The surprising science of alpha males | Frans de Waal

Translator: Leila Ataei Reviewer: sadegh zabihi

Well, I have known many alpha males in my life,

من آلفا‌های نر زیادی را در زندگی‌ام شناخته‌ام،

chimpanzee alpha males,

شامپانزه‌های آلفا،

and I'm going to talk about what an alpha male is,

و مایلم درباره این صحبت کنم که یک آلفای مذکر چیست،

because I think we can all learn a lot from our close relatives

زیرا فکر می‌کنم همه ما می توانیم خیلی از خویشاوندان نزدیک‌مان یاد بگیریم

where we have alpha males.

جایی که آلفاهای نر را داریم.

And as an example, I want to give you Amos, a male that I knew

به عنوان مثال، می‌خواهم شما را به آموس معرفی کنم، یکی از آشناهای مذکر من

who was a young male and he was alpha male,

که هم جوان بود و هم آلفا،

he was very popular,

و خیلی محبوب،

but he got sick

ولی مریض شد

and he lost his position because, you know, chimpanzee males

و موقعیتش را از دست داد، چون می دانید شامپانزه‌های نر

they can spot from a mile away if you are weak

می‌توانند از فاصله یک فرسخی ضعف شما را تشخیص بدهند

and they went for him,

و آن‌ها به سراغش رفتند،

and he lost his position, and then he got sicker and sicker

و او موقعیتش را از دست داد، و بعد مریض‌تر و مریض‌تر شد

until at some point we had to isolate him.

تا این که درنهایت مجبور شدیم ایزوله‌اش کنیم.

The group lived on a grassy island,

گروه در جزیره‌ای علفی ساکن بود،

and we had to isolate him in a cage,

و ناچار شدیم توی قفس ایزوله‌اش کنیم،

but we cracked open the cage so that the rest of the chimps

ولی ما قفس را جوری شکستیم که بقیه شامپانزه‌ها هنوز بتوانند

still had access to him.

به او دسترسی داشته‌ باشند.

And what happened was most touching.

و اتفاقی که افتاد بسیار تکان دهنده بود.

Other chimps would bring food to him,

بقیه شامپانزه‌ها برایش غذا می‌آوردند،

they would bring wood wool to him,

پشم‌چوب برایش می‌آوردند،

which is this thing that they use to sleep in and build nests out of,

همان چیزی که از آن برای جای خواب و ساخت آشیانه استفاده می‌کنند،

and females would put the wood wool behind his back.

و ماده‌ها پشم‌چوب را پشتش می‌گذاشتند.

He was leaning heavily against the wall,

وی کاملا به دیوار تکیه کرده بود،

and the way we do with pillows to patients in a hospital,

و مثل ما که بالش را پشت بیمار در بیمارستان می‌گذاریم،

they were putting that stuff behind his back.

آن‌ها پشم‌چوب را پشت او می‌گذاشتند.

And I thought, this is the way to go for an alpha male.

و فکر کردم، این چیزی است که یک آلفای نر باید باشد.

He was loved and respected, and everyone was taking care of him,

وی مورد عشق و احترام بود، و همه مراقبش بودند،

and this is not always how it goes,

و کارها همیشه اینطور پیش نمی‌رود،

because some males don't end so well when they lose their position.

چون بعضی نر‌ها رفتار بدی در پیش می‌گیرند وقتی موقعیتشان را از دست می‌دهند.

So Amos was an example of a male who was liked as a leader,

پس آموس نمونه مذکری بود که به مثابه یک رهبر دوست‌داشته‌ می‌شد.

and I think the term alpha male, if you look it up on the internet,

لغت آلفای نر را اگر در گوگل نگاه کنید،

you will find all these business books that tell you how to be an alpha male,

به کتاب‌های کسب و کاری بر می‌خورید ‌ که روش ‌آلفا بودن را یاد می‌دهند،

and what they mean is how to beat up others

و منظورشان این است که چطوری بقیه را له

and beat them over the head and let them know that you are boss

و خرد کنید و نشان دهید که چه کسی ريیس است،

and don't mess with me and so on.

که با من درنیفت و این چیزها.

And basically an alpha male for them is a bully.

در یک کلام آلفای نر برایشان یک زورگوست.

And I really don't like that kind of description,

من واقعا این توصیف را دوست ندارم،

because I am actually partly responsible for the term "alpha male"

چون من تا حدی مسئول این اصطلاحم.

because I wrote this book "Chimpanzee Politics,"

چون کتاب «سیاست شامپانزه‌ها»‌ را نوشتم،

which was recommended by Newt Gingrich to freshmen congressmen.

که توسط نوت گینریچ به تازه‌واردهای کنگره پیشنهاد شد.

I don't know what good it did, but he recommended that book to them,

نمی‌دانم چه فایده‌ای داشت، ولی او کتاب را به آن‌ها پیشنهاد کرد،

and after that the term "alpha male" became very popular.

و بعد از آن دوره، «آلفای نر» بسیار محبوب شد.

But I think it is used in a mischaracterization.

ولی من عقیده دارم این اصطلاح یک توصیف اشتباه است.

It's used in a very superficial way

خیلی سطحی استفاده می‌شود

that doesn't relate to what a real alpha male is.

و به این که یک آلفای نر واقعی چیست ربطی ندارد.

And so I'm here to explain what that is.

برای همین اینجا آمده‌ام تا واقعیت آن را توضیح دهم.

The term itself goes back actually much further.

خود اصطلاح در واقع از مدت‌ها قبل‌تر است،

It goes back to the '40s and '50s, research on wolves,

از دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی،

and basically the definition is very simple.

و تعریفش اساسا بسیار ساده است.

The highest ranking male is the alpha male.

بالاترین مقام نر، آلفای نر است.

The highest ranking female is the alpha female.

ماده با بالاترین مقام، آلفای ماده است.

Every primate group has one alpha male, one alpha female,

هر گروه نخستی یک آلفای نر و یک آلفای ماده دارد،

not more than that, there's only one.

نه بیشتر از این، فقط یکی.

And I will explain how that goes.

و توضیح می‌دهم چطوری است.

So first, the body language.

اول از همه، زبان بدن.

What you see here is two male chimpanzees who are the same size,

آنچه اینجا می‌بینید دو شامپانزه نر هم اندازه است،

but one is walking upright, has his hair up,

که با پشت صاف راه می‌رود، موهایش به بالاست،

has a big rock in his hand, and he's the alpha male.

سنگی بزرگ در دست دارد، و او یک آلفای نر است.

The other male is pant-grunting to him,

آن یکی نر برایش موس موس می‌کند،

is being submissive to him and bowing for him,

مطیع اوست و به او تعظیم می‌کند،

and that is the sort of ritual they need to go through many times a day

و این مراسمی است که آنها نیاز دارند چند بار در روز تکرارش کنند

in order to have a stable relationship.

تا رابطه باثباتی برقرار شود.

I'll show you a video from the field.

به شما ویدیویی را در این مورد نشان خواهم داد.

What you will see here is a female pant-grunting to an alpha male

آنچه اینجا می‌بینید ماده‌ای است که برای نری موس موس می‌کند

and you will see how that goes.

و می‌ینید که چطور اتفاق میفتد.

The male is approaching,

نر نزدیک می‌شود،

she grunts at him.

ماده برایش خرناس می‌کشد.

(Chimpanzee grunts)

(صدای خرناس کشیدن شامپانزه)

He has all his hair up

همه موهای نررو به بالا سیخ شده

and he displays.

و عرض اندام می‌کند.

I'm actually standing far too close.

راستش زیادی نزدیک ایستادم.

A chimpanzee is far stronger than I am,

یک شامپانزه خیلی از من پرزورتر است،

and I just was not very prudent, this particular video.

و در این ویدیوی خاص چندان دور‌اندیشی به خرج ندادم.

So what you saw him do

خب اینجا می‌بینید که او

is he was lifting himself up and standing on two legs,

خودش را بلند می‌کند و روی دو پا می‌ایستد،

and putting his arms out.

و دستانش را حرکت می دهد.

That's called the bipedal swagger.

و خرامان راه می رود.

It's a very common posture in high-ranking males,

ادایی بسیار معمول در میان نرهای عالی‌رتبه،

and it's very recognizable because humans do this kind of stuff.

و کاملا قابل تشخیص است چون انسانها هم زیاد این کار را می‌کنند.

(Laughter)

(خنده)

Humans do this all the time.

کار همیشگی آدمهاست.

And what I really like about this particular picture

و آنچه واقعا درباره این تصویر خاص دوست دارم

is the two old guys to the side.

آن دو تا موجود پیرتر در کنار اوست.

This is very chimpanzee.

خیلی شامپانزه‌وار است.

In chimpanzees,

در شامپانزه‌ها،

we have usually old males who are over the hill,

معمولا آلفاهای نر پیر را داریم که در سرازیری هستند،

who cannot be alpha male themselves anymore,

دیگر خودشان نمی‌توانند آلفای نر باشند،

but they start playing games and forming coalitions,

اما شروع به راه انداختن بازی و تشکیل اتئلاف‌ها می‌کنند،

and behind the backs of others.

و پشت سر بقیه می‌زنند.

And they become extremely influential,

و آنها بسیار بانفوذ هستند،

and you may actually have old males

و درواقع شاید دوستان نری داشته باشید

who are more influential than the alpha male himself.

که از خود آلفای نر پرنفوذتر هستند.

Just as an example,

فقط برای مثال،

the three males that I used to work with most

سه آلفای نری که از همه بیشتر با آنها کار کردم

at the Dutch zoo long ago, where I worked,

در باغ وحش هلندی خیلی وقت پیش، جایی که کار می‌کردم،

and the middle male here is a 17-year-old alpha male.

و آن نر وسطی،‌یک آلفای نر ۱۷ ساله است.

The male whom he is grooming on the side is twice as old,

آن نری که بغل دستش برای او مهتری می‌کند دو برابر سنش است،

and this old male has made him the leader.

و این یاروی پیر است که او را رهبر کرده است.

So you can imagine that that old male has an enormous amount of power,

پس می‌توانید تصور کنید که یاروی پیر چه میزان قدرتی دارد،

because he has made the alpha male alpha male.

زیرا آلفای نر را او آلفای نر کرده است.

The male on the right

نر سمت راستی

is individually the strongest male.

به تنهایی قویترین نر است.

In captivity, you can test it out,

در اسارت می‌توانید از صحت آن مطمئن شوید،

and you can know that this male has no trouble with either one.

و می‌دانید که این نر با هیچ یک مشکلی ندارد.

He has only trouble with the combination of the two.

تنها با ترکیب آن دو مشکل دارد.

And so the coalition formation that goes on in chimpanzee society

و بنابراین تشکیل ائتلافی که در جامعه شامپانزه‌ای اتفاق میفتد

makes it much more complex than you think.

اوضاع را از آنچه فکر کنید پیچیده‌تر می‌کند.

It means, for example,

برای مثال به این معناست

that the smallest male in a group can be the alpha male.

که کوچکترین نر در گروه می‌تواند آلفای نر شود.

You don't need to be the biggest and strongest male.

لازم نیست پیرترین و قوی‌ترین نر باشید.

The smallest male, if he has the right friends and keeps them happy,

کوچکترین نر، اگر دوستان مناسب داشته باشد و آنها را خوشحال نگه دارد،

or he has female support,

یا حمایت ماده‌ها را داشته باشد،

he can be the alpha male.

او می‌تواند آلفای نر باشد.

So the coalition system makes everything complex,

بنابراین سیستم اتئلافی همه چیز را پیچده‌تر می‌کند،

and I'm always waiting here in the US

و من همیشه اینجا در ایالات متحده منتظر

for the primaries, the end of the primaries,

اولیه‌ها، پایان کار نخستی‌ها هستم،

because that's a moment where you need to demonstrate unity.

زیرا لحظه‌‌ای است که لازم دارید وحدت خود را نمایش دهید.

Now let me first show you how the unity is shown in chimpanzees.

حال اجازه دهید اول از همه نشان دهم وحدت در بین شامپانزه‌ها چگونه است.

What you see here is two males on the left

آنچه می‌بینید تصویر دو نر در سمت چپ است

who are standing together.

که در کنار هم می‌ایستند.

You also see the big canine teeth that they have.

همچنین دندانهای نیش بزرگی که دارند را هم می‌بینید.

And they're standing together and they demonstrate to the rest of the group,

و آنها در کنار هم می‌ایستند و به بقیه گروه نشان می‌دهند،

"We are together. We are a unit."

«ما با هم هستیم. همبستگی داریم.»

The males on the right are walking together in synchrony.

نرهای سمت راستی هماهنگ با هم راه می‌روند.

That's another way of demonstrating that you are together.

روشی دیگر برای نمایش دادن این که شما با هم هستید.

And so demonstrating unity is extremely important

و بنابراین نمایش همبستگی در نظامی ائتلافی

in a coalition system,

بی‌نهایت مهم است،

and as I said, in the primaries always I'm waiting for that moment

و همانطور که گفتم، در بین اولیه‌ها همیشه منتظر آن لحظه‌ هستم

because then you have two members of the same party

زیرا آنموقع دو عضو گروهی را دارید

who have been fighting with each other,

که با هم دعوا می‌کردند،

and they need to come together at some moment.

و در این لحظه از سر نیاز با هم می‌آیند.

And it leads to very awkward situations.

و به موقعیت‌های ناخوشایندی منتهی می‌شوند.

People who don't like each other need to embrace each other

آنهایی که از هم خوششان نمی‌آید لازم است یکدیگر را به آغوش بکشند

and stand together,

و کنار هم بایستند،

and that's absolutely essential for the unity of the party,

چیزی که برای وحدت گروه قطعا ضروری است،

and if you don't do that, the party may fall apart.

و اگر این کار را نکنید، گروه شاید از هم بپاشد.

And so if it doesn't go well, like in this particular case --

و اگر خوب پیش نرود، درست مثل این مورد خاص --

(Laughter)

(خنده)

then the party is in deep doo-doo

حسابی اوضاع گروه بهم می‌پیچد

because they have not demonstrated unity.

زیرا همبستگی نشان نداده‌اند.

So that's a very important part of the coalition system,

بنابراین این یک بخش خیلی مهم در نظامی ائتلافی است،

and that's something that we share between humans and chimpanzees.

و این نقطه اشتراک بین انسانها و شامپانزهاست.

Now, how do you become an alpha male?

حال، شما چطور یک آلفای نر می‌شوید؟

First of all, you need to be impressive and intimidating

اول از همه لازم است تاثیرگذار و ارعاب‌آور باشید

and demonstrate your vigor on occasion

و قدرت خود در موقعیت خاص نمایش دهید

and show that you are very strong,

و نشان دهید خیلی قوی هستید،

and there's all sorts of ways of doing that.

و انواع راهها برای انجام آن وجود دارد.

But other things that you need to do is you need to be generous.

اما سایر کارهایی که لازم است انجام دهید این است که بخشنده است.

So, for example, males who go on a campaign

بنابراین، برای مثال، نرهای برای برکناری رهبرشان

to dethrone the leader,

دست به مبارزه می‌زنند،

which may take two or three months

که ممکن است دو یا سه ماه زمان ببرد

where they're testing all the coalitions in the group,

زیرا همبستگی‌های گروه را بررسی می‌کنند،

they also become extremely generous.

همچنین بی‌نهایت دست و دلباز می‌شوند.

They share food very easily with everyone.

خیلی راحت به همه از خوراکی خود می‌دهند.

Or they start to tickle the babies of the females.

یا شروع به غلغلک دادن نوزادان ماده‌ها می‌کنند.

They're normally, male chimpanzees, not particularly interested in infants,

آنها معمولا، شامپانزه‌های نر، علاقه خاصی به نوزادان ندارند،

but when they are campaigning like that,

اما پای کارزار انتخاباتی که در میان باشد،

they get very interested in infants and they tickle them,

به نوزادان علاقمند می‌شوند و آنها را غلغلک می‌دهند،

and they try to curry favor with the females.

و سعی در خود شیرینی کردن برای ماده‌ها می‌کنند.

(Laughter)

(خنده)

So in humans, of course,

خب در بین انسانها، البته

I am always intrigued by these men who are candidates

من همیشه توسط آن دسته از مردانی برانگیخته شدم که نامزد می‌شوند

and hold babies up like this.

و نوزدان را اینطور دست می‌گیرند.

This is not particularly something that babies like --

این چیزی نیست که نوزدان واقعا دوست داشته باشند --

(Laughter)

(خنده)

but since it is a signal to the rest of the world,

اما از آنجایی که نشانه‌ای برای بقیه دنیاست،

they need to hold them in the air.

باید آنها را در هوا بگیرند.

And I was really intrigued by,

و من واقعا براگیخته شدم

when we had a female candidate in the last election,

وقتی یک نامزد زن در انتخابات گذاشته داشتیم

the way she held babies was more like this,

مدلی که نوزدان را نگه می‌داشت این شکلی بود

which is what babies really like.

که بچه‌ها واقعا دوست دارند.

But she of course didn't need to send the message

اما البته که او نیاز به ارسال پیغام نداشت

that she could hold a baby without dropping it,

که بدون اینکه نوزاد را بیندازد او را نگهداشته،

which was what the man was doing.

کاری که مردها انجام می‌دهند.

So this is a very common tactic,

بنابراین این یک روش متداول است،

and male chimpanzees,

و شامپانزه‌های نر

they spend a lot of time currying favor with all sorts of parties

کلی زمان را صرف چاپلوسی برای همه گروهها می‌کنند

when they are campaigning.

وقتی در بحبوحه انتخابات‌اند.

Now, what are the privileges and the costs

حال، مزایا و بهای آلفای نر بودن

of being an alpha male?

در چیست؟

The biggest privilege is females.

مهمترین مزیت ماده‌ها هستند.

Food is really irrelevant.

غذا واقعا بی‌ربط است.

Male chimpanzees can go a week without food

شامپانزه‌های نر می‌توانند یک هفته را بدون غذا بگذرارند

if there's a female in estrus and they're sexually interested in her.

اگر ماده‌ای در دوره پذیرش است و برای آنها جذابیت جنسی دارد.

Food is secondary to sex.

جایگاه غذا بعد از سکس است.

And so the male chimpanzees --

و همچنین شامپانزه‌های نر،

and we evolutionary biologists, of course, we have an explanation for this,

و ما زیست‌شناسان تکامل، البته که توضیحی برایش داریم،

is that sex leads to reproduction,

که سکس منتهی به تولید مثل می‌شود،

and reproductive success is the measure of evolution.

و موفقیت تولید مثلی معیار تکامل است.

That's how everything evolves.

راه تکامل هر چیزی از اینجاست.

And so if males can enhance their reproductive success

و خب اگر بتوانند موفقیت‌های تولید مثل‌شان را از طریق

by being high ranking,

عالی‌رتبه بودن گسترش دهند،

you get automatically the ambition to be high ranking in the males.

بطور خودکار جاه‌طلبی عالی‌رتبه بودن در نرها را خواهید داشت.

So that's the privilege.

خب این یک مزیت است.

The costs, one cost is of course

یکی از این هزینه‌ها البته این است

that you need to keep your partners happy.

که شرکایتان را خوشحال نگهدارید.

So if you come to power with the support of an old male,

بنابراین وقتی با حمایت یک نر پیر به قدرت می‌رسید،

you need to let that old male mate with females.

لازم است به آن پیری اجازه جفت‌گیری با ماده‌ها را بدهید.

If you don't do that, that old male is going to get mad at you,

اگر این کار را نکنید، آن نر پیر از دست شما عصبانی می‌شود،

and you're going to lose him as a partner.

و رفاقتش را از دست خواهید داد.

So there's a transaction going on.

بنابریان بده بستانی در بین است.

If you become alpha male this way, you need to keep your partners happy.

اگر با این شیوه آلفای نر شوید، باید شرکایتان را خوشحال نگهدارید.

And so that's one of the costs.

و خب این یکی از این هزینه‌هاست.

The second cost is that everyone wants your position.

بهای دوم این است که همه جایگاه تو را می‌خواهند.

Alpha male position is a very important position,

جایگاه آلفای نر جایگاه خیلی مهمی است

and everyone wants to take it from you,

و همه در پی گرفتن آن از تو هستند،

and so you constantly have to watch your back.

و بنابراین باید مدام حواست به پشت سرت باشد.

You have to be extremely vigilant.

باید بی‌نهایت به هوش باشی.

For example, you have to disrupt the coalitions of others

برای مثال، باید ائتلاف بقیه را بهم بزنی

and that's what male chimpanzees do quite a bit.

و این کار را شامپانزه‌ها معمولا انجام می‌دهند.

Divide and rule strategies, they have.

سیاستهای تفرقه بینداز و حکومت کن.

And so that's a very stressful situation, and we actually have data on this.

و خب این موقعیت بسیار تنش‌زایی است و داده‌هایی در این زمینه در دست داریم.

The data comes from the field,

این داده ها میدانی است،

from baboons not chimpanzees in this case,

و در این مورد از بابون‌هاست نه شامپانزه‌ها،

where they did fecal samples on the baboons

جاییکه نمونه‌های مدفوع بابون‌ها را جمع‌اوری کردند

and they analyzed them for glucocorticoids.

و تا از بابت گلوکوکورتیکوئیدها بررسی کنند.

And what you see here is a graph

و آنچه اینجا می‌بینید نموداری است

where you see that the lower ranking the male baboon is,

که نشان می‌دهد هر چه رتبه بابون نر پایین‌تر است،

the higher is his cortisol level

سطح کورتیزول او در مدفوعش

in the feces,

بالاتر است،

but the alpha male, as you see,

اما آلفای نر،‌همانطور که می‌بینید،

has just as high a level as the lowest-ranking males,

از یک سطح از کورتیزول در قیاس با سایر نرهای پایین رتبه برخودار است،

and so you may think that being alpha male is nice and dandy and is wonderful,

و خب شاید فکر کنید که آلفای نر بودن یعنی خوب و قرتی و فوق العاده بودن است،

but it's actually a very stressful position,

اما در حقیقت موقعیت بسیار پر استرسی است،

and we can demonstrate that physiologically.

و قادریم فیزیولوژی آن را هم نشان دهیم.

Now, what are the obligations?

حال این تعهدات کدام‌اند؟

And here, for me, it gets really interesting,

و اینجاست که برایم واقعا ماجرا جالب می‌شود،

and it deviates very much from your typical image of the alpha male.

و از تصویر معمول شما از آلفای نر واقعاً فاصله می‌گیرد.

The alpha male has two sorts of obligations.

آلفای نر دو نوع تعهد دارد.

One is to keep the peace in the group.

یکی حفظ صلح در گروه است.

We call that the control role,

آن را نقش مهارگر می‌نامیم،

to control fights in the group,

مهار نزاع‌ها در گروه،

and the second is to be the most empathic,

و دومی از دلسوزترین بودن است،

the consoler in chief, basically, of the nation, so to speak.

به اصطلاح رهبر تسلی بخش ملت بودن است.

So first of all, keeping the peace.

بنابراین اول از همه، آرامش را حفظ کن.

This is a male who stops a fight between two females.

این وظیفه نرهاست که دعوای بین ماده‌ها را متوقف کنند.

Two females on the left and the right

دو ماده در چپ و راست این تصویر

have been screaming and yelling at each other over food,

سر غذا بر سر هم جیغ و داد می‌کردند،

because food is very important for the females,

چون غذا برای زنها خیلی مهم است،

and so he stops the fight between them and stands between them like this.

و بنابراین او دعوا را بین آنها متوقف می‌کند و بین آنها می‌ایستد.

And it's very interesting to me that alpha males, when they do this,

و از همه جالبتر برایم این است که آلفاهای نر موقع انجام این کار

they become impartial.

بی‌طرف می‌مانند.

They don't support their mom or their best buddy.

از مامان یا بهترین رفیقشان پشتیبانی نمی‌کنند.

No, no, they stop fights,

نه، نه، دعوا را متوقف می‌کنند

and they come up for the underdog in general.

و در کل طرف توسری‌خور را می‌گیرند.

And this makes them extremely popular in the group,

و این باعث محبوبیت فوق‌العاده‌ آنها در گروه می‌شود

because they provide security

زیرا امنیت را برای اعضای

for the lowest-ranking members of the group.

پایین دستی گروه فراهم می‌کنند.

And so they become impartial,

و آنها بی‌طرف می‌شوند،

which is an unusual condition for a chimpanzee to be in,

در حالیکه در بین شامپانزه‌ها مورد غیرعادی است،

because they're usually very fond of their friends and so on,

چون معمولا آنها خیلی شیفته دوستان خود هستند،

and these alpha males who are good at this,

و آلفاهای نر در این کار خیلی خوب‌اند،

they can be very effective at keeping the peace in the group.

در حفظ صلح در گروه می‌توانند بسیار موثر باشند.

And the second thing they do is they show empathy for others.

و کار دومی که انجام می‌دهند نشان دادن همدلی با دیگران است.

Now, I do an enormous amount of research on empathy,

حال، من خیلی درباره همدردی تحقیق می‌کنم،

and I don't have time to go into it,

و فرصتی هم برای جزییاتش نیست

but empathy is nowadays a topic that we study in rodents and dogs

اما همدلی چیزی است که امروزه ما در جوندگان و سگها،

and elephants and primates,

فیل‌ها و اولیه‌ها،

all sorts of animals.

و کل اقسام حیوانات مطالعه می‌کنیم.

And what you see here is two bonobos.

و چیزی که اینجا می‌بینید دو بونوبو است.

The one in front

آن یکی که جلوست

has been beaten up in a fight.

در نزاعی شکست خورده است.

The one in the back puts her arms around her and consoles her.

آن عقبی دستهایش را دور او حلقه کرده و دلداریش می‌دهد.

This is also actually how we measure empathy in young children,

دقیقا به همین شکل ما همدلی در کودکان را می‌سنجیم،

by looking at how they respond to distressed individuals.

با نگاه کردن به این که چه واکنشی نسبت به افراد درمانده دارند.

And high-ranking males, they do a lot of this.

نرهای عالی رتبه زیاد از این کارها می کنند.

High-ranking males provide an enormous amount of comfort in the group,

نرهای عالی رتبه میزان انبوهی از آسایش را در گروه فراهم می‌کنند،

and they go to places where there are earthquakes

و در مواقع وقوع زلزله

or hurricanes

یا طوفان به اینطرف و آنطرف رفته

and they provide comfort.

و راحتی را فراهم می‌کنند.

The pope does this. The presidents do this.

پاپ این کار را می‌کند. هم چنین رییس جمهور.

All the leaders in the world have to do this job.

همه رهبران در جهان باید این کار را کنند.

The queen does it and so on.

ملکه این کار را می‌کند و غیره.

They all have to do this job,

همه باید این کار را بکنند،

so providing consolation, and that's a very important task.

بنابراین تسلی دادن وظیفه‌ای بسیار خطیر است.

And males who are good at these two,

و نرهایی که در این کار خوب باشند،

keeping the peace and providing comfort,

حفظ صلح و فراهم کردن راحتی،

they become extremely popular leaders,

رهبران بی‌نهایت محبوبی می‌شوند،

and there's actually some self-interest involved in it.

که البته مقداری هم منفعت شخصی در بین است.

They don't do it just for the group,

این کار را فقط بخاطر گروه نمی‌کنند،

because it also stabilizes their position.

بلکه چون به تثبیت موقعیت آنها هم کمک می‌کند.

The more popular a male becomes as alpha male

هر چقدر یک نر بعنوان آلفای نر محبوب‌تر می‌شود

and the more the rest of them respects them and looks up to them,

و هر چه بیشتر بقیه به او احترام گذاشته و از او حرف‌شنوی کنند،

the better their position is defended

در صورت به چالش کشیده شدن

in case it's going to be challenged by somebody else,

از سوی شخص دیگر،‌ جایگاهشان بهتر حفظ می‌شود،

because then, of course, the whole group is going to support that male

چون در این صورت تمام گروه از آن نر حمایت خواهد کرد

because they want to keep a leader who is good for them.

چون آنها خواستار حفظ رهبری هستند که برایشان خوب است.

So the group is usually very supportive of males who are good leaders,

بنابراین گروه معمولا خیلی پشتیبان نرهایی است که رهبران خوبی هستند،

and it's not supportive at all of bullies.

و به هیچ وجه حامی قلدرها نیست.

And when bullies lose their position,

و قلدری که جایگاه اش را از دست می دهد،

they may end up in a very bad situation there.

شاید آخر و عاقبت خوبی پیدا نکند.

This is data actually on the consolation behavior.

این داده‌ها در واقع درباره رفتار تسلی بخش است.

This is data on consolation in chimpanzees,

این داده‌ها در واقع درباره تسلی در بین شامپانزه‌ها است

and you see for the medium- and low-ranking individuals,

و می‌بینید که در بین افراد میانی و پایین رتبه،

the females do more of it than the males.

ماده‌ها بیشتر از نرها این نقش را دارند.

This is basically the whole community.

اساسا در کل جامعه اینطور است.

And this is true for all the mammal studies on empathy

و در همه مطالعات پستانداران در زمینه همدلی صدق صحت دارد.

is that females have more of it than males.

این که همدلی در ماده‌ها در قیاس با نرها بیشتر است.

But look at the alpha male.

اما آلفای نر را ببینید.

The alpha male does far more than anybody else.

آلفای نر از همه بیشتر کار می‌کند.

And so that's the data on alpha males being the consoler in chief, basically.

و خب این داده‌هایی است که درباره آلفاهای مذکر در نقش مشاور ارشد است.

The last thing I want to say is something about alpha females.

آخرین چیزی که مایلم به شما بگویم درباره آلفاهای ماده است.

This is a picture of Mama, the alpha female in the Arnhem zoo

این تصویر مامان است، آلفای ماده‌ای در باغ‌وحش آرنم

where I used to work,

جایی که قبلا کار می‌کردم،

who is now all over the internet,

همه جا در اینترنت هست،

I think a hundred million clicks at the moment,

فکر کنم ویدئوی لحظه مرگ او

for a video of her dying at the age of 59,

در سن ۵۹ سالگی که پارسال رخ داد حدود یکصد میلیون

which happened last year.

بازدیدکننده داشته است.

And Mama was an absolute centrum of the group.

و مامان مطلقا محور اصلی گروه‌ بود.

So she was not physically capable of dominating the males.

از لحاظ جسمی قابلیت حاکمیت بر مذکرها را نداشت.

She ranked below the males, but she was the center of the community,

با این که مقامش پایین‌تر از مذکرها بود اما در مرکزیت جامعه‌ خود قرار داشت،

and if there was big trouble in the community,

و اگر مشکل بزرگی در جامعه‌شان پیش می‌آمد

everyone would end up in the arms of Mama.

در نهایت همه می رفتند سراغ مامان.

And so she was a very important figure.

و او شخصیت بسیار مهمی بود.

And so I don't want to minimize the position of alpha females

بنابراین قصد ندارم جایگاه آلفاهای ماده را در گروه شامپانزها

in the chimpanzee group.

کوچک بشمارم.

And then we have a species that is equally close to us

و سپس گونه‌هایی را داریم که همان اندازه شامپانزه‌ها

as the chimpanzee, the bonobo.

به ما نزدیک هستند، بونوبوها.

We often forget about the bonobo, but the bonobos have a matriarchal society

ما اغلب بونوبوها را فراموش می‌کنیم، اما بونوبوها جامعه‌ای مادرسالار هستند

and the alpha individual is a female, generally.

و یک آلفا که عموما ماده است دارند.

Generally, it's a female who is at the top of the community,

عموما، یک ماده در راس جامعه قرار دارد،

and we know much less about how this is done

و اطلاع زیادی از چرایی این امر نداریم

and how they get to that position, and what they do with it,

و این که چطور به این جایگاه می رسند، چه کار با آن می‌کنند،

because we know much less about bonobos in general.

چون در کل خیلی کم درباره بونوبو‌ها می‌دانیم.

But I do want to emphasize

اما می‌خواهم تاکید کنم

that the alpha in a group doesn't need to be a male,

لزوما آلفا در یک گروه نباید نر باشد،

and that actually in one of our close relatives, it is a female.

و این که در واقع در بین یکی از اقوام نزدیک ما ماده است.

So the message I want to leave you with

بنابراین پیغامی که برای شما دارم

is that if you are looking at men in our society

این است که اگر به آن دسته از مردان جامعه ما نگاه کنید

who are the boss of, let's say,

که رییس هستند مثلا

a family or a business or Washington or whatever,

در بین خانواده، کسب و کار یا واشینگتن یا جایی،

you call them alpha male,

و آنها را آلفای نر می‌نامید،

you should not insult chimpanzees

نباید به شامپانزه‌ها اهانت کنید

by using the wrong label.

با استفاده اشتباهی از این برچسب.

(Laughter)

(خنده)

You should not call a bully an alpha male.

یک آدم زورگو را نباید آلفای نر نامید.

Someone who is big and strong and intimidates and insults everyone

فردی که درشت و قوی است به بقیه اهانت می‌کند و می‌ترساندشان

is not necessarily an alpha male.

لزوما آلفای نر نیست.

An alpha male has all sorts of qualities,

یک آلفای نر همه انواع خصوصیت‌ها را دارد،

and I have seen bully alpha males in chimpanzees,

من آلفاهای نر زورگو را در بین شامپانزه‌ها دیده‌ام،

they do occur,

این اتفاق می‌افتد،

but most of the ones that we have

اما اکثر آنهایی که ما داریم

have leadership capacities

قابلیتهای رهبری دارند

and are integrated in their community,

با جاکعه خود اتحاد دارند،

and, like Amos at the end,

و سرآخر مثل آموس،

they are loved and respected,

دوست داشتنی و محترم هستند،

and so it's a very different situation than you may think.

و خب این وضعیت با آنچه تصورش را دارید کاملا فرق دارد.

And I thank you.

و از شما متشکرم.

(Applause)

(تشویق)