The myth of Gawain and the Green Knight - Dan Kwartler

Translator: sadegh vn Reviewer: Masoud Motamedifar

It was Christmas time in Camelot and King Arthur was throwing a party.

در شهر کاملوت کریسمس بود و شاه آرتور جشنی ترتیب داده بود.

The entire court was invited— save the wicked sorceress Morgan le Fay—

تمام درباریان حضور داشتند ـــ بجز جادوگر شرور مورگان لی فی ـــ

and food and drink flowed freely.

و غذا و نوشیدنی به صورت رایگان در دسترس قرار داشت.

But in the midst of the revelry, the castle doors split open.

اما در اواسط مراسم در‌های قلعه باز شد.

A towering knight riding an emerald steed burst into the room,

شوالیه بلند‌قامتی سوار بر اسبی زمردین ناگهان وارد شد،

stunning the court into silence.

و سکوت سنگینی بر فضا حکم‌فرما شد.

Then, in a deep bellowing voice, he proposed a game.

سپس، با صدای بلندی پیشنهاد یک مبارزه داد.

The Green Knight declared he would allow

شوالیه سبز اعلام کرد که

the bravest warrior present to attack him with his own axe.

به شجاع‌ترین جنگجو اجازه می‌دهد تا با تبر خودش به او حمله کند.

If they could strike him down, they would win his powerful weapon.

اگر که می‌توانست به او ضربه‌ای بزند، سلاح قدرتمند او را تصاحب می‌کرد.

However, the knight would be allowed to return that blow

اگر‌چه، شوالیه سبز اجازه خواهد داشت دقیقاً همان ضربه را

in one year and one day.

سال آینده همین روز جبران کند.

Arthur and his knights were baffled.

آرتور و شوالیه‌های بهت‌زده شدند.

No man could survive such a strike.

هیچ‌کس اظهار آمادگی نکرد.

The Green Knight began to mock their leader’s hesitance,

شوالیه سبز به خاطر تردید رهبرشان به آنها خندید و مسخرشان کرد.

and Arthur stood to defend his honor.

و شاه آرتور برای حفاظت از شرافتش ایستاد.

But as soon as he gripped the axe, another leapt to take his place.

اما همین که داشت تبر را از دستش می‌گرفت نفر دیگری پرید و این موقعیت را تصاحب کرد.

Arthur’s nephew, Sir Gawain, took the weapon instead.

جناب گاوین، خواهر زاده شاه آرتور به جای فرمانروا سلاح را به دست گرفت.

And with one swift strike, he beheaded the grinning knight.

و با یک ضربه سرعتی، سر شوالیه خندان را از تنش جدا کرد.

But the moment his skull met the ground, it began to laugh.

اما همان لحظه‌ای که سر بی تنش بر زمین افتاد، شروع به خندیدن کرد.

The Green Knight collected his head and mounted his horse.

شوالیه سبز سرش را برداشت و سوار اسبش شد.

As he rode off, his severed head reminded Gawain of their contract

در همان حال، سر بریده شده‌اش قراردادشان را به گاوین یاد‌آوری کرد

and told him to seek the Green Chapel one year hence.

و به او گفت که سال آینده به دنبال معبد سبز بگردد.

In the months that followed, Gawain tried to forget this bizarre vision.

در ماه‌هایی که می‌گذشت، گاوین سعی می‌کرد تا آن صحنه عجیب و غریب را از سرش بیرون کند

But despite the strangeness of the knight’s game,

اما علی‌رغم عجیب بودن مبارزه با آن شوالیه،

he was determined to act honorably.

تصمیم داشت تا با قاطعیت شرافتمندانه عمل کند.

When the following winter approached, he set out—

زمانی که زمستان فرا رسید، شروع به حرکت کرد ـــ

enduring foul weather and beastly encounters

آب‌و‌هوای طوفانی و برخوردهای وحشیانه

in his quest to find the mysterious Green Chapel.

در راه یافتن معبد مرموز سبز تحمل کرد.

Finally, on Christmas Eve, he saw a shimmering castle on the horizon.

بالاخره در شب کریسمس، او یک قلعه درخشنده را در آن‌سوی افق دید.

The castle’s lord and lady were thrilled to help such an honorable guest,

ارباب و بانوی قلعه از کمک به چنین مهمان شریفی بسیار خوشحال شده بودند،

and informed him that the Green Chapel was only a short ride away.

و به او اطلاع دادند که معبد سبز نزدیک است فقط با یک سواری کوتاه می‌توان به آن رسید.

They implored Gawain to rest at their home until his meeting with the Green Knight.

آن‌ها از گاوین خواستند تا قبل از ملاقات با شوالیه سبز در خانه‌شان استراحت کند.

Thrilled at this news, Gawain happily accepted their offer.

گاوین که از این خبر خوشحال شده بود، با کمال میل درخواستشان را پذیرفت.

However, in exchange for their hospitality,

اگر‌چه، در عوض برای جبران مهمان‌نوازیشان،

the lord made a strange request.

ارباب یک درخواست عجیب مطرح کرد.

Over the next three days, he would go hunting and share his spoils every night.

قرار شد در طول سه روز آینده به شکار برود و هر غنیمتی بدست آورد با گاوین تقسیم کند.

In return, Gawain must give him whatever he’d gained during his day at the castle.

در ازای آن، گاوین باید هرچه که در طول روز در قلعه بدست می‌آورد را به او بدهد.

At first, Gawain was perplexed by these strange terms.

در ابتدا، گاوین با این حرف‌های عجیب‌و‌غریب گیج شده بود.

But the lord’s meaning became quite clear the next day,

اما معنی حرف‌های ارباب در روز بعد وقتی که زنش سعی داشت

when his wife tried to seduce Gawain.

او را اغوا کند برایش روشن‌تر شد.

To rebuff the lady’s advances without offending her honor,

گاوین برای پایان دادن به پیشنهادات بانو بدون اینکه نجابتش هم لکه‌دار نشود،

Gawain allowed one kiss—

به یک بوسه رضایت داد ـــ

which he then passed on to her husband in exchange for a slain dear.

که آن را در ازای یک لاشه گوزن به شوهرش برگرداند.

The next day, Gawain allowed two kisses, which he gave to the lord for a dead boar.

روز بعد، او راضی به دو بوسه شد که آن‌ها را در مقابل یک لاشه گراز داد.

But on the third day, the lady offered more than just three kisses.

اما در روز سوم، بانو بیش‌تر از سه بار او را بوسید.

She presented a magical sash that would protect Gawain

او یک شال کمر جادویی به او هدیه داد که از گاوین در مقابل

from the Green Knight’s blade.

شمشیر شوالیه سبز محافظت می‌کرد.

Gawain accepted immediately, but that evening, when the lord returned,

گاوین فوراً آن را قبول کرد، اما هنگام عصر، زمانی که ارباب از شکار بازگشت،

the knight offered only three kisses with no mention of his enchanted gift.

فقط سه بار بوسیدن را بدون هیچ حرفی از هدیه جادویی‌اش جبران کرد.

The next morning, Gawain rode out to the Green Chapel—

صبح روز بعد، گاوین به سمت معبد سبز حرکت کرد ـــ

a simple mound of earth

یک چهار دیواری ساده و قدیمی بود

where the Green Knight ominously sharpened an axe.

که در آن شوالیه سبز به طرز وحشتناکی تبری را تیز کرده بود.

With the sash’s protection, Gawain approached stoically—

با پشتوانه محافظت شال کمر، گاوین با ثابت‌قدمی نزدیک شد

determined to honor his agreement.

و مصمم بود تا به توافقش عمل کند.

He bowed his head for the deadly blow, and with a massive swing,

او سرش را برای ضربه مرگبار خم کرد، شوالیه سبز با یک حرکت دست قدرتمند

the Green Knight cut Gawain’s neck—

به گردن گوین ضربه زد ـــ

inflicting nothing more than a flesh wound.

اما هیچ چیزی بیشتر از یک زخم سطحی ایجاد نشد.

Once more, Gawain was bewildered.

برای بار دوم، گاوین گیج و شگفت‌زده شد.

Why hadn’t the sash protected him?

چرا این شال کمر از من محافظت کرد؟

And why hadn’t the knight killed him?

و چرا شوالیه (سبز) نتوانست مرا بکشد؟

Bursting into laughter, the Green Knight revealed himself to be the castle’s lord,

شوالیه سبز ناگهان با خنده خودش را به شکل ارباب قلعه نشان داد،

and he’d been working with Morgan Le Fay

و داشت با مورگان لی فی همکاری می‌کرد

to test the honor and bravery of Arthur’s knights.

تا شرافت و شجاعت شوالیه شاه آرتور را بسنجد.

He was impressed with Gawain’s behavior,

او تحت تاثیر رفتار گاوین قرار گرفت،

and he’d planned to spare his neck entirely—

و تصمیم گرفت که از جانش بگذرد ـــ

until Gawain concealed the sash.

اما همه این‌ها تا قبل از این بود که گاوین شال کمر را پنهان کرده بود.

Filled with shame, Gawain returned to Camelot.

گاوین با احساسی مملو از شرم به کملوت بازگشت.

But to his surprise, his companions absolved him of blame

اما در کمال تعجب، یارانش او را از سرزنش مبرا دانسته

and celebrated his valor.

و به پاس شجاعتش جشنی بر پا کردند.

Struggling to understand this strange journey,

در تلاش برای درک این سفر عجیب،

it seemed to Gawain that perhaps the whole world was playing a game—

به نظر گاوین رسید که شاید تمام این دنیا دارند یک بازی انجام می‌دهند،

with rules more wild and bewildering than any man could understand.

بازی‌ای با قوانینی وحشتناک و گیج‌کننده‌تر از آنچه انسان بتواند فکرش را بکند.

پیشنهاد: فیلم THE GREEN KNIGHT 2018