SpaceX's plan to fly you across the globe in 30 minutes | Gwynne Shotwell

Translator: Behdad Khazaeli Reviewer: sadegh zabihi

Chris Anderson: So two months ago, something crazy happened.

کریس اندرسون: پس دو ماه پیش، اتفاقی دیوانه ‌وار پیش آمد.

Can you talk us through this, because this caught so many people's attention?

ممکن است برای ما توضیح بدهید، چون نظر خیلی از مردم را جلب کرد؟

Gwynne Shotwell: I'll stay quiet for the beginning,

گوین شاتول: من در ابتدا سکوت می‌کنم،

and then I'll start talking.

و بعد صحبت خواهم کرد.

(Video) Voices: Five, four, three, two, one.

صداها (ویدئو): پنج، چهار، سه، دو، یک.

(Cheering)

(تشویق)

Woman: Liftoff. Go Falcon Heavy.

زن: پرتاب شد، فالکن هِوی برو.

GS: So this was such an important moment for SpaceX.

گ ش: پس این، برای اسپیس‌اکس لحظه بسیار مهمی بود.

With the Falcon 9 and now the Falcon Heavy,

با فالکن ۹ و حالا با فالکن هِوی،

we can launch into orbit

حالا ما می‌توانیم به مدار زمین

any payload that has previously been conceived or is conceived right now.

هر میزان باری که تا کنون ممکن بوده یا از حالا ممکن می‌شود را ارسال کنیم.

We've got a couple of launches of Falcon Heavy later this year,

ما برای اواخر امسال، چند بار فالکن هوی را پرتاب خواهیم کرد،

so this had to go right.

پس این باید حتما درست انجام می‌شد.

It was the first time we flew it,

اولین باری بود که آن را به پرواز درآوردیم،

and the star of the show, of course,

و البته، ستاره‌های این نمایش، مسلماً،

brother and sister side boosters landing.

فرود همزمان بوستر‌های خواهر و برادر بود.

I was excited.

من هیجان زده بودم.

(Laughter)

(خنده)

Thanking my team.

از گروهم متشکرم.

By the way, there's maybe a thousand people

به هر حال، شاید هزار نفر

standing around me right there.

آنجا اطراف من ایستاده بودند.

And Starman.

و استارمن.

Starman did not steal the show, though --

اگرچه استارمن جلب توجه زیادی نکرد --

the boosters did.

بوسترها این کار را کردند.

CA: (Laughter)

ک ا: (خنده)

CA: There had to be some payload -- why not put a Tesla into space?

ک ا: باید باری می‌فرستادیم -- چرا یک تسلا به فضا نفرستیم؟

GS: Exactly. It was perfect.

گ ش: کاملا مناسب بود.

CA: Gwynne, let's wind the clock back.

ک ا: گوین، بگذار کمی به عقب برگردیم.

I mean, how did you end up an engineer and President of SpaceX?

منظورم این است که، چطور مهندس و رئیس اسپیس‌اکس شدید؟

Were you supernerdy as a girl?

دختر خیلی خرخوانی بودی؟

GS: I don't think I was nerdy,

گ ش: فکر نمی‌کنم خرخوان بودم

but I was definitely doing the things that the girls weren't doing.

اما قطعا کارهایی می کردم که دخترها نمی‌کردند.

I asked my mom, who was an artist, when I was in third grade,

از مادرم که هنرمند بود، پرسیدم، وقتی کلاس سوم بودم،

how a car worked,

خودرو چطور کار می‌کند،

so she had no idea so she gave me a book, and I read it,

او نمی دانست، پس به من یک کتاب داد، که آن را خواندم،

and sure enough, my first job out of my mechanical engineering degree

و یقینا، اولین شغل من در رشته مهندسی مکانیک

was with Chrysler Motors in the automotive industry.

با شرکت کرایسلر موتورز بود در صنعت خودرو.

But I actually got into engineering not because of that book

در حقیقت بخاطر آن کتاب وارد مهندسی نشدم

but because my mom took me to a Society of Women Engineers event,

بلکه چون مادرم من را به برنامه‌ای از انجمن زنان مهندس برد،

and I fell in love with the mechanical engineer that spoke.

و من عاشق مهندس مکانیکی شدم که سخنرانی کرد،

She was doing really critical work,

او واقعا کار حساسی انجام می‌داد،

and I loved her suit.

و من عاشق لباسش شدم.

(Laughter)

(خنده)

And that's what a 15-year-old girl connects with.

این چیزی است که به دِل یک دختر ۱۵ ساله می‌نشیند.

And I used to shy away from telling that story,

معمولا از تعریف این موضوع اجتناب می کردم،

but if that's what caused me to be an engineer --

اما اگر این دلیل مهندس شدنم باشد --

hey, I think we should talk about that.

ببین، بنظرم باید در این باره حرف بزنیم.

CA: Sixteen years ago, you became employee number seven at SpaceX,

ک ا: شانزده سال پیش، کارمند شماره هفت اسپیس‌اکس شدی،

and then over the next years,

و بعد طی سالهای بعد،

you somehow built a multi-billion-dollar relationship with NASA,

به هر طریق توانستی رابطه چند میلیارد دلاری با ناسا برقرار کنی،

despite the fact that SpaceX's first three launches blew up.

حتی با این وجود که اسپیس‌اکس در سه پرتاب اول منفجر شد.

I mean, how on earth did you do that?

منظورم این است که، واقعا چطور این کار را کردی؟

GS: So actually, selling rockets is all about relationships

گ ش: حقیقت اینکه، فروش موشک کلا بر اساس رابطه است

and making a connection with these customers.

و ایجاد ارتباط با این مشتریان.

When you don't have a rocket to sell,

وقتی‌ که موشکی برای فروش نداری،

what's really important is selling your team,

موضوع مهم این است که بتوانی گروهت را بفروشی،

selling the business savvy of your CEO --

اینکه توان تجاری مدیر‌عاملت را بفروشی --

that's not really hard to sell these days --

که این روزها خیلی هم سخت نیست --

and basically, making sure that any technical issue that they have

و در اصل، مطمئن باشی که هر مسئله فنی که دارند

or any concern, you can address right away.

یا هر نگرانی را، بتوانی همان موقع پاسخ دهی.

So I think it was helpful for me to be an engineer.

پس فکر کنم، مهندس بودنم به من کمک کرد.

I think it was helpful to my role of running sales for Elon.

و در نقش من در هدایت فروش برای ایلان مفید بود.

CA: And currently, a big focus of the company

ک ا: و در حال حاضر، تمرکز اصلی شرکت

is, I guess, kind of a race with Boeing

فکر کنم، رقابت با بوئینگ است

to be the first to provide the service to NASA

در اولین بودن در ارائه خدمات به ناسا

of actually putting humans into orbit.

برای ارسال انسان به مدار.

Safety considerations obviously come to the fore, here.

مشخص است که اینجا، ملاحظات ایمنی مقدم است.

How are you sleeping?

خوابت چطور است؟

GS: I actually sleep really well. I'm a good sleeper, that's my best thing.

گ ش: واقعا خیلی خوب می‌خوابم. کلا خوش خوابم، این یکی از خوبی‌های من است.

But I think the days leading up to our flying crew

اما به نظرم در روز‌هایی که به سمت خدمه پروازی‌مان می‌رویم

will probably be a little sleepless.

احتمالا کمی بی‌خواب خواهم شد.

But really, fundamentally, safety comes in the design

اما، اساسا، ایمنی از طراحیِ

of the system that you're going to fly people on,

سیستمی که می‌خواهی افراد با آن پرواز کنند می‌آید،

and so we've been working for years,

و ما سالهاست که رویش کار می‌کنیم،

actually, almost a decade, on this technology.

در واقع، تقریبا یک دهه، روی این فناوری کار کرده‌ایم

We're taking the Dragon cargo spaceship

ما فضاپیمای باربری دراگون را برداشتیم

and we're upgrading it to be able to carry crew.

و آن را برای اینکه بتواند خدمه حمل کند ارتقا دادیم.

And as I said, we've been engineering in these safety systems

و همانطور که گفتم، ما مشغول مهندسی این سیستم‌های ایمنی

for quite some time.

برای مدت زیادی هستیم.

CA: So isn't it that there's one system that actually allows instant escape

ک ا: مگر سیستمی ندارید که اجازه فرار لحظه‌ای می‌دهد

if there's a problem.

اگر مشکلی پیش بیاید.

GS: That's right. It's called the launch escape system.

گ ش: درست است. اسمش سیستم گریز از پرتاب است.

CA: I think we have that. Let's show that.

ک ا: فکر کنم این را داریم. بگذار نشانش بدهیم.

GS: We've got a video of a test that we ran in 2015.

گ ش: این فیلمی از آزمایشی است که در ۲۰۱۵ انجام دادیم.

So this simulated having a really bad day on the pad.

این شبیه‌سازی وقتی است که واقعا اتفاق بدی در سکوی پرتاب بیفتد.

Basically, you want the capsule to get out of Dodge.

اساسا، می‌خواهی کپسول از محل خطر جاخالی بدهد.

You want it to get away from the rocket

می‌خواهی که از موشک دور شود

that had a bad day right below it.

که در زیر آن روز بدی داشته.

This is if there was an issue on the pad.

این وقتی است که مشکلی روی سکو پیش بیاید.

We also will be doing another demonstration later this year

ما امسال هم نمایش دیگری خواهیم داشت

on if we have an issue with the rocket during flight.

که اگر مشکلی برای خود موشک در حال پرواز پیش بیاید.

CA: And those rockets have another potential function as well, eventually.

ک ا: و آن موشک‌ها امکان کاربرد دیگری هم دارند، نهایتا.

GS: Yeah, so the launch escape system for Dragon is pretty unique.

گ ش: بله، سیستم گریز از پرتاب دراگون به نوعی منحصر به فرد است.

It's an integrated launch escape system.

یک سیستم ترکیبی گریز از پرتاب است.

It's basically a pusher,

که اساسا یک پیش‌رانه است

so the propellant system and the thrusters are integrated into the capsule,

سیستم پیش‌رانه و موتور‌های آن در داخل کپسول ترکیب شده،

and so if it detects a rocket problem, it pushes the capsule away.

پس اگر مشکلی را در موشک تشخیص دهد، کپسول را دور خواهد کرد.

Capsule safety systems in the past have been like tractor pullers,

سیستم‌های ایمنی کپسول در گذشته، مثل کِشنده‌های تراکتور بوده‌اند،

and the reason we didn't want to do that

و دلیلی که نمی‌خواستیم این کار را بکنیم

is that puller needs to come off before you can safely reenter that capsule,

این که خود کشنده باید قبل از ورود به کپسول از آن جدا شده باشد،

so we wanted to eliminate, in design, that possibility of failure.

ما می‌خواستیم، احتمال شکست را در طراحی حذف کنیم.

CA: I mean, SpaceX has made the regular reusability of rockets

ک ا: به نظرم، اسپیس‌اکس استفاده مجدد از موشک را

seem almost routine,

مثل یک کار عادی کرده است،

which means you've done something

معنی‌اش این که شما کاری کرده‌اید

that no national space program, for example,

برای مثال، که هیچ برنامه فضایی دولتی،

has been able to achieve.

نتوانسته انجام دهد.

How was that possible?

این چطور امکان دارد؟

GS: I think there's a couple of things --

گ ش: به نظرم چند نکته وجود دارد --

there's a million things, actually --

در واقع، یک میلیون نکته --

that have allowed SpaceX to be successful.

که اسپیس‌اکس را موفق کرده است.

The first is that we're kind of standing on the shoulders of giants. Right?

اول اینکه ما از یک نظر روی شانه‌ غول‌ها نشسته‌ایم. درسته؟

We got to look at the rocket industry and the developments to date,

باید به صنایع موشکی و پیشرفت‌هایش تا امروز توجه کنیم،

and we got to pick the best ideas,

و باید بهترین نظر‌ها را انتخاب کنیم،

leverage them.

آنها را اهرم کنیم.

We also didn't have technology that we had to include

ما قبلا فناوری نداشتیم که مجبور باشیم

in our vehicle systems.

در سفینه‌هایمان قرار دهیم.

So we didn't have to design around legacy components

پس مجبور نبودیم تا طراحی‌هایمان حول سیستم‌های قبلی‌مان باشد

that maybe weren't the most reliable or were particularly expensive,

که شاید ایمن‌ترین نبودند یا مشخصا گران بودند،

so we really were able to let physics drive the design of these systems.

پس واقعا می‌توانستیم اجازه دهیم فیزیک به تنهایی محرک طراحی این سیستم‌ها باشد.

CA: I mean, there are other programs started from scratch.

ک ا: برنامه‌های دیگری هم بودند که از پایه آغاز شدند.

That last phrase you said there, you let physics drive the design,

آخرین جمله‌ای که گفتی، اجازه دادی تا فیزیک طراحی را هدایت کند،

what's an example of that?

مثال آن چیست؟

GS: There's hundreds of examples, actually, of that,

گ ش: صدها مثال وجود دارد،

but basically, we got to construct the vehicle design

اما اساسا، ما باید طراحی سفینه را

from, really, a clean sheet of paper,

واقعا، از یک صفحه خالی شروع می‌کردیم،

and we got to make decisions that we wanted to make.

و باید تصمیماتی که می‌خواستیم را می‌گرفتیم.

The tank architecture -- it's a common dome design.

معماری مخزن سوخت -- یک طراحی عمومی گنبدی است.

Basically it's like two beer cans stacked together,

اساسا مثل دو قوطی آبجو است که پشت هم قرار گرفته‌اند،

one full of liquid oxygen,

یکی پر از اکسیژن مایع،

one full of RP,

و دیگری پر از سوخت RP،

and that basically saved weight.

و باعث صرفه‌‌جویی در وزن شد.

It allowed us to basically take more payload for the same design.

و اجازه داد تا بار بیشتری را با همان طراحی برداریم.

One of the other elements of the vehicle that we're flying right now

یکی دیگر از اجزاء سفینه که الان پرواز می‌کند

is we do use densified liquid oxygen and densified RP,

اینکه ما حالا از اکسیژن مایع متراکم و RP متراکم استفاده ‌می‌کنیم،

so it's ultracold,

که فوق سرد است،

and it allows you to pack more propellent into the vehicle.

و اجازه می‌دهد تا سوخت بیشتری در سفینه قرار دهید.

It is done elsewhere,

در جای دیگری انجام شد،

probably not to the degree that we do it,

احتمالا نه در سطحی که ما انجام می‌دهیم،

but it adds a lot of margin to the vehicle,

ولی محدوده‌های وسیله را افزایش زیادی داد،

which obviously adds reliability.

که مشخصا اطمینان را افزایش می‌دهد.

CA: Gwynne, you became President of SpaceX 10 years ago, I think.

ک ا: گوین، فکر کنم تو ۱۰ سال پیش مدیرعامل اسپیس‌اکس شدی،

What's it been like to work so closely with Elon Musk?

کار کردن اینقدر نزدیک به ایلان ماسک چطور است؟

GS: So I love working for Elon.

گ ش: عاشق کار برای ایلان هستم.

I've been doing it for 16 years this year, actually.

در واقع ۱۶ سال است که این کار را می‌کنم.

I don't think I'm dumb enough to do something for 16 years

فکر نمی‌کنم که آنقدر احمق باشم که ۱۶ سال کاری را بکنم

that I don't like doing.

که دوستش ندارم.

He's funny

او بامزه است

and fundamentally without him saying anything

و اساسا بدون اینکه چیزی بگوید

he drives you to do your best work.

باعث می‌شود تا بهترین کارت را انجام دهی.

He doesn't have to say a word.

نیازی ندارد کلمه‌ای بگوید.

You just want to do great work.

فقط می‌خواهی کار‌های بزرگی انجام دهی.

CA: You might be the person best placed to answer this question,

ک ا: شاید بهترین آدمی باشی که به این سوال پاسخ دهی،

which has puzzled me,

که گیجم کرده است.

which is to shed light on this strange unit of time

و آن روشن کردن این واحد عجیب زمان است

called "Elon time."

به نام «زمان ایلان».

For example, last year, I asked Elon, you know,

برای مثال، سال گذشته، از ایلان پرسیدم، می‌دانی،

when Tesla would auto-drive across America,

تسلا در سطح آمریکا کِی خودران می‌شود،

and he said by last December,

و جواب داد دسامبر گذشته،

which is definitely true, if you take Elon time into account.

که اگر از زمان ایلان استفاده کنی مسلما درست است.

So what's the conversion ratio between Elon time and real time?

خوب نسبت تبدیل بین زمان ایلان و زمان واقعی چیست؟

(Laughter)

(خنده)

GS: You put me in a unique position, Chris.

گ ش: کریس من را در موقعیت خاصی می‌گذاری.

Thanks for that.

از تو ممنونم.

There's no question that Elon is very aggressive on his timelines,

شکی نیست که ایلان در زمان‌بندی‌هایش خیلی افراطی است،

but frankly, that drives us to do things better and faster.

اما صادقانه بگویم، این ما را به انجام کارهایی بهتر و سریعتر هدایت می‌کند.

I think all the time and all the money in the world

معتقدم تمام زمان و تمام پول‌های دنیا

does not yield the best solution,

منجر به بهترین راهکار نمی‌شود،

and so putting that pressure on the team to move quickly is really important.

و گذاشتن این فشار روی گروه تا سریعتر حرکت کند واقعا مهم است.

CA: It feels like you play kind of a key intermediary role here.

ک ا: حس می‌کنم که اینجا نقش کلیدی میانجی‌گری را بازی می‌کنی.

I mean, he sets these crazy goals that have their impact,

منظورم اینکه، او این هدف‌های دیوانه‌وار را معین می‌کند که خیلی اثر دارد،

but, in other circumstances, might blow up a team

اما، در دیگر موارد، ممکن است گروه را متلاشی کند

or set impossible expectations.

یا انتظارات غیر ممکنی را بوجود آورد.

It feels like you've found a way of saying, "Yes, Elon,"

به نظر می‌رسد که راهی پیدا کرده‌ای تا بگویی، «بله، ایلان»،

and then making it happen in a way that is acceptable

و بعد به شکلی که قابل قبول باشد آن را انجام دهید

both to him and to your company, to your employees.

هم برای او وهم برای شرکتت، و کارمندانت.

GS: There is two really important realizations for that.

گ ش: دو برداشت خیلی مهم از این موضوع وجود دارد.

First of all, when Elon says something, you have to pause

اول اینکه، وقتی ایلان چیزی می‌گوید، باید درنگ کنی

and not immediately blurt out, "Well, that's impossible,"

و یکدفعه چیزی نگویی، «خوب غیر ممکن است»،

or, "There's no way we're going to do that. I don't know how."

یا، «امکان ندارد این کار را بکنیم. نمی‌دانم چطور.»

So you zip it, and you think about it,

بهتره چیزی نگی، و فکر کنی،

and you find ways to get that done.

و بعد راهی پیدا می‌کنی تا انجامش بدهی.

And the other thing I realized,

و چیز دیگری که فهمیدم،

and it made my job satisfaction substantially harder.

که رضایت شغلیم را بسیار سخت کرده بود.

So I always felt like my job was to take these ideas

همیشه حس کردم که شغل من این است که این نظرات را

and kind of turn them into company goals, make them achievable,

بگیرم و به اهداف سازمان تبدیل کنم، قابل دستیابی‌شان کنم،

and kind of roll the company over from this steep slope, get it comfortable.

و به شکلی شرکت را روی این شیب تند بچرخانم، و راحتش کنم.

And I noticed every time I felt like we were there,

و هر بار متوجه شدم که حس می‌کردم انگار قبلا اینجا بوده‌ام،

we were rolling over, people were getting comfortable,

ما می‌چرخیدیم، آدمها احساس راحتی می‌کردند،

Elon would throw something out there,

و ایلان همه چیز را به هم می‌ریخت،

and all of a sudden, we're not comfortable

و یکباره، ما دیگر راحت نبودیم

and we're climbing that steep slope again.

و دوباره از آن شیب تند بالا می‌رفتیم.

But then once I realized that that's his job,

اما بعد یکبار متوجه شدم که این وظیفه اوست،

and my job is to get the company close to comfortable

و وظیفه من اینکه شرکت به راحتی نزدیک شود

so he can push again and put us back on that slope,

تا او بتواند دوباره فشار بیاورد و ما را روی شیب قرار بدهد،

then I started liking my job a lot more,

بعد دوباره شغلم را خیلی بیشتر دوست داشتم،

instead of always being frustrated.

بجای آنکه دائما خسته باشم.

CA: So if I estimated that the conversation ratio

ک ا: پس اگر آن نسبت تبدیل را تخمین بزنم

for Elon time to your time is about 2x,

زمان ایلان به زمان واقعی حدود ۲x.

am I a long way out there?

خیلی فاصله دارم؟

GS: That's not terrible, and you said it, I didn't.

گ ش: خیلی هم وحشتناک نیست، و تو گفتی من نگفتم.

(Laughter)

(خنده)

CA: You know, looking ahead,

ک ا: می‌دانید، اگر به جلو نگاه کنیم،

one huge initiative

یک انگیزه بزرگ

SpaceX is believed to be, rumored to be working on,

اسپیس‌اکس معتقد است تا، شایع شده که روی،

is a massive network of literally thousands of low earth orbit satellites

شبکه عظیمی از واقعا هزاران ماهواره مدار پایین کار می‌کند

to provide high-bandwidth, low-cost internet connection

تا بتواند اینترنت با عرض باند بالا و قیمت ارزان

to every square foot of planet earth.

برای هر متر مربع از سیاره زمین فراهم کند.

Is there anything you can tell us about this?

آیا می‌توانی چیزی از این برایمان بگویی؟

GS: We actually don't chat very much about this particular project,

گ ش: ما معمولا خیلی در مورد این پروژه خاص صحبت نمی‌کنیم،

not because we're hiding anything,

نه اینکه چیزی را مخفی می‌کنیم،

but this is probably one of the most challenging

اما احتمالا این یکی از چالش برانگیزترین

if not the most challenging project we've undertaken.

پروژه‌هایی است که ما برداشته‌ایم اگر چالشی‌ترین نباشد.

No one has been successful

تا کنون کسی

deploying a huge constellation for internet broadband,

در گذاشتن دسته های بزرگ ماهواره برای اینترنت پر سرعت

or basically for satellite internet,

که اساسا اینترنت ماهواره‌ای است موفق نبوده،

and I don't think physics is the difficulty here.

و معتقدم که مشکل اینجا فیزیک نیست.

I think we can come up with the right technology solution,

فکر می‌کنم که می‌توانیم راهکار مناسب فنی را پیدا کنیم،

but we need to make a business out of it,

اما باید نتیجه تجاری از آن ایجاد شود،

and it'll cost the company about 10 billion dollars or more

و هزینه آن برای شرکت بیشتر از ۱۰ میلیارد دلار

to deploy this system.

برای پیاده سازی است.

And so we're marching steadily along

پس ما حرکتی رو به جلو داریم

but we're certainly not claiming victory yet.

اما مسلما هنوز ادعای پیروزی نداریم.

CA: I mean, the impact of that, obviously, if that happened to the world,

ک ا: به نظرم، تاثیر آن مشخصا، اگر در دنیا اتفاق افتد،

of connectivity everywhere, would be pretty radical,

از ارتباطی در همه جا، خیلی انقلابی خواهد بود،

and perhaps mainly for good --

احتمالا بیشتر خوب خواهد بود --

I mean, it changes a lot if suddenly everyone can connect cheaply.

منظورم، تغییرات زیادی پیش می‌آید اگر همه بتوانند با قیمتی مناسب متصل شوند.

GS: Yeah, there's no question it'll change the world.

گ ش: شکی نیست که دنیا را تغییر خواهد داد.

CA: How much of a worry is it,

ک ا: چقدر نگرانی وجود دارد،

and how much of a drag on the planning is it,

برنامه ریزی آن چقدر مشکل است،

are concerns just about space junk?

آیا نگرانی‌‌ها تنها درباره زباله‌های فضایی است؟

People worry a lot about this.

مردم خیلی نگران این هستند.

This would a huge increase in the total number of satellites in orbit.

این افزایش عظیمی در تعداد ماهواره‌های در مدار است.

Is that a concern?

آیا نگرانی وجود دارد؟

GS: So space debris is a concern, there's no question --

گ ش: مانده‌های فضایی باعث نگرانی هستند، شکی نیست --

not because it's so likely to happen,

نه بخاطر اینکه احتمالش زیاد است،

but the consequences of it happening are pretty devastating.

اما عواقب آن اگر پیش بیاید خیلی مخرب است.

You could basically spew a bunch of particles in orbit

اساسا ذراتی را به مدار پرتاب می‌کنی

that could take out that orbit from being useful for decades or longer.

که می‌توانند برای ده‌ها سال یا بیشتر در آن مدار بمانند.

So as a matter of fact,

پس در حقیقت،

we are required to bring down our second stage after every mission

لازم است تا در هر ماموریت مرحله دوم موشک را پایین بیاوریم

so it doesn't end up being a rocket carcass orbiting earth.

تا به لاشه یک موشک که بدور زمین می‌گردد تبدیل نشود.

So you really need to be a good steward of that.

پس واقعا باید بخوبی به آن نظارت کرد.

CA: So despite the remarkable success there

ک ا: با وجود موفقیت‌ چشمگیر

of that Falcon Heavy rocket,

موشک فالکون هِوی،

you're actually not focusing on that as your future development plan.

تمرکزتان روی آن به عنوان برنامه توسعه آینده نیست.

You're doubling down to a much bigger rocket

روی موشکی بسیار بزرگتر شرطبندی کرده‌اید

called the BFR,

به نام BFR،

which stands for ...

که مخفف ...

GS: It's the Big Falcon Rocket. CA: The Big Falcon Rocket, that's right.

گ ش: مخفف موشک بزرگ فالکون است.

(Laughter)

ک ا: موشک بزرگ فالکون، درسته.

What's the business logic of doing this

منطق تجاری اینکار چیست؟

when you invested all that in that incredible technology,

وقتی اینهمه در آن فناوری خارق‌العاده سرمایه گذاری کرده‌اید،

and now you're just going to something much bigger. Why?

و حالا یکباره می‌روید به چیزی خیلی بزرگتر. چرا؟

GS: Actually, we've learned some lessons

گ ش: در اصل ما

over the duration where we've been developing these launch systems.

درطول زمان یاد گرفتیم که کجا این سیستم‌های پرتاب را توسعه دهیم.

What we want to do is not introduce a new product before we've been able

کاری که می‌خواهیم بکنیم اعلام محصولی جدید قبل از آنکه بتوانیم

to convince the customers that this is the product that they should move to,

مشتریان‌مان را قانع کنیم که باید به سوی این محصول حرکت کنند نیست،

so we're working on the Big Falcon Rocket now,

پس حالا روی موشک بزرگ فالکون کار می‌کنیم،

but we're going to continue flying Falcon 9s and Falcon Heavies

اما به پرتاب فالکون‌های ۹ و فالکون هِوی ادامه خواهیم داد

until there is absolute widespread acceptance of BFR.

تا وقتی که BFR از دید عموم کاملا قبول شود.

But we are working on it right now,

اما همین حالا روی آن کار می‌کنیم،

we're just not going to cancel Falcon 9 and Falcon Heavy

ما اصلا فالکون ۹ و فالکون هِوی را

and just put in place BFR.

برای کار روی BFR تعطیل نمی‌کنیم.

CA: The logic is that BFR is what you need to take humanity to Mars?

ک ا: منطق این است که BFR چیزی است که برای بردن انسان به مریخ لازم است؟

GS: That's correct.

گ ش: درست است.

CA: But somehow, you've also found other business ideas for this.

ک ا: اما به نوعی، ایده‌های تجاری دیگری هم برای این پیدا کرده‌اید.

GS: Yes. BFR can take the satellites that we're currently taking to orbit

گ ش: بله، BFR می‌تواند ماهواره‌هایی که ما اکنون به مدار می‌بریم را

to many orbits.

به مدار‌های متعددی ببرد.

It allows for even a new class of satellites to be delivered to orbit.

حتی اجازه می‌دهد تا کلاس جدیدی از ماهواره‌ها به مدار بروند.

Basically, the width, the diameter of the fairing is eight meters,

اساسا، قطر کلاهک هشت متر است،

so you can think about what giant telescopes

پس می‌توانید فکر کنید که چه تلسکوپ غول پیکری

you can put in that fairing, in that cargo bay,

می‌توانید داخل این کلاهک، در محل بار بگذارید،

and see really incredible things

و چیز‌هایی واقعا بی نظیر ببینید

and discover incredible things in space.

و اکتشافات بزرگی در فضا انجام دهید.

But then there are some residual capabilities

اما قابلیت‌های باقی‌مانده دیگری هم وجود دارد

that we have out of BFR as well.

که از BFR بدست می‌آید.

CA: A residual capability? GS: It's a residual capability.

ک ا: قابلیت باقی‌مانده؟ گ ش: این یک قابلیت باقی مانده است.

CA: Is that what you call this? Talk about what the heck this is.

ک ا: اسمش را این گذاشته‌ای؟ بگو ببینم این دیگر چیست؟

Oh wait a sec --

اوه یک لحظه صبر کن --

GS: That's Falcon Heavy.

گ ش: این فالکون هِوی است.

That's worth pointing out, by the way.

البته که قابل توجه است،

What a beautiful rocket,

چه موشک زیبایی،

and that hangar could just fit the Statue of Liberty in it,

و آن آشیانه می‌تواند مجسمه ‌آزادی را در خود جای دهد،

so you get a sense of size of that Falcon Heavy Rocket.

و می‌توانید حسی از اندازه فالکون هِوی بدست آورید.

CA: And the fact that there are 27 engines there.

ک ا: و این واقعیت که ۲۷ موتور آنجاست.

That's part of the design principle

که بخشی از اصول طراحی بوده

that you, rather than just inventing ever bigger rockets,

که شما، بجای اختراع موشک‌های بزرگتر

you team them up.

به هم وصلشان کرده‌اید.

GS: It's exactly this residual capability.

گ ش: این دقیقاً همان توانایی باقی‌مانده است.

We developed the Merlin engine for the Falcon 1 launch vehicle.

ما موتور مرلین را برای موشک فالکون ۱ توسعه داده‌ایم.

We could have tossed that engine

می‌توانستیم آن موتور را دور بیاندازیم

and built an entirely new engine for the Falcon 9.

و موتور کاملا جدیدی برای فالکون ۹ بسازیم.

It would have been called something different,

که احتمالا نام دیگری داشت،

because Falcon 9 is nine Merlin engines,

چون فالکون ۹ دارای نه موتور مرلین است،

but instead of spending a billion dollars on a brand new engine,

اما بجای صرف یک میلیارد دلار برای موتوری جدید،

we put nine of them together on the back end of Falcon 9.

ما نه‌ تای آنها را کنار هم در زیر فالکون ۹ گذاشتیم.

Residual capability: glue three Falcon 9s together

توانایی باقی مانده: سه فالکون ۹ را به هم بچسبان

and you have the largest operational rocket flying.

و چیزی که داری بزرگترین موشک عملیاتی است.

And so it was expensive to do,

و همینطور کار پر هزینه‌ای بود.

but it was a much more efficient path than starting from scratch.

اما به نسبت شروع از اول راه خیلی کاراتری بود.

CA: And the BFR is the equivalent of how much bigger than that,

ک ا: و BFR چقدر بزرگتر از آن است،

in terms of its power?

از نظر قدرت؟

GS: BFR is about, I believe, two and half times the size of this.

گ ش: BFR حدودا، فکر کنم دو و نیم برابر این اندازه.

CA: Right, and so that allows you --

ک ا: درست، و این اجازه می‌دهد تا --

I mean, I still don't really believe this video that we're about to play here.

منظورم، هنوز واقعا این فیلمی که برایتون اینجا پخش می‌کنیم را باور نمی‌کنم.

What on earth is this?

این واقعا یعنی چی؟

GS: So it currently is on earth,

گ ش: الان این روی زمین است،

but this is basically space travel for earthlings.

اما این اساسا سفر فضایی برای زمینی‌ها است.

I can't wait for this residual capability.

برای دیدن این توانایی باقی مانده نمی‌توانم صبر کنم.

Basically, what we're going to do is we're going to fly BFR like an aircraft

در اصل، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که BFR را مثل هواپیما پرواز دهیم

and do point-to-point travel on earth,

و سفر‌های نقطه به نقطه روی زمین انجام دهیم،

so you can take off from New York City or Vancouver

پس می‌شود از نیویورک یا ونکوور بلند شوی

and fly halfway across the globe.

و نصف جهان را پرواز کنی.

You'll be on the BFR for roughly half an hour or 40 minutes,

تقریبا نیم ساعت یا چهل دقیقه در BFR خواهی بود،

and the longest part -- yeah, it's so awesome.

و طولانی‌ترین قسمت -- بله، عالی است.

(Applause)

(تشویق)

The longest part of that flight is actually the boat out and back.

طولانی‌ترین قسمت پرواز در واقع رفت و برگشت با قایق است.

(Laughter)

(خنده)

CA: I mean. Gwynne, come on, this is awesome, but it's crazy, right?

ک ا: منظورم، گوین، ببین، این عالی‌ است، دیوانگی است، درسته؟

This is never going to actually happen.

این واقعا اتفاق نمی‌افتد.

GS: Oh no, it's definitely going to happen.

گ ش: اوه نه، قطعا انجام می‌شود.

This is definitely going to happen.

قطعا انجام می‌شود.

CA: How?

ک ا: چطور؟

(Applause)

(تشویق)

So first of all, countries are going to accept this incoming missile --

قبل از هر چیز، کشور‌ها باید ورود این موشک را قبول کنند --

(Laughter)

(خنده)

GS: Chris, so can you imagine us trying to convince a federal range,

گ ش: کریس، می‌توانی تصور کنی که ما بخواهیم یک دولت فدرال،

Air Force bases to take the incomers?

پایگاه‌های نیروی هوایی را برای پذیرش این ورودی‌ها قانع کنیم؟

Because we're doing it now, regularly, right?

چون این کاری است که الان می‌کنیم، مرتبا درسته؟

We're bringing the first stages back,

ما مرحله اول موشک را برمی‌گردانیم،

and we're landing them on federal property on an Air Force base.

و آنها را در زمین فدرال در پایگاه نیروی هوایی فرود می‌آوریم.

So I think doing it, I don't know,

پس فکر کنم انجامش، نمی‌دانم،

10 kilometers out from a city, maybe it's only five kilometers out from a city.

۱۰ کیلومتر بیرون شهر، شاید تنها پنج کیلومتر خارج از شهر.

CA: So how many passengers can possibly afford the fortune

ک ا: چه تعدادی مسافر می‌توانند این ثروت را پرداخت کنند

of flying by space?

تا به فضا پرواز کنند؟

GS: So the first BFR is going to have roughly a hundred passengers.

گ ش: اولین BFR قرار است حدود صد مسافر داشته باشد.

And let's talk a little bit about the business.

و بگذارید کمی درباره تجارت آن صحبت کنیم.

Everyone thinks rockets are really expensive,

همه فکر می‌کنند موشک‌ها خیلی گرانند،

and to a large degree they are,

و به اندازه زیادی هستند،

and how could we possibly compete with airline tickets here?

و ما چطور می‌توانیم با بلیط هواپیما رقابت کنیم؟

But if you think about it, if I can do this trip

اما اگر درباره‌اش فکر کنید، اگر بتوانم این سفر را

in half an hour to an hour,

در نیم تا یک ساعت انجام دهیم،

I can do dozens of these a day, right?

می‌توانم ده‌ها پرواز در روز انجام دهم، درسته؟

And yet, a long-haul aircraft can only make one of those flights a day.

در صورتی که، یک هواپیمای دور برد می‌تواند تنها روزی یک پرواز انجام دهد.

So even if my rocket was slightly more expensive

پس حتی اگر موشک من کمی گرانتر باشد

and the fuel is a little bit more expensive,

و سوختش هم کمی گرانتر،

I can run 10x at least what they're running in a day,

می‌توانم حداقل ۱۰ برابر آنچه در روز می‌کنند انجام دهم.

and really make the revenue that I need to out of that system.

و درآمدی که لازم دارم را از سیستم دریافت کنم.

CA: So you really believe this is going to be deployed at some point

ک ا: واقعا معتقدی که

in our amazing future. When?

زمانی در آینده اجرا خواهد شد؟

GS: Within a decade, for sure.

گ ش: ظرف ده سال مطمئنا.

CA: And this is Gwynne time or Elon time?

ک ا: این زمانبندی گوین است یا ایلان؟

GS: That's Gwynne time. I'm sure Elon will want us to go faster.

گ ش: زمان گوین است. مطمئنا ایلان می‌خواهد که سریعتر انجام دهیم.

(Laughter)

(خنده)

CA: OK, that's certainly amazing.

ک ا: قبول، این واقعا عالی است.

(Laughter)

(خنده)

GS: I'm personally invested in this one, because I travel a lot

گ ش: من شخصا به این علاقه‌مندم، چون خیلی سفر می‌کنم

and I do not love to travel,

و سفر را دوست ندارم،

and I would love to get to see my customers in Riyadh,

و دوست دارم تا مشتریانم را در ریاض ببینم،

leave in the morning and be back in time to make dinner.

صبح بروم و برای شام درست کردن خانه باشم.

CA: So we're going to test this out.

ک ا: پس می‌خواهید آزمایشش کنید.

So within 10 years, an economy price ticket,

پس در مدت ۱۰ سال، قیمت یک بلیط اکونومی،

or, like, a couple thousand dollars per person to fly New York to Shanghai.

شاید چند هزار دلار برای پرواز نیویورک به شانگهای برای هر نفر.

GS: Yeah, I think it'll be between economy and business,

گ ش: بله، فکر کنم چیزی بین قیمت اکونومی و بیزینس باشد،

but you do it in an hour.

اما برای یک ساعت.

CA: Yeah, well, OK, that is definitely something.

ک ا: بله، بسیار خوب، این قطعا موضوع مهمی است.

(Laughter)

(خنده)

And meanwhile, the other use of BFR is being developed

و کاربرد دیگری که برای BFR در حال توسعه است

to go a little bit further than Shanghai.

رفتن کمی بیشتر از شانگهای است.

Talk about this.

در این مورد صحبت کنیم.

You guys have actually developed quite a detailed, sort of, picture

شماها در واقع جزئیات بیشتری را ایجاد کرده‌اید، مثل، تصویر

of how humans might fly to Mars,

اینکه انسان‌ها چگونه به مریخ پرواز می‌کنند،

and what that would look like.

و اینکه چه شکلی است.

GS: Yeah. So we've got a video, this is a cropped video

گ ش: درسته، ما یک فیلم داریم، این فیلم کوتاه شده

from others we've shown, and then there's a couple of new bits to it.

از آنهایی است که قبلا نشان داده‌ایم، چند جزء جدید هم دارد.

But basically, you're going to lift off from a pad,

اما اساسا، از سکو بلند می‌شوی،

you've got a booster as well as the BFS, the Big Falcon Spaceship.

یک بوستر داری و یک BFS، سفینه فضایی بزرگ فالکون.

It's going to take off.

از جای خودش بلند می شود.

The booster is going to drop the spaceship off in orbit,

و بوستر سفینه فضایی را در مدار رها می‌کند،

low earth orbit,

مدار سطح پایین،

and then return just like we're returning boosters right now.

و بعد بر می‌گردد، همانطور که ما بوستر‌ها را الان بر می‌گردانیم.

So it sounds incredible, but we're working on the pieces,

به نظر عالی می‌رسه، ولی ما روی جزئیات کار می‌کنیم،

and you can see us achieve these pieces.

و می‌بینی که این اجزاء را ساخته‌ایم.

So booster comes back.

پس بوستر برمی‌گردد.

The new thing here

اینجا موضوع جدید

is that we're going to actually land on the pad that we launched from.

این است که می‌خواهیم روی همان سکویی بنشینیم که از آن بلند شدیم.

Currently, we land on a separate pad, or we land out on a boat.

الان ما روی سکوی جدایی فرود می‌آییم، یا روی یک قایق فرود می‌آییم.

Fast, quick connect.

اتصالی تند و سریع،

You take a cargo ship full of fuel,

یک کشتی باربری پر از سوخت،

or a fuel depot,

یا مخزن سوخت را در نظر بگیر،

put it on that booster, get that in orbit,

بگذارش روی بوستر و بفرستش به مدار،

do a docking maneuver, refuel the spaceship,

یک مانور اتصال انجام بده، سفینه فضایی را سوختگیری کن،

and head on to your destination,

و به سمت مقصدت راه بیفت،

and this one is Mars.

و این یکی مریخ است.

CA: So, like, a hundred people go to Mars at one time,

ک ا: پس حدود، صد نفر با هم به سمت مریخ می‌روند،

taking, what, six months? Two months?

چقدر طول می‌کشد، شش ماه؟ دو ماه؟

GS: It ends up depending on how big the rocket is.

گ ش: بستگی به بزرگی موشک دارد.

I think this first version, and we'll continue to make

به نظر این نمونه اولیه، که ما همچنان بدنبال ساخت

even bigger BFRs,

BFR های حتی بزرگتر هستیم،

I think it's a three-month trip.

فکر کنم سفری سه ماهه است.

Right now, the average is six to eight,

الان متوسط شش تا هشت ماه است،

but we're going to try to do it faster.

ما می‌خواهیم این کار را سریعتر انجام دهیم.

CA: When do you believe SpaceX will land the first human on Mars?

ک ا: فکر می‌کنی که اسپیس‌اکس کی اولین انسان را روی مریخ فرود می‌آورد؟

GS: It's a very similar time frame from the point-to-point.

گ ش: این زمانبندی کاملا مشابهی با پرواز نقطه به نقطه دارد.

It's the same capability.

همان قابلیت است.

It will be within a decade -- not this decade.

حدود یک دهه طول خواهد کشید -- نه این دهه.

CA: In real time, again, within a decade.

ک ا: زمان واقعی، دوباره در مدت یک دهه.

Well, that would also be amazing.

خوب این هم بسیار شگفت آور است.

(Laughter)

(خنده)

Why, though? Seriously, why?

چرا سخته؟ جدا، چرا؟

I mean, you've got a company where this is the official stated mission.

منظورم، شرکتی داری که این ماموریت رسمی آن است.

Has everyone actually bought into that mission,

آیا کسی واقعا به این ماموریت آورده شده،

given that, I mean, there's a lot of people around

منظورم این است که، آدمهای زیادی دور و بر هستند

who think, come on, you've got so much talent,

فکر می‌کنی که کی، بیا دیگه، فرض کن اینهمه استعداد داری،

so much technology capability.

اینهمه توانایی در فناوری،

There are so many things on earth that need urgent attention.

این همه موضوع روی زمین که نیاز به توجه اضطراری دارند.

Why would you have this escape trip off to another planet?

چرا باید با این مسافرت به سیاره دیگری فرار کنی؟

(Applause)

(تشویق)

GS: So I am glad you asked that,

گ ش: خوشحالم این را پرسیدی،

but I think we need to expand our minds a little bit.

اما فکر کنم که باید ذهنمان را کمی گسترده کنیم.

There are plenty of things to do on earth,

کار‌های زیادی برای انجام روی زمین هست،

but there are lots of companies working on that.

که شرکت‌های زیادی هم روی آنها کار می‌کنند.

I think we're working on one of the most important things we possibly can,

به نظرم ما روی یکی از مهمترین موضوعاتی که ممکن است کار می‌کنیم،

and that's to find another place for humans to live and survive and thrive.

و آن پیدا کردن محل دیگری است تا انسانیت بتواند زندگی و رشد کند.

If something happened on earth,

اگر اتفاقی برای زمین بیفتد،

you need humans living somewhere else.

باید انسانها جای دیگری زندگی کنند.

(Applause)

(تشویق)

It's the fundamental risk reduction for the human species.

این کاهش خطر بنیادی برای نوع انسان است.

And this does not subvert

و این موضوع

making our planet here better and doing a better job taking care of it,

بهتر کردن سیاره ما و بیشتر مواظبت کردن از آن را کم اهمیت‌تر نمی‌کند،

but I think you need multiple paths to survival,

اما معتقدم باید چند مسیر برای بقا داشته باشی،

and this is one of them.

و این یکی از آنها است.

And let's not talk about the downer piece,

و بگذارید تا درباره چیز‌های مایوس کننده حرف نزنیم،

like, you go to Mars to make sure all earthlings don't die.

مثلا، به مریخ می‌رویم تا مطمئن شویم همه زمینی‌ها نمی‌میرند.

That's terrible, actually, that's a terrible reason to go do it.

واقعا، خیلی وحشتناک است، دلیل بدی برای انجام این کار است.

Fundamentally, it's another place to explore,

اساسا، جای دیگری برای اکتشاف است،

and that's what makes humans different from animals,

و این چیزی است که انسانها را با سایر حیوانات متفاوت می‌کند،

it's our sense of exploration and sense of wonderment

این حس اکتشاف و حس اعجاب

and learning something new.

و یاد گرفتن چیز‌های جدید است

And then I also have to say,

و هچنین باید بگویم،

this is the first step in us moving to other solar systems

این اولین قدم ما برای رفتن به منظومه خورشیدی دیگری است

and potentially other galaxies,

و بطور بالقوه به سایر کهکشان‌ها،

and I think this is the only time I ever out-vision Elon,

و به نظرم این تنها زمانی است که تصورم از ایلان جلو زده است،

because I want to meet other people in other solar systems.

چون دوست دارم آدمهای دیگر را در منظومه‌های دیگر ببینم.

Mars is fine, but it is a fixer-upper planet.

مریخ خوبه، اما یک سیاره موقتی است.

There's work to do there to make it habitable.

برای مسکونی کردنش باید کار‌هایی انجام بشود.

(Laughter)

(خنده)

I want to find people, or whatever they call themselves,

می‌خواهم آدمهایی را پیدا کنم، یا هرچه که اسم خودشان را می‌گذارند،

in another solar system.

در منظومه‌ای دیگر.

CA: That is a big vision.

ک ا: رویای بزرگی است.

Gwynne Shotwell, thank you.

گوین شاتول، از تو متشکرم.

You have one of the most amazing jobs on the planet.

یکی از شگفت انگیز‌ترین شغل‌ها را در این سیاره داری.

GS: Thank you very much. Thanks, Chris.

گ ش: خیلی از تو متشکرم. متشکرم کریس.