Tim Berners-Lee: The next Web of open, linked data

تیم برنرز- لی درباره ی وب آینده

Translator: Mahdieh Taher Reviewer: soheila Jafari

Time flies.

زمان پرواز می کند.

It's actually almost 20 years ago

در حقیقت حدود 20 سال پیش بود

when I wanted to reframe the way we use information,

وقتی که می خواستم روشی را که ما از اطلاعات استفاده می کنیم را دوباره چارچوب بندی کنم.

the way we work together: I invented the World Wide Web.

روشی که ما با هم کار می کنیم: من وب جهانی را اختراع کردم.

Now, 20 years on, at TED,

الان، 20 سال بعد از آن ، در TED،

I want to ask your help in a new reframing.

می خواهم از شما کمک بگیرم برای یک چارچوب بندی جدیدی .

So going back to 1989,

پس به عقب برمی گردیم به سال 1989،

I wrote a memo suggesting the global hypertext system.

من یک یادداشت نوشتم و یک سیستم جهانی فرامتنی (hypertext) پیشنهاد کردم.

Nobody really did anything with it, pretty much.

کسی واقعا کاری برای آن نکرد بود ، تقریبا

But 18 months later -- this is how innovation happens --

ولی 18 ماه بعد--این است که چگونه اختراعی به وقوع می پیوندد--

18 months later, my boss said I could do it on the side,

18 ماه بعد، مدیر من گفت که من می توانم آن را در کنار کارهای دیگر انجام دهم،

as a sort of a play project,

به عنوان یک پروژه سرگرمی،

kick the tires of a new computer we'd got.

با استفاده از یک کامپیوتر جدیدی که داشتیم آماده کار شدم .

And so he gave me the time to code it up.

و او به من فرصت آن را داد تا آن را رمز گذاری و برنامه نویسی کنم.

So I basically roughed out what HTML should look like:

خُب من HTML را شبیه چیزی که باید باشه در آوردم:

hypertext protocol, HTTP;

پروتکل فرامتنی، HTTP

the idea of URLs, these names for things

ایده ی URL، این اسامی برای چیزهایی

which started with HTTP.

که با HTTP شروع شدند

I wrote the code and put it out there.

من برنامه رو نوشتم و آنجا گذاشتم

Why did I do it?

چرا من این کار را کردم؟

Well, it was basically frustration.

خوب، اساسا این ناامیدی بود

I was frustrated -- I was working as a software engineer

من ناامید بودم -- به عنوان یک مهندس نرم افزار کار می کردم

in this huge, very exciting lab,

در یک آزمایشگاه بسیار بزرگ و خیلی جالب

lots of people coming from all over the world.

بسیاری از افراد از سراسر جهان آمده بودند

They brought all sorts of different computers with them.

آنها با خودشان همه نوع کامپیوترهای مختلفی را آوردند

They had all sorts of different data formats,

آنها همه نوع فرمتهای داده ها را داشتند

all sorts, all kinds of documentation systems.

همه نوع، همه جور سیستمهای اسناد ومدارک

So that, in all that diversity,

بنابراین، دروسط اون همه تنوع

if I wanted to figure out how to build something

اگر می خواستم بدونم که چه جوری می شه چیزی را ساخت

out of a bit of this and a bit of this,

از کمی از این و کمی از آن ،

everything I looked into, I had to connect to some new machine,

و هرچیزی را که بررسی می کردم، مجبور بودم به بعضی از ماشینهای جدید وصل بشوم

I had to learn to run some new program,

مجبور بودم یاد بگیرم که بعضی از برنامه های جدید را اجرا کنم

I would find the information I wanted in some new data format.

اطلاعاتی را که می خواستم در بعضی از فرمتهای داده های جدید پیدا می کردم

And these were all incompatible.

و تمام اینها با هم ناسازگار بودند

It was just very frustrating.

این واقعا خیلی ناامید کننده بود.

The frustration was all this unlocked potential.

ناامیدیی که تمام این پتانسیل فقل نشده بود

In fact, on all these discs there were documents.

در واقع، بر روی تمام آن دیسکها، سندها و مدارکی وجود داشت

So if you just imagined them all

خوب اگر شما فقط همه ی آنها را تصور کنید

being part of some big, virtual documentation system in the sky,

که قسمتی از یک سیستم بزرگ و مجازی سندها و مدارک در آسمان باشند

say on the Internet,

بگیم مثلا بر روی اینترنت

then life would be so much easier.

در آن صورت، زندگی خیلی بیشتر آسانتر می شه

Well, once you've had an idea like that it kind of gets under your skin

خوب، وقتی که یه ایده ای داری که وارد وجودت می شه

and even if people don't read your memo --

و حتی اگه مردم یادداشتهای تو رو نخونن

actually he did, it was found after he died, his copy.

در واقع او این کار را کرده بود، بعد از فوتش پیدا شد، کپی آن

He had written, "Vague, but exciting," in pencil, in the corner.

نوشته شده بود با مداد در گوشه ، " نامعلوم، ولی جالب"

(Laughter)

(خنده حضار)

But in general it was difficult -- it was really difficult to explain

ولی در مجموع مشکل بود-- خیلی مشکل بود که توضیح بدهی

what the web was like.

که وب به چه شکل بود

It's difficult to explain to people now that it was difficult then.

الان مشکل است که به مردم توضیح بدهی که ان موقع مشکل و سخت بوده است

But then -- OK, when TED started, there was no web

ولی بعد-- خوب، وقتی TED شروع شد، وبی وجود نداشت

so things like "click" didn't have the same meaning.

بنابراین چیزهایی مثل "کلیک" مفهومی مثل مفهوم الان نداشت

I can show somebody a piece of hypertext,

من می توانم به کسی یک قطعه ای از فرامتن را نشان بدهم

a page which has got links,

یک صفحه ی دارای لینکها

and we click on the link and bing -- there'll be another hypertext page.

و وقتی که روی یک لینک، کلیک می کنیم-- یک صفحه ی فرامتنی دیگر باز می شود

Not impressive.

اصلا جالب نیست

You know, we've seen that -- we've got things on hypertext on CD-ROMs.

می دونید که ما آن را دیده ایم-- بر روی CD-ROM ها چیزهای فرامتنی داشته ایم

What was difficult was to get them to imagine:

چیزی که مشکل بود این بود که چه طور آنها را تصور کنیم

so, imagine that that link could have gone

خوب، تصور اینکه آن لینک می تونه در واقع بره به

to virtually any document you could imagine.

هر سندی که شما می تونید تصور می کنید

Alright, that is the leap that was very difficult for people to make.

بسیار خوب، این پرشی است که انجام آن برای افراد بسیار مشکل است

Well, some people did.

خوب، بعضی افراد انجام دادند

So yeah, it was difficult to explain, but there was a grassroots movement.

بله، خیلی مشکل است که توضیح بدهی، ولی یک حرکت اساسی و مردمی وجود داشت

And that is what has made it most fun.

که آن را چیزی را که میساخت برای سرگرمی بود.

That has been the most exciting thing,

و این بیشترین چیز هیجانی آن است

not the technology, not the things people have done with it,

نه فناوری، نه چیزهایی که افراد با آنها کار را انجام داده اند

but actually the community, the spirit of all these people

بلکه در واقع اجتماع، روحیه ی همه ی این افراد

getting together, sending the emails.

با هم شده، ایمیل ها فرستاده شده

That's what it was like then.

این است چیزی که شبیه آن بود

Do you know what? It's funny, but right now it's kind of like that again.

می دانید چی؟ خنده دار است ولی همین الان این تقریبا شبیه آن موقع شده است دوباره

I asked everybody, more or less, to put their documents --

من از همه پرسیدم، کمتر و بیشتر، سندها و مدارک خود را بگذارند--

I said, "Could you put your documents on this web thing?"

من گفتم "می شه سندها و مدارک خودتان را بروی این وب بگذارید؟"

And you did.

و شما انجام دادید

Thanks.

ممنون

It's been a blast, hasn't it?

این یک معرکه بود. نبود؟

I mean, it has been quite interesting

منظورم این است، این خیلی جالب بود

because we've found out that the things that happen with the web

به دلیل اینکه متوجه شدیم که چیزهایی که بر روی وب در حال روی دادن است

really sort of blow us away.

واقعا هوش از کله ادم می پراند!

They're much more than we'd originally imagined

آنها بسیار بیشتراز چیزهایی بودند که ما در اصل تصور می کردیم

when we put together the little, initial website

وقتی کم کم در کنار هم قرار دادیم، وب سایت اولیه ای

that we started off with.

که ما با آن شروع کردیم

Now, I want you to put your data on the web.

الان، من از شما می خواهم که داده های خود را بر روی وب قرار دهید

Turns out that there is still huge unlocked potential.

معلوم می شود که پتانسیل عظیم قفل نشده ای که وجود دارد.

There is still a huge frustration

هنوز مردم نا امیدی زیادی دارند به دلیل اینکه ما داده ها را بر روی وب به عنوان داده نگرفتیم.

that people have because we haven't got data on the web as data.

هنوز مردم نا امیدی زیادی دارند به دلیل اینکه ما داده ها را بر روی وب به عنوان داده نگرفتیم.

What do you mean, "data"? What's the difference -- documents, data?

منظور از "داده" چیست؟ چه تفاوتی بین داده و سند و مدارک وجود دارد؟

Well, documents you read, OK?

خوب، سند و مدارک را شما می خوانی، خوب؟

More or less, you read them, you can follow links from them, and that's it.

کم و بیش، شما آنها را می خوانید، لینکهایی را دنبال می کنید از آنها، و این است.

Data -- you can do all kinds of stuff with a computer.

داده -- شما می توانید همه کارهای مختلفی را با کامپیوتر انجام دهید.

Who was here or has otherwise seen Hans Rosling's talk?

چه کسی آنجا بود یا سخنرانی هانس رسلینگ (Hans Rosling) را دیده؟

One of the great -- yes a lot of people have seen it --

یکی از بهترینها-- بله تعداد بسیار زیادی از مردم آن را دیده اند--

one of the great TED Talks.

یکی از بهترین سخنرانی های TED

Hans put up this presentation

هنس (Hans) این ارایه را قرار داد

in which he showed, for various different countries, in various different colors --

که او در آن، برای کشورهای مختلف، رنگ های مختلف نشان داد،

he showed income levels on one axis

سطح درآمد را در یک محور نشان داد

and he showed infant mortality, and he shot this thing animated through time.

و اومرگ و میر نوزادان را نشان داد ، و او این چیز را به صورت متحرک در طول زمان نشان داد.

So, he'd taken this data and made a presentation

بنابراین، او این داده ها را گرفته و یک ارائه ساخته است

which just shattered a lot of myths that people had

که بسیاری از افسانه هایی که مردم دارند را درهم شکست

about the economics in the developing world.

در مورد اقتصاد در جهان در حال توسعه.

He put up a slide a little bit like this.

او یک اسلاید کمی شبیه به این قرار داد.

It had underground all the data

این منبع تمام داده ها بود

OK, data is brown and boxy and boring,

خوب، داده ها قهوه ای، جعبه مانند و خسته کننده است،

and that's how we think of it, isn't it?

و این است چیزی که ما از آن فکر می کنم، نه؟

Because data you can't naturally use by itself

چونکه شما نمی توانید به طور طبیعی به خودی خود از آن استفاده کنید

But in fact, data drives a huge amount of what happens in our lives

اما در واقع، داده ها همواره از مقدار زیادی از آنچه اتفاق می افتد در زندگی ما

and it happens because somebody takes that data and does something with it.

و آن اتفاق می افتد استخراج می شوند ، زیرا کسی داده ها را گرفته و کاری با آن انجام داده است.

In this case, Hans had put the data together

در این مورد، هنس داده ها را با هم قرار داده بود

he had found from all kinds of United Nations websites and things.

او داده ها را از همه ی انواع وب سایت های سازمان ملل متحد و چیزهای دیگر پیدا کرده

He had put it together,

او آن را باهم قرار داده بود

combined it into something more interesting than the original pieces

ترکیب می کرد آن را به چیزی جالب تر از قطعات اصلی

and then he'd put it into this software,

و پس آن را در این نرم افزار قرار داده بود

which I think his son developed, originally,

که من فکر می کنم پسرش، در اصل، کدش را نوشته بود

and produces this wonderful presentation.

و این ارائه فوق العاده را تولید کرده است

And Hans made a point

و هانس به نکته ای اشاره کرد

of saying, "Look, it's really important to have a lot of data."

گفت: نگاه کن، واقعا مهم است که داده زیادی داشته باشی

And I was happy to see that at the party last night

و من خوشحال بودم که ببینیم که در مهمانی شب گذشته

that he was still saying, very forcibly, "It's really important to have a lot of data."

که او بسیار قاطع گفت، واقعا مهم است که بسیاری داده داشته باشی

So I want us now to think about

بنابراین از خودمان می خواهم که فکر کنیم درباره ی

not just two pieces of data being connected, or six like he did,

نه تنها از دو قطعه داده ها متصل شود، یا شش قطعه مانند کاری که او انجام داد

but I want to think about a world where everybody has put data on the web

اما من می خواهم در مورد جهان که در آن همه داده ها بر روی وب قرار داده فکر می کنم

and so virtually everything you can imagine is on the web

و تقریبا همه چیزی که می توانید تصور کنید بر روی وب است

and then calling that linked data.

و سپس داده های مرتبط را فراخوانی کنید

The technology is linked data, and it's extremely simple.

فن آوری، داده های مرتبط است، و بسیار ساده است

If you want to put something on the web there are three rules:

اگر می خواهید چیزی بر روی وب قراربدهید، سه قانون وجود دارد

first thing is that those HTTP names --

اولین، چیزهایی است با نام HTTP -

those things that start with "http:" --

آن چیزهایی است که با "HTTP:" شروع می شود --

we're using them not just for documents now,

ما ازآنها الان تنها برای اسناد و مدارک استفاده نمی کنیم

we're using them for things that the documents are about.

ما ازآنها برای چیزهایی استفاده می کنیم که اسناد و مدارک در موردشان است

We're using them for people, we're using them for places,

ما از آنها برای افراد و مکان ها استفاده می کنیم

we're using them for your products, we're using them for events.

ما ار آنها برای محصولات استفاده می کنیم، برای رویدادها و حوادث

All kinds of conceptual things, they have names now that start with HTTP.

همه نوع چیزهای مفهومی، آنها دارای اسامی هستند که با HTTP شروع می شود

Second rule, if I take one of these HTTP names and I look it up

قانون دوم، اگر من یکی از این نام های HTTP را در نظر بگیرم وآن را جستجو کنم

and I do the web thing with it and I fetch the data

و انجام بدهم وب و اینها را با آن و داده ها را واکشی کنم

using the HTTP protocol from the web,

با استفاده از پروتکل HTTP از وب

I will get back some data in a standard format

من تقریبا داده ها در یک قالب استاندارد خواهم گرفت

which is kind of useful data that somebody might like to know

که نوعی از داده های مفید است که ممکن است کسی بخواهد بداند

about that thing, about that event.

در مورد آن چیز، درباره ی آن رویداد

Who's at the event? Whatever it is about that person,

چه کسی در این مراسم است؟ هر آنچه را که در مورد آن شخص است

where they were born, things like that.

جایی که آنها متولد شدند، چیزهایی شبیه به آن

So the second rule is I get important information back.

بنابراین قانون دوم این است که اطلاعات مهم را بازپس بگیرم

Third rule is that when I get back that information

قانون سوم این است که زمانی که من اطلاعات را بازپس گرفتم

it's not just got somebody's height and weight and when they were born,

نه تنها قد و وزن کسی است و وقتی که آنها متولد شدند

it's got relationships.

آن روابطی است که به وجود آمده است

Data is relationships.

داده ها روابط است

Interestingly, data is relationships.

جالب توجه است، داده ها روابط است

This person was born in Berlin; Berlin is in Germany.

این شخص در برلین متولد شد، و برلین در آلمان است

And when it has relationships, whenever it expresses a relationship

و هنگامی که آن روابط وجود دارند، هر زمان که بیانگر یک رابطه باشند

then the other thing that it's related to

سپس چیز دیگری که آن را مرتبط می کند

is given one of those names that starts HTTP.

یکی از آن اسامی داده می شود که با HTTP شروع می شود

So, I can go ahead and look that thing up.

بنابراین، من می توانم پیش برویم وآن چیز را جستجو کنم

So I look up a person -- I can look up then the city where they were born; then

بنابراین من جستجو می کنم یک فرد را - سپس می توانم شهری را که در آن متولد شده جستجو کنم؛ و پس از آن

I can look up the region it's in, and the town it's in,

منطقه ای که از آن است را جستجو کنم، و سپس شهری که در آن منطقه قرار دارد

and the population of it, and so on.

و جمعیت آن، و غیره

So I can browse this stuff.

بنابراین من می توانم این مسائل را مرور کنم

So that's it, really.

خُب همین است، واقعا

That is linked data.

این داده های مرتبط است

I wrote an article entitled "Linked Data" a couple of years ago

من چند سال پیش مقاله ای نوشتم تحت عنوان: داده های مرتبط

and soon after that, things started to happen.

و خیلی زود پس از آن، همه چیز شروع شد به اتفاق افتادن

The idea of linked data is that we get lots and lots and lots

ایده ی داده های مرتبط است که ما می گیریم تعداد بسیار بسیار بسیار زیادی از

of these boxes that Hans had,

این جعبه هایی که هنس داشت

and we get lots and lots and lots of things sprouting.

و ما به تعداد بسیار بسیار و بسیارزیادی از چیزهایی که درحال جوانه زدن هستند.

It's not just a whole lot of other plants.

این فقط تعداد زیادی از گیاهان نیست .

It's not just a root supplying a plant,

این فقط یک ریشه که یک گیاه را نگه می دارد نیست

but for each of those plants, whatever it is --

بلکه برای هر یک از این گیاهان، هر آنچه در آن است--

a presentation, an analysis, somebody's looking for patterns in the data --

ارائه، تجزیه و تحلیل، کسی به دنبال الگوهای موجود در داده ها

they get to look at all the data

آنها به دنبال تمام داده ها نگاه بندازند

and they get it connected together,

و آنها آن را متصل به هم کنند،

and the really important thing about data

و چیزی که واقعا در مورد داده ها مهم است

is the more things you have to connect together, the more powerful it is.

این است که هر چه شما چیزهای بیشتری برای ارتباط با یکدیگر داشته باشید، قوی تر خواهد بود

So, linked data.

بنابراین، داده های مرتبط

The meme went out there.

ایده از آنجا بیرون رفت

And, pretty soon Chris Bizer at the Freie Universitat in Berlin

و خیلی زود کریس بیزر در دانشگاه فرییر در برلین

who was one of the first people to put interesting things up,

که یکی از اولین کسانی که چیزهای جالب را انجام می داد

he noticed that Wikipedia --

وی متوجه شد که ویکیپدیا--

you know Wikipedia, the online encyclopedia

شما ویکیپدیا، دانشنامه آنلاین را میشناسید

with lots and lots of interesting documents in it.

با مقدار زیادی از اسناد جالب، که در آن است

Well, in those documents, there are little squares, little boxes.

خب، در آن اسناد، مربع های کوچک، جعبه های کوچک وجود دارد

And in most information boxes, there's data.

و در بیشتر جعبه های اطلاعات، داده هایی وجود دارد

So he wrote a program to take the data, extract it from Wikipedia,

خُب او برنامه ای را نوشت که داده های را بگیرد ، آنها را از ویکیپدیا استخراج کرد،

and put it into a blob of linked data

و آن را به یک حبابی از داده های مرتبط تبدیل کرد

on the web, which he called dbpedia.

بر روی وب، که آن را dbpedia نامید

Dbpedia is represented by the blue blob in the middle of this slide

Dbpedia توسط حباب آبی در وسط این اسلاید نشان داده شده

and if you actually go and look up Berlin,

و اگر شما واقعا بروید و به کلمه "برلین" نگاه کنید

you'll find that there are other blobs of data

حباب های دیگری از داده ها را پیدا می کنید

which also have stuff about Berlin, and they're linked together.

که همچنین چیزهایی در مورد برلین دارند، و آنها در ارتباط با یکدیگرهستند

So if you pull the data from dbpedia about Berlin,

بنابراین اگر داده ها را از dbpedia در مورد برلین بکشید

you'll end up pulling up these other things as well.

شما در نهایت همه ی چیزهای دیگر را همراه آن می کشید

And the exciting thing is it's starting to grow.

و نکته هیجان انگیز این است که آن شروع به رشد می کند

This is just the grassroots stuff again, OK?

این تنها یک حرکت مردمیست ، دوباره ، بسیار خوب؟

Let's think about data for a bit.

بیایید در مورد داده ها کمی فکر می کنم

Data comes in fact in lots and lots of different forms.

داده ها می آید در واقع از اشکال بسیار بسیار مختلفی می آیند

Think of the diversity of the web. It's a really important thing

به تنوع وب فکر کنید. این چیز واقعا مهمی است

that the web allows you to put all kinds of data up there.

که وب به شما اجازه می دهد تا همه انواع داده ها را در آن قرار دهید

So it is with data. I could talk about all kinds of data.

پس آن با داده ها است. من می توانستم در مورد همه انواع داده ها صحبت کنم

We could talk about government data, enterprise data is really important,

ما می تواند در مورد داده های دولت صحبت می کنید، داده های سازمانی است که واقعا مهم است

there's scientific data, there's personal data,

داده های علمی، داده ها وجود دارد شخصی وجود دارد

there's weather data, there's data about events,

اطلاعات آب و هوا وجود دارد، اطلاعات در مورد رویدادها وجود دارد

there's data about talks, and there's news and there's all kinds of stuff.

داده هایی در مورد سخنرانی ها وجود دارد، در مورد اخبار و همه نوع ازاین موارد

I'm just going to mention a few of them

من فقط به ذکر تعداد کمی از آنها بسنده می کنم

so that you get the idea of the diversity of it,

به طوری که شما می توانید ایده در تنوع آن را دریابید

so that you also see how much unlocked potential.

بنابراین، شما می بینید که چقدر پتانسیل باز وجود دارد

Let's start with government data.

بیایید از داده های دولت شروع کنیم

Barack Obama said in a speech,

باراک اوباما در یک سخنرانی گفت

that he -- American government data would be available on the Internet

که او - اطلاعات دولت آمریکا بر روی اینترنت در دسترس خواهد بود

in accessible formats.

در فرمت های قابل دسترس

And I hope that they will put it up as linked data.

و من امیدوارم که آنها آن را به صورت داده های مرتبط قرار دهند

That's important. Why is it important?

این مهم است. چرا مهم است؟

Not just for transparency, yeah transparency in government is important,

نه فقط برای شفافیت، البته شفافیت در دولت مهم است

but that data -- this is the data from all the government departments

اما داده ها - این داده هایی از همه ادارات دولتی است

Think about how much of that data is about how life is lived in America.

فکر کنید در مورد اینکه چقدراز این داده ها در مورد چگونگی زندگی در آمریکا است

It's actual useful. It's got value.

این واقعی مفید است. این ارزشمند است

I can use it in my company.

من می توانم ازآنها در شرکتم استفاده کنم

I could use it as a kid to do my homework.

من می توانم آن را به عنوان یک بچه برای انجام مشق شب استفاده کنم

So we're talking about making the place, making the world run better

بنابراین ما در مورد ساختن موقعیت، ساختن جهان برای بهتر اداره شدن صحبت می کنیم

by making this data available.

با قابل دسترس گذاشتن این داده ها

In fact if you're responsible -- if you know about some data

در واقع اگر شما مسئول باشید- اگر شما در مورد برخی از داده ها بدانید

in a government department, often you find that

در بخش دولتی، اغلب شما می فهمید که

these people, they're very tempted to keep it --

این افراد، تمایل دارند که آنها را با وسوسه بسیاری نگه دارند

Hans calls it database hugging.

هنس آن را بغل کردن پایگاه داده می نامد

You hug your database, you don't want to let it go

شما پایگاه داده خود را در آغوش می گیرید، نمی خواهم که بگذارید که آن برود

until you've made a beautiful website for it.

تا زمانی که شما یک وب سایت زیبا برای آن می سازید

Well, I'd like to suggest that rather --

خب، من می خواهم پیشنهاد بدهم که به جای

yes, make a beautiful website,

بله، ساختن یک وب سایت زیبا

who am I to say don't make a beautiful website?

من که هستم که بگویم یک وب سایت زیبا را نسازید؟

Make a beautiful website, but first

یک وب سایت زیبا بسازید، اما در ابتدا

give us the unadulterated data,

اطلاعات خالص را به ما بدهید

we want the data.

ما داده ها را می خواهیم

We want unadulterated data.

ما داده های مخلوط نشده را می خواهیم

OK, we have to ask for raw data now.

خوب، ما هم اکنون برای داده های خام درخواست می کنیم

And I'm going to ask you to practice that, OK?

و من قصد دارم از شما بخواهم که به آن عمل کنید، خوب؟

Can you say "raw"?

آیا می شود بگویید "خام"؟

Audience: Raw.

حضار: خام

Tim Berners-Lee: Can you say "data"?

تیم برنرز لی: می شود بگویید "داده"؟

Audience: Data.

حضار: داده

TBL: Can you say "now"?

می شود بگویید "الان"؟

Audience: Now!

حضار: الان

TBL: Alright, "raw data now"!

بسیار خوب، داده های خام الان

Audience: Raw data now!

حضار:داده های خام الان

Practice that. It's important because you have no idea the number of excuses

تمرین کنید. این مهم است زیرا شما هیچ ایده ندارید از تعدادی عذر و بهانه

people come up with to hang onto their data

افراد می آیند تا خود را بر روی داده های خود را آویزان کنند

and not give it to you, even though you've paid for it as a taxpayer.

و آن را به شما نمی دهد، حتی اگر شما پول آن را به عنوان مالیات دهنده پرداخت کرده باشید

And it's not just America. It's all over the world.

و این فقط در امریکا نیست. در سراسر جهان است

And it's not just governments, of course -- it's enterprises as well.

و این نه فقط در مورد دولت ها است، بلکه- در مورد شرکتها نیز است

So I'm just going to mention a few other thoughts on data.

خوب من فقط به ذکر چند ایده ی دیگر بر روی داده می پردازم

Here we are at TED, and all the time we are very conscious

در اینجا ما در TED، و تمام وقتهای دیگر از چالش های بزرگی که جامعه بشری در حال حاضروجود دارد بسیار آگاه هستیم--

of the huge challenges that human society has right now --

در اینجا ما در TED، و تمام وقتهای دیگر از چالش های بزرگی که جامعه بشری در حال حاضروجود دارد بسیار آگاه هستیم--

curing cancer, understanding the brain for Alzheimer's,

درمان سرطان، درک کارکرد مغز در بیماری آلزایمر

understanding the economy to make it a little bit more stable,

درک اقتصاد که آن را کمی با ثبات تر کنیم

understanding how the world works.

درک جهان که چگونه کار می کند.

The people who are going to solve those -- the scientists --

افرادی که در حال حل کردن آنها هستند - دانشمندان -

they have half-formed ideas in their head,

آنها نیمه شکل ایده ها را در ذهن خود دارند،

they try to communicate those over the web.

آنها سعی می کنند که ارتباط برقرار کنند با بقیه در سراسر وب

But a lot of the state of knowledge of the human race at the moment

اما بسیاری از حالتهای دانش بشری در حال حاضر

is on databases, often sitting in their computers,

بر روی پایگاه های داده است، اغلب در رایانه ها هست،

and actually, currently not shared.

و در واقع، در حال حاضر به اشتراک گزارده نشده اند.

In fact, I'll just go into one area --

در حقیقت ، من فقط می خواهم به این نکته اشاره کنم--

if you're looking at Alzheimer's, for example,

اگر شما به دنبال درک آلزایمرهستید، برای مثال

drug discovery -- there is a whole lot of linked data which is just coming out

کشف مواد مخدر - مقدار زیادی از داده های مرتبط وجود دارد که مد حال ارسال شدن هستند.

because scientists in that field realize

زیرا دانشمندان در این زمینه متوجه شدند

this is a great way of getting out of those silos,

این یک راه بسیار خوبی است که از این سیلوها- انباره های اطلاعاتی بیرون بیاید

because they had their genomics data in one database

چرا که آنها اطلاعات ژنتیک خود را در یک پایگاه داده

in one building, and they had their protein data in another.

در یک ساختمان، و داده های پروتئین خود را در دیگری داشتند

Now, they are sticking it onto -- linked data --

در حال حاضر، آنها به این داده ها چسبیده اند-- داده های مرتبط--

and now they can ask the sort of question, that you probably wouldn't ask,

و اکنون آنها می توانند از سوالی را بپرسند، که شما احتمالا آن را نمی پرسیدید

I wouldn't ask -- they would.

من نمی پرسیدم - آنها می پرسیدند

What proteins are involved in signal transduction

چه پروتئین های درگیر انتقال سیگنال هستند

and also related to pyramidal neurons?

و همچنین به نورون های هرمی ارتباط دارند؟

Well, you take that mouthful and you put it into Google.

خوب، آن جمله را عینا برداشته و درجستجوی گوگل قرار می دهید

Of course, there's no page on the web which has answered that question

البته، هیچ صفحه بر روی وب نیست که به این سؤال پاسخ داده باشد

because nobody has asked that question before.

چرا که هیچ کسی این سوال را قبلا نپرسیده است

You get 223,000 hits --

شما 223.000 مورد جستجو می گیرید

no results you can use.

ولی نتیجتا از هیچ کدام نمی توانیداستفاده کنید

You ask the linked data -- which they've now put together --

ازداده های مرتبط بپرسید - که اکنون ماآنها را با جم جمع کردیم--

32 hits, each of which is a protein which has those properties

32 نتیجه ی جستجو، که هر یک از آنها یک پروتئین است که آن خواص را دارا است

and you can look at.

و شما می توانید به آن نگاه کنید، نتیجه بخش است

The power of being able to ask those questions, as a scientist --

به عنوان یک دانشمند قدرت داشتن برای پرسیدن این پرسشها در واقع یک تغییر اساسی و کیفی است،پرسش هایی که در واقع پلی میان رشته های مختلف هستند.

questions which actually bridge across different disciplines --

به عنوان یک دانشمند قدرت داشتن برای پرسیدن این پرسشها در واقع یک تغییر اساسی و کیفی است،پرسش هایی که در واقع پلی میان رشته های مختلف هستند.

is really a complete sea change.

به عنوان یک دانشمند قدرت داشتن برای پرسیدن این پرسشها در واقع یک تغییر اساسی و کیفی است،پرسش هایی که در واقع پلی میان رشته های مختلف هستند.

It's very very important.

بسیار بسیار مهم است

Scientists are totally stymied at the moment --

دانشمندان در حال حاضر کاملا به مانع خورده اند

the power of the data that other scientists have collected is locked up

قدرت داده هایی که دیگر دانشمندان جمع آوری کرده اند، قفل شده است

and we need to get it unlocked so we can tackle those huge problems.

و ما باید قفل ها را باز کنیم تا بتوانیم با این مشکلات بزرگ مقابله کنیم

Now if I go on like this, you'll think that all the data comes from huge institutions

حالا اگر من مثل این مورد ادامه دهم، شما فکر می کنید که اگر تمام داده ها از مؤسسات بزرگ بیرون بیاید شما کاری با آن نمیتوانید بکنید.

and has nothing to do with you.

حالا اگر من مثل این مورد ادامه دهم، شما فکر می کنید که اگر تمام داده ها از مؤسسات بزرگ بیرون بیاید شما کاری با آن نمیتوانید بکنید.

But, that's not true.

اما، این درست نیست

In fact, data is about our lives.

در حقیقت ، داده ها در مورد زندگی ما است

You just -- you log on to your social networking site,

شما فقط - شما به سایت های شبکه های اجتماعی خود وارد شوید

your favorite one, you say, "This is my friend."

یکی ازآن سایتهایی مورد علاقه خود، شما می گویید: این دوست من است

Bing! Relationship. Data.

بینگ! ارتباط. داده

You say, "This photograph, it's about -- it depicts this person. "

شما می گویید: این عکس، در مورد -- این شخص است

Bing! That's data. Data, data, data.

بینگ! داده ها است. داده ها، داده ها، داده ها

Every time you do things on the social networking site,

هر بار شما چیزهایی را در سایت های شبکه های اجتماعی انجام می دهید

the social networking site is taking data and using it -- re-purposing it --

سایت های شبکه اجتماعی در حال گرفتن داده ها و استفاده از آن هستند

and using it to make other people's lives more interesting on the site.

و با استفاده از آن زندگی مردم دیگر را بر روی سایت جالب تر می کنند

But, when you go to another linked data site --

اما، هنگامی که شما به سایت داده های مرتبط می روید

and let's say this is one about travel,

و اجازه دهید که این یکی در مورد سفرباشد مثلا

and you say, "I want to send this photo to all the people in that group,"

و به شما می گویید: من می خواهم این عکس را به همه افراد در آن گروه ارسال کنم

you can't get over the walls.

شما نمی توانید از دیوارها عبور کنید

The Economist wrote an article about it, and lots of people have blogged about it --

مجله اکونومیست یک مقاله در مورد آن نوشت، و تعداد زیادی از مردم در مورد آن وب بلاگ نویسی کردند

tremendous frustration.

سرخوردگی فوق العاده ای

The way to break down the silos is to get inter-operability

راه شکسته شدن سیلوها - انبارهای اطلاعاتی این است که آنها را بین عملیاتی

between social networking sites.

بین سایت های شبکه های اجتماعی نماییم (که بتوانند با هم ارتباط داشته باشند)

We need to do that with linked data.

برای انجام این کارما نیازمندیم با داده های مرتبط کار کنیم

One last type of data I'll talk about, maybe it's the most exciting.

یکی از آخرین نوع داده ها که در مورد آن صحبت خواهم کرد، شاید هیجان انگیز ترین است

Before I came down here, I looked it up on OpenStreetMap

قبل از اینکه من اینجا بیام، به نقشه مجانی جهانی OpenStreetMap نگاه کردم

The OpenStreetMap's a map, but it's also a Wiki.

OpenStreetMap یک نقشه است، اما یک ویکی نیز است

Zoom in and that square thing is a theater -- which we're in right now --

آن را بزرگ نمایی کردم و چیزی که شبیه مربع است آمفی تئاتر است - جایی که ما الان در آن هستیم

The Terrace Theater. It didn't have a name on it.

تئاتر تراس. نامی روی آن نبود.

So I could go into edit mode, I could select the theater,

بنابراین من می توانستم به حالت ویرایش برم و تئاتر را انتخاب کنم

I could add down at the bottom the name, and I could save it back.

من می توانستم در پایین نام را اضافه کنم، و آن را ذخیره کنم

And now if you go back to the OpenStreetMap. org,

و حالا اگر شما برگردید به OpenStreetMap.org

and you find this place, you will find that The Terrace Theater has got a name.

و این مکان را پیدا کنید، تئاتر تراس را پیدا می کنید که نامی گرفته است

I did that. Me!

آن کار را من انجام دادم

I did that to the map. I just did that!

من این کار را در روی نقشه انجام دادم. همین الان این کار را انجام دادم

I put that up on there. Hey, you know what?

من آن را آنجا قرار دادم، شما می دانید چه؟

If I -- that street map is all about everybody doing their bit

اگر من - آن نقشه خیابان در مورد همه افرادی است که مقدار جزئی انجام می دهند

and it creates an incredible resource

و آن یک منبع فوق العاده را ایجاد می کند

because everybody else does theirs.

زیرا بقیه سهم خودشان را انجام می دهند

And that is what linked data is all about.

و این همان چیزی است که داده های مرتبط در رابطه با آن است

It's about people doing their bit

این در مورد افرادی است که سهم اندک خود را انجام می دهند

to produce a little bit, and it all connecting.

برای تولید بسیار اندک، و همه ی آن به هم متصل هستند

That's how linked data works.

این چگونگی کار داده های مرتبط است

You do your bit. Everybody else does theirs.

شما سهم اندک خود را انجام بدهید. هر کسی دیگری سهم اندک خود را انجام می دهد

You may not have lots of data which you have yourself to put on there

شما ممکن است مقدار زیادی از داده ها را نداشته باشید که باید خودتان آنجا قرار دهید

but you know to demand it.

اما شما می دانید که آن را درخواست کنید.

And we've practiced that.

و ما آن را تمرین کرده ایم.

So, linked data -- it's huge.

بنابراین، داده های مرتبط - بسیار بزرگ و کلان است

I've only told you a very small number of things

من فقط تعداد بسیار کمی از چیزها را گفتم

There are data in every aspect of our lives,

داده ها در هر جنبه ای از زندگی ما وجود دارند،

every aspect of work and pleasure,

هر جنبه ای از کار و لذت و تفریح،

and it's not just about the number of places where data comes,

و این نه فقط در مورد تعدادی از مکان هایی است که داده ها می آید

it's about connecting it together.

این درباره اتصال آنها به همدیگر است

And when you connect data together, you get power

و هنگامی که شما داده ها را به یکدیگر ارتباط می دهید، به شما قدرت می دهد

in a way that doesn't happen just with the web, with documents.

در راهی که اتفاق نمی افتاد فقط با وب، با اسناد و مدارک

You get this really huge power out of it.

شما واقعا قدرت عظیمی از آن دریافت می کنید

So, we're at the stage now

خُب، ما الان دراین مرحله هستیم

where we have to do this -- the people who think it's a great idea.

جایی که ما باید این کار را انجام دهیم - افرادی که فکر می کنند این یک ایده بزرگ است.

And all the people -- and I think there's a lot of people at TED who do things because --

و همه مردم - و من فکر می کنم بسیاری از افراد در TED هستند که کارهایی را انجام می دهند به دلیل -

even though there's not an immediate return on the investment

حتی اگر بازگشت فوری در سرمایه گذاری وجود نداشته باشد

because it will only really pay off when everybody else has done it --

چونکه در واقع تنها زمانی نتیجه بخش می شود که بقیه آن را انجام دهند -

they'll do it because they're the sort of person who just does things

آنها آن را انجام خواهند داد چون آنها افرادی هستند که فقط کارهایی خوبی را انجام می دهند که دیگران آن را قبلا انجام داده اند.

which would be good if everybody else did them.

آنها آن را انجام خواهند داد چون آنها افرادی هستند که فقط کارهایی خوبی را انجام می دهند که دیگران آن را قبلا انجام داده اند.

OK, so it's called linked data.

خوب، این داده های مرتبط نامیده می شود.

I want you to make it.

من از شما می خواهم که آن را بسازید

I want you to demand it.

من از شما می خواهم که آن را بخواهید.

And I think it's an idea worth spreading.

و من فکر می کنم این ایده ای است که ارزش گسترش آن را دارد.

Thanks.

ممنون

(Applause)

(تشویق حضار)