Gabby Giffords and Mark Kelly: Be passionate. Be courageous. Be your best.

گبی گیفوردز: مشتاق باشید، شجاع باشید و بهترین باشید.

126,767 views

2014-04-11 ・ TED


New videos

Gabby Giffords and Mark Kelly: Be passionate. Be courageous. Be your best.

گبی گیفوردز: مشتاق باشید، شجاع باشید و بهترین باشید.

126,767 views ・ 2014-04-11

TED


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید.

Translator: soheila Jafari Reviewer: Leila Ataei
00:12
Pat Mitchell: That day,
0
12995
1687
پت میشل: آن روز،
00:14
January 8, 2011, began like all others.
1
14682
3873
هشتم ژانویه سال ۲۰۱۱، مثل هر روز دیگری آغاز شد.
00:18
You were both doing the work that you love.
2
18555
3149
هر دو شما کاری را که عاشقش بودید انجام میدادید.
00:21
You were meeting with constituents,
3
21704
2181
گبی تو به عنوان یک عضو گنگره
00:23
which is something that you loved doing
4
23885
2165
که عاشق کارت بودی
00:26
as a congresswoman,
5
26050
1167
موکلینت را ملاقات می کردی،
00:27
and Mark, you were happily preparing
6
27217
2405
و مارک ، تو شادمانه آماده
00:29
for your next space shuttle.
7
29622
3279
سفر بعدی فضایی می شدی.
00:32
And suddenly, everything that you had planned
8
32901
4179
و ناگهان همه آنچه را که شما برایش برنامه ریزی کرده بودید
00:37
or expected in your lives
9
37080
1951
و یا در زندگی انتظار داشتید
00:39
was irrevocably changed forever.
10
39031
3849
به شکل غیر قابل جبرانی تغییر کرد.
00:42
Mark Kelly: Yeah, it's amazing,
11
42880
999
مارک کلی: بله، این شگفت انگیز بود،
00:43
it's amazing how everything can change
12
43879
1774
خیلی شگفت آوره که همه چیز می تواند
00:45
for any of us in an instant.
13
45653
2207
در یک لحظه برای همه ما تغییر کند.
00:47
People don't realize that.
14
47860
1648
مردم نمی توانند این را بفهمند.
00:49
I certainly didn't.
15
49508
1190
من هم دقیقا نمی توانستم.
00:50
Gabby Giffords: Yes.
16
50698
658
گبی گیفوردز: بله.
00:51
MK: And on that Saturday morning,
17
51356
1250
مارک گبی: و آن روز شنبه صبح،
00:52
I got this horrible phone call
18
52606
2964
من تلفن وحشتناکی داشتم
00:55
from Gabby's chief of staff.
19
55570
2058
از مدیر دفتر گبی.
00:57
She didn't have much other information.
20
57628
2020
او اطلاعات بیشتری نداشت.
00:59
She just said, "Gabby was shot."
21
59648
2329
او تنها گفت،"گبی تیر خورده."
01:01
A few minutes later, I called her back
22
61977
1217
چند دقیقه بعد، به او زنگ زدم
01:03
and I actually thought for a second,
23
63194
2381
و برای چند لحظه فکر کردم،
01:05
well, maybe I just imagined getting this phone call.
24
65575
2739
شاید من تصور کردم که بهم این تلفن شده.
01:08
I called her back, and that's when she told me
25
68314
1702
به او تلفن زدم، و آن موقعی بود که او گفت
01:10
that Gabby had been shot in the head.
26
70016
2303
که گلوله به سر گبی خورده.
01:12
And from that point on,
27
72319
1825
و از آن لحظه،
01:14
I knew that our lives were going to be a lot different.
28
74144
3612
من می دانستم که زندگی ما تغییر زیادی خواهد کرد
01:17
PM: And when you arrived at the hospital,
29
77756
1977
پت میشل: و هنگامی که تو به بیمارستان رسیدی،
01:19
what was the prognosis that they gave you
30
79733
2724
پیش بینی که درباره وضعیت گبی
01:22
about Gabby's condition and what recovery, if any,
31
82457
3248
و بهبودی او به تو گفتند، آیا چیزی
01:25
you could expect?
32
85705
1491
بود که انتظارش را داشتی؟
01:27
MK: Well, for a gunshot wound to the head
33
87196
1940
مارک کلی: خوب، برای جراحت ناشی از گلوله
01:29
and a traumatic brain injury,
34
89136
1202
و جراحات تروماتیک مغزی،
01:30
they typically can't tell you much.
35
90338
3111
معمولا نمیتوانند چیزی زیادی به تو بگویند،
01:33
Every injury is different. It's not predictable
36
93449
2749
هر جراحتی متفاوت با دیگری است. و مثل سکته که در واقع نوع دیگری
01:36
like often a stroke might be predictable,
37
96198
1814
از جراحت تروماتیک مغزی است و قابل پیش بینی هست
01:38
which is another TBI kind of injury.
38
98012
2734
اغلب قابل پیش بینی نیست.
01:40
So they didn't know how long Gabby would be in a coma,
39
100746
2992
بنابراین آنها نمی دانستند که که گبی برای چه مدت بیهوش خواهد بود،
01:43
didn't know when that would change
40
103738
2795
و یا چه موقع شرایطش تغییر خواهد کرد
01:46
and what the prognosis would be.
41
106533
3163
و پیش بینی درباره وضعیتش چطور می شود.
01:49
PM: Gabby, has your recovery
42
109696
3806
پت میشل: گبی، آیا بهبودی تو
01:53
been an effort to create a new Gabby Giffords
43
113502
4502
تلاشی برای بوجود آوردن گبی جدیدی بود
01:58
or reclaim the old Gabby Giffords?
44
118004
3283
و یا بازیابی گبی قبلی بود؟
02:01
GG: The new one -- better, stronger, tougher.
45
121287
4566
گبی: گبی جدید-- بهتر، قوی تر و سخت تر.
02:05
(Applause)
46
125853
4357
( تشویق تماشاگران)
02:10
MK: That to say,
47
130210
2360
مارک کلی: باید بگویم
02:12
when you look at the picture behind us,
48
132570
3406
هنگامی که به تصویر پشت سر ما نگاه می کنید،
02:15
to come back from that kind of injury
49
135976
1644
که بر میگردد به چنین جراحتی
02:17
and come back strong and stronger than ever
50
137620
2228
و قوی و قوی تر شدن
02:19
is a really tough thing to do.
51
139848
1836
واقعا انجامش دشوار است.
02:21
I don't know anybody
52
141684
1494
من کسی را
02:23
that's as tough as my wonderful wife right here.
53
143178
2622
به سر سختی همسر فوق العاده خودم نمی شناسم.
02:25
(Applause)
54
145800
3252
( تشویق تماشاگران)
02:29
PM: And what were the first signs
55
149052
2928
پت میشل: اولین نشانه اینکه
02:31
that recovery was not only going to be possible
56
151980
3465
بهبودی کامل حاصل نخواهد شد
02:35
but you were going to have some semblance
57
155445
2651
اما شما تصمیم داشتید که زندگی مشابه آنچه
02:38
of the life that you and Gabby had planned?
58
158096
2605
که تو و گبی برنامه ریزی کرده بودید داشته باشد؟
02:40
MK: Well, the first thing, for me, was
59
160701
2278
مارک کلی: خوب، اولین چیز، برای ما این بود
02:42
Gabby was still kind of almost unconscious,
60
162979
3460
گبی تقریبا هنوز بیهوش بود،
02:46
but she did something when she was in the ICU hospital bed
61
166439
5526
اما هنگامی که در اتاق مراقبتهای ویژه بیمارستان بود کاری کرد
02:51
that she used to do when we might
62
171965
1785
که وقتی می رفتیم رستوران برای
02:53
be out to dinner at a restaurant,
63
173750
1935
شام میکرد،
02:55
in that she pulled my ring off
64
175685
1883
او حلقه دست مرا بیرون کشید
02:57
and she flipped it from one finger to the next,
65
177568
3099
و از یک انگشت به انگشت بعدی انداخت،
03:00
and at that point I knew
66
180667
2145
و در این مرحله من میدانستم
03:02
that she was still in there.
67
182812
1584
که هنوز هوشیار است.
03:04
PM: And there were certain words, too.
68
184396
1666
پت میشل: دقیقا چی گفت؟
03:06
Didn't she surprise you with words in the beginning?
69
186062
3051
آیا او تو را با حرفهایی متعجب کردد؟
03:09
MK: Well, it was tough in the beginning. GG: What? What? Chicken. Chicken. Chicken.
70
189113
5937
مارک کلی: خوب، در ابتدا خیلی دشوار بود.
03:15
MK: Yeah, that was it.
71
195050
1380
مارک کلی: بله، همینطور بود. گبی گیفوردز: چه؟چه؟ جوجه. جوجه . جوجه.
03:16
For the first month, that was the extent
72
196430
3240
مارک کلی: برای ماه اول، این حد حرفهای
03:19
of Gabby's vocabulary.
73
199670
1476
گبی بود.
03:21
For some reason, she has aphasia,
74
201146
2636
به دلایلی ، او توانایی گفتار را از دست داده بود
03:23
which is difficulty with communication.
75
203782
1996
که مشکلی برای گفتگو و ارتباط برقرار کردن شده بود.
03:25
She latched on to the word "chicken,"
76
205778
2442
ذهن او به واژه "جوجه" قفل شده بود،
03:28
which isn't the best but certainly is not the worst.
77
208220
3276
که بهترین واژه نبود ولی خیلی هم بد نبود.
03:31
(Laughter)
78
211496
1485
(خنده تماشاگران)
03:32
And we were actually worried
79
212981
1363
در واقع ما نگران بودیم
03:34
it could have been a lot worse than that.
80
214344
4241
که او خیلی از این بدتر شود.
03:38
PM: Gabby, what's been the toughest challenge
81
218585
2360
پت میشل: گبی، دشوارترین چالش تو
03:40
for you during this recovery?
82
220945
2792
برای بهبودی چی بود؟
03:43
GG: Talking. Really hard. Really.
83
223737
4304
گبی گیفوردز: صحبت کردن. واقعا مشکل بود، واقعا.
03:48
MK: Yeah, with aphasia, Gabby knows what she wants to say,
84
228041
3098
مارک کلی: بله، با ناتوانایی گفتار ناشی از آسیب مغزی، گبی می داند که چه چیزی را می خواهد بگوید،
03:51
she just can't get it out.
85
231139
1874
فقط نمی تواند بیان کند.
03:53
She understands everything,
86
233013
1412
او همه چیزی را می فهمد و درک می کند،
03:54
but the communication is just very difficult
87
234425
2350
اما حرف زدن برای او خیلی دشوار است
03:56
because when you look at the picture,
88
236775
2242
زیرا هنگامی که به تصویر نگاه می کنید،
03:59
the part of your brain where those communication centers are
89
239017
4636
بخشی از مغز که مربوط مرکز به ارتباط می باشد
04:03
are on the left side of your head,
90
243653
1780
که در سمت چپ مغزتان است نگاه کنید،
04:05
which is where the bullet passed through.
91
245433
1787
جایی است که گلوله از آن عبور کرده.
04:07
PM: So you have to do a very dangerous thing:
92
247220
2213
پت میشل: خُب تو باید هر کار خطرناکی را انجام دهی:
04:09
speak for your wife.
93
249433
1646
به جای همسرت حرف بزنی.
04:11
MK: I do.
94
251079
1605
مارک کلی: می کنم.
04:12
It might be some of the most dangerous things I've ever done.
95
252684
4336
این باید یکی از خطرناکترین کارهایی باشد که تاکنون انجام داده ام.
04:17
PM: Gabby, are you optimistic
96
257020
1900
پت میشل: گبی، آیا خوشبین هستی
04:18
about your continuing recovery --
97
258920
3263
که بهبودیت ادامه یابد--
04:22
walking, talking,
98
262183
2224
راه رفتن، صحبت کردن،
04:24
being able to move your arm and leg?
99
264407
2504
توانایی حرکت دادن بازو و پایت؟
04:26
GG: I'm optimistic. It will be a long, hard haul,
100
266911
4354
گبی گیفوردز: من خوشبینم. این طولانی و سخت خواهد بود،
04:31
but I'm optimistic.
101
271265
2848
اما خوشبین هستم.
04:34
PM: That seems to be the number one characteristic of Gabby Giffords,
102
274113
3204
پت میشل: به نظر می رسد این شخصیت قوی و شماره یک گبی باشد
04:37
wouldn't you say? (Applause)
103
277317
1279
که می توان گفت؟ ( تشویق تماشاگران)
04:38
MK: Gabby's always been really optimistic.
104
278596
1430
مارک کلی: گبی همواره بسیار خوشبین بوده است.
04:40
She works incredibly hard every day.
105
280026
2778
او بطرز باورنکردنی هر روز کار می کند.
04:42
GG: On the treadmill, walked on my treadmill,
106
282804
3004
گبی گیفوردز: روی تریدمیل. روی تریدمیل راه می روم،
04:45
Spanish lessons, French horn.
107
285808
3477
زبان اسپانیایی را یاد می گیرم، فرانسوی.
04:49
MK: It's only my wife who could be --
108
289285
2645
مارک کلی: تنها همسر من هست که می تواند اینکار را بکند--
04:51
and if you knew her before she was injured,
109
291930
1748
و اگر او را قبل از اینکه مجروح شود می شناختید،
04:53
you would kind of understand this --
110
293678
1912
می توانستید این را بفهمید--
04:55
somebody who could be injured
111
295590
1710
که یک نفری چنین جراحتی را داشته
04:57
and have such a hard time communicating
112
297300
2920
و برای سخن گفتن مشکل داشته
05:00
and meets with a speech therapist,
113
300220
1910
یک گفتار درما ن اسپانیایی می بینید،
05:02
and then about a month ago, she says,
114
302130
2035
سپس حدود یک ماه پیش می گوید که،
05:04
"I want to learn Spanish again."
115
304165
3702
"می خواهم دوباره اسپانیایی یاد بگیرم. "
05:07
PM: Well, let's take a little closer look
116
307867
2034
پت میشل: خوب، اجازه دهید کمی خصوصی تر
05:09
at the wife, and this was even before
117
309901
2898
درباره همسرت صحبت کنیم، و حتی قبل از اینکه
05:12
you met Gabby Giffords.
118
312799
1726
تو گبی را ببینی.
05:14
And she's on a motor scooter there,
119
314525
2040
او یک موتور سیکلت داشته،
05:16
but it's my understanding that's a very tame image
120
316565
3520
اما از نظر من این عکس خیلی خودمانی
05:20
of what Gabby Giffords was like growing up.
121
320085
2496
از زمانی که گبی گیفوردز جوان بوده.
05:22
MK: Yeah, Gabby, she used to race motorcycles.
122
322581
2752
مارک کلی، بله ، گبی مسابقه موتور سیکلت می داده
05:25
So that's a scooter, but she had --
123
325333
1920
این یک اسکوتر هست، اما او --
05:27
well, she still has a BMW motorcycle.
124
327253
3486
خوب، او در مسابقات موتورسواری BMW شرکت می کرده.
05:30
PM: Does she ride it? MK: Well, that's a challenge
125
330739
2676
پت میشل: آیا او موتورسیکلت میراند؟ مارک کلی: خوب با توجه به اینکه
05:33
with not being able to move her right arm,
126
333415
2648
بازوی او درست کار نمی کنه مشکل خواهد بود،
05:36
but I think with something I know about, Velcro,
127
336063
4186
اما فکر میکنم چیزی که من درباره ولکرو( نوار چسبی که روی کفش یا لباس به جای زیپ وصل می شود) میدانم،
05:40
we might be able to get her back on the bike,
128
340249
2256
شاید ما قادر باشیم که او را به به موتور سواری برگردانیم،
05:42
Velcro her right hand up onto the handlebar.
129
342505
4614
نوار چسب دست راست او را به فرمان نگه می دارد.
05:47
PM: I have a feeling we might see that picture next,
130
347119
2298
پت میل: من احساس می کنم که دقعه دیگه این عکس را خواهیم دید،
05:49
Gabby.
131
349417
1633
گبی.
05:51
But you meet, you're already decided
132
351050
2445
اما هنگامی که تو او را دیدی، تصمیم گرفته بودی
05:53
that you're going to dedicate your life to service.
133
353495
2990
که زندگیت را وقف خدمت به کشورت کنی.
05:56
You're going into the military
134
356485
2007
تو به ارتش ملحق شده بودی
05:58
and eventually to become an astronaut.
135
358492
2281
و در نهایت یک فضانورد شدی.
06:00
So you meet.
136
360773
2520
سپس شما همدیگر را ملاقات کردید.
06:03
What attracts you to Gabby?
137
363293
2777
چه چیزی تو را جذب گبی کرد؟
06:06
MK: Well, when we met, oddly enough,
138
366070
3604
مارک کلی: خوب، وقتی که ما به اندازه کافی همدیگر را ملاقات کردیم،
06:09
it was the last time we were in Vancouver,
139
369674
2606
این آخرین باری بود که ما ونکوور بودیم،
06:12
about 10 years ago. We met in Vancouver,
140
372280
2446
حدود ده سال پیش. ما ونکوور را دیدیم،
06:14
at the airport, on a trip that we were both taking
141
374726
3949
در فرودگاه، در یک سفر که ما هر دو ما
06:18
to China,
142
378675
1855
به چین می رفتیم،
06:20
that I would actually, from my background,
143
380530
2044
که در واقع بر اساس پیشینه من،
06:22
I would call it a boondoggle.
144
382574
2228
می توانم بگویم برای کاری بی ارزش می رفتیم.
06:24
Gabby would — GG: Fact-finding mission.
145
384802
2822
گبی- گبی گیفوردز- ماموریت ...
06:27
MK: She would call it an important fact-finding mission.
146
387624
3570
مارک کلی: او این را ماموریت مهم حقیقت یابی می گوید.
06:31
She was a state senator at the time,
147
391194
2386
در آن زمان او سناتور مجلس بود،
06:33
and we met here, at the airport,
148
393580
3034
و من او را در فرودگاه دیدم،
06:36
before a trip to China.
149
396614
1518
قبل از رفتن به چین.
06:38
PM: Would you describe it as a whirlwind romance?
150
398132
2606
پت میشل: آیا این را به عنوان یک گردباد عاشقانه توصیف می کنی؟
06:40
GG: No, no, no.
151
400738
2048
گبی گیفوردز: نه . نه . نه.
06:42
(Laughter)
152
402786
2700
( خنده تماشاگران)
06:45
A good friend.
153
405486
1766
یک دوست خوب.
06:47
MK: Yeah, we were friends for a long time.
154
407252
2578
مارک کلی: بله، ما بای مدت طولانی دوست خوبی بودیم.
06:49
GG: Yes. (Laughter)
155
409830
4881
گبی گیفوردز. بله. ( خنده تماشاگران)
06:54
MK: And then she invited me on, about a year or so later,
156
414711
5856
مارک کلی: سپس بعد از یکسال و یا شاید بیشتر
07:00
she invited me on a date.
157
420567
2700
مرا دعوت کرد که همدیگر را ملاقات کنیم.
07:03
Where'd we go, Gabby?
158
423267
1434
کچا باید می رفتیم گبی.؟
07:04
GG: Death row.
159
424701
1198
گبی گیفوردز: برای دیدن محکومین به اعدام.
07:05
MK: Yes. Our first date was to death row
160
425899
4346
مارک کلی: بله اولین ملاقات ما رفتن به دیدار محکومین اعدام بود
07:10
at the Florence state prison in Arizona,
161
430245
3304
که در فلورنس ایلت آریزونا بود،
07:13
which was just outside Gabby's state senate district.
162
433549
5410
که در در کنار محدوده نمایندگی گبی بود.
07:18
They were working on some legislation
163
438959
1897
آنها روی برخی از قوانینی
07:20
that had to do with crime and punishment
164
440856
2835
که بر روی جرایم و محکومیتها بود
07:23
and capital punishment in the state of Arizona.
165
443691
1934
و محکومین به مرگ در آریزونا کار می کردند.
07:25
So she couldn't get anybody else to go with her,
166
445625
2824
خُب او کس دیگری را پیدا نکرد که با او برود،
07:28
and I'm like, "Of course I want to go to death row."
167
448449
3799
و البته من مثل کسی بودم که می خواستم محکوم به مرگ باشم.
07:32
So that was our first date.
168
452248
2389
خُب این اولین ملاقات عاشقانه ما بود.
07:34
We've been together ever since. GG: Yes.
169
454637
2730
ما از آن تاریخ با هم رفتیم. گبی گیفوردز. بله.
07:37
PM: Well, that might have contributed to the reason
170
457367
2090
پت میشل: شاید این کمک کرد
07:39
that Gabby decided to marry you.
171
459457
2552
که گبی تصمیم بگیرد با تو ازدواج کند.
07:42
You were willing to go to death row, after all.
172
462009
2772
شما در نهایت به خط مرگ خواهید رفت.
07:44
MK: I guess.
173
464781
1084
مارک کلی . فکر کنم.
07:45
PM: Gabby, what did make you want to marry Mark?
174
465865
3680
پت میشل: گبی ، چه چیزی باعث شد که بخواهی با او ازدواج گنی؟
07:49
GG: Um, good friends. Best friends. Best friends.
175
469545
6236
گبی گیفوردز: دوست خوب. بهترین دوست. بهترین دوست.
07:55
MK: I thought we always
176
475781
3490
مارک کلی: فکر میکنم
07:59
had a very special relationship.
177
479271
2232
ما همواره روابط خوبی با هم داشتیم.
08:01
We've gone through some tough times
178
481503
1892
ما زمانهای سختی را داشتیم
08:03
and it's only made it stronger. GG: Stronger.
179
483395
4026
و این ما را قوی تر کرد. گبی : قوی تر.
08:07
PM: After you got married, however,
180
487421
2546
پت میشل: به هر حال، بعد از ازدواج
08:09
you continued very independent lives.
181
489967
2923
شما زندگی مستقل را ادامه دادی.
08:12
Actually, you didn't even live together.
182
492890
2321
در واقع، شما با هم اصلا زندگی نکردید.
08:15
MK: We had one of those commuter marriages.
183
495211
1834
مارک کلی: ما یکی از ازدواجهای کامپیوتری داشتیم.
08:17
In our case, it was Washington, D.C., Houston,
184
497045
3055
در مورد ما، این واشینگتن دی سی، هیوستون،
08:20
Tucson.
185
500100
1123
توسان بود.
08:21
Sometimes we'd go clockwise,
186
501223
1680
گاهی در جهت عقربه های ساعت حرکت میکردیم،
08:22
sometimes counterclockwise,
187
502903
1554
و گاهی خلاف عقربه های ساعت،
08:24
to all those different places,
188
504457
1615
در مکانهای مختلف،
08:26
and we didn't really live together
189
506072
3877
ما واقعا با هم زندگی نکردیم
08:29
until that Saturday morning.
190
509949
2300
تا آن شنبه صبح.
08:32
Within an hour of Gabby being shot,
191
512249
2298
یک ساعت پس از اینکه گبی تیر خورد
08:34
I was on an airplane to Tucson,
192
514547
1582
من در فرودگاه توسان بودم
08:36
and that was the moment
193
516129
1881
و این لحظه ای بود که
08:38
where that had changed things.
194
518010
2743
که همه چیز تغییر کرد.
08:40
PM: And also, Gabby, you had run for Congress
195
520753
2492
پت میشل: و همچنین ، گبی، تو برای نمایندگی کنگره
08:43
after being a state senator
196
523245
2272
شدی پس از اینکه نمایند مجلس شدی
08:45
and served in Congress for six years.
197
525517
3024
و به شش سال به عنوان نماینده کنگره خدمت کردی.
08:48
What did you like best
198
528541
1526
بهترین چیزی که به عنوان
08:50
about being in Congress?
199
530067
2372
نمایند کنگره دوست داری چی بود؟
08:52
GG: Fast pace. Fast pace.
200
532439
3792
گبی گیفوردز : اقدام سریع ، اقدام سریع
08:56
PM: Well it was the way you did it. GG: Yes, yes. Fast pace.
201
536231
2408
پت میشل: خوب این کاری بود که تو کردی. گبی گیفوردز: بله، بله، اقدام سریع.
08:58
PM: I'm not sure people would describe it entirely that way.
202
538639
2844
پت میشل : مطمئن نیست که مردم این را کاملا اینطور تفسیر کنند.
09:01
(Laughter)
203
541483
1713
( خنده تماشاگران)
09:03
MK: Yeah, you know, legislation is often
204
543196
2100
مارک کلی: بله، می دانید، قانون گذاری اغلب
09:05
at a colossally slow pace,
205
545296
2387
یک یک روند آهسته دارد،
09:07
but my wife, and I have to admit,
206
547683
2428
اما همسر من، عاشق این هم که اقرار کنم،
09:10
a lot of other members of Congress that I know,
207
550111
1669
تعداد زیادی از نمایندگان کنگره می دانند،
09:11
work incredibly hard.
208
551780
1408
بطور باورنکردی سخت کار می کند.
09:13
I mean, Gabby would run around like a crazy person,
209
553188
2275
منظور این است که، گبی می تواند مثل یک دیوانه کار کند،
09:15
never take a day off,
210
555463
1854
و هرگز یک روز هم تعطیل نکند،
09:17
maybe a half a day off a month,
211
557317
2126
شاید نصف روز در یک ماه،
09:19
and whenever she was awake she was working,
212
559443
2480
و هر وقت که بیداره در حال کار کردن هست،
09:21
and she really, really thrived on that,
213
561923
2385
او واقعا در این مورد بی نظیره،
09:24
and still does today. GG: Yes. Yes.
214
564308
2381
و هنوز هم همینطوره. گبی: بله ، بله.
09:26
PM: Installing solar panels on the top of her house,
215
566689
2378
پت میشل: نصب پنلهای خورشیدی روی پشت بام خانه اش،
09:29
I have to say.
216
569067
1282
را باید بگویم.
09:30
So after the tragic incident, Mark,
217
570349
3578
بنابراین بعد از این حادثه غم انگیز، مارک،
09:33
you decided to resign
218
573927
1729
تو تصمیم گرفتی که از شغلت
09:35
your position as an astronaut,
219
575656
1700
استعفا دهی،
09:37
even though you were supposed to take
220
577356
1554
با وجود اینکه تو باید به
09:38
the next space mission.
221
578910
1741
یک ماموریت فضایی می رفتی.
09:40
Everybody, including Gabby,
222
580651
1681
همه، از جمله گبی،
09:42
talked you into going back,
223
582332
1580
با تو صحبت کردند که برگردی به کارت،
09:43
and you did end up taking.
224
583912
1873
تو برگشتی به کارت.
09:45
MK: Kind of. The day after Gabby was injured,
225
585785
3168
مارک کلی: به شکلی. روز بعد از اینکه گبی مجروح شد،
09:48
I called my boss, the chief astronaut,
226
588953
2104
من به رئیس ام، سرپرست فضانوردی،
09:51
Dr. Peggy Whitson, and I said,
227
591057
1952
دکتر پگی ویتسون، و گفتم،
09:53
"Peggy, I know I'm launching in space
228
593009
1665
"پگی، می دانیم که من باید سه ماه دیگر
09:54
in three months from now.
229
594674
2293
به فضا بروم.
09:56
Gabby's in a coma. I'm in Tucson.
230
596967
2451
گبی در کما هست. من در توسان.
09:59
You've got to find a replacement for me."
231
599418
1815
تو باید یکی فضانورد دیگر را به جای من پیدا کنی."
10:01
So I didn't actually resign from being an astronaut,
232
601233
1720
خُب من واقعا به عنوان یک فضانورد استعفا ندادم،
10:02
but I gave up my job and they found a replacement.
233
602953
2922
بلکه من شغلم را رها کردم و آنها یک نفر جایگزین من کردند.
10:05
Months later, maybe about two months later,
234
605875
2990
چند ماه بعد، شاید دو تا سه ماه بعد،
10:08
I started about getting my job back,
235
608865
2210
من شروع به گرفتن دوباره شغلم کردم،
10:11
which is something,
236
611075
1665
که گاهی اوقات
10:12
when you become this primary caregiver person,
237
612740
2413
وقتی یک پرستار می شوی،
10:15
which some people in the audience here
238
615153
2392
برخی از تماشاگران
10:17
have certainly been in that position,
239
617545
2548
دقیقا در این موقعیت بوده اند،
10:20
it's a challenging role but at some point
240
620093
1777
یک نقش چالش برانگیز است ولی در این موقعیت
10:21
you've got to figure out when you're going to get your life back,
241
621870
2721
باید تشخیص دهی که چه موقعی به روال عادی زندگی برگردی،
10:24
and at the time, I couldn't ask Gabby
242
624591
1773
و در آن موقع، من نمی توانستم از گبی بپرسم
10:26
if she wanted me to go fly in the space shuttle again.
243
626364
3681
که آیا او می خواهد من دوباره به ایستگاه فضایی بروم و یا نه.
10:30
But I knew she was— GG: Yes. Yes. Yes.
244
630045
2562
اما می دانسم که او می خواهد-- گبی: بله . بله.
10:32
MK: She was the biggest supporter of my career,
245
632607
2040
مارک: او بزرگترین پشتیبان من در کارم بود،
10:34
and I knew it was the right thing to do.
246
634647
2196
و می دانستم کار درستی است.
10:36
PM: And yet I'm trying to imagine, Mark,
247
636843
2005
پت میشل: مارک، با این حال تلاش می منم که تصور کنم،
10:38
what that was like, going off onto a mission,
248
638848
3278
که نرفتن به ماموریت چطور بود،
10:42
one presumes safely, but it's never a guarantee,
249
642126
3497
خیلی راحت، اما هیچ ضمانتی نداشت،
10:45
and knowing that Gabby is —
250
645623
3037
و می دانستی که گبی در--
10:48
MK: Well not only was she still in the hospital,
251
648660
3468
مارک: گبی هنوز بیمارستان بود،
10:52
on the third day of that flight,
252
652128
2360
و روز سومی که من پرواز کردم،
10:54
literally while I was
253
654488
1262
دقیقا هنگامی که
10:55
rendezvousing with the space station,
254
655750
1573
من در ایستگاه فضایی بودم،
10:57
and you've got two vehicles moving at 17,500 miles an hour,
255
657323
3551
دوتا خودرو بودند که با سرعت ۱۷٫۵۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت می کردند،
11:00
I'm actually flying it, looking out the window,
256
660874
2615
من در واقع در حال پرواز بودم از پنجره به بیرون نگاه می کردم،
11:03
a bunch of computers,
257
663489
1679
چندین کامپیوتر،
11:05
Gabby was in brain surgery,
258
665168
2824
گبی که حراجی مغز داشت،
11:07
literally at that time having the final surgery
259
667992
2684
دقیقا در آن موقع او جراحی آخر را
11:10
to replace the piece of skull
260
670676
2942
برای جایگزین کردن بخشی از جمجمه داشت
11:13
that they took out on the day she was injured
261
673618
1749
که پزشکان در روی که او مجروح شد برداشته بودند
11:15
with a prosthetic, yeah, which is the whole side of her head.
262
675367
3693
با یک پروتز، بله بله این تمامی این بخش سرش هست.
11:19
Now if any of you guys would ever come
263
679060
1980
اگر هر یک از شما
11:21
to our house in Tucson for the first time,
264
681040
3236
به توسان به خانه ما در توسان برای اولین بار بیاید،
11:24
Gabby would usually go up to the freezer
265
684276
1736
گبی می رود و از توی فریزر
11:26
and pull out the piece of Tupperware
266
686012
2068
یک پلاستیک بیرون میآورد
11:28
that has the real skull. (Laughter)
267
688080
3060
که در آن بخشی از جمجمه واقعی هست.
11:31
GG: The real skull. MK: Which freaks people out, sometimes.
268
691140
3104
گبی گیفوردز: این جمجمه واقعی هست. مارک : مردم را می ترساند، گاهی اوقات.
11:34
PM: Is that for appetizer or dessert, Mark?
269
694244
3692
این پیش غذا است یا دسر ، مارک؟
11:37
MK: Well, it just gets the conversation going.
270
697936
4098
پت میشل : خُب، این وقتی گفتگو در این مورد پیش میاید.
11:42
PM: But there was a lot of conversation about
271
702034
2028
پت میشل: اما گفتگوهای زیادی در مورد
11:44
something you did, Gabby, after Mark's flight.
272
704062
3078
کاری که تو کردی، گبی، پس از اینکه مارک پرواز کرد انجام شد.
11:47
You had to make another step of courage too,
273
707140
3438
تو باید شهامت دیگری را به خرج می دادی،
11:50
because here was Congress deadlocked again,
274
710578
3802
زیرا دوباره در کنگره یک بن بست ایجاد شده بود،
11:54
and you got out of the rehabilitation center,
275
714380
5922
و تو از مرکز توانبخشی بیرون رفتی،
12:00
got yourself to Washington
276
720302
2461
و به واشینگتن رسیدی،
12:02
so that you could walk on the floor of the House --
277
722773
2897
و می توانستی روی صحن کنگره راه بروی--
12:05
I can barely talk about this without getting emotional —
278
725670
2652
من به سختی می توان بدون اینکه احساساتی شوم در این باره حرف بزنم--
12:08
and cast a vote which could have been
279
728322
2959
و انداختن یک رای می توانست
12:11
the deciding vote.
280
731281
1835
نتیجه رای را تغییر دهد.
12:13
GG: The debt ceiling. The debt ceiling.
281
733116
3249
گبی : سقف بدهی ها. سقف بدهی ها.
12:16
MK: Yeah, we had that vote,
282
736365
2559
مارک: ما باید رای میدادیم،
12:18
I guess about five months after Gabby was injured,
283
738924
1950
فکر کنم پنج ماه پس از اینکه گبی مجروح شد،
12:20
and she made this bold decision to go back.
284
740874
2498
وجسورانه تصمیم گرفت که برگردد.
12:23
A very controversial vote,
285
743372
2153
برای یک رای بحث برانگیز،
12:25
but she wanted to be there
286
745525
1509
اما او می خواست که آنجا باشد
12:27
to have her voice heard one more time.
287
747034
2597
تا صدایش یکبار دیگر شنیده شود.
12:29
PM: And after that, resigned
288
749631
1775
پت میشل: و بعد از آن ، استعفا داد
12:31
and began what has been a very slow
289
751406
3954
و بهبودی بسیار آهسته
12:35
and challenging recovery.
290
755360
2488
و پر جالشی شروع شد.
12:37
What's life like, day to day?
291
757848
3138
زندگی روز به روز چطور است؟
12:40
MK: Well, that's Gabby's service dog Nelson.
292
760986
2987
مارک: این سگی است که به گبی کمک می کند، به نام نلسون.
12:43
GG: Nelson.
293
763973
963
گبی نلسون.
12:44
MK: New member of our family. GG: Yes, yes.
294
764936
2543
مارک: عضو جدید خانواده ماست. گبی : بله. بله.
12:47
MK: And we got him from a—
295
767479
2792
مارک، ما او را از یک--
12:50
GG: Prison. Murder. MK: We have a lot of connections
296
770271
1863
گبی: زندانی . قاتل. مارک: ظاهرا ، ما او ارتباط زیادی
12:52
with prisons, apparently. (Laughter)
297
772134
2652
با زندان داریم.
12:54
Nelson came from a prison,
298
774786
1389
تلسون از یک زندان آمد،
12:56
raised by a murderer in Massachusetts.
299
776175
4544
که توسط یک قاتل در ماساچوست بزرگ شده بود.
13:00
But she did a great job with this dog.
300
780719
4330
اما گبی با این سگ کار بزرگی انجام داد.
13:05
He's a fabulous service dog.
301
785049
2387
این سگ، بطور باورنکردنی سگ خدمت می کند.
13:07
PM: So Gabby, what have you learned
302
787436
2943
پت میشل: خُب گبی، تو از تجربه ات
13:10
from your experiences the past few years?
303
790379
4134
در چند سال گذشته چه یاد گرفتی؟
13:14
MK: Yeah, what have you learned? GG: Deeper. Deeper.
304
794513
6008
مارک: بله، ما چی یاد گرفتیم؟ گبی: عمیق تر و عمیق تر.
13:20
PM: Your relationship is deeper.
305
800521
1862
پت میشل: روابط شما عمیق تر شده است.
13:22
It has to be. You're together all the time now.
306
802383
3199
باید اینطور باشد. شما تمام وقت با هم هستید.
13:25
MK: I imagine being grateful, too, right?
307
805582
2458
مارک،: تصور میکنم که بسیار شاکر هم هستم، درسته؟
13:28
GG: Grateful.
308
808040
1382
گبی : شاکر.
13:29
PM: This is a picture of family and friends gathering,
309
809422
2067
میشل: این عکسی از خانواده و دوستان است که کنار هم جمع شدند،
13:31
but I love these pictures because they show
310
811489
4333
اما من این عکس را خیلی دوست دارم زیرا این
13:35
the Gabby and Mark relationship now.
311
815822
3535
نشان دهند رابطه گبی و مارک را نشان می دهد.
13:39
And you describe it, Gabby, over and over,
312
819357
2528
شما توضیح بارها و بارها توضیح دادی،
13:41
as deeper on so many levels. Yes?
313
821885
5825
که گبی خیلی عمیق تر شده. درسته؟
13:47
MK: I think when something tragic happens
314
827710
1552
مارک: فکر می کنم گاهی هنگامی که یک حادثه غم انگیزی
13:49
in a family, it can pull people together.
315
829262
2654
پیش می اید خانواده را به هم نزدیکتر می کند.
13:51
Here's us watching the space shuttle
316
831916
2164
این ما هستیم که شاتل فضایی
13:54
fly over Tucson,
317
834080
2050
که بالا توسان ،
13:56
the Space Shuttle Endeavour,
318
836130
1146
شاتل فضایی اندرو،
13:57
the one that I was the commander on its last flight,
319
837276
2571
همان که آخرین پروازش بود،
13:59
on its final flight on top of an airplane
320
839847
3506
در آن آخرین پرواز در بالای هواپیما،
14:03
on a 747 on its way to L.A.,
321
843353
3120
در یک هواپیمای ۷۴۷ به طرف لس آنجلس،
14:06
NASA was kind enough to have it fly over Tucson.
322
846473
4610
ناسا پروازی بر روی توسان داشت.
14:11
PM: And of course, the two of you
323
851083
3476
پت میشل: و البته، شما دو نفر
14:14
go through these challenges
324
854559
1582
در مسیر این بازپروی آهسته و سخت
14:16
of a slow and difficult recovery,
325
856141
2392
در حرکت هستید،
14:18
and yet, Gabby, how do you maintain
326
858533
2681
و با این وجود، گبی، چگونه
14:21
your optimism and positive outlook?
327
861214
3727
می توانی این روحیه خوشبینی و مثبت خودت را نگه داری؟
14:24
GG: I want to make the world a better place.
328
864941
3145
گبی: من می خواهم دنیا را جای بهتری کنم.
14:28
(Applause)
329
868086
7422
( تشویق تماشاگران)
14:35
PM: And you're doing that
330
875508
1858
میشل: تو با اینکه
14:37
even though your recovery has to remain
331
877366
2194
ر حالی که هنوز بازپروری باید در جلو رویت
14:39
front and center for both of you.
332
879560
1902
و مرکز توجه هر دو شما باشد.
14:41
You are people who have done service
333
881462
2278
شما افرادی هستید که به
14:43
to your country and you are continuing to do that
334
883740
3702
کشورتان خدمت کرده اید و این کار را با
14:47
with a new initiative, a new purpose.
335
887442
3019
ابتکار جدیدی ادامه می دهید.
14:50
And Gabby, what's on the agenda now?
336
890461
3407
گبی ، برنامه کاری تو چیست؟
14:53
GG: Americans for Responsible Solutions.
337
893868
3355
آمریکایی ها با راه حلی مسئولانه .
14:57
MK: That's our political action committee,
338
897223
4139
مارک: این اقدام سیاسی ماست،
15:01
where we are trying to get members of Congress
339
901362
3397
که تلاش می کنیم نظر نمایندگان کنگره را
15:04
to take a more serious look at gun violence in this country,
340
904759
3351
برای بررسی جدی به مسئله اسلحه در کشور جلب کنیم،
15:08
and to try to
341
908110
1050
تلاشی برای تصویب
15:09
pass some reasonable legislation.
342
909160
2050
قوانین مسئولانه در این مورد.
15:11
GG: Yes. Yes. (Applause)
343
911210
8003
گبی: بله. بله. ( تشویق تماشاگران)
15:19
MK: You know, this affected us very personally,
344
919213
2477
مارک: می دانیم که این به زندگی ما را شخصا تحت تاثیر گذاشت،
15:21
but it wasn't what happened to Gabby that got us involved.
345
921690
2722
اما آنچه که برای گبی اتفاق افتاد عاملی نبود که ما درگیر این موضوع شویم.
15:24
It was really the 20 murdered first graders
346
924412
3828
در واقع ۲۰ دانش آموز سال اولی
15:28
and kindergartners in Newtown, Connecticut,
347
928240
2938
و مهدکودکی در نیوتان کنیتاکت کشته شدند،
15:31
and the response that we saw afterwards
348
931178
2554
و واکنشی که ما بعد از آن دیدیم
15:33
where -- well, look what's happened so far.
349
933732
3425
که - خب ، به دنبال آنچه که تا کنون اتفاق افتاده است.
15:37
So far the national response has been
350
937157
2025
واکنش ملی این بود
15:39
pretty much to do nothing.
351
939182
1328
که کاری نکنیم.
15:40
We're trying to change that.
352
940510
1812
ما تلاش می کنیم که این را تغییر دهیم.
15:42
PM: There have been 11 mass shootings
353
942322
1492
میشل: از زمان حادثه نیوتان تا به حال
15:43
since Newtown,
354
943814
1158
یازده مورد دیگر تیراندازی به عموم داشتیم،
15:44
a school a week in the first two months of last year.
355
944972
3214
در دو ماهه اول سال گذشته در هفته یک مدرسه.
15:48
What are you doing that's different
356
948186
1724
تفاوت بین
15:49
than other efforts to balance
357
949910
2230
ایجاد تعادل و حق داشتن اسلحه و
15:52
rights for gun ownership and responsibilities?
358
952140
2822
مسولیت را شما چگونه ایجاد می کنید ؟
15:54
MK: We're gun owners, we support gun rights.
359
954962
2342
مارک: ما صاحبان اسلحه هستیم، ما از داشتن اسلحه حمایت می کنیم.
15:57
At the same time, we've got to do everything we can
360
957304
2242
و همزمان، ما هر کاری را که بتوانیم می کنیم
15:59
to keep guns out of the hands of criminals
361
959546
2537
تا اسلحه را از دست جنایتکاران
16:02
and the dangerously mentally ill.
362
962083
1893
و بیماران روانی خطرناک خارج کنیم.
16:03
It's not too difficult to do that.
363
963976
2518
این خیلی سخت نیست.
16:06
This issue, like many others,
364
966494
1676
این مشکلی است مثل سایر مشکلات
16:08
has become very polarizing and political,
365
968170
3989
که بسیار قطبی و سیاسی شده است،
16:12
and we're trying to bring some balance
366
972159
2301
و ما تلاش می کنیم که تعادلی را
16:14
to the debate in Washington.
367
974460
1464
برای لایحه ای در در واشینگتن ایجاد کنیم.
16:15
PM: Thank you both for that effort.
368
975924
2038
میشل: از هر دو شما برای تلاشتان سپاسگزاری می کنم.
16:17
And not surprisingly for this woman of courage
369
977962
3234
جای شگفتی نیست که این زن شجاع
16:21
and of a sense of adventure,
370
981196
1796
و با حس ماجراجویی ،
16:22
you just keep challenging yourself,
371
982992
2359
چالش ها را در زندگی برای خودش نگه میدارد،
16:25
and the sky seems to be the limit.
372
985351
1803
وبه نظر می رسد که آسمان حد اوست.
16:27
I have to share this video
373
987154
1744
من باید این ویدئو را از آخرین ماجراجویی
16:28
of your most recent adventure.
374
988898
2548
تو را به اشتراک بگذارم.
16:31
Take a look at Gabby.
375
991446
2934
به گبی نگاه کنید.
16:34
MK: This is a couple months ago.
376
994380
3199
مارک: این چند ماه پیش است.
16:41
(Video) MK: You okay? You did great. GG: Yes, it's gorgeous. Thank you.
377
1001879
2496
مارک: خوبی؟ عالی بودی. گبی: بله: بی نظیره. متشکرم.
16:44
Good stuff. Gorgeous. Oh, thank you.
378
1004375
6188
عالیه. بی نظیره. متشکرم.
16:50
Mountains. Gorgeous mountains.
379
1010563
4378
کوها. کوهای زیبا.
16:59
(Applause)
380
1019477
1594
( تشویق تماشاگران)
17:01
MK: Let me just say
381
1021071
2842
مارک: اجازه دهید تنها بگویم
17:03
one of the guys that Gabby jumped with
382
1023913
2035
که یکی از افرادی که گبی با او
17:05
that day was a Navy SEAL
383
1025948
2070
در آن روز پرید، از نیروی دریایی بود
17:08
who she met in Afghanistan
384
1028018
2268
که او را در افعانستان ملاقات کرده بود
17:10
who was injured in combat,
385
1030286
1549
و مجروح جنگی بود،
17:11
had a really rough time.
386
1031835
1492
و زمان بسیار سختی را داشت.
17:13
Gabby visited him
387
1033327
1534
وقتی که او در بتاسدا بود
17:14
when he was at Bethesda
388
1034861
1678
گبی از وی دیدن کرد
17:16
and went through a really tough period.
389
1036539
2401
و دوره خیلی سختی را داشت.
17:18
He started doing better.
390
1038940
1507
او شروع به بهبودی کرد.
17:20
Months later, Gabby was shot in the head,
391
1040447
2250
ماها بعد، گبی تیر به سرش خورد ،
17:22
and then he supported her
392
1042697
1274
وسپس او گبی را زمانی که
17:23
while she was in the hospital in Houston.
393
1043971
2002
در بیمارستانی در هیستون بود حمایت کرد.
17:25
So they have a very, very nice connection.
394
1045973
2205
بنابراین آنها ارتباط بسیار خوبی با هم دارند.
17:28
GG: Yes.
395
1048178
1242
گبی: بله.
17:29
PM: What a wonderful moment.
396
1049420
1156
میشل: چه لحظه دوست داشتنی.
17:30
Because this is the TED stage,
397
1050576
1957
زیرا این صحن TEDهست،
17:32
Gabby, I know you worked very hard
398
1052533
3423
گبی، تو بسیار سخت کار کردی
17:35
to think of the ideas that you wanted to leave
399
1055956
3314
برای ایده ای که می خواهی به
17:39
with this audience.
400
1059270
1570
تماشاگران بدهی.
17:40
GG: Thank you.
401
1060840
3850
گبی: سپاسگزارم.
17:46
Hello, everyone.
402
1066732
2218
سلام به همگی.
17:48
Thank you for inviting us here today.
403
1068950
4300
برای دعوتتان از ما، امروز سپاسگزارم.
17:53
It's been a long, hard haul,
404
1073250
2130
این مسیری طولانی و سختی بوده است
17:55
but I'm getting better.
405
1075380
3141
ولی من بهتر می شوم.
17:58
I'm working hard,
406
1078521
1909
من به سختی کار می کنم،
18:00
lots of therapy -- speech therapy,
407
1080430
3471
درمانهای بسیار زیاد-- گفتار درمانی ،
18:03
physical therapy, and yoga too.
408
1083901
3265
فیزیوتراپی، و همچنین یوگا.
18:07
But my spirit is strong as ever.
409
1087166
2514
اما روح من از هر زمان دیگری قوی تر است.
18:09
I'm still fighting to make the world a better place,
410
1089680
4200
من هنوز هم برای اینکه دنیای بهتری داشته باشیم مبارزه می کنم،
18:13
and you can too.
411
1093880
2952
و شما هم می توانید اینکار را بکنید.
18:16
Get involved with your community.
412
1096832
3487
همراه اجتماعاتتان شوید.
18:20
Be a leader. Set an example.
413
1100319
3622
رهبر آنها باشید. الگوی خوبی شوید.
18:23
Be passionate. Be courageous.
414
1103941
3057
مشتاق باشید. شهامت داشته باشید
18:26
Be your best. Thank you very much.
415
1106998
3622
و بهترین باشید. بسیار سپاسگزارم.
18:30
(Applause)
416
1110620
2815
( تشویق تماشاگران)
18:33
MK: Thank you. GG: Thank you.
417
1113435
4020
مارک: سپاسگزارم گبی: سپاسگزارم
18:37
(Applause)
418
1117455
2351
( تشویق تماشاگران)
18:39
MK: Thank you everybody. GG: Bye bye. (Applause)
419
1119806
3918
مارک: سپاسگزارم گبی: سپاسگزارم ( تشویق تماشاگران)
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7