بزرگی دست یافت

because it brought the power density of the engine way up.

زیرا با این کار چگالی تولید توان موتور را افزایش داده بود.

اکنون می شد توان بیشتری را در فضای کمتری تولید کرد.

You could now get a lot more power in a lot smaller space,

و این به موتور این امکان را می داد که در کاربردهای قابل حمل استفاده شود.

and that allowed the engine to be used for mobile applications.

در نتیجه ما یکباره قابلیت جابجایی به دست آوردیم،

So, once you have mobility,

you're making a lot of engines because you've got lots of units,

اکنون موتورهای زیادی ساخته می شدند زیرا واحدهای تولید انرژی زیادی وجود داشت،

as opposed to steam ships or big factories,

برعکس موتورهای بزرگ کشتی و کارخانه های بزرگ که به تعداد زیاد ساخته نمی شدند.

so this was the engine that ended up benefiting from mass production

پس این موتور بود که از تولید انبوه بهره مند شد.

where all the other engines didn't.

در حالیکه دیگر موتورها از این امکان برخوردار نشدند.

So, because it went into mass production,

پس چون موتور به تولید انبوه رسید،

costs were reduced, 100 years of refinement,

هزینۀ تولید کاهش یافت، 100 سال بهبود و پیشرفت،

emissions were reduced, tremendous production value.

انتشار گازها کاهش یافت، ارزش عظیم تولید.

There have been hundreds of millions of internal combustion engines built,

صدها میلیون موتور درونسوز ساخته شده است.

در مقایسه با هزاران موتور استیرلینگی که ساخته شده،

compared to thousands of Stirling engines built.

و تعداد معدودی موتور بخار که امروزه به ندرت ساخته می شوند،

And not nearly as many small steam engines being built anymore,

تنها در اندازه های بزرگ و برای کارهای سنگین.

only large ones for big operations.

So after looking at these three, and 47 others,

پس بعد از بررسی این سه موتور و 47 موتور دیگر

we concluded that the Stirling engine would be the best one to use.

ما به این نتیجه رسیدیم که موتور استیرلینگ مناسب ترین موتور برای کار ما است.

I want to give you a brief explanation of how we looked at it and how it works.

من می خواهم به طور خلاصه نشان بدهم که این موتور چگونه کار می کند و ما چگونه به آن نگاه کردیم

So we tried to look at the Stirling engine in a new way,

ما تلاش کردیم به موتور استیرلینگ نگاهی تازه داشته باشیم،

چون استفاده از آن عملی بود (وزن در کار ما اهمیت نداشت)

because it was practical --

weight no longer mattered for our application.

جهش موتور درونسوز به خاطر اهمیت وزن بود

The internal combustion engine took off because weight mattered,

چون باید جابجا می شد.

because you were moving around.

But if you're trying to generate solar energy in a static place

ولی اگر انرژی خورشیدی را در جایی ثابت تولید کنیم،

وزن چندان اهمیتی نخواهد داشت.

the weight doesn't matter so much.

نتیجۀ دیگری که ما به آن رسیدیم این بود که بازده اهمیت زیادی ندارد.

We also discovered that efficiency doesn't matter so much

چون منبع انرژی، رایگان است.

if your energy source is free.

Normally, efficiency is crucial

معمولاً بازده مهم است،

because the fuel cost of your engine over its life

چون هزینۀ سوخت در طول عمر یک موتور بسیار بیشتر از قیمت خود موتور است.

dwarfs the cost of the engine.

But if your fuel source is free,

ولی اگر سوخت رایگان باشد،

then the only thing that matters

تنها چیزی که مهم می شود، هزینۀ سرمایه گذاری اولیۀ روی موتور است.

is the up-front capital cost of the engine.

پس لازم نیست بازده موتور را بهینه کنیم.

So you don't want to optimize for efficiency,

بلکه می خواهیم توان تولیدی در ازای هر دلار را بهینه کنیم.

you want to optimize for power per dollar.

پس با به کار بردن این چرخش جدید و با فرض جدید،

So using that new twist, with the new criteria,

ما دوباره به موتور استیرلینگ نگاهی نو انداختیم.

we thought we could relook at the Stirling engine,

و همچنین الگوریتم ژنتیک را وارد ماجرا کردیم.

and also bring genetic algorithms in.

اساساً، زمان رابرت استیرلینگ، گوردون مور نبوده است

Basically, Robert Stirling didn't have Gordon Moore before him

to get us three gigahertz of processor power.

که برایش ریزپردازندۀ 3 گیگا هرتز بسازد.

So we took the same genetic algorithm

پس ما همان الگوریتم ژنتیکی که قبلاً استفاده کرده بودیم

that we used earlier to make that concentrator,

تا آن آینۀ متمرکز کننده را (که به کارمان نیامد) بسازیم، دوباره به کار بردیم

which didn't work out for us,

که موتور استیرلینگ را بهینه سازی کنیم.

to optimize the Stirling engine,

و طراحی، ابعاد و اندازه های آن را

and make its design sizes and all of its dimensions

چنان تعیین کنیم که بیشترین توان به ازای یک دلار هزینه را به دست آوریم،

the exact optimum to get the most power per dollar,

مستقل از وزن و اندازه،

irrespective of weight, irrespective of size,

just to get the most conversion of solar energy,

برای تبدیل بیشتر انرژی خورشیدی، چون آفتاب رایگان است.

because the sun is free.

و این فرایندی است که ما طی کردیم، (بگذارید به شما نشان بدهم این موتور چگونه کار می کند.)

And that's the process we took -- let me show you how the engine works.

ساده ترین موتور گرمایی، یا موتور هوای گرم کل تاریخ

The simplest heat engine, or hot air engine, of all time

اینگونه است: یک جعبه مثلاً یک قوطی فلزی و یک پیستون بردارید

would be this -- take a box, a steel canister, with a piston.

Put a flame under it, the piston moves up.

یک شعله زیر آن بگذارید، پیستون بالا می آید.

Take it off the flame and pour water on it, or let it cool down,

شعله را بردارید و آب روی آن بریزید، یا بگذارید خنک شود، پیستون پایین می رود.

the piston moves down.

That's a heat engine.

این یک موتور گرمایی است.

That's the most fundamental heat engine you could have.

به همین سادگی، این بنیادی ترین موتور گرمایی است که می توانید داشته باشید.

The problem is the efficiency is one hundredth of one percent,

مشکل اینست که بازده آن یک صدم درصد است.

because you're heating all the metal of the chamber

زیرا شما تمام فلز اتاق سیلندر را گرم می کنید

and then cooling all the metal of the chamber each time.

و سپس همۀ فلز را مجدداً خنک می کنید.

درحالیکه شما توان را از هوای گرم شده می گیرید

And you're only getting power from the air that's heating at the same time,

انرژی زیادی را در گرم کردن و خنک کردن فلز هدر می دهید.

but you're wasting energy heating and cooling the metal.

پس یک نفر یک ایدۀ هوشمندانه داد،

So someone came up with a very clever idea.

که به جای اینکه کل سیلندر را گرم و سرد کنیم،

Instead of heating and cooling the whole cylinder,

بیاییم یک جابجا کننده درون سیلندر بگذاریم،

what about if you put a displacer inside --

(یک وسیلۀ کوچک که هوا را عقب و جلو می راند.)

a little thing that shuttles the air back and forth.

با صرف انرژی کم آن را بالا و پایین می کنیم

You move that up and down with a little bit of energy

و اینگونه فقط هوا را بین نقطۀ گرم و سرد جابجا می کنیم.

but now you're only shifting the air down to the hot end and up to the cold end.

پایین به نقطۀ گرم و بالا به نقطۀ سرد.

So, now you're not alternately heating and cooling the metal, just the air.

پس دیگر فلز را متناوباً گرم و سرد نمی کنیم،

بلکه هوا را سرد و گرم می کنیم.

That allows you to get the efficiency up

این به ما این اجازه را می دهد که بازده را از یک صدم درصد

from a hundredth of a percent to about two percent.

به دو درصد برسانیم،

و سپس رابرت استیرلینگ یک ایدۀ نبوغ آمیز ارائه کرد،

And then Robert Stirling came along with this genius idea,

که این بود که: درست است که ما دیگر فلز را گرم نمی کنیم،

which was, well, I'm still not heating the metal now,

with this kind of engine,

ولی همچنان همۀ هوا را گرم و سرد می کنیم.

but I'm still reheating all the air.

همچنان هر بار همۀ هوا را گرم و دوباره سرد می کنیم

I'm still heating the air every time and cooling the air every time.

حالا اگر یک اسفنج گرمایی در میانۀ راه بگذاریم

What about if I put a thermal sponge in the middle,

در مسیر هوا از نقطۀ گرم به نقطۀ سرد، چه خواهد شد؟

in the passageway between where the air has to move between hot and cold?

پس او توری سیمی، خورده شیشه،

So he made fine wires, and cracked glass,

and all different kinds of materials to be a heat sponge.

و بسیاری دیگر از انواع مواد را برای ساختن اسفنج گرمایی استفاده کرد.

So when the air pushes up to go from the hot end to the cold end,

به این صورت، وقتی هوا از انتهای گرم به انتهای سرد منتقل می شود

it puts some heat into the sponge.

مقداری گرما به اسفنج می دهد.

And then when the air comes back after it's been cooled,

و وقتی بعد از سرد شدن، بر می گردد

گرما را دوباره جذب می کند.

it picks up that heat again.

به این وسیله ما انرژی را پنج یا شش بار استفاده می کنیم.

So you're reusing your energy five or six times,

و این کار بازده را تا 30-40 درصد می رساند.

and that brings the efficiency up to between 30 and 40 percent.

این یک اختراع هوشمندانه، نبوغ آمیز و کمتر شناخته شده از رابرت استیرلینگ بود

It's a little known, but brilliant, genius invention of Robert Stirling

that takes the hot air engine from being somewhat impractical --

که موتور هوای گرم را از یک طرح غیر عملی

(همان حسی که به من دست داد وقتی یک مدل سادۀ آن را در دبیرستان ساختم)

like I found out when I made the real simple version in high school --

به کاملاً عملی تبدیل کرد.

to very potentially possible,

یه شرطی که بتوانید با بازده بالا و هزینۀ ساخت کم آن را طراحی کنید.

once you get the efficiency up,

if you can design this to be low enough cost.

بنابراین ما کاملاً روی ساخت ارزانترین طرح ممکن تمرکز کردیم.

So we really set out on a path to try and make the lowest cost possible.

We built a huge mathematical model of how a Stirling engine works.

ما یک مدل ریاضی عظیم از نحوۀ عملکرد موتور استیرلینگ ساختیم.

الگوریتم ژنتیک را اجرا کردیم.

We applied the genetic algorithm.

و پاسخ آن را برای موتور بهینه گرفتیم.

We got the results from that for the optimal engine.

We built engines --

ما چندین موتور ساختیم (صد تا موتور در طی دو سال گذشته)

so we built 100 different engines over the last two years.

عملکرد هریک از آنها را اندازه گرفتیم، و مدل را بر اساس اندازه گیری ها تنظیم کردیم،

We measured each one, we readjusted the model to what we measured,

و از آنجا به مدل نمونۀ فعلی رسیدیم.

and then we led that to the current prototype.

این ما را به سوی یک موتور خیلی جمع و جور و ارزان هدایت کرد

It led to a very compact, inexpensive engine,

و این موتور این شکلی است.

and this is what the engine looks like.

بگذارید به شما نشان بدهم که این موتور در واقعیت چه شکلی است.

Let me show you what it looks like in real life.

خب، این همان موتور است.

So this is the engine. It's just a small cylinder down here,

این یک سیلندر کوچک است که درونش یک ژنراتور و تمام اتصالات را جای داده است.

which holds the generator inside and all the linkage,

و این درپوش قسمت گرم است. (سیلندر گرم در بالا)

and it's the hot cap -- the hot cylinder on the top --

این قسمت گرم می شود، این قسمت سرد است.

this part gets hot, this part is cool,

and electricity comes out.

و الکتریسیته تولید می شود.

The exact converse is also true.

دقیقاً عکس آن هم درست است.

If you put electricity in, this will get hot and this will get cold,

اگر برق به آن وارد کنید، این قسمت گرم می شود و این قسمت سرد.

شما یخچال خواهید داشت.

you get refrigeration.

So it's a complete reversible cycle,

پس این کاملاً یک سیکل برگشت پذیر است،

a very efficient cycle, and quite a simple thing to make.

یک سیکل بسیار کارامد و تقریباً آسان برای ساختن.

بنابراین ما دو چیز را کنار هم قرار می دهیم.

So now you put the two things together.

ما موتور را داریم،

So you have the engine.

What if you combine the petals and the engine in the center?

حال چه می شود اگر آن را در کانون گلبرگها بگذاریم؟

گلبرگها خورشید را ره گیری می کنند و موتور نور متمرکز شده را دریافت می کند،

The petals track and the engine gets the concentrated sunlight,

گرما را می گیرد و به برق تبدیل می کند.

takes that heat and turns it into electricity.

اولین نمونۀ سیستم ما این شکلی بود،

This is what the first prototype of our system looked like

شامل گلبرگها و موتور در مرکز.

with the petals and the engine in the center.

این دستگاهی است که بیرون زیر نور خورشید کار می کند.

This is being run out in the sun,

و من اکنون می خواهم دستگاه واقعی را که به شما نشان دهم.

and now I want to show you what the actual thing looks like.

(Applause)

(تشویق)

Thank you.

متشکرم.

خب، این یک واحد با 12 گلبرگ است

So this is a unit with the 12 petals.

These petals cost about a dollar each --

این گلبرگها هر کدام حدود یک دلار هزینه می برند،

they're lightweight, injection-molded plastic, aluminized.

قطعات تزریق پلاستیک سبک با روکش آلومینیوم

The mechanism to control each petal is below there,

مکانیزم کنترل هریک از این گلبرگها در این زیر قرار دارد و هرکدام یک ریزپردازنده دارد

with a microprocessor on each one.

چند ترموکوپل روی موتور نصب شده اند

There are thermocouples on the engine --

little sensors that detect the heat when the sunlight strikes them.

حسگرهای کوچکی که وقتی آفتاب به آنها می تابد گرما را حس می کنند.

Each petal adjusts itself separately to keep the highest temperature on it.

هر گلبرگ خود را جداگانه چنان تنظیم می کند که بیشترین گرما را دریافت کند.

When the sun comes out in the morning, the petals will seek the sun,

صبح وقتی خورشید طلوع می کند، گلبرگها به دنبال خورشید می گردند.

find it by searching for the highest temperature.

و با جستجوی بیشترین حرارت، آن را پیدا می کنند

طی یک و نیم تا دو دقیقه پس از تابش آفتاب به مخزن گرم

About a minute and a half or two minutes after the rays are striking the hot cap

the engine will be warm enough to start

موتور به اندازۀ کافی گرم می شود که شروع به کار کند

and then the engine will generate electricity

و سپس موتور به مدت شش و نیم در روز برق تولید می کند.

for about six and a half hours a day --

شش ساعت و نیم تا هفت ساعت در مدتی که خورشید در آسمان حرکت می کند.

six and a half to seven hours as the sun moves across the sky.

نقطۀ قوتی که ما می توانیم از آن بهره ببریم

A critical part that we can take advantage of

این است که ما از ریزپردازنده های ارزانی استفاده می کنیم

is that we have these inexpensive microprocessors

و هرکدام از این گلبرگها، خود گردان هستند.

and each of these petals is autonomous,

و هر یک از گلبرگها جای خورشید را بدون نیاز به تنظیم کاربر، پیدا می کند.

and each of these petals figures out where the sun is with no user setup.

So you don't have to tell what latitude, longitude you're at,

پس لازم نیست شما مشخص کنید که در چه موقعیت جغرافیایی هستید

یا تعیین کنید که زاویۀ سقف چند درجه است

what your roof slope angle is, or what orientation.

یا در چه جهتی است.

It doesn't really care.

اینها اصلاً مهم نیستند.

What it does is it searches to find the hottest spot,

کاری که این سیستم می کند اینست که گرم ترین نقطه را جستجو می کند.

it searches again a half an hour later, a day later, a month later.

و دوباره نیم ساعت بعد باز جستجو می کند، و باز روز دیگر هم جستجو می کند.

یک ماه دیگر باز هم جستجو می کند.

It basically figures out where on Earth you are

و به سادگی موقعیت شما را با مشاهدۀ جهت حرکت خورشید تشخیص می دهد.

by watching the direction the sun moves,

پس لازم نیست شما هیچ اطلاعاتی وارد کنید.

so you don't have to actually enter anything about that.

روشی که این واحد کار می کند این است که وقتی خورشید بیرون می آید

The way the unit works is,

when the sun comes out, the engine will start

موتور شروع به کار می کند و برق تولید می نماید.

and you get power out here.

ما برق AC وDC داریم، می توانید برق 12 ولت مستقیم بگیرید

We have AC and DC, get 12 volts DC,

so that could be used for certain applications.

که برای مصارف خاصی کاربرد دارد.

همچنین ما اینورتر داریم که به شما برق 117 ولت متناوب می دهد

We have an inverter in there, so you get 117 volts AC.

و همینطور شما آب گرم خواهید داشت.

And you also get hot water. The hot water's optional.

آب گرم، اختیاری است.

You don't have to use it, it will cool itself.

شما لازم نیست از آب گرم استفاده کنید، آب می تواند خودش خنک شود.

But you can use it to optionally heat hot water

ولی شما این گزینه را دارید که از آب گرم استفاده کنید.

and that brings the efficiency up even higher

که بازده کل را بالاتر خواهد برد.

because some of the heat that you'd normally be rejecting,

زیرا مفداری از گرمایی را دفع می کنید

می توانید در جایی دیگر به کار برید، مثلاً در استخر یا آب گرم ساختمان

you can now use as useful energy, whether it's for a pool or hot water.

بگذارید یک فیلم کوتاه در این باره نشان بدهم.

Let me show you a quick movie of what this looks like running.

خب، این اولین آزمایشی است که ما در محیط باز انجام دادیم.

This is the first test where we took it outside

and each of the petals were individually seeking.

و هریک از گلبرگها جداگانه جستجو می کردند.

و این کار را در ابتدا در گامهای خیلی بزرگ انجام می دهند

And what they do is step, very coarsely at first,

and very finely afterward.

و سپس خیلی دقیقتر می شود.

Once they get a temperature reading on the thermocouple

وقتی دمای خوانده شده روی دماسنج نشان بدهد که خورشید را پیدا کرده اند

indicating they found the sun,

they slow down and do a fine search.

آنوقت سرعت آنها کم می شود و جستجو را دقیقتر می کنند.

Then the petals will move into position, and the engine will start.

سپس تمام گلبرگها در موقعیت خود قرار می گیرند و پس از آن موتور شروع به کار می کند.

خب، ما دو سال روی این سیستم کار کردیم.

We've been working on this for the last two years.

ما به خاطر این پیشرفت خیلی هیجان زده شدیم، گرچه هنوز راه درازی در پیش است.

We're very excited about the progress, we have a long way to go though.

و اجازه دهید کمی در این باره صحبت کنم.

This is how we envision it would be in a residential installation:

این حالتی است که ما آن را در کاربرد خانگی تصور می کنیم.

you'd probably have more than one unit on your roof.

شما احتمالاً بیشتر از یک واحد در روی پشت بامتان خواهید داشت.

البته می تواند روی پشت بام، یا حیاط خلوت یا هر جای دیگر نصب شود.

It could be on your roof, your backyard, or somewhere else.

شما لازم نیست تعداد کافی برای تولید کل برق خانه داشته باشید

You don't have to have enough units to power your entire house,

شما با نصب هر یک واحد مقداری در مصرف انرژی صرفه جویی خواهید کرد.

you just save money with each incremental one you add.

So you're still using the grid potentially,

یعنی شما در این روش همچنان از شبکه به عنوان منبع پشتیبان

in this type of application, to be your backup supply --

استفاده می کنید، مطمئناً شما نمی توانید از این سیستم در شب استفاده کنید

of course, you can't use these at night, and you can't use these on cloudy days.

و همینطور در روزهای ابری

ولی با کم کردن قابل توجه مصرف انرژی خود در زمان های پیک مصرف

But by reducing your energy use, pretty much at the peak times --

usually when you have your air conditioning on,

معمولاً وقتی سیستم تهویه مطبوع روشن است یا اوقات مشابه

or other times like that --

این سیستم توان بیشتر برای مصرف در زمان پیک را تولید می کند.

this generates the peak power at the peak usage time,

so it's very complementary in that sense.

پس از این نظر کاملاً مکمل آن است.

This is how we would envision a residential application.

این چیزی است که ما برای مصرف خانگی تصور می کنیم.

ما همچنین فکر می کنیم پتانسیل زیادی در مزارع انرژی موجود است

We also think there's very big potential for energy farms,

به خصوص در مناطق دور افتاده که آفتاب زیادی داشته باشند.

especially in remote land where there happens to be a lot of sun.

این ترکیب بسیار خوبی از این دو عامل است.

It's a really good combination of those two factors.

واضح است که نقاط بسیاری در جهان هستند که آفتاب شدیدی دارند

It turns out there's a lot of powerful sun all around the world, obviously,

و اینکه در برخی از این نقاط استفاده از این سیستم نسبتاً ارزان خواهد بود

but in special places

where it happens to be relatively inexpensive to place these

و همچنین نقاط زیادی هستند که نیروی باد قدرتمندی دارند

and also in many more places where there is high wind power.

So an example of that is, here's the map of the United States.

به عنوان مثال، این نقشۀ ایالات متحدۀ آمریکاست

Pretty much everywhere that's not green or blue is a really ideal place,

تقریباً هر جایی که آبی یا سبز نیست، نقطۀ مناسبی است.

but even the green or blue areas are good,

ولی حتی نقاط آبی و سبز هم مناسبند

just not as good as the places that are red, orange and yellow.

فقط به خوبی نقاط قرمز، نارنجی یا زرد نیستند.

ولی این نقطۀ ایده آل اطراف لاس وگاس و درۀ مرگ و این منطقه

But the hot spot right around Las Vegas and Death Valley is very good.

بسیار عالیست

And is only affects the payback period,

تاثیر اصلی موقعیت جغرافیایی روی زمان بازگشت سرمایه است.

it doesn't mean that you couldn't use solar energy;

معنیش این نیست که شما نمی توانید از انرژی خورشیدی استفاده کنید

you could use it anywhere on Earth.

شما همه جای زمین می توانید از انرژی خورشیدی استفاده کنید.

It just affects the payback period

تنها فرق آن، زمان بازگشت سرمایه در مقایسه با برق شبکه است

if you're comparing to grid-supplied electricity.

ولی اگر شما به برق شبکه دسترسی ندارید

But if you don't have grid-supplied electricity,

دیگر کل مسالۀ بازگشت سرمایه شکل دیگری به خود خواهد گرفت

then the question of payback is a different one entirely.

آنوقت مساله اینست که شما به ازای یک دلار چند وات برق می توانید به دست بیاورید.

It's just how many watts do you get per dollar,

و چگونه می توانید از استفاده از این انرژی سود ببرید

and how could you benefit from that to change your life in some way.

و زندگی خود را به شکلی تغییر دهید.

این نقشۀ آمریکاست

This is the map of the whole Earth,

این نقشۀ تمام زمین است

and you can see a huge swathe in the middle

و دوباره شما می توانید یک نواز عظیم در این وسط ببینید.

where a large part of the population is,

تقریباً در جایی که جمعیت زیادی در آن هست.

there's tremendous chances for solar energy.

اینجا موقعیت بسیار مناسبی برای انرژی خورشیدی وجود دارد.

And of course, look at Africa.

و البته نگاهی به آفریقا بیاندازیم

The potential to take advantage of solar energy there is unbelievable,

پتانسیلی که برای استفاده از انرژی خورشیدی در آنجا وجود دارد باورنکردنی است.

و من هیجان زده می شوم که در بارۀ یافتن راه های کمک کردن به دیگران به این روش صحبت کنم.

and I'm really excited to talk more about finding ways we can help with that.

پس به عنوان نتیجه گیری می توانم بگویم

So, in conclusion, I would say my journey has shown me

تجربۀ من نشان داد که شما می توانید ایده های قدیمی را با نگاهی نو دوباره بررسی کنید

that you can revisit old ideas in a new light,

and sometimes ideas that have been discarded in the past

و گاهی ایده هایی که در گذشته کنار گذاشته شده بودند

can be practical now if you apply some new technology or new twists.

می توانند امروزه با استفاده از فناوری روز و چند تغییر کوچک عملی شوند

ما باور داریم که داریم به یک راه حل عملی و کم هزینه نزدیک می شویم.

We believe we're getting very close to something practical and affordable.

در کوتاه مدت هدف ما رسیدن به نصف قیمت سلولهای خورشیدی است.

Our short-term goal for this is to be half the price of solar cells

و هدف بلند مدت ما رسیدن به بازگشت سرمایۀ پنج ساله است.

and our longer-term goal is to be less than a five-year payback.

And at less than a five-year payback, this becomes very economic.

و در بازگشت سرمایۀ زیر پنج سال، این سیستم یکباره کاملاً اقتصادی می شود.

پس دیگر انگیزۀ شما برای داشتن یکی از اینها

So you don't have to just have a feel-good attitude about energy

to want to have one of these.

داشتن حس رضایتمندی در بارۀ انرژی نخواهد بود

It just makes economic sense.

بلکه از نظر اقتصادی هم توجیه پذیر خواهد بود.

Right now, solar paybacks are between 30 and 50 years.

امروزه بازگشت سرمایۀ سیستمهای خورشیدی 30 تا 50 ساله است

If you get it down below five years,

اگر این زمان به زیر 5 سال برسد، آنوقت برای استفاده از آن کسی وقت تلف نمی کند

then it's almost a no-brainer because the interest to own it --

زیرا علاقه مندی به داشتن آن است، حتی دیگران برای شما سرمایه گذاری خواهند کرد

someone else will finance it for you and you can just make money from day one.

و شما به سادگی می توانید از همان روز اول درآمد داشته باشید.

این هدف اصلی ماست که در شرکت برای آن تلاش می کنیم.

So that's our real powerful goal

that we're really shooting for in the company.

دو مورد دیگر که من را شگفت زده کرد:

Two other things that I learned that were very surprising to me --

اولی اینکه ما چقدر انرژی را سرسری می گیریم.

one was how casual we are about energy.

من داشتم از آسانسور به این سمت می آمدم

I was walking from the elevator over here,

and even just looking at the stage right now --

و حتی همین الان که به جایگاه نگاه می کنم

so there's probably 20,500-watt lights right now.

حدود 20 لامپ 500 وات روشن است

There's 10,000 watts of light pouring on the stage,

یعنی 10000 وات نور به جایگاه می تابد

one horsepower is 746 watts, at full power.

یک اسب-قدرت 756 وات است

So there's basically 15 horses running at full speed just to keep the stage lit.

یعنی الان 15 اسب دارند با تمام سرعت می دوند تا این جایگاه روشن باشد.

لازم به ذکر نیست که احتمالا 200 اسب دارند می دوند

Not to mention the 200 horses that are probably running right now

تا تهویه مطبوع کار کند

to keep the air-conditioning going.

و شگفت انگیز است، وارد آسانسور که می شوید، درونش چندین چراغ روشن است

And it's just amazing,

walk in the elevator, and there's lights on in the elevator.

البته من الان نسبت به روشن بودن لامپ در خانه ام خیلی حساسم

Of course, now I'm very sensitive at home when we leave the lights on by mistake.

ولی همه جا در اطرافمان استفادۀ بی رویه از انرژی را می بینیم.

But, everywhere around us we have insatiable use for energy

چون خیلی ارزان است.

because it's so cheap.

و ارزان است چون یارانه پرداخت می شود.

And it's cheap because we've been subsidized by energy

با انرژیی که به وسیلۀ خورشید ذخیره شده است.

that's been concentrated by the sun.

اساساً، نفت یک نوع ذخیرۀ انرژی خورشید است.

Basically, oil is solar-energy concentrate.

میلیاردها سال با انرژی فراوان ورز داده شده

It's been pounded for a billion years with a lot of energy

to make it have all that energy contained in it.

تا تمام این انرژیی را که در خود دارد ایجاد شود.

And we don't have a birthright

و من فکر می کنم ما حق نداریم آن را به سرعت هرچه تمامتر مصرف کنیم.

to just use that up as fast as we are, I think.

و بسیار عالی خواهد بود اگر ما راهی بیابیم که منبع مصرف انرژی ما تجدید پذیر باشد.

And it would be great if we could make our energy usage renewable,

where as we're using the energy, we're creating it at the same pace,

که ما با همان نرخ که انرژی مصرف می کنیم، آن را تولید هم بنماییم.

و من شدیداً آرزومندم که به این نقطه برسیم.

and I really hope we can get there.

از اینکه شنوندگان خوبی بودید از شما ممنونم.

Thank you very much, you've been a great audience.

(تشویق)